به نظر شما ما میتوانیم بین رسانههای سنتی از جمله مراسم عزاداری و مداحی با رسانههای مدرن به طور خاص تلویزیون، همگرایی و تعامل ایجاد کنیم؛ یعنی از ظرفیت تلویزیون برای انتقال و انعکاس مفاهیم دینی با همان شیوۀ سنتی استفاده کنیم؟
مراسم عزاداری رسانه نیست و آیین است. باید ببینیم که بین آیینها و رسانهها را میشود جمع کرد یا نه! آیینها گاهی وقتها مذهبی هستند، گاهی ملی، گاهی بومی و منطقهای. آیینها کارکردهای مختلفی دارند. به نظر میرسد بر رسانهها نگاهی آیینی حاکم است. گاهی وقتها ما رسانه را برای انتقال پیام میخواهیم و گاهی وقتها میخواهیم رسانه فضایی ایجاد کند. از وقتی که میخواهیم رسانه یک فضا و حال و هوایی ایجاد کند، ما وارد حوزۀ ارتباطات آیینی میشویم. ارتبطات آیینی را نمیشود به راحتی زیرمجموعۀ ارتباطات رسانهای تلقی کرد. شاید همعرض ارتباطات رسانهای باشد. منتهی از آنجایی که نهاد رسانه یک نهاد تجاوزگر است، یک نهاد استیلاطلب است، گاهی رقیب آیینها میشود و گاهی وقتها رفیق آنها. هر چیزی که قابلیت دیده شدن داشته باشد، قابلیت شنیده شدن داشته باشد، رسانههای صوتی و تصویری علاقه دارند که آن را درون خودشان جذب کنند. منتهی مشکل این است که رادیو و تلویزیون قالبهای خودشان را دارند؛ یعنی بخشی از آیینها را برمیدارد یا بخشی از آیینها را برمیتابد که به ساخت و جنسش بخورد. تصویر، ماهیت جذابیتش به تحرک است. پس رسانۀ تلویزیون آیینی که بیشترین حرکت را دارد، بیشترین جذابیت را برای دوربین دارد، انتخاب میکند. دوربین شما که دارد از من تصویر میگیرد، خیلی از من خوشش نمیآید؛ چون من نشستم، آرام دارم حرف میزنم، تحرک زیادی دیده نمیشود. شما وقتی میخواهید یک تمایزی ایجاد بکنید، مجبورید با افکتهایی که در تدوین میگذارید، یک حرکت مصنوعی و تصنعی به این صحبتهای من بدهید تا اینکه قابلیت دیده شدن رسانهای را پیدا كند. پس آیینها توسط تلویزیون گزینش میشوند و بخشهایی از آیینها بزرگنمایی میشوند که قابلیت تلویزیونیشدن داشته باشند. اگر ما بخواهیم دین را از طریق تلویزیون تبلیغ و ترویج کنیم، عملاً تلویزیون میآید و از بین همۀ مفاهیم و کارکردهایی که دین دارد، آیینهایی را انتخاب میکند که نمایشی هستند و از میان آیینها آن را انتخاب میکند که در آن حرکت و هیجان وجود دارد.
با توجه به تشابه و تفاوتهای کارکردی که بین تلویزیون و مراسم عزاداری و مداحی وجود دارد، آیا ظرفیت استفاده از کارکرد مراسم عزاداری و مداحی در تعامل با تلویزیون وجود دارد یا نه؟
شما وقتی به عزاداری نگاه میكنید، باید مجموعۀ فرهنگیای را حول و حوش عزاداری ببینید که به عزاداری معنا میدهند. چیزی که به آن میگوییم زمینههای فرهنگی یک آیین. اگر شما آیینی را از آن زمینههایاش خارج کنید، دربارۀ آن بسیار سوءتعبیر میشود. حتی شما نمیتوانید با آن ارتباط برقرار کنید. اینکه ما آیینها را نمایش بدهیم، یک بحث است و اینکه ما فکر کنیم اگر آیینها را نمایش دادیم، چیزی جای آن آیین نشسته، چیز دیگری است. آیا تلویزیون میتواند عزاداری را نشان بدهد؟ گفت ما کردیم و شد! هم زنده پخش كردیم هم غیرزنده. هم در استودیو عزاداری پخش كردیم هم از مجلس عزاداری. پس هر جایی که دوربین بتواند تصویر بگیرد، قابلیت پخش از تلویزیون به صورت تكنیكال را دارد.
