در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
چهارشنبه

۲۴ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42493

حکایت بیرون کشیدن تیر از پای شاه ولایت علی (ع)

شير خدا شاه ولايت علي صيقلي شرك خفي و جلي روز احد چون صف هيجا گرفت تير مخالف به تنش جا گرفت غنچهٔ پيكان به گل او نهفت صد گل راحت ز گل او شكفت روي عبادت سوي مهراب كرد

شیر خدا شاه ولایت علی

صیقلی شرک خفی و جلی

روز احد چون صف هیجا گرفت

تیر مخالف به تنش جا گرفت

غنچهٔ پیکان به گل او نهفت

صد گل راحت ز گل او شکفت

روی عبادت سوی مهراب کرد

پشت به درد سر اصحاب کرد

خنجر الماس چو بفراختند

چاک بر آن چون گل‌اش انداختند

غرقه به خون غنچهٔ زنگارگون

آمد از آن گلبن احسان برون

گل گل خونش به مصلا چکید

گفت: چو فارغ ز نماز آن بدید

«اینهمه گل چیست ته پای من

ساخته گلزار، مصلای من؟»

صورت حال‌اش چو نمودند باز

گفت که: «سوگند به دانای راز،

کز الم تیغ ندارم خبر

گرچه ز من نیست خبردار تر

طایر من سد ره نشین شد، چه باک

گر شودم تن چو قفس چاک چاک؟»

جامی، از آلایش تن پاک شو!

در قدم پاکروان خاک شو!

باشد از آن خاک به گردی رسی

گرد شکافی و به مردی رسی

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد