بسم الله الرحمن الرحیم
فراتر از نقد، فراتر از بازتاب
رسانه در بوتۀ نقد
(بخش دوم)
یكی از حضار: من یک بند از همین کتاب برنامۀ مصوب را که آقای مهندس گفتند میخوانم:
پخش موسیقی بسیار محزون و یا بسیار تند که در کودک ایجاد حالت رقص کند، ممنوع است.
سئوال برخی از دوستان این است که چرا فضای برخی برنامههای کودک مثل فیتیله جمعه تعطیله یا برنامۀ عمو پورنگ این گونه شده است که بیشتر رقص یاد بچهها میدهند تا نکات آموزنده و به نوعی قبح رقص را از بین بردهاند. چرا با مصادیق علنی این طور برخورد میشود؟
با توجه به اینکه نیاز اصلی جامعۀ کودکِ امروز آموزش صحیح است و میدانیم که وظیفۀ ما ابلاغ تعالیم اسلامی است و همچنین باید استعدادهای فکری و هنری کودکان و نوجوانان را نیز پرورش دهیم؛ رویکرد سازمان نسبت به برنامههای کودک و نوجوان چیست؟
مهندس ضرغامی: در حوزۀ کودک باید توجه داشت که برنامههای کودک شاد هستند. اتفاقاً برنامههایی مانند فیتیله از جمله برنامههای آموزشی هستند که بسیار سهم آموزشش بالا است؛ یعنی با یک حرکات ریتمیک بهترین آموزشهایی که باید به بچه آموزش داده شود آنجا به نحو مطلوب انجام میگیرد. کسی آنجا رقص یاد نمیگیرد ولی ممکن است کودکی هم با آن آهنگ رقصش بگیرد که آن یک کودک ملاک نمیشود. حالا من برای شما موسیقیهایی میفرستم با بچه گوش کنید به من بگویید شرعی است یا غیر شرعی. به هر حال بحث موسیقی کودک زیر مجموعۀ بحث موسیقی است.
یكی از حضار: نه فقط صدا و سیما بلکه همۀ حوزههای فرهنگی مانند سازمان تبلیغات و وزارت ارشاد و... یک مشکل عمده و بزرگ در حوزۀ موسیقی دارند. به قول مقام معظم رهبری، مسئلۀ موسیقی و فقه موسیقی تبدیل به مقولۀ مبهمی شده که به بیضابطگی موسیقی در رادیو و تلویزیون نیز دامن میزند. در بحثهایی که من با وزارت ارشاد داشتم نهایتاً آنها هم گفتهاند که در این مقوله فهم مبهمی وجود دارد. مشکل اصلی ما این است که بزرگان عرصۀ موسیقی و اساتید این رشته به شدت از صدا و سیما دور هستند. این جدایی در بین فقها و اهالی موسیقی نیز بسیار عمیقتر است. متأسفانه بسیاری از دینداران، اهالی این رشته را نمایندۀ دشمن میدانند که آمدهاند در خاکریز خودی و میخواهند کار کنند. یکی از اساتید دانشکدۀ هنر میگفت ما را به عنوان یک چهرۀ فاسق و فاجر میشناسند مگر اینکه خلافش ثابت شود ولی این اتفاق در هنرهای دیگر کمتر میافتد. این فضا باید شکسته شود.
مهندس ضرغامی: بله البته در این زمینه راست میگویید. متأسفانه این نگاه هنوز وجود دارد.
یكی از حضار: این فاصله را باید صدا و سیما از میان بردارد. از یکسو فقها و کارشناسان دینی را دعوت کند و از سوی دیگر اساتید و کارشناسان موسیقی را و آنها را در پای یک میز بنشاند. این کار اولاً موجب کم شدن فاصله بین فقها و موسیقیدانها شده و در ثانی مشکل ابهام در موسیقی و مسائل فقهی آن را حل خواهد کرد. فقط با گفتن موسیقی ِغِنا حرام است که چیزی درست نمیشود. اینکه مقام معظم رهبری میگوید: موسیقیای که از جمهوری اسلامی پخش میشود، حلال است، به این دلیل است که به شما اعتماد دارند و فکر میکنند شما تحقیق و بررسی میکنید و موسیقیای که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیرون میآید، قطعا مشکل دیگری ندارد.
مهندس ضرغامی: ما تقریبا 8 ماه بحثی بسیار گسترده را در این زمینه شروع کردیم و از تمام صاحبنظران و اساتید عرصۀ موسیقی دعوت به همفکری کردیم. اتفاقاً ارتباطات بسیار خوبی هم برقرار شد و الان اساتید این هنر ارتباط خوبی با سازمان دارند. از ادارۀ کل موسیقی ارشاد نیز دوستانی آمدند. بحثهایی شد و نتایج این مباحث را هم نزد مقام معظم رهبری برده و عرضه کردیم.
یكی از حضار: من سخن مقام معظم رهبری را میخوانم:
عدهای هنر را تجملاتی و زعفران روی پلو به حساب میآورند، ولی بنده این عقیده را ندارم، من هنر را راه واقعی و جدی و اساسی می دانم.
(26/9/81 در مجلس شورای انقلاب فرهنگی)
ولی حتی شما در صدا وسیما موسیقیای را گذاشتهاید برای پرکردن خلاءهای بین برنامهای؛ برای نمونه از ساعت 2 تا 2:30 اخبار است، 2:35 نیز فیلم شروع میشود؛ حالا این 5 دقیقه را با موسیقی پر میکنید و دقت هم نمیکنید که این موسیقی 10 دقیقه زمان پخش میخواهد نه 5 دقیقه. بعد سر 5 دقیقه موسیقی قطع میشود.
به جای موسیقیهای ایرانی گاهی موسیقیهایی پخش میشود که اهانت به جمهوری اسلامی است و صدای گروهی را نیز در میآورد و گاهی هم که آثار استادان متعهد موسیقی ایران پخش میشود آنقدر خلاپرکن تلویزیونی است که بالاخره صدای آن استاد موسیقی و صاحب اثر نیز بلند میشود. صدا و سیما اصلا نگاه عالمانه به این قضیه ندارد. آقای ضرغامی به خاطر همین است که این طور میشود. اگر من در این زمان این شبکه را انتخاب کردم که موسیقی گوش کنم، با جان و دل میخواهم گوش کنم، نمیشود وسطش آگاهی بازرگانی پخش کنیم.
نکتۀ دیگر اینکه موسیقی در هر زمان خاصی و شرایط خاصی تأثیر به خصوصی بر روان انسان میگذارد. مثلا در هند برای ساعت 3 بعد از نیمهشب موسیقی دارند، برای ساعت 9 صبح و یا بعدازظهرشان نیز موسیقی دارند و هر موسیقی در جایگاه خودش نواخته و پخش میشود. در رسانه ما هم باید همین اتفاق بیفتد و جایگاه موسیقی در رسانه معین و تعریف شود.
یك معترض: ببخشید، ببخشید، ما در دانشگاه امام صادق (ع) با این همه زحمت و مشقت تشکیل جلسه میدهیم که از موسیقی دفاع کنیم؟ کسی که در این جلسه صحبت میکند باید توجه کند که نمایندۀ دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) است.
یكی از حضار: اشتباه نکنید، من که نیامدهام موسیقی را تبلیغ کنم. موسیقیای که من از آن حرف میزنم موسیقی فاخر است که مورد تایید مقام معظم رهبری است. میخواهم بگویم که موسیقی فاخر جایگاهی دارد که باید در رسانه شناخته شود و ملزومات آن حفظ گردد. مقام معظم رهبری به شدت روی موسیقی فاخر تأکید دارند. موسیقیای که صدای عدالت باشد و به قول حضرت امام جنگ فقر و غنا را برساند.
مهندس ضرغامی: البته فرمایشات آقای چوپانی منطقی است ولی اینجا غیری در کار نیست. اتفاقا موسیقی از آن مسائل بسیار پیچیده با ابعاد بسیار زیاد است. اصلا به این راحتی نمیتوان قضاوت کرد. اتفاقاً دربارۀ این مسئله فقها جمع میشوند، بحث میکنند و ما از جمعبندی آنها بیخبر نیستیم. ولی کار به این سادگی هم نیست. خوشبختانه آقازادۀ آقای مهدوی کنی کارهایی دربارۀ فقه موسیقی انجام دادند. در واقع پایاننامۀ ایشان در این موضوع است و تحلیل بسیار عالیای از فقه موسیقی ارائه دادهاند. ایشان وقتی در شورای سیاستگذاری سازمان تشریف آوردند انصافاً یکی از بحثهای بسیار دقیق را در این رابطه مطرح کرده بودند که در شأن دانشگاه امام صادق است. ایشان ابتدا بسیاری از ابعاد فقهی مسئله را مورد توجه قرار دادند و سپس نظریۀ خود را مطرح ساختند.
