براتعلی چگینی
دربارهی شعر نظریات گوناگونی بیان شده است. از آن جمله گروهی آن را مظهر زیبایی و جمال، و غایت هنر و کمال میدانند. مثلا ارسطو گفته است: «شعر سخنی است که شوری در دل میانگیزد.»
از آنجایی که روح انسان دارای لطافت ویژه ای است؛ همیشه پذیرای زیباییهاست. به عبارت دیگر، انسانها فطرتا خوبی و زیبایی را دوست دارند، و برای رسیدن به آن تلاش و کوشش میکنند. هنر هم، یکی از جلوههای زیبایی است که در این عالم وجود دارد. و هیچ انسان روشنضمیری را نمیتوان یافت که با هنر مخالف باشد. بلکه همگان، آن را در هر قالب و نوعی که باشد، میستایند.
هنر در شکلهای گوناگونی ظاهر میشود. نظیر: خوشنویسی، شعر، نویسندگی، نقاشی و ... . لکن شعر یکی از کهن ترین انواع هنرهای کلامی به شمار میرود. انسان با شعر میتواند مطالبی که فهم آنها دشوار است را در قالبهای ساده، زیبا و هنرمندانه به جامعهی خویش ارائه کرده، و خود را سریع تر به هدف که همان هدایت و رساندن مخاطبان خود به مقصود است، برساند.
انسان از زمان تولد خود، نخستین اشعار را در لالایهای مادرانه میشنود و تا پایان عمر نیز، با شعر و شاعری سروکار دارد. کمتر کسی را میتوان یافت، که هرچند بیسواد باشد قطعه شعری را به خاطر نداشته باشد.
حضرت امام خمینی(ره) در وصف شعر و کارایی آن میفرمایند: «لسان شعر بالاترین لسان است.» در کشور ما شعر جزء شاکلهی ذهنی همهی ایرانیان است، چون که کشور ما مهد شعر، و خاستگاه شاعران نامی است؛ شاعران بزرگی همچون: فردوسی، سعدی، مولوی، حافظ، شهریار، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و ... که هر یک از مفاخر این کشور بزرگ و سرافراز محسوب میشوند.
جوامع بشری نیازمند به انسانهای وارسته و الهی اند. تا آنها را برای خود اسوه قرار دهند. در این میان شاعران مکتبی میتوانند با خودسازی و کسب کمال مطلوب از جملهی اقشار تاثیرگذار در جامعهی خویش باشند. و علاوه بر خود، دیگران را به مقام قرب و محبت الهی برسانند. و صد البته از چشمهسار وجود چنین شاعرانی، پیوسته خیر و نیکی، کرامت و فضیلت میجوشد و طالبان حقیقت را سیراب میکند. این درک، مستلزم آگاهی و آشنایی با فرهنگ غنی اسلامی و اهلبیت علیهمالسلام است. چرا که به راستی این خاندان پاک، معدن رحمت الهی اند.
آری، اینگونه شاعران در میان مردم مقامی والا و ارجمند دارند و شعرشان هم در شمار گنجینههای ناب ادب اسلامی به یادگار خواهد ماند.
برای رسیدن به قرب الهی ما نیازمند به وسیله و واسطه هستیم:
«یا ایها الذین آمنوا اتقو الله و ابتغوا الیه الوسیله؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و به سوی او وسیله بجویید.»(مائده-آیهی 35)
از آنجایی که مصداق کامل این وسیلهو واسطه، ائمهی اطهار علیهمالسلام اجمعین میباشند، بنابراین لازم است که سیرهی آنها را در زندگی خویش جلوه بیشتری دهند. و در این حال، انسانی و خوددار عمل و رفتار (شبیه به محبوب و امام خود) نمایند. و البته چنین شاعران و نویسندگانی منشا خیر و برکت میشوند. «لکل شیء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت؛ هر چیزی اساس و پایه ای دارد و اساس اسلام محبت اهل بیت است.»(امالیِ شیخ مفید، ج 1، ص82)
پس از خدای تعالی، وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهلبیت علیهمالسلام در راس تمام کمالات و فضائل اخلاقی اند: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه». هیچکس صلاحیت الگو شدن برای مسلمانان را ندارد، مگر این که خود را به نحوی به این خاندان پاک، و منبع رحمت الهی متصل کرده باشد و از اقیانوس بینهایت علم و معرفت آنها بهرهها برده باشد.
جامعه ای از نظر روحی و فکری متعالی است که شاعرش دلسوختهی محبت اهلبیت علیهمالسلام، و اهل گریه و اشک و عبادتهای نیمهشب و خلوت با رازدار جهان هستی باشد.
آری، اشعاری بر دل مخاطب اثر میگذارد و ماندگار خواهد بود که از ایمان، اخلاص، و محبت به خاندان پاک رسول الله(ص) نشات گرفته باشد. چرا که تمام خوبیها و فضایل اخلاقی و انسانی، برگرفته از این خاندان نور است.
که «کلامکم نور و امرکم رشد؛ سخن شما نور، و دستور شما هدایت است.»(زیارت جامعه کبیره)
به گواهی تاریخ اینگونه آثار ادبی جاودانه و هدفدار خواهند بود. چنین شاعران و نویسندگانی فرزانه و بزرگوار میباشند.
قبل از ظهوردین اسلام، شعر و به طور کلی هنر تابع سنتها و قواعد خاص قبیله ای خود بود و از ارزشهای متکی بر گذشتهی تاریخ قبایل عرب دفاع میکرد. اما با ظهور دین اسلام دعوت مردم به یکتاپرستی، تلقی تازه ای از هنر و سبکهای گوناگون هنری در اذهان به وجود آمد که به طور کلی سرنوشت شعر و هنر را تغییر داد. ارزشهای الهی جایگزین باورها و معیارهای پیشین شد.
شعر از نظر تاریخی گسترهی وسیعی از ادبیات عرب را به خود اختصاص میداد به طوری که باید آن را شناسنامهی زبان و تاریخ عرب دانست. و آنگونه که در تاریخ ثبت شده، گاهی یک قصیده یا یک بیت، قبیله و قومی را به سوی افول و نابودی میبرد. و از سویی دیگر، قوم و قبیله ای دیگر را به سوی اعتلا و سربلندی پیش میبرد.
قبل از ظهور اسلام شعر هویت غیردینی و غیر شرعی داشت. شعرای عصر جاهلیت در اوصاف بتها و خدایان، و برای تفاخر قبیله ای خود شعر میسرودند. در پاسخ به دعوت پیامبر اسلام(ص) از مشرکان و کفار برای پذیرش اسلام، مشرکان مکه نسبتهایی از قبیل مجنون، ساحر و شاعربودن به پیغمبر(ص) دادند. و این کار به این دلیل بود که قرآن کریم دارای جاذبهی فوقالعاده ای در افکار مردم بود. و کفار هم میدیدند که آهنگ دلنشین قرآن در درون جان مردم نفوذ کرده و مردم نیز شیفتهی آن گردیده اند. بنابراین برای پردا افکندن بر این نور الهی گاهی آن را «سِحر» مینامیدند؛ زیرا در افکار مردم نفوذ مرموزی داشت.
و گاهی هم به مصداق «بل هو شاعر» (انبیا- آیهی 5) آن را شعر میخواندند، چون که دلها را تکان میداد و با خود میبرد.(تفسیر نمونه)
با توجه به آنچه گذشت، این پرسش به ذهن میآید که-با آنکه شعر یکی از هنرهای هفتگانه است- آیا قرآن کریم از آن نکوهش کرده، و با آن مخالف است؟
اما پیش از آنکه به پاسخ این پرسش بپردازیم، لازم است نکاتی را در این زمینه یادآور شویم.
قبل از اینکه دین مقدس اسلام در منطقهی جزیرهالعرب طلوع نماید شعر و ادب مهم میبود. به طوری که شاعران با سرودن اشعار گوناگون خود سعی در پیشی گرفتن و مغلوب نمودن طرف مقابل خود را داشتند. سرودن شعر برای هر کس افتخاری بزرگ محسوب میشد، به طوری که اعراب با سرودن اشعار و اظهار فخر، آنها را بر دیوار خانهی کعبه نصب مینمودند. این اشعار هم در عصر جاهلیت، از لحاظ قواعد ادب از اهمیت بالای برخوردار بودند. اکنون به بررسی این اشعار -از دو جهت قالب و محتوا- میپردازیم:
الف- الفاظ و قالب
در این سطح، به بررسی و نقد الفاظ و قالبهای اشعار پرداخته شده، و آنها را از جهت قواعد صوری-ادبی بررسی می کنیم. مثلا آیا در این شعر، ردیف، قافیه و سایر آرایههای ادبی مراعات شده است؟
اشعاری که در این دوران سروده شده و به یادگار مانده است، به حق در اوج قلهی ادب و بلاغت بوده، و جزء منابع معتبر ادبیات به شمار می روند. ولی اشعاری که بعد از این دوره و تا به حال سروده شده اند، نتوانسته اند آن قوّت و صلابت ادبی گذشتگان را به ارث ببرند. زبانی که شعر جاهلی به آن سروده شده و به ما رسیده است، یکدست و کامل است. و قالبهای شعر نیز ساخته و پرداخته به نظر می ایند. فن شاعری، به قوانین دقیقی در باب بحر و قافیه، مصراع و ترکیب پارهای بیت وابسته است. اما بعدها گفته شد که این قوانین را در قرن دوم هجری از مجموعهی اسناد کهن استخراج نموده اند.
ب- معنا و محتوا
شاعران جاهلی ظاهرا بسیار متعدد بوده اند، و تقریبا همه به نخستین قرن پیش از اسلام تعلق داشته اند. و ممکن است که آنها هم از هر قبیله، و یا از هر طبقهی اجتماعی برخاسته باشند. عشق شدید اعراب به افتخار و شرف، برجستهترین خصیصهی اعراب بوده، که همین خصیصه در سراسر اشعار آنها موجود و محسوس است. اما در برخی اجتماعات خاص، قبایل عرب در اینکه چه قبیله ای بهتر میتواند مفاخر خود را برشمارد، با یکدیگر به رقابت میپرداختند. در این کار نیز بیشتر از نقل اشعار شاعران خود یاری میگرفتند. در این آثار، شاعران به مفاخر خود، به کثرت افراد و فرزندانشان، به شجاعت و آزادگی خود، به حمایتی که از مردمان میکنند و به کمکی که به نیازمندان روا میدارند میبالند. (تاریخ ادبیات عرب، ج.م. عبدالجلیل)
قبل از ظهور اسلام شعر هویت غیردینی و غیر شرعی داشت. شعرای عصر جاهلیت در اوصاف بتها و خدایان، و برای تفاخر قبیله ای خود شعر میسرودند. در پاسخ به دعوت پیامبر اسلام(ص) از مشرکان و کفار برای پذیرش اسلام، مشرکان مکه نسبتهایی از قبیل مجنون، ساحر و شاعربودن