محققان و دستاندرکاران رسانه که در نشست دوم اخلاق رسانه گرد آمده بودند، به طیف گستردهای از مطالب و موضوعات پرداختند که بسیاری از آنها از اجلاس 1987 تا کنون، برای اولین بار مطرح شدهاند. این مقاله بر پایة آن گفتوگوها و پیشنویس مقالات پژوهشی كلیفورد کریستینز و تام کوپر بنا شده که پیش از نشست توزیع کردند. این مقاله دستورالعمل غیررسمی دربارۀ مسائل و موضوعات برای همة کسانی است که با وضعیت فعلی و آیندة اخلاق رسانه سروکار دارند. این طرح تقریبا نه موضوع را در بر میگیرد: مسائلی که تکنولوژی نوین و محیطِ در حال تغییر شرکتها پدید آورده است؛ اقتصاد رسانه و دیگر چالشهای بر سر راه بیان حقیقت، بیطرفی و دیگر سنتها؛ رسانه و مسائل حکومتی؛ مسائل پاسخگویی و شفافیت در همة رسانههای ارتباطی؛ مسائل آموزشی؛ مسائل تنوع و جهانیشدن همة رسانهها؛ دستورالعملهای جدید برای تحقیق و آموزش در حوزة اخلاق رسانه؛ آزادی فردی و مسئولیت و پایش مداوم محیط اخلاق رسانه.
***
چهل شرکتکننده در نشست دوم اخلاق رسانه دربارۀ نیاز به مطالعه، تفکر و عمل دربارۀ مسائل متعددی بحث کردند. ما توجهمان را فقط معطوف به خودمان به عنوان مربیان، محققان و دستاندرکاران رسانه کردهایم ولی رو به دیگر ذینفعان و سیاستسازان رسانه، از جمله مدیران عامل رسانهها، کنگره، آژانسهای فدرال، مدارس و دانشگاهها، انجمنهای حرفهای و مصرفکنندگان رسانه نیز داریم.
سنگ بنای این نشست بر مطالعات جنجالی برخی محققین[1] دربارۀ آموزش اخلاق رسانه و نظر عامه دربارۀ اخلاق رسانه و بر بازنماییهای مربوط به رسانه و حكومت، تكنولوژی نوین رسانه، خصوصیت رازداری و تنوع گذاشته شده است. تقریبا همة شرکتکنندگان در طول بیست سال گذشته، در یك یا چند حوزة اخلاق رسانه مشغول به كار بودهاند. بعضی از شرکتکنندگان، نمایندة انجمنها و مؤسسات مهم رسانهای بودند، بعضی سیاستگذاران حوزة رسانه بودند، برخی دیگر اخلاق رسانه آموزش داده بودند یا تحقیقات پژوهشی زیادی در این زمینه انجام داده بودند، بعضی دیگر برای نشریات تحقیقاتی، تجاری و مردمپسند ویراستاری، نویسندگی، طراحی و عکاسی کرده بودند و برخی همة کارهای بالا را با هم انجام داده بودند. پس جای تعجب زیادی نبود که طیف بحثها متنوع بود و هیچ اتفاق نظر عمومی دربارۀ دستورالعمل رسمی برای اخلاق رسانه حاصل نشد.
آنچه در ذیل میآید، مجموعة منتخبی از نکات اساسی است که حاصل این نشست سهروزه بوده است. بعضی از این نکات تشریحی و توصیفی و برخی دیگر تجویزی و دستوری هستند. بعضی از آنها با لحنی منفی، چراغ قرمزی به عنوان سرزنشی دوستانه بر تجارب بد هستند، برخی دیگر چراغ سبزی برای تشویق به رفتار مثبت هستند. بعضی از این راهحلها از دولت یا آژانسهای بیرون از سازمانشان برای حل مشکل چاره میخواهند، برخی دیگر به استقلال اخلاقی شخصی و اخلاق تجاری متوسل میشوند.
ممكن است برخی کاملا با این رویکردِ فردمحورِ بحثهای ما مخالف باشند هر چند، معتقدم این رویكرد میتواند به نحو مناسبی تنوع و دشواری چالشهای پدیدآمده در حوزة اخلاق رسانههای نوظهور را منعکس كند. همچنین میتواند به عنوان یك دستورالعمل غیر رسمی در خدمت کسانی باشد که در این حوزه کار جدی میکنند. مسائل پژوهش، تفکر و عمل در اخلاق رسانه، بدون ترتیب اهمیت، به شرح زیر است:
1. مسائلی که تکنولوژی نوین و محیطِ در حال تغییر شرکتها پدید آورده است
پیش و بیش از نگرانیمان دربارۀ اخلاق خبری سنتی، باید اخلاق دیجیتال، دیداری، شنیداری و اخلاق تکنولوژی سایبر را در همة جنبههای رسانه، نه فقط در حوزة روزنامهنگاری، بسیار جدی بگیریم. (كریستینز) سیستمهای کامپیوترمحورِ دوران دیجیتال، دستورالعمل اخلاق ویژة خود را دارند و شیوة تفکر جدیدی را میطلبند.
امکان و سهولت دستکاری تصاویر و صداهای دیجیتال، با در نظر گرفتن ماهیت شكنندة حقیقت، موضوع مشکلآفرینی در دنیای امروز رسانه شده است. وقتی بچهها در فوتوشاپ کردن تصاویر استاد شدهاند، چرا نباید فکر کنند مؤسسات رسانهای در جریان كار روزمرهشان واقعیت را دستکاری و تحریف میکنند؟ خلاصه اینكه، چگونه میتوانیم در محیطی شناور که همه چیز را میتوان تبدیل کرد و تغییر داد، به صداقت دست یابیم؟
حریم خلوت افراد در حال حذف است و عامه و دستاندرکاران رسانه باید نسبت به عواقب چنین حذفی نگران باشند. (کوپر) برای مثال، چون نظارت و گردآوری اطلاعات به صورت مخفیانه اصولا غیراخلاقی است، سایتهای بازاریابیِ رفتاری اینترنت باید افشانامة مشخص و مجزایی در صفحة سایتشان داشته باشند.
مدلهای اقتصادی نوظهور اینترنت باید به چالش کشیده شوند. امروزه تمرکز و توجه کل اینترنت بر این است که ارزشهای شخصی و قابلیتهای ما را تعقیب و دنبال کند تا بتواند از آن بهرهبرداری تجاری به عمل آورد. چنین مدلهای کسب و کار ذاتا غیراخلاقیاند.
تحقیقاتی که بر روی بزرگسالان به عمل آمده نشان میدهد والدین به طور فزایندهای نگران این هستند كه کودکانشان در دنیای دیجیتالی بدون مراقبت میزیند که در آن خشونت، سکس و دیگر موضوعات بزرگسالان، برای کودکان دردسرساز است. (کوپر) کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC)، برای اطمینان از وجود یك عرصة یكسان و بیطرف در این دوران جدید، باید بیطرف بودن و خنثی بودن اینترنت را تأیید کند.
باید در شوراها و جلساتی مختلف به فلسفة تکنولوژی پرداخت؛ چون همه خوب میدانیم که هیچ تکنولوژیای از نظر اخلاقی خنثی و بیطرف نیست و ممكن است پیآمدهای ناخواستة تکنولوژی نوین مشکلسازتر از نتایج عمدی و اندیشیدة آن باشد. همانگونه که کریستینز استدلال میکند، تکنولوژی نوظهور به یک چشم بر هم زدن از مرزها میانبُر میزند، بنابراین نیاز به ایجاد اخلاق نوینی دارد که جهانشمول و عملگرا باشد. به همین نحو، باید از نظر فلسفی و عملی، به شکاف دیجیتال بین فقیر و ثروتمند اطلاعاتی در ابعاد جهانی پرداخت. (کریستینز)
باید مؤسسهای مستقل ایجاد كرد كه تضمین كند ژورنالیسم در حوزة عمومی از تکنولوژیها و اقتصادِ در حال تغییر، جان سالم به در خواهد برد.
2. چالشهای اقتصادی و دیگر موانع موجود بر سر راه بیان حقیقت، بیطرفی و دیگر سنتها
پیدایش وبلاگنگاری و صداهای رسانهای مستقل و متفاوت این نیاز را پدید میآورد که اعتبار را به اخلاق پیوند بزنیم. رسانهها سالانه میلیونها دلار صرف تحقیقات در زمینة اعتبارسنجی و روشهای گوناگون بهبود تصویرشان میکنند ولی دربارۀ اخلاق، به خودی خود بودجهای در نظر نمیگیرند.[2]
شاید رسانههایِ جریان اصلی موفق شده باشند با ادعای رعایت اخلاقِ حقیقتگویی، شفافیت، انصاف و بیطرفی عملی، خود را آشكارا از رسانههای نوظهور متمایز کنند ولی فقط ادعای اخلاقی بودن کافی نیست، بلکه تجلی واقعی اخلاق رسانه را باید در کار روزمره دید. در نهایت، رسانههای نوظهوری هم که در پی ایناند که جدی گرفته شوند، باید همین کار را انجام دهند.
اندیشمندان و دستاندرکاران رسانه موفق شدهاند در ماهیت حقیقت ژرف بیندیشند (كریستینز) ولی باید دست از این بحث بردارند که آیا حقیقتگویی و بیطرفی دستیافتنی است یا خیر. آنها با در نظر گرفتن این تعریف Ward كه حقیقت «فرآیند آهستة درك چیزهای بیشتری دربارۀ دنیای تجربیمان و فهم و درك آنها به روشی دقیقتر و جامعتر» است، باید به جستوجوی بیطرفی عملی ادامه دهند. به همین دلیل بحث مداوم، تحلیل و بررسی و اجراست (کریستینز) حتی اگر به این دلیل باشد که عامه به طور فزایندهای بر این باورند که رسانهها دست از مأموریت حقیقتگوییشان برداشتهاند. (کوپر)
چه کسی ژورنالیست است و چه کسی حق استفاده از مصونیتهای قانونی را دارد که به طور سنتی به دستاندرکاران رسانههای جریان اصلی و سنتی داده میشود؟
در بازار امروز رسانه، خطوطی که کارکردهای اصلی اطلاعرسانی، ترغیب و سرگرمسازیِ رسانه را از هم جدا میکرده کمرنگ شده است. در نتیجه نوع جدیدی از تبلیغات به وجود آمده است: سرمقاله/تبلیغ،[3] اطلاعات/سرگرمی[4] و دیگر جنبهها....
روابطعمومی، به شیوههای گوناگونی اخبار را به خدمت گرفته است. (ژورنالیستها با نتایج متفاوتی سعی کردهاند خطی غیرقابل نفوذ بین اخبار و تبلیغات بکشند ولی از نحوة کار روابطعمومی کمترین اطلاعی ندارند و بنابراین در برابر حیلههایش بسیار آسیبپذیر میشوند) بعضی از این تبلیغات به صورت خارجی در نتیجة رقابت آژانسهای دولتی، نیاز خاص آنها و پذیرش عمومی از طریق رسانههای جریان اصلی و رسانههای نوظهور پدید میآید. بخش دیگر این تبلیغات، نتیجة طبیعی فشارهای اقتصادی برای انجام کار بیشتر با نفرات کمتر است به ویژه وقتی اخبار 24 ساعته در هفت روز هفته باید زمان و فضا را با منابع و کارکنان رو به تحلیل پر کنند. استخدام تعداد کمتری از مراقبان خبر، وارد کردن فشار به مسئولان برای تولید محتوای بیشتر با نفرات کمتر و برقرار کردن ایستگاههای بازرسی کمتری بین واقعیت و مخاطبان، پیآمدهای اخلاقی در بر دارد. اشتباهات ناشی از این، جزء توجهات مصرفکنندگان امروز رسانه است.
از میان رفتن مخاطب جمعی و تودهای، با شهوت رسانهها برای قبضهکردن همة مصرفکنندگان رسانه و تحویل آنها به تبلیغکنندگان همراه است. واقعیتهای اقتصادی جدید ماهیت اصلی رسانه را تغییر میدهند.