اتفاقاً من چندی پیش آخرین جمعبندیها دربارۀ حلیت و حرمت موسیقی و مرز این دو را خدمت رهبری تقدیم کردم و از رهنمودهای ایشان که اتفاقاً به مطالب آقا سعید مهدوی كنی استناد کرده بودند، استفاده کردیم.
امروز مقولۀ موسیقی و کاربرد آن فرق کرده است. از موسیقیِ پیش از اعلام در فرودگاهها تا نوحهای که خوانده میشود، همه به نوعی موسیقی به حساب میآیند. در بسیاری از کارهای سطح بالای معارفی، موسیقی در بطن برنامه جاری است و اصلا اگر موسیقی نباشد مخاطب برنامه را کنار میگذارد.
برای شناخت موسیقی حلال و تفکیک آن از موسیقی حرام موارد بسیاری را باید مد نظر قرار دهیم. پیش از همه باید به محتوای آن توجه داشت. در فرمایش رهبری محتوا بسیار مهم است. اینکه چه محتوایی با این موسیقی بیان میشود. تصویری هم که موسیقی را همراهی میکند بسیار مهم است و میتواند معنای یک موسیقی را تغییر دهد. علاوه بر این باید موسیقی گروههای خاصی مثل شیطان پرستها را نیز شناسایی کنیم؛ زیرا نمیتوانیم پخش کنیم. موسیقی قبل انقلاب را نیز که یادآور بعضی چیزهاست نباید پخش کنیم. وقتی ما میخواهیم ببینیم کدام موسیقی حلال است یا کدام یک حرام، این بایدها و نبایدها را داریم. ما تمام این فاکتورها را درآوردیم. اگر بخواهیم بگوییم موسیقی حلال است یا حرام ، همۀ اینها را باید رعایت کنیم. خیلی وقتها ما آقایان را صدا میکنیم كه بگو این موسیقی که گذاشتیم حلال است یا حرام. یک مقدار نگاه میکند و بعد میگوید نمیدانم. مگر میتوانیم مردم را معطل کنیم. امروز شکاف بین موسیقی رسمی و غیر رسمی وحشتناک است و ما تا حد زیادی این حوزه را از دست دادهایم. این شكاف بسیار زیاد و به همان اندازه نگرانکننده است. در میان شبکههای ماهوارهای بیشترین مخاطب را شبکۀ موسیقی دارد. باید کار کنیم و این مسئله نیاز به بحث عالمانه دارد. من آمادهام یک جلسۀ ویژۀ بحث موسیقی با هم داشته باشیم و در آن جلسه نخبههایتان که در این عرصه کارکردهاند، بیایند و دیدگاهها و راهحلهایشان را بگویند. ما برای حل مسئله دو راهحل داریم ولی اگر کسی راه سومی به ذهنش رسید بگوید، من استقبال میکنم.
راه اول مراجعه به عرف است. همان راه که آقا سعید مهدوی كنی پیشنهاد کرده است. ببینیم عرف امروز دربارۀ موسیقی چه میگوید و نسبت به فلان موسیقی چه واکنشی نشان میدهد یا چه حس و حالی به آنها دست میدهد.
البته آقای مهدوی كنی راهکار بسیار مناسبی برای مراجعه به عرف پیشنهاد کردند که فرمول بسیار خوبی است؛ اینکه چه جوری و با چه متدهایی و با چه جامعیتهایی و بالاخره چه چیزهایی میتوانند عرف ما ر ا تشکیل دهند. ولی راه دوم این است که به عرف مراجعه نکنیم بلکه یک گروهِ شاهد مرکب از موسیقیشناسانِ متعهد، روانشناسان، جامعهشناسان، روحانیان و صاحبنظران در مسائل دینی که به موسیقی نیز آشنا باشند، نظر نهایی را دربارۀ موسیقیها اعلام کنند.
الان 7، 8 نفری داریم که آنها را برای چنین جلسۀ کارشناسیای دعوت کردهایم. این کارشناسان در یک گروه به بررسی موسیقیای که میخواهد پخش شود، مینشینند و متناسب با تصویر، زمان و شبکه میگویند که آن موسیقی شرعی است یا نه. این هم یک راه حل است. آیا باید موسیقی را در سطل زباله بیندازیم و همیشه معدومش کنیم یا نگهش داریم تا در جای خاص خودش استفاده شود. برای نمونه بعد از برنده شدن تیم ملی در یک مسابقۀ فوتبال که همه هیجانزده هستند، موسیقی شادی متناسب با آن فضای شاد ورزشی بگذاریم. هر کس بگوید موسیقی تکنوازی سنتی آقای جلیل شهناز را بگذارید معلوم میشود به شرایط موسیقی توجه ندارد. آنجا که فضا شاد است، موسیقی شاد و آنجا که عزا است و فضا محزون است، موسیقی نیز فرق میکند. البته در مواردی نیز ممکن است اشتباهاتی شود. من آمادهام در این حوزه نظرات و پیشنهادهای شما را بشنوم.
