در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
46010

از صاحب بن عبّاد تا محتشم كاشاني(ادبيّات عاشورا)2

سوزني سمرقندي (وفات 569 هجري) سوزني اهل نسف (نخشب) بوده و در نظم استاد مسلّم و در نثر نيز دستي داشته است، سوزني شاعري مدّاح و هزل گو بوده و از اشعار وي برمي آيد كه شيعه اث


سوزني سمرقندي (وفات 569 هجري)
سوزني اهل نسف (نخشب) بوده و در نظم استاد مسلّم و در نثر نيز دستي داشته است، سوزني شاعري مدّاح و هزل گو بوده و از اشعار وي برمي آيد كه شيعه اثني عشري بوده است. در اثبات شيعه دوازده امامي بودن وي، شعر ذيل گواه است:
•    گويند مهدي آيد، صاحب قرآن برون
•    چون مدت زمانه خواهد بر كران رسيد
در جاي ديگري هم گفته:
سپهر جاه علي افتخار دين كه ز فخر چو شيعه مذهب خود را بر آن علي بندم بسياري از ممدوحانِ سوزني از سادات آل حسن و آل حسين بوده كه در آن زمان در ولايت خراسان سِمَت اميري داشته اند.
از اشعار اوست:
•    از نسل حسين بن علي، شاه شهيدي
•    نز تخمه جمشيدي وز گوهر مهراج1
•    اطهر و اشرف شه آل حسين بن علي
•     آنكه علي جاه او هر روز عاليتر سزد
•    چون مناقب نامه آل علي دفتر كند
•    نام او چون فاتحه آغاز آن دفتر سزد
•    تاج سر سادات حسين علي آنكو
•    پيغمبر حق راست گرامي تر فرزند
•    من از هواي جگر گوشگان پيغمبر
•     نه بر كنم دل تا جان بود موافق تن
•    همه هواي من آن است تا شود ماهر
•     به مدح آل نبي طبع من به نظم سخن
•     از آن چه به، كه مزيّن شود مرا
•    ديوان به مدح عترت كرّار2، شيرِ شيراوزژن3
رشيد الدّين وطواط (وفات 573 هجري)
در قصيده مديحه اي گويد:
•    در فوت من مكوش، مبادا ز حبّ فضل
•    وقت تحسري بود از فوت من ترا
•     در خون من مشو، كه به خونِ شسته ام دورخ
•    بي تو، به حق خون شهيدان كربلا
و در قصيده ديگري سروده است:
•    اي شهِ شرق، اتسز غازي
•     وي هدي را ز تيغت استظهار
•     چون تو بودي به دانش و مردي
•     در زمانه چو حيدر كرّار
•     رفت فرزند تو به عاشورا
•    چون حسين علي به دار قرار
•    صبر كن، صبر كن، خداوندا
•    اِنَّماَ الصبر شيمة الأحرار4
فلكي شرواني(وفات 577 هجري)
فلكي برخلاف شعرا و درباريان هم عصر خويش، تمايل به روش شيعه و دوستي با خاندان علي عليه السلام را داشته است براي نمونه در ضمن قصيده اي كه از زندان به عنوان» شروان شاه« گفته، اشعار ذيل را سروده و ممكن است يكي از علل حبس و خشم شروان شاه، نسبت به فلكي، همين تمايل او به شيعه بودن وي باشد.
•    به نور روضه سيّد، به خاك مشهد حيدر
•    به سنگ خانه كعبه، به آب چشمه زمزم
•     به آب چشم اسيران اهل بيت پيغمبر
•    به خون پاك شهيدانِ عشر ماه محرم5
اثير الدين آخسيكتي(وفات 580 هجري)
اثير الدين به مقام اميرالشعرائي دربار سلاجقه رسيده است وي با اين كه حنفي مذهب متعصّبي بوده با اين وجود در مدح حضرت علي وامام حسن وامام حسين عليهم السلام اشعاري دارد كه از جمله آنهاست:
•    كجا رمزي در اندازد قتيلي چون حسين
•    آرد كجا زهري برافشاند شهيدي چون حسن
دارد در قصيده مدحيه قزل ارسلان هم گفته است:
•    ايمان به دان دو ميوه شاخ پيمبري
•    كاز وي مراد عنصر شبّير و شبّر است
منظور از شبير و شبّر حضرت امام حسن و امام حسين عليهما السلام مي باشد زيرا حسن در اصل به معني شَبّر و حسين به معني شبّير مي باشد.
و در قصيده ديگر گويد:
•    سبزه فكنده بساط، برطرف آبگير
•    لاله حُقه نماي، شعبده بوالعجب
•     پيش نسيم ارغوان قرطه خونين به كف
•    خون حسينان6 باغ كرده چو زهرا طلب7
انوري ابيوردي(وفات 587 هجري)
انوري در خراسان بزرگ آن زمان، داراي شهرت بسيار بوده و معاصر سلطان سنجر سلجوقي بوده است.
از اشعار اوست:
•    اي جوادي كه خاك پايت را
•    بوسه ده گشته هر كه تاجور است
•    عفو فرماي گر مثل گنهم
•    خون شبّير و كشتن شبّر است8
•    حسام دولت و دين اي خداي داده ترا جمال
•     احمد و جود علي و نام حسين9
•     به من از كربت و بلا آورد
•    كه نياورد كربلا به حسين10
جمال الدين محمد اصفهاني(وفات حدود588 هجري)
جمال الدين پدر استاد كمال الدين اسماعيل و سرآمد قصيده سرايان ايران در قرن ششم هجري مي باشد وي حنفي مذهب بوده، اما به تشيع نيز مايل بوده است. از اشعار اوست د رمدح اهل بيت و واقعه كربلا:
•    مباش غرّه بدين گند پير دنيا زانك
•    هزار شوهر كُشت و هنوز بكر اين زن
•     ببين چه كرده او با اهل بيت مصطفوي
•     حديث رستم بگذار و قصه بهمن
•    چه تير غدر كه رخنه نكرد شان سينه
•    چه تيغ ظلم كه خونين نكردشان گردن
•     نه بهر ايشان بود، آفرينش عالم؟
•    نه بهر ايشان بود، ازدواج روح و بدن؟
•    خداي عزّ و جلّ، در زمين دو شاخ نشاند
•    ز يك نهال برون آخته، حسين و حسن
•     يكي زبيخ بكندند آب ناداده
•     يكي به تيغ به زهر آب داده اينت حزن
•     اگر زمانه كسي را به طبع گشتي رام
•     دگر نبودي مر اهل بيت را توسن
•    چو با سلاله پيغمبر آن رود، تو كه اي؟
•     كه از سلامت خواهي كه با شدت جوشن
•     بمير پيشتر از مرگ، تا رسي جائي
•    كه مرگ نيز نياردت گشت پيرامن
و در جائي ديگر در لُغَزي به اسم آب (كه اشاره به لب تشنگي ياران امام حسين عليه السلام دارد) مي گويد:
•    پيوسته در حمايت او لشگر بَلا
•    همواره در رعايت او اهل روستا
•     مقصود جستجوي سكندر به شرق و غرب
•     مطلوب آرزوي شهيدان كربلا
•    گاهي دهد به تيغ زبان رونق سخن
•    گاهي زبان تيغ بدو يا بدانجلا11
خاقاني شرواني(وفات 595 هجري)
خاقاني را به سبب كمالي كه در صناعت شعر داشته، حسان العجم هم لقب داده اند وي شاعري آزاده، بلندنظر، داراي احساسات لطيف، عالي و همّت بلند و مردي كامل بوده است.
چون در روزگار وي بليّه تقيّه12 در طائفه عليّه شيعه مرتضوي، ساري بود، لاجرم وي بعضي از عقائد خود را در قطعه هاي شعر به طريق كنايه ادا نموده است.
خاقاني به علت بدگوئي و حسدورزي مغرضين در دو نوبت مدتي از عمر خود را در زندان حكومتي گذرانده است.
مرحوم شيخ عباس قمي و شهيد قاضي نورالله شوشتري و ديگران او را شيعه دانسته اند.
