با پیشرفت فزایندۀ دانش، تكنولوژی و جریان گستردۀ اطلاعات در عصر كنونی، جامعۀ ما نیز نیازمند آموزشهایی است كه بتواند با كمك آنها همگام با توسعۀ علم و فناوری، گامی در مسیر پیشرفت بردارد. در این میان هدف، پرورش مردمی است كه بتوانند با فكری خلاق با مسائل و مشكلات روبهرو شده و به چارهجویی آنها برآیند. این امر، به گونهای نیازمند ارتباط قوی میان مردم، مراكز و نهادهای تأثیرگذار فكری است كه با بهرهگیری از دانش جمعی و تولید افكار نو، مشكلات را از میان بردارند. البته رشد فزایندۀ اطلاعات سبب گردیده كه هر انسانی از تجربه، علم و دانشی برخوردار باشد كه دیگری فرصت كسب آنها را نداشته است در نتیجه به جریان انداختن اطلاعاتِ حاوی علم، دانش و تجربه میان انسانها یكی از رموز موفقیت و نزدیك شدن به مرزهای پیشرفت در دنیای امروز است. شاید بتوان گفت كه هیچكس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر كس كه در گوشۀ ذهن او نهفته است، پی ببرد ولی این اطلاعات زمانی به حركت درمیآید كه انگیزهای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن شود. هر چند در محیطهای اجتماعی، معمولاً انسانها به سرنوشت یكدیگر حساسند و در جهت رشد یكدیگر و بالطبع اجتماع میكوشند. همین امر سبب میشود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود كه همین امر زمینهساز خلاقیت و نوآوری خواهد بود.
در واقع میتوان یكی از عوامل موثر بر بروز خلاقیت در یك جامعه را زمینهسازی و بسترسازی فرهنگی میان افراد آن جامعه دانست كه در آن، همگان در تلاش برای رشد یكدیگر هستند و با تأثیر بر روی یكدیگر به پیشرفت جامعه میاندیشند و این خود مقدماتی همچون آرامش فكری، تحكیم پیوندهای اجتماعی و توسعۀ اخلاقیات در جامعه را طلب میكند تا در آن جامعه شرایطی پدید آید كه در آن مغز بیندیشد و تكامل یابد و بدین ترتیب سببساز افكار و ایدههای نو در جهت سازندگی جامعه و پیشرفت ـ كه از نتایج آن است ـ گردد.
به تعبیری خلاقیت و نوآوری لازمه و پیشدرآمد توسعه و پیشرفت یك جامعه به شمار میآید. این امر خود دارای فنون، آموزش و تكنیكهایی است كه آشنایی و شناخت آنها در روند استفاده از نتایج آن، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
اگر بپذیریم كه پیشرفت یك كشور فرآیندی دامنهدار، گسترده و روبهجلو است، باید ضمن پاس داشتن تلاش گذشتگان و تواناییهای به دست آمده، برای به دست آوردن توانمندیهای تازه بكوشیم.
با بدیهی فرض نمودن ضرورت پیشرفت، آن هم پس از گذشت نزدیك به سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ـ در جهت رسیدن به این شاخص مهم و تأثیرگذار جهان امروز ـ الگو قرار دادن خلاقیت و نوآوری، سرلوحهای است كه نیروهای مستعد و پتانسیل موجود را بدان مسیر سوق خواهد داد و رسیدن به قلههای رفیع پیشرفت مطمئناً دور از دسترس نخواهد بود. این همان سرلوحهای است كه رهبر معظم انقلاب در آغازین روزهای سال جاری بیان نمودند و همگان را دعوت به پاس داشتن نوآوری و شكوفایی به عنوان كلام پر مغز و جاری در تمام طول سال نمودند.
هر فرد و نهادی میتواند جنبههای مختلف و ابعاد گوناگون نوآوری و شكوفایی را محور بررسیهای خویش قرار دهد و از این منظر تكاپوی خود را در جهت پیشرفت محدودۀ خویش ـ كه البته گامی در جهت مسیر پیشرفت جامعه خواهد بود ـ به كار گیرد. سازمان صداوسیما به عنوان قلب فرهنگساز و رسانهای تأثیرگذار، مسلماً از این حركت همگانی به دور نخواهد بود و مسئولان میكوشند در راه اعتلای این سازمان و شكوه و عزت ایران گامهای اساسی بردارند. در واقع هر كس به نوبۀ خود در این مجموعه میتواند در این امر سهیم باشد؛ چرا كه گام اولِ نوآوری، خلاقیت و ابتكار فردی است كه ثمرۀ آن در مجموعۀ گستردۀ سازمان به بهرهبرداری خواهد رسید.
در مواجهه با الگوها و كلماتی همچون شكوفایی و نوآوری، اندیشه ما را به یك گام پیشتر از آن میخواند و با پرسشهایی در این رابطه مواجه خواهیم بود؛ مانند:
نوآوری چیست؟ چگونه به وجود میآید؟ زمینههای پیدایش آن چیست؟ مفهوم شكوفایی چیست؟ آیا شكوفایی ثمرۀ نوآوری محسوب میشود و همۀ زمینهها را در برمیگیرد؟ و بحث از انگیزهها، ویژگیهای فردی ـ اجتماعیِ چنین مباحثی، رعایت الگوهای مرتبط، چگونگی به وجود آوردن آن شیوۀ استفاده و ...
