در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
44189

اسلام: زیبایی‌شناسی یک دین عرفانی

v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA M

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام: زیبایی‌شناسی یک دین عرفانی

اشاره

مقالۀ نيتين کومار، گرچه عنوان عام اسلام، زيبايي‌شناسي يک دين عرفاني را بر پيشاني دارد ولي از سه پاره فراهم آمده است که آن عنوان را مستقيماً پيگير نيست گرچه بحث‌هايي جدي و ارزشمند را به ميان مي‌کشد.

در پارۀ اول حول زيبايي‌شناسي معماري مساجد، بحثي بسيار کلي طرح مي‌شود که تا حدودي در سطح و کلي برگزار مي‌گردد. پارۀ دوم اين مقاله نکات ارجمندي دربارۀ زيبايي‌شناسي هنر خوشنويسي در جهان اسلام و کارکردها و دلالت‌هاي آن بيان مي‌‌کند که اين بخش نسبت به بخش نخست از تدوين بهتري برخوردار بوده و مسائلي نغز در اين حوزه را برمي‌شمارد.

آخرين پارۀ اين نگاشته در پي بيان نسبت اصول زيبايي‌شناختي هنر اسلامي با سبک زندگي مسلمانان و ارتباط وثيق اين گونه بروز روح اسلام در ميان مسلمانان است.

در اين بخش، نيتين کومار به درستي در پي برملا‌کردن ارتباط تنگاتنگ و ارگانيک ميان هنر اسلامي و ساختار اجتماعي، اقتصادي و سياسي است که فراتر از تفاوت‌هاي نسلي، قومي و منطقه‌اي، در صورت­بندي امت اسلام از وحدتي فراگير برخوردارند و چنين امتي را هدف اصلي زيبايي‌شناسي اسلامي مي‌شمارد.

کومار براي اثبات اين مسئله بر ويژگي معماري پنهان در مساجد دست مي‌آويزد و بر آن است که مسلمانان در معماري مساجد و امکنۀ مذهبي به نماي بيروني يک بي‌توجهي افراطي دارند و تمرکز آنان بر فضاي بستۀ داخل در تقابل با فضاي بيروني است.

گرچه معماري مساجد، ظاهرگرا نيست ولي همواره مساجد در چشم و جان مسلمانان بوده و شهرهاي اسلام حول مسجدي جامع تشکيل شده است و حضور مناره‌ها و مأذنه‌ها در جاي جاي شهرها چشمگير بوده و همواره به عنوان نمادي از دستان به دعا برآمدۀ رو به آسمان، عابران کوچه و بازار را بر طنين ايماني اذان مهمان مي‌دارد. گنبدها نيز چون پرچم‌هاي برافراشتۀ  مذهب به شهرها و روستاهاي مسلمانان حس هويت مي‌بخشد.

اين نکته نه تنها با ارتباط وثيق شئون مختلف ديني جامعۀ مسلمانان با مذهب، منافاتي ندارد، بلکه تأکيدي بر روح مذهبي جاري در همۀ مراتب و شئون حيات روزمرۀ مسلمانان است.

نيتين کومار در ادامه، براي اثبات وحدت عيني وجوه مختلف زندگي مسلمانان با مذهب، حوزه‌هاي حيات را به دو حوزۀ مذهبي و سکولار تقسيم مي‌کند و معماري پنهان را موجب کنار هم قرار گرفتن حوزه‌هاي مذهبي و سکولار مي‌‌انگارد و معماري پنهان گنبد را هم در خدمت اهداف مذهبي و هم اهداف سکولار مي‌شمارد؛ در حالي که اين تقسيم خود پيش‌فرضي سکولار است و اساساً جامعۀ ديني مسلمانان به ويژه در دوره‌‌هاي پيش از تشتت جامعۀ مدرن، اهداف تفکيک‌شدۀ ديني و غيرديني و حوزۀ مذهبي و سکولار نداشته است و همۀ وجوه زندگي در کليت کلمه، جامع دين و شريعت بوده است و همۀ فعاليت‌ها و شئون زندگي يک فرد مؤمن عبادت تلقي مي‌شده است.

