تابلوی عظیم گوئرنیکا ، اثر مشهور پابلو پیکاسو
، هنرمند اسپانیایی ، در ارتباط با وضعیتی بحرانی در اسپانیا پدید آمد.
این اثر ، واکنشی بود به بمباران یکی از شهرهای
اسپانیا ، توسط ژنرال فرانکو . فارغ از علت و چون و چرایی این رخداد هولناک که
نزدیک به هزار و هشتصد و پنجاه نفر در آن جان باختند ، آنچه در این جا اهمیت دارد
نوع و کیفیت واکنش نقاش ، به این ماجراست.
کوئرنیکا ، با بسیاری از آثار پیکاسو متفاوت است
. نه به لحاظ فرم و ساختمان صوری اثر ، بلکه آنچه این اثر را متمایز کرده است
، حضور فراگیر مرگ و آگاهی در این اثر است.
حضور پیکاسو در فرانسه در زمان اشغال آن توسط
نازی ها ، پیامد چندانی از جنک با خود به همراه نداشت . هر چند در این زمان ،
پیکاسو در لوور مشغول نقاشی است ، اما آنچه خلق می شود به جنگ و پیامدهای آن مرتبط
نیست .
جنگ پیکاسو ، جنگ داخلی اسپانیاست . آنچه پس از
این رخداد ، برای پیکاسو آشکار می گردد ، مرگ ( یکی از وضعیت های مرزی )
است.
پیکاسو برای اول ، حضور مرگ را در نزدیکی خود
احساس می کند. او تا پیش از این ، بارها ، عشق (یکی دیگر از وضعیت های مرزی ) را
تجربه کرده است. اما این اول بار است که او با مرگ اینگونه برخورد دارد.
وضعیت های مرزی به آن دسته از موقعیت ها اطلاق
می گردد که برای درک آن ها ، حتما بایستی در آن وضعیت قرار گرفت. یعنی برای درک
عشق بایستی عاشق شد و برای درک مرگ ، باید مرد.
آنچه ناگفته پیداست این است که کسی که در یکی از
این وضعیت ها قرار می گیرد ، راه گریز و گزیری از آن نخواهد داشت.
پیکاسو به سراغ قتل عام غیر نظامیان هموطن خویش
می رود. او پس از اسکیس های اولیه ، گئورنیکا را به وجود می آورد. او به
لحاظ فرمی از منابعی بسیاری الهام می گیرد . از آثار تاریخی شرقی تا هنر فولکلور اسپانیا
، از کوبیسم تا تجربه های رنگی دوره ی آبی . آنچه پدید می آید اثری عظیم درباره ی
مرگ، درد و رنج انسانی است.
آنچه پیکاسو از مرگ می داند ، بسیار اندک است.
رخداد بمباران غیر نظامیان ، نقاش را در وضعیتی قرار می دهد که به واسطه ی ارتباط
درونی با آن ، امکان نوعی همزادپنداری برای او فراهم می گردد. در این شرایط او به
نوعی به درک یک وضعیت مرزی نائل می آید. وضعیتی که پیکاسو برای ارائه ی گزارشی از
آن ، بایستی خود آن را تجربه کند.
آنچه در این اثر رخ داده است ، پیش از گزارش قتل
عام غیر نظامیان اسپانیا ، گزارش مرگ پیکاسو است.