نوشتۀ حاضر مطمئناً مدعی این نیست كه میتواند علاوه بر بازشناسی الگوها و تبیین مفاهیم این موضوع، در ضمن راهكارهای مناسب و در خور موضوع را نیز پیشنهاد دهد؛ چرا كه هر كدام از مباحث بالا، پژوهشی مستوفی میطلبد ولی نگارنده میكوشد به توان خویش كلیاتی از موضوع ارائه دهد تا شاید ما نیز به سهم خود گامی دربارۀ نوآوری و شكوفایی و در جهت پیشرفت سازمانی گسترده همچون صداوسیما برداریم.
خلاقیت و نوآوری
خلاقیت را به تعاریف گوناگون یاد كردهاند:
1. خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یك تغییر هدفدار در توان اجتماعی؛
2. خلاقیت یعنی طی نمودن راهی تازه یا پیمودن یك راه طی شدۀ پیشین به شیوهای نو؛
3. خلاقیت یعنی به كارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید؛[1]
به عبارتی خلاقیت همچون مفهوم عدالت و... دارای معانی گوناگونی است ولی یك عامل مشترك میان همۀ تعریفها وجود دارد كه خلاقیت عبارت است از پرداختن به عوامل جدیدی كه عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموعهای از میراث فرهنگی عمل میكنند ولی آنچه كه تازه است، تركیب این عوامل در الگویی جدید است ولی آنچه در مفهوم خلاقیت وجود دارد این مفهوم نیز هست كه تلاشهای صورت گرفته در آن، مقدمهای برای نوآوری است. در واقع خلاقیت بیشتر یك فعالیت فكری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبۀ عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است.[2] از نگاهی دیگر منظور از نوآوری همان خلاقیت متجلی شده و به مرحلۀ عمل رسیده است و شاید این تعبیر، گویاتر باشد؛ نوآوری یعنی اندیشۀ خلاقِ تحقق یافته. ولی اینكه نوآوری با مفهوم نو بودن و جدید بودن عجین است لازمهاش نفی گذشته و تغییر نیست. در واقع تغییر، ایجاد هر چیزی است كه با گذشته تفاوت دارد ولی نوآوری ایجاد ایدههایی است كه برای یك مجموعه جدید است، هر چند میتواند مستلزم تغییر باشد.
این نكته را نباید فراموش كنیم كه هر تغییری، نوآوری نیست. به عبارتی دیگر رابطۀ میان آنها عموم و خصوص مطلق است. در نتیجه همۀ نوآوریها میتوانند منعكس كنندۀ یك تغییر باشند، درحالیكه همۀ تغییرها نوآوری نیستند. تغییر، نتیجهای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است.
بر اساس مفاهیمی كه در پیش آمدند، خلاقیت، لازمۀ نوآوری است. تحقق نوجویی، وابسته به خلاقیت است. گرچه شاید در عمل نتوان این دو را از هم متمایز ساخت ولی میتوان تصور كرد كه خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت به تعبیری پیدایی و تولید یك اندیشه و فكر نو است، درحالیكه نوآوری، عملی ساختن آن اندیشه و فكر است.
در مسیر آنچه خلاقیت و نوآوری میخوانیمش، معمولاً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشهای نو متجلی شود و عملی گردد، زمانی طولانی را به خود اختصاص میدهد و البته تلاشها و كوششهای بسیاری در این راه خرج میشوند. گاهی ایده و اندیشهای نو از ذهن فرد میتراود و در سالهای بعد آن اندیشۀ نو به وسیلۀ فردی دیگر به صورت نوآوری در خدمت یا محصولی متجلی میگردد[3] ولی برای اینكه خلاقیتی ایجاد و پرورش یابد، بایستی فنون و تكنیكهایی رعایت گردند. این امر فارغ از موضوع مهم خلاقیت فردی یا به عبارتی وجود و حضور افراد خلاق است كه جوهرۀ آموزش و پرورش را از پیش داشته باشند. محققان، فنون گوناگونی را در این رابطه ذكر كردهاند؛ همچون یورش فكری یا الگوبرداری از طبیعت كه میتوان به منابع مربوطه مراجعه كرد و از كم و كیف آن آگاه شد.[4] ما بر آن نیستیم كه به تفصیل این مفاهیم را واگویه كنیم بلكه درصدد یادآوری این موضوع هستیم كه چنین مراحلی در رسیدن به مرحلۀ خلاقیت لازم و ضروری است و پیگیری آنها از طرف مراكز و نهادها در حیطۀ فعالیت خویش و با آگاهی از كاربرد آنها اهمیت دارد كه بنابر نیاز خود از این تكنیكها در جهت پرورش خلاقیت بكوشند و مقدمات نوآوری را فراهم نمایند.
