در حال حاضر دنیا عرصه رویارویی میان تفكر اسلامی و لیبرال؛ سیاستها و فرهنگ های گوناگون و بالطبع ابزارهای مختلف برای ارائه و انتشار آن تفكرها و فرهنگها است. یك بستر بسیار مهم و بلكه مهمترین بسترِ این مصاف و رویارویی در مقطع كنونی، همانا بستر جنگ رسانهای است. بستری كه در آن رسانههای تأثیرگذار در لحظه، معادلۀ بازی را به نفع خود تغییر میدهند و اگر فردی بتواند لحظهای خود را از سیطرۀ آنها رها نماید خواهد توانست عرصۀ بازی و كشمكش را به روشنی همچون میدان نبرد بنگرد.
تلویزیون و رادیو به عنوان دو صورت مهم رسانۀ دیداری ـ شنیداری در چنین عرصه ای نمایانترند و به ویژه در شرایط خاص فرهنگی و سیاسی ایران، توقع میرود فعالانه در این مصاف رسانهای، در میدان عمل باشند. تحقق این امر مسلّما در گروی بالا بردن دانش در قلمروهای نظری و زمینههای علمی و عملی رسانه است و البته نیازمند طراحی دقیق پیامهایی است كه باید از راه رسانه به مخاطبان ارایه شود تا در نهایت با این كار، افكار عمومی به شكلی شایسته مدیریت گردند كه بالمال تلاش در مسیر آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی خواهد بود.
میتوان مدیریت پیام در رسانۀ ملی را سه مرحلهای توصیف كرد:
1. تعیین پیام
2.تولید پیام
3. توزیع پیام
فرآیند تعیین پیام از اصلیترین مراكز سیاستگذاری آغاز میشود و در بخش تولید پیام به فعلیت میرسد و پیام تبدیل به برنامه میشود و صورت عملیاتی و رسانهای مییابد و در نهایت توزیع پیام قرار دارد كه به گونه ای مدیریت پیام نیز میباشد؛ كه هدف از آن یافتن بهترین و مناسبترین زمان و البته مناسبترین شرایط مخاطب برای پخش برنامه به منظور تحقق بیشترین اندازۀ تأثیرگذاری است.
اگر مراحل مختلف تعیین پیام و تولید برنامه، بر مبنای توزیع مناسب آن، هر كدام در جایگاه خود به گونۀ شایستهای مدیریت شوند و در این میان مدیریت كلان سازمان، هماهنگی لازم میان این سه بخش را محقق سازد؛ مدیریت افكار عمومی به درستی تحقق یافته و در نتیجه مردم از امنیت و آسایش برخوردار خواهند شد. بلكه می توان مدعی شد رسانۀ ملی در موضعی قرار خواهد گرفت كه منتشر كنندۀ پیامهای خود برای جهانیان باشد و در نهایت كفۀ توازن قوا در عرصۀ جنگ رسانهای را به نفع خود سنگین نماید.
یكی از بخشهای مهم مدیریت پیام در رسانه، مدیریت صحیح خبر و اطلاعرسانی است. باید توجه داشته باشیم كه انسان معاصر اكنون بسیار بیشتر ـ برای انجام دادن فعالیتهای فردی و اجتماعی خود ـ به اطلاعاتی نیاز دارد كه محیط زندگی و دنیای پیرامون وی را احاطه كردهاند. انسانها همواره باید از اخبار جهانی كه درآن زندگی میكنند و محیطی كه در آن به تكاپو میپردازند، آگاه باشند و نیازهای اطلاعاتی خود را همچون نیازهای دیگر زندگی تأمین كنند. به عبارت دیگر انسان برای دستیابی به زندگی بهتر، گزینش راه مناسبتر، فعالیت در صحنۀ اجتماع و پرداختن آگاهانهتر به مسئولیتهای فردی و اجتماعی، همواره باید از حوادث و اتفاقهایی كه در دنیای اطراف او روی میدهد، با خبر باشد. از سویی دیگر نشر خبر و اطلاعرسانی در شكلگیری شخصیت اصلی یك رسانۀ ارتباطی اهمیت ویژهای مییابد. از این روست كه وسایل ارتباطی، به ویژه تلویزیون به خاطر ویژگی دیداری و شنیداری بودن به عنوان نخستین هدف، انتشار اخبار را در رأس فعالیتهای خود قرار دادهاند و میكوشند تا نیازهای خبری مخاطبان خود را تأمین كنند. كیفیت و كمیت شبكههای گوناگون خبری در اقصی نقاط جهان گواه محكمی بر این نكته است. شبكههای خبری گوناگون ـ كه افتخار خود را در پیگیری اخبار و اطلاعرسانی، آن هم در هر لحظه و در كمترین زمان ممكن میدانند ـ در حال حاضر به شدت در عرصۀ رسانه فعالیت میكنند.
یكی دیگر از مسائل بنیادین و بسیار مهم در حوزۀ اطلاعرسانی رسانههای خبری، اعتمادسازی است. رسانههای خبری همواره در تلاشند تا ضریب اعتماد مخاطبان را نسبت به اخباری كه ارائه می كنند، افزایش دهند؛ زیرا ادامۀ فعالیت این رسانهها در گرو همین اعتماد و اطمینان مخاطب است. به عبارت دیگر اعتماد، واكنشی است كه نتیجۀ آن پذیرفتن رسانه است و بیاعتمادی، واكنشی است كه نتیجۀ آن، طرد و نفی رسانه خواهد بود. این مسئله به طور طبیعی برای صدا و سیما و به ویژه تلویزیون پراهمیتتر است. با توجه به وضعیت ویژۀ این رسانه از نظر منحصر به فرد بودن و به نوعی ارگان رسمی نظام بودن میتوان ادعا نمود كه در اینجا اهمیت موضوع از حد معمول هم فراتر می رود. بنابراین بر مجموعۀ مدیریت این رسانه بیش از پیش لازم است تا با شناسایی عوامل موثر در بروز بیاعتمادی مردم نسبت به صدا و سیما، همۀ تلاش خود را برای پیشگیری و مقابله با آن به كار بندند. شاید بتوان برخی از عناصر ایجاد بیاعتمادی نسبت به رسانه را این گونه برشمرد:
1. صداقت نداشتن در فرآیند انتشار خبر؛
2. تناقض گویی به مفهوم ارائۀ اخبار ضد و نقیضغ
3. مبالغه و اغراق در انتشار خبر؛
4. تحریف و دست بردن در خبر و تغییر دادن مفهوم آن كه منجر به عرضۀ نادرست اطلاعات به مخاطب میشود و به گونهای در فرآیند نشر خبر اختلال ایجاد می كنند. نتیجۀ این امر سلب اعتماد افكار عمومی از رسانه خواهد بود.
5. نگفتن حقایق و سانسور خبر كه با ایجاد بدبینی مردم نسبت به رسانۀ جمعی موجب انحراف از رسانه خواهد گردید.
6. جذابیت نداشتن در ارائۀ اخبار كه میتواند در شكل ارائۀ آن ـ بهره بردن از جملات پیچیده و مشكل و... ـ تبلور یابد.
شاید عوامل دیگری نیز در ایجاد دیوار بیاعتمادی میان مخاطب و رسانه، نقش ایفا كنند. همچون پارازیتها و... با این حال توجه نكردن به این موارد جزیی ولی مهم نیز یك رسانه را دچار بحران بیاعتمادی مخاطب نسبت به آن خواهد نمود. در واقع از آنجا كه ادامۀ حیات یك رسانه در گرو جلب اعتماد مخاطبان و شیوۀ اطلاع رسانی آن در موضوعهای گوناگون است، هرگونه كوتاهی نسبت به این مقوله خود به خود بر نگرش مخاطبان نسبت به مشروعیت رسانه، تأثیر منفی خواهد گذاشت و به تدریج از نفوذ آن بر مردم خواهد كاست. این اتفاق همان مرگ تدریجی رسانه است.
اگر مخاطب نتواند نیازهای خبری خود را از رسانههای مورد نظر تأمین كند، به مرور زمان برای به دست آوردن خبر به سوی راههای دیگر هدایت خواهد شد. به عبارتی نتیجۀ قهری بیاعتمادی به یك رسانه، روی آوردن به دیگر رسانههاست و در دنیایی كه یكی از وجوه مشخصۀ آن قدرت نمایی رسانههای گروهی، به ویژه شبكههای خبری است و مسابقۀ تعطیل ناپذیر و همه سویۀ آنها برای جذب مخاطب است، این كار به سهولت هرچه تمامتر صورت میپذیرد. به هر حال ارضای نیازهای خبری مخاطبان به ویژه در دوران كنونی دارای اهمیت است و نمی توان به سادگی از كنار آن عبور كرد.
پس از بیان این گفتارها، نكتۀ مهم توجه به نسبت رسانۀ ملی و اخبار و همچنین سیاست خبری ناظر بر انتشار اخبار است. اگر ذرهای به اخبار ارائه شده در شبكههای متعدد سیما نظر بیفكنیم، خواهیم دیدكه گاهی حتی در طبقهبندی و دستهبندی اخبار منتشر شده نیز دقت نمی شود. وقتی پس از بیان خبری دربارۀ مجلس به عنوان بدنۀ قانونگذاری كشور و یا خبری دربارۀ گرامیداشت شخصیتی برجسته در حوزۀ دین، ادبیات و... خبر كشیدن انواع وسایل نقلیۀ كوچك و بزرگ، عمومی و اختصاصی، همچون قطار، هواپیما و... با گوشی یا دندان و یا بلند بودن سبیل یا ناخن فردی كه تلاش میكند نام خود را در كتاب ركوردها به ثبت برساند، میشنویم و میبینیم، آیا احساس آرامش و لذت خواهیم كرد یا تنها با خبر شدن از این موارد در كنار هم ملغمهای را ایجاد میكند كه در پایان منجر به دوری مخاطب از منابع خبری رسانه خواهد شد؟ این قضیه، تازه جدای از مسئلۀ تكرار یك خبر در ساعتهای گوناگون، به صورت تیتر یا تفصیل و یا گزارش است! آن هم با لحنی مشابه یا متنی یكسان، بی آنكه چیزی بر آن افزوده یا از آن كاسته شود.
به واقع باید از خود بپرسیم چرا در زمانی كه به روز بودن یك رسانۀ خبری از اهمیت بالایی در عرصۀ ارتباطات جمعی به ویژه در كشورهای غربی، برخوردار است و شبكههای گوناگون خبر خود را به مرز واكنش لحظهای و آنی در برابر اتفاقات جاری دنیا میرسانند ـ به گونهای كه چندین خبرنگار از یك شبكه اقدام به جمعآوری اخبار میكنند ـ رسانۀ ملی ما در برابر اخبار اختصاصی كشورمان اقدام به خبرسوزی میكند.
شاید مهمترین اتفاق، سفر رییس دولت جمهوری اسلامی ایران به نیویورك و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود. باید دید كه چنین خبر مهمی كه بازتاب گستردهای در رسانههای خبری خارجی داشت در شبكههای خبری و یا اخبار رسانه ملی چگونه بازتاب یافته است؟ اگر این مسئله را بررسی كنیم، اخباری را ملاحظه میكنیم كه در ساعتهای خبری خاص بیكم و كاست مرتب تكرار میشدند و در حاشیۀ آن تفاسیر متعدد میشنیدیم.[1] آیا با چنین رویهای توانستهایم خبری مهم و دارای حساسیت بالایی را به خوبی بیان كنیم و به تعبیری آیا توانستهایم اذهان بینندگان این رسانه را اقناع نماییم!؟
در مجموعۀ سیاستها و ضوابط ناظر بر تولید، تأمین و پخش اخبار، گزارشهای خبری، گفت و گوهای ویژه و تفسیر سازمان آمده است كه پخش اخبار و گزارشهای خبری نباید مغایر با مصالح ملی، وحدت عمومی و قوانین كشور باشد ولی در كنار آن نیز آمده كه اخبار و گزارشهای خبری باید در بردارندۀ ابعاد گوناگون رویدادها و تأمین كنندۀ نیاز خبری مخاطب در آن باره باشد. همچنین آمده است كه در بیان اخبار و گزارشهای خبری باید به هنگام بودن و سرعت لازم در تهیه و پخش اخبار لحاظ شود و نیز خبرها و گزارشهای تلویزیونی باید در حد امكان با تصاویر همان رویداد پخش شوند!
در واقع با حضور چنین سیاستهایی كه بر خبر رسانی ناظرند، چرا باید به نوعی با سادهانگاری از كنار مسائل جاری سیاسی و اجتماعی كشور بگذریم و عرصۀ اطلاعرسانی كه به نوعی باعث بالا بردن سطح اعتماد مخاطب به رسانه خواهد گردید را به امواج دیگر رسانهها واگذار نماییم. به عبارتی اخباری كه در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رخ میدهند ـ به ویژه با اهمیت و حساسیت بالا ـ را به سادگی از دست میدهیم و از این فرصتی كه میتوان با تقویت حس اعتماد مخاطب، ارتباط او را با رسانه وثیقتر نماید، به نحو مطلوب استفاده نمیكنیم.
اگرچه معتقدیم یك رسانه میتواند به صورت سرد و گرم با اخبار مواجه شود، به گونهای كه به ضرورت و در صورت نیاز اخبار كم اهمیت یا به تعبیری از قلم افتاده را گرم نماید و اخبار پراهمیت را كه به عبارتی گرم هستند، سرد نماید ـ كه این خود از ویژگیهای رسانۀ دیداری و شنیداری است ـ ولی نكته اینجاست كه در شیوههای اطلاع رسانی رسانه نیز شاهد چنین مدیریت معین و سیاقی واحد نیستیم. شاید اگر مدیریت كلان با سعۀ صدر با چنین مواردی برخورد كند و اجازۀ تجربۀ عرصههای جدیدتری در مواجهۀ مخاطب با رسانه را بدهد و با اعتقاد، ایمان، تحقیق و بررسیهای مربوطه به چنین فعالیتی بپردازد، میتوانیم فضای ارتباطی میان رسانه و مخاطب را دست كم در اطلاعرسانی و انتشار خبر به درجهای برسانیم كه مخاطب را از این سترونی نجات دهیم. ممكن است در آینده شبكههای هم ردیف و احتمالا خصوصی از راه برسند و آن گاه شاید كمی دیر باشد كه دوباره آغاز كنیم.
در پناه حق
نویسنده: وحید حیاتی
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره پانزدهم
1 . تحقیق جامع دربارۀ چنین اتفاقاتی را به مراكز تحقیقاتی سازمان واگذار میكنیم.
تلویزیون و رادیو به عنوان دو صورت مهم رسانۀ دیداری ـ شنیداری در چنین عرصه ای نمایانترند و به ویژه در شرایط خاص فرهنگی و سیاسی ایران، توقع میرود فعالانه در این مصاف رسانهای، در میدان عمل باشند. تحقق این امر مسلّما در گروی بالا بردن دانش در قلمروهای نظری و زمینههای علمی و عملی رسانه است و البته نیازمند طراحی دقیق پیامهایی است كه باید از راه رسانه به مخاطبان ارایه شود تا در نهایت با این كار، افكار عمومی به شكلی شایسته مدیریت گردند كه بالمال تلاش در مسیر آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی خواهد بود.
میتوان مدیریت پیام در رسانۀ ملی را سه مرحلهای توصیف كرد:
1. تعیین پیام
2.تولید پیام
3. توزیع پیام
فرآیند تعیین پیام از اصلیترین مراكز سیاستگذاری آغاز میشود و در بخش تولید پیام به فعلیت میرسد و پیام تبدیل به برنامه میشود و صورت عملیاتی و رسانهای مییابد و در نهایت توزیع پیام قرار دارد كه به گونه ای مدیریت پیام نیز میباشد؛ كه هدف از آن یافتن بهترین و مناسبترین زمان و البته مناسبترین شرایط مخاطب برای پخش برنامه به منظور تحقق بیشترین اندازۀ تأثیرگذاری است.
اگر مراحل مختلف تعیین پیام و تولید برنامه، بر مبنای توزیع مناسب آن، هر كدام در جایگاه خود به گونۀ شایستهای مدیریت شوند و در این میان مدیریت كلان سازمان، هماهنگی لازم میان این سه بخش را محقق سازد؛ مدیریت افكار عمومی به درستی تحقق یافته و در نتیجه مردم از امنیت و آسایش برخوردار خواهند شد. بلكه می توان مدعی شد رسانۀ ملی در موضعی قرار خواهد گرفت كه منتشر كنندۀ پیامهای خود برای جهانیان باشد و در نهایت كفۀ توازن قوا در عرصۀ جنگ رسانهای را به نفع خود سنگین نماید.
یكی از بخشهای مهم مدیریت پیام در رسانه، مدیریت صحیح خبر و اطلاعرسانی است. باید توجه داشته باشیم كه انسان معاصر اكنون بسیار بیشتر ـ برای انجام دادن فعالیتهای فردی و اجتماعی خود ـ به اطلاعاتی نیاز دارد كه محیط زندگی و دنیای پیرامون وی را احاطه كردهاند. انسانها همواره باید از اخبار جهانی كه درآن زندگی میكنند و محیطی كه در آن به تكاپو میپردازند، آگاه باشند و نیازهای اطلاعاتی خود را همچون نیازهای دیگر زندگی تأمین كنند. به عبارت دیگر انسان برای دستیابی به زندگی بهتر، گزینش راه مناسبتر، فعالیت در صحنۀ اجتماع و پرداختن آگاهانهتر به مسئولیتهای فردی و اجتماعی، همواره باید از حوادث و اتفاقهایی كه در دنیای اطراف او روی میدهد، با خبر باشد. از سویی دیگر نشر خبر و اطلاعرسانی در شكلگیری شخصیت اصلی یك رسانۀ ارتباطی اهمیت ویژهای مییابد. از این روست كه وسایل ارتباطی، به ویژه تلویزیون به خاطر ویژگی دیداری و شنیداری بودن به عنوان نخستین هدف، انتشار اخبار را در رأس فعالیتهای خود قرار دادهاند و میكوشند تا نیازهای خبری مخاطبان خود را تأمین كنند. كیفیت و كمیت شبكههای گوناگون خبری در اقصی نقاط جهان گواه محكمی بر این نكته است. شبكههای خبری گوناگون ـ كه افتخار خود را در پیگیری اخبار و اطلاعرسانی، آن هم در هر لحظه و در كمترین زمان ممكن میدانند ـ در حال حاضر به شدت در عرصۀ رسانه فعالیت میكنند.
یكی دیگر از مسائل بنیادین و بسیار مهم در حوزۀ اطلاعرسانی رسانههای خبری، اعتمادسازی است. رسانههای خبری همواره در تلاشند تا ضریب اعتماد مخاطبان را نسبت به اخباری كه ارائه می كنند، افزایش دهند؛ زیرا ادامۀ فعالیت این رسانهها در گرو همین اعتماد و اطمینان مخاطب است. به عبارت دیگر اعتماد، واكنشی است كه نتیجۀ آن پذیرفتن رسانه است و بیاعتمادی، واكنشی است كه نتیجۀ آن، طرد و نفی رسانه خواهد بود. این مسئله به طور طبیعی برای صدا و سیما و به ویژه تلویزیون پراهمیتتر است. با توجه به وضعیت ویژۀ این رسانه از نظر منحصر به فرد بودن و به نوعی ارگان رسمی نظام بودن میتوان ادعا نمود كه در اینجا اهمیت موضوع از حد معمول هم فراتر می رود. بنابراین بر مجموعۀ مدیریت این رسانه بیش از پیش لازم است تا با شناسایی عوامل موثر در بروز بیاعتمادی مردم نسبت به صدا و سیما، همۀ تلاش خود را برای پیشگیری و مقابله با آن به كار بندند. شاید بتوان برخی از عناصر ایجاد بیاعتمادی نسبت به رسانه را این گونه برشمرد:
1. صداقت نداشتن در فرآیند انتشار خبر؛
2. تناقض گویی به مفهوم ارائۀ اخبار ضد و نقیضغ
3. مبالغه و اغراق در انتشار خبر؛
4. تحریف و دست بردن در خبر و تغییر دادن مفهوم آن كه منجر به عرضۀ نادرست اطلاعات به مخاطب میشود و به گونهای در فرآیند نشر خبر اختلال ایجاد می كنند. نتیجۀ این امر سلب اعتماد افكار عمومی از رسانه خواهد بود.
5. نگفتن حقایق و سانسور خبر كه با ایجاد بدبینی مردم نسبت به رسانۀ جمعی موجب انحراف از رسانه خواهد گردید.
6. جذابیت نداشتن در ارائۀ اخبار كه میتواند در شكل ارائۀ آن ـ بهره بردن از جملات پیچیده و مشكل و... ـ تبلور یابد.
شاید عوامل دیگری نیز در ایجاد دیوار بیاعتمادی میان مخاطب و رسانه، نقش ایفا كنند. همچون پارازیتها و... با این حال توجه نكردن به این موارد جزیی ولی مهم نیز یك رسانه را دچار بحران بیاعتمادی مخاطب نسبت به آن خواهد نمود. در واقع از آنجا كه ادامۀ حیات یك رسانه در گرو جلب اعتماد مخاطبان و شیوۀ اطلاع رسانی آن در موضوعهای گوناگون است، هرگونه كوتاهی نسبت به این مقوله خود به خود بر نگرش مخاطبان نسبت به مشروعیت رسانه، تأثیر منفی خواهد گذاشت و به تدریج از نفوذ آن بر مردم خواهد كاست. این اتفاق همان مرگ تدریجی رسانه است.
اگر مخاطب نتواند نیازهای خبری خود را از رسانههای مورد نظر تأمین كند، به مرور زمان برای به دست آوردن خبر به سوی راههای دیگر هدایت خواهد شد. به عبارتی نتیجۀ قهری بیاعتمادی به یك رسانه، روی آوردن به دیگر رسانههاست و در دنیایی كه یكی از وجوه مشخصۀ آن قدرت نمایی رسانههای گروهی، به ویژه شبكههای خبری است و مسابقۀ تعطیل ناپذیر و همه سویۀ آنها برای جذب مخاطب است، این كار به سهولت هرچه تمامتر صورت میپذیرد. به هر حال ارضای نیازهای خبری مخاطبان به ویژه در دوران كنونی دارای اهمیت است و نمی توان به سادگی از كنار آن عبور كرد.
پس از بیان این گفتارها، نكتۀ مهم توجه به نسبت رسانۀ ملی و اخبار و همچنین سیاست خبری ناظر بر انتشار اخبار است. اگر ذرهای به اخبار ارائه شده در شبكههای متعدد سیما نظر بیفكنیم، خواهیم دیدكه گاهی حتی در طبقهبندی و دستهبندی اخبار منتشر شده نیز دقت نمی شود. وقتی پس از بیان خبری دربارۀ مجلس به عنوان بدنۀ قانونگذاری كشور و یا خبری دربارۀ گرامیداشت شخصیتی برجسته در حوزۀ دین، ادبیات و... خبر كشیدن انواع وسایل نقلیۀ كوچك و بزرگ، عمومی و اختصاصی، همچون قطار، هواپیما و... با گوشی یا دندان و یا بلند بودن سبیل یا ناخن فردی كه تلاش میكند نام خود را در كتاب ركوردها به ثبت برساند، میشنویم و میبینیم، آیا احساس آرامش و لذت خواهیم كرد یا تنها با خبر شدن از این موارد در كنار هم ملغمهای را ایجاد میكند كه در پایان منجر به دوری مخاطب از منابع خبری رسانه خواهد شد؟ این قضیه، تازه جدای از مسئلۀ تكرار یك خبر در ساعتهای گوناگون، به صورت تیتر یا تفصیل و یا گزارش است! آن هم با لحنی مشابه یا متنی یكسان، بی آنكه چیزی بر آن افزوده یا از آن كاسته شود.
به واقع باید از خود بپرسیم چرا در زمانی كه به روز بودن یك رسانۀ خبری از اهمیت بالایی در عرصۀ ارتباطات جمعی به ویژه در كشورهای غربی، برخوردار است و شبكههای گوناگون خبر خود را به مرز واكنش لحظهای و آنی در برابر اتفاقات جاری دنیا میرسانند ـ به گونهای كه چندین خبرنگار از یك شبكه اقدام به جمعآوری اخبار میكنند ـ رسانۀ ملی ما در برابر اخبار اختصاصی كشورمان اقدام به خبرسوزی میكند.
شاید مهمترین اتفاق، سفر رییس دولت جمهوری اسلامی ایران به نیویورك و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود. باید دید كه چنین خبر مهمی كه بازتاب گستردهای در رسانههای خبری خارجی داشت در شبكههای خبری و یا اخبار رسانه ملی چگونه بازتاب یافته است؟ اگر این مسئله را بررسی كنیم، اخباری را ملاحظه میكنیم كه در ساعتهای خبری خاص بیكم و كاست مرتب تكرار میشدند و در حاشیۀ آن تفاسیر متعدد میشنیدیم.[1] آیا با چنین رویهای توانستهایم خبری مهم و دارای حساسیت بالایی را به خوبی بیان كنیم و به تعبیری آیا توانستهایم اذهان بینندگان این رسانه را اقناع نماییم!؟
در مجموعۀ سیاستها و ضوابط ناظر بر تولید، تأمین و پخش اخبار، گزارشهای خبری، گفت و گوهای ویژه و تفسیر سازمان آمده است كه پخش اخبار و گزارشهای خبری نباید مغایر با مصالح ملی، وحدت عمومی و قوانین كشور باشد ولی در كنار آن نیز آمده كه اخبار و گزارشهای خبری باید در بردارندۀ ابعاد گوناگون رویدادها و تأمین كنندۀ نیاز خبری مخاطب در آن باره باشد. همچنین آمده است كه در بیان اخبار و گزارشهای خبری باید به هنگام بودن و سرعت لازم در تهیه و پخش اخبار لحاظ شود و نیز خبرها و گزارشهای تلویزیونی باید در حد امكان با تصاویر همان رویداد پخش شوند!
در واقع با حضور چنین سیاستهایی كه بر خبر رسانی ناظرند، چرا باید به نوعی با سادهانگاری از كنار مسائل جاری سیاسی و اجتماعی كشور بگذریم و عرصۀ اطلاعرسانی كه به نوعی باعث بالا بردن سطح اعتماد مخاطب به رسانه خواهد گردید را به امواج دیگر رسانهها واگذار نماییم. به عبارتی اخباری كه در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رخ میدهند ـ به ویژه با اهمیت و حساسیت بالا ـ را به سادگی از دست میدهیم و از این فرصتی كه میتوان با تقویت حس اعتماد مخاطب، ارتباط او را با رسانه وثیقتر نماید، به نحو مطلوب استفاده نمیكنیم.
اگرچه معتقدیم یك رسانه میتواند به صورت سرد و گرم با اخبار مواجه شود، به گونهای كه به ضرورت و در صورت نیاز اخبار كم اهمیت یا به تعبیری از قلم افتاده را گرم نماید و اخبار پراهمیت را كه به عبارتی گرم هستند، سرد نماید ـ كه این خود از ویژگیهای رسانۀ دیداری و شنیداری است ـ ولی نكته اینجاست كه در شیوههای اطلاع رسانی رسانه نیز شاهد چنین مدیریت معین و سیاقی واحد نیستیم. شاید اگر مدیریت كلان با سعۀ صدر با چنین مواردی برخورد كند و اجازۀ تجربۀ عرصههای جدیدتری در مواجهۀ مخاطب با رسانه را بدهد و با اعتقاد، ایمان، تحقیق و بررسیهای مربوطه به چنین فعالیتی بپردازد، میتوانیم فضای ارتباطی میان رسانه و مخاطب را دست كم در اطلاعرسانی و انتشار خبر به درجهای برسانیم كه مخاطب را از این سترونی نجات دهیم. ممكن است در آینده شبكههای هم ردیف و احتمالا خصوصی از راه برسند و آن گاه شاید كمی دیر باشد كه دوباره آغاز كنیم.
در پناه حق
نویسنده: وحید حیاتی
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره پانزدهم
1 . تحقیق جامع دربارۀ چنین اتفاقاتی را به مراكز تحقیقاتی سازمان واگذار میكنیم.