در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
چهارشنبه

۲۴ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42534

واكنش‌های مخاطبان به مصائب مسیح

مصائب مسیح ساختۀ مل گیسبون، یكی از پربیننده‌ترین، بحث‌برانگیز‌ترین و پرمنفعت‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما گردیده است. این فیلم كه 12 روزِ آخر عمر عیسی مسیح را به تصویر ‌كشید، مؤخرترین فیلم در زمرة فیلم‌های دراماتیكی است كه به بررسی زندگی عیسی مسیح (ع) پرداخته‌اند.

مصائب مسیح ساختۀ مل گیسبون، یكی از پربیننده‌ترین، بحث‌برانگیز‌ترین و پرمنفعت‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما گردیده است. این فیلم كه 12 روزِ آخر عمر عیسی مسیح را به تصویر ‌كشید، مؤخرترین فیلم در زمرة فیلم‌های دراماتیكی است كه به بررسی زندگی عیسی مسیح (ع) پرداخته‌اند. این فیلم‌ها صرفاً جهت سرگرمی مخاطبان ساخته نشده است بلكه اغلب توسط ارگان‌های مختلف، وزارت‌خانه‌ها و گروه‌های مختلف به عنوان ابزاری برای آموزش و ترویج مسیحیت استفاده شده است. مصائب مسیح در درجة اول به خاطر حوزة دید خالص مخاطبان و موفقیت تجاری‌اش در این ژانر فیلم، منحصربه‌فرد است.

از زمان اكران و انتشار فیلم در سپتامبر سال 2004 این فیلم 25 میلیون دلاری توانست 600 میلیون دلار منفعت مالی كسب كند. در اولین هفتة انتشار آن بر روی DVD و VHS نزدیك به 9 میلیون نسخه از آن به فروش رفت كه با این رقم بالاتر از فیلم‌های محبوبی چون ارباب حلقه‌ها قرار گرفت.

از دیگر علل منحصربه‌فرد بودن فیلم مصائب مسیح می‌توان به بودجۀ متعادل ساخت آن و ظرایف زیبایی‌شناختی و خصوصیات فنی فیلم اشاره كرد. هم‌چنین استراتژی بازاریابی خلاقانه و همزمان آن، شهرت مل گیسبون و بحث‌های پیرامون فیلم ـ حتی پیش از انتشار آن ـ اشاره كرد. بسیاری از مباحث پیرامون فیلم شامل این موارد می‌شود: محتوای آشكار و خشن آن، صحت تاریخی و مطابقت آن با كتاب مقدس، نگرانی از بابت تهییج و تحریك احساسات ضدیهودی و ادعاهایی مبنی بر عدم بی‌طرفی رسانه‌ها در پوشش آن.

این فیلم هم‌چنین باعث به وجود آمدن این بحث شد كه آیا فیلم‌های صنعت سینما به صورت دراماتیك بستر خوب و مناسبی برای داستان‌های مطلقاً مذهبی هستند؟ مناسب بودن راهبردهای استفاده شده دربارۀ ایمان به مسیحیت در امتداد فیلم و همكاری گسیبون با عناصر سنتی مذهب كاتولیك از دیگر بحث‌های ایجاد شده پیرامون فیلم به حساب می‌آیند.

ماهیت منحصربه‌فرد فیلم مصائب مسیح، مباحث مربوط به آن، موفقیت تجاری بی‌سابقه‌اش و تأثیر قدرتمند آن بر عقاید، باورها و رفتار بینندگانِ فیلم، بیانگر این است كه این فیلم شایستگی پژوهش توسط محققان دانشگاهی در زمینۀ ارتباطات، دین و دیگر مباحث آكادمیك به ویژه مطالعه بر روی مخاطبین با استفاده از قالب‌های نظریه‌پردازانه را دارا است. مطالعات دانشگاهی و آكادمیك متمركز بر واكنش مخاطبین به فیلم‌هایی كه زندگی عیسی مسیح (ع) را به تصویر كشیده‌اند، نادر بوده است. در تحقیقی كه این‌جا ارائه شده است، ارزیابی در سراسر كشور آمریكا از بیش از 1800 بینندۀ فیلم مصائب مسیح انجام شده كه برداشت‌های مخاطبین از فیلم و تأثیر معنوی فیلم را بیان می‌كند. محققین رسانه در جهات مختلف به مطالعه پرداخته‌اند و ثابت كرده‌اند كه محتوای رسانه تأثیر كوتاه‌مدت و بلندمدت بر روی عقاید، احساسات و رفتار شخصی و گروهی دارد. به هر حال، تحقیق تجربی انجام‌شده دربارۀ تأثیرات محتوای رسانۀ مذهبی بر روی مخاطبین پراكنده بوده است. این مطلب به ویژه دربارۀ فیلم‌های دراماتیك با گرایش مذهبی صدق می‌كند. در میان بسیاری از قالب‌های نظریه‌پردازانه كه در آن‌ها مخاطبین مصائب مسیح مورد مطالعه قرار می‌گیرند،‌ دورنمایی سرگرم‌كننده و آموزشی برای این مطالعه و تحقیق، شایسته به نظر می‌رسند.

قالب سرگرم‌كننده و آموزشی به عنوان جریانی هدفمند كه به طراحی و اجرای یك پیام رسانه‌ای هم برای سرگرمی و هم آموزش مخاطبین در جهت ارتقای دانش مخاطبین دربارۀ یك موضوع آموزشی، ایجاد نظرات مطلوب و تغییر رفتار آشكار آنان می‌پردازد، تعریف شده است.

گرچه مل گیسبون، مصائب مسیح را در زمینۀ مطالعات محققان در راستای قالب سرگرم‌كننده و آموزشی به عنوان یك راهبرد ارتباطی نساخته است، بسیاری از عناصر قالب سرگرم‌كننده و آموزشی در اهداف بیان‌شدۀ او از ساخت مصائب مسیح، در محتوای آن و استراتژی بازاریابی آشكار است.

مصائب مسیح و فیلم‌های گذشته

بسیاری از محققان جریان و موجی را در كتاب‌ها، مقالات، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها، پایگاه‌های اینترنتی و دیگر وسایل ارتباطی در سال‌های اخیر مورد توجه قرار دادند كه به بحث عیسی مسیح، مسائل دینی و... پرداخته‌اند. با این حال وقایع سال 2004 به این نكته اشاره دارد كه از اختراع فیلم‌های سینمایی در دهۀ 1890 تا كنون عیسی چهرة رایج و محبوب فیلم‌ها و كانون توجه بسیاری از انواع رسانه و تجارت‌های مرتبط در قرن 20 بوده است. در حالی كه تلاش می‌شود مصائب مسیح در زمرة ژانر فیلم‌های مسیح قرار داده شود، هارتنشتاین (2004) به این مطلب اشاره دارد كه در سایت IMDB بیش از 100 تفسیر معنی‌دار و قابل توجه از مسیح در فیلم‌ها موجود است. این فیلم‌ها شامل نمایش‌های خیابانی تا خیال‌پردازی‌های مدرن می‌شوند. این فیلم‌ها هم‌چنین حاصل تلاش‌های كارگردانانی است كه امید به ساخت فیلمی مهم داشته‌اند. هم‌چنین استودیوهایی را در برمی‌گیرند كه دوست داشتند مخاطبانشان از مدیوم تلویزیون به پردۀ سینما جذب ‌شوند.

در میان چهره‌های به تصویركشیدۀ قابل توجه و گاهاً بحث‌برانگیز از مسیح می‌توان به فیلم‌های از آخور تا صلیب به كاگردانی سیدنی آلكوت در سال 1912، پادشاه پادشاهان ساختۀ سیسل. ب. دومیل در سال 1927، مسیح به روایت متی ساختۀ پیر پائولو پازولینی در سال 1964، ابرستاره: عیسی مسیح ساختۀ نورمن جویسون در سال 1973، عیسی ناصری ساختۀ فرانكو زفیرلی در سال 1977، عیسی مسیح ساختۀ جان كریش و پیتر سایكس در سال 1979، آخرین وسوسة مسیح ساختۀ مارتین اسكورسیزی در سال 1988 و گاسپل یحیی ساختۀ فیلیپ ساویل در سال 2003 اشاره كرد.

اگر چه تعداد نهایی بینندگان مصائب مسیح ممكن است برای مدتی نامعین باقی بماند، فیلم مسیح ساخته‌شده بر اساس كتاب گاسپل مطابق با نقل لوقی، پربیننده‌ترین فیلم این ژانر به حساب می‌آید. این فیلم هم‌چنین معرف موفق‌ترین تلاش توسط جامعة مسیحیت در استفاده از اهداف ترویج مسیحیت در فیلمی كه شرح حال زندگی مسیح را به تصویر می‌كشد، است. این فیلم كه توسط سازمان ترویج مسیحیت[1] حمایت مالی و پشتیبانی می‌شود، هم‌چنان در سطح جهانی توزیع و پخش شده و تا به حال به 400 زبان دنیا ترجمه شده است. انتشار و پخش فیلم مسیح كه پروژۀ فیلم مسیح هم خوانده می‌شود، توسط پال اشلمن[2] مدیریت می‌شود. این فیلم بنابر گزارش‌ها 1/1 میلیارد بیننده داشته است.

این گونه تجسمات و نمایش‌های سینمایی از عیسی مسیح، همگی یا قسمتی از آن‌ها كانون توجه برخی صاحبان آثار و كتب بوده است. استرن، دبونا و جِفُرد (1999) نُه فیلم دربارۀ عیسی مسیح را در قالب یك اثر طراحی‌شده برای بحث و گفت‌وگوی كوچك گروهی، مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. تاتوم (1998) راهنما و آنالیز مفیدی دربارۀ چنین فیلم‌هایی ارائه داد. والش و والش (2003) در مطالعه و بررسی خود بر روی تعدادی از فیلم‌های ژانر مسیح مدعی شدند كه این فیلم‌ها فرهنگ‌ها و ایدئولوژی‌های ایجادشده در یك برهۀ زمانی را مورد تأثیر قرار می‌دهند. بو (1997) مارش و اُرتیز (1998)، مایلز (1997) استون (2000) و لیندوال (2007) از پژوهشگرانی هستند كه به طور كلی به بررسی و كاوش رابطۀ بین كلام و فیلم‌های دراماتیك پرداخته‌اند. شاید شایسته‌ترین سخن دربارۀ مصائب مسیح، تأثیرات آن و استفادۀ مخاطبین از آن، مربوط به جانستون (2000) باشد كه فیلم‌های دراماتیك هر چه بیشتر جایگزین كلیسا می‌شوند؛ مكانی كه در آن مردم برای درك بهتر از چیستی و كیستی خدا، خود و پاسخ به دیگر پرسش‌های عمیق زندگی تردد می‌كنند.

بازاریابی/فروش/ مباحث دامنه‌دار

مصائب مسیح ابتدائاً در بیش از 3000 سالن سینما اكران شد كه آن را مبدل به موفق‌ترین فیلم مستقل تاریخ سینما كرد. اگر چه مشاهدة فیلم‌های دراماتیك در یك سالن سینما یا جای دیگر، در شكل‌گیری عقاید، نظرات و رفتار مذهبی مردم به طور چشمگیری مؤثر است، واكنش مخاطبین به مصائب مسیح می‌تواند در زمینۀ راهبردهای منحصربه‌فرد و به خوبی اجراشدۀ بازاریابی مورد توجه قرار گیرد.

این بازاریابی توسط پال لاوِر،[3] مدیر بازاریابی شركت مل گیسبون و تولیدات تندیس و تمثال‌های مسیح، رهبری و هدایت شد و در این موفقیت فعالیت بیش از 12 گروه كه متخصص در زمینة دستیابی به بازار مسیحیت بودند نیز دخیل بود. این گروه‌ها نقش چشمگیری در انتشار پخش فیلم ایفا كردند.

گرچه اكثریت قریب به اتفاق آمریكایی‌ها قرابت و پیوستگی با ایمان مسیحی دارند، این طور برآمد كه مسیحیانِ بسیار معتقد، هم پروتستان‌ها و هم كاتولیك‌ها، به سمت فیلم‌های دراماتیك كه مسیح را به تصویر می‌كشند، جذب می‌شوند. (گیسبون، 2004 و راس 2004) این در حالی است كه مسیحیان به طور نسبی استقبال زیادی از محصولات رسانه‌ای كه به طور اختصاصی برای آن‌ها تهیه می‌شد، نمی‌كردند. مدیران بازاریابی هم‌چنین از این حقیقت آگاه بودند كه بسیاری از مسیحیان مجبور هستند ایمان خود را برای دیگری اظهار كنند به ویژه مفهوم عشق به خدا و قربانی شدن عیسی مسیح برای آن‌ها.

گیسبون و تیم بازاریابی او فیلم را در جریان صنعت رسانۀ مسیحیت به طور قابل ملاحظه‌ای ارتقا دادند؛ صنعتی كه بر روی محصولات و خدماتی كه هدف جامعۀ مسیحیت است، تمركز می‌كند. او هم‌چنین رهبران اصلی مسیحیت هم‌چون پاپ، بیلی گراهام، پت رابرتسون، بیل برایت،[4] جیمز دابسون[5] و دیگران را شناسایی و به طور خصوصی با آن‌ها ملاقات كرد. وی در جریان این ملاقات‌ها تعهد و التزام خود به مسیحیت را اظهار كرد، صحنه‌های خشن فیلم را به آن‌ها نشان داد و نظر آنان را دربارة فیلم، توصیۀ آنان دربارۀ بازاریابی و فروش و تایید و موافقت ایشان را كسب كرد. هم‌چنین فیلم مصائب مسیح در كنفرانس‌ رهبران مسیحی با حضور هزاران نفر توسط گیبسون به نمایش درآمد. گیسبون نیز حضور داشت تا به پرسش‌ها پاسخ داده و واكنش‌های مخاطبان را دریافت كند.

هم‌چنین همكاری وسیع با  Mission Americaائتلاف بسیاری از مذاهب و ارگان‌ها كه هنرشان مشترك‌سازی اعتقاد به مسیحیت است، منجر به بیش از 2000 جلسه بررسی مصائب مسیح شد كه در آن‌ها فیلم برای صدها روحانی كلیسا و دیگر رهبران مسیحی در بازارهای رسانه‌ای سراسر آمریكا به نمایش درآمد.

آتریچ[6] ـ شركتی تجاری كه در زمینۀ خدمات بازاریابی تخصص دارد ـ بسته‌های DVD ارائه داد كه شامل سخنرانی‌های متنوع، آموزش و توصیه‌های مذهبی بود و تمامی منابع مرتبط با فیلم را با خود داشت. این بسته میان اكثریت كلیساها در سراسر كشور پخش و توزیع شد. (اسمیت، 2004)

بسیاری از كلیساهای محلی اعضا را تشویق كردند تا در قالب گروهی فیلم را تماشا كنند تا از آن به عنوان ابزاری برای ترویج مسیحیت استفاده شود. طبق گزارش، بیش از نیمی از سود عاید از نمایش ابتدایی فیلم در ایالات متحده از پیش‌فروش بلیط‌ها به دست آمد. شمار قابل توجهی از پایگاه‌های اینترنتی با هدف ارتقاء فیلم كه بعضی از آن‌ها، و نه بسیاری از آن‌ها، با تولیدات تمثال مسیح و مریم در ارتباط بودند، باعث سود بیشتر و بحث‌هایی پیرامون مصائب مسیح شدند.

این گونه تلاش‌ها و دیگر تلاش‌های غیر معمول در بازارهای عظیم سینمایی، نه تنها مصائب مسیح را قادر به كسب توجه و حمایت ساخت، بلكه كمك كرد تا مخاطبی را كه كمتر به دیدن فیلم‌های دراماتیك تمایل دارد ـ مثل افراد سالخورده ـ جذب كند. فعالیت‌های مشاركتی غیر معمول در بازاریابی فیلم هم‌چنین گیسبون را قادر ساخت تا بر مقاومت مخاطبین نسبت به درجۀ R فیلم ـ به خاطر محتوای آشكارا خشن ـ فائق آمده و توانست ناسازگاری سنتی مخاطبان فیلم را به سمت نمایش فوق‌العاده آشكار و دراماتیك از اعتقاد به مسیحیت متمایل سازد.

مل گیبسون در بسیاری از مصاحبه‌های خود در ارتباط با مصائب مسیح اظهار داشت كه در تلاش بوده تا حوادثی كه منجر به تصلیب مسیح و... می‌شد را دراماتیك، هنری و واقع‌گرایانه شرح دهد. در ساخت فیلم تصور بر این بود تا یك داستان مصور صحیح و جذاب باشد و نه یك حماسۀ هالیودی بی‌ارزش. (مك‌كلور، 2004)

در طول فیلم گیبسون امیدوار بود كه مردم عمقِ كاری كه مسیح انجام داده را درك كنند. در وهلۀ اول او سعی داشت تا به مضمونی غیر كلیسایی دست پیدا كرده و مسیحیت را تبلیغ كند. (رید، 2004) وی هم‌چنین انتظار داشت كه فیلم مباحث قابل توجهی را پیش بكشد. پیش از انتشار فیلم، برخی گروه‌های یهودی و محققین مختلف یهود، فیلم را محكوم كرده و آن را به خاطر به تصویر كشیدن حضور یهودیان در محاكم اعدام مسیح ضد یهود می‌خواندند.

آبراهام اچ فاكسمن، مدیر ملی اتحادیۀ ضد هتك حرمت یهودیان[7] گفت:

سازمان عمیقاً دربارۀ انتشار فیلم به شكل كنونی‌اش نگران است؛ چرا كه باعث دامن زدن به انزجار و نفرت از یهودیت می‌شود؛ مسئله‌ای كه كلیساها در تلاشی سخت سعی بر تكذیب و انكار آن داشته‌اند. (اتحادیۀ ضد هتك حرمت، 2003)

با وجود این‌كه گیبسون فیلم را پیش از انتشارش در یك نمایش خصوصی به رهبران یهودی، كاتولیك و مبلغین مسیحیت نشان داده بود، تلاش‌های سازمان‌یافته توسط عناصر جامعۀ یهود مبنی بر جلوگیری از فیلم تا زمان انتشار و پس از آن ادامه یافت.

در پاسخ به این انتقاد، بسیاری از رهبران یهودی به دفاع از گیبسون و فیلم او پرداختند. خاخام دنیل لپین، مجری برنامۀ رادیویی مردم به سوی سنت[8] به خاطر انتقادهای آتش‌افروزانه، فتنه‌انگیز و تفرقه‌افكن‌شان دربارۀ فیلم و تلاش‌های انجام‌شده برای استفاده از فیلم به عنوان ابزاری سودآور، به توبیخ و سرزنش سازمان‌های یهودی و رهبرانشان پرداخت. (لپین، 2004) هم‌چنین پیش‌بینی كرد كه فیلم در آینده به عنوان پیام‌آور و منادی سومین بیداری بزرگ مذهبی در آمریكا مورد مشاهده قرار خواهد گرفت.

منتقد یهودی فیلم، مایكل مِدود (2004) با اشاره به زحمات مل گیبسون در جهت ساخت حكایتی واقع‌گرایانه، اجتناب از كلیشه‌های یهودی و دریافت نظرات رهبران یهودی، كاتولیك و پروتستان در طی ساخت فیلم، این نوع انتقادها را رو به زوال خواند.

به هر حال پس از انتشار مصائب مسیح، هیچ سند و مدركی مبنی بر ترویج ضد یهودی بودن آن در بین بینندگان یافت نشد. دیگر منتقدان فیلم بر روی درجۀ صحت و سقم تاریخی و تطبیق آن با كتاب مقدس متمركز شدند.

با وجود تلاش‌های گیبسون از جهت ملاقات با رهبران مذهبی و الهی‌دانان و پخش فیلم به زبان‌های آرامی و لاتینِ آن زمان، بعضی منتقدین به قسمت‌هایی خاص از فیلم اشاره كردند كه با كتاب مقدس، حقایق تاریخی و تفاسیر آن‌ها هم‌خوانی نداشت. (اشنایدر، 2003) در آن زمان گیبسون به خاطر ترجمۀ تحت‌اللفظی نقل قول‌های كتاب مقدس زیر انتقاد بود. یك كارشناس به كنایه اشاره كرد كه وقتی تولیدكنندگان فیلم اغلب به خاطر هنرمندی، خلاقیت و استفادۀ بهینۀ هنری از حوادث تاریخی مورد تمجید قرار می‌گیرند، گیسبون كه مراقب بود تا نسبت به داستان زندگی حقیقی عیسی صادق باشد، مورد بدگویی قرار گرفت. (لیمباف، 2004) برخی معتقدند توجه به جزییات و واقع‌گرایی بود كه تلاش سینمایی گیبسون را از دیگر فیلم‌های عیسی مسیح كه مسیحیان قابل اعتراض می‌دانستند، متمایز ساخت و علاقۀ آن‌ها را نسبت به تماشای آن نشان داد. (استِفِنز، 2004) بسیاری از منتقدان دربارۀ این سخن گیبسون كه «عیسی تجسم خداوند است» به بحث پرداخته‌اند. به گفتۀ گیبسون آشفتگی سیاسی و مذهبی پیرامون این ادعا، «نكتۀ فیلم من» بوده است.

هاوكینز (1998) در تحلیل خود از فیلم‌های پیشین دربارۀ مسیح می‌گوید كه آیا اصلاً تجسم صحیح از عیسی مسیح در فیلم‌های دراماتیك امكان‌پذیر است؟ گرچه فیلم‌های سینمایی انتخابی متوسط برای نشان دادن چنین داستان پرمعنایی در جامعۀ معاصر و كثرت‌گرای كنونی است، پیچیدگی الوهیت عیسی مسیح، رستاخیز مسیح و دیگر جنبه‌های داستان او ممكن است نمایش فیلم‌های عیسی مسیح را صرفاً به یك وهم اخلاقی كاهش دهد. (هاوكینز، 1998)

با وجود مناظره دربارۀ صحت نمایش ساعات آخر عمر مسیح در فیلم، مصائب مسیح موردحمایت بسیاری از رهبران پروتستان قرار گرفت. بعد از نمایش پیش از انتشار فیلم، وان هاول، مدیر كانون خانواده بیان كرد كه فیلم از لحاظ تاریخی و الهیاتی صحیح است. (لیمباف، 2003) هم‌چنین تأییدی از سوی بیلی گراهام بر اعتبار فیلم افزود. (پاپ ـ گراهام، 2004)

گرچه برخی رهبران كاتولیك نسخۀ خشن فیلم را مورد انتقاد قرار دادند، حتی برخی از سران بلندمرتبۀ واتیكان بعدها فیلم را تحسین كرده و مكرراً اعلام كردند كه فیلم از لحاظ الهیات صحیح بوده و ضد یهود نیست. (تحسین مقامات واتیكان، 2003)

یك مقاله‌نویس در وال‌استریت ژورنال در گزارش خود آورد كه پاپ ژان پل دوم بعد از تماشای فیلم دربارۀ آن بیان كرده است كه مصائب مسیح همان‌طور كه بوده در فیلم به تصویر كشیده شده است. (پاپ تایید كرد، 2003) سخنگوی پاپ بعدها عنوان كرد كه پاپ هیچ عقیده و نظر عمومی دربارۀ فیلم بیان نكرده است. (عدم حمایت پاپ، 2004)

اعطای 4 میلیون دلار از سوی گیبسون برای ساخت یك كلیسای محلی سنت‌گراها در نزدیكی خانه‌اش او را بیشتر در كانون انتقادها قرار داد. سنت‌گراها به طور اصولی، با اصلاحات مختلف اعمال‌شده از سوی شورای دوم واتیكان (1965 ـ 1962) موافق نیستند.

تعداد زیاد خشونت به تصویر درآمده در مصائب مسیح دیگر انتقاد عمدۀ پیرامون فیلم بود. گیبسون بیان داشت كه او در فیلم آن میزان خشونت را به نمایش درآورده كه برای مردم قابل تحمل باشد. اما می‌گوید كه تصلیب عیسی مسیح وحشیانه‌تر از آن چیزی است كه من ترسیم كردم. (رید، 2004)

برخی یافته‌های ابتدایی در گسترده‌ای از روزنامه‌های ملی بیان‌گر این است كه اكثر اخبار و گزارش‌ها دربارۀ فیلم مثبت و خنثی بوده ولی هر ساله‌، نقدها و مقاله‌ها به سمت منفی گرایش داشته‌اند.

با همۀ این سخنان بسیاری از منتقدان و رهبران مسیحی و یهودی، گیبسون را به خاطر ارادت، وظیفه‌شناسی و تلاش چشمگیرش در تولید یك فیلم معنی‌دار كه عیسی مسیح را به تصویر می‌كشد، تحسین كردند. برخی به این بحث پرداختند كه آزادی هنری موضوع نهایی بوده است. یكی از منتقدان عنوان كرد كه «بگذارید مِل، مِل باشد». (شدات، 2003)

سرگرمی در خدمت آموزه‌های مذهبی

 گرچه تعجب‌برانگیز نیست كه فیلم‌های سینمایی دراماتیك می‌توانند تأثیرات آموزشی شدیدی بر مخاطبین داشته باشند، چنین پیامدها و نتایجی اغلب از پیش‌ برنامه‌ریزی نشده‌اند. در چند دهۀ گذشته گرایش به استفادۀ راهبردی از سرگرمی برای ارتقای اهداف آموزشیِ برنامه‌ریزی شده آشكار شده است. برنامه‌های پیشِ پا افتاده، رادیو و تلویزیون، موزیك و ویدیوها، نمایش‌ها، موسیقی فولكلور و فیلم‌های دراماتیك در سطح گسترده‌ای از اروپا، آفریقا، خاورمیانه، آسیا و آمریكای لاتین و در سطح محدودتری در ایالات متحده برای كاهش سرایت ویروس ایدز، افزایش سواد، ارتقای سطح آموزش بزرگسالان، كاهش مصرف مواد مخدر و الكل، ارتقای وضعیت زنان و آموزش مردم برای زندگی سالم استفاده شده‌اند. پژوهشگران علم ارتباطات آثار آموزشی رسانۀ سرگرم‌كننده را در دهۀ گذشته به صورت مستند درآورده‌اند. جریان تركیب سرگرمی و آموزش به منظور ایجاد تغییرات اجتماعی، مسئله‌ای نو به حساب نمی‌آید بلكه رد پای تاریخی آن به هنرِ قصه‌گویی و داستان‌سرایی می‌رسد. در كشورهایی كه سنت شفاهی حكم‌فرما است، داستان‌های عامه با پیام‌های اخلاقی، جزء لاینفك آموزش غیر رسمی مردم به حساب می‌آیند. یكی از تأثیرات مهم رسانۀ سرگرم‌كننده، ترویج آموزه‌های دینی و مذهبی هستند. به عنوان مثال، هنر، طی قرن‌ها از سرگرمی به عنوان ابزاری برای آموزش‌های اخلاقی مردم استفاده كرده است.

با وجود گسترش سریع خدمات تلویزیونی و ویدیویی، فیلم‌های سینمایی هم‌چنان قالب رایج و محبوب سرگرمی در كشورهای مختلف هستند. فیلم‌ها جدای از انگیز‌های مالی و فروش فیلم‌های سینمایی تجاری، به ندرت درون‌مایه‌های آموزشی را به روشی آگاهانه ارتقا می‌دهند. درون‌مایه‌های آموزشی معمولاً ساختۀ جاذبۀ سرگرم‌كننده فیلم هستند. از برخی مثال‌های قابل توجه می‌توان به فیلم‌های فریاد آزادی[9] ـ دربارۀ رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی ـ گوریل‌ها در غبار[10] ـ دربارۀ حفاظت محیط‌زیست ـ  می‌سی‌سی‌پی در آتش[11] ـ دربارۀ جنبش شهروندی در جنوب ـ فرزندان خدای كوچك‌تر[12] ـ دربارۀ ناتوانی‌های فیزیكی مردم ـ فهرست شیندلر ـ دربارۀ هولوكاست ـ فیلادلفیا ـ دربارۀ ایذر ـ اشاره كرد. چندین فیلم‌ساز هوشیارانه استراتژی سرگرم‌كننده/آموزشی را در فیلم‌های خود به كار برده‌اند. در ایالات متحده، رندال فردریك تولید‌كنندۀ فیلم در لُس‌آنجلس چندین فیلم سرگرم‌كننده را با موضوع‌های مصرف الكل و مصرف مواد مخدر تولید كرده است. در دهة اخیر، وزارت دفاع آمریكا بر روی فیلم‌هایی با مضمون جلوگیری از ایدز برای نظامیان آفریقای شرقی برنامه‌ریزی كرده‌ است. این فیلم‌ها بیانگر داستان‌هایی دراماتیك دربارۀ سربازان كنیایی و تانزانیایی است كه در یك محیط مخاطره‌انگیز سعی در دفاع از خود در برابر ایدز را دارند.

حرفه‌ای‌های رسانه و پژوهشگران علوم ارتباطات بر روی محصولات سرگرم‌كننده/آموزشی كار كرده و نظرات متفاوتی بیان كرده‌اند. این نظریات شامل تئوری شناخت اجتماعی (باندورا،2003) نظریۀ تعامل فرا اجتماعی (هورتون و وول،1956) تئوری هویت (كِلمن،1961) تئوری ناخودآگاه جمعی(یونگ،1970)، تئوری مغز تثلیث[13] (مك‌لین،1973) تئوری كلیشه‌ها و صور نوعی (سابیدو،1989) و تئوری رتبه‌بندی مدل تاثیرات (مك‌گوایر،2001) می‌شود.

در مطالعۀ مصائب مسیح ما از تئوری مدل ارتباطات متقاعد‌سازی مك‌گوایر به عنوان چهارچوپ نظریه برای كاوش واكنش مخاطبین به فیلم استفاده می‌كنیم.

مك‌گوایر و مصائب مسیح

مك‌گوایر(2001) سیزده سطح و مرحله از تاثیرات یك پیام را تصور می‌كند. او با پایین‌ترین سطح تاثیر، یعنی در معرض پیام قرار گرفتن، این تقسیم بندی را آغاز و با بالاترین سطح تاثیر، یعنی تغییر دادن رفتار دیگران مطابق با رفتاری كه پیام به دفاع از آن می‌پردازد، تقسیم‌بندی را به پایان می‌برد. این الگو پیش‌بینی می‌كند كه هر چقدر تاثیرات پیام قوی‌تر باشند، تعداد افرادی كه تحت تاثیر قرار می‌گیرند كاهش می‌یابد به علاوه افراد بسیار بیشتری در معرض پیام قرار می‌گیرند تا این‌كه آن را درك كنند و افراد بسیار بیشتری پیام را به یاد خواهند آورد تا این‌كه رفتار خود را در واكنش به پیام تغییر دهند. پیام‌های آموزشی و قانع‌كننده به طور معمول تاثیر عمیق‌تری بر آگاهی، تمایل و تغییر نگرش مخاطبان داشته و تاثیر جزیی‌تری بر تغییر رفتار آنان در بلندمدت دارد. در این مطالعه بر تاثیرات متوسط پیام فیلم مصائب مسیح به خصوص واكنش‌های شناختی و انفعالی مخاطبین متمركز می‌شویم.

پرسش‌های تحقیق[14]

بر مبنای اهداف از پیش بیان‌شده و چهارچوپ نظری مورد بحث در این تحقیق، ما چندین پرسش و فرضیۀ تحقیقی را برای ارزیابی و واكنش مخاطبین فیلم مصائب مسیح مطرح می‌كنیم.

1. دلایل اصلی مردم برای تماشای فیلم مصائب مسیح چیست؟

بر مبنای استراتژی سرگرم‌كننده/‌آموزشی، ما از بینندگان فیلم دربارۀ ارزیابی آن‌ها از ارزش‌های سرگرم‌كننده یا آموزشی فیلم تحقیق به عمل آوردیم.

2. بینندگان فیلم مصائب مسیح تا چه مقدار آن را هم سرگرم‌كننده و هم آموزشی یافتند؟

یكی از فرض‌های معمول دربارۀ پیام‌هایی كه یك سری عقاید خاص را ترویج می‌كنند این است كه مردم طالب محتویات رسانه‌ای هستند كه عقاید موجود را تحكیم و تقویت‌ كند.

3. آیا فیلم مصائب مسیح ایمان و عقیدۀ آن‌هایی كه خودشان را پیرو مسیح می‌دانند، تحكیم و تقویت كرده‌ است؟

همان‌طور كه اشاره شد، تعداد قابل توجهی از پوشش رسانه صرف بحث‌های متفاوت دربارۀ فیلم شد. این بحث‌ها شامل اتهاماتی مانند خشونت افراطی در فیلم، ضد یهود بودنِ آن و عدم به تصویر كشیدن چهره‌ای حقیقی از مسیح می‌شود.

4. آیا بینندگان فیلم مصائب مسیح، آن را همان قدر كه پوشش رسانه‌ای به تصویر كشیده بود جدال‌آمیز تلقی كردند؟

فرضیه‌های تحقیق

بر مبنای نتایج تحقیقات اولیه مبنی بر این‌كه تعداد قابل توجهی از بینندگان دو بار فیلم را تماشا می‌كنند، تصمیم گرفتیم این پیش‌بینی خود را ـ كه افزایش در معرض فیلم قرار گرفتن به افزایش تأثیرات آن منجر می‌شود ـ به آزمایش بگذاریم

فرضیۀ1: مشاهدة بیشترِ فیلم مصائب مسیح، مولِّد درجة بیشتری از تاثیر معنوی بر روی بینندگان فیلم خواهد بود.

فرضیۀ 2: مشاهدۀ بیشتر فیلم مصائب مسیح، موجب افزایش چشمگیر فعالیت‌های معنویِ از پیش هدفمند در واكنش به فیلم خواهد شد.

هم‌چنین انتظار داشتیم كسانی كه خودشان را به عنوان مسیحیان معتقد و پیرو معرفی می‌كنند، واكنش‌های مثبت‌تری نسبت به آنان كه عقاید مسیحیت را دنبال نمی‌كنند، نشان دهند. 3 مقایسۀ مرتبط در میان این دو گروه انجام گرفت.

فرضیۀ 3: بینندگان فیلم مصائب مسیح كه خود را غیر مسیحی معرفی كردند، بیشتر منتقد فیلم خواهند بود تا مسیحیان پیرو و معتقد.

فرضیۀ 4: بینندگان فیلم مصائب مسیح كه خود را مسیحیان پیرو معرفی كردند، نسبت به آنان كه خود را غیر مسیحی معرفی كردند، از تاثیر معنوی بیشتر فیلم بر زندگی خود صحبت می‌كنند.

فرضیۀ 5: بینندگان فیلم مصائب مسیح كه خود را مسیحیان پیرو معرفی كردند در مقایسه با آنان كه خود را غیر مسیحی معرفی كردند، فیلم را دارای كیفیت بالاتری خواهند دانست.

فرآیند نمونه‌گیری و مشخصه‌های الگویی

جامعۀ آماری شامل 1832 پاسخ‌دهنده بود كه در یك صفحه اینترنتی تبلیغی به میزبانی گوگل گزینش شده بودند. پاسخ‌دهندگان دعوت شده بودند تا در یك ارزیابی آزاد از فیلم مصائب مسیح شركت كنند و به آن‌ها اطمینان داده شده بود تا هویتشان مخفی بماند. با یك بار كلیكِ پاسخ‌دهندگان بر روی نشانی سایت در تبلیغات، ارزیابی آن‌ها به صفحة ارزیابی كه توسط دانشگاه ویرجینیا به عنوان خدمتی به محققان ایالات متحده ارائه شد، متصل می‌شد. هیچ اسمی در ارزیابی‌ها ذكر نمی‌شد. ارزیابی‌های تكمیل‌شده توسط تیم تجزیه و تحلیل آماری مورد تحلیل قرار می‌گرفتند.

7/61% جامعۀ آماری را زنان تشكیل می‌دادند. سن شركت‌كنندگان متغیر بود كه اكثر پاسخ‌دهندگان را دسته‌های سنی بالا تشكیل می‌دادند. 3% كوچكتر از 18 سال، 1/12% بین گروه سنی 18 تا 25 سال، 9/32% بین 26 تا 40 سال، 6/44% بین 41 تا 60 سال، 4/7% 61 سال و بالاتر بودند. وضعیت تاهل نیز متغیر بود. 25/9% مجرد و 3/61% متاهل، 6/1% زندگی مشترك،[15] 7/1% بیوه و 5/9% مطلقه بوده و از یكدیگر جدا شده بودند. 2/44% نیز فرزندان زیر 18 سال داشتند. سوابق و زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و تحصیلی جامعۀ آماری نیز كاملاً گوناگون بود. 1/82% سفیدپوست، 6/5% اسپانیایی ـ  آمریكایی، 6/5% آفریقایی ـ  آمریكایی (سیاه‌پوست)، 5/2% درصد آسیایی ـ  آمریكایی و 2/4% از دیگر اقلیت‌های نژادی بودند. از نظر سطح تحصیلات، 1/3% دورة دبیرستان را تكمیل نكرده بودند. 3/10% دبیرستان را تكمیل كرده بودند. 9/10 درصد آن‌ها تعدادی واحدهای دانشگاهی را گذرانده، 3/31% لیسانسه، 4/24% هم بالاتر از لیسانس بودند. از لحاظ وابستگی سیاسی 6/36% خود را محافظه‌كار، 3/28% میانه‌رو و 1/8 % لیبرال معرفی كرده بودند. درآمد خانوار شركت‌كنندگان نیز متغیر بود كه اكثر شركت‌كنندگان در دستة درآمدی بالایی قرار داشتند.

در نهایت عقاید مذهبی نیز متغییر بودند. گرچه 8/91% جامعۀ آماری بر دین مسیحیت اتفاق داشتند، 1/4% هیچ دینی نداشته و 1/4% درصد به دین یهود،‌ مورمونی، اسلام و دیگر عقاید و گروه‌های كوچكتر دینی گرایش داشتند.

به طور خلاصه، نمونه بسیار متغییر بود ولی به طور كلی بیشتر شركت‌كنندگان، تحصیل‌كرده و سطح درآمدشان از حدود متوسط یك آمریكایی بالاتر بوده و حدود سه‌پنجم مونث بوده‌اند.

گرچه جمعیت كلی و جمعیت مردمی كه از اینترنت استفاده می‌كنند، متفاوت است ولی این دو گروه روزبه‌روز در ایالات متحده یكسان‌تر می‌شوند و جمعیت كاربران اینترنت تحصیل‌كرده‌تر و ثروتمندتر از میانگین آمریكایی آن است.[16]

تجزیه و تحلیل آماری[17]

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد