سالهاست در فرآیند برنامهسازی تلویزیون غرب، حرفهای به گروه تولید وارد شده كه به طور چشمگیری، در بُعد كیفیت و جذابیت برنامه، تاثیرگذار بوده است؛ حرفهای كه پیش از این، جایگاهی در گروه تولید نداشت؛ ولی امروزه، برنامهسازان غربی حضور او در تیم تولید را ناقص میپندارند و آن حرفه، پژوهشگر برنامههای تلویزیونی است كه به طور دقیقتر، میتوان آن را پژوهشگر در ساخت برنامههای تلویزیونی نامید.
متأسفانه برنامهسازان تلویزیونی در ایران، با پژوهشگر برنامة تلویزیونی بیگانهاند و تصور میكنند این حرفه همان محقق است كه وظیفهاش تنها تهیة محتوای برنامه است. این مقاله میكوشد دستاندركاران برنامهسازی را با این حرفه آشنا كند.
تاریخچه
شبكة BBC پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، نخستین بار، در شانزدهم آگوست 1936 میلادی، از قصر الكساندرا، اقدام به پخش مستمر برنامة تلویزیونی برای شهروندان لندن و حومة آن كرد و بدین ترتیب، این رسانه به طور رسمی، وارد زندگی جهانیان شد. در آغاز، كسی نمیدانست از این رسانه چگونه باید استفاده كند؟ چه برنامههایی باید در آن پخش شود؟ چه كسانی باید سازندة این برنامهها باشند؟
شروع جدی و به عبارتی، آغاز دوران طلایی تلویزیون از سال 1948 میلادی بوده است و سالهای 1950 تا 1960 میلادی دوران طلایی تلویزیون به شمار میآید. گردانندگان تلویزیون از همان روزهای نخستین، همواره میكوشیدند این رسانة نوپا را بهتر بشناسند و از آن بهرة بیشتری ببرند. بنابراین، در كنار برنامهسازان، پژوهشگران به طور مستمر، به پژوهش در زمینة یافتن قواعد برنامهسازی در این رسانه همت داشتند؛ به گونهای كه این تحقیقات امروزه، نه تنها كمتر از پیش نشده، بلكه فزونی هم یافته است.
به موازات پیشرفتهای فنی تلویزیون، برنامهسازان میكوشیدند قواعد تازة برنامهسازی را كشف كنند و به عبارت بهتر، ناشناختههای قوانین برنامهسازی را روشن سازند. همچنان كه در زمینة فنآوری و شیوة برنامهسازی، دستآوردهایی پیدا میشد، مشاغل تازهای پا به عرصة این رسانه مینهاد. زمانی تصور میشد نگارش تصویرنامة سینمایی برای تلویزیون هم به كار میآید؛ ولی بعدها روشن شد ویژگی تصویرنامه و اصولاً نگارش نمایش تلویزیونی، قواعد ویژۀ خود را دارد. در نتیجه، حرفهای تازه به منظور نگارش نمایش تلویزیونی پدید آمد و افرادی به كشف قواعد نگارش درام تلویزیونی پرداختند تا به كمك این قواعد، درام تلویزیونی جایگاه مناسب خود را به دست آورد. در دیگر زمینهها، همچون بازیگردانی، طراحی صحنه، گریم و... همین امر صادق بوده و است. در دهههای اخیر كه تلویزیون به طور چشمگیری در زندگی مردم وارد شده، تنها وسیلهای برای سرگرمی به شمار نمیآید و نقشهای دیگری چون اطلاعرسانی، تغییر در نگرشها و رفتارها و... نیز دارد. در نتیجه، وظیفة این رسانه بسیار سنگینتر گردید و به گونهای شد كه به طور جدی، تلویزیون موضوعی برای تحقیقات دانشگاهی گردید.
امروزه، در برنامهسازی، بحث تئوری عمومی سیستمها و نظام سیستمی مطرح میشود و این نشان از اهمیت محصولات این رسانه دارد. بسیاری از كاشناسان برنامهسازی، مانند پیتر كامبز[1] و جان تیفین[2] بحث سیستم را در ساخت برنامههای تلویزیونی مطرح میكنند.
توجه پژوهشگران به رسانة تلویزیون، نشان از آن دارد كه این رسانه به موازات پیشرفتهای فنی در برنامهسازی، گامهای تازه و بلندی برداشته است. امروزه در گروه تولید برنامه، مشاغل تازهای دیده میشود كه غیبت هر یك به معنای نرسیدن برنامهساز به هدف یا ساخت برنامهای با كیفیت است. شاید در سالهای اولیة پیدایش تلویزیون، گروه تولید با متخصصانی محدود، میتوانست برنامههایی تولید كند؛ ولی اكنون با روشن شدن بسیاری از قواعد برنامهسازی، حضور مشاغل جدید در گروه تولید، الزامی است.
یكی از مشاغلی كه در دو دهة اخیر، به طور جدی، در تلویزیون كشورهای صاحب نام در این زمینه، همچون آمریكا، انگلستان، كانادا، استرالیا و... وارد شده و نبود آن در یك گروه تولید، ضعفی بزرگ به شمار میآید، پژوهشگر برنامه است.
در سالهای پیش، نگاه برنامهسازان به محتوای برنامه، به ویژه برنامههای غیرنمایشی، بسیار متفاوت با اكنون بوده است. آنان تصور میكردند محتوای برنامه مطلبی است كه هر پژوهشگر دانشگاهی میتواند آن را در اختیار برنامهساز قرار دهد و بر اساس آن، میتوان برنامهای موفق تولید كرد. تجربه و پژوهش، خلاف این امر را ثابت كرد و روشن شد باید قواعدی در كار پژوهش برنامهای به كار رود كه هیچگاه در پژوهش آكادمیك، مدنظر نیست.
پیش از آنكه به پژوهش در ساخت برنامة تلویزیونی بپردازیم، برای آشنایی، لازم است به تاریخچة تحقیق در رسانة تلویزیون اشارهای شود. پژوهش در تلویزیون، به طور كلی به دو بخش عمده تقسیم میشود:
1. پژوهش دربارة رسانة تلویزیون و اثر این رسانه بر مخاطب؛
2. شیوة پژوهش در ساخت برنامة تلویزیونی.
اكنون به طور جداگانه، به شرح هر یك میپردازیم.
پژوهش دربارة رسانه و اثر این رسانه بر مخاطب
پژوهش دربارة رسانة تلویزیون و اثر آن بر مخاطب، همانند پژوهش در دیگر رسانههای جمعی، چهار مرحله را به ترتیب، پشت سر گذارده است:
مرحلة نخست: در آغازِ كارِ تلویزیون، یعنی ابتدای دهة پنجاه میلادی، نخستین مرحلة پژوهش در تلویزیون شكل میگیرد. در این مرحله، موضوع پژوهشها توجه به خود رسانه است. برای نمونه ویژگیهای این رسانه چیست؟ چگونه عمل میكند؟ مستلزم چه فنآوری است؟ و...
مرحلة دوم: پس از مرحلة نخست، توجه پژوهشگران به نكات دیگری جلب میشود و آن مخاطب این رسانه است. در اینجا، پرسشهایی مطرح می شود؛ مانند اینكه مردم در زندگی واقعی، چگونه از این رسانه استفاده میكنند؟ و... . آنگاه، موضوع تعداد مخاطب شبكهها مد نظر قرار میگیرد.
مرحلة سوم: پس از مرحلة بالا، پژوهشگران به بررسی آثار اجتماعی، روانشناختی و فیزیكی رسانة تلویزیون بر مخاطب میپردازند.
مرحلة چهارم: آخرین مرحله پژوهشهایی را در بر میگیرد كه دربارۀ شیوههای بهبود رسانة تلویزیون، چه در نوع مصرف و چه از طریق ابداعات فنی صورت میگیرد.
باید توجه داشت در حال حاضر، هر چهار مرحله موضوع تحقیق پژوهشگران قرار گرفته است. برای مطالعة بیشتر در این زمینه، میتوانید به كتاب تحقیق در رسانههای جمعی، نوشتة راجر دی. ویمر و جوزف آر. دومینگ، برگردان دكتر كاووس سید امامی مراجعه كنید.
به طور خلاصه، باید گفت هدف از پژوهش در این بخش، شناخت بهتر و بیشتر رسانه و اثرات آن بر مخاطب است.
شیوة تحقیق در ساخت برنامة تلویزیونی
بحث اصلی مقاله این مهم است. در این بخش، پژوهشگر یكی از اعضای گروه برنامهساز است كه وظیفة اصلی او تهیة محتوای مناسب برای ساخت برنامه است؛ هر چند وظایف دیگری نیز بر عهده دارد كه به آنها اشاره خواهد شد؛ ولی نخست برای آنكه ویژگیهای این حرفه در فرآیند برنامهسازی، بهتر روشن گردد، لازم است به سالهای آغازین تلویزیون در دهة پنجاه میلادی برگردیم و تاریخچهای از سیر تحول برنامهسازی تلویزیون عرضه كنیم.
فرآیند تولید برنامه در آغاز كار تلویزیون، به ویژه در كارهای غیرنمایشی، بر اساس شیوه محتوامحوری بود كه آن را شیوة Cause to Effect مینامیدند. در شرح این شیوه، باید گفت نخست، محتوا آماده میشد و سپس بر اساس سلیقة برنامهساز، به برنامه تبدیل میگردید. این شیوه نمیتوانست به توفیق دست یابد. علت اصلی عدم موفقیت این شیوه آن بود كه مخاطب كه نقش اصلی را داشت، در فرآیند برنامهسازی نادیده گرفته میشد. برنامهساز در فرآیند برنامهسازی، توجهی به شناخت مخاطب و نیازهای او نداشت.
افرادی چون تونی شوارتز، از برنامهسازان موفق آمریكا، به این نتیجه رسیدند كه فرآیند محتوامحوری نمیتواند در برنامههای غیرنمایشی تأثیرگذار باشد. در نتیجه، فرآیند جدیدی مطرح كردند كه به طور خلاصه، میتوان آن را فرآیند مخاطبمحور دانست.
در این شیوه، برنامهساز به جای آنكه نخست به سراغ محتوا برود، تأثیری را كه قصد دارد بر مخاطب بگذارد، تعریف میكند و سپس بر اساس این تعریف، محتوا، ساختار و به طور كلی، شیوة تولید برنامه را تعیین میكند. این شیوه تا امروز، روشی درست در كار برنامهسازی به شمار میآید. به دیگر سخن، نخست، اثری كه قرار است برنامه بر مخاطب بگذارد، دقیقاٌ روشن میگردد و سپس محتوا و فرمت برنامه تهیه میشود. این مهم نیازمند حركتی تازه در برنامهسازی و ورود مشاغلی جدید، از جمله پژوهشگر یا محقق برنامه بود.
هر چند سالها سپری شد تا این حرفه جایگاه درست خود را در رسانة تلویزیون بیابد و مقالات و كتب علمی در بارة آن نگاشته شود؛ اما امروزه، برای دستاندركاران برنامهسازی، موقعیت و اهمیت پژوهشگر برنامه كاملاً روشن است. خانم كتی چَتر[3] كه خود از پژوهشگران برنامه است و در انگلستان كار میكند، پژوهشگر برنامه را این گونه تعریف میكند:
پژوهشگر برنامة تلویزیونی پل رابطی است میان پژوهشگر دانشگاهی یا متخصص محتوا و برنامهساز.
و به قول خانم ادل اِم، نویسندة كتاب پژوهش برای تلویزیون و رادیو[4] ـ این كتاب ترجمه شده و در بازار كتاب ایران، موجود است ـ پژوهشگر برنامه محتوای علمی را به گونهای آماده میكند كه برنامهساز بتواند آن را به برنامهای مطلوب و مؤثر برای مخاطب تبدیل كند.
تعریف پژوهشگر
تعاریفی كه در كتب گوناگون، از پژوهشگر برنامه شده، به لحاظ محتوایی، با یكدیگر وحدت دارند. در بالا، به تعریفی از كتی چَتر اشاره شد كه خانم پاتریشیا هلند[5] در كتاب خود، راهنمای تلویزیون[6]، آن را تأیید میكند. نگارنده تعریفی از محقق برنامه عرضه میكند كه كوشیده شده جامع و كامل باشد:
پژوهشگر برنامههای تلویزیونی پل رابطی است میان متخصص محتوا و برنامهساز كه مسئولیت تهیة محتوای مناسب برای تبدیل به یك برنامة تلویزیونی را دارد و در فرآیند تولید، برای تهیه و آمادهسازی عوامل زنده و بیجانِ موضوع برنامه، مشاركت لازم را با گروه تولید میكند.
بر اساس تعریف بالا، درمییابیم پژوهشگر برنامه، مانند طراح صحنه، نویسندة برنامه، تصویربردار، صدابردار، منشی صحنه و... یكی از اعضای اصلی گروه تولید است كه مهمترین بخش برنامه، یعنی محتوا به عهدة اوست؛ ولی محتوایی با ویژگیهای خاص كه در محتوای دانشگاهی، خبری از آن نیست.
محتوایی كه پژوهشگر برنامه آماده میكند به گونهای است كه تهیهكننده و كارگردان میتوانند از آن، برای ساخت برنامهای خوب و جذاب بهره گیرند.
پژوهشگر برنامه باید آگاه باشد كه این محتوا چه ویژگیهایی دارد. در دورههای آموزشی، روش جمعآوری محتوای مناسب به او آموزش داده میشود. بر اساس تعریفی كه عرضه شد، وظایف دیگری نیز برای پژوهشگر برنامه مشخص گردیده است. به عبارت دیگر، وظیفة پژوهشگر برنامه تنها تهیة محتوای مناسب برنامهسازی نیست. در پژوهش علمی و دانشگاهی، اگر پژوهشگر با كارشناس مصاحبه میكند یا مطلبی را از كارشناسان گرد میآورد، نگران آن نیست كه كارشناسان باید جلوی دوربین، این نكات را به گونهای بیان كنند كه مخاطب تنها درك كند، بلكه باید جذب برنامه گردد. به عبارت دیگر، پژوهشگر برنامه، نه تنها باید محتوای مورد نظر را از كارشناسان جمعآوری كند، بلكه باید كارشناسانی را بیابد كه چهرهای مناسب و بیانی شیوا داشته باشند تا بتوانند مطالب مورد نظر را در برابر دوربین، به خوبی بیان كنند.
در برنامههای نمایشی كه بر اساس شخصیتهای مستند تاریخی ساخته میشوند، پژوهشگر باید به شیوة بیان، چهره، لباس و بسیاری از مسائل ظاهری آن شخصیت تاریخی توجه كند تا با واقعیت، تضادی نداشته باشند. برای نمونه، یك پژوهشگر دانشگاهی اگر دربارة ابن سینا تحقیق می كند، بیشتر به فلسفه و اندیشة او نظر دارد؛ در حالی كه پژوهشگر تلویزیونی باید دربارة شیوة بیان، چهره، چگونگی پوشش، لهجه و بسیاری نكات دیگر تحقیق كند؛ زیرا قرار است آن شخصیت به تصویر كشیده شود.
در برنامههای مستند غیرنمایشی، پژوهشگر در جمعآوری اطلاعات برای برنامهساز، وظیفة بسیار مهمی دارد كه در پژوهشهای دانشگاهی، مد نظر قرار نمیگیرد.
یافتن نكات جذاب و هیجانانگیز در پژوهش، بسیار مهم است و این از وظایف پژوهشگر برنامه است. مثلاً اكتشافات باستانشناسی در مصر، موضوع یك برنامه است. در اینجا، پژوهشگر نه تنها به اطلاعات به دست آمده از این اكتشافات توجه دارد، بلكه مسائل حاشیهای بسیاری كه در راه رسیدن به این اكتشافات وجود داشته نیز برایش به همان اندازه، اهمیت خواهد داشت؛ برای نمونه، اینكه باستانشناس مربوطه چگونه به مصر رفته، چه خطراتی بر سر راهش وجود داشته، چه موانعی موجب گردیده تا در مسیر كار تحقیق با مشكل روبرو شود و...
همۀ این مسائل حاشیهای از جذابیتهای برنامهسازی است كه تهیهكننده و كارگردان از آن بهره خواهند برد و پژوهشگر برنامهای آنها را برای برنامهساز آماده میكند. بنابراین، پژوهشگر برنامه باید به نكات جذاب و خاصی كه در تحقیق آكادمیك جایگاهی ندارند، اهمیت ویژه بدهد؛ زیرا برنامهساز از طریق این نكات، میتواند برنامهای جذاب تهیه كند. به هر روی، هر چه این نكات بیشتر باشند، دست برنامهساز برای ساخت برنامهای جذاب، بازتر خواهد بود.
امروزه، نه تنها شیوة جمعآوری محتوای مناسب ساخت برنامه به پژوهشگر آموزش داده میشود، بلكه بسیاری مطالب دیگر كه در كار برنامهسازی، از وظایف پژوهشگر برنامه است، در دستور كارِ آموزش او قرار میگیرند.
شیوة ارائة گزارش پژوهش به تهیهكننده و كارگردان، آمادهسازی كارشناسان و مهمانان بیتجربه برای آنكه در مقابل دوربین، درست صحبت كنند، شیوة گزینش كارشناسان و مهمانان برنامه در ژانرهای مختلف برنامهسازی، ایدهیابی برای ساخت برنامههای گوناگون، آشنایی با فرآیند ساخت برنامه و عوامل و تجهیزات برنامهسازی و... از آن جمله هستند.
سخن دربارة مطالب آموزشی، نیازمند كتابهای تخصصی است و نمیتوان در این نوشتار كوتاه، به طور دقیق، به آن اشاره كرد.
وظایف پژوهشگر
همان گونه كه در تعریف پژوهشگر برنامه آمد، او پل رابطی است میان كارشناس محتوا و برنامهساز كه به خوبی، شیوة پژوهش را میداند و با زبان برنامهسازی آشنایی دارد و نیك آگاه است كه تهیهكننده و كارگردان به چه محتوایی برای ساخت برنامه نیاز دارند. در گذشته، برخی از وظایف پژوهشگر برنامه به عهدة تهیهكننده و یا دستیاران او بود و در مواردی، بسیاری از كارهای برنامه مسئول خاصی نداشت. به همین دلیل، بسیاری از موارد مهم نادیده گرفته میشد و همین امر در روند برنامهسازی، رسیدن به محصول مطلوب یا به عبارت دقیقتر، برنامة تلویزیونی ایدهآل را دچار خلل جدی میكرد.
ولی امروزه، بسیاری از این وظایف بر عهدة پژوهشگر برنامة تلویزیونی است. در تلویزیونهای غربی، یك پژوهشگر برنامهای بسیار بیشتر از وظایفی كه برایش تعریف شده، خدمترسانی میكند. برای نمونه، در بسیاری موارد، تهیهكننده علاقهمند است وسایل صحنه را پژوهشگر برنامه تهیه كند؛ زیرا ارتباط تهیهكننده با كارشناسان برنامه كه از نهادهای دولتی و خصوصی گوناگون هستند، میتواند این وسایل را بدون پرداخت وجهی، با بهترین كیفیت، در صحنه حاضر كند.
اكنون به عمدۀ وظایف یك پژوهشگر برنامهای اشاره میشود:
1. ایدهیابی برای ساخت برنامة تلویزیونی؛
2. تهیة محتوای برنامه؛
3. تهیة چاشنیهای برنامهسازی؛
4. نگارش گزارش تحقیق برنامه برای تهیهكننده و كارگردان؛
5. در برخی موارد، تهیة متن برنامه؛
6. گزینش افرادی چون كارشناس یا مهمان و... برای حضور در برنامه؛
7. آماده كردن كارشناسان و مهمانان برای شركت در برنامه؛
8. نظارت بر متن برنامه و اجرای صحیح آن، برای تطابق با متن پژوهش؛
9. نظارت بر صحت مطالب گفتاری، نوشتاری و دیداری كه در برنامه عرضه میشوند؛
10. توجه به مسائل حقوقی مرتبط با برنامه سازی، مانند حق مؤلف و... ؛
11. همكاری در گزینش مكان و وسایل مناسب برای ساخت برنامه.
هر چند یازده موردی كه ذكر شد، عمدۀ وظایف یك پژوهشگر برنامه است؛ ولی در عمل، بسیاری وظایف دیگر كه وظیفة پژوهشگر برنامه نیست، به آنها افزوده میشود.
شرایط پژوهشگر
فرد باید چه شرایط اولیهای داشته باشد تا بتواند در دورة آموزشی پژوهش، برای ساخت برنامههای تلویزیونی شركت كند؟
1. داشتن دست كم مدرك دانشگاهی كارشناسی، ترجیحاً در رشتههای علوم انسانی؛
2. تسلط به زبان مادری و یك زبان بینالمللی؛
3. مهارت در برقراری ارتباط با افراد مختلف؛
4. سختكوشی، خونسردی و توانایی كار در شرایط دشوار؛
5. كنجكاوی؛
6. آشنایی با روش تحقیق پایه؛
7. علاقهمندی به كار برنامهسازی.
اگر فردی دارای این شرایط باشد، میتوان امیدوار بود كه در دورة آموزشی، بتواند یك پژوهشگر برنامهای مؤثر در كار برنامهسازی گردد. نكتة دیگر مطالبی است كه فرد باید در دوره آموزشی فراگیرد تا یك پژوهشگر برنامهای شود.
سرفصلهای مطالب آموزشی برای دورة پژوهشگری برنامه عبارت است از:
1. شیوة تحقیق پایه و تحقیق در رسانة تلویزیون؛
2. شیوة جمعآوری اطلاعات برای تهیة محتوای برنامه؛
3. آشنایی با منابع گوناگون اطلاعاتی، برای دسترسی سریع به اطلاعات مورد نیاز؛
4. شیوة ایدهیابی برای ساخت برنامه؛
5. تهیة محتوای مناسب برای نگارش متن برنامه؛
6. آشنایی با نگارش متن برنامة تلویزیونی؛
7. شیوة گزینش كارشناسان و مهمانان و به طور كلی، افرادی كه قرار است در برابر دوربین ظاهر شوند؛
8. شیوة گزینش مكان مناسب و وسایل صحنه برای برنامهسازی؛
9. شیوة آماده ساختن كارشناسان و مهمانان برنامه تا در برابر دوربین، به راحتی صحبت كنند؛
10. آشنایی با فرآیند تولید برنامة تلویزیونی و شناخت عوامل تولید و تجهیزات برنامهسازی؛
11. شیوة نگارش گزارش تحقیق برای تهیهكننده و كارگردان؛
12. شیوة مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات در ساخت برنامه؛
13. تندنویسی و تندخوانی؛
14. شیوة متقاعد كردن افراد برای شركت در برنامه؛
15. آشنایی با رایانه؛
16. روابط عمومی؛
17. آشنایی با شیوة شكلگیری ساختمان یك برنامة تلویزیونی؛
18. شناخت الفبای برنامهسازی؛
19. شناخت انواع ژانرهای برنامة تلویزیونی؛
20. آشنایی با قوانین كشوری و جهانی مرتبط با برنامهسازی.
باید توجه داشت شرح هر یك از موارد بالا، صفحات زیادی را به خود اختصاص میدهد كه میتواند موضوع یك كتاب درسی باشد.[7] نكتة مهمی كه باید توجه داشت، آن است كه شیوة پژوهش برنامهای، با توجه به ژانرهای گوناگون برنامهسازی در هر ژانر، شیوة خاص خود را دارد. به هر روی، اصول پایه در همۀ ژانرها یكسان است.
همان گونه كه در ابتدای نوشتار اشاره شد، در ایران، بسیاری از دستاندركاران برنامهسازی، پژوهشگر آكادمیك یا دانشگاهی را با پژوهشگر برنامهای یكسان میدانند و از این مهم غافل هستند كه این حرفه امروزه، در تلویزیونهای غرب، در ردیف تخصصهایی چون كارگردانی، نویسندگی، تصویربرداری و... به شمار میآید. عدم شناخت درست وظایف پژوهشگر برنامهای در ایران، موجب گردیده كه برنامهسازان به چنین حرفهای، احساس نیاز نكنند. در حال حاضر، پژوهشگرانی كه در تلویزیون كشور ما كار میكنند، با این حرفه بیگانهاند. به عبارتی، همان گونه كه در تعریف محقق برنامه میگوییم، او پل رابطی است میان كارشناس محتوا و برنامهساز. در آسیبشناسی این مسئله در تلویزیون خودمان، باید گفت میتوان با آموزش به پژوهشگران مستعد، این پل رابط را احداث كرد تا برنامهسازان دریابند چقدر به این حرفه نیازمند بودهاند.
كارشناسان پژوهش برنامهای میگویند:
پژوهشگر برنامهای همواره برای برنامهساز، مطالبی را پیدا میكند كه برنامهساز از آن بیخبر است؛ ولی در حقیقت، همان است كه میخواهد.
در پایان، باید یادآور شد، برگزاری كلاسهای آموزشی به منظور تربیت پژوهشگران برنامهای، یك ضرورت در جهت ارتقای كیفیت برنامههای تلویزیونی است.
نویسنده: محمدرضا پاسدار
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره شانزدهم
Ps147
برای مطالعة بیشتر:
1. Chater, Kathy, Research for media production, Focal press, 2001.
2. Chater, Kathy, The television research' s guide, Focal press, 2005
3. Emm, Adele, Researching for television and radio, routledge, 2002
1. Peter Combes.
2. Lohon Tiffin.
3. Kathy Chater.
4. Researching for television and radio.
5. Patricia Holland.
6. The Television Handbook.
7. نگارنده در پایان نوشتار، به چند كتاب تخصصی در این زمینه، اشاره كرده كه میتواند تا حدی، نیاز مشتاقان را برآورد.
متأسفانه برنامهسازان تلویزیونی در ایران، با پژوهشگر برنامة تلویزیونی بیگانهاند و تصور میكنند این حرفه همان محقق است كه وظیفهاش تنها تهیة محتوای برنامه است. این مقاله میكوشد دستاندركاران برنامهسازی را با این حرفه آشنا كند.
تاریخچه
شبكة BBC پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، نخستین بار، در شانزدهم آگوست 1936 میلادی، از قصر الكساندرا، اقدام به پخش مستمر برنامة تلویزیونی برای شهروندان لندن و حومة آن كرد و بدین ترتیب، این رسانه به طور رسمی، وارد زندگی جهانیان شد. در آغاز، كسی نمیدانست از این رسانه چگونه باید استفاده كند؟ چه برنامههایی باید در آن پخش شود؟ چه كسانی باید سازندة این برنامهها باشند؟
شروع جدی و به عبارتی، آغاز دوران طلایی تلویزیون از سال 1948 میلادی بوده است و سالهای 1950 تا 1960 میلادی دوران طلایی تلویزیون به شمار میآید. گردانندگان تلویزیون از همان روزهای نخستین، همواره میكوشیدند این رسانة نوپا را بهتر بشناسند و از آن بهرة بیشتری ببرند. بنابراین، در كنار برنامهسازان، پژوهشگران به طور مستمر، به پژوهش در زمینة یافتن قواعد برنامهسازی در این رسانه همت داشتند؛ به گونهای كه این تحقیقات امروزه، نه تنها كمتر از پیش نشده، بلكه فزونی هم یافته است.
به موازات پیشرفتهای فنی تلویزیون، برنامهسازان میكوشیدند قواعد تازة برنامهسازی را كشف كنند و به عبارت بهتر، ناشناختههای قوانین برنامهسازی را روشن سازند. همچنان كه در زمینة فنآوری و شیوة برنامهسازی، دستآوردهایی پیدا میشد، مشاغل تازهای پا به عرصة این رسانه مینهاد. زمانی تصور میشد نگارش تصویرنامة سینمایی برای تلویزیون هم به كار میآید؛ ولی بعدها روشن شد ویژگی تصویرنامه و اصولاً نگارش نمایش تلویزیونی، قواعد ویژۀ خود را دارد. در نتیجه، حرفهای تازه به منظور نگارش نمایش تلویزیونی پدید آمد و افرادی به كشف قواعد نگارش درام تلویزیونی پرداختند تا به كمك این قواعد، درام تلویزیونی جایگاه مناسب خود را به دست آورد. در دیگر زمینهها، همچون بازیگردانی، طراحی صحنه، گریم و... همین امر صادق بوده و است. در دهههای اخیر كه تلویزیون به طور چشمگیری در زندگی مردم وارد شده، تنها وسیلهای برای سرگرمی به شمار نمیآید و نقشهای دیگری چون اطلاعرسانی، تغییر در نگرشها و رفتارها و... نیز دارد. در نتیجه، وظیفة این رسانه بسیار سنگینتر گردید و به گونهای شد كه به طور جدی، تلویزیون موضوعی برای تحقیقات دانشگاهی گردید.
امروزه، در برنامهسازی، بحث تئوری عمومی سیستمها و نظام سیستمی مطرح میشود و این نشان از اهمیت محصولات این رسانه دارد. بسیاری از كاشناسان برنامهسازی، مانند پیتر كامبز[1] و جان تیفین[2] بحث سیستم را در ساخت برنامههای تلویزیونی مطرح میكنند.
توجه پژوهشگران به رسانة تلویزیون، نشان از آن دارد كه این رسانه به موازات پیشرفتهای فنی در برنامهسازی، گامهای تازه و بلندی برداشته است. امروزه در گروه تولید برنامه، مشاغل تازهای دیده میشود كه غیبت هر یك به معنای نرسیدن برنامهساز به هدف یا ساخت برنامهای با كیفیت است. شاید در سالهای اولیة پیدایش تلویزیون، گروه تولید با متخصصانی محدود، میتوانست برنامههایی تولید كند؛ ولی اكنون با روشن شدن بسیاری از قواعد برنامهسازی، حضور مشاغل جدید در گروه تولید، الزامی است.
یكی از مشاغلی كه در دو دهة اخیر، به طور جدی، در تلویزیون كشورهای صاحب نام در این زمینه، همچون آمریكا، انگلستان، كانادا، استرالیا و... وارد شده و نبود آن در یك گروه تولید، ضعفی بزرگ به شمار میآید، پژوهشگر برنامه است.
در سالهای پیش، نگاه برنامهسازان به محتوای برنامه، به ویژه برنامههای غیرنمایشی، بسیار متفاوت با اكنون بوده است. آنان تصور میكردند محتوای برنامه مطلبی است كه هر پژوهشگر دانشگاهی میتواند آن را در اختیار برنامهساز قرار دهد و بر اساس آن، میتوان برنامهای موفق تولید كرد. تجربه و پژوهش، خلاف این امر را ثابت كرد و روشن شد باید قواعدی در كار پژوهش برنامهای به كار رود كه هیچگاه در پژوهش آكادمیك، مدنظر نیست.
پیش از آنكه به پژوهش در ساخت برنامة تلویزیونی بپردازیم، برای آشنایی، لازم است به تاریخچة تحقیق در رسانة تلویزیون اشارهای شود. پژوهش در تلویزیون، به طور كلی به دو بخش عمده تقسیم میشود:
1. پژوهش دربارة رسانة تلویزیون و اثر این رسانه بر مخاطب؛
2. شیوة پژوهش در ساخت برنامة تلویزیونی.
اكنون به طور جداگانه، به شرح هر یك میپردازیم.
پژوهش دربارة رسانه و اثر این رسانه بر مخاطب
پژوهش دربارة رسانة تلویزیون و اثر آن بر مخاطب، همانند پژوهش در دیگر رسانههای جمعی، چهار مرحله را به ترتیب، پشت سر گذارده است:
مرحلة نخست: در آغازِ كارِ تلویزیون، یعنی ابتدای دهة پنجاه میلادی، نخستین مرحلة پژوهش در تلویزیون شكل میگیرد. در این مرحله، موضوع پژوهشها توجه به خود رسانه است. برای نمونه ویژگیهای این رسانه چیست؟ چگونه عمل میكند؟ مستلزم چه فنآوری است؟ و...
مرحلة دوم: پس از مرحلة نخست، توجه پژوهشگران به نكات دیگری جلب میشود و آن مخاطب این رسانه است. در اینجا، پرسشهایی مطرح می شود؛ مانند اینكه مردم در زندگی واقعی، چگونه از این رسانه استفاده میكنند؟ و... . آنگاه، موضوع تعداد مخاطب شبكهها مد نظر قرار میگیرد.
مرحلة سوم: پس از مرحلة بالا، پژوهشگران به بررسی آثار اجتماعی، روانشناختی و فیزیكی رسانة تلویزیون بر مخاطب میپردازند.
مرحلة چهارم: آخرین مرحله پژوهشهایی را در بر میگیرد كه دربارۀ شیوههای بهبود رسانة تلویزیون، چه در نوع مصرف و چه از طریق ابداعات فنی صورت میگیرد.
باید توجه داشت در حال حاضر، هر چهار مرحله موضوع تحقیق پژوهشگران قرار گرفته است. برای مطالعة بیشتر در این زمینه، میتوانید به كتاب تحقیق در رسانههای جمعی، نوشتة راجر دی. ویمر و جوزف آر. دومینگ، برگردان دكتر كاووس سید امامی مراجعه كنید.
به طور خلاصه، باید گفت هدف از پژوهش در این بخش، شناخت بهتر و بیشتر رسانه و اثرات آن بر مخاطب است.
شیوة تحقیق در ساخت برنامة تلویزیونی
بحث اصلی مقاله این مهم است. در این بخش، پژوهشگر یكی از اعضای گروه برنامهساز است كه وظیفة اصلی او تهیة محتوای مناسب برای ساخت برنامه است؛ هر چند وظایف دیگری نیز بر عهده دارد كه به آنها اشاره خواهد شد؛ ولی نخست برای آنكه ویژگیهای این حرفه در فرآیند برنامهسازی، بهتر روشن گردد، لازم است به سالهای آغازین تلویزیون در دهة پنجاه میلادی برگردیم و تاریخچهای از سیر تحول برنامهسازی تلویزیون عرضه كنیم.
فرآیند تولید برنامه در آغاز كار تلویزیون، به ویژه در كارهای غیرنمایشی، بر اساس شیوه محتوامحوری بود كه آن را شیوة Cause to Effect مینامیدند. در شرح این شیوه، باید گفت نخست، محتوا آماده میشد و سپس بر اساس سلیقة برنامهساز، به برنامه تبدیل میگردید. این شیوه نمیتوانست به توفیق دست یابد. علت اصلی عدم موفقیت این شیوه آن بود كه مخاطب كه نقش اصلی را داشت، در فرآیند برنامهسازی نادیده گرفته میشد. برنامهساز در فرآیند برنامهسازی، توجهی به شناخت مخاطب و نیازهای او نداشت.
افرادی چون تونی شوارتز، از برنامهسازان موفق آمریكا، به این نتیجه رسیدند كه فرآیند محتوامحوری نمیتواند در برنامههای غیرنمایشی تأثیرگذار باشد. در نتیجه، فرآیند جدیدی مطرح كردند كه به طور خلاصه، میتوان آن را فرآیند مخاطبمحور دانست.
در این شیوه، برنامهساز به جای آنكه نخست به سراغ محتوا برود، تأثیری را كه قصد دارد بر مخاطب بگذارد، تعریف میكند و سپس بر اساس این تعریف، محتوا، ساختار و به طور كلی، شیوة تولید برنامه را تعیین میكند. این شیوه تا امروز، روشی درست در كار برنامهسازی به شمار میآید. به دیگر سخن، نخست، اثری كه قرار است برنامه بر مخاطب بگذارد، دقیقاٌ روشن میگردد و سپس محتوا و فرمت برنامه تهیه میشود. این مهم نیازمند حركتی تازه در برنامهسازی و ورود مشاغلی جدید، از جمله پژوهشگر یا محقق برنامه بود.
هر چند سالها سپری شد تا این حرفه جایگاه درست خود را در رسانة تلویزیون بیابد و مقالات و كتب علمی در بارة آن نگاشته شود؛ اما امروزه، برای دستاندركاران برنامهسازی، موقعیت و اهمیت پژوهشگر برنامه كاملاً روشن است. خانم كتی چَتر[3] كه خود از پژوهشگران برنامه است و در انگلستان كار میكند، پژوهشگر برنامه را این گونه تعریف میكند:
پژوهشگر برنامة تلویزیونی پل رابطی است میان پژوهشگر دانشگاهی یا متخصص محتوا و برنامهساز.
و به قول خانم ادل اِم، نویسندة كتاب پژوهش برای تلویزیون و رادیو[4] ـ این كتاب ترجمه شده و در بازار كتاب ایران، موجود است ـ پژوهشگر برنامه محتوای علمی را به گونهای آماده میكند كه برنامهساز بتواند آن را به برنامهای مطلوب و مؤثر برای مخاطب تبدیل كند.
تعریف پژوهشگر
تعاریفی كه در كتب گوناگون، از پژوهشگر برنامه شده، به لحاظ محتوایی، با یكدیگر وحدت دارند. در بالا، به تعریفی از كتی چَتر اشاره شد كه خانم پاتریشیا هلند[5] در كتاب خود، راهنمای تلویزیون[6]، آن را تأیید میكند. نگارنده تعریفی از محقق برنامه عرضه میكند كه كوشیده شده جامع و كامل باشد:
پژوهشگر برنامههای تلویزیونی پل رابطی است میان متخصص محتوا و برنامهساز كه مسئولیت تهیة محتوای مناسب برای تبدیل به یك برنامة تلویزیونی را دارد و در فرآیند تولید، برای تهیه و آمادهسازی عوامل زنده و بیجانِ موضوع برنامه، مشاركت لازم را با گروه تولید میكند.
بر اساس تعریف بالا، درمییابیم پژوهشگر برنامه، مانند طراح صحنه، نویسندة برنامه، تصویربردار، صدابردار، منشی صحنه و... یكی از اعضای اصلی گروه تولید است كه مهمترین بخش برنامه، یعنی محتوا به عهدة اوست؛ ولی محتوایی با ویژگیهای خاص كه در محتوای دانشگاهی، خبری از آن نیست.
محتوایی كه پژوهشگر برنامه آماده میكند به گونهای است كه تهیهكننده و كارگردان میتوانند از آن، برای ساخت برنامهای خوب و جذاب بهره گیرند.
پژوهشگر برنامه باید آگاه باشد كه این محتوا چه ویژگیهایی دارد. در دورههای آموزشی، روش جمعآوری محتوای مناسب به او آموزش داده میشود. بر اساس تعریفی كه عرضه شد، وظایف دیگری نیز برای پژوهشگر برنامه مشخص گردیده است. به عبارت دیگر، وظیفة پژوهشگر برنامه تنها تهیة محتوای مناسب برنامهسازی نیست. در پژوهش علمی و دانشگاهی، اگر پژوهشگر با كارشناس مصاحبه میكند یا مطلبی را از كارشناسان گرد میآورد، نگران آن نیست كه كارشناسان باید جلوی دوربین، این نكات را به گونهای بیان كنند كه مخاطب تنها درك كند، بلكه باید جذب برنامه گردد. به عبارت دیگر، پژوهشگر برنامه، نه تنها باید محتوای مورد نظر را از كارشناسان جمعآوری كند، بلكه باید كارشناسانی را بیابد كه چهرهای مناسب و بیانی شیوا داشته باشند تا بتوانند مطالب مورد نظر را در برابر دوربین، به خوبی بیان كنند.
در برنامههای نمایشی كه بر اساس شخصیتهای مستند تاریخی ساخته میشوند، پژوهشگر باید به شیوة بیان، چهره، لباس و بسیاری از مسائل ظاهری آن شخصیت تاریخی توجه كند تا با واقعیت، تضادی نداشته باشند. برای نمونه، یك پژوهشگر دانشگاهی اگر دربارة ابن سینا تحقیق می كند، بیشتر به فلسفه و اندیشة او نظر دارد؛ در حالی كه پژوهشگر تلویزیونی باید دربارة شیوة بیان، چهره، چگونگی پوشش، لهجه و بسیاری نكات دیگر تحقیق كند؛ زیرا قرار است آن شخصیت به تصویر كشیده شود.
در برنامههای مستند غیرنمایشی، پژوهشگر در جمعآوری اطلاعات برای برنامهساز، وظیفة بسیار مهمی دارد كه در پژوهشهای دانشگاهی، مد نظر قرار نمیگیرد.
یافتن نكات جذاب و هیجانانگیز در پژوهش، بسیار مهم است و این از وظایف پژوهشگر برنامه است. مثلاً اكتشافات باستانشناسی در مصر، موضوع یك برنامه است. در اینجا، پژوهشگر نه تنها به اطلاعات به دست آمده از این اكتشافات توجه دارد، بلكه مسائل حاشیهای بسیاری كه در راه رسیدن به این اكتشافات وجود داشته نیز برایش به همان اندازه، اهمیت خواهد داشت؛ برای نمونه، اینكه باستانشناس مربوطه چگونه به مصر رفته، چه خطراتی بر سر راهش وجود داشته، چه موانعی موجب گردیده تا در مسیر كار تحقیق با مشكل روبرو شود و...
همۀ این مسائل حاشیهای از جذابیتهای برنامهسازی است كه تهیهكننده و كارگردان از آن بهره خواهند برد و پژوهشگر برنامهای آنها را برای برنامهساز آماده میكند. بنابراین، پژوهشگر برنامه باید به نكات جذاب و خاصی كه در تحقیق آكادمیك جایگاهی ندارند، اهمیت ویژه بدهد؛ زیرا برنامهساز از طریق این نكات، میتواند برنامهای جذاب تهیه كند. به هر روی، هر چه این نكات بیشتر باشند، دست برنامهساز برای ساخت برنامهای جذاب، بازتر خواهد بود.
امروزه، نه تنها شیوة جمعآوری محتوای مناسب ساخت برنامه به پژوهشگر آموزش داده میشود، بلكه بسیاری مطالب دیگر كه در كار برنامهسازی، از وظایف پژوهشگر برنامه است، در دستور كارِ آموزش او قرار میگیرند.
شیوة ارائة گزارش پژوهش به تهیهكننده و كارگردان، آمادهسازی كارشناسان و مهمانان بیتجربه برای آنكه در مقابل دوربین، درست صحبت كنند، شیوة گزینش كارشناسان و مهمانان برنامه در ژانرهای مختلف برنامهسازی، ایدهیابی برای ساخت برنامههای گوناگون، آشنایی با فرآیند ساخت برنامه و عوامل و تجهیزات برنامهسازی و... از آن جمله هستند.
سخن دربارة مطالب آموزشی، نیازمند كتابهای تخصصی است و نمیتوان در این نوشتار كوتاه، به طور دقیق، به آن اشاره كرد.
وظایف پژوهشگر
همان گونه كه در تعریف پژوهشگر برنامه آمد، او پل رابطی است میان كارشناس محتوا و برنامهساز كه به خوبی، شیوة پژوهش را میداند و با زبان برنامهسازی آشنایی دارد و نیك آگاه است كه تهیهكننده و كارگردان به چه محتوایی برای ساخت برنامه نیاز دارند. در گذشته، برخی از وظایف پژوهشگر برنامه به عهدة تهیهكننده و یا دستیاران او بود و در مواردی، بسیاری از كارهای برنامه مسئول خاصی نداشت. به همین دلیل، بسیاری از موارد مهم نادیده گرفته میشد و همین امر در روند برنامهسازی، رسیدن به محصول مطلوب یا به عبارت دقیقتر، برنامة تلویزیونی ایدهآل را دچار خلل جدی میكرد.
ولی امروزه، بسیاری از این وظایف بر عهدة پژوهشگر برنامة تلویزیونی است. در تلویزیونهای غربی، یك پژوهشگر برنامهای بسیار بیشتر از وظایفی كه برایش تعریف شده، خدمترسانی میكند. برای نمونه، در بسیاری موارد، تهیهكننده علاقهمند است وسایل صحنه را پژوهشگر برنامه تهیه كند؛ زیرا ارتباط تهیهكننده با كارشناسان برنامه كه از نهادهای دولتی و خصوصی گوناگون هستند، میتواند این وسایل را بدون پرداخت وجهی، با بهترین كیفیت، در صحنه حاضر كند.
اكنون به عمدۀ وظایف یك پژوهشگر برنامهای اشاره میشود:
1. ایدهیابی برای ساخت برنامة تلویزیونی؛
2. تهیة محتوای برنامه؛
3. تهیة چاشنیهای برنامهسازی؛
4. نگارش گزارش تحقیق برنامه برای تهیهكننده و كارگردان؛
5. در برخی موارد، تهیة متن برنامه؛
6. گزینش افرادی چون كارشناس یا مهمان و... برای حضور در برنامه؛
7. آماده كردن كارشناسان و مهمانان برای شركت در برنامه؛
8. نظارت بر متن برنامه و اجرای صحیح آن، برای تطابق با متن پژوهش؛
9. نظارت بر صحت مطالب گفتاری، نوشتاری و دیداری كه در برنامه عرضه میشوند؛
10. توجه به مسائل حقوقی مرتبط با برنامه سازی، مانند حق مؤلف و... ؛
11. همكاری در گزینش مكان و وسایل مناسب برای ساخت برنامه.
هر چند یازده موردی كه ذكر شد، عمدۀ وظایف یك پژوهشگر برنامه است؛ ولی در عمل، بسیاری وظایف دیگر كه وظیفة پژوهشگر برنامه نیست، به آنها افزوده میشود.
شرایط پژوهشگر
فرد باید چه شرایط اولیهای داشته باشد تا بتواند در دورة آموزشی پژوهش، برای ساخت برنامههای تلویزیونی شركت كند؟
1. داشتن دست كم مدرك دانشگاهی كارشناسی، ترجیحاً در رشتههای علوم انسانی؛
2. تسلط به زبان مادری و یك زبان بینالمللی؛
3. مهارت در برقراری ارتباط با افراد مختلف؛
4. سختكوشی، خونسردی و توانایی كار در شرایط دشوار؛
5. كنجكاوی؛
6. آشنایی با روش تحقیق پایه؛
7. علاقهمندی به كار برنامهسازی.
اگر فردی دارای این شرایط باشد، میتوان امیدوار بود كه در دورة آموزشی، بتواند یك پژوهشگر برنامهای مؤثر در كار برنامهسازی گردد. نكتة دیگر مطالبی است كه فرد باید در دوره آموزشی فراگیرد تا یك پژوهشگر برنامهای شود.
سرفصلهای مطالب آموزشی برای دورة پژوهشگری برنامه عبارت است از:
1. شیوة تحقیق پایه و تحقیق در رسانة تلویزیون؛
2. شیوة جمعآوری اطلاعات برای تهیة محتوای برنامه؛
3. آشنایی با منابع گوناگون اطلاعاتی، برای دسترسی سریع به اطلاعات مورد نیاز؛
4. شیوة ایدهیابی برای ساخت برنامه؛
5. تهیة محتوای مناسب برای نگارش متن برنامه؛
6. آشنایی با نگارش متن برنامة تلویزیونی؛
7. شیوة گزینش كارشناسان و مهمانان و به طور كلی، افرادی كه قرار است در برابر دوربین ظاهر شوند؛
8. شیوة گزینش مكان مناسب و وسایل صحنه برای برنامهسازی؛
9. شیوة آماده ساختن كارشناسان و مهمانان برنامه تا در برابر دوربین، به راحتی صحبت كنند؛
10. آشنایی با فرآیند تولید برنامة تلویزیونی و شناخت عوامل تولید و تجهیزات برنامهسازی؛
11. شیوة نگارش گزارش تحقیق برای تهیهكننده و كارگردان؛
12. شیوة مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات در ساخت برنامه؛
13. تندنویسی و تندخوانی؛
14. شیوة متقاعد كردن افراد برای شركت در برنامه؛
15. آشنایی با رایانه؛
16. روابط عمومی؛
17. آشنایی با شیوة شكلگیری ساختمان یك برنامة تلویزیونی؛
18. شناخت الفبای برنامهسازی؛
19. شناخت انواع ژانرهای برنامة تلویزیونی؛
20. آشنایی با قوانین كشوری و جهانی مرتبط با برنامهسازی.
باید توجه داشت شرح هر یك از موارد بالا، صفحات زیادی را به خود اختصاص میدهد كه میتواند موضوع یك كتاب درسی باشد.[7] نكتة مهمی كه باید توجه داشت، آن است كه شیوة پژوهش برنامهای، با توجه به ژانرهای گوناگون برنامهسازی در هر ژانر، شیوة خاص خود را دارد. به هر روی، اصول پایه در همۀ ژانرها یكسان است.
همان گونه كه در ابتدای نوشتار اشاره شد، در ایران، بسیاری از دستاندركاران برنامهسازی، پژوهشگر آكادمیك یا دانشگاهی را با پژوهشگر برنامهای یكسان میدانند و از این مهم غافل هستند كه این حرفه امروزه، در تلویزیونهای غرب، در ردیف تخصصهایی چون كارگردانی، نویسندگی، تصویربرداری و... به شمار میآید. عدم شناخت درست وظایف پژوهشگر برنامهای در ایران، موجب گردیده كه برنامهسازان به چنین حرفهای، احساس نیاز نكنند. در حال حاضر، پژوهشگرانی كه در تلویزیون كشور ما كار میكنند، با این حرفه بیگانهاند. به عبارتی، همان گونه كه در تعریف محقق برنامه میگوییم، او پل رابطی است میان كارشناس محتوا و برنامهساز. در آسیبشناسی این مسئله در تلویزیون خودمان، باید گفت میتوان با آموزش به پژوهشگران مستعد، این پل رابط را احداث كرد تا برنامهسازان دریابند چقدر به این حرفه نیازمند بودهاند.
كارشناسان پژوهش برنامهای میگویند:
پژوهشگر برنامهای همواره برای برنامهساز، مطالبی را پیدا میكند كه برنامهساز از آن بیخبر است؛ ولی در حقیقت، همان است كه میخواهد.
در پایان، باید یادآور شد، برگزاری كلاسهای آموزشی به منظور تربیت پژوهشگران برنامهای، یك ضرورت در جهت ارتقای كیفیت برنامههای تلویزیونی است.
نویسنده: محمدرضا پاسدار
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره شانزدهم
Ps147
برای مطالعة بیشتر:
1. Chater, Kathy, Research for media production, Focal press, 2001.
2. Chater, Kathy, The television research' s guide, Focal press, 2005
3. Emm, Adele, Researching for television and radio, routledge, 2002
1. Peter Combes.
2. Lohon Tiffin.
3. Kathy Chater.
4. Researching for television and radio.
5. Patricia Holland.
6. The Television Handbook.
7. نگارنده در پایان نوشتار، به چند كتاب تخصصی در این زمینه، اشاره كرده كه میتواند تا حدی، نیاز مشتاقان را برآورد.