خاندان یهودی لوی(لاوی)، پایه گذاران و مروجین شیطان پرستی
شیطان پرستی (ساتانیسم/Satanism) یكی از این نحلههای مجعولی است كه در دو دهۀ اخیر، حاكم بر بسیاری از آثار هالیوود بوده است و یهود دنیاپرست هم با پشتیبانی مادی و فكری سعی در ترویج این خرافۀ عصر پساصنعت داشته است. كمپانیهای یهودی و صهیونیست، امروز هم سردمدار جریان انحرافی معنویت گرا در هالیوود شدهاند و معناگرایی را بعضاً به پرستش نیروی متافیزیكی شروری فروكاهیدهاند. به دلیلِ تازگی این مكتب مجعول، خصوصاً در جامعۀ ما و دیگر كشورهای اسلامی، لازم است كه تبیین دقیقتری دربارۀ این اسطورۀ صهیونیستی داشته باشیم.
همانطور كه گفته شد در میان اقوام باستانی و ادیان تحریف شده، بزرگ نمایی قدرت شیطان وجود داشته است؛ ولی آنچه به نام شیطان پرستی امروزه عدهای غافل و فریب خورده را به دور خود جمع كرده است، دست پختِ یكی ازخاندانهای سابقه دار یهودی میباشد. خاندان لاوی (لِوی) كه برخی از آنها با همین نام خانوادگی و برخی با شهرت كوهن یا كاهن و اسامی شبیه به اینها، از قرن سیزدهم میلادی تاكنون، هشت سده است كه تاریخ مدون و انسجام خانوادگی کم نظیری دارند.[1] تودروس ابولافی رئیس و خاخام كاستیل ولیون (اسپانیای قرن13م.) بود كه یهودیان وی را از نوادگان خاندان سلطنتی یهود میدانستند. این خاندان نقش بسیار مهمی در تجهیز سپاهیان صلیبی علیه مسلمانان در شمال اندلس داشتند و از همان سدۀ سیزدهم با فرقۀ شهسواران معبد[2] رابطۀ نزدیكی داشتند. این فرقه غارتگرانی بودند كه حاصل پیوند شوم شهسواران (شوالیههای) مسیحی و زرسالاران یهودی بودند و عملیات خویش را در هالهای از سِرّ میپوشاندند و خود را عارفان رازدان الهی مینمایاندند. اینان از ابتدا متأثر از كابالیستهای یهودی بودند و از ابتدا با سازمان پنهان و قدرت طلب فراماسونری تعامل گستردهای داشتند و لُژ كهن اسكاتلند را كه هنوز هم شاخۀ اصلی ماسونی به شمار میرود، در سیطرۀ خود گرفتند.[3]
خاندان لوی پایهگذار مكتب رازآمیز كابالا(قبالا) هم بودند كه این مكتب، عرفانی ناقص و متاثر از میتراییسم (خورشید پرستی) و بت پرستی مصر باستان و خدایان روم و یونان باستان بود. البته در كابالیسم از مفاهیم عرفان اسلامی هم استفادههای ناقصی شده است.[4] كابالا تداوم زمینی همان پادشاهی داوودی در ملكوت بود، یعنی همان ایدۀ جهانی شدن پادشاهی داوودی یهود كه اكنون پوستهای عرفانی و رازآمیز برگرفته بود.[5]
امروزه هم شیطان پرستی با نمادهایی و تفكراتی برگرفته از میتراییسم و هلنیسم و مصر باستان، سعی در ترویج بیدینی و بیقیدی و بتپرستی پس از مدرنیته دارد. باز هم فردی از خاندان یهودی لوی، بنام آنتوان لوی/ لاوی با نوشتن انجیل شیطانی و برپایی كلیسای شیطان[6] از سال 1966م. سعی در تخریب دین مسیحیت و عرفان ناب اسلامی دارد و با ترویج این مكتب تصمیم دارد اروپا و آمریكا را هر چه بیشتر زیر سیطرۀ الیگارشی یهودی ببرد. در این مکتب مانند كابالا، سحر، جادو، راز ورزی، وثنیت و ماده گرایی همچون سم به رگهای بشر وارد میشود.[7]
مبانی كلامی شیطان پرستان
امروزه شاخههای چندی خود را شیطانپرست مینامند و شامل انواع شیطان پرستان فلسفی، لاوی و دینی، یا سنتی و معاصر میشوند و برخی شیطان را موجودی مثبت و برخی منفی میدانند؛ ولی همه در چند مسئله اشتراك دارند:
1. وثنیت و شرك كه از خدایگان مصر و یونان باستان گرفتهاند و از نمادهای خدا ـ خورشید مانند: یك چشم، نماد خورشید و علامت ستون مخروطی اُبلیسك است.
2. ثنویت و چندخداگرایی كه معتقد به نوعی استقلال برای شیطان در برابر خدا می شود و در برخی شاخهها معتقد به چندخدای شیطانی هستند.
3. جبرگرایی و تقدیرگرایی كه قائلند شیطان از میان انسان، برگزیدگانی از پیش و بدون دخالت افراد دارد كه یاران اصلی وی در زمین میشوند. در فیلمهای مبلّغ این مكتب مادی، فردی كه شیطان در او حلول میكند، هیچ ارادهای از خود ندارد؛ مانند: جن گیر، طالع نحس و... .
4. قدرت زیاد شیطان[8] یا فضیلت او و ترس از قدرت ابلیس كه حتی میتواند جلوی خدا بایستد و یا بر او هم برتری جوید!؟ به دلیل اندیشۀ سست كتاب مقدس به ویژه عهد عتیق دربارۀ خدا، ترس از شیطان و یارانش در كشورهای غربی زیاد است و اسطورههای خون آشامان و دراكولاها و موجودات شریر، در هالیوود رونق دارند.
5. اومانیسم و خودپرستی در همۀ نحلههای این مكتب جریان دارد. یك شیطان پرست، خود را خدای خود میداند و یك پند رایج شیطانی كه در بین آنهاست میگوید:
هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یك بردۀ پست و به خاك افتاده، یك شریك در قدرتِ خود داشته باشد.[9]
به دلیل همین تفكر است كه سودمحوری و لذتطلبی مادی همانطور كه پس از رنسانس در غرب رواج یافت، در بین شیطان پرستان به شكل افراطی غلبه دارد تا اندازهای که برای لذت بردن خود حاضرند دوست و هم فرقه ای خود را هم بکشند یا مثله کنند و از خون او بیاشامند.
6. خرافهگرایی و جادوگری را به رسمیت شناخته و با استفاده از حروف عبری و سمبلهایی مانند ستارۀ پنج پر و صلیب معكوس و هلال برعکس، آیینها و شریعتی ویژۀ خود دارند.
7. اینان قائل به جسم انگاری خدای شیطانی یا خدای رحمانی ـ در زیرشاخه هایی كه آن را به رسمیت میشناسند ـ هستند و معتقدند شیطان به راحتی میتواند در جسم افراد گوناگون حلول كند و یا خود را به شكلهای متفاوتی درآورد و با دوستان و دشمنان خود تعامل عینی داشته باشد.
چهرهها و اسامی گوناگون شیطان در سینما
شیطان كه هم اسم عام و هم اسم خاص میباشد، بین اهل كتاب به معنای دشمن میباشد و ترجمۀ لفظ یونانی دیابولس(Diabolos) میباشد كه به معنای سخن چین است و از لفظ یونانی (Diabolo) به معنی تهمت زننده و پنهان كننده گرفته شده است.[10] در زبان عربی از لفظ شطن گرفته شده است و به معنای خبیث و متمرد و بازگشته از راه حق میباشد.[11]
در كتاب مقدس، آن را ابدون و اپلیون یعنی هلاك كننده و فرشتۀ جهنم و بعلبزبول(Beelzebul)به معنای خدای فرار و بلغربوب(Beelzebub) به معنای مدفوع، بلعیال، رییس این جهان، رییس دیوها، خدای این جهان، ابلیس، قاتل، پدردروغ گویان، اهریمن، اژدها(Dragon/Deraco)، مار قدیم، دشمن و شیر غرّان هم گویند.[12] البته اژدها در فرهنگ چینی نماد خوبی و نیكی است. در انگلیسی(Evile)به معنای چیز بسیار بد و گاهی بر شیطان یا یاران او اطلاق میشود و(Devil)به معنای شیطان به كار میرود كه در زبان یونانی به معنای متهمكننده و شاكی است.
شیطان را الهۀ سیاه هم گفتهاند و اهریمن که در آیین زرتشت مظهر شر و ناخوشی و پلیدی است و(monster)به معنای هیولای بزرگ هم، میتوانند بر شیطان و یارانش اطلاق شود. متون یهودی گمانهزنیهایی دربارۀ فرشتۀ شر به نام بیلیار (Biliar)دارند كه به عنوان آخرین دشمن خدا ایفای نقش میكند.[13] همچنین كلمۀ (Demon) كه در افسانههای یونان به معنای خدای باقدرت و روح شریر جنّی و شیطان به كار میرفته[14] در برخی متون و فیلمهای غربی به جای شیطان و یارانش به كار میرود. برای نمونه در فیلم طالع نحس، نام كودكی كه شیطان در قالب او حلول میكند و رییس گروه شیطان پرستان میشود و عددشیطانی666[15] بر سر او حك شده است، دیمن میباشد. در سنت مسیحی ـ یهودی به موجودات معنوی و روحانی كه در مخالفت و شورش علیه خدا و آسیب رساندن به انسانها مانند شیطان هستند، (Demons) گفته میشود.
همچنین نماد اُبلیسك(obilsk)كه همان سرستونهای سنگی مخروطی شكل خورشیدپرستان[16] میباشد، از لفظ ابلیس گرفته شده است كه امروزه هم در كشورهای غربی این نماد زیاد مورد استفاده قرار میگیرد و هم در فیلمهای شیطانپرستان؛ مانند طالع نحس(4) ـ انتهای فیلم در قبرستان ـ استفاده میشود.
وحش
علاوه بر اینها، در كتاب مقدس به شیطان، وحش یا جانور عجیبی كه از چاه بی انتها بیرون خواهد آمد اطلاق شده است[17]؛ البته وحش در كتاب مقدس به دو جانور عجیب هم اطلاق شده كه متابعین اژدها (شیطان) هستند و مردم را به تبعیت از دستورات شیطانی میخوانند. یكی از آنان هفت سر دارد و ده شاخ و روی هر شاخ او یك تاج میباشد كه روی هر سر او نام كفرآمیزی نوشته شده است. این جانور شبیه پلنگ است با پاهایی مثل خرس و دهانی چون شیر كه اژدها همۀ قدرتش را به او میدهد و همۀ مردم دنیا به جز دینداران [مسیحی] او را پرستش میكنند! این جانور، از دریا بالا میآید.
جانور دوم كه از زمین بالا میآید، دو شاخ مثل قوچ دارد.او صدای وحشتناكی چون اژدها دارد و از آسمان آتش به زمین میآورد و مردم دنیا را وادار به پیروی از جانور اول و درست كردن مجسمهای از او و پرستش وی میكند. همچنین این موجود همه را مجبور میكند كه علامت ویژۀ جانور را بر روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند و بدون داشتن عدد 666 نمیتوان شغلی به دست آورد یا چیزی خرید.[18]
در تفسیر این دو جانور و منظور محتمل از آنها، در مكاشفات یوحنا بین مفسرین مسیحی، اختلاف است[19] ولی در عالم هنر و سینما این تصویرسازیها دست مایۀ آثار گوناگونی دربارۀ شیطان قرار گرفته است؛ چرا كه جذابیت بصری و هیجانی زیادی دارد؛ برای نمونه در فیلم اُمگا كد[20] شیطان به صورت اژدهای بالدار با دو شاخ قوچ مانند در انتهای فیلم، از بدن مسخّرشدهای بیرون میآید و خود را با چهرۀ واقعی مینمایاند و یا در فیلم پسر جهنمی[21] ، موجود شیطانی ستارۀ فیلم ، با رنگ قرمز خود، یادآور جهنم است و در جایی از فیلم دو شاخ قوچ مانندش رشد میکنند که او با شکستن آنها، شرارت را از وجود خود دور میکند.
دجال
موجود دیگری كه در بسیاری آثار هالیوود وجود دارد، دجال میباشد. در روایات مسیحی آن را ضد مسیح(Antichrist)یا مسیح دروغین هم گفتهاند، كه دروغگوست و اتحاد ناسوت و لاهوتی عیسی در یك بدن را نفی میكند و دربارۀ جسمانیت خدا در مسیح خدشه دارد![22] در روایات اسلامی دجال، صیغۀ مبالغه از ریشۀ دَجَل میباشد كه به معنای بسیار فریبكار و كذاب میباشد و پیش از ظهور موعود عصر، میآید و خلق را فریب داده و مردم در اطرافش جمع میشوند. در كتابهای عهد عتیق كه ویژۀ یهودیان است، كلمۀ دجال نیامده ولی برخی مفسرین كتاب مقدس، از برخی مفاد سفر دانیال در عهد عتیق، دجال را استفاده كردهاند. در یك جا دانیال نبی(علیه السلام) در رویایی، چهار جانور را میبیند كه چهارمی بسیار هولناك است و قربانیان خود را با دندانهای بزرگ و آهنینش پاره پاره میكند و بقیه را زیر پا له میكند. این هیولا، ده شاخ دارد كه وقتی دانیال به شاخ هایش خیره میشود، یك شاخ كوچكتر از میان آنها ظاهر شده و سه شاخ را از میان میبرد. این شاخ جدید چشمانی چون چشم انسان داشته و از دهانش سخنان تكبرآمیز بیرون میآید و با وجود ازلی مخالفت میكند؛ ولی نهایتاً جانور چهارم كشته شده و بدنش در آتش سوزانیده میشود. منظور از چهارجانور، چهار سلسلۀ پادشاهی هستند كه ده شاخ جانور چهارم، نماد ده حاكم آن پادشاهی هستند. در آخر پادشاهی دیگر به قدرت می رسد كه با سه تای پیشین متفاوت است و بر ضد خدا سخن میگوید. این پادشاه دیگر را برخی مفسرین دجال گفتهاند كه به گفتۀ سفر دانیال، از بین می رود و سپس قوم خدا (یهود) حاكم میشوند.[23] در جای دیگری دانیال در رویا میبیند كه در كنار رودخانه اولای در شهر شوش در سلطنت عیلام، قوچی با دو شاخ بلند به همه طرف شاخ میزد و هیچ جانداری نمیتوانست در برابرش بایستد و سپس یك بُز نَر از غرب ظاهر شده و قوچ را از پای در آورد. این بز، یك شاخ بلند در وسط چشمانش داشت و بزرگ شد. ناگاه آن شاخ شكست و چهار شاخ در چهار جهت درآمد، از یكی از این شاخها شاخ كوچكی درآمد و به طرف سرزمین اسرائیل رشد كرد و قوی شد تا اندازهای كه جلوی قوای آسمانی برخاست و برخی ستارگان را به زمین ریخت و پایمال كرد و عدالت و حقیقت را لگدكوب كرد تا پس از هزار و صد و پنجاه روز، دوباره خانۀ خدا احیا شد. به گفتۀ تورات، آن قوچِ دو شاخ، نماد پادشاهی ماد و پارس است كه توسط بُز كه نماد پادشاهی یونان است به رهبری اسكندر نابود میشود و سپس امپراطوری یونان چهار تكه میشود و وقتی ظلم آنها از حد بگذرد، پادشاه دیگری به قدرت میرسد كه بسیار ظالم و مكار است تا حدی كه بر ضد قوم خدا (یهود) و سرور سروران میایستد؛ ولی سرانجام نابود خواهد شد ولی نه با قدرت بشری. به گفتۀ مفسران آن پادشاه دیگر، دجال میباشد. [24]
این مكاشفات، دستمایۀ آثار زیبایی در هالیوود شده است كه مخاطبان بسیاری را هم به خود جذب كرده است. در انتهای فیلم پسر جهنمی، شیطانی را كه بی شباهت به شاخهای بسیار بزرگ و پیچیدۀ بُز نمیباشد، به تصویر میكشد كه توسط پسر مو قرمز جهنمی نابود میشود؛ البته خود این پسر جهنمی ـ كه قرار بود كلید قدرت شیطان در دنیا باشد ـ به واسطۀ عشق، راه ورود شیطان به دنیا را سد كرد. گرچه در این فیلم، موجودات شیطانی و یارانشان آلمانیهای نازیست هستند كه موجود عجیب و شریری را به نام سموئل از دل مجسمهای از ایران باستان، بیرون میكشند تا راه را برای تسلطِ شیطانِ اصلی هموار كنند. در فیلم طالع نحس هم، همین فرازهای كتاب دانیال خوانده میشود و با شیطان مبارزه میشود، البته در این فیلم، برای یافتن ابزاری برای مبارزه با شیطان باید به اورشلیم (بیت المقدس) رفت. قسمتی از هزینۀ قسمت دوم و سوم این فیلم را دولت غاصب صهیونیستی متقبل شد.[25]
در باب یازدهم كتاب دانیال هم به عقیدۀ برخی مفسرین كتاب مقدس، حرف از دجال شده است كه پادشاه سوریه است و از نژاد یهود میباشد.[26] گاهی در سینمای آمریكا حرف از پسر شیطان میشود كه بعضاً منظور همان دجال میباشد.
برای آفرینش دجال، شیطان به عنوان نوعی بختك نمایش داده میشود[27] كه با زنان انسانی ارتباط جنسی دارد و دجال در نتیجۀ این ارتباط پدید میآید. جی.بی.راسل مدعی است نظریۀ ارتباط جنسی دیوها و یا شیطان با زنان انسانی، مورد تأكید كلیسا بوده است، چون بر اساس سنت قدیم آنها می توانند فرشتگان رانده شدهای باشند كه به دختران انسان نظر سوء دارند. در سراسر قرون وسطی، این پندار كه زنانِ ساحره طی مراسماتی با شیاطین ارتباط دارند در اروپای خرافی رایج بوده است.[28]
اشعاری نیز در قرون وسطی با مضمون حكمرانی پسرشیطان بر بشر سروده میشد. به نوشتۀ جی. بی.راسل، در قرون وسطی گمان بر این بود كه دجال توانایی ظهور در اشكال مختلف از جمله تجمسی از خود شیطان یا پسر شیطان یا فرمانروای قوای شیطان را دارد.[29] او عبارتی از والفستن، اسقف كلیسای ورچستر انگلستان میآورد كه دجال همان پسر شیطان معرفی شده است.[30]
نویسنده: محمدحسین فرج نژاد
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره بیستم
Ps147
1. در سدۀ سیزدهم میلادی مهمترین خاندان یهودی دربار آراگون كه به قدرت و ثروت زیادی در جنگهای صلیبی رسید، خاندان لوی بود كه در آراگون به نامهای ابولاوی، ابن لاوی، كاوالریا و كابالریا شناخته میشدند.
2. طریقت شهسواران معبد، در آغاز نام دستهای از شوالیههای فرانسوی بود كه پس از اشغال بیت المقدس به دست صلیبیها در سال 1118 م در این شهر ایجاد شده و حفاظت از زائران مسیحی را بر عهده داشتند و نام خود را سربازان فقیر مسیح و معبد سلیمان گذارده بودند. به تدریج با انسجام و شهرت فراوانی به صورت مزدوران مسلحی برای پادشاهان صلیبی درآمدند و در 1291 كه جنگهای صلیبی پایان یافت، به اروپا بازگشتند ولی سازمان خود را حفظ كرده و رییسی انتخاب كردند به نام استاد اعظم و به صورت پنهانی تداوم و حیات دادند، ولی در سال 1304 فیلیپ چهارم آنان را مخل امنیت فرانسه تشخیص داد و افراد آن را به جرمهای فساد، جنایت و آشوب، دستگیر كرد و در سال 1312 پاپ آنها را منحل اعلام كرد و فیلیپ آخرین استاد اعظم ظاهری آنها ژاك دموله را در ملا عام اعدام كرد ولی آنها در مناطقی چون پراونیس فرانسه پنهان شده و در قالب فراماسونری و كابالیسم، ایدههای مادی، مشركانه و قدرت پرستانۀ خود را تا به امروز دنبال كردهاند. امروزه طریقت شهسواران معبد از شاخههای مهم فراماسونری است و آداب خاصی دارد و در همۀ طریقههای ماسونی نام ژاك دموله آخرین استاد اعظم رسمی این فرقه، بسیار گرامی است و نام فیلیپ چهارم، قاتل دموله بسیار منفوراست. به عقیدۀ بسیاری از مورخان، جنبشی كه در سال 1381م در انگلیس علیه كلیسای كاتولیك با نام شورش روستاییان ایجاد شد، توسط عوامل پنهان باقیماندۀ همین گروه بود و پنجاه سال بعد باز یك كشیش به نام جان هاس (John Huss) در جنوب اطریش (بوهیما)، شورشی را با كمك همكیشان، علیه كلیسای كاتولیك آغاز كرد. هدف اینان دگرگونی فرهنگی مسیحی پایهای اروپا و جایگزینی آن با فرهنگی الحادی ـ كابالیستی ـ سكولار بود كه از اصول لاییك مصر و یونان باستان پیروی میكرد. این حركات به رنسانس و اخراج دین از صحنۀ زندگی مردم اروپا و تسلط اومانیسم و زرسالاری یهودی بر اروپا و آمریكا انجامید.
(ر.ك: زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیان و ایران، همان، ج 2، ص 27 ـ 26 و همان جلد، ص 243 به بعد، فصل دسیسههای سیاسی و فرقههای رازآمیز و همچنین ر.ك: داستان حقیقی كابالا، هارون یحیی(اندیشمند ترك تبار)، برگردان باران خردمند، مجلۀ موعود، شماره 62)
3. ر.ك: داستان حقیقی كابالا، همان منبع و همچنین كتاب مبانی فراماسونری(فراماسونری و یهود)، همان.
4. همان منبع، دربارۀ كابالیسم و عرفانهای دوران پست مدرنیسم در ادامۀ همین مقاله مطالب مفصلتری خواهیم آورد.
5. شیخنا در كابالیسمهای تجلی روحانی داوود میباشد كه حامل نور در دنیای ماوراء زمینی است، همانطور كه خود جسم زمینی حضرت داوود(ع) پس از موسای نبی حاصل نور در دنیای زمینی بود.
6. (satanic bible)كتاب مقدس شیطانی است و(satan church)كلیسای شیطان است كه آنتوان لوی به عنوان پیامبر شیطانی برای انسجام هر چه بیشتر این مكتب منحرف مادی آن را در آمریكا پایه گذاری كرد.
7. مورخ یهودی كابلا تئودور ریناچ میگوید:
كابالا سمی است كه به رگهای یهودیت وارد میشود و آن را كاملاً در بر میگیرد.
ر.ك: داستان حقیقی كابالا، همان منبع، به نقل ازsocieties and subreesive movements,p299.mestaH.webster secret
8. در كتاب مقدس مسیحیان هم انجیل تحت تأثیر آموزههای مشركان مصر، یونان، روم و یهودیان منحرف، شیطان دارای چنان قدرتی است كه میتواند ببخشد؛ یعنی در مسحیت هم شاهد نوعی وثنیت هستیم و در كنار خدا شیطان دارای قدرت تصویر میشود. در قاموس كتاب میخوانیم:
وجود شیطان فی الحقیقه موجود و از بنی نوع بشر مشخصتر است و به جوقی از ارواح پلیدۀ ریاست و سلطنت میباشد. او فرشتهای است و مانند دیگر فرشتگان از دیگر ممكنات ممتاز میباشد. حال اعم از اینكه آن امتیاز عقلی باشد، مانند ادراك، ذاكره، تمیز و یا حسی باشد مانند میل، شهوت و یا ارادی باشد مانند اختیار. شیطان خداوند و رییس این جهان و دشمن خدا و انسان است و همواره در پی آن است كه مقاصد و مشیات حضرت قادر ذوالجلال را به عكس نموده و نتیجۀ آن را فاسد سازد.
ر.ك: قاموس كتاب مقدس، برگردان و تألیف مستر هاكس، نشر اساطیر، چاپ اول، بیروت 1928م / 1306ه . ش(و چاپ اول اساطیر: 1377، تهران، ص 545 در انجیل لوقا باب چهارم هم در داستان پیروزی عیسی بر وسوسههای مسیح، قدرت شیطان در بردن عیسی به اورشلیم و قرار دادن حضرت در بالاترین نقطۀ خانه خدا (هیكل سلیمان) هویداست و در همانجا شیطان ادعا میكند كه:
اگر فقط زانو بزنی و مرا سجده كنی، همۀ این مملكتها را با شكوه و جلالشان به تو میبخشم؛ چون همۀ اینها از آن من است و به هر كه بخواهم واگذار میكنم.
9. دانشنامۀ اینترنتی ویكی پدیا بخش فارسی، ذیل عنوان شیطان پرستی.
10. قاموس كتاب مقدس، همان، ذیل كلمۀ شیطان.
11. المعجم الوسیط، همان، ذیل مادۀ شطن و فرهنگ فارسی عمید.
12. نشانی این نامهای شیطان را در قاموس كتاب مقدس، ذیل عنوان شیطان میتوانید بیابید، همچنین در منبع زیر، ذیل كلمۀ SATANمی توانید مطالبی بیابید: of riligion ,vol 13,p82 Encyclopedia.
13. معرفی اجمالی دجال در ادیان توحیدی، عبدالحسین ابراهیمی، واحد كاروزی تحقیق الهیات ادیان موسسۀ امام خمینی(ره)، قم به نقل از دایرة المعارف دین، ج 1، ص 322.
14. فرهنگ لغت babylon.
15. در كتاب مكاشفات یوحنا باب سیزدهم، از عهد جدید عدد 666 به عنوان عدد جانور یا وحش كه مردم را به تبعیت از شیطان وامیداشت، آمده است.
16. آكسفورد ذیل كلمۀ obliskمینویسد: pointed stone pillartall
17. عهد جدید، مكاشفات یوحنا، باب 11، فقرۀ 7.
18. عهد جدید، مكاشفات یوحنا، باب 13.
19. قاموس كتاب مقدس، همان، ذیل كلمۀ وحوش، ص 905.
20. كُد امگا(Omega Code)، محصول شرکت T.B.N Films که صهیونیست مسیحی است.
21.Hell Boy
22. قاموس كتاب مقدس، همان، ذیل كلمۀ دجال، ص 375.
23. ترجمۀ تفسیری كتاب مقدس به فارسی، قطع جیبی چاپ انجمن بین المللی كتاب مقدس انگلستان، 1995، لندن، سفر دانیال، باب هفتم، پاورقی.
24. همان منبع، باب هشتم، پاورقی.
25. ر.ك: مقالۀ طالع نحس، فیلمی كه شیطان را به جهان سیاست راه داد، از برنامۀ نمایۀ مطبوعات، تهیه شده توسط هیئت امنای كتابخانههای كشور.
26. ترجمۀ تفسیری كتاب مقدس، همان، سفر دانیال، باب 11، فقرۀ 37.
27. بختك، دیو مذكری است كه در اسطورههای اروپایی با زنان هم آغوش میشود. ر.ك: مقالۀ همان شیطان خودمان، تمثالهای قرون وسطایی از شیطان ناتوان در سینمای نوین آمریكا، كلی جی. وایمن، برگردان ناصر رفیع، مجلۀ عصر آدینه، شمارۀ اول، بهار 85، ص 126.
28. مقالۀ همان شیطان خودمان... به نقل از Jeffrey burtan russell در كتاب witchcraftin the middle ages انتشارات: uaivecity pressithaca,ny:cornell،
29. مقالۀ همان شیطان خودمان به نقل از جی. بی.راسل، در كتاب
30. مقالۀ همان شیطان خودمان به نقل از جی. بی.راسل، در كتاب
شیطان پرستی (ساتانیسم/Satanism) یكی از این نحلههای مجعولی است كه در دو دهۀ اخیر، حاكم بر بسیاری از آثار هالیوود بوده است و یهود دنیاپرست هم با پشتیبانی مادی و فكری سعی در ترویج این خرافۀ عصر پساصنعت داشته است. كمپانیهای یهودی و صهیونیست، امروز هم سردمدار جریان انحرافی معنویت گرا در هالیوود شدهاند و معناگرایی را بعضاً به پرستش نیروی متافیزیكی شروری فروكاهیدهاند. به دلیلِ تازگی این مكتب مجعول، خصوصاً در جامعۀ ما و دیگر كشورهای اسلامی، لازم است كه تبیین دقیقتری دربارۀ این اسطورۀ صهیونیستی داشته باشیم.
همانطور كه گفته شد در میان اقوام باستانی و ادیان تحریف شده، بزرگ نمایی قدرت شیطان وجود داشته است؛ ولی آنچه به نام شیطان پرستی امروزه عدهای غافل و فریب خورده را به دور خود جمع كرده است، دست پختِ یكی ازخاندانهای سابقه دار یهودی میباشد. خاندان لاوی (لِوی) كه برخی از آنها با همین نام خانوادگی و برخی با شهرت كوهن یا كاهن و اسامی شبیه به اینها، از قرن سیزدهم میلادی تاكنون، هشت سده است كه تاریخ مدون و انسجام خانوادگی کم نظیری دارند.[1] تودروس ابولافی رئیس و خاخام كاستیل ولیون (اسپانیای قرن13م.) بود كه یهودیان وی را از نوادگان خاندان سلطنتی یهود میدانستند. این خاندان نقش بسیار مهمی در تجهیز سپاهیان صلیبی علیه مسلمانان در شمال اندلس داشتند و از همان سدۀ سیزدهم با فرقۀ شهسواران معبد[2] رابطۀ نزدیكی داشتند. این فرقه غارتگرانی بودند كه حاصل پیوند شوم شهسواران (شوالیههای) مسیحی و زرسالاران یهودی بودند و عملیات خویش را در هالهای از سِرّ میپوشاندند و خود را عارفان رازدان الهی مینمایاندند. اینان از ابتدا متأثر از كابالیستهای یهودی بودند و از ابتدا با سازمان پنهان و قدرت طلب فراماسونری تعامل گستردهای داشتند و لُژ كهن اسكاتلند را كه هنوز هم شاخۀ اصلی ماسونی به شمار میرود، در سیطرۀ خود گرفتند.[3]
خاندان لوی پایهگذار مكتب رازآمیز كابالا(قبالا) هم بودند كه این مكتب، عرفانی ناقص و متاثر از میتراییسم (خورشید پرستی) و بت پرستی مصر باستان و خدایان روم و یونان باستان بود. البته در كابالیسم از مفاهیم عرفان اسلامی هم استفادههای ناقصی شده است.[4] كابالا تداوم زمینی همان پادشاهی داوودی در ملكوت بود، یعنی همان ایدۀ جهانی شدن پادشاهی داوودی یهود كه اكنون پوستهای عرفانی و رازآمیز برگرفته بود.[5]
امروزه هم شیطان پرستی با نمادهایی و تفكراتی برگرفته از میتراییسم و هلنیسم و مصر باستان، سعی در ترویج بیدینی و بیقیدی و بتپرستی پس از مدرنیته دارد. باز هم فردی از خاندان یهودی لوی، بنام آنتوان لوی/ لاوی با نوشتن انجیل شیطانی و برپایی كلیسای شیطان[6] از سال 1966م. سعی در تخریب دین مسیحیت و عرفان ناب اسلامی دارد و با ترویج این مكتب تصمیم دارد اروپا و آمریكا را هر چه بیشتر زیر سیطرۀ الیگارشی یهودی ببرد. در این مکتب مانند كابالا، سحر، جادو، راز ورزی، وثنیت و ماده گرایی همچون سم به رگهای بشر وارد میشود.[7]
مبانی كلامی شیطان پرستان
امروزه شاخههای چندی خود را شیطانپرست مینامند و شامل انواع شیطان پرستان فلسفی، لاوی و دینی، یا سنتی و معاصر میشوند و برخی شیطان را موجودی مثبت و برخی منفی میدانند؛ ولی همه در چند مسئله اشتراك دارند:
1. وثنیت و شرك كه از خدایگان مصر و یونان باستان گرفتهاند و از نمادهای خدا ـ خورشید مانند: یك چشم، نماد خورشید و علامت ستون مخروطی اُبلیسك است.
2. ثنویت و چندخداگرایی كه معتقد به نوعی استقلال برای شیطان در برابر خدا می شود و در برخی شاخهها معتقد به چندخدای شیطانی هستند.
3. جبرگرایی و تقدیرگرایی كه قائلند شیطان از میان انسان، برگزیدگانی از پیش و بدون دخالت افراد دارد كه یاران اصلی وی در زمین میشوند. در فیلمهای مبلّغ این مكتب مادی، فردی كه شیطان در او حلول میكند، هیچ ارادهای از خود ندارد؛ مانند: جن گیر، طالع نحس و... .
4. قدرت زیاد شیطان[8] یا فضیلت او و ترس از قدرت ابلیس كه حتی میتواند جلوی خدا بایستد و یا بر او هم برتری جوید!؟ به دلیل اندیشۀ سست كتاب مقدس به ویژه عهد عتیق دربارۀ خدا، ترس از شیطان و یارانش در كشورهای غربی زیاد است و اسطورههای خون آشامان و دراكولاها و موجودات شریر، در هالیوود رونق دارند.
5. اومانیسم و خودپرستی در همۀ نحلههای این مكتب جریان دارد. یك شیطان پرست، خود را خدای خود میداند و یك پند رایج شیطانی كه در بین آنهاست میگوید:
هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یك بردۀ پست و به خاك افتاده، یك شریك در قدرتِ خود داشته باشد.[9]
به دلیل همین تفكر است كه سودمحوری و لذتطلبی مادی همانطور كه پس از رنسانس در غرب رواج یافت، در بین شیطان پرستان به شكل افراطی غلبه دارد تا اندازهای که برای لذت بردن خود حاضرند دوست و هم فرقه ای خود را هم بکشند یا مثله کنند و از خون او بیاشامند.
6. خرافهگرایی و جادوگری را به رسمیت شناخته و با استفاده از حروف عبری و سمبلهایی مانند ستارۀ پنج پر و صلیب معكوس و هلال برعکس، آیینها و شریعتی ویژۀ خود دارند.
7. اینان قائل به جسم انگاری خدای شیطانی یا خدای رحمانی ـ در زیرشاخه هایی كه آن را به رسمیت میشناسند ـ هستند و معتقدند شیطان به راحتی میتواند در جسم افراد گوناگون حلول كند و یا خود را به شكلهای متفاوتی درآورد و با دوستان و دشمنان خود تعامل عینی داشته باشد.
چهرهها و اسامی گوناگون شیطان در سینما
شیطان كه هم اسم عام و هم اسم خاص میباشد، بین اهل كتاب به معنای دشمن میباشد و ترجمۀ لفظ یونانی دیابولس(Diabolos) میباشد كه به معنای سخن چین است و از لفظ یونانی (Diabolo) به معنی تهمت زننده و پنهان كننده گرفته شده است.[10] در زبان عربی از لفظ شطن گرفته شده است و به معنای خبیث و متمرد و بازگشته از راه حق میباشد.[11]
در كتاب مقدس، آن را ابدون و اپلیون یعنی هلاك كننده و فرشتۀ جهنم و بعلبزبول(Beelzebul)به معنای خدای فرار و بلغربوب(Beelzebub) به معنای مدفوع، بلعیال، رییس این جهان، رییس دیوها، خدای این جهان، ابلیس، قاتل، پدردروغ گویان، اهریمن، اژدها(Dragon/Deraco)، مار قدیم، دشمن و شیر غرّان هم گویند.[12] البته اژدها در فرهنگ چینی نماد خوبی و نیكی است. در انگلیسی(Evile)به معنای چیز بسیار بد و گاهی بر شیطان یا یاران او اطلاق میشود و(Devil)به معنای شیطان به كار میرود كه در زبان یونانی به معنای متهمكننده و شاكی است.
شیطان را الهۀ سیاه هم گفتهاند و اهریمن که در آیین زرتشت مظهر شر و ناخوشی و پلیدی است و(monster)به معنای هیولای بزرگ هم، میتوانند بر شیطان و یارانش اطلاق شود. متون یهودی گمانهزنیهایی دربارۀ فرشتۀ شر به نام بیلیار (Biliar)دارند كه به عنوان آخرین دشمن خدا ایفای نقش میكند.[13] همچنین كلمۀ (Demon) كه در افسانههای یونان به معنای خدای باقدرت و روح شریر جنّی و شیطان به كار میرفته[14] در برخی متون و فیلمهای غربی به جای شیطان و یارانش به كار میرود. برای نمونه در فیلم طالع نحس، نام كودكی كه شیطان در قالب او حلول میكند و رییس گروه شیطان پرستان میشود و عددشیطانی666[15] بر سر او حك شده است، دیمن میباشد. در سنت مسیحی ـ یهودی به موجودات معنوی و روحانی كه در مخالفت و شورش علیه خدا و آسیب رساندن به انسانها مانند شیطان هستند، (Demons) گفته میشود.
همچنین نماد اُبلیسك(obilsk)كه همان سرستونهای سنگی مخروطی شكل خورشیدپرستان[16] میباشد، از لفظ ابلیس گرفته شده است كه امروزه هم در كشورهای غربی این نماد زیاد مورد استفاده قرار میگیرد و هم در فیلمهای شیطانپرستان؛ مانند طالع نحس(4) ـ انتهای فیلم در قبرستان ـ استفاده میشود.
وحش
علاوه بر اینها، در كتاب مقدس به شیطان، وحش یا جانور عجیبی كه از چاه بی انتها بیرون خواهد آمد اطلاق شده است[17]؛ البته وحش در كتاب مقدس به دو جانور عجیب هم اطلاق شده كه متابعین اژدها (شیطان) هستند و مردم را به تبعیت از دستورات شیطانی میخوانند. یكی از آنان هفت سر دارد و ده شاخ و روی هر شاخ او یك تاج میباشد كه روی هر سر او نام كفرآمیزی نوشته شده است. این جانور شبیه پلنگ است با پاهایی مثل خرس و دهانی چون شیر كه اژدها همۀ قدرتش را به او میدهد و همۀ مردم دنیا به جز دینداران [مسیحی] او را پرستش میكنند! این جانور، از دریا بالا میآید.
جانور دوم كه از زمین بالا میآید، دو شاخ مثل قوچ دارد.او صدای وحشتناكی چون اژدها دارد و از آسمان آتش به زمین میآورد و مردم دنیا را وادار به پیروی از جانور اول و درست كردن مجسمهای از او و پرستش وی میكند. همچنین این موجود همه را مجبور میكند كه علامت ویژۀ جانور را بر روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند و بدون داشتن عدد 666 نمیتوان شغلی به دست آورد یا چیزی خرید.[18]
در تفسیر این دو جانور و منظور محتمل از آنها، در مكاشفات یوحنا بین مفسرین مسیحی، اختلاف است[19] ولی در عالم هنر و سینما این تصویرسازیها دست مایۀ آثار گوناگونی دربارۀ شیطان قرار گرفته است؛ چرا كه جذابیت بصری و هیجانی زیادی دارد؛ برای نمونه در فیلم اُمگا كد[20] شیطان به صورت اژدهای بالدار با دو شاخ قوچ مانند در انتهای فیلم، از بدن مسخّرشدهای بیرون میآید و خود را با چهرۀ واقعی مینمایاند و یا در فیلم پسر جهنمی[21] ، موجود شیطانی ستارۀ فیلم ، با رنگ قرمز خود، یادآور جهنم است و در جایی از فیلم دو شاخ قوچ مانندش رشد میکنند که او با شکستن آنها، شرارت را از وجود خود دور میکند.
دجال
موجود دیگری كه در بسیاری آثار هالیوود وجود دارد، دجال میباشد. در روایات مسیحی آن را ضد مسیح(Antichrist)یا مسیح دروغین هم گفتهاند، كه دروغگوست و اتحاد ناسوت و لاهوتی عیسی در یك بدن را نفی میكند و دربارۀ جسمانیت خدا در مسیح خدشه دارد![22] در روایات اسلامی دجال، صیغۀ مبالغه از ریشۀ دَجَل میباشد كه به معنای بسیار فریبكار و كذاب میباشد و پیش از ظهور موعود عصر، میآید و خلق را فریب داده و مردم در اطرافش جمع میشوند. در كتابهای عهد عتیق كه ویژۀ یهودیان است، كلمۀ دجال نیامده ولی برخی مفسرین كتاب مقدس، از برخی مفاد سفر دانیال در عهد عتیق، دجال را استفاده كردهاند. در یك جا دانیال نبی(علیه السلام) در رویایی، چهار جانور را میبیند كه چهارمی بسیار هولناك است و قربانیان خود را با دندانهای بزرگ و آهنینش پاره پاره میكند و بقیه را زیر پا له میكند. این هیولا، ده شاخ دارد كه وقتی دانیال به شاخ هایش خیره میشود، یك شاخ كوچكتر از میان آنها ظاهر شده و سه شاخ را از میان میبرد. این شاخ جدید چشمانی چون چشم انسان داشته و از دهانش سخنان تكبرآمیز بیرون میآید و با وجود ازلی مخالفت میكند؛ ولی نهایتاً جانور چهارم كشته شده و بدنش در آتش سوزانیده میشود. منظور از چهارجانور، چهار سلسلۀ پادشاهی هستند كه ده شاخ جانور چهارم، نماد ده حاكم آن پادشاهی هستند. در آخر پادشاهی دیگر به قدرت می رسد كه با سه تای پیشین متفاوت است و بر ضد خدا سخن میگوید. این پادشاه دیگر را برخی مفسرین دجال گفتهاند كه به گفتۀ سفر دانیال، از بین می رود و سپس قوم خدا (یهود) حاكم میشوند.[23] در جای دیگری دانیال در رویا میبیند كه در كنار رودخانه اولای در شهر شوش در سلطنت عیلام، قوچی با دو شاخ بلند به همه طرف شاخ میزد و هیچ جانداری نمیتوانست در برابرش بایستد و سپس یك بُز نَر از غرب ظاهر شده و قوچ را از پای در آورد. این بز، یك شاخ بلند در وسط چشمانش داشت و بزرگ شد. ناگاه آن شاخ شكست و چهار شاخ در چهار جهت درآمد، از یكی از این شاخها شاخ كوچكی درآمد و به طرف سرزمین اسرائیل رشد كرد و قوی شد تا اندازهای كه جلوی قوای آسمانی برخاست و برخی ستارگان را به زمین ریخت و پایمال كرد و عدالت و حقیقت را لگدكوب كرد تا پس از هزار و صد و پنجاه روز، دوباره خانۀ خدا احیا شد. به گفتۀ تورات، آن قوچِ دو شاخ، نماد پادشاهی ماد و پارس است كه توسط بُز كه نماد پادشاهی یونان است به رهبری اسكندر نابود میشود و سپس امپراطوری یونان چهار تكه میشود و وقتی ظلم آنها از حد بگذرد، پادشاه دیگری به قدرت میرسد كه بسیار ظالم و مكار است تا حدی كه بر ضد قوم خدا (یهود) و سرور سروران میایستد؛ ولی سرانجام نابود خواهد شد ولی نه با قدرت بشری. به گفتۀ مفسران آن پادشاه دیگر، دجال میباشد. [24]
این مكاشفات، دستمایۀ آثار زیبایی در هالیوود شده است كه مخاطبان بسیاری را هم به خود جذب كرده است. در انتهای فیلم پسر جهنمی، شیطانی را كه بی شباهت به شاخهای بسیار بزرگ و پیچیدۀ بُز نمیباشد، به تصویر میكشد كه توسط پسر مو قرمز جهنمی نابود میشود؛ البته خود این پسر جهنمی ـ كه قرار بود كلید قدرت شیطان در دنیا باشد ـ به واسطۀ عشق، راه ورود شیطان به دنیا را سد كرد. گرچه در این فیلم، موجودات شیطانی و یارانشان آلمانیهای نازیست هستند كه موجود عجیب و شریری را به نام سموئل از دل مجسمهای از ایران باستان، بیرون میكشند تا راه را برای تسلطِ شیطانِ اصلی هموار كنند. در فیلم طالع نحس هم، همین فرازهای كتاب دانیال خوانده میشود و با شیطان مبارزه میشود، البته در این فیلم، برای یافتن ابزاری برای مبارزه با شیطان باید به اورشلیم (بیت المقدس) رفت. قسمتی از هزینۀ قسمت دوم و سوم این فیلم را دولت غاصب صهیونیستی متقبل شد.[25]
در باب یازدهم كتاب دانیال هم به عقیدۀ برخی مفسرین كتاب مقدس، حرف از دجال شده است كه پادشاه سوریه است و از نژاد یهود میباشد.[26] گاهی در سینمای آمریكا حرف از پسر شیطان میشود كه بعضاً منظور همان دجال میباشد.
برای آفرینش دجال، شیطان به عنوان نوعی بختك نمایش داده میشود[27] كه با زنان انسانی ارتباط جنسی دارد و دجال در نتیجۀ این ارتباط پدید میآید. جی.بی.راسل مدعی است نظریۀ ارتباط جنسی دیوها و یا شیطان با زنان انسانی، مورد تأكید كلیسا بوده است، چون بر اساس سنت قدیم آنها می توانند فرشتگان رانده شدهای باشند كه به دختران انسان نظر سوء دارند. در سراسر قرون وسطی، این پندار كه زنانِ ساحره طی مراسماتی با شیاطین ارتباط دارند در اروپای خرافی رایج بوده است.[28]
اشعاری نیز در قرون وسطی با مضمون حكمرانی پسرشیطان بر بشر سروده میشد. به نوشتۀ جی. بی.راسل، در قرون وسطی گمان بر این بود كه دجال توانایی ظهور در اشكال مختلف از جمله تجمسی از خود شیطان یا پسر شیطان یا فرمانروای قوای شیطان را دارد.[29] او عبارتی از والفستن، اسقف كلیسای ورچستر انگلستان میآورد كه دجال همان پسر شیطان معرفی شده است.[30]
نویسنده: محمدحسین فرج نژاد
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره بیستم
Ps147
1. در سدۀ سیزدهم میلادی مهمترین خاندان یهودی دربار آراگون كه به قدرت و ثروت زیادی در جنگهای صلیبی رسید، خاندان لوی بود كه در آراگون به نامهای ابولاوی، ابن لاوی، كاوالریا و كابالریا شناخته میشدند.
2. طریقت شهسواران معبد، در آغاز نام دستهای از شوالیههای فرانسوی بود كه پس از اشغال بیت المقدس به دست صلیبیها در سال 1118 م در این شهر ایجاد شده و حفاظت از زائران مسیحی را بر عهده داشتند و نام خود را سربازان فقیر مسیح و معبد سلیمان گذارده بودند. به تدریج با انسجام و شهرت فراوانی به صورت مزدوران مسلحی برای پادشاهان صلیبی درآمدند و در 1291 كه جنگهای صلیبی پایان یافت، به اروپا بازگشتند ولی سازمان خود را حفظ كرده و رییسی انتخاب كردند به نام استاد اعظم و به صورت پنهانی تداوم و حیات دادند، ولی در سال 1304 فیلیپ چهارم آنان را مخل امنیت فرانسه تشخیص داد و افراد آن را به جرمهای فساد، جنایت و آشوب، دستگیر كرد و در سال 1312 پاپ آنها را منحل اعلام كرد و فیلیپ آخرین استاد اعظم ظاهری آنها ژاك دموله را در ملا عام اعدام كرد ولی آنها در مناطقی چون پراونیس فرانسه پنهان شده و در قالب فراماسونری و كابالیسم، ایدههای مادی، مشركانه و قدرت پرستانۀ خود را تا به امروز دنبال كردهاند. امروزه طریقت شهسواران معبد از شاخههای مهم فراماسونری است و آداب خاصی دارد و در همۀ طریقههای ماسونی نام ژاك دموله آخرین استاد اعظم رسمی این فرقه، بسیار گرامی است و نام فیلیپ چهارم، قاتل دموله بسیار منفوراست. به عقیدۀ بسیاری از مورخان، جنبشی كه در سال 1381م در انگلیس علیه كلیسای كاتولیك با نام شورش روستاییان ایجاد شد، توسط عوامل پنهان باقیماندۀ همین گروه بود و پنجاه سال بعد باز یك كشیش به نام جان هاس (John Huss) در جنوب اطریش (بوهیما)، شورشی را با كمك همكیشان، علیه كلیسای كاتولیك آغاز كرد. هدف اینان دگرگونی فرهنگی مسیحی پایهای اروپا و جایگزینی آن با فرهنگی الحادی ـ كابالیستی ـ سكولار بود كه از اصول لاییك مصر و یونان باستان پیروی میكرد. این حركات به رنسانس و اخراج دین از صحنۀ زندگی مردم اروپا و تسلط اومانیسم و زرسالاری یهودی بر اروپا و آمریكا انجامید.
(ر.ك: زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیان و ایران، همان، ج 2، ص 27 ـ 26 و همان جلد، ص 243 به بعد، فصل دسیسههای سیاسی و فرقههای رازآمیز و همچنین ر.ك: داستان حقیقی كابالا، هارون یحیی(اندیشمند ترك تبار)، برگردان باران خردمند، مجلۀ موعود، شماره 62)
3. ر.ك: داستان حقیقی كابالا، همان منبع و همچنین كتاب مبانی فراماسونری(فراماسونری و یهود)، همان.
4. همان منبع، دربارۀ كابالیسم و عرفانهای دوران پست مدرنیسم در ادامۀ همین مقاله مطالب مفصلتری خواهیم آورد.
5. شیخنا در كابالیسمهای تجلی روحانی داوود میباشد كه حامل نور در دنیای ماوراء زمینی است، همانطور كه خود جسم زمینی حضرت داوود(ع) پس از موسای نبی حاصل نور در دنیای زمینی بود.
6. (satanic bible)كتاب مقدس شیطانی است و(satan church)كلیسای شیطان است كه آنتوان لوی به عنوان پیامبر شیطانی برای انسجام هر چه بیشتر این مكتب منحرف مادی آن را در آمریكا پایه گذاری كرد.
7. مورخ یهودی كابلا تئودور ریناچ میگوید:
كابالا سمی است كه به رگهای یهودیت وارد میشود و آن را كاملاً در بر میگیرد.
ر.ك: داستان حقیقی كابالا، همان منبع، به نقل ازsocieties and subreesive movements,p299.mestaH.webster secret
8. در كتاب مقدس مسیحیان هم انجیل تحت تأثیر آموزههای مشركان مصر، یونان، روم و یهودیان منحرف، شیطان دارای چنان قدرتی است كه میتواند ببخشد؛ یعنی در مسحیت هم شاهد نوعی وثنیت هستیم و در كنار خدا شیطان دارای قدرت تصویر میشود. در قاموس كتاب میخوانیم:
وجود شیطان فی الحقیقه موجود و از بنی نوع بشر مشخصتر است و به جوقی از ارواح پلیدۀ ریاست و سلطنت میباشد. او فرشتهای است و مانند دیگر فرشتگان از دیگر ممكنات ممتاز میباشد. حال اعم از اینكه آن امتیاز عقلی باشد، مانند ادراك، ذاكره، تمیز و یا حسی باشد مانند میل، شهوت و یا ارادی باشد مانند اختیار. شیطان خداوند و رییس این جهان و دشمن خدا و انسان است و همواره در پی آن است كه مقاصد و مشیات حضرت قادر ذوالجلال را به عكس نموده و نتیجۀ آن را فاسد سازد.
ر.ك: قاموس كتاب مقدس، برگردان و تألیف مستر هاكس، نشر اساطیر، چاپ اول، بیروت 1928م / 1306ه . ش(و چاپ اول اساطیر: 1377، تهران، ص 545 در انجیل لوقا باب چهارم هم در داستان پیروزی عیسی بر وسوسههای مسیح، قدرت شیطان در بردن عیسی به اورشلیم و قرار دادن حضرت در بالاترین نقطۀ خانه خدا (هیكل سلیمان) هویداست و در همانجا شیطان ادعا میكند كه:
اگر فقط زانو بزنی و مرا سجده كنی، همۀ این مملكتها را با شكوه و جلالشان به تو میبخشم؛ چون همۀ اینها از آن من است و به هر كه بخواهم واگذار میكنم.
9. دانشنامۀ اینترنتی ویكی پدیا بخش فارسی، ذیل عنوان شیطان پرستی.
10. قاموس كتاب مقدس، همان، ذیل كلمۀ شیطان.
11. المعجم الوسیط، همان، ذیل مادۀ شطن و فرهنگ فارسی عمید.
12. نشانی این نامهای شیطان را در قاموس كتاب مقدس، ذیل عنوان شیطان میتوانید بیابید، همچنین در منبع زیر، ذیل كلمۀ SATANمی توانید مطالبی بیابید: of riligion ,vol 13,p82 Encyclopedia.
13. معرفی اجمالی دجال در ادیان توحیدی، عبدالحسین ابراهیمی، واحد كاروزی تحقیق الهیات ادیان موسسۀ امام خمینی(ره)، قم به نقل از دایرة المعارف دین، ج 1، ص 322.
14. فرهنگ لغت babylon.
15. در كتاب مكاشفات یوحنا باب سیزدهم، از عهد جدید عدد 666 به عنوان عدد جانور یا وحش كه مردم را به تبعیت از شیطان وامیداشت، آمده است.
16. آكسفورد ذیل كلمۀ obliskمینویسد: pointed stone pillartall
17. عهد جدید، مكاشفات یوحنا، باب 11، فقرۀ 7.
18. عهد جدید، مكاشفات یوحنا، باب 13.
19. قاموس كتاب مقدس، همان، ذیل كلمۀ وحوش، ص 905.
20. كُد امگا(Omega Code)، محصول شرکت T.B.N Films که صهیونیست مسیحی است.
21.Hell Boy
22. قاموس كتاب مقدس، همان، ذیل كلمۀ دجال، ص 375.
23. ترجمۀ تفسیری كتاب مقدس به فارسی، قطع جیبی چاپ انجمن بین المللی كتاب مقدس انگلستان، 1995، لندن، سفر دانیال، باب هفتم، پاورقی.
24. همان منبع، باب هشتم، پاورقی.
25. ر.ك: مقالۀ طالع نحس، فیلمی كه شیطان را به جهان سیاست راه داد، از برنامۀ نمایۀ مطبوعات، تهیه شده توسط هیئت امنای كتابخانههای كشور.
26. ترجمۀ تفسیری كتاب مقدس، همان، سفر دانیال، باب 11، فقرۀ 37.
27. بختك، دیو مذكری است كه در اسطورههای اروپایی با زنان هم آغوش میشود. ر.ك: مقالۀ همان شیطان خودمان، تمثالهای قرون وسطایی از شیطان ناتوان در سینمای نوین آمریكا، كلی جی. وایمن، برگردان ناصر رفیع، مجلۀ عصر آدینه، شمارۀ اول، بهار 85، ص 126.
28. مقالۀ همان شیطان خودمان... به نقل از Jeffrey burtan russell در كتاب witchcraftin the middle ages انتشارات: uaivecity pressithaca,ny:cornell،
29. مقالۀ همان شیطان خودمان به نقل از جی. بی.راسل، در كتاب
30. مقالۀ همان شیطان خودمان به نقل از جی. بی.راسل، در كتاب