درست که در حوزۀ کارکردی تشابههایی بین این دو مجموعه وجود دارد ولی نوع تعامل ما جهت بهرهگیری از هر یک از آنها، متفاوت است و شرایط خاص خودش را میطلبد.
اینکه عزاداری تلویزیون با عزاداری حسینیه تفاوت دارد یا ندارد، قضاوت در این باره را واگذار میکنم به کسانی که این را تجربه کردهاند؛ یعنی کسی که رفته در مجلس عزاداری و شب، آن مجلس عزاداری را از تلویزیون دیده است. کسانی که هم از آیین بهرهبرداری میکنند و هم در آیین مشارکت میکنند و هم آن مراسم آیینی را مصرف رسانهای میکنند، اینها عدهای هستند كه برای آنها پخش مراسم مذهبی و عزاداری از تلویزیون، کاملاً امری پسندیده است؛ چراكه درکشان از موضوع (در كنار تجربۀ واقعیشان از محیط زیستهشده) تکمیل میشود. تجربۀ تلویزیونی، مکمل تجربۀ واقعی در صحنه است. برای کسانی که آن تجربه را ندارند، فاقد تجربۀ مشارکت در مراسم آیینی هستند، مراسمی که از تلویزیون پخش میشود، فاقد جنبههای بسیار جدی معنابخش است؛ از جمله لذت حضور. زاویۀ دیدی كه دوربین تلویزیون به ما میدهد، متعلق به هیچ کدام از مشارکتکنندگان یا آفرینندگان مجلس نیست.
یكی دیگر از تفاوتهای آنها به ویژگیهای دریافت برمیگردد. ویژگی دریافت من در مراسم آیینی این است که به طور داوطلبانه آمدم و در مراسم شركت كردم. خودم را به لوازمی ملتزم دانستهام. رعایت برخی آداب را میكنم. در حالی كه در مراسم رسانهای این گونه نیست. شما ملتزم به رعایت هیچ آدابی نیستید. ممکن است سر سفرۀ شام باشم، ممکن است دراز کشیده باشم. همۀ آن مزاحمتهای محیطی در مشارکت مراسم آیینی حذف میشوند در حالی كه در مراسم رسانهای همۀ آن موانع دریافت وجود دارند.
مسئلۀ بعدی این است که تصویر مراسم یک پیش دارد و یک پس و یک همعرضهایی. قبلش چیزی نشان میدهید و بعدش چیزی. همعرض آن، در کانالهای دیگر، چیزی را نشان میدهند. به اضافۀ اینکه گاهی وقتها زیرنویس خبر دارید، آگهی دارید و... در واقع شما دارید آیین را در قاب تصویر بیان میکنید. این تفاوت هم بر انتقال حال و هوای مجلس تاثیر جدی دارد.
آسیبهایی که ممکن است در فرآیند پخش مراسم عزاداری و مداحی از تلویزیون اتفاق بیفتند را چطور تحلیل میكنید؟
مراسم عزاداری، رخدادی است که در حوزۀ ارتباطات رودررو و چهرهبهچهرۀ محدود واقع میشود. ولی ارتباطاتی از جنس رسانۀ تلویزیون، عمومی است. مراسم عزاداری امام حسین (ع)، یک مراسم خاص شیعی است. هر عزاداری که اتفاق میافتد، در یک سطحی اتفاق میافتد. برای نمونه شما ممکن است منزلتان روضه داشته باشید؛ روضۀ خانگی. در روضههای خانگی ماهانه آدمهایی میآیند كه تعدادشان محدود است، ارتباطات میانفردی و بینافردیشان محدود است. میدانند برای چه در آن جلسه شرکت کردهاند و چرا به جلسۀ دیگری نرفتهاند. اگر شما یک هیئت محلی داشته باشید، سطح به اصطلاح توقع صاحب منزل، مداح و عزاداران از مجلس، در اندازههای یک مجلس محلی است. اگر صنف کفاشها برنامۀ عزاداری داشته باشند، مخاطب اولش اعضای آن صنف هستند یا کسانی که در شهر تصمیم میگیرند به خاطر ویژگی آن مداح خاص شرکت کنند. حال اگر شما با دوربینتان به عزاداری این صنف بروید، ناگهان سطح نازل یك عزاداری را به سطح Mass Media كشاندهاید. در حالی که اصلاً برای چنین بخشی طراحی نشده است. تعارض و تزاحم میان اقتضائات بخش سراسری و تولید کاملاً بومی خاص، تعارضی است که میتواند منجر به مشکلات مذهبی و... شود. پس رسانه تصمیم میگیرد بین مداحیها، بخشی را انتخاب كند كه با معیارهای پخش سراسری همخوانی داشته باشد. البته وقتی دوربین تلویزیون رفت در داخل مجلس، دیگر مداح و عزاداران از فضای محیط خارج میشوند و مسئله تبدیل میشود به یک نمایش، یک بازنمایی از یک آیین که این بازنمایی در مرحلۀ تولید، تدوین و پخش فیلتر میخورد و تغییر میکند. به همین دلیل مجلس تلویزیونی یک مجلس تصنعی دیده میشود. هر چقدر هم که شما سعی کنید، مراسم را طبیعی جلوه دهید، حضور مزاحم دوربین تلویزیون خود را به رخ میكشد. خلوص مجلس از بین میرود. حالا این نمایش چقدر با دقت کارگردانی شده باشد تا مشکلات تصنعی بودنش را كم کند، بحث دیگری است.
یكی دیگر از مباحث مهم آیینی، خردهفرهنگهای گوناگونی است که در حوزۀ عزاداری وجود دارد. وقتی به طور خاص بخشی از مراسمهای مذهبی را پخش میکنیم، آیا این باعث حذف آن خردهفرهنگها ـ که بخش عمدهای از آنها دارای پیشینۀ قویای است ـ نمیشود؟
به هر حال شبکۀ ملی رادیو و تلویزیون، قصد ندارد خردهفرهنگهای نابهنجار را نمایش دهد. خودش را در یک تعریف بهنجاری نگه میدارد ولی اصل این است که آن هنجارها را چه کسی تعیین میکند؟ اگر یک هیئت کارشناسی از جمیع جهات یا از وجوه مختلف بالای سر این موضوع باشد، میشود از آن دفاع کرد، میشود آن را نقد کرد ولی وقتی جامعه خبر نداشته باشد که چرا این مداح آری و آن مداح نه! انتقادها شروع میشوند.
ادعایی هست كه با پرداختن تلویزیون به مراسم عزاداری و مداحی، مشارکت مردم در مراسم مذهبی بیشتر میشود.
پیگیری این نظریه یا ادعا بدون تحقیق جواب نمیدهد. باید این را به یک موضوع تحقیق تبدیل و بررسی کرد ولی تحقیقاتی که دیگران دربارۀ مجالس کلیسایی انجام دادهاند، نشان میدهد عملاً کسانی که مشارکتشان در مراسم مذهبی از دیگران بالاتر است، به مراسم رسانهای دینی نیز توجه میکنند؛ یعنی آدم وقتی مذهبی است، تلویزیونش هم مذهبی است. زندگیاش مذهبی است. تفریحش مناسب با فضای مذهبی است. این تعامل بین مصرف رسانهای و صرف اوقات فراغت در حوزۀ مذهب، در تحقیقات دیگر هم نشان داده شده است.
ادعای دیگر این است كه وقتی رسانۀ سنتی (مجالس، عزاداری و مداحی) بیش از حد در رسانۀ مدرن (تلویزیون) حضور پیدا کند، آن کارکرد ارشادی مراسم مذهبی تبدیل به کارکرد سرگرمی میشود؛ یعنی تلویزیون خاستگاه مخاطب را از حوزۀ ارشادی مراسم عزاداری به حوزۀ سرگرمی تغییر میدهد؟
به هر حال تلوزیون گزینش میکند. تلویزیون بخش سرگرمکنندۀ مذهب را برمیدارد و پخش میکند. نه اینکه دین سرگرمکننده شود ولی تلویزیون بخشی را برمیدارد كه با آن بتواند برای خود مخاطب به دست بیاورد.
پس تلویزیون میتواند نسبت به این نوع مراسم کارکرد ارشادی داشته باشد؟
باز تاكید میکنم كه تلویزیون در حوزۀ مراسم تلویزیونی، آن بخشی از دین را برمیدارد که کارکرد سرگرمکننده هم دارد.
برای تعامل مطلوب بین دو رسانۀ سنتی و مدرن، چه راهکارهایی را توصیه میكنید؟
نكتۀ اول اینكه باید در تلویزیون تعریف مجددی از مذهب داشته باشیم. در تعریف مفاهیم، از پایه تا تکنیک باید بازنگری شود. نکتۀ دوم اینكه ارزانترین نوع برنامهسازی را در حوزۀ آیینهای مذهبی انجام ندهیم.
در طبقهبندی برنامهسازی (بر اساس الف، ب، ج، د) برنامههای آیینی به عنوان طبقۀ دال حساب میشوند. با این اوصاف چطور میتوانیم توقع یک برنامۀ خلاق داشته باشیم؟
سال 1374 یک مصاحبۀ چهارقسمتی با روزنامۀ ایران داشتم با نام «گاهی از دال هم آنطرفتر»!!!
به طور خلاصه، غیر از برنامه یا سریالهای سینمایی در حوزۀ مذهب، برنامههای رایج مذهبی معمولاً ارزانترین برنامهها هستند. یک دوربین کاشته میشود، یک نفر حرف میزند. یا یک مراسمی وجود خارجی دارد، ما میرویم با یک دوربین ضبط و بعد پخش میکنیم. همۀ حرف ما در آن مصاحبه این بود که به اندازۀ هزینه و کار حرفهایی که برای پخش یک مراسم فوتبال در ایران میشود، اگر برای تولید و پخش یک آیین مذهبی كار شود، علاقهمندی افزونتری در افراد برای حركت به سمت دین ایجاد میشود.
گفتگوبا :دکتر حسامالدین آشنا
به كوشش: مجتبی جانباز
منبع:ماهنامه رواق هنر اندیشه ،شماره سی و نهم و چهلم
مراسم عزاداری رسانه نیست و آیین است. باید ببینیم که بین آیینها و رسانهها را میشود جمع کرد یا نه! آیینها گاهی وقتها مذهبی هستند، گاهی ملی، گاهی بومی و منطقهای. آیینها کارکردهای مختلفی دارند. به نظر میرسد بر رسانهها نگاهی آیینی حاکم است. گاهی وقتها ما رسانه را برای انتقال پیام میخواهیم و گاهی وقتها میخواهیم رسانه فضایی ایجاد کند. از وقتی که میخواهیم رسانه یک فضا و حال و هوایی ایجاد کند، ما وارد حوزۀ ارتباطات آیینی میشویم. ارتبطات آیینی را نمیشود به راحتی زیرمجموعۀ ارتباطات رسانهای تلقی کرد. شاید همعرض ارتباطات رسانهای باشد. منتهی از آنجایی که نهاد رسانه یک نهاد تجاوزگر است، یک نهاد استیلاطلب است، گاهی رقیب آیینها میشود و گاهی وقتها رفیق آنها. هر چیزی که قابلیت دیده شدن داشته باشد، قابلیت شنیده شدن داشته باشد، رسانههای صوتی و تصویری علاقه دارند که آن را درون خودشان جذب کنند. منتهی مشکل این است که رادیو و تلویزیون قالبهای خودشان را دارند؛ یعنی بخشی از آیینها را برمیدارد یا بخشی از آیینها را برمیتابد که به ساخت و جنسش بخورد. تصویر، ماهیت جذابیتش به تحرک است. پس رسانۀ تلویزیون آیینی که بیشترین حرکت را دارد، بیشترین جذابیت را برای دوربین دارد، انتخاب میکند. دوربین شما که دارد از من تصویر میگیرد، خیلی از من خوشش نمیآید؛ چون من نشستم، آرام دارم حرف میزنم، تحرک زیادی دیده نمیشود. شما وقتی میخواهید یک تمایزی ایجاد بکنید، مجبورید با افکتهایی که در تدوین میگذارید، یک حرکت مصنوعی و تصنعی به این صحبتهای من بدهید تا اینکه قابلیت دیده شدن رسانهای را پیدا كند. پس آیینها توسط تلویزیون گزینش میشوند و بخشهایی از آیینها بزرگنمایی میشوند که قابلیت تلویزیونیشدن داشته باشند. اگر ما بخواهیم دین را از طریق تلویزیون تبلیغ و ترویج کنیم، عملاً تلویزیون میآید و از بین همۀ مفاهیم و کارکردهایی که دین دارد، آیینهایی را انتخاب میکند که نمایشی هستند و از میان آیینها آن را انتخاب میکند که در آن حرکت و هیجان وجود دارد.
با توجه به تشابه و تفاوتهای کارکردی که بین تلویزیون و مراسم عزاداری و مداحی وجود دارد، آیا ظرفیت استفاده از کارکرد مراسم عزاداری و مداحی در تعامل با تلویزیون وجود دارد یا نه؟
شما وقتی به عزاداری نگاه میكنید، باید مجموعۀ فرهنگیای را حول و حوش عزاداری ببینید که به عزاداری معنا میدهند. چیزی که به آن میگوییم زمینههای فرهنگی یک آیین. اگر شما آیینی را از آن زمینههایاش خارج کنید، دربارۀ آن بسیار سوءتعبیر میشود. حتی شما نمیتوانید با آن ارتباط برقرار کنید. اینکه ما آیینها را نمایش بدهیم، یک بحث است و اینکه ما فکر کنیم اگر آیینها را نمایش دادیم، چیزی جای آن آیین نشسته، چیز دیگری است. آیا تلویزیون میتواند عزاداری را نشان بدهد؟ گفت ما کردیم و شد! هم زنده پخش كردیم هم غیرزنده. هم در استودیو عزاداری پخش كردیم هم از مجلس عزاداری. پس هر جایی که دوربین بتواند تصویر بگیرد، قابلیت پخش از تلویزیون به صورت تكنیكال را دارد.
درست که در حوزۀ کارکردی تشابههایی بین این دو مجموعه وجود دارد ولی نوع تعامل ما جهت بهرهگیری از هر یک از آنها، متفاوت است و شرایط خاص خودش را میطلبد.
اینکه عزاداری تلویزیون با عزاداری حسینیه تفاوت دارد یا ندارد، قضاوت در این باره را واگذار میکنم به کسانی که این را تجربه کردهاند؛ یعنی کسی که رفته در مجلس عزاداری و شب، آن مجلس عزاداری را از تلویزیون دیده است. کسانی که هم از آیین بهرهبرداری میکنند و هم در آیین مشارکت میکنند و هم آن مراسم آیینی را مصرف رسانهای میکنند، اینها عدهای هستند كه برای آنها پخش مراسم مذهبی و عزاداری از تلویزیون، کاملاً امری پسندیده است؛ چراكه درکشان از موضوع (در كنار تجربۀ واقعیشان از محیط زیستهشده) تکمیل میشود. تجربۀ تلویزیونی، مکمل تجربۀ واقعی در صحنه است. برای کسانی که آن تجربه را ندارند، فاقد تجربۀ مشارکت در مراسم آیینی هستند، مراسمی که از تلویزیون پخش میشود، فاقد جنبههای بسیار جدی معنابخش است؛ از جمله لذت حضور. زاویۀ دیدی كه دوربین تلویزیون به ما میدهد، متعلق به هیچ کدام از مشارکتکنندگان یا آفرینندگان مجلس نیست.
یكی دیگر از تفاوتهای آنها به ویژگیهای دریافت برمیگردد. ویژگی دریافت من در مراسم آیینی این است که به طور داوطلبانه آمدم و در مراسم شركت كردم. خودم را به لوازمی ملتزم دانستهام. رعایت برخی آداب را میكنم. در حالی كه در مراسم رسانهای این گونه نیست. شما ملتزم به رعایت هیچ آدابی نیستید. ممکن است سر سفرۀ شام باشم، ممکن است دراز کشیده باشم. همۀ آن مزاحمتهای محیطی در مشارکت مراسم آیینی حذف میشوند در حالی كه در مراسم رسانهای همۀ آن موانع دریافت وجود دارند.
مسئلۀ بعدی این است که تصویر مراسم یک پیش دارد و یک پس و یک همعرضهایی. قبلش چیزی نشان میدهید و بعدش چیزی. همعرض آن، در کانالهای دیگر، چیزی را نشان میدهند. به اضافۀ اینکه گاهی وقتها زیرنویس خبر دارید، آگهی دارید و... در واقع شما دارید آیین را در قاب تصویر بیان میکنید. این تفاوت هم بر انتقال حال و هوای مجلس تاثیر جدی دارد.
آسیبهایی که ممکن است در فرآیند پخش مراسم عزاداری و مداحی از تلویزیون اتفاق بیفتند را چطور تحلیل میكنید؟
مراسم عزاداری، رخدادی است که در حوزۀ ارتباطات رودررو و چهرهبهچهرۀ محدود واقع میشود. ولی ارتباطاتی از جنس رسانۀ تلویزیون، عمومی است. مراسم عزاداری امام حسین (ع)، یک مراسم خاص شیعی است. هر عزاداری که اتفاق میافتد، در یک سطحی اتفاق میافتد. برای نمونه شما ممکن است منزلتان روضه داشته باشید؛ روضۀ خانگی. در روضههای خانگی ماهانه آدمهایی میآیند كه تعدادشان محدود است، ارتباطات میانفردی و بینافردیشان محدود است. میدانند برای چه در آن جلسه شرکت کردهاند و چرا به جلسۀ دیگری نرفتهاند. اگر شما یک هیئت محلی داشته باشید، سطح به اصطلاح توقع صاحب منزل، مداح و عزاداران از مجلس، در اندازههای یک مجلس محلی است. اگر صنف کفاشها برنامۀ عزاداری داشته باشند، مخاطب اولش اعضای آن صنف هستند یا کسانی که در شهر تصمیم میگیرند به خاطر ویژگی آن مداح خاص شرکت کنند. حال اگر شما با دوربینتان به عزاداری این صنف بروید، ناگهان سطح نازل یك عزاداری را به سطح Mass Media كشاندهاید. در حالی که اصلاً برای چنین بخشی طراحی نشده است. تعارض و تزاحم میان اقتضائات بخش سراسری و تولید کاملاً بومی خاص، تعارضی است که میتواند منجر به مشکلات مذهبی و... شود. پس رسانه تصمیم میگیرد بین مداحیها، بخشی را انتخاب كند كه با معیارهای پخش سراسری همخوانی داشته باشد. البته وقتی دوربین تلویزیون رفت در داخل مجلس، دیگر مداح و عزاداران از فضای محیط خارج میشوند و مسئله تبدیل میشود به یک نمایش، یک بازنمایی از یک آیین که این بازنمایی در مرحلۀ تولید، تدوین و پخش فیلتر میخورد و تغییر میکند. به همین دلیل مجلس تلویزیونی یک مجلس تصنعی دیده میشود. هر چقدر هم که شما سعی کنید، مراسم را طبیعی جلوه دهید، حضور مزاحم دوربین تلویزیون خود را به رخ میكشد. خلوص مجلس از بین میرود. حالا این نمایش چقدر با دقت کارگردانی شده باشد تا مشکلات تصنعی بودنش را كم کند، بحث دیگری است.
یكی دیگر از مباحث مهم آیینی، خردهفرهنگهای گوناگونی است که در حوزۀ عزاداری وجود دارد. وقتی به طور خاص بخشی از مراسمهای مذهبی را پخش میکنیم، آیا این باعث حذف آن خردهفرهنگها ـ که بخش عمدهای از آنها دارای پیشینۀ قویای است ـ نمیشود؟
به هر حال شبکۀ ملی رادیو و تلویزیون، قصد ندارد خردهفرهنگهای نابهنجار را نمایش دهد. خودش را در یک تعریف بهنجاری نگه میدارد ولی اصل این است که آن هنجارها را چه کسی تعیین میکند؟ اگر یک هیئت کارشناسی از جمیع جهات یا از وجوه مختلف بالای سر این موضوع باشد، میشود از آن دفاع کرد، میشود آن را نقد کرد ولی وقتی جامعه خبر نداشته باشد که چرا این مداح آری و آن مداح نه! انتقادها شروع میشوند.
ادعایی هست كه با پرداختن تلویزیون به مراسم عزاداری و مداحی، مشارکت مردم در مراسم مذهبی بیشتر میشود.
پیگیری این نظریه یا ادعا بدون تحقیق جواب نمیدهد. باید این را به یک موضوع تحقیق تبدیل و بررسی کرد ولی تحقیقاتی که دیگران دربارۀ مجالس کلیسایی انجام دادهاند، نشان میدهد عملاً کسانی که مشارکتشان در مراسم مذهبی از دیگران بالاتر است، به مراسم رسانهای دینی نیز توجه میکنند؛ یعنی آدم وقتی مذهبی است، تلویزیونش هم مذهبی است. زندگیاش مذهبی است. تفریحش مناسب با فضای مذهبی است. این تعامل بین مصرف رسانهای و صرف اوقات فراغت در حوزۀ مذهب، در تحقیقات دیگر هم نشان داده شده است.
ادعای دیگر این است كه وقتی رسانۀ سنتی (مجالس، عزاداری و مداحی) بیش از حد در رسانۀ مدرن (تلویزیون) حضور پیدا کند، آن کارکرد ارشادی مراسم مذهبی تبدیل به کارکرد سرگرمی میشود؛ یعنی تلویزیون خاستگاه مخاطب را از حوزۀ ارشادی مراسم عزاداری به حوزۀ سرگرمی تغییر میدهد؟
به هر حال تلوزیون گزینش میکند. تلویزیون بخش سرگرمکنندۀ مذهب را برمیدارد و پخش میکند. نه اینکه دین سرگرمکننده شود ولی تلویزیون بخشی را برمیدارد كه با آن بتواند برای خود مخاطب به دست بیاورد.
پس تلویزیون میتواند نسبت به این نوع مراسم کارکرد ارشادی داشته باشد؟
باز تاكید میکنم كه تلویزیون در حوزۀ مراسم تلویزیونی، آن بخشی از دین را برمیدارد که کارکرد سرگرمکننده هم دارد.
برای تعامل مطلوب بین دو رسانۀ سنتی و مدرن، چه راهکارهایی را توصیه میكنید؟
نكتۀ اول اینكه باید در تلویزیون تعریف مجددی از مذهب داشته باشیم. در تعریف مفاهیم، از پایه تا تکنیک باید بازنگری شود. نکتۀ دوم اینكه ارزانترین نوع برنامهسازی را در حوزۀ آیینهای مذهبی انجام ندهیم.
در طبقهبندی برنامهسازی (بر اساس الف، ب، ج، د) برنامههای آیینی به عنوان طبقۀ دال حساب میشوند. با این اوصاف چطور میتوانیم توقع یک برنامۀ خلاق داشته باشیم؟
سال 1374 یک مصاحبۀ چهارقسمتی با روزنامۀ ایران داشتم با نام «گاهی از دال هم آنطرفتر»!!!
به طور خلاصه، غیر از برنامه یا سریالهای سینمایی در حوزۀ مذهب، برنامههای رایج مذهبی معمولاً ارزانترین برنامهها هستند. یک دوربین کاشته میشود، یک نفر حرف میزند. یا یک مراسمی وجود خارجی دارد، ما میرویم با یک دوربین ضبط و بعد پخش میکنیم. همۀ حرف ما در آن مصاحبه این بود که به اندازۀ هزینه و کار حرفهایی که برای پخش یک مراسم فوتبال در ایران میشود، اگر برای تولید و پخش یک آیین مذهبی كار شود، علاقهمندی افزونتری در افراد برای حركت به سمت دین ایجاد میشود.
گفتگوبا :دکتر حسامالدین آشنا
به كوشش: مجتبی جانباز
منبع:ماهنامه رواق هنر اندیشه ،شماره سی و نهم و چهلم