یكی از حضار: واقعا فضای ذهنی شما با فضای ذهنی ما و با جامعهای که در آن زندگی میکنیم متفاوت است. آیا شما تا به حال نظرسنجیهایتان را به مساجد بردهاید. یک بار نظرسنجیهایتان را به دم در مساجد بکشانید، آن وقت متوجه میشوید که فضای ذهنی شما چه قدر با آنها متفاوت است.
مهندس ضرغامی: موافقم. پیشنهاد خوبی است.
یكی از حضار: من برای شما ارزش قائلم ولی میبینم از آن مبانی که در اسلام وجود دارد، فاصله گرفتهاید. اینکه استدلال میکنید اگر ما پخش نکنیم، میروند جای دیگر میبینند، باشد بروند و ببینند، شما پخش نکنید. شما میگویید چه حرام است و چه حلال. حضرت آقا صراحتا اعلام کردند سیاستهای جمهوری اسلامی ایران بر توسعه و ترویج موسیقی نیست. شما شبکۀ پیام را روشن کنید، استفادۀ حداکثری از موسیقی شده. مگر وقتی ما مفهوم موسیقی برایمان روشن نشده، مجبوریم حجم کثیر موسیقی را مانند پیامهای بازرگانی وارد کنیم. امروز با این روشها اقتصاد و فرهنگ و سیاست کشور را به هم ریختهایم چون هنوز یاد نگرفتهایم چگونه باید از اینها در جای خودشان استفاده کنیم. این بحث، بحث روح اسلامی است.
مهندس ضرغامی: حضرت امام جملهای دارند كه میگویند: این موسیقی اگر از شبکهای غیر از شبکۀ جمهوری اسلامی پخش شود، حرام است و اگر از رادیو جمهوری اسلامی پخش شود، حلال است. این عین فتوای حضرت امام است که بارها شما دیدهاید.
با موسیقی از دو منظر میتوان برخورد داشت. یکی ترویج موسیقی است که شما هم گفتید نباید بشود. ما اگر بخواهیم ترویج موسیقی داشته باشیم، باید دربارۀ موسیقی حرف بزنیم. موسیقی هم یک رشتۀ هنری است و میتوان آن را به شیوۀ خودش آموزش داد. برای آموزش باید دربارۀ آن بحث و بررسی گذاشت، مباحث تئوریک و دستگاههای آن را آموزش داد یا دربارۀ آن بحثهای چالشی ارائه داد. ما هیچکدام از اینها را در صدا و سیما نداریم. ولی منظر دوم در استفاده از موسیقی است. وقتی پای استفاده به میان میآید آن گاه کم و زیادش بسته به آن برنامۀ استفادهکننده و شرایط آن دارد. یک بحث البته دربارۀ نفس موسیقی است. برای نمونه برای تحکیم و تثبیت وحدت ملی یک راه بهرهمندی از قدرت موسیقی است که علاوه بر تهییج احساسات ملی و قومی میتواند از فرهنگها نمایندگی کند. برای این کار ما از موسیقی بومی و محلی اقوام مختلف ایرانی استفاده میکنیم. برای نمونه موسیقی لرستان یا کردستان یا آذربایجان یا ترکمنی پخش میکنیم. زمانی که یک موسیقی شاد حماسی لرستان از تلویزیون پخش میشود، تصاویر لرستان را هم نشان میدهیم، موسیقی هم شاد است؛ با این وصف آیا این موسیقی در مردم لرستان اثر نمیگذارد که بگویند روح حماسی دارد در ما جاری میشود.
بچههای متدین امام صادق اگر بخواهند راه نشان دهند، راهش این نیست که موسیقی را قطع کنیم. بچههایی اینجا هستند، حتی در اقلیت که دربارۀ موسیقی حرف دارند. حتی یک نفر از شما اگر حرفی داشته باشد، این بحث جدی است. بنابراین بیایید راهحلهایی پیشنهاد کنید برای استفاده از موسیقی مثبت، عالی، تعالیدهندۀ روح و ترغیبکننده به سوی آرمانهای نظام اسلامی.
نویسنده: امیرحسین پیشآهنگ
منبع:ماهنامه رواق هنر و اندیشه ،شماره بیست و هشتم
Ps147