محیطِ در حال تغییر رسانه ارزشها و وفاداراییهای جدیدی پدید میآورد. کارکنان رسانه این چالشهای جدید را با کار در نقشهای متقاطع و گاه متناقض تجربه میكنند. برای نمونه نقش کارمند ثابت، وفاداریِ بیشتر به شرکت و سنت میطلبد تا كسی كه به صورت مستقل و آزاد با رسانه همكاری میكند. در این حالت، تضاد آرا و علایق شایع است؛ چون همكار مستقل رسانه مرزهای بین اخبار، روابطعمومی و آموزش را نادیده میگیرد. هر چند، همانطور که یک وبلاگنویس نوشته است: «من اگر قانونی را نقض کنم چه باید بکنم؟ خودم را اخراج کنم؟»
3. رسانه و مسائل حکومتی
ژورنالیستها و مربیان ژورنالیسم باید از نقش منحصربهفرد و اساسی ژورنالیسمِ مسئول و پویا در جامعهای دموکراتیک حمایت کنند و آن را تقویت کنند. در این حین باید به یاد داشته باشند که اصل اول قانون اساسی فقط اختصاص به روزنامهنگاران ندارد، بلکه در خدمت منافع عامه است. تحقیقات کوپر نشان میدهد که ظاهرا اعتماد مقدس بین نیروی چهارم و عامه از بین رفته است و نشان میدهد که نقش پذیرفتهشدة رسانه را در فرآیند دموکراتیک با فرسایش مواجه کرده است. دسترسی به اطلاعات، مشکل تعدد جبهههاست. رسانه، عامه و آژانسهای دولتی باید پیشفرض دسترسی عموم به اطلاعات نزد دولت را تحقق بخشند. FCC باید الزامی کند که همة ایستگاههای پخش، در سیستم پخش اضطراری مشارکت داشته باشند تا آمریکاییها از بلایای طبیعی و دیگر وقایع باخبر شوند. كنگره و اتحادیة ارتباطات فدرال باید قوانین مالكیت سختتری برای ایستگاههای خبری وضع كنند.
4. مسائل پاسخگویی و شفافیت در همة رسانههای ارتباطی
مدیران رسانه باید به طرز معنادار و با قاعدهای دلایل تصمیمات اخذ شده را به عامه توضیح دهند (برای نمونه اصول اولیه، استانداردها و ارزشهای آنها چیست) و چگونه تصمیمات گرفته میشود (فرآیند توجیه یا ماهیت انتخاب بین درست و غلط یا توازن بین دو گزینة نه و كاملا درست، چیست). اگر چنین کاری بکنند، عامه در نهایت درک بهتری از دستاندرکاران در جریان عملیاتی كردن اخلاق رسانه پیدا خواهند كرد و حمایتشان خواهند كرد. سرویسهای خبری باید مجموعهاستانداردهای اخلاق رسانه را تألیف کنند و جهت دسترسی آسان و پاسخگویی بر یک وبسایت عمومی بگذارند. همة رسانهها باید استاندارد یا مجموعهقواعد خلاصهای از ارزشها فراهم و تبیین کنند که بتوان آن را از ژورنالیسم سنتی به رسانههای نوظهور منتقل کرد و به عنوان مهر تأییدی از آن استفاده کرد.[5] به ویژه ایستگاههای تلویزیونی باید درخواست مهر تأییدی کنند كه نشان دهد به اصول اخلاقی متعالی پایبندند؛ مانند کاری که ایستگاههای تلویزیونی با مهر تأیید اخبار هواشناسی میکنند.
رویههای رسانهای در همة عرصههای سنتی و نوظهور، باید تأثیر تلویزیون را بر کودکان به رسمیت بشناسند و در نظر بگیرند. تحقیقات کوپر نشان میدهد که عامه بسیار دربارۀ خشونت، سکس، جنایت و فحاشی در بازیهای کامپیوتری و دیگر اشکال حساس است ولی نمیداند چگونه رسانه را مقصر بدانند. برای پیش افتادن از سانسور عمومی و دولتی، رسانهها باید خود را مسئول و پاسخگو بدانند. انجمنهای حرفهای باید به طور عمومی و چشمگیری اعمال و رفتار غیراخلاقیِ اعضا و سازمانهایی را که به خدمت میگیرند، سانسور کنند.
5. مسائل آموزش
باید در همة سطوح آموزش رسمی، از ابتدایی تا کالج، بر سواد شهروندی و رسانهای تأکید کرد. گروههای آموزش ارتباطات باید دانشکدهها را تشویق کنند که برای معلمین سطوح زیر دوازده سال، دورههای تربیت و آموزش سواد رسانهای برگزار كنند که موجب درک ارزش رسانه و انتقاد از محتوا و تجارب اخلاق رسانه، از جمله سواد طراحی و دیداری و درک تفاوتهای بین رسانههای سنتی و رسانههای نوظهور میشود.
وزارت آموزش و پرورش باید آموزش تعلیمات شهروندی را که شامل توجه به اصل اول قانون اساسی آمریكا نیز میشود به مدارس عمومی برگرداند تا دانشآموزان درک بهتری از نقش مهمِ مطبوعات آزاد در جامعة باز پیدا کنند. مدارس راهنمایی باید کلاسهای آموزش سواد رسانه، مانند اخلاق رسانه را، با تأکید بر آنچه عامه باید و نباید از اخبار، سرگرمی و تبلیغات توقع داشته باشند، اجباری کنند. دانشآموزان نباید این اجازه را به رسانهها بدهند که از آنها مصرفکنندگانی صرف بسازند.
کارکنان دانشگاه باید دورههای اخلاقیای را طراحی کنند و آموزش دهند که تجسم ارزشها و مسائل جهانی و بینالمللی ژورنالیسم و رسانه است. همان گونه که کریستینز اصرار میکند، برای اندیشیدن روشمند به این موضوعات، نظریة هنجاری لازم است. این نظریه باید ریشه در كلیت اخلاق داشته باشد، نه در اخلاق حرفهای با حوزهای محدود. دانشآموزان هم مانند مربیان و دستاندرکاران باید در آموزش ریشهدار در باورهای فلسفی دربارۀ سرشت انسان و معنای زندگی مشارکت کنند.
آموزش و یادگیری اخلاق رسانه باید بینش اخلاقی و باورهای بنیادین را در دانشآموزان و شهروندان بپرورد. مربیان باید بخش زیادی از وقت کلاس را به توضیح مفاهیم بنیادین مانند حریم خصوصی، بیطرفی، عامه، حقوق قانونی و اخلاقی و مفاهیمی از این قبیل اختصاص دهند. همة سازمانهای آموزش عالی باید آموزش اخلاق را برای همة نامزدهای احراز درجة ارتباطات الزامی کنند و همة سازمانهای حرفهای ارتباطات باید آگاهی از استانداردهای اخلاقی سازمانشان را بخشی از فرآیند عضویت یا احراز مدرک قرار دهند.
کسانی که در حوزة طراحی رسانه، به ویژه در طراحی روزنامه و مجله کار میکنند، عموما مدرک ژورنالیسم ندارند و در نتیجه شاید از مبانی اخلاق رسانه بیاطلاع باشند. در نتیجه، تصاویر، عکسها و لیاوتها ممکن است نادرست و تقلبآمیز باشند. همان آموزش اخلاقی كه به ژورنالیسم سنتی و آموزش ارتباطات جمعی داده میشود، همان گونه که کریستینز پیشنهاد کرد، باید در اختیار طراحان رسانه و دیگرانی باشد که قصد کار در رسانههای نوظهور را دارند.
کالجها و دانشگاهها باید برنامههای روشمند و مستمر كارآموزی را که در آن حرفهایهای کارکشته را به کلاس درس و اساتید را به سرویسهای خبری و دیگر مشاغل رسانهای میفرستند، برپا كنند. سازمانهای ژورنالیسم و دانشآموختههای این رشته باید برای تعقیب آموزش مداوم اخلاق در سرویسهای خبری و در کلاسهای درس با هم مشارکت کنند. محققان رسانه باید به نحوی روشمند به تصور عامه از عملکرد رسانه بپردازند تا تلاشهای مربیان و دستاندرکاران را در بهبود سواد رسانهای تقویت کنند.
6. مسائل تنوع و جهانیشدن همة رسانهها
صلاحیت فرهنگی یك الزام اخلاقی است. باید به متغیرهایی مانند قومیت، جنسیت، طبقه، دین، سن و... به روشی مستمر و آگاهانه پرداخت. دقت، احترام و شفافیت، ارزشهاییاند که باید پوشش رسانهها از تنوع را هدایت کنند.
کارکنان رسانه باید اخلاق بازنمایی و خود بازنمایی را جدی بگیرند؛ اینکه چگونه گروههای مختلف توسط دیگران به تصویر کشیده میشوند و اینکه چگونه افراد و گروهها خود را نشان میدهند. سیاست به رسمیت شناختن باید تعهد اولیة همة رسانههای دستاندرکار خبر، سرگرمی یا ترغیب باشد. رسانهها باید با نشان دادن جهانی متنوع و طبیعی، تنوع را طبیعی کنند. نباید به این دام بیفتیم که تمایزهای مندرآوردی و ساختگی ایجاد کنیم که به گمان خودمان نشاندهندة تنوع چندفرهنگی باشد. صداقت، كه گاهی اوقات هدف مشكلی میشود، باید نشانة معرف بازنمایی فرهنگی باشد.
باید آزادانه دربارۀ نسبیگرایی فرهنگی و اخلاقی بحث كرد. مرز تمایز بین آنچه دربارۀ فرهنگهای دیگر باید مدارا كنیم و آنچه نباید قبول كنیم، چیست؟
مالکان، مربیان و دستاندرکاران رسانه باید سعی کنند بفهمند آیا تجارب رسانه به خوبی واقعیتهای جهانی را منعکس میکند یا خیر. برای چنین کاری، دستاندرکاران رسانه باید از نظر فرهنگی مطلع باشند و در مسائل مربوط به دین، زبانها و آداب و رسوم، آگاهی داشته باشند. بدون حضور چنین دانش و آگاهیای، رسانهها ممکن است به ضد همجنسگرایی، نژادپرستی و دفاع از طبقهای خاص و نداشتن مدارا در امور دینی متهم شوند. دانشگاهها هم متأسفانه در آموزش مسائل مربوط به تنوع و تکثر به دستاندرکاران رسانه شکست خوردهاند. آموزش زبانها و ادیان دنیا باید برای همة دانشجویان رسانه اجباری شود.
مربیان و دستاندرکاران رسانه باید تلاش بیشتری در جهت احترام به ذینفعان آسیبپذیر رسانه انجام دهند (به ویژه کودکان و گروههای حاشیهای). نباید چه از مردان، چه از زنان، به صورت کالا یا از جنسیت آنها استفاده کنند.
چنانکه در شمارة 3 فوق نشان داده شد، کنگره و FCC باید قوانین مالکیت سختتری برای خبر، در جهت تنوع بیشتر مالکیت ایجاد کنند، یا قوانین موجود را تغییر دهند.
7. دستورالعمل جدید برای آموزش و تحقیق اخلاق
میتوان یک مرکز تحقیقات حرفهای و بین رشتهای دانشگاهی برای تضمین تأمین منابع و حمایت از پروژههای پژوهشی اخلاق رسانه تأسیس کرد. پژوهشگران اخلاق رسانه باید به نحوی روشمند به درك عامه از ژورنالیسم بپردازند تا تلاشهای مربیان و ژورنالیستها را برای ارتقای سواد رسانهای هدایت كنند.
پژوهشگران باید روشهای خلاقانهای ابداع کنند که فلسفة اخلاقی ـ حکمت كهن ـ را در مسائل و فرصتهای واقعی به كار گیرد و دانشگاه و دنیای واقعی را بهتر به هم ربط دهد. ما نیاز به گفتمانی خوب دربارۀ جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و ارزشهایی داریم که آیندة ژورنالیسم و رسانه را محک میزنند. کوپر میگوید سهچهارم نگرانیهای عامه دربارۀ رسانه در مورد اخلاق است، پس چرا این قدر درصد کمی از پژوهشهای رسانه به موضوع اخلاق توجه کردهاند و چرا این قدر تحقیق و پژوهش مداومی که دربارۀ اقتصاد، کارکنان، تصمیمگیری و تأثیرات تبلیغات، روابطعمومی، طراحی رسانه و رسانههای نوظهور شده است، دربارۀ اخلاق ژورنالیسم به عمل نیامده است؟
8. آزادی فردی و مسئولیت
هر که پیامی تولید میکند، باید به یاد داشته باشد هر چه را که میتوان گفت، نباید گفت. رسانههای جدید که در آنها بسیاری با بسیاری سخن میگویند، محفل بحثی برای گفتمان بیسابقهای از نفرت فراهم كردهاند. همة ما در این نبرد آزادی علیه مسئولیت نقش و سهم داریم.
عامه نمیداند چگونه حکومت را در این مسائل برانگیزاند (كوپر) و این موضوع به دستاندرکاران رسانه و مؤسسات، فرصت رتق و فتق امورشان را میدهد. همگی ما باید اخلاق ارتباطیمان را بهبود بخشیم؛ همانگونه که گاندی گفته است:
باید خودمان همان تغییری باشیم که آرزو داریم در جهان ببینیم.
از حکومت نخواهید پا پیش بگذارد و مشکلات شرکتهای خصوصی رسانه را حل کند که زیاد به آزادیهای مطروحه در قانون اساسی وقعی نمیگذارند.
9. پایش مدام محیطِ اخلاق رسانه
باید برای ارتقای آگاهی عمومی، کمیسیونی نخبه دربارۀ وضعیت ژورنالیسم در مصالح عامه تعیین شود. علاوه بر اقدامات دولتی در اخلاق رسانه، یک کنگرة اخلاق مرکب از نمایندگان سازمانهای رسانهای نیز باید سالانه برای تعیین اهداف و استانداردها تشکیل جلسه دهند. کریستینز میگوید اصحاب رسانه نیاز به اخلاقی اصولگرا و گسترده دارند که به دموکراسی اجازة عمل دهد. مربیان و محققان باید کارشان را طبق این بحثها و اقدامات انجام دهند.
نهایت آنكه آنانتا بابیلی، به نكتة خوبی اشاره كرد وقتی گفت دستورالعمل این نشست باید به ما كمك كند تا چشماندازی برای آیندهای مثبت تصویر كنیم. او اظهار كرد كه برای چنین كاری نیاز به توجه هوشیارانه به اصول و ارزشهای اساسی لازم است. این نكته را برای هر كسی که اخلاق رسانه را جدی میگیرد میتوان گفت.
***
چهل شرکتکننده در نشست دوم اخلاق رسانه دربارۀ نیاز به مطالعه، تفکر و عمل دربارۀ مسائل متعددی بحث کردند. ما توجهمان را فقط معطوف به خودمان به عنوان مربیان، محققان و دستاندرکاران رسانه کردهایم ولی رو به دیگر ذینفعان و سیاستسازان رسانه، از جمله مدیران عامل رسانهها، کنگره، آژانسهای فدرال، مدارس و دانشگاهها، انجمنهای حرفهای و مصرفکنندگان رسانه نیز داریم.
سنگ بنای این نشست بر مطالعات جنجالی برخی محققین[1] دربارۀ آموزش اخلاق رسانه و نظر عامه دربارۀ اخلاق رسانه و بر بازنماییهای مربوط به رسانه و حكومت، تكنولوژی نوین رسانه، خصوصیت رازداری و تنوع گذاشته شده است. تقریبا همة شرکتکنندگان در طول بیست سال گذشته، در یك یا چند حوزة اخلاق رسانه مشغول به كار بودهاند. بعضی از شرکتکنندگان، نمایندة انجمنها و مؤسسات مهم رسانهای بودند، بعضی سیاستگذاران حوزة رسانه بودند، برخی دیگر اخلاق رسانه آموزش داده بودند یا تحقیقات پژوهشی زیادی در این زمینه انجام داده بودند، بعضی دیگر برای نشریات تحقیقاتی، تجاری و مردمپسند ویراستاری، نویسندگی، طراحی و عکاسی کرده بودند و برخی همة کارهای بالا را با هم انجام داده بودند. پس جای تعجب زیادی نبود که طیف بحثها متنوع بود و هیچ اتفاق نظر عمومی دربارۀ دستورالعمل رسمی برای اخلاق رسانه حاصل نشد.
آنچه در ذیل میآید، مجموعة منتخبی از نکات اساسی است که حاصل این نشست سهروزه بوده است. بعضی از این نکات تشریحی و توصیفی و برخی دیگر تجویزی و دستوری هستند. بعضی از آنها با لحنی منفی، چراغ قرمزی به عنوان سرزنشی دوستانه بر تجارب بد هستند، برخی دیگر چراغ سبزی برای تشویق به رفتار مثبت هستند. بعضی از این راهحلها از دولت یا آژانسهای بیرون از سازمانشان برای حل مشکل چاره میخواهند، برخی دیگر به استقلال اخلاقی شخصی و اخلاق تجاری متوسل میشوند.
ممكن است برخی کاملا با این رویکردِ فردمحورِ بحثهای ما مخالف باشند هر چند، معتقدم این رویكرد میتواند به نحو مناسبی تنوع و دشواری چالشهای پدیدآمده در حوزة اخلاق رسانههای نوظهور را منعکس كند. همچنین میتواند به عنوان یك دستورالعمل غیر رسمی در خدمت کسانی باشد که در این حوزه کار جدی میکنند. مسائل پژوهش، تفکر و عمل در اخلاق رسانه، بدون ترتیب اهمیت، به شرح زیر است:
1. مسائلی که تکنولوژی نوین و محیطِ در حال تغییر شرکتها پدید آورده است
پیش و بیش از نگرانیمان دربارۀ اخلاق خبری سنتی، باید اخلاق دیجیتال، دیداری، شنیداری و اخلاق تکنولوژی سایبر را در همة جنبههای رسانه، نه فقط در حوزة روزنامهنگاری، بسیار جدی بگیریم. (كریستینز) سیستمهای کامپیوترمحورِ دوران دیجیتال، دستورالعمل اخلاق ویژة خود را دارند و شیوة تفکر جدیدی را میطلبند.
امکان و سهولت دستکاری تصاویر و صداهای دیجیتال، با در نظر گرفتن ماهیت شكنندة حقیقت، موضوع مشکلآفرینی در دنیای امروز رسانه شده است. وقتی بچهها در فوتوشاپ کردن تصاویر استاد شدهاند، چرا نباید فکر کنند مؤسسات رسانهای در جریان كار روزمرهشان واقعیت را دستکاری و تحریف میکنند؟ خلاصه اینكه، چگونه میتوانیم در محیطی شناور که همه چیز را میتوان تبدیل کرد و تغییر داد، به صداقت دست یابیم؟
حریم خلوت افراد در حال حذف است و عامه و دستاندرکاران رسانه باید نسبت به عواقب چنین حذفی نگران باشند. (کوپر) برای مثال، چون نظارت و گردآوری اطلاعات به صورت مخفیانه اصولا غیراخلاقی است، سایتهای بازاریابیِ رفتاری اینترنت باید افشانامة مشخص و مجزایی در صفحة سایتشان داشته باشند.
مدلهای اقتصادی نوظهور اینترنت باید به چالش کشیده شوند. امروزه تمرکز و توجه کل اینترنت بر این است که ارزشهای شخصی و قابلیتهای ما را تعقیب و دنبال کند تا بتواند از آن بهرهبرداری تجاری به عمل آورد. چنین مدلهای کسب و کار ذاتا غیراخلاقیاند.
تحقیقاتی که بر روی بزرگسالان به عمل آمده نشان میدهد والدین به طور فزایندهای نگران این هستند كه کودکانشان در دنیای دیجیتالی بدون مراقبت میزیند که در آن خشونت، سکس و دیگر موضوعات بزرگسالان، برای کودکان دردسرساز است. (کوپر) کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC)، برای اطمینان از وجود یك عرصة یكسان و بیطرف در این دوران جدید، باید بیطرف بودن و خنثی بودن اینترنت را تأیید کند.
باید در شوراها و جلساتی مختلف به فلسفة تکنولوژی پرداخت؛ چون همه خوب میدانیم که هیچ تکنولوژیای از نظر اخلاقی خنثی و بیطرف نیست و ممكن است پیآمدهای ناخواستة تکنولوژی نوین مشکلسازتر از نتایج عمدی و اندیشیدة آن باشد. همانگونه که کریستینز استدلال میکند، تکنولوژی نوظهور به یک چشم بر هم زدن از مرزها میانبُر میزند، بنابراین نیاز به ایجاد اخلاق نوینی دارد که جهانشمول و عملگرا باشد. به همین نحو، باید از نظر فلسفی و عملی، به شکاف دیجیتال بین فقیر و ثروتمند اطلاعاتی در ابعاد جهانی پرداخت. (کریستینز)
باید مؤسسهای مستقل ایجاد كرد كه تضمین كند ژورنالیسم در حوزة عمومی از تکنولوژیها و اقتصادِ در حال تغییر، جان سالم به در خواهد برد.
2. چالشهای اقتصادی و دیگر موانع موجود بر سر راه بیان حقیقت، بیطرفی و دیگر سنتها
پیدایش وبلاگنگاری و صداهای رسانهای مستقل و متفاوت این نیاز را پدید میآورد که اعتبار را به اخلاق پیوند بزنیم. رسانهها سالانه میلیونها دلار صرف تحقیقات در زمینة اعتبارسنجی و روشهای گوناگون بهبود تصویرشان میکنند ولی دربارۀ اخلاق، به خودی خود بودجهای در نظر نمیگیرند.[2]
شاید رسانههایِ جریان اصلی موفق شده باشند با ادعای رعایت اخلاقِ حقیقتگویی، شفافیت، انصاف و بیطرفی عملی، خود را آشكارا از رسانههای نوظهور متمایز کنند ولی فقط ادعای اخلاقی بودن کافی نیست، بلکه تجلی واقعی اخلاق رسانه را باید در کار روزمره دید. در نهایت، رسانههای نوظهوری هم که در پی ایناند که جدی گرفته شوند، باید همین کار را انجام دهند.
اندیشمندان و دستاندرکاران رسانه موفق شدهاند در ماهیت حقیقت ژرف بیندیشند (كریستینز) ولی باید دست از این بحث بردارند که آیا حقیقتگویی و بیطرفی دستیافتنی است یا خیر. آنها با در نظر گرفتن این تعریف Ward كه حقیقت «فرآیند آهستة درك چیزهای بیشتری دربارۀ دنیای تجربیمان و فهم و درك آنها به روشی دقیقتر و جامعتر» است، باید به جستوجوی بیطرفی عملی ادامه دهند. به همین دلیل بحث مداوم، تحلیل و بررسی و اجراست (کریستینز) حتی اگر به این دلیل باشد که عامه به طور فزایندهای بر این باورند که رسانهها دست از مأموریت حقیقتگوییشان برداشتهاند. (کوپر)
چه کسی ژورنالیست است و چه کسی حق استفاده از مصونیتهای قانونی را دارد که به طور سنتی به دستاندرکاران رسانههای جریان اصلی و سنتی داده میشود؟
در بازار امروز رسانه، خطوطی که کارکردهای اصلی اطلاعرسانی، ترغیب و سرگرمسازیِ رسانه را از هم جدا میکرده کمرنگ شده است. در نتیجه نوع جدیدی از تبلیغات به وجود آمده است: سرمقاله/تبلیغ،[3] اطلاعات/سرگرمی[4] و دیگر جنبهها....
روابطعمومی، به شیوههای گوناگونی اخبار را به خدمت گرفته است. (ژورنالیستها با نتایج متفاوتی سعی کردهاند خطی غیرقابل نفوذ بین اخبار و تبلیغات بکشند ولی از نحوة کار روابطعمومی کمترین اطلاعی ندارند و بنابراین در برابر حیلههایش بسیار آسیبپذیر میشوند) بعضی از این تبلیغات به صورت خارجی در نتیجة رقابت آژانسهای دولتی، نیاز خاص آنها و پذیرش عمومی از طریق رسانههای جریان اصلی و رسانههای نوظهور پدید میآید. بخش دیگر این تبلیغات، نتیجة طبیعی فشارهای اقتصادی برای انجام کار بیشتر با نفرات کمتر است به ویژه وقتی اخبار 24 ساعته در هفت روز هفته باید زمان و فضا را با منابع و کارکنان رو به تحلیل پر کنند. استخدام تعداد کمتری از مراقبان خبر، وارد کردن فشار به مسئولان برای تولید محتوای بیشتر با نفرات کمتر و برقرار کردن ایستگاههای بازرسی کمتری بین واقعیت و مخاطبان، پیآمدهای اخلاقی در بر دارد. اشتباهات ناشی از این، جزء توجهات مصرفکنندگان امروز رسانه است.
از میان رفتن مخاطب جمعی و تودهای، با شهوت رسانهها برای قبضهکردن همة مصرفکنندگان رسانه و تحویل آنها به تبلیغکنندگان همراه است. واقعیتهای اقتصادی جدید ماهیت اصلی رسانه را تغییر میدهند.
محیطِ در حال تغییر رسانه ارزشها و وفاداراییهای جدیدی پدید میآورد. کارکنان رسانه این چالشهای جدید را با کار در نقشهای متقاطع و گاه متناقض تجربه میكنند. برای نمونه نقش کارمند ثابت، وفاداریِ بیشتر به شرکت و سنت میطلبد تا كسی كه به صورت مستقل و آزاد با رسانه همكاری میكند. در این حالت، تضاد آرا و علایق شایع است؛ چون همكار مستقل رسانه مرزهای بین اخبار، روابطعمومی و آموزش را نادیده میگیرد. هر چند، همانطور که یک وبلاگنویس نوشته است: «من اگر قانونی را نقض کنم چه باید بکنم؟ خودم را اخراج کنم؟»
3. رسانه و مسائل حکومتی
ژورنالیستها و مربیان ژورنالیسم باید از نقش منحصربهفرد و اساسی ژورنالیسمِ مسئول و پویا در جامعهای دموکراتیک حمایت کنند و آن را تقویت کنند. در این حین باید به یاد داشته باشند که اصل اول قانون اساسی فقط اختصاص به روزنامهنگاران ندارد، بلکه در خدمت منافع عامه است. تحقیقات کوپر نشان میدهد که ظاهرا اعتماد مقدس بین نیروی چهارم و عامه از بین رفته است و نشان میدهد که نقش پذیرفتهشدة رسانه را در فرآیند دموکراتیک با فرسایش مواجه کرده است. دسترسی به اطلاعات، مشکل تعدد جبهههاست. رسانه، عامه و آژانسهای دولتی باید پیشفرض دسترسی عموم به اطلاعات نزد دولت را تحقق بخشند. FCC باید الزامی کند که همة ایستگاههای پخش، در سیستم پخش اضطراری مشارکت داشته باشند تا آمریکاییها از بلایای طبیعی و دیگر وقایع باخبر شوند. كنگره و اتحادیة ارتباطات فدرال باید قوانین مالكیت سختتری برای ایستگاههای خبری وضع كنند.
4. مسائل پاسخگویی و شفافیت در همة رسانههای ارتباطی
مدیران رسانه باید به طرز معنادار و با قاعدهای دلایل تصمیمات اخذ شده را به عامه توضیح دهند (برای نمونه اصول اولیه، استانداردها و ارزشهای آنها چیست) و چگونه تصمیمات گرفته میشود (فرآیند توجیه یا ماهیت انتخاب بین درست و غلط یا توازن بین دو گزینة نه و كاملا درست، چیست). اگر چنین کاری بکنند، عامه در نهایت درک بهتری از دستاندرکاران در جریان عملیاتی كردن اخلاق رسانه پیدا خواهند كرد و حمایتشان خواهند كرد. سرویسهای خبری باید مجموعهاستانداردهای اخلاق رسانه را تألیف کنند و جهت دسترسی آسان و پاسخگویی بر یک وبسایت عمومی بگذارند. همة رسانهها باید استاندارد یا مجموعهقواعد خلاصهای از ارزشها فراهم و تبیین کنند که بتوان آن را از ژورنالیسم سنتی به رسانههای نوظهور منتقل کرد و به عنوان مهر تأییدی از آن استفاده کرد.[5] به ویژه ایستگاههای تلویزیونی باید درخواست مهر تأییدی کنند كه نشان دهد به اصول اخلاقی متعالی پایبندند؛ مانند کاری که ایستگاههای تلویزیونی با مهر تأیید اخبار هواشناسی میکنند.
رویههای رسانهای در همة عرصههای سنتی و نوظهور، باید تأثیر تلویزیون را بر کودکان به رسمیت بشناسند و در نظر بگیرند. تحقیقات کوپر نشان میدهد که عامه بسیار دربارۀ خشونت، سکس، جنایت و فحاشی در بازیهای کامپیوتری و دیگر اشکال حساس است ولی نمیداند چگونه رسانه را مقصر بدانند. برای پیش افتادن از سانسور عمومی و دولتی، رسانهها باید خود را مسئول و پاسخگو بدانند. انجمنهای حرفهای باید به طور عمومی و چشمگیری اعمال و رفتار غیراخلاقیِ اعضا و سازمانهایی را که به خدمت میگیرند، سانسور کنند.
5. مسائل آموزش
باید در همة سطوح آموزش رسمی، از ابتدایی تا کالج، بر سواد شهروندی و رسانهای تأکید کرد. گروههای آموزش ارتباطات باید دانشکدهها را تشویق کنند که برای معلمین سطوح زیر دوازده سال، دورههای تربیت و آموزش سواد رسانهای برگزار كنند که موجب درک ارزش رسانه و انتقاد از محتوا و تجارب اخلاق رسانه، از جمله سواد طراحی و دیداری و درک تفاوتهای بین رسانههای سنتی و رسانههای نوظهور میشود.
وزارت آموزش و پرورش باید آموزش تعلیمات شهروندی را که شامل توجه به اصل اول قانون اساسی آمریكا نیز میشود به مدارس عمومی برگرداند تا دانشآموزان درک بهتری از نقش مهمِ مطبوعات آزاد در جامعة باز پیدا کنند. مدارس راهنمایی باید کلاسهای آموزش سواد رسانه، مانند اخلاق رسانه را، با تأکید بر آنچه عامه باید و نباید از اخبار، سرگرمی و تبلیغات توقع داشته باشند، اجباری کنند. دانشآموزان نباید این اجازه را به رسانهها بدهند که از آنها مصرفکنندگانی صرف بسازند.
کارکنان دانشگاه باید دورههای اخلاقیای را طراحی کنند و آموزش دهند که تجسم ارزشها و مسائل جهانی و بینالمللی ژورنالیسم و رسانه است. همان گونه که کریستینز اصرار میکند، برای اندیشیدن روشمند به این موضوعات، نظریة هنجاری لازم است. این نظریه باید ریشه در كلیت اخلاق داشته باشد، نه در اخلاق حرفهای با حوزهای محدود. دانشآموزان هم مانند مربیان و دستاندرکاران باید در آموزش ریشهدار در باورهای فلسفی دربارۀ سرشت انسان و معنای زندگی مشارکت کنند.
آموزش و یادگیری اخلاق رسانه باید بینش اخلاقی و باورهای بنیادین را در دانشآموزان و شهروندان بپرورد. مربیان باید بخش زیادی از وقت کلاس را به توضیح مفاهیم بنیادین مانند حریم خصوصی، بیطرفی، عامه، حقوق قانونی و اخلاقی و مفاهیمی از این قبیل اختصاص دهند. همة سازمانهای آموزش عالی باید آموزش اخلاق را برای همة نامزدهای احراز درجة ارتباطات الزامی کنند و همة سازمانهای حرفهای ارتباطات باید آگاهی از استانداردهای اخلاقی سازمانشان را بخشی از فرآیند عضویت یا احراز مدرک قرار دهند.
کسانی که در حوزة طراحی رسانه، به ویژه در طراحی روزنامه و مجله کار میکنند، عموما مدرک ژورنالیسم ندارند و در نتیجه شاید از مبانی اخلاق رسانه بیاطلاع باشند. در نتیجه، تصاویر، عکسها و لیاوتها ممکن است نادرست و تقلبآمیز باشند. همان آموزش اخلاقی كه به ژورنالیسم سنتی و آموزش ارتباطات جمعی داده میشود، همان گونه که کریستینز پیشنهاد کرد، باید در اختیار طراحان رسانه و دیگرانی باشد که قصد کار در رسانههای نوظهور را دارند.
کالجها و دانشگاهها باید برنامههای روشمند و مستمر كارآموزی را که در آن حرفهایهای کارکشته را به کلاس درس و اساتید را به سرویسهای خبری و دیگر مشاغل رسانهای میفرستند، برپا كنند. سازمانهای ژورنالیسم و دانشآموختههای این رشته باید برای تعقیب آموزش مداوم اخلاق در سرویسهای خبری و در کلاسهای درس با هم مشارکت کنند. محققان رسانه باید به نحوی روشمند به تصور عامه از عملکرد رسانه بپردازند تا تلاشهای مربیان و دستاندرکاران را در بهبود سواد رسانهای تقویت کنند.
6. مسائل تنوع و جهانیشدن همة رسانهها
صلاحیت فرهنگی یك الزام اخلاقی است. باید به متغیرهایی مانند قومیت، جنسیت، طبقه، دین، سن و... به روشی مستمر و آگاهانه پرداخت. دقت، احترام و شفافیت، ارزشهاییاند که باید پوشش رسانهها از تنوع را هدایت کنند.
کارکنان رسانه باید اخلاق بازنمایی و خود بازنمایی را جدی بگیرند؛ اینکه چگونه گروههای مختلف توسط دیگران به تصویر کشیده میشوند و اینکه چگونه افراد و گروهها خود را نشان میدهند. سیاست به رسمیت شناختن باید تعهد اولیة همة رسانههای دستاندرکار خبر، سرگرمی یا ترغیب باشد. رسانهها باید با نشان دادن جهانی متنوع و طبیعی، تنوع را طبیعی کنند. نباید به این دام بیفتیم که تمایزهای مندرآوردی و ساختگی ایجاد کنیم که به گمان خودمان نشاندهندة تنوع چندفرهنگی باشد. صداقت، كه گاهی اوقات هدف مشكلی میشود، باید نشانة معرف بازنمایی فرهنگی باشد.
باید آزادانه دربارۀ نسبیگرایی فرهنگی و اخلاقی بحث كرد. مرز تمایز بین آنچه دربارۀ فرهنگهای دیگر باید مدارا كنیم و آنچه نباید قبول كنیم، چیست؟
مالکان، مربیان و دستاندرکاران رسانه باید سعی کنند بفهمند آیا تجارب رسانه به خوبی واقعیتهای جهانی را منعکس میکند یا خیر. برای چنین کاری، دستاندرکاران رسانه باید از نظر فرهنگی مطلع باشند و در مسائل مربوط به دین، زبانها و آداب و رسوم، آگاهی داشته باشند. بدون حضور چنین دانش و آگاهیای، رسانهها ممکن است به ضد همجنسگرایی، نژادپرستی و دفاع از طبقهای خاص و نداشتن مدارا در امور دینی متهم شوند. دانشگاهها هم متأسفانه در آموزش مسائل مربوط به تنوع و تکثر به دستاندرکاران رسانه شکست خوردهاند. آموزش زبانها و ادیان دنیا باید برای همة دانشجویان رسانه اجباری شود.
مربیان و دستاندرکاران رسانه باید تلاش بیشتری در جهت احترام به ذینفعان آسیبپذیر رسانه انجام دهند (به ویژه کودکان و گروههای حاشیهای). نباید چه از مردان، چه از زنان، به صورت کالا یا از جنسیت آنها استفاده کنند.
چنانکه در شمارة 3 فوق نشان داده شد، کنگره و FCC باید قوانین مالکیت سختتری برای خبر، در جهت تنوع بیشتر مالکیت ایجاد کنند، یا قوانین موجود را تغییر دهند.
7. دستورالعمل جدید برای آموزش و تحقیق اخلاق
میتوان یک مرکز تحقیقات حرفهای و بین رشتهای دانشگاهی برای تضمین تأمین منابع و حمایت از پروژههای پژوهشی اخلاق رسانه تأسیس کرد. پژوهشگران اخلاق رسانه باید به نحوی روشمند به درك عامه از ژورنالیسم بپردازند تا تلاشهای مربیان و ژورنالیستها را برای ارتقای سواد رسانهای هدایت كنند.
پژوهشگران باید روشهای خلاقانهای ابداع کنند که فلسفة اخلاقی ـ حکمت كهن ـ را در مسائل و فرصتهای واقعی به كار گیرد و دانشگاه و دنیای واقعی را بهتر به هم ربط دهد. ما نیاز به گفتمانی خوب دربارۀ جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و ارزشهایی داریم که آیندة ژورنالیسم و رسانه را محک میزنند. کوپر میگوید سهچهارم نگرانیهای عامه دربارۀ رسانه در مورد اخلاق است، پس چرا این قدر درصد کمی از پژوهشهای رسانه به موضوع اخلاق توجه کردهاند و چرا این قدر تحقیق و پژوهش مداومی که دربارۀ اقتصاد، کارکنان، تصمیمگیری و تأثیرات تبلیغات، روابطعمومی، طراحی رسانه و رسانههای نوظهور شده است، دربارۀ اخلاق ژورنالیسم به عمل نیامده است؟
8. آزادی فردی و مسئولیت
هر که پیامی تولید میکند، باید به یاد داشته باشد هر چه را که میتوان گفت، نباید گفت. رسانههای جدید که در آنها بسیاری با بسیاری سخن میگویند، محفل بحثی برای گفتمان بیسابقهای از نفرت فراهم كردهاند. همة ما در این نبرد آزادی علیه مسئولیت نقش و سهم داریم.
عامه نمیداند چگونه حکومت را در این مسائل برانگیزاند (كوپر) و این موضوع به دستاندرکاران رسانه و مؤسسات، فرصت رتق و فتق امورشان را میدهد. همگی ما باید اخلاق ارتباطیمان را بهبود بخشیم؛ همانگونه که گاندی گفته است:
باید خودمان همان تغییری باشیم که آرزو داریم در جهان ببینیم.
از حکومت نخواهید پا پیش بگذارد و مشکلات شرکتهای خصوصی رسانه را حل کند که زیاد به آزادیهای مطروحه در قانون اساسی وقعی نمیگذارند.
9. پایش مدام محیطِ اخلاق رسانه
باید برای ارتقای آگاهی عمومی، کمیسیونی نخبه دربارۀ وضعیت ژورنالیسم در مصالح عامه تعیین شود. علاوه بر اقدامات دولتی در اخلاق رسانه، یک کنگرة اخلاق مرکب از نمایندگان سازمانهای رسانهای نیز باید سالانه برای تعیین اهداف و استانداردها تشکیل جلسه دهند. کریستینز میگوید اصحاب رسانه نیاز به اخلاقی اصولگرا و گسترده دارند که به دموکراسی اجازة عمل دهد. مربیان و محققان باید کارشان را طبق این بحثها و اقدامات انجام دهند.
نهایت آنكه آنانتا بابیلی، به نكتة خوبی اشاره كرد وقتی گفت دستورالعمل این نشست باید به ما كمك كند تا چشماندازی برای آیندهای مثبت تصویر كنیم. او اظهار كرد كه برای چنین كاری نیاز به توجه هوشیارانه به اصول و ارزشهای اساسی لازم است. این نكته را برای هر كسی که اخلاق رسانه را جدی میگیرد میتوان گفت.