خلاصه اين‌که اين مقاله بر وجهي مهم از هنر و زيبايي‌شناسي اسلامي و ارتباط با سبک زندگي مسلمانان تأکيد مي‌كند و به درستي مفهوم امت را در قلب زيبايي‌شناسي هنر اسلامي قرار مي‌دهد ولي در راه اثبات اين مسئله تا حدودي به خطا به دو نکتۀ ناصوابي که اشاره شد، متمسک مي‌شود.

و اما بعد...

اسلام بیش از یک دین ظاهری بوده و مسیری کامل در زندگی تلقی می­شود. در مقایسه با دیگر ادیان از جنبه‌های گوناگون اسلام عاملی تعیین‌کننده در زندگی و تجارب پیروانش به حساب می­آید. مسلمان در همه حال رو در رو با الله زندگی می­کنند و هیچ جدایی بین زندگی و دین، خط‌مشی‌ها و اعتقاداتش وجود ندارد. اسلام با تأکیدهای فراوانش بر اصل برادری میان افراد به منظور دست یافتن به ارادۀ الهی، یکی از تأثیرگذارترین ادیان حال حاضر دنیا است.

هنر اسلامی سنتی حاوی پیامی ناب و معنویت از طریق زبانی لایزال است که به دلیل  جاودانگی و نمادگرایی مستقیمش تأثیرگذارتر و کم‌دردسرتر از دیگر توصیفات الهی در اسلام است. بخشی از یک اثر خوشنویسی یا اشکال اسلیمی بیشتر و بهتر بیانگر هوش و اصالت اسلامی هستند تا آثار استدلالی مدرنیست‌های اسلامی یا به اصطلاح فعالیون.

 

این خصوصّیت آرام، روشن، دارای ساختار و تا حد زیاد معنوی هنر اسلامی است که بیش از دیگر عوامل به درک صحیح از فرهنگ اسلامی منجر می­شود. بر خلاف دیدگاه‌های مدرن، نگاه اسلام به هنر و زیبایی به مشابه تجمل‌گرایی نیست. بلکه اسلام زیبایی را خصلتی الهی می­داند (یکی از اسماء الهی الجمیل یا زیبا است) و معتقد است که خداوند هم زیبایی را دوست دارد. زیبایی‌شناسی اسلامی به دنبال زیبایی فراگیر است به طوری که هنر ناشی از آن زیبایی باعث شود فرد مسلمان لذّت زیبایی را در همۀ مراحل زندگی خویش بچشد. فرد مسلمان با نشستن روی یک فرش سنتی یا تماشای یک اثر خوشنویسی و یا عبادت در یکی از شاهکارهای معماری اسلامی که از اقیانوس آرام تا اطلس را فرا می‌گیرد، در قلب خود احساس آرامش و لذّت می­کند.

در این‌جا به بررسی ابعاد معنوی هنر اسلامی بر اساس مقوله‌های زیر می­پردازیم:

معماری مقدّس مساجد اسلامی؛

هنر خوشنویسی اسلامی؛

اصول زیبایی‌شناختی و تشکیل امّت اسلامی.

معماری مقدّس مساجد اسلامی

معماری مقدّس اسلامی در حدّ اعلای خود در مسجدی تجلی می­یابد که آمیخته‌ای از هماهنگی، نظم و آرایش برخاسته از طبیعت است. مسلمان هنگام عبادت در مسجدی سنتی احساس بازگشت به آغوش طبیعت را نه از بیرون، بلکه با ارتباطی درونی که مسجد را به اصول و ضربان طبیعت پیوند می­زند، دارد.

"'"dIlDJil, uzbo;ki"t"'"

 
مسجد واژه‌ای عربی و به معنای محل سجود یا تسلیم است. سجود در عبادت اسلامی یا نماز به حالتی اطلاق می­شود که در آن پیشانی نمازگزار خاک را به حالتی تسلیم‌وار در برابر خداوند لمس می­کند. در ابتدای نماز و پیش از سجود، فرد مسلمان هم‌چون انسانی آغازین که خود کشیش خود بود، در حالتی ایستاده بدون واسطه با خداوند خود روبه‌رو می­شود. این مسئله موفقیتی خاص و بی­نظیر در  تفکر عرفانی است که در آن بشر نه به عنوان یک موجود خطاكار و مطرود بلكه خلیفة خداوند بر روی زمین و آگاه بر جوهر خدا است که به اندازۀ کافی کامل و قادر به برابر بودن با خداوند است. با این حال تنها فضای مسجد برای نمازگزار مهم نیست. زمینی که به آن سجده می­کنند نیز از اهمیت خاصی برخوردار است ولی پیش از پرداختن به اهمیت نمادین زمین یا خاک بهتر است به جایگاه بشر در تفکر اسلامی بپردازیم.

بشر در اسلام اشرف مخلوقات خداوند خوانده می­شود و پیشانی کامل‌ترین مخلوقات خداوند است که در حال نماز، خاک یا زمین نمازخانه را لمس می­کند. بنابراین زمین مسجد را تطهیر کرده و آن را به پاکی مطلق خاک اوّلیۀ زمان خلقت تبدیل می­گرداند. آمده است که اوّلین مسجد  تاریخی، منزل شخصی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) بود. اوّلین مسجد رسمی در مدینه قرار داشت که از لحاظ معماری الگویش همانند منزل پیامبر و در واقع شکل توسعه‌یافتۀ آن بود. اعتقاد  بر آن است که خود پیامبر (ص) پیش از عبادت بر زمین (به عنوان فرش) در برابر سریر الهی (به عنوان عرش) نماز خواند و بنابراین زمین را همانند آیینه و بازتابی از آسمان تقدیس کرد و همین تقدیس و تطهیر زمین به وسیلۀ پیامبر است که معنایی ماوراءالطبیعی به زمین و فرش آن  بخشید. فرش، حال سفید یا پر از اشکال اسلیمی و هندسی بازتابی از آسمان است و فرد را قادر می­سازد که زمین را تطهیرشده و مقدّس تجربه کرده و همراه با خصلت مقدّس آن باشد.

سکون فضای باز مسجد بیانگر حضور آرامش‌بخش کلام الهی است که همۀ فضا را  پر می‌کند. تقسیم ریتمیك فضا به وسیلۀ قوس‌ها و ستون‌ها برابر با نواخت وجود نامتناهی است که مراحل زندگی بشر را مشخص کرده است. فضای مکان‌های مقدس در اسلام ریشه در سکونی دارند که مطابق با ماهیت درونی اشیاء است. البته معماری هنر اعلای نظم بخشیدن به فضاست و همۀ معماری مقدّس به هدف اصلی خود یعنی قرار دادن بشر در حضور الهی از طریق تقدیس بخشیدن به فضای خلق‌شده می­­اندیشد. این تقدّس دربارۀ معماری اسلامی از طریق قطبی‌شدن فضا با حضور کعبه که گفته می­شود مرکز زمین است و همگی مسلمانان نمازهای خود را به سمت آن می­خوانند، به دست می­آید.

جهان اسلام به منزلۀ چرخی عظیم با محوریت مکه و خطوط مساجد در سراسر دنیا است. این خطوط سراسر شهر را پوشانده و به یک نقطۀ واحد می­رسند. آن شهر، مکه و کعبه در مرکزیت آن است؛ مکه محل تولد پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و هدف نهایی همۀ حج‌گزاران است. کعبه نقطۀ تلاقی آسمان و زمین در کیهان‌شناسی اسلامی است. جهات آن ضربدری و هر گوشه‌اش به سوی چهار جهت اصلی یک قطب‌نما است. از لحاظ ماورایی مرکز زمین تلقی می‌شود؛ زیرا نماد اوّلیۀ تلاقی محور عمودی روح و سطح افقی وجود پدیداری است.

حج‌گزارن در زیارت کعبه هفت بار طواف می­کنند و این گردش جمعیت عظیم دور کعبه با حرکت آب‌گونه و پیچ‌دارش، از بالا همانند گردابی بزرگ است. این آیین ریشه در چرخش به دور خورشید یا مقبرۀ یک قدیس دارد به طوری که بتوان در بالاترین حد در معرض جریان سیّال نامریی فراروان‌شناختی ناشی از همۀ مکان‌های مقدّس قرار گرفت.

معماری مقدّس اسلامی تجلّی معنویت اسلامی و کلیدی برای درک این معنویت است. فضاهای خلق‌شده توسط این معماری مأمنی برای بشر است تا از طریق رحمت این معنویت و آرامش و نظم طبیعت عاری از گناه و بازتاب طبیعی بهشت نجات یابد. بشر این بهشت را در درون خود جایی که حضور الهی موج می­زند، حمل می­کند.

هنر خوشنویسی اسلامی

خوشنویسی، جواهری است ساختۀ دست و از طلای ناب عقل

ابوحیّان التوحیدی

خوشنویسی جلوۀ بصری کلام مقدّس است. بر اساس روایات اسلامی علی(ع) پسرعموی پیامبر (ص) اوّلین خطاط بود. خاستگاه خوشنویسی اسلامی به خداوند بازمی­گردد که گفته می­شود صورت ازلی و سماوی قرآن را نوشته است. قدی احمد پژوهشگر خوشنویسی و نقاشی در قرن16 می‌گوید:

خلقت خود خوشنویسی الهی است که خداوند از طریق آن صفحه‌های زمان را با طراحی سیاه و سفید شب و روز پوشانید.

عنوان یکی از سوره‌های قرآن قلم است. این سوره با حرف نون یا ن آغاز می­شود. حرف نون در زبان عربی نمادی از دوات است. اعتقاد بر آن است که در ابتدا خداوند قلم و سپس دوات یا نون را آفرید. بنابراین این سوره با حرف نون و قلم آغاز می­شود. طبق دیگر متون اسلامی قلم نماد زبان و نون نماد دهان است.

خوشنویسی اسلامی از طریق اشکال نمادینش بیانگر درهم تنیدن ثبات و تغییر که خود نمادی از خلقت است، می­باشد. حرکت افقی در نوشته که حرکتی موج‌دار همانند بافندگی است، معادل تغییر و حرکت عمودی بیانگر جوهرۀ ثابت الهی است. از منظری دیگر حرکت عمودی نماد اصل وحدانیت و حرکت افقی نشانۀ چندگانی تجلّی است. از دیگر موارد تحسین‌بر‌انگیز خوشنویسی اسلامی مفهوم درخت است. درخت تجلّی قدرت دانه برای قوت گرفتن از زمین و آب و خلق یکی از زیباترین مناظر دنیا یعنی درخت سر سبز با شاخ و برگ است. بشر تا حد زیادی شبیه درخت است. او همانند یک دانه در زمین كاشته شده است ولی تنها با تلاش خود می­تواند تبدیل به یک درخت شود. با این حال مشیت الهی منابع غذایی مختلف و فرصت‌های فراوان به وی عطا کرده تا روی زمین زندگی و از آن‌ها بهره ببرد. با در نظر گرفتن این مفاهیم جای تعجب نیست اگر هنر وحدانی اسلام در نهایت خوشنویسی را با اشکال گیاهان (اسلیمی) ترکیب کند. بسیاری از آثار برجامانده از آناتولی[1] تا آگرا[2] این ترکیب خوشنویسی و اشکال اسلیمی را در خود  دارند.

 

 

 

 

 

هنر اسلامی علاوه بر اشکال اسلیمی، اشکال هندسی را نیز با خوشنویسی ترکیب می­کند.

در این‌جا خوشنویسی که در ارتباط مستقیم با کلام الهی، قرآن است نماد اصل وحدانیت خلقت است در حالی که شکل هندسی با الگوهای ثابت خود بیانگر اصل مردانگی است. به همین شکل، اسلیمی‌ها مرتبط با زندگی و رشد هستند و جنبۀ زنانه خلقت را در برمی­گیرند. بدین ترتیب خوشنویسی اصلی است که دو عنصر اساسی اشکال اسلامی یعنی اشکال هندسی و اسلیمی (مذکر و مؤنث) از آن نشأت گرفته و همانند همۀ دوگانه‌های کیهانی به اصل وحدانیت نهایی تبدیل می­شوند. به تعبیر ماورایی، هر حرف دارای شخصیتی است که در نهایت با الله یا خدای متعال ارتباط دارد؛ برای نمونه اوّلین حرف الفبای عربی یعنی الف با عمودّیت خود بیانگر عظمت الهی است. این الوهیت باعث شده است که همۀ حروف الفبا ریشه در الف، اوّلین حرف کلمۀ الله داشته باشند. دوّمین حرف الفبا ب است. شکل افقی آن نماد پذیرش اصل مادرانه و منفعل به علاوۀ زیبایی که تکمیل‌کنندۀ عظمت است، می­باشد. ترکیب دو حرف الف و ب نقطه‌ای متعالی با مرکزیت غیر ثنوی را تشکیل می­دهد که همه چیز از آن برخاسته و به آن بازمی­گردد.

اصول اسرارآمیز حاکم بر ماهیت خوشنویسی در کنار زیبایی تجلی آن کلیدی برای فهم جایگاه متعالی این مقوله در سلسله‌بندی هنر اسلامی و هم‌چنین نقش مهم آن در معنویت اسلامی است. در طول قرن‌ها مسلمانان از خوشنویسی برای تربیت روح بهره جسته‌اند.  برعکسِ بسیاری از الگوهای نوشتاری دنیا که از چپ به راست نوشته می­شوند، نوشتۀ عربی (زبان قرآن) از راست به چپ است. در این‌جا خوشنویس مسلمان معتقد است که در کشیدن خطی از راست به چپ، بشر در حال حرکت از حاشیه به قلب در سمت چپ بدن بوده و با تمرکز بر نوشتن کلمات با اشکال زیبا فرد عناصر پراکندۀ روح خود را به مرکز آن‌ها بازمی­گرداند. قلب و روح فرد مسلمان مدام آگاه از عظمت، نظم، ریتم و جریان اشکال خوشنویسی‌شدۀ همۀ مراحل وجود است که زیبایی خود را در صفحات قرآن، بر دیوار مساجد و دیگر آثار معماری، بر فرش‌ها و پرده‌ها و حتی اشیاء مورد استفادۀ روزمره از لباس تا بشقاب و کاسۀ غذاخوری متجلّی ساخته‌اند.

اصول زیبایی‌شناختی و تشکیل اُمت اسلامی

اسلام به طور برجسته‌ای دین وحدت در همۀ سطوح است؛ چه از لحاظ انسان‌شناسی، اجتماعی یا سیاسی. واژه‌ای که برای توصیف این وحدت به کار می­رود، اُمت است که ترجمۀ آن کلمه‌ای واحد نیست. از لحاظ اجتماعی اُمت به جامعۀ مسلمان اطلاق می­شود در حالی که از لحاظ سیاسی اُمت محمّد اشاره به مردم یا ملّت محمد(ص) دارد که مفهومی انقلابی است؛ بدان معنا که برای اوّلین بار در تاریخ، معیار اعتقاد جایگزین پدیدۀ تولّد به عنوان معیار اصلی ملّیت می­شود. هنر اسلامی چیزی بیش از مناظر گنبد و مناره، دست‌خط‌های تذهیب‌شده و فرش‌های شگفت‌انگیز است. این هنر تجلی فرهنگی غنی است که باعث وحدت کشورهای از هم دور افتاده‌ای مانند اسپانیا و جاوه، آسیای مرکزی و شبه‌صحرای آفریقا در طول هزاران سال شده است. هنر اسلامی بیانگر اعتقادات مذهبی، ساختار اقتصادی ـ اجتماعی، انگیزۀ سیاسی و قریحۀ بصری آداب و رسومی واحد و فراگیر است. در پس تفاوت‌های قرن به قرن و منطقه به منطقه وحدتی منسجم از مفهوم زیبایی‌شناسی نهفته است که گواه بر قدرت و گسترش اسلام دارد. حتی در صحن اصلی مسجد دهلی یا دانشگاه قرویین در فاس با وجود تنوع مواد به کار رفته، تکنیک‌های ساختاری و...، فرد، جهانی هنری و معنوی را تجربه می­کند. خلق این دنیای هنری با نبوغ سرشار، ویژگی‌های متمایز و همگنی ظاهری‌اش در پس ماهیت متفاوت فرهنگی، جغرافیایی و زمانی نیازمند علّتی مشترک است؛ زیرا معلول چنین ابعاد وسیعی را نمی­توان صرفاً نتیجۀ یک فرصت یا ترکیب تصادفی عوامل تاریخی فرض کرد.

اُمت علقه‌ای ظریف در عین حال پایدار است در میان مردمانی که پی برده‌اند هویت اصلی‌شان با دیگران گره خورده است؛ برای نمونه مردم اُمت و حمایت را در گروهی از افراد می‌یابند که دارای مشکلات مشترکی هستند، کودکان خود را به یک مدرسه می­فرستند، یا در گروهی مشترک در دانشگاه تدریس می­کنند. تجارب مشترک، پیشینۀ قومی، اهداف اجتماعی، شهروندی، اعتقادات مذهبی و ترکیب‌های متفاوتی از این مسائل را می­توان در پایگاه‌های مشخص‌تری از جامعۀ بشری یافت. بنابراین تشكیل چنین امتی كه از طریق تمسک به ایده‌آل‌ها  و مفاهیم مشترک معنوی به وحدت رسیده‌اند هدف اصلی زیبایی‌شناسی اسلامی است. هنر اسلامی ابزاری است که از طریق آن روحیۀ اسلامی در همۀ انواع و اشکال فعالیت‌ها و همگی لحظات زندگی فرد رخنه کرده و او را به یاد هویت اسلامی خود می­اندازد. تمدّن و فرهنگی که سرشار از ارزش‌های معنوی اسلام است و فرد مسلمان را احاطه کرده و به اسلامی زیستن وی کمک می­کند. برخی از اصول زیبایی‌شناسی اسلامی که باعث تقویت رشد وحدت همگانی می‌شوند عبارتند از:

معماری پنهان اسلامی و اصل وحدت

یکی از ویژگی‌های برجستۀ همۀ آثار معماری اسلامی تمرکز آن‌ها بر فضای بستۀ داخل در تقابل با فضای بیرونی یا نمای ساختمان است. این عدم توجه به نمای بیرونی گاهی آن قدر پیش می­رود که حتی یک بنای یادبود مانند مسجد جامع توسط ساختمان‌های اطراف ـ بازار ـ کاملاً احاطه شده است. پنهان کردن بناهای اصلی موازی با نبود علائم بیرونی مانند شکل، اندازه، کارکرد یا معنای وجود یک بنا است. حتی اگر بنایی دارای نمایی قابل رؤیت یا در ورودی باشد، اطلاعات چندانی دربارۀ اندرونی آن به ما نمی­دهد. به عبارت دیگر، نمای یک بنا نشان خاصی از فضای داخلی یا هدف آن ندارد و به ندرت می­توان یک بنای اسلامی را از طریق نمای بیرونی آن شناخت؛ برای نمونه گنبد بر همۀ فضای یک بنا سیطره دارد به طوری که از دوردست قابل رؤیت است ولی هر چه  به آن نزدیک‌تر می­شویم در میان گنبدهای کوچک و سقف بناهای اطراف گم می­شود. گنبد نشان‌دهندۀ یک مسجد، کاخ، مدرسه یا مقبره است و مشخصۀ اصلی بنای طراحی‌شده در اطراف خود است و یا این‌که تنها عنصری جزیی در بنایی عظیم است که منطقۀ گنبدی را احاطه کرده است. گنبد هم‌چنین یکی از چندین گنبد پنهان است که در کنار دیگر بناها، دیواره یا معبد ورودی آن‌ها قرار دارد. گنبد به جای تعریف نوع خاصی از معماری یا بنای برجسته با هدفی خاص، نمادی عمومی، قدرت برتر، شهری با شکوه و یا مرکز یک جمع تلقی  می­­شود. بنابراین می‌تواند هم در خدمت اهداف مذهبی و هم اهداف سکولار باشد.

در همۀ زمان‌ها و در همۀ مناطق جهان اسلام می­توان معماری پنهان را یافت، معماری‌ای که حقیقتاً حضور دارد؛ البته نه زمانی که بنا یا نمادی قابل رؤیت برای همه و از همه طرف است بلکه زمانی که به آن وارد شده، رخنه کرده و از درون تجربه‌اش می­کنید.

این عدم تشخیص بین بناها دارای کارکردهای متفاوتی است از جمله این‌که باعث رشد اُمت می­شود. زیبایی‌شناس مسلمان با غیرقابل تشخیص کردن کارکردهای مذهبی، خانوادگی، آموزشی ، سوگواری و... بناهای مذهبی و یا با کنار هم قرار دادن حوزه‌های مذهبی و سکولار، بر وحدت این دو اصل پیش می­رود.

در نتیجه هدف نهایی همۀ زیبایی‌شناسی اسلامی خلق وحدتی یکپارچه است. مسجد در یک شهر سنتی اسلامی نه تنها مرکز فعالیت‌های مذهبی بلکه محل زندگی اجتماعی است که فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و تا حدودی اقتصادی را نیز در برمی­گیرد. بنابراین از لحاظ ساختاری، مرتبط با بازار یا مرکز فعالیت اقتصادی، کاخ یا کرسی قدرت سیاسی  و مدارس یا محل فعالیت‌های ذهنی است. خانه‌های مردم نیز چنین هستند به گونه‌ای که کار، تفریح، عبادت و مراقبت خانواده با یکدیگر ترکیب شده و در الگوی سنتی اسلامی کاملاً از یکدیگر جدا نیستند و هم‌چنین فضاهای معماری مرتبط با این فعالیت‌ها بسیار به هم نزدیک هستند. حتی در یک خانه از اتاق برای فعالیت‌های مختلفی مانند خوردن، خوابیدن، معاشرت و عبادت استفاده می­شود در حالی که در مغازه‌های بازار می­توان نماز خواند و در مسجد تجارت کرد یا در مسجد و خانه آموزش داد.

هنگامی که به شهر اسلامی سنتی نگاه می­اندازیم، متوجه می­شویم که این وحدت و رابطۀ درونی مستقیماً در معماری نشان داده شده است. در مرکز شهر همیشه مسجد یا مقبره‌ای وجود داشته و شهر در اطراف آن رشد کرده است. هم‌چنین به نظر می­رسد شهر به وسیلۀ یک سقف از مرکزی مقدّس پوشانیده شده است. بنابراین در معنای عام، معماری مقدّس اسلامی بر شهر پرتو‌افشانی کرده و ترکیب آن را تحت تأثیر قرار می­دهد و مشخصۀ بازتاب حضوری مقدّس را به آن عطا می­کند. به همین ترتیب زمین مسجد که توسط پیامبر تقدیس شده است به خانه‌های مردم می­آید، همۀ سقف‌ها از آن شکل گرفته و امتداد سقف بنای مقدس در مرکز خود است. فضای کل شهر محصور با گلبانگ‌های منارۀ مساجد، دعوت به نماز جماعت (اذان) و صدای آیات قرآن است که تماماً به شدّت تأثیرگذار بوده و به سوی تشکیل اُمت اسلامی ریشه‌داری در درون خود پیش می­روند.

مفهوم وحدت و هنر تزیینی اسلامی

نقش تزیین در هر تحلیل هنر اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تزیین از عوامل وحدت‌بخشی است که برای 13 قرن بناها و اشیاء را در  مناطق مختلف جهان اسلام به یکدیگر پیوند داده است. هرگز نوع خاصی از تزیینات برای یک بنا یا شیء وجود نداشته است. بالعکس اصول تزیینی موجود سراسر اسلامی بوده و در همۀ بناها و اشیاء در همۀ ادوار به کار گرفته شده‌اند و این هنگامی است که رابطۀ نزدیکی بین هنر کاربردی و معماری در اسلام ایجاد شده باشد. بنابراین می­بایست کلیت هنر اسلامی را در نظر گرفت؛ زیرا همۀ بناها و اشیاء از اصول تزیینی مشابهی بهره برده‌اند. با وجود این‌که اشیاء و بناها در کیفیت ایجاد و سبک با یکدیگر متفاوت‌اند تفکرات، اشکال و طراحی‌های مشترکی در آن‌ها یافت می­شود. این الگوها به خوبی نشان می­دهند که چگونه هنرمندان اسلامی مبهوت اصول بصری تکرار، تقارن و استمرار الگوها بوده‌اند. از این روی اشیاء و تزیینات آن‌ها تنها دارای صورتی ظاهری‌اند که در پس طراحی،  قابل گسترش به فرای فرم و جهان واقعیت هستند و اگر محدودیت مکانی وجود داشته باشد، مانند دیوار پایانی یک اثر معماری که مانع از ورود افراد به داخل بنا می­شود، الگوها و نقش‌هایی تزیین شده است که خود را تکرار می­کنند و از لحاظ بصری از سطح آن دیوار فراتر می­روند. این مسئله نمادی از حرکت لایزال و بی‌نهایت فرای واقعیت روزمره و دنیوی و قدم گذاشتن به جهان ماورایی است. هم‌چنین این طرح‌های امتدادپذیر تا بی‌نهایت، خود از قسمت‌هایی مجزا و بدیل  شکل گرفته‌اند. در بافت اسلامی از این قسمت‌های مجزا به منزلۀ تجلی بصری وحدانیت خداوند و حضور مطلق او در همه جا یاد می­شود. این  قسمت‌ها بیانگر وحدت در کثرت هستند. عناصر تزیینات اسلامی بیشتر محدود به خوشنویسی، اشکال هندسی و گل و برگ هستند که استفاده از آن‌ها جلوه‌ای باشکوه و غنی خلق می‌کند. یکی از نمونه‌های جالب، ستون مسجد جامع در هرات افغانستان است. این ستون پوشیده از نقش‌هاست به طوری که شبیه دیوار یا زمین پوشیده با فرش است. هر قسمتی منطق طرّاحی خود را دارد و منطقی بزرگ‌تر بقیه را به یکدیگر پیوند می‌دهد. همین منطق و اصول را می­توان در کاشی، سرامیک، آثار چوبی، فلزکاری، کتاب‌ها و دیگر موارد نیز یافت. بعضی اوقات تزیینات سطح زمین برگرفته از طراحی فرش‌هاست.

مقبرة اعتمادالدوله در آگرا دارای سنگ‌تراشی زیبایی است که برگرفته از طرح فرش‌های دورۀ مغول است. به همین ترتیب فرش‌های نماز (سجاده) دو بعدی و كوچك هستند كه بیانگر فضای مقدس مسجد و جهت به سوی مكه هستند. فرش‌ها و مساجد به طور مشابه محل عبادت‌اند. این جریان تزیینی واحد در سراسر حوزۀ هنر اسلامی گسترده است.

در معنای کاربردی می­توان گفت که با روبه‌رو کردن فرد مسلمان با تصاویری مشابه، برابر و قابل تشخیص که سطوح وجودی او را نشان می‌دهند، حس تعلق جمعی آرام ولی مستمر در وی پرورانده می‌شود که همگی در پی نیل به هدفی وال

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد