بسم الله الرحمن الرحیم
چارخونه، چهارخانه است!
درآمد
سرگرمی و داشتن لحظات مفرح از روشهای پالایش و تصعید روح است كه هیجانات و تألمات روحی را كاهش میدهد. صداوسیما افزون بر تمامی رسالتهای خود كه امروزه در هر خانه و زیر هر سقفی، شعبهای دارد و مخاطبان آن را طیف گستردهای از طبقات، افراد و اصناف، با عناوین مختلف تشكیل میدهند، یكی از توانمندیهایش فراهم آوردن بستر این پالایش روحی یا برنامهریزی مستقیم برای پر كردن اوقات فراغت و تأمین صحیح نیاز به تفریح است. به همین دلیل، مقام معظم رهبری در جمع مسئولان صداوسیما چنین مطرح كردهاند كه آرامشبخشی به ذهن مردم، بخش عمدهاش مربوط به صداوسیماست.
از میان گزینههای مختلف برای انبساط خاطر، كار طنز در هر عرصهای، انتخابی پرمخاطب است؛ زیرا طنز از ویژگیهایی برخوردار است كه یكی از آنها نشاندن خنده بر لبهاست؛ خندهای كه جزو نیازهای زندگی و از ضرورتهای جامعۀ بانشاط است. جامعهشناسی، ادبیات كمیك را به این دلیل ارزشمند میداند كه به طریقی، درمانگر است.[1] از این روی، كاركرد اجتماعی ـ روانشناسی مفید این ژانرِ هنری فراهم كردن عرصهای است كه در آن، تنشهای واپسرانده شده به گونهای بیخطر آزاد شوند.[2]
البته دلیل اینکه این گونه شادی و تفریح، مورد توجه صاحبان ذوق و طبع قرار میگیرد، در حقیقتِ طنز كه همان شوخطبعی نكتهسنجانه است، قرار دارد؛ یعنی هر چند پیامد طنز، خنده است؛ لیکن اجماعی همگانی وجود دارد كه طنز یك رسالت انتقادی و پیامرسانی نیز دارد. از این رو، گفته شده که خنده در طنز، از نوع هر خندهای نیست، بلكه خنده بر سادهدلیها یا خنده از روی تمسخرِ نقطهضعفهاست.[3] جنس خندۀ آن همیشه خنده از روی شوخی نیست، بلكه گاهی نیشدار است؛ زیرا در این عرصه، معمولاً رفتارها، ناهنجاریها و كژیها به نمایش در میآیند. از همین رو مسائل مطرح شده در آن، از مسائل زندگی روزمره نشأت میگیرد.
طنز، مطالبی مهم و جدی است كه با زبان شوخی بیان میشود. این خنده هم انبساط خاطر میآورد و هم مخاطب خود را بدون واداشتن به جبههگیری و ایجاد مقاومت روانی، به رفع مشكلات و واقعیات ناپسند اجتماعی، فرهنگی و... ترغیب میكند. بدین ترتیب، طنز تلنگری است بر اندیشة مخاطب كه در پس خندۀ ناشی از آن، توقع رسوب فكری نیز میرود.
در طنز نمایشی، داستان طنز از الگوی ساختاری متون ژانر دراماتیك پیروی میكند؛[4] یعنی داستان آن باید منطقی و دارای ساختاری محكم باشد. در طرح داستان، طرح و توطئه، گرهافكنی، اوج و گرهگشایی، باید مسیر منطقی طی شود و تنها استفاده از عنصر ناسازگاری و تضاد میان شخصیتها، موقعیت و حادثهآفرینی میتواند در قوت طنز و نیفتادن به ورطۀ لودگی خلل وارد سازد. اما نكتهای كه طنز را متمایز میكند، اغراق در مسائل و شخصیتها و بزرگتر نشان دادن واقعیات است. این اغراقپذیری نیز اصولی دارد؛ زیرا طنز در كنار ابعاد گوناگون آن، كاری جدی است. پس اگر غلو آن بیش از اندازه باشد، كار را ناموزون میسازد و از سوی مخاطب، پس زده میشود.
رسانۀ ملی در راستای اهداف و كاركردهای خود چندی است كه سنت طنزهای 90 شبه را در دستور كار خود قرار داده است و بدین وسیله، توانسته جمع گرم و صمیمی خانوادههای ایرانی را گرمتر كند و خستگیهای روزانه را به لبخندی شبانه بشوید.
و اما بعد
امسال نیز همانند سالهای گذشته، مجموعۀ طنز 90 قسمتیای با نام چارخونه، از شبكۀ سوم سیما، به كارگردانی سروش صحت، به روی آنتن رفته است.
سروش صحت را تا پیش از این، بازیگری توانا و نویسندهای خوشقریحه میدانستیم. آن هنگام كه در سریال داستان یك شهر بازی كرد، ما را متوجه این نكته ساخت كه او فقط برای بازی در آثار طنز ساخته نشده است و میتواند از پس كارهای جدی نیز برآید. حضور در فیلمهایی چون شراره، گاوخونی، بازنده و تقاطع و سریالهایی چون رسم عاشقی، تب سرد و زیرزمین، در ادامۀ همین رویكرد بود.
سروش صحت با بازی در نقش نخست فیلم نان، عشق و موتور 1000، توانایی بازیگری خویش را در آثار طنز نشان داد؛ اما پس از آن، ترجیح داد به نوشتن آثار طنز بپردازد. از میان آن آثار، میتوان به قطار ابدی، زیر آسمان شهر، كمربندها را ببندیم، بدون شرح، باغچۀ مینو، پاورچین، كوچۀ اقاقیا، نقطهچین، شبهای برره، جایزۀ بزرگ، باغ مظفر و من یك مستأجرم اشاره كرد.
اكنون باید به پیشینة ذكر شده، كارگردانی را نیز افزود. او در نخستین تجربۀ كارگردانی، توانست بسیاری از بینندگان تلویزیون را در شبهای متوالی، با خود همراه كند. سروش صحت در این كار، از نویسندگان خوبی بهره برده است؛ محمدرضا آریان[5] ، علیرضا بذرافشان[6] ، حمید برزگر[7] و همچنین علیرضا ناظر فصیحی، بهمن معتمدیان، سارا خسروآبادی و محسن چگینی.[8]
سروش صحت در مقام نویسنده یا بازیگر، با این گروه آشنایی داشته و با آنها كارهایی مشترك نیز انجام داده است.[9]
در چارخونه، چهرههای آشنایی چون حمید لولایی، مریم امیرجلالی، فلامك جنیدی، بهنوش بختیاری، محمد شیری و رضا شفیعی جم، بار دیگر روی آنتن میآیند؛[10] شخصیتهایی كه میتوان گفت بعضاً دست نخورده، از مجموعههای طنز گذشته وام گرفته شدهاند. دیدن دوبارۀ بازیگران و شنیدن تكیهكلامها، روحیات و رفتار شخصیتها و حتی لوكیشنها را در این مجموعه، اگرچه بتوان بر شكل گرفتن گروهی خاص از هنرمندان، در ژانری ویژه از طنز حمل کرد؛ ولی گردهم آمدن آنان در مجموعۀ چارخونه، مسئلهای آگاهانه است كه كارگردان از آن دفاع میكند و این مطلب را به دلیل تناسب و نیز تأثیرپذیری از كارهای مهران مدیری و رضا عطاران مطرح میكند.[11]
به هر روی، چارخونه داستان اعضای خانوادهای است كه در واحدهای یك آپارتمان، دور هم جمع شدهاند. شُكوه، همسر و مادری با اقتدار و تدبیر، با روحیهای متفاوت است كه از اوج دلسوزیهای حتی بیمورد گرفته تا اوج عصبانیتهای ناخوشایند، متغیر است. منصور، همسر شُكوه، مردی است كه یا از واحد مسكونیاش بیرون انداخته میشود یا از اداره استعفا میدهد و همواره در آرزوی اجرای طرحهای بزرگ مرغداری است! رعنا، دختر بزرگ خانواده، مهماندار هواپیماست و در بهرۀ هوشی و برخوردهای غیرواقعی با موقعیتها، همپای حامد، شوهر هنرمند و خوانندهاش! است كه داماد سرخانه نیز هست. پرستو، دختر كوچكتر خانواده، دانشجوست و دارای شور، نشاط و شیطنتهای بچهگانه و گهگاه رمانتیكی كه حرکات موقرانه و كارهای عاقلانه به ندرت، از او دیده میشوند. فرزاد، همسر مبادی آداب پرستو در كنار پدرش، فرخ زندگی میكند؛ پدری كه نوع پوشش و سلوكش در زندگی، به نوعی زنبارگی تشبه دارد[12] و در نهایت، نظیرشنبه، سرایداری حیلهگر، باجبگیر و البته عزیزكردۀ شكوه كه او را همچون پسر به خارج رفتهاش دوست میدارد. وی در هیئت كارگری افغانی به نمایش درآمده است.
ساختار
مجموعه با تیتراژی متناسب با نام چارخونه آغاز میشود؛ چهار مستطیل با تصاویر گوناگون از زندگی روزمره، با زمینۀ آوازی كه به وسیلۀ گربهای دنبال میشود. در همین عنوانبندی نخستین، میتوان به روشنی، تأثیر رضا عطاران و شاخصههای خلاقانه و برجستۀ كارهایش را دید. بهره بردن از تصاویر به ظاهر بی ربط با سریال[13] در عنوانبندی و آوازی نامتعارف با سیر آوازخوانی مألوف رسانه، بهترین شاهد بر این مدعاست.
مجموعۀ چارخونه، هر چند خاطرۀ كارهای پیشین طنز را به یاد میآورد؛ اما در بخش میزانسن، تلاش خود را كرده تا صحنهپردازی معقول و چشمنوازی ارائه دهد؛ صحنهپردازی واقعگرایانهای كه سعی شده دكورها دارای نمادی از مشاغل ساكنان خود باشند؛ از جمله تابلوی مرغ در راهروی منصور، باند صوتی و ماكت هواپیما در خانۀ رعنا و حامد، به همراه رنگآمیزی گرم و سنگین برای خانۀ محوری شكوه و منصور و رنگهای شاد برای زوجهای جوان و همچنین رنگآمیزی متنوع دیوارها در هر لوكیشن، اعم از واحدها، اداره و كافی شاپ، با ایجاد تضاد گرافیكی، تنوع تصویری خوبی در تدوین ایجاد کرده است. البته در زمینة تنوع لوكیشنها، شاید به دلیل فرصت بیشتر در قسمتهای ابتدایی، لوكیشنهای خارجی، مانند پارك نیز دیده میشد كه به دلیل محدودیت زمان تولید، به كوچۀ آپارتمان كاهش یافت.
متأسفانه تصویربرداری مجموعۀ چارخونه از ضعفها و خطاهای تكرارشونده رنج میبرد؛ چنانکه حضور بوم صدابرداری در قالب نماها، تا پایان مجموعه دیده میشد كه با توجه به روند جدی و یك طرفه بودن مجموعه، به نظر نمیرسد كاركرد خاصی برای این كار مورد نظر بوده باشد؛ چرا كه حتی كاغذ دیالوگها نیز از گوشۀ قاب نمایان میشد.[14] البته این مسئله هر گاه رعایت می گردید، ضعف نورپردازی و وجود سایههای تلطیف نشده یا منابع نوری كم، دستآویزی بود كه حتی اگر بوم صدابرداری پیدا نبود، سایة آن به راحتی دیده شود!![15]
گذشته از مباحث تكنیكی، از جمله نكات قابل بررسی مجموعه، سَبك و نوع طنزی است كه قالب مجموعه بوده است؛ زیرا خود طنز نیز زیر مجموعههای گوناگونی دارد كه بسته به اینكه از چه زاویهای به طرح مسائل بپردازد، دستهبندی میشود. آنچه در چارخونه، بیشتر دیده میشود، طنز موقعیت و بعضاً طنز كلامی است كه در قالب طنز خانوادگی نشانیده شده و موجب توفیق این سریال گشته است؛ چرا كه طنز خانوادگی از جذابیت و تنوع خاص خود برخوردار است. خانواده به مثابه اجتماعی كوچك، كشش خوبی برای نمادپردازی و طرح مسائل اجتماعی، فرهنگی و... در قالب موضوعات گوناگون دارد و از طرفی، به دلیل امكان طرح احساس و عواطف در روابط، بستر خوبی برای ذوق عاطفی مخاطب ایرانی است.
