بسم الله الرحمن الرحیم
دربارۀ يك كتاب
کلیدواژگانی در حوزۀ دین، رسانه و فرهنگ
کتاب کلیدواژگانی در حوزۀ دین، رسانه و فرهنگ، درصدد ایجاد تغییری مهم و نوین در تحلیل اجتماعی، مطالعۀ تاریخی و تفاسیر انسانمدار از دین به عنوان یک رسانه است. طرح معنایی واژگانی مانند دین، رسانه و فرهنگ در دو یا سه دهۀ اخیر از دیدگاه کارشناسانی که خود عمیقا درگیر مطالعۀ ارزش دینی رسانه هستند، نه تنها انگیزه و هدف این کتاب بلکه از آن مهمتر، عمدۀ فعالیت نویسندگان، کارشناسان و فعالان عرصۀ رسانه در سطح جهان بوده است. دین، رسانه و فرهنگ واژگان اصلی بحث این کتاب را تشکیل میدهند ولی دیگر اصطلاحات نیز در تعریف این کلیدواژهها (دین، رسانه و فرهنگ) به عنوان ابزاری مهم در خدمت کارشناسان بودهاند. کلیدواژگان، یک سامانۀ نامگذاری و شامل پرسشهایی است که از دو جنبه مهم هستند: اول به خاطر اینکه کارشناسان را در اجتماعی گسترده از تفاسیر گوناگون گردهم میآورد. دوم از آن جهت که به شکلگیری مضمونی مشترک میان این کارشناسان کمک میکند. فهرست واژگان انتقادی منتخب در کتاب، مسائل متعددی را با خواننده در میان میگذارد. این فهرست مشخص میکند که حوزۀ مطالعاتی دین و رسانه، حوزهای میانرشتهای است. مردمشناسی، مطالعات فرهنگی، مطالعات رسانه، فرهنگ مادی و بصری، مطالعات فیلم و مطالعات دینی جزو رشتههای مرتبط با این حوزه هستند. پارادایم اصلی این کتاب، تحت سه کلیدواژه شکل گرفته است: دین، رسانه و فرهنگ.
ذکر این نکته ضروری است که دیدگاه کتاب تنها به سیاست ارتباطات و روزنامهنگاری محدود نشده و بر آن است تا حوزۀ عمل را گسترش داده و برخی از فعالیتهای اساسی در مطالعات آکادمیک مرتبط با عرصۀ دین و رسانه را نیز تغییر دهد. تفاوت اصلی در این راستا، به کلیدواژۀ سوم یعنی فرهنگ برمیگردد.
در مقدمه، دربارۀ مفاهیم مورد بررسی ذکرشده در کتاب، این گونه آمده است:
چرخش فرهنگی که در دهۀ هفتاد میلادی آغاز شد به کارشناسان این امکان را داد تا مطالعۀ دین و رسانه را در چهارچوبی قرار دهند که با توجه به آن مرکزیت دین و رسانه در تعاریف بنیادین و سنتی از بین رفته و به جای آن بر فصل مشترک نهادها، مقامات و تولیدات تمرکز شود. در کتاب تلاش شده تا مطالعۀ دین و رسانه به کمک مطالعۀ فرهنگ، وارد گفتوگویی مولد شود. در واقع از جایگاه فرهنگ به دین و رسانه نگریسته شود. در این پارادایم رسانهها فنآوریهایی هستند در دست تهیهکنندگان فرهنگی. از آنجا که مسیر ارتباط، اساسا یکطرفه است و انتقال از فرستنده به گیرنده را شامل میشود، فرهنگ نیز دربرگیرندۀ دستهای از نمادها است که به وسیلۀ آنها مفاهیم، احساسات و نظرات نشات گرفتهشده از ضمیر انسانها را نشان میدهد. مفهومسازی اینچنینی از فرهنگ از رسیدن به ویژگی دیالکتیک و پویای فرهنگ بازمیماند. فرهنگ دربردارندۀ گسستها، چندگانگیها، ناپاکیها، تضادها و تناقضاتی است که در واقع شکلدهندۀ زندگی روزانه هستند. همچنین باید در نظر داشت که فرهنگ تنها، وسیلۀ ساختن جهان ـ وسیلهای برای بیان آرزوها، آرزوهای طبقۀ تکنوکرات و یا طبقات نظامی/صنعتی ـ برای انسانها نیست. فرهنگ یعنی انسانهایی که زندگی خویش را از هستیهای بزرگتری میسازند ولی در عین حال با آنها مقابله کرده، تغییرشان داده، از آنها متنفر شده و آنها را قانونمند نیز میکنند. رسانهها نیز تنها وسیلۀ انتقال اطلاعات، بازنمایی و یا تعریف واقعیت نیستند؛ بلکه اجزای اصلی تشکیلدهندۀ ساخت اجتماعی واقعیت هستند. مردم جهان خویش را میسازند و جهان نیز آنها را میسازد و اصطلاح میانجیگری در پارادایم فرهنگی به همین رابطۀ دیالکتیک اشاره دارد. کارشناسان عرصۀ رسانه برای بررسی فرهنگ نیازمند بررسی یکی از فعالیتهای مهم فرهنگی انسان یعنی دین هستند. ایمان عاملی قوی است که دنیای افراد مختلف را که در آن زندگی میکنند، به هم پیوند میزند. حال اینکه چطور این پدیده رخ داده و نقش میانجیگری ایفا میشود، پرسش اصلی مطالعۀ دین، رسانه و فرهنگ را شکل میدهد.
در ادامۀ معرفی کتاب با دستهبندی مقالاتی که ارتباط موضوعی با یکدیگر دارند، نگاهی کوتاه و اجمالی به درونمایۀ اصلی هر مقاله میاندازیم.
اولین زنجیره از واژگان کتاب، شامل مقالاتی با نام مخاطبان، انتشار، عموم و اجتماع میشود. خط سیر اصلی این زنجیره نیز قدرت اصلی فعالیتهای رسانهای در ایجاد فرمهای اجتماعی ارتباط است.
ü مخاطبان: استوارت هوور در مقالۀ خود دربارۀ مخاطبان، تاریخ برخورد با رسانههای جمعی، تحتالشعاع قرار گرفتن قدرت سنتیـمذهبی، اهمیت بازار و اولویت دادن به مخاطب به عنوان ناظری پرقدرت در برابر مصرفکنندهای بدون اختیار را در نظر گرفته است.
ü انتشار: در بررسی فعالیتهای معناسازی رفتار رسانهای، یوهانا سومیالا به موضوع انتشار و تبیین روشهایی میپردازد که با شکلدهی به تصاویر، روابطی را میان بیننده و آنها ایجاد میکند. این روابط، دریافت تصاویر را دستخوش تغییر کرده و به کارشناسان پیشنهاد میکند تا با توجه به انتشار و دریافت صنایع رسانهای چگونگی فرآیندهای معنایابی پدیدههای رسانهای را دریابند.
ü عموم: تامل دربارۀ کارکردهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رسانههای چاپی و تصویری تحت تاثیر شکلگیری اجتماعات گوناگون، بخش عمومی و افکار عمومی بوده است. جویس اسمیت با بررسی شکلگیری رسانهای اجتماعات، به دنبال پاسخ پرسشهایی نظیر چگونگی متصورشدن، اشاعه پیدا کردن، مصرف شدن و مغایرت داشتن با یکدیگر است.
ü اجتماع: کوابنا آساموا نیز در مقالۀ خود با نام اجتماع، به تاثیرات مصرف رسانهای بر اجتماع پرداخته و نشان میدهد این موضوع چگونه در جوامع شهری و سنتی و حتی فراملیتی کاربرد دارد. جوامعی که رسانه برایشان مجموعهای بلندمدت از روابط و پیوندها را با شکلگیری گروههای مذهبی در جریانات جهانی مهاجرت، حفظ میکند.
دومین زنجیره از واژگان شامل مقالات: متن، روایت، فنآوری و اقتصاد میشود که در واقع پاسخی هستند به دیدگاههای سنتی در مطالعۀ دین و رسانه تا نشان دهند که این حوزه چگونه تغییر کرده است.
ü متن: همانطور که ایزابل هووف نشان میدهد، متنها دارای ذات ثابتی نیستند و بر اساس ژانرهای پایداری تنظیم شدهاند که معانی روشنی را ارائه میدهند ولی در عین حال متون، پدیدههای اجتماعی هستند که بر حسب کاربرد به وجود آمده و بیوقفه بازبینی شده و اشاعه مییابند. مطالعۀ تاریخی دقیق نشان میدهد که چطور عنصر تکرار برای شرایطی خاص مناسب بوده و بر تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی فائق میآید.
ü روایت: روایت به عنوان یکی از ساختارهای اصلی ارتباطات و حافظۀ بشری، جزء فرصتهای اولیهای قلمداد میشود که رسانههای خبری عمومی بر اساس آن مفهوم حقیقت، اجتماع و ارزش را پایهریزی میکنند. در این راستا جولیون میچل به بررسی نقش روایت در روزنامهنگاری، فولکلور و شکلگیری هویت ملی میپردازد. وی با بازگویی داستان یکی از قهرمانان ملی فیلیپین بر پویایی روایت تمرکز دارد. داستانها در قالبهای روایی گوناگون توسط روزنامهنگاران شکل گرفته و دنبال میشوند و از سوی مصرفکنندگان نیز با توجه به آداب و رسوم ارتباطات رد، حمایت و یا تنظیم مجدد میشوند. با استفاده از روایت انسانها و پدیدهها به چهرههایی قدرتمند تبدیل میشوند که با اساطیر، داستانهای مذهبی و گونههای هنری دیگر در راستای شکلگیری هویت جمعی مرتبط میشوند.
ü فنآوری: فنآوری برای مدتها بت تاریخ اجتماعی رسانهها و مجازِ نخستین در گفتمانهای مربوط به مدرنیته، دموکراسی و برتری غرب بوده است. با این وجود نویسندۀ این مقاله جرمی استولوو معتقد است فنآوری شدیدا نیازمند آن است که در دیدگاهی، با تاکید بر رفتار، اجتماع و ادراک مورد بازبینی قرار گیرد. این دیدگاه به وی اجازه میدهد تا به نحو قانعکنندهای به بررسی درک دین به عنوان رسانه با توجه به اصلیترین نظر در مطالعۀ انسانمدار دین و رسانه بپردازد.
ü اقتصاد: حجم گستردهای از تحقیقات حوزۀ ارتباطات جمعی در قرن بیستم به سنجش میزان تاثیرات خواسته و ناخواستۀ رسانههایی مانند فیلم، تبلیغات، روابط عمومی و تبلیغات سیاسی اختصاص یافته که غالبا بر اساس خواستههای سیاسی و تجاری سرمایهگذاری و حمایت شدهاند. این دیدگاه شدیدا ابزاری به رسانهها، فرهنگ دریافت رسانهای را نادیده میگیرد؛ فرهنگی که دربردارندۀ ویژگی مذهبی کاربرد رسانه میشود. تولید، توزیع و مصرف رسانهای پدیدهای را شکل میدهد که میتوان آن را با عنوان اقتصاد فرهنگی رسانه توصیف کرد. دیوید چیدستر در نوشتار خود به این موضوع در مقام پدیدهای مذهبی مینگرد تا آنجا که دریافت رسانهای فعالیت فرهنگی مهمی نظیر ساخت یا تقویت بازنمایی جهان، خانه، جنسیت، نژاد، ضمیر، خاندان و دشمن را انجام میدهد. امروزه رسانهها اجناسی در اختیار مردم هستند که چیزی فراتر از نیاز به خوراک و پوشاک آنها را تامین میکنند. فرهنگ رفتارهای رسانهای را میتوان به عنوان یک سامانۀ مبادله توصیف کرد که بر حالتهای گوناگون اعتقاد، عدم اعتقاد و متقاعدسازی متکی است.
دستۀ سوم مقالات بر تجسم و احساس استوار هستند. مقالاتی با نام زیباییشناسی، تصویر و گسترۀ صدا که نشاندهندۀ جنبهای متفاوت از تحقیقات اخیر در حوزۀ دین و رسانه و نتیجۀ مطالعۀ میانرشتهای از سوی مردمشناسان، تاریخدانان هنر و کارشناسان عرصۀ فیلم است.
ü زیباییشناسی: در این مقاله بریجت مییر و جوجادا وریپز به بازبینی اصطلاح زیباییشناسی پرداختهاند؛ اصطلاحی که نخستینبار در سال 1735 میلادی و برای مشخص کردن حوزۀ مطالعاتی عملکرد شعر به عنوان روشی برای شناخت حسی، ساخته و به کار برده شد. این دو نویسنده کارشناسان عرصۀ دین و رسانه را واداشتند تا از پرسش دربارۀ هنر به عنوان بازنمایی بصری فراتر رفته و به بررسی جسم بپردازند.
ü تصویر: دیوید مورگان جنبهای دیگر از درک تصویر را ارائه میدهد که صرفا از منظر گونههای نمادین بازنمایی نیست بلکه بر فعالیتهای فرهنگی و بیولوژیکی درون چهرۀ انسان تاکید دارد. وی در این نوشتار موضوعاتی چون سیاستگزاری اخلاقی و قدرت تصاویر، تصاویر و کودکان، معرفتشناسی بصری، افکار عمومی و اقناع بصری و فرا واقعیت: تهدید ادامهدار تصاویر را مطرح میکند.
ü گسترۀ صدا: دورتا اسکولز، یکی دیگر از رسانههای جسمانی مهم در ارتباطات ـ صدا ـ را بررسی میکند. وی با گنجاندن صدا در قالب مکان به بررسی قدرت صدا در شکلدهی فضاهای عمومی و نیز مطالعۀ چگونگی احساس و تجسم دین از سوی افراد با ایمان میپردازد.
آخرین زنجیره از مجموعهمقالات این کتاب شامل دین، رسانه، فرهنگ و رفتار است. هر کدام از این مقالات به منظور روشن ساختن و شرح سَمت و سوی این حوزۀ مطالعاتی طی پانزده تا بیست سال ارائه شدهاند.
ü دین: همان گونه که سارا پایک اشاره دارد، مطالعۀ دین از تاکید بر نهادها، آیینها و بیوگرافی رهبران تاثیرگذار به داستانها و رفتارهای گروهها و افرادی تغییر کرده که به طور مشترک مطالبی را از گروههای رقیب و گذشتگان به منظور شکل دادن به روایتهای جدید، اختیار کردهاند. به طور آزادانه در تجارت و اقتصاد شرکت میکنند تا خود را در جایگاهی رقابتی قرار داده و استفادهای مشتاقانه از فنآوریهای جدید و الگوهای سنتی مطالب و فرهنگ بصری داشته باشند.
ü رسانه: پیتر هورسفیلد، طبیعت پویای رسانه در مطالعات اخیر را ارزیابی كرده و برای مطالعه و تجربۀ رسانهها به تشریح الگوهای تاثیرگذار متعددی پرداخته است. وی نشان میدهد که چطور این واژه، کلید درک دین به عنوان مجموعهای از رفتارهای مادی، فرآیند اعتقاد بازاری و فعالیت اجتماعی میانجیگری است. در این شرایط دین تنها در مکانهای مقدس و محرابهای سنتی وجود ندارد بلکه در مصنوعات مجازی رسانههای فراگیر و رفتارهای مرتبط با مصرف آنها نیز انتشار یافته است.
ü رفتار: پاملا کلاسن، به اهمیت درک رفتار به عنوان مرکز ثقل دین پرداخته است. وی با بازبینی تاریخی نظریات اخیر جامعهشناسان، مردمشناسان و تاریخدانان دربارۀ رفتار، به ترسیم اهمیت مطالعۀ دین به عنوان عامل میانجی میپردازد.
ü فرهنگ: در این بخش، آنجلا زیتو با دنبال کردن بحثی تاریخی نشان میدهد که چطور متفکران بزرگ در دهههای اخیر به طور متوالی مطالعۀ دین و رسانه را از دیدگاههای فرهنگی گوناگون شکل دادهاند. به نظر وی فرهنگ چیزی بیش از منبعی ساکن برای مفاهیم، صنایع و سلسلهمراتب ماندگار مقامات است که گروههایی خاص آرزوی داشتن آن را دارند. فرهنگ مجموعهای از فعالیتها است که به تجارب انسانی ارزش و نظم میدهد.
نویسنده: امیریزدیان
منبع:ماهنامه رواق هنر واندیشه ،شماره سی و نهم و چهلم
Ps147