این ترجمه، گزینشی است از كتاب اسطوره شناسی تلویزیون (Television Mythologies)كه توسط انتشارات راتلج Routledge)) در سال های 1988 تا 1992 به چاپ های متعدد رسیده است. این كتاب توسط لن ماسترمان) Len (Masterman ویرایش گردیده است.
كشف آلودگی غذا، لقاح مصنوعی، وسیلهای مطمئن برای كسانی كه از دكلها بالا میروند، جایگزین ذغالسنگ و نفت، لولههای آبرسانی مسدود نشدنی، كاركردهای ویتامین E ، راز موفقیت تكنولوژیك و صنعتی ژاپنیها، مراقبت ویدیویی در شاهراه، كشف میوة قاچاق در كالیفرنیا ـ موز قاچاق ـ ، تركیب صداها، چاپگر جوهرافشان، واكسن آنفلوانزا و موسیقی رایانهای صرفاً بخشی از موضوعات متنوعی هستند كه در برنامة دنیای آینده،[1] پخش شد. قطعاتی از واقعیت به طور تصادفی، در تصویر موزاییكی آیندة علمی و تكنولوژیك ما تلفیق شدهاند. تركیبی آشفته از موضوعات جدی، سطحی و غریب، همگی به صورتی ارائه شدهاند كه گویی به یك اندازه، ارزشِ توجه ما را دارند. برای آنكه این برنامه اطلاعات و اخبار مربوط به آیندة پیش رو را به ما عرضه كند، از هیچ كوششی مضایقه نمیشود. پس گروه دنیای فردا نگاهی اجمالی به دنیا میاندازد تا گزارشهایی دربارة آخرین پیشرفتها را ارائه دهند. ـ همراه با فیلمهای خبری كه این گزارشها را تأیید میكنند و به آنها اصالت می بخشند ـ از هیچ كوششی برای ایجاد جلوههای دراماتیك و افزایش جلب توجه بیننده مضایقه نمیشود. این گروه آمادهاند تا به جای ما، پرواز، سقوط و صعود كنند و شیرجه بزنند.
در استودیو، اعضای گروه مسیری، چشماندازی از نمودارهای پیچیده و ماكتهای تأثیرگذار ـ تراشهها، تخمدانها، مغزها و مولكولها ـ را میپیمایند. در تمام این مدت، آنان شیوهای مسلط، فصیح و دوستانه را ادامه میدهند. نتیجة نهایی چیست؟ نخست بسیاری از موضوعاتی كه مورد توجه قرار میگیرند، دارای نوعی سطحیگری خاص هستند؛ به گونهای كه سرگرمی بر اطلاعرسانی ارجحیت مییابد. فرض میشود كه بیننده چندان باهوش نیست و شاید پس از یك روز كاری، خسته شده و احتمالاً توجهی به دانش و تكنولوژی ندارد. شاید او در انتظار تماشای برنامة برترینهای موسیقی پاپ است. پس موضوعات باید به شیوهای جذاب و سرگرمكننده ارائه شوند. آنان باید به صورت قرصهای كوچكی از اطلاعات، به شیوهای سریع، متوالی، آسان و لذتبخش، در هنگام مصرف عرضه شوند. قرار نیست هیچ تحلیلگری در كار باشد. تا جاییكه بودجه اجازه میدهد، میکوشند در لوكیشن فیلمبرداری كنند و تزئینات صوتیـ بصری نیز فراوانند. برنامه تبدیل به یك نمایش میشود و علم و تكنولوژی به صورت صحنههایی تماشاییـ بصری، مضحك و شادیآور درمیآیند.
بررسی دنیای علم و تكنولوژی میتواند بسیار سرگرمكننده باشد. آیا دنیایی كه در آن زندگی میكنیم، به هر صورت بامزه نیست؟ شاید حقیقت شگفتتر از داستان باشد. چه كسی میتواند به فكر ایجاد ارتباط میان دُم درخشان یك سوسك شبتاب با كشف آلودگی در غذا بیفتد؟ همچنین نارگیلهای عجیب برای استخراج طلا مورد استفاده قرار میگیرند! یك نردة ضد كانگورو در اراضی استرالیا؟! كاغذ ضدآب؟! چقدر شگفتانگیز است! دنیای آینده میخواهد بیننده را مجذوب كند، به شگفتی وادارد و حیرتزده كند. این برنامه ویترینی است كه با ابداعات جدید و اسباببازیهای تكنولوژیك زیبا تزئین شده است؛ اما نتیجة این علاقة جالب برای پیشرفتهای نوین تكنولوژیك، ارائة بینشی نسبت به آینده است كه چیزی بیش از مجموعهای گسترده، بد و بسیار فراوان از ابزارها و وسایل نیست؛ چیزی كه به ما احساس اشباعشدگی، كاهش علاقه و حتی بیعلاقهگی می دهد. این وضعیت درست مانند رویش حبوبات هرز، قابل تحمل نیست. تنها صدای ترق و توروق، بام بام و پرخاش از آن به گوش میرسد. پس از مدتی، در برابر هر نوع احساس شگفتی یا پیشبینی، واكسینه میشویم. در نتیجه، آینده به نحوی متناقض، خستهكننده و بیهیجان به نظر میرسد.
به هر روی، نكتة مهمتر آن است كه تمامی تصاویر و جنجالی كه در ریطوریقای ـ دنیای آینده ـ وجود دارد، جزئی از روشی است كه درك ما را از دانش و تكنولوژی، در هالهای از ابهام قرار میدهد. دنیای فردا چونان بخش عظیمی از محصولات تلویزیونی، در ایجاد اسطورة كارشناسی و دانش تبانی میكند. برنامه از ما میخواهد كه با حیرت، به چیزهایی بنگریم كه دانشمندان از كلاه سیلندری شعبدهبازی خود در میآورند. همچنین ما را فرا میخواند تسلیم شخصیتی شویم كه جایگاه و قدرتش (بر اساس دانش) برعكس جایگاه بیننده (بر اساس بی دانشی) است. به هر روی، نكتة مهم آن است كه شخصیت دانشمند، به لحاظ فیزیكی، در برنامه غایب است. شاید احساس میشود كه زبان ماندارین ـ زبان رسمی چینی ـ او برای بینندگان نوعی، در ساعات پربیننده بیگانه است. شاید فرض میشود كه وی جذابیتی ندارد. بنابراین، نفوذ و سیطرة دانشمند و دانش تقویت میشود و دانشمندان به شخصیتهایی محترم و خداگونه بدل میشوند كه فراسوی جریان روزمرة امور قرار دارند. مهارت و دانش آنها از بررسی، تدقیق و ابهامزدایی در امان است. با آنان كه جویندگان حقیقت و دانش هستند، به گونهای محترمانه و مؤدبانه برخورد میشود. پس در زمینة بحران انرژی، پیش از آنكه نفت تمام شود، دانشمندان طبیعتاً به جستوجوی سوختهای جایگزین برمیآیند و به نظر میرسد كه چیزهایی نیز در دست دارند. البته میلیونها سال طول كشید تا طبیعت بتواند نفت تولید كند؛ اما اگرچه شاید به نظر باورنكردنی برسد، دانشمندان اكنون روشی برای تسریع این روند یافتهاند؛ پیوند سلول مغزی. دانشمندان در این زمینه، تكنیكی را كامل كردهاند... برای آنان، هیچ چیز غیرممكن نیست.
در نبرد دایمی ما با دنیای طبیعی، آنان قهرمانان عقل و كنترل بر طبیعت هستند. خدمترسانی به این شخصیتهای برجسته و آسمانی، خود نوع دیگری از مهارت است كه مجریان تلویزیونی با حالت دنیویتر خویش، واسطههای دانش و ارتباطرسانهای حرفهای، از آن برخوردارند و زبان هیروگلیف دانش را به زبان محاورهای ترجمه میكنند. مجری، متخصص كاربرد آسان است. او كارشناس روابط عمومی و نمایندة فروش تشكیلات علمی، تكنولوژیك و صنعتی است. از دیدگاه وی، قابل دركساختن موضوعات انتزاعی و پیچیده یا درآوردن علم و تكنولوژی به جامهای دیگر، برای مصرف عمومی، وظیفه است.
مبهم جلوهدادن نقش كارشناس بخشی از مبهم جلوهدادن گسترة علم وتكنولوژی، به طوركلی است. دنیای فردا، بیش از آنكه فعالیتهای علمی و تكنولوژیك را آشكار سازد، صرفاً درك ما را از موضوعات واقعی، مبهم و آشفته میسازد. وقتی رولان بارت دربارة اسطوره میگوید:
اسطوره به همه چیز خلوص میبخشد، آن را معصوم جلوه میدهد، توجیهی طبیعی و ابدی برای آن فراهم میآورد و تاریخ را به صورت طبیعت تغییر شكل میدهد، پس برای چنین طبیعیسازیها و خنثیسازی دانش و تكنولوژی، چه چیز میتواند قدرتمندتر و پرطنینتر باشد؟
دنیای فردا به نوعی سنت اسطورهشناختی نظر دارد، آن را اعاده میكند و در هر دو اردوگاه غرب و شرق وجود دارد؛ چنانكه دانش را اساساً خارج از دنیای سیاست و ایدئولوژی قرار میدهد.
در گفتمان دنیای فردا، علم و تكنولوژی راه علاج تمامی مسائل اجتماعی است. تكنولوژی همه چیز را ترمیم میكند و بهبود میبخشد. آیا بحران انرژی وجود دارد؟ پس دانشمندان برای تولید نفت مصنوعی، تكنیكهایی مییابند. هیچ گاه گفته نمیشود كه چرا و چگونه منابع طبیعی در حال تلفشدن و كاهش هستند. هیج ارجاعی به بحثهای رایج در میان زیستشناسان نیست. آیا چك و كارت اعتباریتان سرقت میشود؟ دانشمندان میتوانند این مسئله و پریشانی را با ابداع وسیلهای جدید، برطرف سازند كه امضای نامرئی ما را ثبت میكند. هیچ اشارهای به وسوسههای بازار مصرف یا مسئلة نابرابریهای اجتماعی نمیشود. سیاست، به نفع مدیریت فرهنگی، به فراموشی سپرده میشود.
در برنامة دنیای فردا، علم و تكنولوژی ذاتاً نیروهایی خنثی هستند. میتوان آنها را به نحوی خردمندانه یا ابلهانه، به كارگرفت؛ اما به خودی خود، از جنبة اجتماعی خنثی هستند. علم و تكنولوژی كه در این برنامه، ناب و بیشایبه تصور میشوند، خارج و بالاتر از قلمرو اجتماعی قرار میگیرند. پس این اسطورة خنثیبودن قدرتمند و مؤكد است؛ چنانكه كارشناسان الكترونیك وسیلهای جدید برای مرتبط ساختن دوربینهای پیشرفتة تلویزیونی با رایانة پردازشگر، برای مراقبت از ترافیك را صرفاً به منزلة نقطة عطف و پیشرفت تكنیكی دیگری قلمداد میكنند. آیا مراقبت منظم از جادهها و ترافیك به نفع كسانی نیست كه خودروهایشان به سرقت رفته است؟ بار دیگر، هنگام استفاده از تكنیكهای مراقبت، هیچ اشارهای به نقش بازدارندة پلیس یا معانی ضمنی آزادیهای مدنی نمیشود.
علم و تكنولوژی در آزمایشگاه، خارج از قلمرو اجتماعی تكامل مییابند. آنها استقلال، قدرت و اجتنابناپذیری خاص خود را دارند. باید به این ویژگیها خو بگیریم و خود را با آنها تطبیق دهیم. دانش هیچ ارتباطی با انتخاب و تصمیمگیری اجتماعی ندارد. آنچه مفید است، به طور عمده تأثیر علم بر جامعه است؛ ـ انگار كه خود بخشی مكمل از جامعه نیست ـ که برنامة زیرساختهای زندگی اجتماعی را به ما ارائه میدهد؛ از نیروگاههای برق گرفته تا بازیهای ویدئویی؛ از علم و تكنولوژی پزشكی گرفته تا ماهوارههای مخابراتی و غیره. ما این را پیشرفت مینامیم. این وضعیت مسائلی را نیز در بر دارد؛ زیرا راهی كه به سوی آینده میرود، كاملاً هموار
نیست. پس موضوع پیوند سلول مغزی همچنان مسائلی اخلاقی پیش روی ما قرار میدهد كه باید حل شود. به هر روی، حل این مسئله را میتوان به دستان توانای كارشناسان دیگر ـ فیلسوفان و اخلاقگرایان حرفهای، سپرد كه در جستوجوی مسیرهای راهنما برای مهندسی ژنتیك هستند. (ولی در زمینة اخلاقیات مراقبت ویدیویی پلیس یا سلاحهای اتمی چه میتوان گفت؟)
دستاورد این اسطورة نیرومند ـ این علمگرایی ـ به نحوی مؤثر، درك ما از علم و تكنولوژی را از سیاست، تاریخ و جنبههای اجتماعی تهی ساخته است. هر نوع آگاهی از نیروهایی كه تكنولوژیهایی را برای بیان ارزشها و اولویتهای كوتهبینانه و خاص خود شكل میدهند، سركوب میشود؛ شركتهای هستهای، شركتهای داروسازی، علایق الكترونیكی و هوا فضایی، پلیس و آژانسهای نظامی از آن جملهاند. هیچ سخنی از شركتهای فراملیتی، سرمایه و سودجویی به میان نمیآید. هیچ شكلی از روابط قدرت نیست كه در واقعیت، قلمرو خنثای علم و تكنولوژی را شكل میدهند و از آن برخوردار میشوند. هیچ گاه گفته نمیشود كه تكنولوژی انسانها را در كارخانهها خرد میكند و به ویرانی و آلودگی محیط زیست میانجامد یا حتی ممکن است بقای نوع بشر را تهدید كند. به گفتة بارت، در چهارچوب این قلمرو استدلالی، تمهیدی انجام شده است؛ واقعیت در عمل وارونه شده، از تاریخ تهی و با طبیعت پرشده است....
مدتها پیش از بارت، ماركس نیز دریافت كه ایدئولوژیهای واقعیت سرمایهداری تمایل دارند پویایی تاریخی انباشت سرمایه را به صورت قوانین مفروض طبیعت درآورند. نتیجه این میشود كه اسطورهشناس به تاریخی اذعان میکند كه وجود داشته؛ اما دیگر وجود ندارد. تاریخ و تحول به صورت زمان حالی ابدی در میآیند. دنیای آینده با ریطوریقای آیندهنگرانهاش، همچنان در زمان حال ایستا و ابدی، منجمد شده است. این برنامه نه آیندهای واقعی، بلكه تداوم حال را به ما نشان میدهد. آنگاه دنیای آینده مانند زمان حال خواهد بود و در آن، تنها عناصر كنونی تقویت و پررنگتر خواهد شد.
نویسنده: كوین رابینز و فرانك وبستر
ترجمة علی عامری مهابادی
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره چهاردهم
1. نام برنامه ای علمی كه در سال های میانۀ دهۀهشتاد پخش می شده و به بررسی آیندۀ علم و پیشرفت های تكنولوژیك می پرداخته است.
كشف آلودگی غذا، لقاح مصنوعی، وسیلهای مطمئن برای كسانی كه از دكلها بالا میروند، جایگزین ذغالسنگ و نفت، لولههای آبرسانی مسدود نشدنی، كاركردهای ویتامین E ، راز موفقیت تكنولوژیك و صنعتی ژاپنیها، مراقبت ویدیویی در شاهراه، كشف میوة قاچاق در كالیفرنیا ـ موز قاچاق ـ ، تركیب صداها، چاپگر جوهرافشان، واكسن آنفلوانزا و موسیقی رایانهای صرفاً بخشی از موضوعات متنوعی هستند كه در برنامة دنیای آینده،[1] پخش شد. قطعاتی از واقعیت به طور تصادفی، در تصویر موزاییكی آیندة علمی و تكنولوژیك ما تلفیق شدهاند. تركیبی آشفته از موضوعات جدی، سطحی و غریب، همگی به صورتی ارائه شدهاند كه گویی به یك اندازه، ارزشِ توجه ما را دارند. برای آنكه این برنامه اطلاعات و اخبار مربوط به آیندة پیش رو را به ما عرضه كند، از هیچ كوششی مضایقه نمیشود. پس گروه دنیای فردا نگاهی اجمالی به دنیا میاندازد تا گزارشهایی دربارة آخرین پیشرفتها را ارائه دهند. ـ همراه با فیلمهای خبری كه این گزارشها را تأیید میكنند و به آنها اصالت می بخشند ـ از هیچ كوششی برای ایجاد جلوههای دراماتیك و افزایش جلب توجه بیننده مضایقه نمیشود. این گروه آمادهاند تا به جای ما، پرواز، سقوط و صعود كنند و شیرجه بزنند.
در استودیو، اعضای گروه مسیری، چشماندازی از نمودارهای پیچیده و ماكتهای تأثیرگذار ـ تراشهها، تخمدانها، مغزها و مولكولها ـ را میپیمایند. در تمام این مدت، آنان شیوهای مسلط، فصیح و دوستانه را ادامه میدهند. نتیجة نهایی چیست؟ نخست بسیاری از موضوعاتی كه مورد توجه قرار میگیرند، دارای نوعی سطحیگری خاص هستند؛ به گونهای كه سرگرمی بر اطلاعرسانی ارجحیت مییابد. فرض میشود كه بیننده چندان باهوش نیست و شاید پس از یك روز كاری، خسته شده و احتمالاً توجهی به دانش و تكنولوژی ندارد. شاید او در انتظار تماشای برنامة برترینهای موسیقی پاپ است. پس موضوعات باید به شیوهای جذاب و سرگرمكننده ارائه شوند. آنان باید به صورت قرصهای كوچكی از اطلاعات، به شیوهای سریع، متوالی، آسان و لذتبخش، در هنگام مصرف عرضه شوند. قرار نیست هیچ تحلیلگری در كار باشد. تا جاییكه بودجه اجازه میدهد، میکوشند در لوكیشن فیلمبرداری كنند و تزئینات صوتیـ بصری نیز فراوانند. برنامه تبدیل به یك نمایش میشود و علم و تكنولوژی به صورت صحنههایی تماشاییـ بصری، مضحك و شادیآور درمیآیند.
بررسی دنیای علم و تكنولوژی میتواند بسیار سرگرمكننده باشد. آیا دنیایی كه در آن زندگی میكنیم، به هر صورت بامزه نیست؟ شاید حقیقت شگفتتر از داستان باشد. چه كسی میتواند به فكر ایجاد ارتباط میان دُم درخشان یك سوسك شبتاب با كشف آلودگی در غذا بیفتد؟ همچنین نارگیلهای عجیب برای استخراج طلا مورد استفاده قرار میگیرند! یك نردة ضد كانگورو در اراضی استرالیا؟! كاغذ ضدآب؟! چقدر شگفتانگیز است! دنیای آینده میخواهد بیننده را مجذوب كند، به شگفتی وادارد و حیرتزده كند. این برنامه ویترینی است كه با ابداعات جدید و اسباببازیهای تكنولوژیك زیبا تزئین شده است؛ اما نتیجة این علاقة جالب برای پیشرفتهای نوین تكنولوژیك، ارائة بینشی نسبت به آینده است كه چیزی بیش از مجموعهای گسترده، بد و بسیار فراوان از ابزارها و وسایل نیست؛ چیزی كه به ما احساس اشباعشدگی، كاهش علاقه و حتی بیعلاقهگی می دهد. این وضعیت درست مانند رویش حبوبات هرز، قابل تحمل نیست. تنها صدای ترق و توروق، بام بام و پرخاش از آن به گوش میرسد. پس از مدتی، در برابر هر نوع احساس شگفتی یا پیشبینی، واكسینه میشویم. در نتیجه، آینده به نحوی متناقض، خستهكننده و بیهیجان به نظر میرسد.
به هر روی، نكتة مهمتر آن است كه تمامی تصاویر و جنجالی كه در ریطوریقای ـ دنیای آینده ـ وجود دارد، جزئی از روشی است كه درك ما را از دانش و تكنولوژی، در هالهای از ابهام قرار میدهد. دنیای فردا چونان بخش عظیمی از محصولات تلویزیونی، در ایجاد اسطورة كارشناسی و دانش تبانی میكند. برنامه از ما میخواهد كه با حیرت، به چیزهایی بنگریم كه دانشمندان از كلاه سیلندری شعبدهبازی خود در میآورند. همچنین ما را فرا میخواند تسلیم شخصیتی شویم كه جایگاه و قدرتش (بر اساس دانش) برعكس جایگاه بیننده (بر اساس بی دانشی) است. به هر روی، نكتة مهم آن است كه شخصیت دانشمند، به لحاظ فیزیكی، در برنامه غایب است. شاید احساس میشود كه زبان ماندارین ـ زبان رسمی چینی ـ او برای بینندگان نوعی، در ساعات پربیننده بیگانه است. شاید فرض میشود كه وی جذابیتی ندارد. بنابراین، نفوذ و سیطرة دانشمند و دانش تقویت میشود و دانشمندان به شخصیتهایی محترم و خداگونه بدل میشوند كه فراسوی جریان روزمرة امور قرار دارند. مهارت و دانش آنها از بررسی، تدقیق و ابهامزدایی در امان است. با آنان كه جویندگان حقیقت و دانش هستند، به گونهای محترمانه و مؤدبانه برخورد میشود. پس در زمینة بحران انرژی، پیش از آنكه نفت تمام شود، دانشمندان طبیعتاً به جستوجوی سوختهای جایگزین برمیآیند و به نظر میرسد كه چیزهایی نیز در دست دارند. البته میلیونها سال طول كشید تا طبیعت بتواند نفت تولید كند؛ اما اگرچه شاید به نظر باورنكردنی برسد، دانشمندان اكنون روشی برای تسریع این روند یافتهاند؛ پیوند سلول مغزی. دانشمندان در این زمینه، تكنیكی را كامل كردهاند... برای آنان، هیچ چیز غیرممكن نیست.
در نبرد دایمی ما با دنیای طبیعی، آنان قهرمانان عقل و كنترل بر طبیعت هستند. خدمترسانی به این شخصیتهای برجسته و آسمانی، خود نوع دیگری از مهارت است كه مجریان تلویزیونی با حالت دنیویتر خویش، واسطههای دانش و ارتباطرسانهای حرفهای، از آن برخوردارند و زبان هیروگلیف دانش را به زبان محاورهای ترجمه میكنند. مجری، متخصص كاربرد آسان است. او كارشناس روابط عمومی و نمایندة فروش تشكیلات علمی، تكنولوژیك و صنعتی است. از دیدگاه وی، قابل دركساختن موضوعات انتزاعی و پیچیده یا درآوردن علم و تكنولوژی به جامهای دیگر، برای مصرف عمومی، وظیفه است.
مبهم جلوهدادن نقش كارشناس بخشی از مبهم جلوهدادن گسترة علم وتكنولوژی، به طوركلی است. دنیای فردا، بیش از آنكه فعالیتهای علمی و تكنولوژیك را آشكار سازد، صرفاً درك ما را از موضوعات واقعی، مبهم و آشفته میسازد. وقتی رولان بارت دربارة اسطوره میگوید:
اسطوره به همه چیز خلوص میبخشد، آن را معصوم جلوه میدهد، توجیهی طبیعی و ابدی برای آن فراهم میآورد و تاریخ را به صورت طبیعت تغییر شكل میدهد، پس برای چنین طبیعیسازیها و خنثیسازی دانش و تكنولوژی، چه چیز میتواند قدرتمندتر و پرطنینتر باشد؟
دنیای فردا به نوعی سنت اسطورهشناختی نظر دارد، آن را اعاده میكند و در هر دو اردوگاه غرب و شرق وجود دارد؛ چنانكه دانش را اساساً خارج از دنیای سیاست و ایدئولوژی قرار میدهد.
در گفتمان دنیای فردا، علم و تكنولوژی راه علاج تمامی مسائل اجتماعی است. تكنولوژی همه چیز را ترمیم میكند و بهبود میبخشد. آیا بحران انرژی وجود دارد؟ پس دانشمندان برای تولید نفت مصنوعی، تكنیكهایی مییابند. هیچ گاه گفته نمیشود كه چرا و چگونه منابع طبیعی در حال تلفشدن و كاهش هستند. هیج ارجاعی به بحثهای رایج در میان زیستشناسان نیست. آیا چك و كارت اعتباریتان سرقت میشود؟ دانشمندان میتوانند این مسئله و پریشانی را با ابداع وسیلهای جدید، برطرف سازند كه امضای نامرئی ما را ثبت میكند. هیچ اشارهای به وسوسههای بازار مصرف یا مسئلة نابرابریهای اجتماعی نمیشود. سیاست، به نفع مدیریت فرهنگی، به فراموشی سپرده میشود.
در برنامة دنیای فردا، علم و تكنولوژی ذاتاً نیروهایی خنثی هستند. میتوان آنها را به نحوی خردمندانه یا ابلهانه، به كارگرفت؛ اما به خودی خود، از جنبة اجتماعی خنثی هستند. علم و تكنولوژی كه در این برنامه، ناب و بیشایبه تصور میشوند، خارج و بالاتر از قلمرو اجتماعی قرار میگیرند. پس این اسطورة خنثیبودن قدرتمند و مؤكد است؛ چنانكه كارشناسان الكترونیك وسیلهای جدید برای مرتبط ساختن دوربینهای پیشرفتة تلویزیونی با رایانة پردازشگر، برای مراقبت از ترافیك را صرفاً به منزلة نقطة عطف و پیشرفت تكنیكی دیگری قلمداد میكنند. آیا مراقبت منظم از جادهها و ترافیك به نفع كسانی نیست كه خودروهایشان به سرقت رفته است؟ بار دیگر، هنگام استفاده از تكنیكهای مراقبت، هیچ اشارهای به نقش بازدارندة پلیس یا معانی ضمنی آزادیهای مدنی نمیشود.
علم و تكنولوژی در آزمایشگاه، خارج از قلمرو اجتماعی تكامل مییابند. آنها استقلال، قدرت و اجتنابناپذیری خاص خود را دارند. باید به این ویژگیها خو بگیریم و خود را با آنها تطبیق دهیم. دانش هیچ ارتباطی با انتخاب و تصمیمگیری اجتماعی ندارد. آنچه مفید است، به طور عمده تأثیر علم بر جامعه است؛ ـ انگار كه خود بخشی مكمل از جامعه نیست ـ که برنامة زیرساختهای زندگی اجتماعی را به ما ارائه میدهد؛ از نیروگاههای برق گرفته تا بازیهای ویدئویی؛ از علم و تكنولوژی پزشكی گرفته تا ماهوارههای مخابراتی و غیره. ما این را پیشرفت مینامیم. این وضعیت مسائلی را نیز در بر دارد؛ زیرا راهی كه به سوی آینده میرود، كاملاً هموار
نیست. پس موضوع پیوند سلول مغزی همچنان مسائلی اخلاقی پیش روی ما قرار میدهد كه باید حل شود. به هر روی، حل این مسئله را میتوان به دستان توانای كارشناسان دیگر ـ فیلسوفان و اخلاقگرایان حرفهای، سپرد كه در جستوجوی مسیرهای راهنما برای مهندسی ژنتیك هستند. (ولی در زمینة اخلاقیات مراقبت ویدیویی پلیس یا سلاحهای اتمی چه میتوان گفت؟)
دستاورد این اسطورة نیرومند ـ این علمگرایی ـ به نحوی مؤثر، درك ما از علم و تكنولوژی را از سیاست، تاریخ و جنبههای اجتماعی تهی ساخته است. هر نوع آگاهی از نیروهایی كه تكنولوژیهایی را برای بیان ارزشها و اولویتهای كوتهبینانه و خاص خود شكل میدهند، سركوب میشود؛ شركتهای هستهای، شركتهای داروسازی، علایق الكترونیكی و هوا فضایی، پلیس و آژانسهای نظامی از آن جملهاند. هیچ سخنی از شركتهای فراملیتی، سرمایه و سودجویی به میان نمیآید. هیچ شكلی از روابط قدرت نیست كه در واقعیت، قلمرو خنثای علم و تكنولوژی را شكل میدهند و از آن برخوردار میشوند. هیچ گاه گفته نمیشود كه تكنولوژی انسانها را در كارخانهها خرد میكند و به ویرانی و آلودگی محیط زیست میانجامد یا حتی ممکن است بقای نوع بشر را تهدید كند. به گفتة بارت، در چهارچوب این قلمرو استدلالی، تمهیدی انجام شده است؛ واقعیت در عمل وارونه شده، از تاریخ تهی و با طبیعت پرشده است....
مدتها پیش از بارت، ماركس نیز دریافت كه ایدئولوژیهای واقعیت سرمایهداری تمایل دارند پویایی تاریخی انباشت سرمایه را به صورت قوانین مفروض طبیعت درآورند. نتیجه این میشود كه اسطورهشناس به تاریخی اذعان میکند كه وجود داشته؛ اما دیگر وجود ندارد. تاریخ و تحول به صورت زمان حالی ابدی در میآیند. دنیای آینده با ریطوریقای آیندهنگرانهاش، همچنان در زمان حال ایستا و ابدی، منجمد شده است. این برنامه نه آیندهای واقعی، بلكه تداوم حال را به ما نشان میدهد. آنگاه دنیای آینده مانند زمان حال خواهد بود و در آن، تنها عناصر كنونی تقویت و پررنگتر خواهد شد.
نویسنده: كوین رابینز و فرانك وبستر
ترجمة علی عامری مهابادی
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره چهاردهم
1. نام برنامه ای علمی كه در سال های میانۀ دهۀهشتاد پخش می شده و به بررسی آیندۀ علم و پیشرفت های تكنولوژیك می پرداخته است.