طنزِ موقعیت، طنزی است كه خود داستان و ماجراهایش خندهآور است، نه شخصیتها؛ هر چند خود شخصیتها نیز جذاب باشند و موقعیت، هنگامی خلق میشود كه شخصیت داستان در موقعیتی باورپذیر، جذاب و در عین حال، بحرانی گرفتار شود.[16] از این رو، در این سبك، بهرهگیری از موقعیتهای خندهدار، تدبیر آنها و حادثهآفرینیای كه شخصیت را در شرایط متضاد قرار دهد، سبب قوت داستان میشود.
چارخونه برای ایجاد این موقعیتها، از تضاد میان شخصیتها یا جابهجایی نقشها بهره میبرد و در بُعد طنز غیركلامی، مكرراً و به صورت یكنواخت و كشدار، با بازی گرفتن از اشیا، موقعیتهای طنز ایجاد میكند؛ مانند دست به دست كردن مرتب ظروف بر سر میز غذاخوری یا پرتاب لیوان یا سیب به بالا، برای بیان تمثیل... .
بنابراین، جمع طنز خانوادگی و موقعیت، هر دو برای یكدیگر، شرایطی فراهم میكنند كه داستان با موضوعات خانوادگی و با طنزی قابل قبول پیش برود. به لحاظ همین زمینههای خوب طنز، برای ایجاد شرایط قابل دستكاری، غلو و شیرینكاری است كه سروش صحت به ایجاد موقعیتهای طنز و بهرهبرداری از آن پرداخته است؛ دعواهای شكوه با منصور بر سر فروغ، عكسالعملهای آن دو هنگام قهر، برخوردهای پرستو با فرزاد پیش از ازدواج، خیالپردازیهای حامد و رعنا بر سر موضوعات خیالی، چون چیدن میوه از درخت سیب فرضی، تصور بچۀ خیالی و مواظبت از آن، داستان سوء تفاهم خواستگاری با موضوع بورس شدن پرستو و تقدیر از رعنا[17]، واسطهگریهای شنبه برای انتقال پیام زوجهای قهر كرده و... .
اگرچه بهره بردن از جابهجایی نقشهای جنسیتی چون نانآوری زن، خُلقیات مردگونۀ شكوه، صفات بچهگانۀ مردان و سر به هوایی و نیاز مردان سریال به حمایت زنان، تا اندازهای در شكلگیری آثار طنز گذشته نیز دخالت داشتهاند؛ اما آنچه در این مجموعه، با آن رو به رو هستیم، اغراق بیش از اندازهای است كه با توجه به اخلاق شكوه و داد و فریادها و التماسهای مكرر منصور به او جهت دریافت پول و... موجب آسیب دیدن مجموعه و نوعی پسزدگی از سوی ذوق سلیم مخاطب شده است. این مسئله میتواند انعكاسی از دیدگاه كارگردان در مورد زنسالاری در برخی موارد باشد؛[18] عناصری چون گرفتن نماهای تك نفره از شكوه و نمای چند نفره از منصور در یك سكانس، قرار دادن قاب بزرگ و تكی شكوه بالای دیگر قابها و توان و تدبیر موقعیتهای بحرانی از سوی شكوه، در كنار نشان دادن زبونی مردان در برابر زنان، به ویژه منصور و شكستهای پی در پی آنها، هر چند ناخواسته، به نحوی به نظریۀ برتری فضایل زنانه در اندیشۀ فمینیسم رادیكال، پهلو میزند.
بیكاری حامد و نفقهخوری از زنان، استعفاهای پی در پی منصور در كنار شغل رعنا و منبع مالی بیانتهای شكوه، دو خط پررنگ و موازی هستند كه در طول داستان، به جلو میروند و به ذوق بیننده آسیب میزنند. ارائۀ الگویی تازه از زندگی زناشویی، یعنی زندگی زیر دو سقف، دعواهای مكرر شكوه و منصور و اعمال قدرت و خشونت در عین مهربانی كه روابط مخدوشی از ارتباطات خانوادگی را نشان میدهد، از مواردی هستند كه كراراً دستمایۀ موقعیتهای طنز در چارخونه شده است كه البته در قسمتهای پایانی اصلاح میشوند. به این ترتیب، نوع شخصیتپردازیهای داستان به گونهای است كه مردان در فرودستِ زنان دیده میشوند.
همان گونه كه بیان شد، كاراكترهای سریال و ویژگیهای آنها ـ كه گویی بخشی ثابت از شخصیت حرفهای بازیگران نیز شده است ـ در این مجموعه، تكراری است؛ اما به هر روی، گزینش بازیگران برای نقشها را میتوان گزینشی صحیح و به دور از ریسك دانست و اشكال را در اصل تكراری بودن و عدم خلاقیت در شخصیتپردازی آنها دانست.
شكوه با جوش آوردنهای معروفش، منصور، مردی بیكفایت در هر زمینه كه حرف چندانی برای گفتن و اظهار وجود قوی ندارد و حامد، تیپ جدیدی كه از سوی رضا شفیعی جم ارائه میشود ـ كه البته مخلوطی از خوانندگی بامشاد و لهجهدار بودن گل مراد است ـ و البته ترانههای نه چندان جذاب او و خیالپردازیهایش، موقعیتهای خوبی برای مجموعه ایجاد كرد. با این وجود، به نظر میرسد پتانسیل شخصیت كلیشهای وی میتوانست بیش از اینها بروز كند؛ چرا كه گاهی در اندازههای شخصیتی فرعی، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و حتی در زمینۀ آوازخوانی نیز آواز شنبه از او نمود بیشتری پیدا میكند.[19]
شخصیت رعنا نیز با ارائۀ بازی سطحی و بدون ویژگی خاص و شخصیتپردازی سردستی، در اندازههای تكمیل نقش حامد دیده میشود. پرستو اما در تضاد با روحیات رعنا، به دلیل هیاهویی كه از بارزههای شخصیت داستانی اوست، بیشتر به چشم میآید و در زمان ركود داستان و بازیگری، با حركات بچهگانۀ خود، تنوعی كوتاه پدید میآورد؛ هر چند میزان و نوع جنب و جوش حركتی وی به مثابه یك زن، در خارج از بحث داستانی قابل تأمل است. حضور فرخ ـ كه بیشتر شخصیتی حاشیهای است و در این مجموعه، خنثی به نظر میرسد ـ را نیز میتوان مورد پرسش قرار داد كه چنین شخصیتی لاابالی با تیپ چالهمیدانی و لمپنوار كه كار خاصی در كلیت مجموعه انجام نمیدهد، چرا به عنوان شخصیتی دایمی، در مجموعه حضور یافته است!؟[20] به نظر میرسد عدم پرداخت قوی شخصیتها و ناهمگونی در بازیها، ناشی از تعدد نویسندگان متنها باشد كه در شكلگیری شخصیتی یكپارچه، خلل وارد كرده است.
اما نظیرشنبه، كارگر به اصطلاح افغانی را شاید بتوان از خوشپرداختترین شخصیتها دانست كه جان تازهای به مجموعه بخشید و به دلیل روحیۀ دسیسهچینی و دورویی او، كمی به طرح، توطئه و تعلیق داستانها افزوده شد و مجموعه از افت و ایجاد نوعی رخوت نجات یافت. شنبه در عین اینكه دیر آمد؛ اما به زودی توانست در میان مخاطبان و نیز در خانوادۀ منصور، جایگاه خود را بیابد و به نحوی فعالانه، در قضایا شركت كند كه این ناشی از ویژگی شخصیت آب زیركاه و دودوزهباز اوست كه توانست بر شكوه تأثیر بگذارد و به این همه، بیفزایید لهجه و اجرای موفق ترانههای لهجهدار را.
در مورد لوكیشن اداره نیز باید گفت، به دلیل عدم ارتباط ارگانیكی كه در مجموعه، میان خانه و اداره دیده میشود، موجب شده شخصیتهای راكد آن نیز به همین دلیل، در حاشیه مطرح شوند و فقط نقطۀ شروع یك وضعیت برای منصور باشند؛ در حالی كه قوام و استخوانبندی خوبی ندارند و شاید مناسب باشد از تعبیر سنجاق شدن اداره به داستان استفاده كنیم. در حقیقت، اداره به محلی برای جریان كشدار استعفاهای منصور، تغییر مدیریت و ارباب رجوع بختبرگشته بدل میشود كه به تدریج، جزو وسایل صحنۀ اداره شده است. البته در بخشهای پایانی مجموعه، اداره كاركرد فعالانهتری پیدا میكند.
محتوا
با بررسی مضامین مطرح شده در چارخونه، دیده میشود كه بیشتر مضامین آن خانوادگی است كه این امر میتواند اقتضای لوكیشن اصلی سریال كه آپارتمان است، باشد؛ زیرا در این حال، باید داستان از روابط بین افراد شكل بگیرد؛ اگر نه همانند لوكیشن اداره، به حاشیه میرود. البته، چنان که خود آقای سروش صحت میگوید، او سلایق و طیفهای گوناگون مخاطبان خود را در نظر گرفته و به موضوعات اجتماعی و به ندرت سیاسی و فرهنگی هم در سطح عام و هم در سطح خاص پرداخته است.
جابهجایی موقعیتها، نقشها و انتظارات جنسیتی و روحیات جنسیتی زنانه ـ مردانه كه الگوی طنز صحت قرار گرفته، وی را در پرداختن به برخی معضلات، كژیها و موضوعات، یاری رسانده است تا بتواند مسائل را از زاویهای دیگر بنگرد؛ مانند داستان عمل زیبایی مردان و خالهزنكبازی مردان، هنگامی كه دور هم جمع میشوند.[21]
اما مسئلۀ قابل طرح این است كه با وجود روزانه بودن كار و وجود موضوعات جدید و به روز كه میتوانند قابل طرح به شكل طنز و كنایه باشند، نویسندگان و كارگردان سراغ بسیاری از آن موضوعات نرفته و آنها را فراموش كردهاند. به لحاظ پرداخت داستانی نیز مجموعه با نوسانهای زیادی همراه است؛ چنانکه گاهی مانند داستان لیگ برتر، جزئیات را از انواع حاشیههای فوتبال، كارچاقكنیها، مسائل تشكیل تیم، فرافكنیهای مدیران، پیامدهای آن و... به خوبی لحاظ میكنند و گاه موضوعات تكراری، قدیمی و بدون جذابیت خاص داستانی، چون كلاهبرداری و طلبكاری را به صورت سطحی و دم دستی بیان میكنند.
البته به اقتضای كارهای شبانه، نمیتوان و نباید توقع داستانها و پرداختهای قوی و فاخر را داشت؛ زیرا بازۀ زمانیِ كار تولید و پخش، بسیار كوتاه است و این گونه ضعفهای فیلمنامهنویسی و تكرار موضوع، ناخواسته دامنگیر این كارها میشود؛ ولی گروه موفق و كارآزمودۀ نویسندگان و تواناییهای خود سروش صحت در این ژانر، این پرسش را پدید میآورد كه چرا تنها برخی موضوعات مطرح میشوند و روی آنها كار قوی صورت میگیرد و برخی دیگر دستمایة موقعیتهای طنز میشوند و منطق، مقدمه و مؤخرۀ داستان نادیده گرفته میشوند!؟ چرا كه غلوهای زیادی و بیعلت و برخوردها و عكسالعملهای غیرمنطقی و باورناپذیر یا عدم طی مسیر داستانی لازم و رسیدن به پایان خوشِ صرف و گاه بلاهت زیاد در روند داستانی، به دلیل ایجاد موقعیت كمیك، توفیقهای نسبی مجموعه و محترم بودن وقت و شخصیت بیننده را زیر سؤال میبرد. شاید اگر سازندگان برنامه زمانی را برای هدایت متنها صرف میكردند، به خوبی میتوانستند این كاستیها را تا اندازۀ چشمگیری كاهش دهند.
به هر روی، داستانهای خانوادگی موضوعات خاص خود، چون سوء تفاهمهای زن نسبت به شوهر، تبعیض میان بچهها، ازدواج، بیتوجهی به مادر، بیماری و فوت اعضای خانواده، همكاری در كارها و... را در بر میگیرد. در این مجموعه، گاه تلاش میشود به شكلهای گوناگون، موضوعات مهم خانوادگی و اجتماعی، مانند لزوم توجه به مادر، وابستگی غیرمعمول و ناپسند فرزندان در تأمین نیازهای زندگی خود به والدین، روابط ناصحیح پیش از ازدواج و... بیان شوند كه در جای خویش نیكوست؛ گرچه در همین موضوعات خانوادگی، طنز چارخونه به سطحی نازل از روابط و احترامات میان افراد و سوء تفاهمهای مكرر در میغلطد كه خود از نقطهضعفهای بزرگ مجموعه است. گویی این مجموعۀ مسكونی، هیچگاه از سوء تفاهم و ناهنجاری خالی نیست و همه در حال درگیری با یكدیگر هستند.[22]
در موضوعات اجتماعی مرتبط با اداره، مطرح كردن ضعفهای مدیریتی و سیاستبازیها از نكات مورد توجه است كه بیشتر از زبان فرزاد شنیده میشود و گویا فرزاد جز برای یادآوری گاه به گاه این مطلب كه ریاستهای مدیریتی رابطهمند است و مدیریتها تخصصی نیستند و مدیران از ترس بركناری یا كار نمیكنند یا نمیتوانند كار كنند، مسئولیتی ندارد. فرزاد نمادی از مدیریت مطرح در جامعۀ روز است كه در آن، بر تخصص و استفاده از تجربهها تأكید میشود. روی هوا نشان دادن اهداف بلندمدت مدیریتی، بیفایده بودن بازرسیها و بوروكراسی ادارات و عدم ثبات مدیریتی از دیگر مسائلی است كه در این بخش مطرح میشوند.
در زمینة موضوعات اجتماعی كه به نظر میرسد توفیق مجموعه در آنها بیشتر است، قسمت لیگ برتر را میتوان نام برد كه مورد توجه مخاطب قرار گرفت و همین نشان میدهد احاطة نویسندگان مجموعه بر موضوعات، تا چه اندازه میتواند در قوت كار مؤثر باشد[23]؛ در حالی كه داستان گروه موسیقی و بحثهای فرهنگی دربارۀ آن، هر چند چندین بار مطرح میشود؛ اما هر بار، به صورت ناقص و پراكنده، كار رها میگردد.
پرداختن به مسائل سیاسی، آن هم به صورت نمادین در حوزۀ خانواده، همواره دقت بیشتری نسبت به دیگر كارها میطلبد؛ به ویژه در كارهایی كه سعی میشود از این حیطهها، تا اندازۀ مقدور پرهیز شود. از این رو، مجموعۀ طنز چارخونه، جز در چند داستان معدود، خود را درگیر این مسائل نمیكند و میكوشد كاری آرام و بدون حساسیتزایی ارائه دهد؛ ولی از جمله كارهای مجموعه در این زمینه، بخشهای تجاوز به خانه، گزینش مدیر ساختمان و غنیسازی دان مرغ را میتوان نام برد. در قسمت غارتگران، دیالوگهای واضحی در بطن كار به كار میرود؛ مانند دیالوگ فرزاد كه به بیان زور، هیبت و توان متجاوزان اشاره میكند و اینكه الان وقت توجه به واقعیت است و كار منطقی روحیه دادن نیست، بلكه باید در برابر ایشان تسلیم شد. این نوع دیالوگ، كلام روشنفكران غربزده و جناحهای مرعوب را به ذهن متبادر میكند و فیلم در ادامۀ روند داستان، ایجاد تفرقه، اتحاد و پیروزی بر متجاوزان را نشان میدهد. در داستان انتخابات، چرخش آرا و افكار جمعی در لحظات آخر و بر خلاف انتظار و دلایل كنار رفتن به نفع كاندیدای قوی و... مطرح میشود. متأسفانه در زمینة نمادپردازی، به ویژه در داستان غارتگران، ضعفهایی دیده میشود؛ مانند بیتوجیه بودن گزینش خانۀ منصور برای تجاوز متجاوزان كه باورپذیری و در نتیجه، مؤثر شدن داستان را ـ كه هدف غایی سازندگان برنامه است ـ خدشهدار میسازد.
تماس با هنر اسلامی
نشانی
نشانی دفتر مرکزیایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258