بسم الله الرحمن الرحیم
اغماء
شامخ ترین مقام در جهانِ امکان، مقام انسانیت و خلیفه اللهی است که فرشتگان در برابر آن خضوع می کنند و شیطان هم، راهزن این مقام است و می کوشد تا انسانهای عادی را از طی راه مستقیم باز دارد[1].
این موضوع نشان از اهمیت ویژۀ شناخت شیطان و کمین گاههای او و نیز پی بردن به راهکارهای مناسب برای مبارزه با این شیطان قسم خورده دارد. از این رو، پرداختن به این موضوعات نیاز جدی جامعۀ اسلامی و دارای ارزشی بسیار است و تلاش دست اندرکاران سریال اغماء که در این جهت و به این منظور این سریال را ساختهاند جای تشکر دارد. این سریال از نظر کارگردانی و فیلمنامهای از کیفیت مطلوبتری نسبت به سریالهای ماه مبارک رمضان سالهای گذشته برخوردار بوده و توانسته است به تعدادی از راههای نفوذ شیطان و جدی بودن خطر او برای انسان ها بپردازد. هر چند در مسیر پژوهشِ این سریال اشکالاتی دیده میشود که در محتوا و در نتیجه ساختار داستانی آن سرایت کرده است.
از آنجا كه کارشناس محترم این سریال دیدگاههای بیان شده در آن را منطبق بر نظرات آیت الله عبدالله جوادی آملی معرفی نمودهاند، ما سعی میکنیم نقد خود را بیشتر با استناد به نظرات این عالِم بزرگوار مطرح نماییم. آنچه در این نقد بیان می شود، هیچ کدام به این معنا نیست که نکات مثبت این سریال مانند نکات مثبت تماتیک: عداوت شیطان با انسان، مکر شیطان، بی نیاز نبودن از احکام و ضوابط شرعی در هر صورت و... و نکات ساختاری مانند بازیگریهای خوب، استفادۀ به جا از عدسی و زاویۀ فیلمبرداری و نور پردازی و موسیقی و... نادیده گرفته شده است. نقد این گونه سریالها نه تنها نباید در تلاش سازندگان آنها و در ادامۀ این مسیر خللی پدید آورد، بلکه می بایست آنان را به ادامۀ راه و جستوجوی راهکارهای مناسبتر و سالمتر ترغیب نماید.
چون سازندگان اذعان دارند که سریال بر اساس آموزههای مذهبی ساخته شده است، به این نتیجه میرسیم که با یک فیلم تخیلی روبهرو نیستیم و باید انتظار داشته باشیم که عنصر شیطان در آن و حضور و روابطش با افراد بر اساس دیدگاههای دینی باشد. البته در مواردی این گونه هست ولی در مواردی با آموزههای دینی همخوانی ندارد.
1. ماجراهای این سریال در ماه مبارک رمضان اتفاق میافتند که زمان مناسبی برای آن نیست. بر اساس آیات و روایات بی شمار، این ماه، ماه رحمت و مغفرت الهی است و شیطان در آن در غُل و زنجیر است. در حالی که تا اواخر این سریال نیروهای شیطانی بر جهان این داستان احاطه دارند و کار چندانی از نیروهای مثبت و رحمانی داستان مانند دختر دکتر پژوهان، دکتر بردیا، دکتر نایینی و در نهایت پیر بابا بر نمیآید. چنین امری در دیگر ایام سال نیز از آموزههای اسلام به دور است و اولیای الهی و شیعیان و پیروان آن به منزلۀ افرادی دست بسته و مقهور نیستند. ولی این مطلب در ماه مبارک رمضان بیشتر و قویتر است.
دربارۀ تمثل شیطان و امکان رویت او آیت الله جوادی آملی در کتاب تسنیم جلد دوم، صفحۀ 153 می فرمایند:
شیطان، دشمنی است که انسان ها را می بیند و می پاید و از جایی که گمان نمیبرند به آنان تهاجم میکند. در حالی که انسانهایی که در معرض وسوسه و آسیب شیاطین هستند ابلیس و جنود او را نمی بینند. انه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم[2] در این صورت هیچ پناهگاهی جز استعاذه به ذات اقدس خداوند نیست.
در کتاب تفسیر نمونه، ذیل این آیه آمده است:
جمعی از مفسران از آیۀ بالا چنین استفاده کرده اند که شیطان برای انسان به هیچ وجه قابل رویت نیست، در حالی که از پاره ای از روایات استفاده می شود که چنین امری احیاناً ممکن است. ولی ظاهراً این دو با هم منافاتی ندارند. ولی این قاعده مانند بسیاری از قاعدههای دیگر موارد استثنایی دارد[3].
علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی ذیل این آیۀ شریفه حتی به موارد استثنا نیز اشارهای نکردهاند و پس از تفحص در متن کتابهای آیت الله جوادی آملی نیز ما موردی را که نشان دهد تجسد و یا تمثل شیطان برای انسانها به صورت امری عادی امکان دارد نیافتیم.
