دربارۀ يك مقاله:
دانش دموکراتیک، رسانهها و تجدیدنظر جدی
در مطالعات اخلاق و رسانه و همچنین در پیوند با مباحث دین و رسانه، مطالعات موردی اهمیت خاصی دارند. به ویژه اگر این مطالعات موردی بحث بر سر منابع مرجعی باشد كه توان تاثیرگذاری بر اندیشۀ افراد را داشته باشند. در سپهر فكری غرب، جان استوارت میل متفكری است كه هم در بحث مدارای سیاسی و اجتماعی نقش دارد و هم در بحثهای توجیهی استعماری. در حقیقت اندیشههای وی در میانۀ دو گیومه قرار دارند كه یكی به نفی شخصیت فكری وی میپردازد و دیگری درصدد تقدیس اوست. به هر حال جایگاه وی در میان متفكران و اهالی فلسفه غیرقابل خدشه است. مقالۀ دانش دموکراتیک و تجدیدنظر جدی: تأثیر مطالعۀ مقالۀ دربارۀ آزادی اثر جان استوارت میل در خصوص رواداری آزادی بیان در میان دانشجویان به شدت مذهبی و محافظهکار سیاسی كه نوشتۀ شری بیکر، کواینت راندل، ادوارد ال. کارتر و سکات لونت است، به بررسی تاثیر خوانش یكی از مهمترین نوشتههای این فیلسوف بر مشی دیداری گروهی از نخبگان میپردازد. به این معنا كه اگر ما اثری پایهگذاشتهشده بر تعادل و تسامح را بخوانیم، آیا هجمههای رسانهای میتوانند تاثیری بر ما بگذارند. در حقیقت اهمیت این مقاله از آن روست كه میتواند توان تاثیرگذاری متون مكتوب و متون دیداریای چون رسانهها را بر افراد بررسی كند. گرچه فضای شكلگیری مقاله، آمریكاست ولی مهمتر آن است كه این مقاله در یكی از مذهبیترین دانشگاههای آمریكا اجرا شده است و آمریكا نیز رسانهایترین و رسانهزدهترین كشور جهان است كه خاستگاه بنیادگرایی مسیحی است؛ در نتیجه نتایح این مقاله میتواند تعمیمیابی مهمی پیدا كند. از طرفی این مقاله (كه در حیطۀ بینارشتهای سیاست و رسانه قرار دارد) یك ارزش دیگر هم دارد و آن شناخت یكی از جوامع دانشگاهی آمریكا (دانشگاه بریگم یانگ) و نحوۀ پذیرش دانشجو و فهم سیاستگذاریهای علمی و سیاسی سران آمریكا است كه میتواند در برنامهریزیهای سیاسی و علمی ما هم به كار آید.
دربارۀ جان استورات میل
مقالۀ دربارۀ آزادی نوشتۀ جان استوارت میل، منتشرشده به سال 1859، استدلال قدرتمندی را در دفاع از ابراز نظر فردی بنا مینهد. نقطۀ مرکزی نظر استورات میل این است که «تنها هدفی که به خاطر آن، زور و قدرت میتواند به حق دربارۀ هر عضو یک جامعۀ متمدن، برخلاف میل و خواستۀ او، اعمال شود این است که از آسیب به دیگران جلوگیری کند» استوارت میل، این اصول عدم اجبار و تهدید را برای آزادی بیان به کار میبرد. او طرفدار «آزادی مطلـــق عقایــد و احســاســات در خصوص تمام موضوعات» است. گرچه برای آزادی بیان در حدی که ممکن است این اظهار و بیان به افراد دیگر صدمه برساند، برخی محدودیتها را قائل است. میل، به آزادی بیان نه فقط به عنوان یک حق فردی و شخصی بلکه به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی نگاه میکند «چرا که این آزادی متعلق به آن بخش از رفتار فرد است که مرتبط با افراد دیگر است» استوارت میل، متوجه تمایل به تحمیل ارتودکس به افراد، به عنوان بخش ناخوشایند ذات و طبیعت انسان، میشود؛ تمایلی که «با هیچ چیز جز قدرتطلبی، هرگز تحت کنترل قرار نگرفته و مهار نمیشود». میل، چهار استدلال بسیار متفاوت و کاملا متمایز را برای نتیجهگیری خود مبنی بر اینکه عقاید نباید سرکوب شده و توقیف گردند، ارائه میکند. جدول زیر استدلالهای میل را دربارۀ آزادی بیان برای عقاید و آرا مردود، خلاصه میکند.
دربارۀ آزادی: چرا عقاید و آرا، نباید سرکوب و توقیف شوند؟
1. رأی و نظر مردود میتواند درست باشد: «نظر و عقیدۀ پذیرفتهشده میتواند نادرست باشد و بالطبع برخی نظرات دیگر، درست... در صورتی که عقیدهای وادار به سکوت شود، آن عقیده میتواند، برای چیزی که ما قطعا نمیدانیم، درست باشد. برای انکار این مطلب باید مصون از خطا بودن خود را بپذیریم».
2. ممکن است بخشی از عقیدۀ مردود، درست باشد: «به واسطۀ خطا بودن یک عقیدۀ خاموششده، آن عقیده میتواند شامل بخشی از حقیقت باشد و عموما هم چنین است و از آنجایی که یک عقیدۀ عمومی و رایج دربارۀ هر موضوعی به ندرت تمام حقیقت است یا اینکه هرگز تمام حقیقت نیست، این فقط با برخورد آراء و نظرات مخالف است که باقیماندۀ حقیقت، شانسی پیدا میکند تا فراهم شود».
3. فرد باید پیش از درک کامل نظرات خویش، نظرات و آراء مخالف را شنیده و درک نماید: «حتی اگر عقیدۀ پذیرفتهشده نه فقط درست بلکه تمام حقیقت باشد؛ مادامی که قویا و به طور جدی و صمیمانه در معرض اعتراض قرار گیرد ـ و در واقع چنین نمیشود ـ آن عقیده توسط بیشتر آنهایی که آن را میپذیرند، با درک یا احساس بسیار ناچیزی از زمینهها واصول عقلانی و مستدل آن، تحت پیشداوری و قضاوت مغرضانه قرار میگیرد».
4. حقیقت برای حفظ حیات خود، نیازمند اکتشاف، کنکاش و مباحثه و گفتوگو است: «هر چقدر هم که درست و صحیح باشد، اگر چنانچه به طور کامل، مرتب و بدون بیم و هراس مورد بحث و گفتوگو قرار نگیرد، نه یک حقیقت زنده، بلکه به عنوان یک عقیدۀ متعصبانۀ مرده حفظ خواهد شد...معنی و مفهوم خود عقیده، در خطر از دست رفتن یا ضعیف شدن و محروم شدن از تأثیر حیاتی خود بر ویژگی شخصیتی و رفتار، قرار خواهد گرفت: این عقیده، به یک اقرار رسمی صرف، تبدیل میشود که بیتأثیر بر خوبی ولی تخریبکنندۀ زمینه و ممانعتکننده از رشد هر باور واقعی و قلبی، حاصل تجربۀ مستدل یا فردی است».
***
نویسندگان مقاله در همان ابتدا نتایج مطالعۀ خود را این گونه عرضه كردهاند:
این مقاله یك مطالعه و بررسی بر روی 349 نفر از دانشجویان به شدت مذهبی و محافظهکار سیاسی است. این مطالعه در نهایت به اثبات میرساند كه مطالعۀ مقالۀ دربارۀ آزادی نوشتۀ جان استوارت میل و گذراندن دورۀ تاریخ و تئوری اولین اصلاحیه،1 منجر به تأثیر آماری معنیداری روی رواداری (هم به صورت انتزاعی و هم خاص) در مقابل آزادی بیان میگردد. دیگر متغیرها نیز مانند فعالیتهای مبلغ مذهبی و استفاده از جراید و اخبار اینترنتی بر روی رواداری(تساهل) تأثیر دارند. استفاده از اخبار تلویزیون تأثیر ندارد!!!
سپس در تبیین اهمیت مقاله و مطالعۀ صورتگرفته آوردهاند:
مدتهاست که رواداری(تساهل) در ارتباط با موضوعات بومی در ایالات متحده، موضوع مورد بحث و تحقیق دانشگاهی شده است. رواداری در زمینۀ ارزشهای دموکراتیک و حقوق حقه (از قبیل آزادی بیان) نیز موضوع مهمی در جو فعلی متأثر از جنگ عراق، شده است. وزیر امور خارجه آمریکا، کاندولیزا رایس گفته که ایالات متحده «باید جوانان را در سراسر دنیا بسیج کند تا بدگمانی بیعدالتیهای گذشته را درهم بشکنند و روح جدیدی از رواداری و احترام متقابل را پرورش دهند» این مقاله بر روی رواداری حقوق آزادی بیان در میان دانشجویان به شدت مذهبی و محافظهکار سیاسی تمرکز دارد. بهانۀ این مطالعه دعوت از مایکل مور برای سخنرانی در یک کالج ایالتیِ نزدیک به دانشگاه بریگم یانگ،[1] فقط چند روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری نوامبر 2004، بود. این تحقیق در جستوجوی این بود که تأثیر مطالعۀ دو فصل اول مقالۀ دربارۀ آزادی نوشتۀ جان استوارت میل و شرکت در دورۀ قانون رسانه را بر روی تساهل دانشجویان (هم به صورت انتزاعی و هم خاص) ارزیابی كند.
اینكه چرا نویسندگان مقاله چنین دانشگاهی را انتخاب كردهاند، برمیگردد به ساختار كاملا مذهبی و نخبهسالارانۀ آن؛ كه نشان میدهد حتی در جامعۀ آمریكا نیز جهت تربیت كادرهای مذهبی و سیاسی آیندۀ خود، اقدام به تاسیس دانشگاههای خاص كردهاند:
مدارک و شواهدی وجود دارند که در میان نوجوانان آمریکایی (در ردۀ سنی 13 تا 19 سال)، نوجوانان مورمون (فرقهای که دانشگاه بریگم یانگ بیشترِ دانشجویانش را از آن جذب میکند) در بسیاری جهات، مذهبیتر از دیگران هستند؛ به طوری که آنها در عمل به عقاید دینی خود، متعهدترین افراد هستند. اسمیت و دنتون در کتاب خود در سال 2005 با عنوان جستوجوی روحانیت: زندگی مذهبی و روحانی نوجوانان آمریکایی، گزارش میدهند که نوجوانان مورمون بیشتر احتمال دارد که هفتهای یک بار در امور و کارهای مذهبی شرکت کنند؛ ... اهمیت عقاید دینی و مذهبی در شکل دادن به زندگی روزانۀ آنها به عنوان فوقالعاده مهم رتبهبندی میشود؛... یا، هیچ شک و شبههای دربارۀ عقاید مذهبی ندارند یا موارد شک آنها بسیار ناچیز و کم است ... تعداد بسیار کمتری از نوجوانان مورمون آمیزش جنسی نامشروع و مصرف مواد مخدر داشتند؛... دفعات کمتری در سال مشروبات الکلی مصرف کرده بودند؛... یا در سال گذشته برنامههای غیر مجاز برای سنین کمتر از 18 سال یا برنامههای تحریکآمیز جنسی تماشا کردهاند ... دانشجویان این دانشگاه به عنوان یک الزام جهت حضور در دانشگاه، متعهد میگردند که به قانون شرافت وفادار و پایبند بوده و به عنوان شرط ورود به دانشگاه، گواهی و تأییدیۀ مربوط به کلیسا را از اسقف محلی خود ارائه دهند که گواهی دهد که دانشجو روابط جنسی پیش از ازدواج ندارد؛ با عفت و پاکدامنی زندگی میکند؛ از مشروبات الکلی، تنباکو، چای، قهوه و سوء استفاده یا استفادۀ نادرست از اجسام، پرهیز و امتناع میکند؛ به طور مرتب در کارها و فعالیتهای کلیسا شرکت میکند و استانداردها و ضوابط را در لباس پوشیدن و آراستگی، رعایت مینماید. از نظر سیاسی دانشجویان دانشگاه بریگم یانگ به طور فوقالعاده و مبهوتکنندهای محافظهکار و جمهوریخواه هستند. برای نمونه ـ برای فهم بهتر نقطهنظرات سیاسی دانشجویان دانشگاه بریگم یانگ ـ زمانی که هلن تامس، روزنامهنویس لیبرال، از طرف شرکت انتشارات کاخ سفید، در سپتامبر 2003 برای حاضرین در دانشگاه بریگم یانگ سخنرانی کرد، دهها دانشجو ناگهان جلسۀ سخنرانی دانشگاه را ترک کردند چرا كه هلن تامس، جورج دابلیو. بوش را بدترین رییسجمهور تاكنون خطاب کرده و سخنرانی خود را با انتقاد شدید از جنگ در عراق و آقای بوش آغاز کرده بود. یکی از دانشجویان در نامۀ خود به روزنامه دانشگاه، دیلی یونیورس، ابراز داشته بود که «گردهمایی دیروز با حضور هلن تامس حالت تهوع به من داد».
در ادامۀ مقاله، نویسندگان تلاش میكنند تا یكی از رئوس مطالعاتی مهم این دانشگاه را معرفی كنند؛ سرفصلی كه نقش مهمی در شكلگیری فهم رسانهای دانشجویان دارد:
روشهای ارتباطجمعی 300 به عنوان معرفی تاریخچۀ اولین اصلاحیه و قانون و تئوری آزادی مطبوعات؛ مقررات و خطمشی رسانه؛ ارتباط میان قانون و اخلاقیات؛ موارد حیاتی اخلاقی در روشهای ارتباطجمعی به صورت حرفهای، یكی از موارد درسی این دانشگاه است تا هر دانشجو قادر باشد دربارۀ موضوعات پیچیده از جمله نقش و ارزش اجتماعی آزادی بیان و مطبوعات در جامعه و اولین اصلاحیه بر قانون اساسی ایالات متحده، تاریخچۀ آن و کاربرد آن در عمل برای ارباب رسانههای جمعی، بحث و گفتوگو کرده، به طور انتقادی و تحلیلی تفکر نموده و آگاهانه مطلب بنویسد. در زمان این تحقیق و هنگام بازدید مایکل مور از منطقه، دانشجویان در این دورۀ 5/2 ساعت در هفته به مدت تقریبی 6 هفته شرکت میکردند و قبلا مقاله میل را مطالعه و بررسی کرده بودند.
نویسندگان مقاله نقطۀ عزیمت خود را ـ برای آغاز مطالعه ـ دیدار مایكل مور از این دانشگاه قرار دادهاند؛ مایكل مورِ دموكرات در دانشگاه جمهوریخواهان به شدت محافظهكار:
هنگامی که خبر بازدید احتمالی مور از UVSC (منطقهای در نزدیكی دانشگاه بریگم یانگ) منتشر شد، بلافاصله بحث و جدلها را برانگیخت. یک دانشجوی UVSC که سرباز قدیمی ارتش ایالات متحده در مبارزات افغانستان در سال 2003 بود، نگرانیهایاش دربارۀ سوءاستفاده از پولهای دانشجویان برای پرداختن به مور را مطرح کرد و قسم خورد که این رویداد را تحریم کند. اعتراض عمومی به سخنرانی برنامهریزیشدۀ مور، به ویژه گزارش هزینۀ 40,000 دلاری سخنرانی او، منجر به این شد که ویلیام سیدربرگ، ریاست UVSC، برای متعادل کردن قدرت بیان مور، از یک سخنران محافظهکار دعوت کند. سرانجام، شان هانیتی، مجری محافظهکار مصاحبههای تلویزیونی، دعوت UVSC را برای سخنرانی در دانشگاه در 11 اکتبر 2004، دقیقا چند روز پیش از بازدید 20 اکتبر مور، پذیرفت. دعوت مور عکس العمل هایی را برای UVSC بدنبال داشت. مقامات قانونگذار ایالتی تهدید کردند که کمکهای مالی را از مدرسۀ ایالتی مضایقه کنند!!! و دانشجویان UVSC شکواییۀ ناموفقی را برای اخراج دانشجویانی که مور را به دانشگاه دعوت کرده بودند، منتشر ساختند. یك تاجر محلی مبلغ 25,000 دلار را برای لغو دعوت مور به UVSC پیشنهاد کرد. این تحقیق در گرماگرم این بحث و جدال، پیش از سخنرانی مور در UVSC انجام شد. بازدید و سخنرانی مور، در نهایت بدون واقعه و رویداد مهمی صورت گرفت. جمعیتی در حدود 000,8 نفر از مردم که بلیط تهیه کرده بودند، به اعتراضهای او به حکومت بوش گوش دادند و برخی از شرکتکنندگان به خبرنگاران اخبار محلی گفتند که مور آنها را متقاعد کرد. برخی از حاضرین، دانشجویان دانشگاه بریگم یانگ بودند. یک دانشجوی سابق دانشگاه بریگم یانگ فیلم مستندی با نام این، ایالت را تقسیم کرد، دربارۀ بازدید مور از بخش یوتا، ساخت.
اهمیت این بخش از مقاله كه در اینجا بازتاب یافت در فهم وجود نابردباری سیاسی حتی در جامعۀ آمریكاست كه در پشت نقاب تبلیغات رسانهای، مهد آزادی بیان خوانده میشود. نمونهنامۀ زیر نوشتۀ یكی از دانشجویان كالیفرنیایی كه در متن مقاله آمده جالب توجه است:
من مجبورم به مردمی که چیزهایی شبیه «چرا ما 40,000 دلار به او میپردازیم تا اینجا بیاید و آن کسی که هستیم را تغییر دهد» را میگویند، بخندم. مردم! او میآید تا سخنرانی کند. او برای تاراج و چپاول، گرفتن و بردن آیین و مذهب ما و مجبور کردن ما به قبول اصول آزادیخواهی، با سپاهی از هواخواهان و پیروان شرور به سوی ما لشکرکشی نمیکند. این فقط یک سخنرانی است! بروید یا نروید، این انتخاب شماست. هیچ کس، کسی را مجبور به پذیرفتن و باور کردن آنچه که او باید بگوید، نمیکند.
نویسندگان مقاله در بخشی از نوشتارشان به ارائۀ تعریفی از رواداری و نارواداری میپردازند:
تحمل و عدم تحمل
قانونمندی اجتماعی رواداری سیاسی، به طور ساده، دانش دموکراتیک است.
رواداری زمانی اتفاق میافتد که شخصی به طور مرتب و مداوم آزادیهای مدنی تضمینشدۀ افراد یا گروهها را، چه آنها را تأیید کند یا نه، حمایت میکند.
مفهوم رواداری سیاسی، تمایل اشخاص را به مجاز دانستن اظهارنظر سیاسی توسط گروههایی که نقطهنظراتشان با آنها در تضاد است، نشان میدهد.
مردم در صورتی که از همۀ محدودیتهای فعالیتهای سیاسی که از نظر قانونی مجاز نیستند، حمایت و طرفداری کنند، فاقد رواداریاند، ... مردم اگر خواستار بسط و توسعۀ کامل حقوق شهروندی برای همۀ افراد دیگر، بدون هیچ استثنایی باشند، دارای رواداریاند.
دو محقق به نام بوبو و لیکاری (1989) اطلاعات حاصلآمده از بررسی جامعه را به منظور اندازهگیری تأثیر تحصیلات بر روی رواداری سیاسی، بررسی کردند. این مؤلفین نتیجهگیری کردند که «تحصیلات نقش و سهم مثبت بسیار مهمی در رواداری ایجاد میکند، ورای تـــأثیرات ســن، جنسیت، نــژاد، منطقه، درآمد خــانواده، مذهب، محافظهکــاری سیاسی و عـــدم امنیت روانــی». و اینكه هر چه میزان تحصیلات بیشتر باشد، میزان رواداری بیشتری قابل انتظار خواهد بود؛ حتی زمانی که گروه مقابل، مورد تنفر باشند. فون التن و ریمر (1992) یک بررسی ملی بر روی 244,4 نفر افراد بزرگسال را تحلیل کردند و نتیجه گرفتند که پاسخدهندگان ـ که به طور عمده به روزنامهها و جراید برای كسب اطلاعات اعتماد داشتند ـ دارای رواداری بیشتری نسبت به پاسخدهندگانی هستند که به طور عمده به اخبار تلویزیون اعتماد داشتند. مؤلفین همچنین گزارش دادند که تحصیلات، عامل مثبت رواداری است در حالی که سن و تعصب مذهبی عوامل منفی رواداری هستند. ریمر (1996) به طور خاص نقش مذهب را در شکل دادن طرز تفکرات و نگرشها دربارۀ آزادی در اولین اصلاحیۀ قانون اساسی آمریكا مورد کاوش قرار میدهد. بر اساس اطلاعات به دست آمده از یک نظرسنجی عمومی ملی، ریمر نتیجهگیری میکند که:
هر چه فرد مذهبیتر باشد، رواداری و تساهل فرد از دیگر آزادیخواها