مساجد در کشورهاي اسلامي نمونه اي از هنر مقدسي هستند که وقتي به راز و رمز آن پي مي بريم شگفتي و هيجان به سراغمان مي آيد. مساجد در هر يک از کشور هاي اسلامي با تيپولوژي خاص خود ساخته مي شوند يا ساخته شده اند، با اين حال مشترکات بينشي بسياري در همه آنها ديده مي شود. در تعريف مسجد مي توان گفت که بنايي است بر پا شده بر محوري نامرئي. محوري که طراحي اصلي مسجد بر مبناي آن است. اين محور نامرئي کعبه است، کعبه به لحاظ جغرافيايي و معنوي در قلب اسلام قرار دارد. محراب مساجد در جهت آن است و مسلمانان رو به سوي آن نماز مي گذارند. از اين رو دنياي اسلام را مي توان چرخ عظيمي فرض کرد که مکه کانون آن و پره هاي اين چرخ، همه مساجد سرتاسر جهان هستند. شايد به خاطر همين موضوع است که در قلمرو اسلام، همه هنرها در خدمت مسجد بوده اند. به گزارش ميراث، براي شناختن جايگاه مسجد در شهرهاي اسلامي بد نيست که به عناصر اصلي يک شهر اسلامي توجه کنيم، در شهرهاي اسلامي بازار به عنوان ستون فقرات شهر به حساب مي آيد که در کنار و يا در داخل آن کاروانسرايي هم وجود داشت. شما اگر گشتي در بازار يکي از همين شهرها بزنيد به حمام برمي خوريد جايي که براي طهارت و پاکيزگي مسلمانان ضروري بود. در داخل همين بازار و يا در نزديکي آن مسجدي قرار دارد که سيل مسلمانان و نمازگزاران را از محيط پر قيل و قال بازار، به محل امن و آرام خود فرا مي خواند.
در حقيقت مسجد مرکز ثقل بناي شهرهاي اسلامي بود و معماري آن متناسب با شرايط اقليمي، مصالح در دسترس و تحت تاثير سنن و خصوصات محلي ساکنان هر منطقه شکل مي گرفت. مسجد به عنوان نهاد مذهبي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي داراي وظايف گوناگوني بود و در واقع هنوز هم هست. مسجد جايي بود که در آن به روي همه و در همه وقت باز بود و يکسان به همه مسلمانان تعلق داشت. رهگذران بدون سرپناه و يا اميران با جاه و مقام و ياکاروانيان مي توانستند به مسجد بروند و حتي در آن استراحت کنند. گاهي مسجد را مي بينيم که به صورت يک موسسه آموزشي درآمده و از مراحل ابتدايي تا دروس پيچيده صرف و نحو و فلسفه و وعظ در آن برگزار مي شد. از نگاهي ديگر مي توان گفت که مسجد نمايشگاهي از هنر اسلامي و نمادي بي نظير از معماري اسلامي است. در واقع معماري و هنري که در مساجد به کار مي رفت، شناسنامه هنرمندان مسلمان در هر دوره از تاريخ است. مهندسي، گچ بري، آجرکاري، موزاييک سازي، کاشي کاري، سفال گري، سنگ تراشي، مقرنس سازي، آيينه کاري، کنده کاري، منبت کاري، خاتم کاري، نگارگري، خوش نويسي، تذهيب، فضاآرايي، محوطه سازي و... نمونه هايي از هنرهايي هستند که توسط هنرمندان عاشق درطراحي و ساخت گنبد، محراب گلدسته، ستون و منبر هريک به واسطه فلسفه اي که در درون خود داشتند پيامي را به مخاطبان القا مي کردند. اين پيام ها، پيام هاي عرفاني بودند که در تمام زواياي زندگي مسلمانان ريشه داشتند و دارند.
موضوع جالب اين است که معماري اسلامي در حالي شروع به کار کرد که فاقد هرگونه علم و اطلاع و سابقه باستاني در هنر معماري بوده و به عبارت بهتر کار را با دست خالي آغاز کرد.
در واقع به نظر مي رسد که آتشکده هاي زرتشتيان ايران و چهارطاقي آنها به عنوان الگويي براي ساخت مساجد بود و از طرفي خيلي از مساجد بر روي همين آتشکده ها و کليساهاي مسيحيان بنا شدند و از همين طريق بود که معماري اسلامي در راه تکامل گام برداشت و طولي نکشيد که در آنچه از ديگران تقليد کرده بود تجديد نظر کرد و آنهايي را که با طبيعت و مقتضيات او هماهنگي نداشت و بيگانه مي نمود و يا با سليقه اش سازش نداشت حذف کرد و خود به عنوان يک معماري با هويتي مستقل در زندگي مردم مطرح شد. حالا که به بناي مساجد دقت مي کنيم نمادهاي زيبا و تحسين برانگيزي را در آنها تشخيص مي دهيم که بد نيست به بعضي از آنها اشاره کنيم. مناره: مناره جايي بود که از بالاي آن موذن مسلمانان را به نماز فرا مي خواند. همچنين ديدن آن مناره از راه دور دليل بر وجود مسجدي بود. نخستين مناره ها عموما در جلو حياط و در محور محراب مسجد ساخته مي شدند و گاهي هم درگوشه حياط و يا کاملا خارج از مسجد ايجاد مي شدند.
گنبد: گنبد در اسلام نماد طاق فلک است و از آنجا که گنبد رو به آسمان کشيده شده نوعي تمناي عروج را براي فرد مسلمان تداعي مي کند. در معماري ايراني هم که اساس آن گذر از مربع به دايره و در واقع گذر از ميرايي به ناميرايي است، وجود گنبد تداعي کننده جاودانگي است. مربع نماد زمين و دايره نماد آسمان است و از زمين به آسمان صعود کردن پس از هبوط اوليه انسان، آرزوي ديرينه بشر است. صحن و حوض: مسلمان وقتي به قصد نماز وارد مسجد مي شود موظف است قسمت هايي از بدن را بشويد و اين کار را در حوضي انجام مي دهد که معمولا درصحن مسجد قرار دارد و با اين کار ناپاکي را از خود دور مي کند. از طرفي وجود حوض در مساجد تاکيدي است براهميت آب در اسلام.
در ورودي: در ورودي نيز يکي از ارکان مهم مسجد است. زيرا اين در جدا کننده دو منطقه پاک و ناپاک است. در همين جاست که نمازگزارن کفش را از پا درآورده و وارد نمازخانه مي شوند. در واقع هميشه دروازه ها نماد جداکنندگي يک محيط بيروني از يک محيط مقدس داخلي هستند و از آنجا که خيلي از مساجد اسلامي درون گرا هستند، با نگاه به منظر بيروني مساجد نمي توان آنچه را که در داخل مي توان مشاهده کرد حدس زد.
محراب: محراب نوعي تورفتگي است که جهت مکه و نماز خواندن را نشان مي دهد. محراب اصولا شگرد و تدبيري است که هم صداگير است و هم صدا را تشديد مي کند. يعني علاوه بر اينکه جلو گيرنده صداست، ضمنا تشديد کننده آن هم هست. جالب است بدانيم که اين محراب نيست که تقدس دارد بلکه تقدس آن به جهت رو به قبله بودنش است و براي همين موضوع است که تقدس فوق العاده اي پيدا کرده است.
منبر: منبر بيشتر در مساجد جامع ديده مي شود. براي ترصيع منبرهايي که از چوب ساخته و حکاکي مي شدند از صدف و عاج بهره مي بردند. امام جماعت از منبر استفاده مي کرد تا جماعت مسلمان حاضر در مسجد را مورد خطاب قرار دهد و همواره وعظ يا سخنان خود را از پله يکي مانده به آخر انجام مي دهد و آن پله آخري که خالي مي ماند خاص حضرت پيامبر است.
صفه(دکه): دکه هم از نظر عبادي اهميت در خور توجه داشت، که در حد فاصل محور قبله در نقطه اي درست وسط مسجد قرار مي گرفت و ما امروزه آن را بيشتر در سمت راست مي بينيم. دکه جايي است که مکبران در آنجا قرار مي گرفتند و با استفاده از کلمه تکبير (الله اکبر) در مراحل مختلف نماز، هماهنگي ميان نمازگزاران را ايجاد مي کردند. در واقع وجود دکه بيشتر براي نمازگزاراني بود که در صفوف عقبي که نه امام جماعت را مي ديدند و نه صداي او را مي شنيدند، ضرورت داشت. اما همه اينها بخشي از ضروريات و ملزومات مساجد در قرون اوليه اسلامي بوده، وسايل عبادي ديگر هم در آن مسجد ديده مي شد که به شرح زير هستند: کرسي هايي براي نگهداري قرآن، کرسي متفاوت ديگري براي تعليم قرآن، رحلي براي باز کردن قرآن، صندوقچه صدقات، يک يا چندين سجاده، چراغ و نيز شمعداني هايي که در کنار محراب بود و در ماه رمضان روشن مي شد و قبله را در هاله اي از نور تقدس فرو مي برد.
www.ebtekarnews.com