نكتهای كه نباید از آن غافل شویم، ایجاد شرایط خلاقیت و نوآوری است كه در كنار تكنیكهای مرتبط، مكمل یكدیگر محسوب میشوند. ایجاد فضای خلاق و فراهم نمودن اتمسفری كه مدیرانِ مجموعهای همیشه آمادۀ شنیدن ایدههای نو باشند، یكی از شرایط است. از طرفی خود مجموعهها نیز در جستوجوی این گونه فكرها نیز باید باشند. در واقع یكی از روشهای مهم متبلور كردن خلاقیت، به وجود آوردن فضای محرك، مستعد و به طور كلی خلاق است؛ بدینگونه كه مسئولان و مدیران یك مجموعه به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشههای بدیع و نوین را داشته باشند و نظرات جدید و ارائۀ راههای تازه را تقویت نمایند. این امر منجر به انعطاف پذیری آن مجموعه خواهد گردید. در نتیجه مجموعههای انعطاف پذیر با مسائل و مباحث پیش آمده و یا تغییر سیاستها و چهارچوبهای فعالیت، برخورد منطقی و محققانه دارند و در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اِعمال میكنند. هرچند بسیاری از مسئولان و مدیران مجموعهها معمولاً نمیتوانند فرآیند مستمر تغییر پویا كه لازمۀ خلاقیت و نوآوری است را به صورت دائم تحمل كنند در نتیجه پس از مدتی گرفتار ركود، نخوت در ارائۀ خدمات و فعالیتها میشوند كه به سیاست پیشرفت یك مجموعه آسیب وارد خواهد ساخت.
مطالب بالا در راستای بیان خلاصهای از اهمیت مسئلۀ خلاقیت و نوآوری در توسعه، رشد و بقای مجموعهها، نهادها و سازمانها ارائه گردید كه بدون توجه به آنها عملاً حركت كردن در مسر رشد، توسعه و پیشرفت، رفتنِ بیچراغ است!
نوآوری و رسانه
پیگیری پیشرفت در رسانه، در كنار پیشرفت در عرصههای علمی، فناوری و اجتماعی كشور از اهمیت بالایی برخوردار است و این نهاد را در ردیف نهادهای فرهنگساز و تأثیرگذار حفظ میكند. اهمیت روزافزون این مقوله ضرورت بازنگری، ایجاد خلاقیت و نوآوری را برای این مجموعه نیز طلب میكند ولی برای نزدیك شدن و تفكیك مباحث در ابتدا لازم است مجموعه سازمان و نیازهای آن را به دو حیطۀ درون و بیرون سازمانی تقسیم كنیم تا بر اساس هر عنصر بتوانیم مباحثی در خور ارائه نماییم.
الف) درون سازمانی
در مجموعۀ سازمان به نظر میرسد در بخش درونِ سازمان نیازمند یك ایدۀ كلی یعنی ارائۀ فكر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء كمیت و كیفیت فعالیتهای سازمانی همچون افزایش بهرهوری، كاهش هزینهها، تولیدات یا خدمات جدید و تولید برنامه و مواد رسانهای از روشهای بهتر با بازنگری در روشهای گذشته و... هستیم. این ایده شامل همۀ زیرمجموعهها و جایجای سازمان خواهد گردید؛ از مدیریت سازمانی تا كوچكترین عناصر موجود. از رأس امور كه آمادگی جذب و تقویت ایدههای نو و اندیشههای بدیع را سرلوحه خویش قرار میدهد تا اموری كه به ترتیبات بعدیِ عناصر سازمانی مربوط میشوند؛ همچون بازنگری در فرآیند فعالیت اداری، كاهش بوروكراسی و تلاش در جهت كیفیت بخشیدن به امور در كنار بالا بردن دانش و ایجاد تجربهها و تخصصها در میان عناصر و كاركنان آن مجموعه؛
با توجه به جذب افراد با دانش و متخصص در زمینههای مورد نظر فعالیت، همه میتوانند زمینههای مورد توجه در پیریزی خلاقیت و ایجاد نوآوری باشند. این زمینهها با بالابردن توانمندی در ارائۀ ایدههای خلاق از طریق بازتعریف و برقراری ارتباطات جدید در مسائل امكان پذیر است. ایجاد انگیزش در افراد خلاق برای به فعل درآوردن ایدههای خود و برقراری فضایی مستعد جهت شكلگیری و بروز خلاقیتها، از دیگر زمینههای به وجود آمدن نوآوری است. در زمینۀ تولید مواد رسانهای ـ برنامههای تلویزیونی، رادیویی ـ نیز میتوان به دو راهكار اندیشید؛ یكی پیگیری و به ثمر نشاندن طرحهای متعدد پایهریزی شده در سالهای اخیر است و دیگری زمینهسازی در جهت جلب ایدههای نو برای تولید برنامهها و طرحهای مبتكرانه با ایجاد فضایی برای تجربههای نو؛
در واقع این دو راهكار دو موضوع را گوشزد میكنند؛ یكی گسترش در سطح (راهكار اول) و دیگری ریشه دواندن در عمق (راهكار دوم) كه نوعی حركت تاكتیكی در برنامهریزی و به ثمر نشاندن طرحها محسوب میشود و مجموع آنها در كنار یكدیگر میتواند جهشی در مسیر پیشرفت كمی و كیفی تولیدات رسانهای باشد. به عبارت دیگر به ثمر رساندن طرحهای گذشته در ضمن حركت ابتكاری و خلاقانه با حضور طرحها و ایدههای نو، همۀ ثمرات آیندۀ رسانه را تضمین میكند.
در زمینۀ رسیدن به این اندیشه و به تعبیری كلیتر ایجاد نوآوری، بررسی فعالیتهای گذشته و كم و كیف فرآیندهای مربوط به تولیدات رسانهای و استفاده از تجربیات و اندیشههای پیش از این، ضروری است ولی این امر در صورتی ثمر میدهد كه ایجاد عرصهای برای افكار خلاقانه و ابتكاری در صدر برنامهها جا بگیرد. در واقع در كنار اندوختۀ تجارب ارزندۀ گذشته، بروز اندیشههای خلاقانه را در رویكرد خویش قرار دهیم تا پایههای نوآوری را به نحوی شكل داده باشیم. همۀ این موارد، فرهنگی را در رسیدن به نوآوری تداعی میكند. فرهنگی با ویژگیهایی همچون شكیبایی در امور صعب، مشكل و شاید غیرعملی، شكیبایی در برخوردها، تأكید بر نتایج تا عناصر مصرف شده در راه ابتكار و نوآوری و به تعبیری بردباری در شكستها و مخاطرات كه با حاكم شدن این فرهنگ در مجموعه میتوان تجربه كردن و كسب تجربه از اشتباهات را تشویق نمود و حتی همۀ موفقیتها و شكستها را ارج نهاد. در واقع این همان شور و شوق استقبال از ایدههای نو و به نحوی حمایت از آنها است و سازمان را فعالانه در مرحلۀ توسعه و نوآوری قرار خواهد داد. به گونهای كه خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی، عامل تحریك و مهیا كردن عوامل تولید و ارتقای بهرهوری و موفقیت مجموعۀ مدیریت و كاركنان خواهد گردید.
ب) برون سازمانی
در سوی دیگر، جنبۀ عمومی و به تعبیری ویترین فعالیت سازمان صداوسیما قرار دارد كه همان حیطۀ برون سازمانی به شمار میآید و آن هم مردم و جامعهای است كه شبكههای تلویزیونی و رادیویی با آنها مواجه میگردند و در همۀ روز و در خصوصیترین فضاهای زندگی آنها حضور دارند و از جایگاه و اهمیت فراوانی در مواجهه با رسانه برخودارند. به عبارتی سازمان صداوسیما میتواند فارغ از بدنۀ فعالیتی خود، جنبۀ بیرونی و به تعبیری خروجی فعالیتهای خویش را به سمتی سوق دهد كه موجب بروز خلاقیت در بینندگان و شنوندگان گردد و از سویی دیگر با نوآوری در برنامههای ارائه شده گامی در آن راستا برداشته شود.
این امر میتواند در زمینههای گوناگونی انجام پذیرد كه اهم آنها را در زیر یادآوری مینماییم:
1. ایجاد و فراهم نمودن بستری برای بروز خلاقیتها؛ به عبارتی با ارائۀ برنامههای شنیداری و دیداری كه در عین كاربردی بودن بتوانند در ارتقاء سطح اندیشه و تفكر مخاطب، نقش ایفا كنند.
2. زمینهسازی برای همكاری، ایدهپردازی مخاطبان از طریق ارتباطات دو جانبه و تعاملاتی از این دست؛ همچون نظرسنجی و سنجش نگرش و... كه میتواند در ایجاد همبستگی بیشتر رسانه و مردم و افزایش تأثیرپذیری موثر باشد.
3. بالابردن سطح ادراك عمومی از جنبههای مختلف فردی و اجتماعی از طریق ارائۀ برنامههایی كه اظهارنظرهای كارشناسانه به همراه دارند؛ مسابقات متنوع و مؤثر در ارائۀ مفاهیم مختلف كه میتوانند زمینۀ زندگی با نشاط و پرتحرك را برای مخاطبان فراهم نمایند و در جهت فرهنگ تلاش برای رشد دیگران و بالطبع جامعه قرار گیرند.
و دهها زمینه و ایدۀ دیگری كه میتوانند بر اساس این كلیات و با تحقیق و تفحص، آنها را گردآوری و استفاده نمود.
در نهایت
مدنظر این نوشتار ارائۀ چشماندازی از زمینههای شكلگیری خلاقیت و ارائۀ نوآوری در رسانه بود كه باید كوشید فضای ایجاد ایدههای نو و ابتكارات خلاقانه را در فضای این مجموعه به رشد نزدیك كنیم كه هر كسی در هر كجای این مجموعه خود را موظف بداند در راستای اهداف سازمان و در محدودۀ خویش، تحرك فكری و اندیشههای خلاقانه را سرلوحه قرار دهد و همیشه به انتظار دستورالعملها و چهارچوبهای مدون نماند.
نویسنده: وحید حیاتی
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره بیست وسوم
1. رضائیان، علی. اصول مدیریت. نشر سمت. 1373.
2. فرنودیان، فرجا.... مقالۀ محتوای درسی و پژوهش خلاقیت دانشآموزان. مجلۀ رشد تكنولوژی آموزشی.شمارۀ 5،6،7، سال 1369 و 1370.
3. رك به الوانی، سید مهدی. مدیریت عمومی.نشر نی. 1372.
4. رضائیان، علی.اصول مدیریت. نشر سمت. 1373.
در واقع میتوان یكی از عوامل موثر بر بروز خلاقیت در یك جامعه را زمینهسازی و بسترسازی فرهنگی میان افراد آن جامعه دانست كه در آن، همگان در تلاش برای رشد یكدیگر هستند و با تأثیر بر روی یكدیگر به پیشرفت جامعه میاندیشند و این خود مقدماتی همچون آرامش فكری، تحكیم پیوندهای اجتماعی و توسعۀ اخلاقیات در جامعه را طلب میكند تا در آن جامعه شرایطی پدید آید كه در آن مغز بیندیشد و تكامل یابد و بدین ترتیب سببساز افكار و ایدههای نو در جهت سازندگی جامعه و پیشرفت ـ كه از نتایج آن است ـ گردد.
به تعبیری خلاقیت و نوآوری لازمه و پیشدرآمد توسعه و پیشرفت یك جامعه به شمار میآید. این امر خود دارای فنون، آموزش و تكنیكهایی است كه آشنایی و شناخت آنها در روند استفاده از نتایج آن، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
اگر بپذیریم كه پیشرفت یك كشور فرآیندی دامنهدار، گسترده و روبهجلو است، باید ضمن پاس داشتن تلاش گذشتگان و تواناییهای به دست آمده، برای به دست آوردن توانمندیهای تازه بكوشیم.
با بدیهی فرض نمودن ضرورت پیشرفت، آن هم پس از گذشت نزدیك به سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ـ در جهت رسیدن به این شاخص مهم و تأثیرگذار جهان امروز ـ الگو قرار دادن خلاقیت و نوآوری، سرلوحهای است كه نیروهای مستعد و پتانسیل موجود را بدان مسیر سوق خواهد داد و رسیدن به قلههای رفیع پیشرفت مطمئناً دور از دسترس نخواهد بود. این همان سرلوحهای است كه رهبر معظم انقلاب در آغازین روزهای سال جاری بیان نمودند و همگان را دعوت به پاس داشتن نوآوری و شكوفایی به عنوان كلام پر مغز و جاری در تمام طول سال نمودند.
هر فرد و نهادی میتواند جنبههای مختلف و ابعاد گوناگون نوآوری و شكوفایی را محور بررسیهای خویش قرار دهد و از این منظر تكاپوی خود را در جهت پیشرفت محدودۀ خویش ـ كه البته گامی در جهت مسیر پیشرفت جامعه خواهد بود ـ به كار گیرد. سازمان صداوسیما به عنوان قلب فرهنگساز و رسانهای تأثیرگذار، مسلماً از این حركت همگانی به دور نخواهد بود و مسئولان میكوشند در راه اعتلای این سازمان و شكوه و عزت ایران گامهای اساسی بردارند. در واقع هر كس به نوبۀ خود در این مجموعه میتواند در این امر سهیم باشد؛ چرا كه گام اولِ نوآوری، خلاقیت و ابتكار فردی است كه ثمرۀ آن در مجموعۀ گستردۀ سازمان به بهرهبرداری خواهد رسید.
در مواجهه با الگوها و كلماتی همچون شكوفایی و نوآوری، اندیشه ما را به یك گام پیشتر از آن میخواند و با پرسشهایی در این رابطه مواجه خواهیم بود؛ مانند:
نوآوری چیست؟ چگونه به وجود میآید؟ زمینههای پیدایش آن چیست؟ مفهوم شكوفایی چیست؟ آیا شكوفایی ثمرۀ نوآوری محسوب میشود و همۀ زمینهها را در برمیگیرد؟ و بحث از انگیزهها، ویژگیهای فردی ـ اجتماعیِ چنین مباحثی، رعایت الگوهای مرتبط، چگونگی به وجود آوردن آن شیوۀ استفاده و ...
نوشتۀ حاضر مطمئناً مدعی این نیست كه میتواند علاوه بر بازشناسی الگوها و تبیین مفاهیم این موضوع، در ضمن راهكارهای مناسب و در خور موضوع را نیز پیشنهاد دهد؛ چرا كه هر كدام از مباحث بالا، پژوهشی مستوفی میطلبد ولی نگارنده میكوشد به توان خویش كلیاتی از موضوع ارائه دهد تا شاید ما نیز به سهم خود گامی دربارۀ نوآوری و شكوفایی و در جهت پیشرفت سازمانی گسترده همچون صداوسیما برداریم.
خلاقیت و نوآوری
خلاقیت را به تعاریف گوناگون یاد كردهاند:
1. خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یك تغییر هدفدار در توان اجتماعی؛
2. خلاقیت یعنی طی نمودن راهی تازه یا پیمودن یك راه طی شدۀ پیشین به شیوهای نو؛
3. خلاقیت یعنی به كارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید؛[1]
به عبارتی خلاقیت همچون مفهوم عدالت و... دارای معانی گوناگونی است ولی یك عامل مشترك میان همۀ تعریفها وجود دارد كه خلاقیت عبارت است از پرداختن به عوامل جدیدی كه عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموعهای از میراث فرهنگی عمل میكنند ولی آنچه كه تازه است، تركیب این عوامل در الگویی جدید است ولی آنچه در مفهوم خلاقیت وجود دارد این مفهوم نیز هست كه تلاشهای صورت گرفته در آن، مقدمهای برای نوآوری است. در واقع خلاقیت بیشتر یك فعالیت فكری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبۀ عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است.[2] از نگاهی دیگر منظور از نوآوری همان خلاقیت متجلی شده و به مرحلۀ عمل رسیده است و شاید این تعبیر، گویاتر باشد؛ نوآوری یعنی اندیشۀ خلاقِ تحقق یافته. ولی اینكه نوآوری با مفهوم نو بودن و جدید بودن عجین است لازمهاش نفی گذشته و تغییر نیست. در واقع تغییر، ایجاد هر چیزی است كه با گذشته تفاوت دارد ولی نوآوری ایجاد ایدههایی است كه برای یك مجموعه جدید است، هر چند میتواند مستلزم تغییر باشد.
این نكته را نباید فراموش كنیم كه هر تغییری، نوآوری نیست. به عبارتی دیگر رابطۀ میان آنها عموم و خصوص مطلق است. در نتیجه همۀ نوآوریها میتوانند منعكس كنندۀ یك تغییر باشند، درحالیكه همۀ تغییرها نوآوری نیستند. تغییر، نتیجهای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است.
بر اساس مفاهیمی كه در پیش آمدند، خلاقیت، لازمۀ نوآوری است. تحقق نوجویی، وابسته به خلاقیت است. گرچه شاید در عمل نتوان این دو را از هم متمایز ساخت ولی میتوان تصور كرد كه خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت به تعبیری پیدایی و تولید یك اندیشه و فكر نو است، درحالیكه نوآوری، عملی ساختن آن اندیشه و فكر است.
در مسیر آنچه خلاقیت و نوآوری میخوانیمش، معمولاً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشهای نو متجلی شود و عملی گردد، زمانی طولانی را به خود اختصاص میدهد و البته تلاشها و كوششهای بسیاری در این راه خرج میشوند. گاهی ایده و اندیشهای نو از ذهن فرد میتراود و در سالهای بعد آن اندیشۀ نو به وسیلۀ فردی دیگر به صورت نوآوری در خدمت یا محصولی متجلی میگردد[3] ولی برای اینكه خلاقیتی ایجاد و پرورش یابد، بایستی فنون و تكنیكهایی رعایت گردند. این امر فارغ از موضوع مهم خلاقیت فردی یا به عبارتی وجود و حضور افراد خلاق است كه جوهرۀ آموزش و پرورش را از پیش داشته باشند. محققان، فنون گوناگونی را در این رابطه ذكر كردهاند؛ همچون یورش فكری یا الگوبرداری از طبیعت كه میتوان به منابع مربوطه مراجعه كرد و از كم و كیف آن آگاه شد.[4] ما بر آن نیستیم كه به تفصیل این مفاهیم را واگویه كنیم بلكه درصدد یادآوری این موضوع هستیم كه چنین مراحلی در رسیدن به مرحلۀ خلاقیت لازم و ضروری است و پیگیری آنها از طرف مراكز و نهادها در حیطۀ فعالیت خویش و با آگاهی از كاربرد آنها اهمیت دارد كه بنابر نیاز خود از این تكنیكها در جهت پرورش خلاقیت بكوشند و مقدمات نوآوری را فراهم نمایند.
نكتهای كه نباید از آن غافل شویم، ایجاد شرایط خلاقیت و نوآوری است كه در كنار تكنیكهای مرتبط، مكمل یكدیگر محسوب میشوند. ایجاد فضای خلاق و فراهم نمودن اتمسفری كه مدیرانِ مجموعهای همیشه آمادۀ شنیدن ایدههای نو باشند، یكی از شرایط است. از طرفی خود مجموعهها نیز در جستوجوی این گونه فكرها نیز باید باشند. در واقع یكی از روشهای مهم متبلور كردن خلاقیت، به وجود آوردن فضای محرك، مستعد و به طور كلی خلاق است؛ بدینگونه كه مسئولان و مدیران یك مجموعه به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشههای بدیع و نوین را داشته باشند و نظرات جدید و ارائۀ راههای تازه را تقویت نمایند. این امر منجر به انعطاف پذیری آن مجموعه خواهد گردید. در نتیجه مجموعههای انعطاف پذیر با مسائل و مباحث پیش آمده و یا تغییر سیاستها و چهارچوبهای فعالیت، برخورد منطقی و محققانه دارند و در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اِعمال میكنند. هرچند بسیاری از مسئولان و مدیران مجموعهها معمولاً نمیتوانند فرآیند مستمر تغییر پویا كه لازمۀ خلاقیت و نوآوری است را به صورت دائم تحمل كنند در نتیجه پس از مدتی گرفتار ركود، نخوت در ارائۀ خدمات و فعالیتها میشوند كه به سیاست پیشرفت یك مجموعه آسیب وارد خواهد ساخت.
مطالب بالا در راستای بیان خلاصهای از اهمیت مسئلۀ خلاقیت و نوآوری در توسعه، رشد و بقای مجموعهها، نهادها و سازمانها ارائه گردید كه بدون توجه به آنها عملاً حركت كردن در مسر رشد، توسعه و پیشرفت، رفتنِ بیچراغ است!
نوآوری و رسانه
پیگیری پیشرفت در رسانه، در كنار پیشرفت در عرصههای علمی، فناوری و اجتماعی كشور از اهمیت بالایی برخوردار است و این نهاد را در ردیف نهادهای فرهنگساز و تأثیرگذار حفظ میكند. اهمیت روزافزون این مقوله ضرورت بازنگری، ایجاد خلاقیت و نوآوری را برای این مجموعه نیز طلب میكند ولی برای نزدیك شدن و تفكیك مباحث در ابتدا لازم است مجموعه سازمان و نیازهای آن را به دو حیطۀ درون و بیرون سازمانی تقسیم كنیم تا بر اساس هر عنصر بتوانیم مباحثی در خور ارائه نماییم.
الف) درون سازمانی
در مجموعۀ سازمان به نظر میرسد در بخش درونِ سازمان نیازمند یك ایدۀ كلی یعنی ارائۀ فكر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء كمیت و كیفیت فعالیتهای سازمانی همچون افزایش بهرهوری، كاهش هزینهها، تولیدات یا خدمات جدید و تولید برنامه و مواد رسانهای از روشهای بهتر با بازنگری در روشهای گذشته و... هستیم. این ایده شامل همۀ زیرمجموعهها و جایجای سازمان خواهد گردید؛ از مدیریت سازمانی تا كوچكترین عناصر موجود. از رأس امور كه آمادگی جذب و تقویت ایدههای نو و اندیشههای بدیع را سرلوحه خویش قرار میدهد تا اموری كه به ترتیبات بعدیِ عناصر سازمانی مربوط میشوند؛ همچون بازنگری در فرآیند فعالیت اداری، كاهش بوروكراسی و تلاش در جهت كیفیت بخشیدن به امور در كنار بالا بردن دانش و ایجاد تجربهها و تخصصها در میان عناصر و كاركنان آن مجموعه؛
با توجه به جذب افراد با دانش و متخصص در زمینههای مورد نظر فعالیت، همه میتوانند زمینههای مورد توجه در پیریزی خلاقیت و ایجاد نوآوری باشند. این زمینهها با بالابردن توانمندی در ارائۀ ایدههای خلاق از طریق بازتعریف و برقراری ارتباطات جدید در مسائل امكان پذیر است. ایجاد انگیزش در افراد خلاق برای به فعل درآوردن ایدههای خود و برقراری فضایی مستعد جهت شكلگیری و بروز خلاقیتها، از دیگر زمینههای به وجود آمدن نوآوری است. در زمینۀ تولید مواد رسانهای ـ برنامههای تلویزیونی، رادیویی ـ نیز میتوان به دو راهكار اندیشید؛ یكی پیگیری و به ثمر نشاندن طرحهای متعدد پایهریزی شده در سالهای اخیر است و دیگری زمینهسازی در جهت جلب ایدههای نو برای تولید برنامهها و طرحهای مبتكرانه با ایجاد فضایی برای تجربههای نو؛
در واقع این دو راهكار دو موضوع را گوشزد میكنند؛ یكی گسترش در سطح (راهكار اول) و دیگری ریشه دواندن در عمق (راهكار دوم) كه نوعی حركت تاكتیكی در برنامهریزی و به ثمر نشاندن طرحها محسوب میشود و مجموع آنها در كنار یكدیگر میتواند جهشی در مسیر پیشرفت كمی و كیفی تولیدات رسانهای باشد. به عبارت دیگر به ثمر رساندن طرحهای گذشته در ضمن حركت ابتكاری و خلاقانه با حضور طرحها و ایدههای نو، همۀ ثمرات آیندۀ رسانه را تضمین میكند.
در زمینۀ رسیدن به این اندیشه و به تعبیری كلیتر ایجاد نوآوری، بررسی فعالیتهای گذشته و كم و كیف فرآیندهای مربوط به تولیدات رسانهای و استفاده از تجربیات و اندیشههای پیش از این، ضروری است ولی این امر در صورتی ثمر میدهد كه ایجاد عرصهای برای افكار خلاقانه و ابتكاری در صدر برنامهها جا بگیرد. در واقع در كنار اندوختۀ تجارب ارزندۀ گذشته، بروز اندیشههای خلاقانه را در رویكرد خویش قرار دهیم تا پایههای نوآوری را به نحوی شكل داده باشیم. همۀ این موارد، فرهنگی را در رسیدن به نوآوری تداعی میكند. فرهنگی با ویژگیهایی همچون شكیبایی در امور صعب، مشكل و شاید غیرعملی، شكیبایی در برخوردها، تأكید بر نتایج تا عناصر مصرف شده در راه ابتكار و نوآوری و به تعبیری بردباری در شكستها و مخاطرات كه با حاكم شدن این فرهنگ در مجموعه میتوان تجربه كردن و كسب تجربه از اشتباهات را تشویق نمود و حتی همۀ موفقیتها و شكستها را ارج نهاد. در واقع این همان شور و شوق استقبال از ایدههای نو و به نحوی حمایت از آنها است و سازمان را فعالانه در مرحلۀ توسعه و نوآوری قرار خواهد داد. به گونهای كه خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی، عامل تحریك و مهیا كردن عوامل تولید و ارتقای بهرهوری و موفقیت مجموعۀ مدیریت و كاركنان خواهد گردید.
ب) برون سازمانی
در سوی دیگر، جنبۀ عمومی و به تعبیری ویترین فعالیت سازمان صداوسیما قرار دارد كه همان حیطۀ برون سازمانی به شمار میآید و آن هم مردم و جامعهای است كه شبكههای تلویزیونی و رادیویی با آنها مواجه میگردند و در همۀ روز و در خصوصیترین فضاهای زندگی آنها حضور دارند و از جایگاه و اهمیت فراوانی در مواجهه با رسانه برخودارند. به عبارتی سازمان صداوسیما میتواند فارغ از بدنۀ فعالیتی خود، جنبۀ بیرونی و به تعبیری خروجی فعالیتهای خویش را به سمتی سوق دهد كه موجب بروز خلاقیت در بینندگان و شنوندگان گردد و از سویی دیگر با نوآوری در برنامههای ارائه شده گامی در آن راستا برداشته شود.
این امر میتواند در زمینههای گوناگونی انجام پذیرد كه اهم آنها را در زیر یادآوری مینماییم:
1. ایجاد و فراهم نمودن بستری برای بروز خلاقیتها؛ به عبارتی با ارائۀ برنامههای شنیداری و دیداری كه در عین كاربردی بودن بتوانند در ارتقاء سطح اندیشه و تفكر مخاطب، نقش ایفا كنند.
2. زمینهسازی برای همكاری، ایدهپردازی مخاطبان از طریق ارتباطات دو جانبه و تعاملاتی از این دست؛ همچون نظرسنجی و سنجش نگرش و... كه میتواند در ایجاد همبستگی بیشتر رسانه و مردم و افزایش تأثیرپذیری موثر باشد.
3. بالابردن سطح ادراك عمومی از جنبههای مختلف فردی و اجتماعی از طریق ارائۀ برنامههایی كه اظهارنظرهای كارشناسانه به همراه دارند؛ مسابقات متنوع و مؤثر در ارائۀ مفاهیم مختلف كه میتوانند زمینۀ زندگی با نشاط و پرتحرك را برای مخاطبان فراهم نمایند و در جهت فرهنگ تلاش برای رشد دیگران و بالطبع جامعه قرار گیرند.
و دهها زمینه و ایدۀ دیگری كه میتوانند بر اساس این كلیات و با تحقیق و تفحص، آنها را گردآوری و استفاده نمود.
در نهایت
مدنظر این نوشتار ارائۀ چشماندازی از زمینههای شكلگیری خلاقیت و ارائۀ نوآوری در رسانه بود كه باید كوشید فضای ایجاد ایدههای نو و ابتكارات خلاقانه را در فضای این مجموعه به رشد نزدیك كنیم كه هر كسی در هر كجای این مجموعه خود را موظف بداند در راستای اهداف سازمان و در محدودۀ خویش، تحرك فكری و اندیشههای خلاقانه را سرلوحه قرار دهد و همیشه به انتظار دستورالعملها و چهارچوبهای مدون نماند.
نویسنده: وحید حیاتی
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره بیست وسوم
1. رضائیان، علی. اصول مدیریت. نشر سمت. 1373.
2. فرنودیان، فرجا.... مقالۀ محتوای درسی و پژوهش خلاقیت دانشآموزان. مجلۀ رشد تكنولوژی آموزشی.شمارۀ 5،6،7، سال 1369 و 1370.
3. رك به الوانی، سید مهدی. مدیریت عمومی.نشر نی. 1372.
4. رضائیان، علی.اصول مدیریت. نشر سمت. 1373.