یوسف رحیمی شاعر آیینیسرای کشورمان به مناسبت فرارسیدن سالگرد شهادت حضرت امام محمد تقی جوادالائمه علیهالسلام شعری سروده است.
لب تشنه بود، تشنه یک جرعه آب بود
مردی که دردهای دلش بیحساب بود
پا میکشید گوشه حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود
از بس که شعله ور شده بود آتش دلش
حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود
در ازدحام و هلهله نانجیبها
فریاد استغاثه او بیجواب بود
یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد
هر چند آب دادن تشنه ثواب بود
آخر شبیه جد غریبش شهید شد
آری دعای خسته دلان مستجاب بود
غربت برای آل علی تازگی نداشت
در آن دیار کشتن مظلوم باب بود
اما فدای بی کفن دشت کربلا
آلالهای که زخم تنش بیحساب بود
هم نعل تازه بر بدنش ردّ پا گذاشت
هم داغدیده شرر آفتاب بود