بنابر آنچه بیان شد، اصل این است که شیطان از راه وسوسۀ درونی و نه تجسد و یا تمثل انسان را می فریبد و استثنائاتی را که در تاریخ ذکر شدهاند به اولیای خاص الهی آن هم در موارد معدود و یا در برهههای حساس مانند سقیفه اختصاص دارد. نمیتوان این گونه موارد استثنایی را به همۀ انسانها تعمیم داد و بر اساس آن حضور این گونهای شیطان را در ماجراهای مختلف و شکلهای گوناگون و همراه با افرادی متفاوت به عنوان حقیقت به نمایش گذاشت.
در این فیلم این نوع حضور شیطان مشاهده میشود: در مواردی قطعا تجسد و در مواردی نیز تمثل آن هم برای انسانهایی مانند یک دختر معتاد یا یک قاچاقچی مشروبات الکلی یا دکتری متدین.
در این سریال از تجسد و تمثل پا فراتر گذاشته شده است. در مواردی حلول شیطان در قالب رُز قدیانی مشاهده میشود. زمانی که دکتر پژوهان میخواهد رز را جراحی کند، شیطان از راه جسم رُز سخن می گوید و دکتر را برای عمل جراحی راهنمایی می نماید و نیز در قسمتی دیگر می بینیم که رُز در حالت بیهوشی بر میخیزد و می نشیند و شیطان از راه چشمان و نگاه او صحنه را می نگرد. همین طور نماهای نقطه نظر[4] از بیماران مختلف که در حالت اغماء و بیهوشی هستند بنابر منطقی که فیلم ایجاد کرده است ـ نماهای نقطه نظر با عدسی و نور پردازی خاص به شیطان اختصاص دارد ـ برداشت حلول شیطان در بیماران را تقویت می کند.
در تفکر اسلامی شیطان اساساً نه از راه تمثل و تجسد و یا حلول بلكه از راه وسوسه، اغواء، تزیین و فریب عمل می کند و از این راه برای خود بر اساس میزان تبعیت طایفۀ جن یا انسان برای خود جنود و یارانی با سلسله مراتب ایجاد می کند که به تعبیر روایات آن ها چشم، گوش، دست و سپاه او می شوند. شیوۀ عمل جنود شیطان نیز بر همین اساس است.
2. دربارۀ میزان قدرت شیطان و میدان عمل شیطان، آیت الله جوادی آملی در جلد هشتم کتاب تسنیم می فرمایند:
در دستگاه الهی و نظام هستی، شیطان کَلب معلم است، نه سگ هرزه که هر کس را بگزد. او اگرچه فرمان خداوند را به سجده برای آدم(ع) عصیان کرده، لیکن در تکوین نمی تواند عصیان کند[5].
به نظر می رسد در این سریال قدرت تصرف تکوینی برای شیطان به وجود آمده است. یکی از آن موارد، راهنمایی دکتر پژوهان برای درمان تومور مغزی رز قدیانی است. تصرف در مرگ همسر دکتر پژوهان نیز از آن موارد است. وقتی که عمل جراحی خانم دکتر پژوهان تمام میشود، همه به هم تبریک می گویند و می روند. آنگاه دروبین که در این صحنه چشم شیطان است حرکت می کند و بر روی دستگاهی که ضربان قلب آن خانم را نشان می دهد می ایستد و با رسیدن آن ضربان قلب به صفر می رسد و گویی شیطان موجب مرگ او می شود. شیطان سگ دست آموز درگاه الهی است که تنها با اجازۀ خداوند می تواند انسان ها را از راه نفس آنان وسوسه کند و قدرتی که در این سریال از شیطان به نمایش گذاشته شده است بسیار وسیعتر از وسوسه است. نمونۀ بارز آن، آوردن خبرهای غیبی او برای دکتر پژوهان و گمراه ساختن او از این راه است. البته شیطان می تواند با استفاده از فکر و اندیشه و عمل و قدرت انسان ها که ولایت او را پذیرفته اند، انسان های دیگر را گمراه سازد ولی این با اخبار غیبی به طور مستقیم بسیار متفاوت است.
به همین دلیل این موجه است که به دکتر پژوهان حق بدهیم. زیرا شیطان شرایط و حوادث را برای او آن گونه سامان می دهد که او مجبور می شود به خاطر عمل به شرع مقدس راه او را دنبال کند و هر فرد دیگری نیز به جای او بود، این اتفاق برایش می افتاد، مگر اینکه دارای قدرت ماورایی باشیم تا بدانیم او واقعاً شیطان است.
شیطان در قالب دوست صمیمی و مومن دکتر پژوهان ظاهر می شود و پازل حوادث را آن چنان می چیند که شکی در دکتر پژوهان باقی نمی ماند که این پازل را باید به صورت دیگری مرتب نمود.
آیت الله جوادی آملی در جایی دیگر می فرمایند:
یادآوری این نکته لازم است که عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشۀ آدمی، نفس امارۀ اوست. اگر نفس اماره که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان شود، ولی به دستگاه گوارش او نرسد یا دستگاه گوارشی آن را قبول نکند[6].
3. در این سریال، ابلیس در قبرستان نزد دکتر پژوهان می آید و از این فرصت مناسب که غم از دست دادن همسر دکتر پژوهان بر قلب و جان او چنگ انداخته است در او نسبت به خداوند و عدالت او شک ایجاد می کند، ولی این شک پس از نماز و توبۀ دکتر ـ که گویی در فاصلۀ کوتاهی از آن رخ می دهد ـ دیگر در سریال رد پایی ندارد. ولی چون الیاس واقعی را می شناسد و شیطان در قالب جسم او تجسد یافته و نیز الیاس واقعی تومور مغزی خود را با دعا درمان نموده است و اکنون نیز در این قالب از امور ماورایی خبر می آورد که دکتر نظارهگر صحت آنهاست به یار شیطان تبدیل می شود تا افرادی را از مرگ نجات بخشد و افرادی را به سوی مرگ رهنمون شود.
4. مرگ و زندگی تنها به دست خداوند است و شیطان که قدرتی جز وسوسۀ درونی در برابر انسان ندارد، نمی تواند برای آن برنامه ریزی کند. در سریال اغما شیطان در زندگی انسان ها و شکل گرفتن روابط آنها تدبیر و تنظیم صورت میدهد؛ این که وقایع چگونه به دنبال هم بیایند تا او به هدف و خواستۀ خود برسد. البته این تدبیر چیزی فراتر از وسوسه است. مروری بر صحنههای تند راندن و گاهی کند راندن ماشین و تعیین جهت حرکت ماشین توسط رُز قدیانی که در اثر القائات شیطان صورت می گیرد تا به تصادف با دختر دکتر پژوهان منجر شود، تا دختر پژوهان دچار آسیب دیدگی نخاعی شود، تا در نهایت دکتر پژوهان از جراحی پیر بابا منصرف شود و مجبور شود دخترش را جراحی کند تا پیر بابا بمیرد، نشان می دهد ترتب این مراحل چیزی بیش از اغوا و وسوسه بوده و نمونۀ آشكاری از تدبیر شیطان در برابر نصوص محکم و معتبر دربارۀ تدبیر و تقدیر الهی است. همین طور است صحنه های مربوط به تنظیم امور برای وادار کردن قاچاقچی مشروبات الکلی ـ که حالا متهم به قتل است ـ برای دزدی از خانۀ دکتر بردیا و کشتن او.
ما جای پای هوای نفس را در پذیرش وسوسه های شیطانی دکتر پژوهان مشاهده نمیکنیم. او واقعاً اطمینان یافته است که مسیر درستی را می پیماید و هیچ الهام و جنود رحمانی وجود ندارد تا او را از این موضوع و شیطان بودن الیاس مطلع سازد. اگر شیطان واقعاً بتواند در قالب انسانهایی پاک و برگزیده ظاهر شود و با کسانی که با آن انسان پاک ارتباط داشتهاند همراه گردد و نتوان او را به راحتی شناخت، برای ما رسیدن به حقیقت و واقعیت ها، تکلیف بما لایطاق خواهد بود.
در وجود دکتر پژوهان کِبر دیده می شود ولی این صفت آنقدر در وجود او پررنگ نیست که همۀ این تصمیمات و دنبالهروی شیطان را بر آن اساس در او توجیه کند. در این فیلم دیده میشود که شیطان هوای گروهی را دارد و سعی می نماید آنان را از مرگ نجات بخشد و عدۀ دیگری را به سوی مرگ رهنمون سازد. ممکن است این برداشت در ذهن گروهی از مخاطبان ایجاد شود همان طور که می توان به خداوند پناه برد، انسان ها می توانند برای رسیدن به نیازهای مادی خود یا دست كم نجات یافتن از شر شیطان، از او یاری طلبند.
آیت الله جوادی آملی می فرمایند:
نماز که مناجات ویژۀ نماز گزار با خداست، حرم الهی محسوب می شود. از این رو، ابلیس از هراس شهاب ثاقب حریم می گیرد و در محاورۀ محرمانۀ عبد و مولا وارد نمی شود[7].
در حالی که در این سریال عکس این موضوع دیده می شود. الیاس که ظاهراً در اینجا از جنود ابلیس است، زمانی به سوی دکتر پژوهان می آید که دکتر از شک ها و تردیدهای خود در رابطه با عدالت و وجود خداوند استغفار می کند و مشغول مناجات با خداست و باران، نماد رحمت الهی بر زمین می بارد.
این سریال که هیمنۀ قدرت شیطان را این گونه بیان می کند ممکن است در مخاطبانی این تلقی را ایجاد كند که در برابر خداوند به عنوان نیروی خیر نیروی دیگری نیز به نام شیطان وجود دارد که نیروی شر است. در حالی که جز قدرت خداوند قدرتی وجود ندارد و شیطان نیز جز به اذن الهی نمی تواند کوچکترین حرکتی داشته باشد و بر اساس آیات قرآن، آن جا که شیطان از سجده بر آدم سرباز می زند، چنین اذنی به او داده نشده و تنها اذن اغوا و فریب و تزیین[8] به او داده شده است.
نویسنده:كارگاه هنرجویان نقد رسانه
منبع:ماهنامه رواق هنر و اندیشه ،شماره هفدهم و هجدهم
Ps147