در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
دوشنبه

۲۲ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42364

چارخونه، چهارخانه است!

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چارخونه، چهارخانه است!                                    

درآمد

سرگرمی و داشتن لحظات مفرح از روش‏های پالایش و تصعید روح است كه هیجانات و تألمات روحی را كاهش می‏دهد. صداوسیما افزون بر تمامی رسالت‏های خود كه امروزه در هر خانه و زیر هر سقفی، شعبه‏ای دارد و مخاطبان آن را طیف گسترده‏ای از طبقات، افراد و اصناف، با عناوین مختلف تشكیل می‏دهند، یكی از توانمندی‌هایش فراهم آوردن بستر این پالایش روحی یا برنامه‌ریزی مستقیم برای پر كردن اوقات فراغت و تأمین صحیح نیاز به تفریح است. به همین دلیل، مقام معظم رهبری در جمع مسئولان صداوسیما چنین مطرح كرده‏اند كه آرامش‌بخشی به ذهن مردم، بخش عمده‏اش مربوط به صداوسیماست.

از میان گزینه‏های مختلف برای انبساط خاطر، كار طنز در هر عرصه‏ای، انتخابی پرمخاطب است؛ زیرا طنز از ویژگی‏هایی برخوردار است كه یكی از آنها نشاندن خنده بر لب‌هاست؛ خنده‏ای كه جزو نیازهای زندگی و از ضرورت‏های جامعۀ بانشاط است. جامعه‏شناسی، ادبیات كمیك را به این دلیل ارزشمند می‏داند كه به طریقی، درمانگر است.[1] از این روی، كاركرد اجتماعی ـ روان‌شناسی مفید این ژانرِ هنری فراهم كردن عرصه‏ای است كه در آن، تنش‏های واپس‌رانده شده به گونه‌ای بی‏خطر آزاد شوند.[2]

 البته دلیل اینکه این گونه شادی و تفریح، مورد توجه صاحبان ذوق و طبع قرار می‌گیرد، در حقیقتِ طنز كه همان شوخ‌طبعی نكته‌سنجانه است، قرار دارد؛ یعنی هر چند پیامد طنز، خنده است؛ لیکن اجماعی همگانی وجود دارد كه طنز یك رسالت انتقادی و پیام‌رسانی نیز دارد. از این رو، گفته شده که خنده در طنز، از نوع هر خنده‏ای نیست، بلكه خنده بر ساده‌دلی‏ها یا خنده از روی تمسخرِ نقطه‌ضعف‏هاست.[3] جنس خندۀ آن همیشه خنده از روی شوخی نیست، بلكه گاهی نیش‌دار است؛ زیرا در این عرصه، معمولاً رفتارها، ناهنجاری‏ها و كژی‏ها به نمایش در می‌آیند. از همین رو مسائل مطرح شده در آن، از مسائل زندگی روزمره نشأت می‏گیرد.

طنز، مطالبی مهم و جدی است كه با زبان شوخی بیان می‏شود. این خنده هم انبساط خاطر می‏آورد و هم مخاطب خود را بدون واداشتن به جبهه‏گیری و ایجاد مقاومت روانی، به رفع مشكلات و واقعیات ناپسند اجتماعی، فرهنگی و... ترغیب می‏كند. بدین ترتیب، طنز تلنگری است بر اندیشة مخاطب كه در پس خندۀ ناشی از آن، توقع رسوب فكری نیز می‏رود.

در طنز نمایشی، داستان طنز از الگوی ساختاری متون ژانر دراماتیك پیروی می‏كند؛[4] یعنی داستان آن باید منطقی و دارای ساختاری محكم باشد. در طرح داستان، طرح و توطئه، گره‌افكنی، اوج و گره‌گشایی، باید مسیر منطقی طی شود و تنها استفاده از عنصر ناسازگاری و تضاد میان شخصیت‏ها، موقعیت و حادثه‌آفرینی می‏تواند در قوت طنز و نیفتادن به ورطۀ لودگی خلل وارد سازد. اما نكته‏ای كه طنز را متمایز می‏كند، اغراق در مسائل و شخصیت‏ها و بزرگ‌تر نشان دادن واقعیات است. این اغراق‌پذیری نیز اصولی دارد؛ زیرا طنز در كنار ابعاد گوناگون آن، كاری جدی است. پس اگر غلو آن بیش از اندازه باشد، كار را ناموزون می­سازد و از سوی مخاطب، پس زده می­شود.

 رسانۀ ملی در راستای اهداف و كاركردهای خود چندی است كه سنت طنزهای 90 شبه را در دستور كار خود قرار داده است و بدین وسیله، توانسته جمع گرم و صمیمی خانواده‏های ایرانی را گرم­تر كند و خستگی‏های روزانه را به لبخندی شبانه بشوید.

و اما بعد

امسال نیز همانند سال‏های گذشته، مجموعۀ طنز 90 قسمتی‌ای با نام چارخونه، از شبكۀ سوم سیما، به كارگردانی سروش صحت، به روی آنتن رفته است.

 سروش صحت را تا پیش از این، بازیگری توانا و نویسنده‌ای خوش‌قریحه می‏دانستیم. آن هنگام كه در سریال داستان یك شهر بازی كرد، ما را متوجه این نكته ساخت كه او فقط برای بازی در آثار طنز ساخته نشده است و می‏تواند از پس كارهای جدی نیز برآید. حضور در فیلم‏هایی چون شراره، گاوخونی، بازنده و تقاطع و سریال‌هایی چون رسم عاشقی، تب سرد و زیرزمین، در ادامۀ همین رویكرد بود.

سروش صحت با بازی در نقش نخست فیلم نان، عشق و موتور 1000، توانایی بازیگری خویش را در آثار طنز نشان داد؛ اما پس از آن، ترجیح داد به نوشتن آثار طنز بپردازد. از میان آن آثار، می‏توان به قطار ابدی، زیر آسمان شهر، كمربندها را ببندیم، بدون شرح، باغچۀ مینو، پاورچین، كوچۀ اقاقیا، نقطه‌چین، شب‏های برره، جایزۀ بزرگ، باغ مظفر و من یك مستأجرم اشاره كرد.

 اكنون باید به پیشینة ذكر شده، كارگردانی را نیز افزود. او در نخستین تجربۀ كارگردانی، توانست بسیاری از بینندگان تلویزیون را در شب‏های متوالی، با خود همراه كند. سروش صحت در این كار، از نویسندگان خوبی بهره برده است؛ محمدرضا آریان[5] ، علی‌رضا بذرافشان[6] ، حمید برزگر[7] و همچنین علی‌رضا ناظر فصیحی، بهمن معتمدیان، سارا خسروآبادی و محسن چگینی.[8]

سروش صحت در مقام نویسنده یا بازیگر، با این گروه آشنایی داشته و با آنها كارهایی مشترك نیز انجام داده است.[9]

 در چارخونه، چهره‏های آشنایی چون حمید لولایی، مریم امیرجلالی، فلامك جنیدی، بهنوش بختیاری، محمد شیری و رضا شفیعی جم، بار دیگر روی آنتن می‌آیند؛[10] شخصیت‌هایی كه می‏توان گفت بعضاً دست نخورده، از مجموعه‏های طنز گذشته وام گرفته شده‏اند. دیدن دوبارۀ بازیگران و شنیدن تكیه‌كلام‏ها، روحیات و رفتار شخصیت‏ها و حتی لوكیشن‏ها را در این مجموعه، اگرچه بتوان بر شكل گرفتن گروهی خاص از هنرمندان، در ژانری ویژه از طنز حمل کرد؛ ولی گردهم آمدن آنان در مجموعۀ چارخونه، مسئله‏ای آگاهانه است كه كارگردان از آن دفاع می‏كند و این مطلب را به دلیل تناسب و نیز تأثیرپذیری از كارهای مهران مدیری و رضا عطاران مطرح می‏كند.[11]

 به هر روی، چارخونه داستان اعضای خانواده‏ای است كه در واحدهای یك آپارتمان، دور هم جمع شده‏اند. شُكوه، همسر و مادری با اقتدار و تدبیر، با روحیه‏ای متفاوت است كه از اوج دلسوزی‏های حتی بی‏مورد گرفته تا اوج عصبانیت‏های ناخوشایند، متغیر است. منصور، همسر شُكوه، مردی است كه یا از واحد مسكونی‏اش بیرون انداخته می‏شود یا از اداره استعفا می‏دهد و همواره در آرزوی اجرای طرح‏های بزرگ مرغداری است! رعنا، دختر بزرگ خانواده، مهمان‌دار هواپیماست و در بهرۀ هوشی و برخوردهای غیرواقعی با موقعیت‏ها، همپای حامد، شوهر هنرمند و خواننده‏اش! است كه داماد سرخانه نیز هست. پرستو، دختر كوچك‌تر خانواده، دانشجوست و دارای شور، نشاط و شیطنت‏های بچه‌گانه و گه‌گاه رمانتیكی كه حرکات موقرانه و كارهای عاقلانه به ندرت، از او دیده می‏شوند. فرزاد، همسر مبادی آداب پرستو در كنار پدرش، فرخ زندگی می‌كند؛ پدری كه نوع پوشش و سلوكش در زندگی، به نوعی زن‌بارگی تشبه دارد[12] و در نهایت، نظیرشنبه، سرایداری حیله‌گر، باج‌بگیر و البته عزیزكردۀ شكوه كه او را همچون پسر به خارج رفته‏اش دوست می‏دارد. وی در هیئت كارگری افغانی به نمایش درآمده است.

ساختار

مجموعه با تیتراژی متناسب با نام چارخونه آغاز می‌شود؛ چهار مستطیل با تصاویر گوناگون از زندگی روزمره، با زمینۀ آوازی كه به وسیلۀ گربه­ای دنبال می‏شود. در همین عنوان‌بندی نخستین، می‌توان به روشنی، تأثیر رضا عطاران و شاخصه‌های خلاقانه و برجستۀ كارهایش را دید. بهره بردن از تصاویر به ظاهر بی ربط با سریال[13] در عنوان‌بندی و آوازی نامتعارف با سیر آوازخوانی مألوف رسانه، بهترین شاهد بر این مدعاست.

 مجموعۀ چارخونه، هر چند خاطرۀ كارهای پیشین طنز را به یاد می‏آورد؛ اما در بخش میزانسن، تلاش خود را كرده تا صحنه‏پردازی معقول و چشم‌نوازی ارائه دهد؛ صحنه‏پردازی واقع‌گرایانه‏ای كه سعی شده دكور‏ها دارای نمادی از مشاغل ساكنان خود باشند؛ از جمله تابلوی مرغ در راهروی منصور، باند صوتی و ماكت هواپیما در خانۀ رعنا و حامد، به همراه رنگ‏آمیزی گرم و سنگین برای خانۀ محوری شكوه و منصور و رنگ‏های شاد برای زوج‏های جوان و همچنین رنگ‏آمیزی متنوع دیوارها در هر لوكیشن، اعم از واحدها، اداره و كافی شاپ، با ایجاد تضاد گرافیكی، تنوع تصویری خوبی در تدوین ایجاد کرده است. البته در زمینة تنوع لوكیشن‏ها، شاید به دلیل فرصت بیشتر در قسمت‏های ابتدایی، لوكیشن‏های خارجی، مانند پارك نیز دیده می‏شد كه به دلیل محدودیت زمان تولید، به كوچۀ آپارتمان كاهش یافت.

 متأسفانه تصویربرداری مجموعۀ چارخونه از ضعف‏ها و خطاهای تكرارشونده رنج می‏برد؛ چنان‌که حضور بوم صدابرداری در قالب نماها، تا پایان مجموعه دیده می‏شد كه با توجه به روند جدی و یك طرفه بودن مجموعه، به نظر نمی‏رسد كاركرد خاصی برای این كار مورد نظر بوده باشد؛ چرا كه حتی كاغذ دیالوگ‏ها نیز از گوشۀ قاب نمایان می‏شد.[14] البته این مسئله هر گاه رعایت می گردید، ضعف نورپردازی و وجود سایه‏های تلطیف نشده یا منابع نوری كم، دست‌آویزی بود كه حتی اگر بوم صدابرداری پیدا نبود، سایة آن به راحتی دیده شود!![15]

گذشته از مباحث تكنیكی، از جمله نكات قابل بررسی مجموعه، سَبك و نوع طنزی است كه قالب مجموعه بوده است؛ زیرا خود طنز نیز زیر مجموعه‏های گوناگونی دارد كه بسته به اینكه از چه زاویه‏ای به طرح مسائل بپردازد، دسته‌بندی می‏شود. آنچه در چارخونه، بیشتر دیده می‏شود، طنز موقعیت و بعضاً طنز كلامی است كه در قالب طنز خانوادگی نشانیده شده و موجب توفیق این سریال گشته است؛ چرا كه طنز خانوادگی از جذابیت و تنوع خاص خود برخوردار است. خانواده به مثابه اجتماعی كوچك، كشش خوبی برای نمادپردازی و طرح مسائل اجتماعی، فرهنگی و... در قالب موضوعات گوناگون دارد و از طرفی، به دلیل امكان طرح احساس و عواطف در روابط، بستر خوبی برای ذوق عاطفی مخاطب ایرانی است.

 طنزِ موقعیت، طنزی است كه خود داستان و ماجراهایش خنده‌آور است، نه شخصیت‏ها؛ هر چند خود شخصیت‏ها نیز جذاب باشند و موقعیت، هنگامی خلق می‏شود كه شخصیت داستان در موقعیتی باورپذیر، جذاب و در عین حال، بحرانی گرفتار شود.[16] از این رو، در این سبك، بهره‏گیری از موقعیت‏های خنده‌دار، تدبیر آنها و حادثه‌آفرینی‌ای كه شخصیت را در شرایط متضاد قرار دهد، سبب قوت داستان می‏شود.

 چارخونه برای ایجاد این موقعیت‏ها، از تضاد میان شخصیت‏ها یا جابه‌جایی نقش‏ها بهره می‏برد و در بُعد طنز غیركلامی، مكرراً و به صورت یكنواخت و كش‌دار، با بازی گرفتن از اشیا، موقعیت‏های طنز ایجاد می‏كند؛ مانند دست به دست كردن مرتب ظروف بر سر میز غذاخوری یا پرتاب لیوان یا سیب به بالا، برای بیان تمثیل... .

 بنابراین، جمع طنز خانوادگی و موقعیت، هر دو برای یكدیگر، شرایطی فراهم می‏كنند كه داستان با موضوعات خانوادگی و با طنزی قابل قبول پیش برود. به لحاظ همین زمینه‏های خوب طنز، برای ایجاد شرایط قابل دست‌كاری، غلو و شیرین‌كاری است كه سروش صحت به ایجاد موقعیت‏های طنز و بهره‌برداری از آن پرداخته است؛ دعواهای شكوه با منصور بر سر فروغ، عكس‌العمل‏های آن دو هنگام قهر، برخوردهای پرستو با فرزاد پیش از ازدواج، خیال‏پردازی‏های حامد و رعنا بر سر موضوعات خیالی، چون چیدن میوه از درخت سیب فرضی، تصور بچۀ خیالی و مواظبت از آن، داستان سوء تفاهم خواستگاری با موضوع بورس شدن پرستو و تقدیر از رعنا[17]، واسطه‌گری‏های شنبه برای انتقال پیام زوج‏های قهر كرده و... .

 اگرچه بهره بردن از جابه‌جایی نقش‏های جنسیتی چون نان‌آوری زن، خُلقیات مردگونۀ شكوه، صفات بچه‌گانۀ مردان و سر به هوایی و نیاز مردان سریال به حمایت زنان، تا اندازه‌ای در شكل‏گیری آثار طنز گذشته نیز دخالت داشته‏اند؛ اما آنچه در این مجموعه، با آن رو به رو هستیم، اغراق بیش از اندازه‌ای است كه با توجه به اخلاق شكوه و داد و فریادها و التماس‏های مكرر منصور به او جهت دریافت پول و... موجب آسیب دیدن مجموعه و نوعی پس‌زدگی از سوی ذوق سلیم مخاطب شده است. این مسئله می‏تواند انعكاسی از دیدگاه كارگردان در مورد زن‌سالاری در برخی موارد باشد؛[18] عناصری چون گرفتن نماهای تك نفره از شكوه و نمای چند نفره از منصور در یك سكانس، قرار دادن قاب بزرگ و تكی شكوه بالای دیگر قاب‏ها و توان و تدبیر موقعیت‏های بحرانی از سوی شكوه، در كنار نشان دادن زبونی مردان در برابر زنان، به ویژه منصور و شكست‏های پی در پی آنها، هر چند ناخواسته، به نحوی به نظریۀ برتری فضایل زنانه در اندیشۀ فمینیسم رادیكال، پهلو می‏زند.

 بیكاری حامد و نفقه‌خوری از زنان، استعفاهای پی در پی منصور در كنار شغل رعنا و منبع مالی بی‌انتهای شكوه، دو خط پررنگ و موازی هستند كه در طول داستان، به جلو می‏روند و به ذوق بیننده آسیب می‌زنند. ارائۀ الگویی تازه از زندگی زناشویی، یعنی زندگی زیر دو سقف، دعواهای مكرر شكوه و منصور و اعمال قدرت و خشونت در عین مهربانی كه روابط مخدوشی از ارتباطات خانوادگی را نشان می‏دهد، از مواردی هستند كه كراراً دست‌مایۀ موقعیت‏های طنز در چارخونه شده است كه البته در قسمت‏های پایانی اصلاح می‏شوند. به این ترتیب، نوع شخصیت‏پردازی‏های داستان به گونه‏ای است كه مردان در فرودستِ زنان دیده می‌شوند.

 همان گونه كه بیان شد، كاراكترهای سریال و ویژگی‌های آنها ـ كه گویی بخشی ثابت از شخصیت حرفه‏ای بازیگران نیز شده است ـ در این مجموعه، تكراری است؛ اما به هر روی، گزینش بازیگران برای نقش‏ها را می‏توان گزینشی صحیح و به دور از ریسك دانست و اشكال را در اصل تكراری بودن و عدم خلاقیت در شخصیت‌پردازی آنها دانست.

 شكوه با جوش آوردن‏های معروفش، منصور، مردی بی‏كفایت در هر زمینه كه حرف چندانی برای گفتن و اظهار وجود قوی ندارد و حامد، تیپ جدیدی كه از سوی رضا شفیعی جم ارائه می‏شود ـ كه البته مخلوطی از خوانندگی بامشاد و لهجه‌دار بودن گل مراد است ـ و البته ترانه‏های نه چندان جذاب او و خیال‏پردازی‌هایش، موقعیت‏های خوبی برای مجموعه ایجاد كرد. با این وجود، به نظر می‏رسد پتانسیل شخصیت كلیشه‏ای وی می‏توانست بیش از اینها بروز كند؛ چرا كه گاهی در اندازه‌های شخصیتی فرعی، مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و حتی در زمینۀ آوازخوانی نیز آواز شنبه از او نمود بیشتری پیدا می‏كند.[19]

شخصیت رعنا نیز با ارائۀ بازی سطحی و بدون ویژگی خاص و شخصیت‏پردازی سردستی، در اندازه‌های تكمیل نقش حامد دیده می‏شود. پرستو اما در تضاد با روحیات رعنا، به دلیل هیاهویی كه از بارزه‏های شخصیت داستانی اوست، بیشتر به چشم می‏آید و در زمان ركود داستان و بازیگری، با حركات بچه‌گانۀ خود، تنوعی كوتاه پدید می‌آورد؛ هر چند میزان و نوع جنب و جوش حركتی وی به مثابه یك زن، در خارج از بحث داستانی قابل تأمل است. حضور فرخ ـ كه بیشتر شخصیتی حاشیه‏ای است و در این مجموعه، خنثی به نظر می‏رسد ـ  را نیز می‏توان مورد پرسش قرار داد كه چنین شخصیتی لاابالی با تیپ چاله‌میدانی و لمپن‌وار كه كار خاصی در كلیت مجموعه انجام نمی‌دهد، چرا به عنوان شخصیتی دایمی، در مجموعه حضور یافته است!؟[20] به نظر می‏رسد عدم پرداخت قوی شخصیت‏ها و ناهمگونی در بازی‌ها، ناشی از تعدد نویسندگان متن‏ها باشد كه در شكل‌گیری شخصیتی یك‌پارچه، خلل وارد كرده است.

اما نظیرشنبه، كارگر به اصطلاح افغانی را شاید بتوان از خوش‌پرداخت‏ترین شخصیت‏ها دانست كه جان تازه‏ای به مجموعه بخشید و به دلیل روحیۀ دسیسه‌چینی و دورویی او، كمی به طرح، توطئه و تعلیق داستان‏ها افزوده شد و مجموعه از افت و ایجاد نوعی رخوت نجات یافت. شنبه در عین اینكه دیر آمد؛ اما به زودی توانست در میان مخاطبان و نیز در خانوادۀ منصور، جایگاه خود را بیابد و به نحوی فعالانه، در قضایا شركت كند كه این ناشی از ویژگی شخصیت آب زیركاه و دودوزه‌باز اوست كه توانست بر شكوه تأثیر بگذارد و به این همه، بیفزایید لهجه و اجرای موفق ترانه‏های لهجه‏دار را.

 در مورد لوكیشن اداره نیز باید گفت، به دلیل عدم ارتباط ارگانیكی كه در مجموعه، میان خانه و اداره دیده می‏شود، موجب شده شخصیت‏های راكد آن نیز به همین دلیل، در حاشیه مطرح شوند و فقط نقطۀ شروع یك وضعیت برای منصور باشند؛ در حالی كه قوام و استخوان‌بندی خوبی ندارند و شاید مناسب باشد از تعبیر سنجاق شدن اداره به داستان استفاده كنیم. در حقیقت، اداره به محلی برای جریان كش‌دار استعفاهای منصور، تغییر مدیریت و ارباب رجوع بخت‌برگشته بدل می‏شود كه به تدریج، جزو وسایل صحنۀ اداره شده است. البته در بخش‏های پایانی مجموعه، اداره كاركرد فعالانه‏تری پیدا می‏كند.

 محتوا

با بررسی مضامین مطرح شده در چارخونه، دیده می‏شود كه بیشتر مضامین آن خانوادگی است كه این امر می‏تواند اقتضای لوكیشن اصلی سریال كه آپارتمان است، باشد؛ زیرا در این حال، باید داستان از روابط بین افراد شكل بگیرد؛ اگر نه همانند لوكیشن اداره، به حاشیه می‏رود. البته، چنان که خود آقای سروش صحت می‏گوید، او سلایق و طیف‏های گوناگون مخاطبان خود را در نظر گرفته و به موضوعات اجتماعی و به ندرت سیاسی و فرهنگی هم در سطح عام و هم در سطح خاص پرداخته است.

 جابه‌جایی موقعیت‏ها، نقش‏ها و انتظارات جنسیتی و روحیات جنسیتی زنانه ـ مردانه كه الگوی طنز صحت قرار گرفته، وی را در پرداختن به برخی معضلات، كژی‏ها و موضوعات، یاری رسانده است تا بتواند مسائل را از زاویه‏ای دیگر بنگرد؛ مانند داستان عمل زیبایی مردان و خاله‌زنك‌بازی مردان، هنگامی كه دور هم جمع می‏شوند.[21]

 اما مسئلۀ قابل طرح این است كه با وجود روزانه بودن كار و وجود موضوعات جدید و به روز كه می‏توانند قابل طرح به شكل طنز و كنایه باشند، نویسندگان و كارگردان سراغ بسیاری از آن موضوعات نرفته و آنها را فراموش كرده‏اند. به لحاظ پرداخت داستانی نیز مجموعه با نوسان‏های زیادی همراه است؛ چنان‌که گاهی مانند داستان لیگ برتر، جزئیات را از انواع حاشیه‏های فوتبال، كارچاق‌كنی‏ها، مسائل تشكیل تیم، فرافكنی‏های مدیران، پیامدهای آن و... به خوبی لحاظ می‏كنند و گاه موضوعات تكراری، قدیمی و بدون جذابیت خاص داستانی، چون كلاهبرداری و طلبكاری را به صورت سطحی و دم دستی بیان می‌كنند.

 البته به اقتضای كارهای شبانه، نمی‏توان و نباید توقع داستان‏ها و پرداخت‏های قوی و فاخر را داشت؛ زیرا بازۀ زمانیِ كار تولید و پخش، بسیار كوتاه است و این گونه ضعف‏های فیلم‌نامه‌نویسی و تكرار موضوع، ناخواسته دامن‏گیر این كارها می‏شود؛ ولی گروه موفق و كارآزمودۀ نویسندگان و توانایی‌های خود سروش صحت در این ژانر، این پرسش را پدید می‏آورد كه چرا تنها برخی موضوعات مطرح می‏شوند و روی آنها كار قوی صورت می‌گیرد و برخی دیگر دست‌مایة موقعیت‏های طنز می‏شوند و منطق، مقدمه و مؤخرۀ داستان نادیده گرفته می‏شوند!؟ چرا كه غلوهای زیادی و بی‏علت و برخوردها و عكس‌العمل‏های غیرمنطقی و باورناپذیر یا عدم طی مسیر داستانی لازم و رسیدن به پایان خوشِ صرف و گاه بلاهت زیاد در روند داستانی، به دلیل ایجاد موقعیت كمیك، توفیق‏های نسبی مجموعه و محترم بودن وقت و شخصیت بیننده را زیر سؤال می‏برد. شاید اگر سازندگان برنامه زمانی را برای هدایت متن‌ها صرف می‏كردند، به خوبی می‏توانستند این كاستی‏ها را تا اندازۀ چشم‏گیری كاهش دهند.

 به هر روی، داستان‏های خانوادگی موضوعات خاص خود، چون سوء تفاهم‏های زن نسبت به شوهر، تبعیض میان بچه‏ها، ازدواج، بی‏توجهی به مادر، بیماری و فوت اعضای خانواده، همكاری در كارها و... را در بر می‏گیرد. در این مجموعه، گاه تلاش می‌شود به شكل‌های گوناگون، موضوعات مهم خانوادگی و اجتماعی، مانند لزوم توجه به مادر، وابستگی غیرمعمول و ناپسند فرزندان در تأمین نیازهای زندگی خود به والدین، روابط ناصحیح پیش از ازدواج و... بیان شوند كه در جای خویش نیكوست؛ گرچه در همین موضوعات خانوادگی، طنز چارخونه به سطحی نازل از روابط و احترامات میان افراد و سوء تفاهم‏های مكرر در می‌غلطد كه خود از نقطه‌ضعف‌های بزرگ مجموعه است. گویی این مجموعۀ مسكونی، هیچ‌گاه از سوء تفاهم و ناهنجاری خالی نیست و همه در حال درگیری با یكدیگر هستند.[22]  

در موضوعات اجتماعی مرتبط با اداره، مطرح كردن ضعف‏های مدیریتی و سیاست‌بازی‏ها از نكات مورد توجه است كه بیشتر از زبان فرزاد شنیده می‏شود و گویا فرزاد جز برای یادآوری گاه به گاه این مطلب كه ریاست‏های مدیریتی رابطه‌مند است و مدیریت‏ها تخصصی نیستند و مدیران از ترس بركناری یا كار نمی‏كنند یا نمی‏توانند كار كنند، مسئولیتی ندارد. فرزاد نمادی از مدیریت مطرح در جامعۀ روز است كه در آن، بر تخصص و استفاده از تجربه‏ها تأكید می‏شود. روی هوا نشان دادن اهداف بلندمدت مدیریتی، بی‏فایده بودن بازرسی‏ها و بوروكراسی ادارات و عدم ثبات مدیریتی از دیگر مسائلی است كه در این بخش مطرح می‏شوند.

در زمینة موضوعات اجتماعی كه به نظر می‏رسد توفیق مجموعه در آنها بیشتر است، قسمت لیگ برتر را می‏توان نام برد كه مورد توجه مخاطب قرار گرفت و همین نشان می‏دهد احاطة نویسندگان مجموعه بر موضوعات، تا چه اندازه می‌تواند در قوت كار مؤثر باشد[23]؛ در حالی كه داستان گروه موسیقی و بحث‏های فرهنگی دربارۀ آن، هر چند چندین بار مطرح می‏شود؛ اما هر بار، به صورت ناقص و پراكنده، كار رها می‏گردد.

پرداختن به مسائل سیاسی، آن هم به صورت نمادین در حوزۀ خانواده، همواره دقت بیشتری نسبت به دیگر كارها می‏طلبد؛ به ویژه در كارهایی كه سعی می‏شود از این حیطه‏ها، تا اندازۀ مقدور پرهیز شود. از این رو، مجموعۀ طنز چارخونه، جز در چند داستان معدود، خود را درگیر این مسائل نمی‏كند و می‌كوشد كاری آرام و بدون حساسیت‌زایی ارائه دهد؛ ولی از جمله كارهای مجموعه در این زمینه، بخش‏های تجاوز به خانه، گزینش مدیر ساختمان و غنی‌سازی دان مرغ را می‏توان نام برد. در قسمت غارتگران، دیالوگ‏های واضحی در بطن كار به كار می‏رود؛ مانند دیالوگ فرزاد كه به بیان زور، هیبت و توان متجاوزان اشاره می‏كند و اینكه الان وقت توجه به واقعیت است و كار منطقی روحیه دادن نیست، بلكه باید در برابر ایشان تسلیم شد. این نوع دیالوگ، كلام روشنفكران غرب‌زده و جناح‏های مرعوب را به ذهن متبادر می‏كند و فیلم در ادامۀ روند داستان، ایجاد تفرقه، اتحاد و پیروزی بر متجاوزان را نشان می‏دهد. در داستان انتخابات، چرخش آرا و افكار جمعی در لحظات آخر و بر خلاف انتظار و دلایل كنار رفتن به نفع كاندیدای قوی و... مطرح می‏شود. متأسفانه در زمینة نمادپردازی، به ویژه در داستان غارتگران، ضعف‌هایی دیده می‏شود؛ مانند بی‏توجیه بودن گزینش خانۀ منصور برای تجاوز متجاوزان كه باورپذیری و در نتیجه، مؤثر شدن داستان را ـ كه هدف غایی سازندگان برنامه است ـ خدشه‌دار می‌سازد.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد