در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
45984

از بى‏كران عهد

خداوندا! مگر تو نبودي كه درخشان‏ترين نور عالم را آفريدي؟ ! بار الها! مگر تو نبودي كه عرش و كرسي را چنان بالا بردي كه همنشين خودت شدند؟ ! پروردگارا! مگر تو نبودي كه


خداوندا!
مگر تو نبودى كه
درخشان‏ترين نور عالم را آفريدى؟ !
بار الها!
مگر تو نبودى كه عرش و كرسى را چنان بالا بردى كه همنشين خودت شدند؟ !
پروردگارا!
مگر تو نبودى كه بحر مواج عشق را پر تلاطم گردانيده و خروشاندى؟ !
خدايا!
آخر مگر تو همو نيستى كه تورات و انجيل و زبور را براى ما هديه فرستادى؟ !
محبوبا!
مگر تو همان نيستى كه خنكاى وصال را در پس آتش فراق نهاد؟ !
جانا،
تو كه قرآن با آن همه عظمتش را به ما مرحمت نمودى
و هزاران ملك و پيامبر و فرستاده جزيى از عطاياى تو به ماست،
محبوب بى‏همتايم،
تو را به آن كليدى كه
خزانه كرمت را تواند كه گشايد;
تو را به درخشش آن خورشيدى كه
آفرينشش تنها تو را شايد;
تو را به زمامدارى تمام مملوكات و آفريدگانت
اى هميشه پاينده و اى تنها هستى بخشنده
تو را به آن مهر تابانى كه زمين و آسمان تو را روشن نموده است
تو را به آن يادگارى كه صلح را براى همه خلايقت‏به ارمغان مى‏آورد
آرى،
تو بودى پيش از آنكه كسى باشد
و تو خواهى بود پس از آنكه كسى نباشد
و آن دم كه اثرى از هستى در هيچ كجا يافت نشود
تنها تو هستى
پس،
اى آنكه تنها تويى كه مى‏دانى چگونه دل و جان‏هاى مرده را زنده توان كرد،
و اى كسى كه تنها خود مى‏توانى جان بى‏مايه سيه رويان مرده دل را بگيرى
اى حيات و هستى من
و اى كسى كه عبادت تنها تو را بايد و شايد
و اى محبوب عالميان
بر آستان مولا و عزيز و سرورم
آن امامى كه سالهاست‏به انتظارش نشسته‏ام
تا راه و چاهم بنمايد
و آن عزيزى كه
خود سالهاست جام هدايت از دست تو نوشيده است
آرى همو را مى‏گويم كه
قصد برپايى علم محبتت را در گستره گيتى دارد
كه درود بى‏پايان تو بر او و خويشان بزرگوارش باد
نه تنها از جانب من و پدر و مادرم كه
از سوى هر آنكه طعم ذره‏اى ايمان و محبت را چشيده باشد
چه در شرق عالم بزيد و چه در غرب هستى
در خشكى قدم نهاده باشد
يا كه در دريا به سير بپردازد
همسنگ عرش بزرگ و با عظمت‏خود
و برابر تمام آنچه بويى از تو دارند;
كه تنها تويى كه مى‏دانى كه چه تعدادند
و هر كدام در هر كجا چه مى‏كنند
درود و صلوات خود را بفرست .
بار الها!
خود شاهد باش كه
چنان عهد و پيمانى بر محبتش مى‏بندم كه
نه تنها بامدادان امروز كه
كار هر صبح و شام من باشد .
و هيچگاه دست از آن نشويم
پس اى مهربان بى‏همتا!
مرا يارى نما كه يارش باشم و
قوتم بخش كه همراهى‏اش كنم .
و تا آنجا كه در توانم باشد،
مرا پاسبخش حريمش گردان
پيش از آن دم كه لب به حاجت گشايد
و پيش از آنكه رقيبان گوى سبقت از من بربايند
خواسته‏اش را برآورده كرده باشم،
به يك اشارتش سر و جان بدهم
و بر اثبات گفته‏ها و كرده‏هايش، برهان بياورم .
خود يارى نما كه
بر همگان بنمايانم كه
بيش از همه‏شان دلم را برده است
و اين نعمت را بر من عطا كن كه
به عشق او و در برابر چشمان دلربايش
جام شهادت را سر كشم .
پروردگارا، مباد!
ولى اگر تو خود خواستى كه ميان من و او
با مرگ كه قسمت همه خواهى گرداند
فاصله بيندازى
بينداز
و در پس آن در حالى كه بر تنم كفنى
همسان تشنگان شهادت پوشانده
و در دستانم شمشيرى از نيام بركشيده
و نيزه‏اى تشنه خون نامردمان مانده
و بر لبانم لبيك ندايش را مترنم گردانده باشى
مرا از قبرم بيرون آر
چه در شهر باشم و چه در صحرا
پروردگارا،
چه مى‏شود بينايى چشمانم را باز مى‏گرداندى تا
آن خورشيد تابان و قرص درخشان را به نظاره مى‏نشستم
و به آفتاب جمالش سرمه‏اى بر ديدگانم مى‏كشيدى،
چه مى‏شد در ظهور او كمى هم كه شده
تعجيل به خرج مى‏دادى
و آمدنش را آسان مى‏نمودى
نظام آكنده از عدل و مهرش را
در همه جا مى‏گستراندى و
مرا همراهش ميگرداندى؟
نفوذى به فرمانش بخش و
پشتش را به خودت گرم نما .
مهربانا،
جهان به دست او آباد مى‏شود
مردگان به دست او زنده مى‏شوند،
و حالا
همان‏طور كه خبر داده بودى
مردم همه جا و همه چيز را در آب و خاك
به دستان خويش آلودند
و چه راست‏خبر داده بودى
خدايا!
پس چرا اين يار غايب از نظر ما نمى‏آيد
همو كه همنام و همگون جد بزرگوارش مى‏باشد
تا كه آنچه تباهى است در هم شكند
و حقيقت را
آنگونه كه شايسته‏اش باشد تجلى بخشد؟
محبوبا!
او را فريادرس هر بيچاره‏اى كه هست،
ياريگر هر بى‏پناهى كه يافته شود،
هر حكمى كه از تو به كنارى زده شده،
و هر آنچه كه از زحمات پيامبر و از آثارش نيست و بر باد رفته بگردان .
تواناى خوبم،
تو خود حافظ و نگهبانش باش كه
ستمگران به كمينش نشسته‏اند
خداوندا!
نه تنها ما را
كه پيامبر خوب و مهربانت را - كه درود تمام عالميان بر او باد - و همه دلدادگانش را به تماشاى رخساره زيبايش بنشان
و غم از دل همه ما بزداى
بار پروردگارا!
آيا شود كه اين عقده غم ز گلوهامان بگشايى
و او را در ميان ما جاى دهى؟
بارالها!
تو كه درياى رحمتت همگان را در خود جاى دهد
خوب مى‏دانى كه
بيگانگان آمدنش را دور
و ما نزديك انگاريم
پس اى يكتاى بى‏همتا،
با هر چه سريعتر آمدنش
در امور ما گشايشى بنما .
خداوندا!
آيا كبودى پايم را مى‏بينى
از بس كه از فراقش و به اميد ديدارش
در آرزوى تسريع در وصالش بر آن كوفته‏ام و
فغان از جان كشيده‏ام كه:
العجل، العجل، يا مولاى صاحب‏الزمان
آمين يا رب‏العالمين


تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد