اخیراً همایش رسانة تلویزیون و سکولاریسم، از سوي مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، در قم برگزار شد. بی شک، دغدغة هر فرد دین داری در مواجهه با رسانه، دست كم در مواجهة ابتدایی با آن، این است که این پدیده چه نسبتی با مبانی و معارف دین، ارزش ها و آرمان های دین و بالاخره، فقه و دستور العمل های دین دارد و چه مقدار با آن سازگاری یا تنافی دارد؟ از آنجا که سکولاریسم به مثابه راهی بدیل و جایگزین، وجه غالب تفکر دوران معاصر، یعنی دوران مدرن در غرب است، برای دينداران، یافتن نسبت های سکولاریسم با این پدیده نیز لاجرم و به صورت تضمّنی صورت می گیرد. به جاست در این زمينه، به چند نکته اشاره کنیم:
1. برای سکولاریسم، تعاریف متعددی گفته شده و شاخص های چندی برای آن رسم شده است. در معادل یابی آن به زبان فارسی نيز این تعدد به چشم می خورد. اجمالا ً سکولاریسم را می توان یک دیدگاه يا ایدئولوژی دانست که دین را به حاشیه می راند، مرجعیت دین را در امور فردی و اجتماعی کنار می گذارد و ادعای این را دارد که می توان بدون دین، امور انسان را در وجه فردی و جمعی اش سامان داد.
چنین تلقی ای لزوماً ضدیت با دین را در پي ندارد؛ چه در حیطه هایی، با دین همزیستی مسالمت آمیز اختیار کند و چه در حیطه هایی، مدعي جایگزینی آرام باشد. بنابراین، سکولاریسم خود را جایگزین دین و در شکل تسامح آمیزش، بدیل دین معرفی می کند. در حالی که دينداران معتقدند که دین ـ در اینجا، اسلام منظور است ـ نه راهی در کنار دیگر راه ها، بلكه تنها راه است. سامان یافتن امور و راه یافتن انسان، جز با دین تحقق نمی پذیرد.
در بحث سکولاریسم، آنچه اهميت دارد، بنیان های فکری آن است. با تکیه بر این بنیان هاست که سکولاریسم در حیطه های مختلف تعلیم و تربیت، معرفت شناسی، اخلاق، سیاست و نيز رسانه و ارتباطات، راه هایی را پیشنهاد کرده است. این بنیان ها به صورت فهرست وار، عبارتند از :
ملی گرایی (ناسیونالیسم)، عقل گرایی (راسیونالیسم)، انسان گرایی (اومانیسم)، آزادی گرایی (لیبرالیسم)، فردگرایی (اندیویدیالیسم)، مارکسیم، فرویدیسم و... . چنان که از این فهرست پيداست، سکولاریسم جریان های متضاد و متنافی را در خود جای داده است؛ اما هر چه هست، اینها در حیطه های مختلف، بحث را بدون ارجاع به دین و بدون در نظر گرفتن دین پیش می برند.
2. مطالعات رسانه ای مجموعه مسائلی هستند که طیف وسیع و متنوعی از مباحث مربوط به رسانه را پوشش می دهند. این طیف شامل مباحث رسانه به مثابه یک پدیده تکنولوژیک و موجیت آن، نظریات رسانه، روش های پژوهش در رسانه، کارکردهای رسانه، اخلاق رسانه ای، ژانرها یا فرمت های برنامه ای و ... است. پس این مسائل طیفی از مباحث نظری را شامل می شود که به فلسفه بیشتر گرایش دارد تا مباحث کاربردی که با عمل بیشتر تماس دارد. خاستگاه این مباحث و تبویب آن در غرب بوده است. به عبارت دیگر، این مسائل به تدريج، در چند دهه، در غرب مطرح شده و دربارۀ آن بحث و نظریه پردازی صورت گرفته است.
از اين روي، بحث نسبت سكولاریسم با رسانة تلویزیون، در واقع بحث از بنیانهای نظری سكولاریسم در موضوعات مختلف مطالعات رسانه ای است. البته در نسبت این مسائل به مبانی دین، می توان به مسائل جدید و حیطه های نوینی از بحث رسید؛ به گونه ای که در موضوعات و گسترۀ بحث و احیاناً در تبویب مباحث، تحولاتي صورت گیرد.
3. باید به طور اجمالی، این احتمال را در نظر داشت که دیدگاه های فلسفی و بنیان های نظری سکولاریسم در مطالعات رسانه ای تأثیر گذاشته است. اصل تأثیر گذاری و مهم تر از آن، میزان تأثیر گذاری و چگونگی آن حیطه ای است که باید دربارۀ آن بررسی و تحقیق كرد. این بررسی و پژوهش، لاجرم در حیطه های مختلف مطالعات رسانه ای، خرد شده و نمی تواند به نگاه و بررسی کلی و کلان اکتفا کند. البته می توان با نگاهی کلی، اصل تأثیر مبانی نظری سکولاریسم را به منزلة وجه غالب تفکر غربی در عصر حاضر ـ دوران مدرن ـ در رسانه به اثبات رساند؛ لیکن نگاه تفصیلی که برای نظریه پردازی دینی دربارۀ رسانه به کار می آید؛ پرداختن به نسبت این مبانی در مباحث یا مسائل مختلف رسانه ای است.
مطلب فوق می تواند دچار یک آسیب شود و آن اینکه هر نظریه و فکری، با پیش فرضی که دربارۀ تأثیر سکولاریسم در رسانه وجود دارد، سکولاریستی قلمداد شود یا سعی شود که در چهارچوب سکولاریسم گنجانده شود. در بحث و بررسی دربارة این نسبت، باید از این دام گريخت و همواره این نکته را در نظر داشت که این نسبت یابی جنبة توصیفی دارد. از این رو، باید از این جنبة تجویزی مکنون پرهیز كرد؛ اینکه حتماً باید این بحث رسانه ای از سکولاریسم تأثیر پذیرفته باشد و حال وظیفه تبیین چگونگی تحقق یافتن آن است. شاید برخی موضوعات یا برخی از جنبه های یک موضوع، نسبت به سکولاریسم لابشرط باشند.
4. بررسی و پژوهش در این زمینه، می تواند زمینه های علمی را برای مطالعات دینی دربارۀ رسانه فراهم کند. همچنان که می تواند عمق لازم را نيز بدان ببخشد. آنگاه پس از نسبت یابی مباحث و موضوعات مطرح شده در مطالعات رسانه ای با سکولاریسم و تعیین و تبیین میزان تأثیرگذاری، زمینه برای مطالعات دینی در رسانه فراهم می شود.
در نسبت سنجی دین و رسانه، می توان یا به نفی دیدگاه اتخاذ شده در مثلاً یک موضوع رسانه ای یا به قبول ـ در صورت عدم تأثیرپذیری از سکولاریسم ـ یا به تغییر و تحوّل آن انديشيد. در این صورت، مبانی و نظریات مطرح شده در حیطه های مختلف مطالعات رسانه ای، ردّ یا قبول یا دچار تحول خواهند شد.
در پناه حق
نویسنده: سید حمید میرخندان
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره یازدهم
1. برای سکولاریسم، تعاریف متعددی گفته شده و شاخص های چندی برای آن رسم شده است. در معادل یابی آن به زبان فارسی نيز این تعدد به چشم می خورد. اجمالا ً سکولاریسم را می توان یک دیدگاه يا ایدئولوژی دانست که دین را به حاشیه می راند، مرجعیت دین را در امور فردی و اجتماعی کنار می گذارد و ادعای این را دارد که می توان بدون دین، امور انسان را در وجه فردی و جمعی اش سامان داد.
چنین تلقی ای لزوماً ضدیت با دین را در پي ندارد؛ چه در حیطه هایی، با دین همزیستی مسالمت آمیز اختیار کند و چه در حیطه هایی، مدعي جایگزینی آرام باشد. بنابراین، سکولاریسم خود را جایگزین دین و در شکل تسامح آمیزش، بدیل دین معرفی می کند. در حالی که دينداران معتقدند که دین ـ در اینجا، اسلام منظور است ـ نه راهی در کنار دیگر راه ها، بلكه تنها راه است. سامان یافتن امور و راه یافتن انسان، جز با دین تحقق نمی پذیرد.
در بحث سکولاریسم، آنچه اهميت دارد، بنیان های فکری آن است. با تکیه بر این بنیان هاست که سکولاریسم در حیطه های مختلف تعلیم و تربیت، معرفت شناسی، اخلاق، سیاست و نيز رسانه و ارتباطات، راه هایی را پیشنهاد کرده است. این بنیان ها به صورت فهرست وار، عبارتند از :
ملی گرایی (ناسیونالیسم)، عقل گرایی (راسیونالیسم)، انسان گرایی (اومانیسم)، آزادی گرایی (لیبرالیسم)، فردگرایی (اندیویدیالیسم)، مارکسیم، فرویدیسم و... . چنان که از این فهرست پيداست، سکولاریسم جریان های متضاد و متنافی را در خود جای داده است؛ اما هر چه هست، اینها در حیطه های مختلف، بحث را بدون ارجاع به دین و بدون در نظر گرفتن دین پیش می برند.
2. مطالعات رسانه ای مجموعه مسائلی هستند که طیف وسیع و متنوعی از مباحث مربوط به رسانه را پوشش می دهند. این طیف شامل مباحث رسانه به مثابه یک پدیده تکنولوژیک و موجیت آن، نظریات رسانه، روش های پژوهش در رسانه، کارکردهای رسانه، اخلاق رسانه ای، ژانرها یا فرمت های برنامه ای و ... است. پس این مسائل طیفی از مباحث نظری را شامل می شود که به فلسفه بیشتر گرایش دارد تا مباحث کاربردی که با عمل بیشتر تماس دارد. خاستگاه این مباحث و تبویب آن در غرب بوده است. به عبارت دیگر، این مسائل به تدريج، در چند دهه، در غرب مطرح شده و دربارۀ آن بحث و نظریه پردازی صورت گرفته است.
از اين روي، بحث نسبت سكولاریسم با رسانة تلویزیون، در واقع بحث از بنیانهای نظری سكولاریسم در موضوعات مختلف مطالعات رسانه ای است. البته در نسبت این مسائل به مبانی دین، می توان به مسائل جدید و حیطه های نوینی از بحث رسید؛ به گونه ای که در موضوعات و گسترۀ بحث و احیاناً در تبویب مباحث، تحولاتي صورت گیرد.
3. باید به طور اجمالی، این احتمال را در نظر داشت که دیدگاه های فلسفی و بنیان های نظری سکولاریسم در مطالعات رسانه ای تأثیر گذاشته است. اصل تأثیر گذاری و مهم تر از آن، میزان تأثیر گذاری و چگونگی آن حیطه ای است که باید دربارۀ آن بررسی و تحقیق كرد. این بررسی و پژوهش، لاجرم در حیطه های مختلف مطالعات رسانه ای، خرد شده و نمی تواند به نگاه و بررسی کلی و کلان اکتفا کند. البته می توان با نگاهی کلی، اصل تأثیر مبانی نظری سکولاریسم را به منزلة وجه غالب تفکر غربی در عصر حاضر ـ دوران مدرن ـ در رسانه به اثبات رساند؛ لیکن نگاه تفصیلی که برای نظریه پردازی دینی دربارۀ رسانه به کار می آید؛ پرداختن به نسبت این مبانی در مباحث یا مسائل مختلف رسانه ای است.
مطلب فوق می تواند دچار یک آسیب شود و آن اینکه هر نظریه و فکری، با پیش فرضی که دربارۀ تأثیر سکولاریسم در رسانه وجود دارد، سکولاریستی قلمداد شود یا سعی شود که در چهارچوب سکولاریسم گنجانده شود. در بحث و بررسی دربارة این نسبت، باید از این دام گريخت و همواره این نکته را در نظر داشت که این نسبت یابی جنبة توصیفی دارد. از این رو، باید از این جنبة تجویزی مکنون پرهیز كرد؛ اینکه حتماً باید این بحث رسانه ای از سکولاریسم تأثیر پذیرفته باشد و حال وظیفه تبیین چگونگی تحقق یافتن آن است. شاید برخی موضوعات یا برخی از جنبه های یک موضوع، نسبت به سکولاریسم لابشرط باشند.
4. بررسی و پژوهش در این زمینه، می تواند زمینه های علمی را برای مطالعات دینی دربارۀ رسانه فراهم کند. همچنان که می تواند عمق لازم را نيز بدان ببخشد. آنگاه پس از نسبت یابی مباحث و موضوعات مطرح شده در مطالعات رسانه ای با سکولاریسم و تعیین و تبیین میزان تأثیرگذاری، زمینه برای مطالعات دینی در رسانه فراهم می شود.
در نسبت سنجی دین و رسانه، می توان یا به نفی دیدگاه اتخاذ شده در مثلاً یک موضوع رسانه ای یا به قبول ـ در صورت عدم تأثیرپذیری از سکولاریسم ـ یا به تغییر و تحوّل آن انديشيد. در این صورت، مبانی و نظریات مطرح شده در حیطه های مختلف مطالعات رسانه ای، ردّ یا قبول یا دچار تحول خواهند شد.
در پناه حق
نویسنده: سید حمید میرخندان
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره یازدهم