خاقاني در جائي گويد:
•    علوي دوست باش خاقاني
•     كز عشيره علي است فاضل تر
•     بدشان، بِهْ ز مردم نيكو
•    نيكشان از فرشته كامل تر
و با توجه به اشعار ذيل مي توان گفت كه او به يقين شيعه دوازده امامي بوده است (زيرا فقط شيعيان اثني عشري هستند كه حضرت امام رضا عليه السلام وامامان پس از وي را هم قبول دارند)
در شعري به مطلع:
•    به خراسان شوم انشاءالله
•    آن ره آسان شوم انشاءالله
گويد:
•    بر سر روضه معصوم رضا
•     شِبه رضوان شوم انشاءالله
•     گرد آن روضه چو پروانه شمع
•    مست جولان شوم انشاء الله
و در اشعار ديگري گفته:
•    كو آن كه به پرهيز و به توفيق و سداد
•     هم باقر بود و هم رضا و هم سجّاد
•     از بهر عيار دانش اكنون به بلاد
•    كو صيرفي و كو محك و كو نقّاد
و دليل قطاع تر در شيعه دوازده امامي بودن خاقاني شعر زير است كه اشاره به ظهور حضرت مهدي(عج) دارد:
•    مفخر اول البشر، مهدي آخرالزمان
•    وحي به جاش آمده آيت عدل گستري
از اشعار اوست در وقايع كربلا و امام حسين عليه السلام :
•    با كه گيرم انس كز اهل وفا بي روزيم
•     در همه شروان مرا حاصل نيامد، نيم دوست
•     من حسين وقت و نااهلان يزيد و شمر
•     اي عراق الله جارك سخت مشعوفم به تو
•     گرچه جان از روزن چشم شما بي روزي است
•     ز صد هزار خلف يك خلف بود چو حسين
•     ز صد هزاران بختي يكي نجيب آيد
•    كتف احمد جاي زمام او زيبد14
•     روزي من نيست، يا خود نيست در عالم وفا
•    كه دوست خود ناممكن است اي كاش بودي آشنا
•     من روزگارم جمله عاشورا و شروان كربلا
•     وي خراسان عمرك الله سخت مشتاقم ترا
•    از دريچه گوش مي بيند شعاعات شما13
•    كه نفس احمد بختي رام او زيبد
ظهيرالدين فاريابي(وفات 598 هجري)
تمام ديوان او متبوع و مقبول است به لطافت و سلاست، به حلاوت گفتار و بلاغت اشعار و نهايتِ امتياز را دارد.
به ظنّ قريب به يقين ظهير فاريابي شيعه بوده و اعتقادي محكم و خالصانه به خاندان نبوت داشته است.
از جمله اشعار ذيل گواه اين مدعي است و مي توان گفت: شيعه دوازده امامي بوده است.
•    ظهير با تو چه گويم عجب كه نشناسي
•    غريب خاك خراسان شهيد خطّه طوس
يا در شعري ديگر گويد:
•    اي صبا گر به خراسان گذري بهر ظهير
•    همتي جز زِ دمِ شاه غريبان مَطَلَب
از اشعار اوست، درباره كربلا وامام حسين عليه السلام :
•    اي ظهير از گور نقبي مي زنم تا كربلا
•     مي روم گريان به پابوس حسين تشنه لب1
•    بس كه چشم غم سرشكم، بابلا آميخته است
•    خاك من دارد شرف مانند خاك كربلا16
ابوالمفاخر رازي(وفات حدود 600 هجري)
رازي، اديبي فاضل بوده است، ديوانش به نظر نرسيد، اما اشعاري از او در آتشكده آذر و روضة الشهداء نقل شده است.
اصولاً همانگونه كه در جاهاي ديگر نيز يادآور شده ايم، شاعرانِ شيعه، يا اشعار خود را از جور ظالمان و مغرضين، آن گونه كه بايسته است، ثبت و ضبط ننموده و يا اگر ديواني ترتيب داده اند، از ميان برده شده است. چرا كه از هر صد شاعر شيعه، شعر يكي از آنان هم به دست ما نرسيده است.
براي نمونه به كتاب شرح حال صاحب بن عُبّاد كه در آن ا ز شاعران شيعه عهد وي و پس از وي نام برده شده است، رجوع نمائيد و سپس ملاحظه كنيد كه شعر كدام يك مانده و به دست ما رسيده است؟
اشعار ذيل از ابوالمفاخر رازي است كه ترجمه زبان حال عمر سعد است كه به طمع حكومت ري و طبرستان، راضي به جنگ با حضرت امام حسين عليه السلام شده:
•    مرا بخواند عبيدالله از ميان عرب
•     رسيد بر دلم از خواندنش هزار تعب
•    مرا اِمارت ري داد و گفت حربِ حسين
•     قبول كن كه از او ملك راست، شور و شغب17
•     به ملك ري دل من مايل است و مي ترسم
•    به كينه چون بكُشم پادشاه ملك ادب
•    چگونه تيغ كشم در رخ كسي كه وراست
•    شجاعت و نسب و علم و حلم و فضل و حسب
•    سزاي قاتل او دوزخ است و مي دانم
•    كه اين چنين عمل آرد خداي را به غضب
•    ولي چو در نگرم در ري و حكومت آن
•    همي رود ز دلم خوف نار ذات لهب
ضمنا ابوالمفاخر ترجمه رجز حرّ رياحي را هم به صورت زير بيان نموده است:
•    منم شير دل حرّ مردم رباي
•     كمر بسته پيش ولي خداي
•    منم شير و شمشير برّان به دست
•    كه دارد بر شير و شمشير پاي شهادت
حرّ رياحي را اينگونه بيان نموده است:
•    خوشا حرّ فرزانه نامدار
•     كه جان كرده بر آل احمد نثار
•    ز رخش تكبر فرود آمده
•     شده بر براق شهادت سوار
•     به عشق جگر گوشه مصطفي
•    برآورده از جان دشمن دمار18
بابا افضل كاشاني(وفات 610 هجري)
بابا افضل از رباعي سراياني است كه او را در رديف ابو سعيد ابوالخير و خيّام شمرده اند:
بابا افضل شيعه اثني عشري بوده و مدايحي درباره اهل بيت عليهم السلام دارد كه از جمله آنهاست:
•    از روز ازل مهر علي در دل ماست
•     با مهر علي سرشته آب و گل ماست
•     گويند كه در جهان چه حاصل كردي
•     اندر دو جهان، مهر علي حاصل ماست

 گر مهر علي در دل و جانت نَبُود
از دين محمدي نشانت نبود
اثنا عشري اگر نباشي به يقين
 از دوزخ سوزنده امانت نبود

يا رب به رسالت رسول الثقلين
 يا رب به غزا كننده بدر و حُنين
عصيان مرا دونيم كن در عرصات نيمي
به حسن ببخش و نيمي به حسين19
________________________________________
1- ديوان سوزني سمرقندي، به ااهتمام ناصرالدين شاه حسيني، تهران، 1338، ص 45.
2- كرّار يا حيدر كرّار، لقب حضرت علي عليه السلام و به معني شيرحمله ور و بسيار تكرار كننده است كه اشاره به دلاوريها و رشاتهاي آن حضرت در جنگ با دشمنان اسلام دارد(گزيده اشعار كسائي، ص 51).
3- ديوان سوزني سمرقندي، صفحات 28 و 159.
4- ديوان رشيد الدين وطواط، تصحيح سعيد نفيسي، تهران، 1339، صفحات 8 و 256.
5- ديوان فلكي شرواني، به اهتمام طاهر شهاب، تهران، 1345، صفحات 9 و 47.
6- منظور از حسينان باغ هم حضرت امام حسن وامام حسين عليهما السلام مي باشد.
7- ديوان اثير الدين آخسيكتي، تصحيح ركن الدين همايون فرخ، تهران، 1337، صفحات 27، 50 و 250.
8- ديوان انوري، جلد اول، به اهتمام محمد تقي مدرس رضوي، تهران، 1340، ص 66.
9- مدرك قبل، ج 2، صفحات 706 و 710.
10- مدرك قبل، ج 2، صفحات 706 و 710.
11- ديوان جمال الدين محمد اصفهاني، تصحيح حسن وحيد دستگردي، تهران، 1341، صفحات 17 و 294.
12- تقيّه، در لغت يعني، پرهيز كردن، خودداري كردن، خودداري از اظهار عقيده و مذهب خويش، در مواردي كه ضرر مالي يا جاني يا عِرضي و آبرو رفتن متوجه شخص باشد و تقيه از آن جا پديد آمد كه شيعيان براي مدتهاي مديدي در معرض خطر مغرضين و متعصّبين قرار گرفته بودند. براي اطلاع بيشتر از معني و اصطلاح تقيّه و دستور و زمان پيدايش آن به كتاب ارزشمند «تشيّع در مسير تاريخ» تأليف دكتر سيد حسين جعفري (هندي الأصل) و اصول كافي، مراجعه فرمائيد.
13- ديوان خاقاني شرواني، به كوشش ضياء الدين سجادي، تهران، 1338، ص 2.
14- همان منبع، ص 854.
15- ديوان ظهيرالدين فاريابي، به اهتمام هاشم رضي، تهران، بي تا، صفحات 187 و 280.
16- ديوان ظهيرالدين فاريابي، به اهتمام هاشم رضي، تهران، بي تا، صفحات 187 و 280.
17- شغب يعني فتنه انگيزي و فساد، يا شور و غوغا برانگيختن (فرهنگ معين، ص 2050).
18- روضة الشهداء ملاحسين واعظ كاشفي، تصحيح ابوالحسن شعراني، تهران، 1349، صفحات: 263 و 278.
19- ديوان بابا افضل كاشاني، تصحيح مصطفي فيضي و ديگران، تهران، 1363، صفحات 15، 98 و 263.


تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد