محمدعلی مجاهدی، بزرگ شاعران آیینی و از محققان بزرگ معاصر در این حوزه است؛ شاگردان بسیاری را در این حوزه پرورده است که صاحب نام و آوازهاند؛ از ایشان تاکنون چهل و اندی مجلد در حوزه پژوهش شعر آیینی وآسیبشناسی این عرصه از شعر منتشر شده است. نگاهی به کلیت آثار استاد نشان میدهد که ایشان سبک خاصی را در این عرصه از خود به جا نهاده اند. آن چه در پی میآید،گفتوگویی است که مجاهدی در آن به اجمال از خود و لزوم آسیب شناسی شعر آیینی میگویند.
■ جناب مجاهدی درباره شما میخوانیم که فرزند آیت الله میرزا احمد مجاهدی از اکابر علمای تبریزید و شما را صاحب شرف خاندانی وکرم باطنی مییابیم. بنابراین پیش از هر چیزی دوست داریم معرفی از شما داشته باشیم.
محمدعلی مجاهدی ملقب به شمسالدین متخلص به{ پروانه} در دومین روز بهار سال 1322 در شهر قم به دنیا آمدم. پدرم مرحوم آیتالله آقا میرزا محمد مجاهدی تبریزی{قدس سره} از فقهای طراز اول حوزه علمیه قم در زمان زماعت حضرت آیتالله العظمیبروجردی به شمار میرفتند. عمر پر برکت خود را صرف تدریس و پرورش شاگردانی کردند که امروز از مراجع عظام شیعه و روحانیت متعهد به جهان اسلام به شمار میروند. نیای پدریام به مرحوم حجتالاسلام حاج میرزا علیاکبر قرچهداغی با پیش قراولان انقلاب مشروطیت در تبریز همسنگر و رهبر روحانی آنها بودند و ایام حکومت سیاه رضاخانی به عنوان عالم مشهور منطقه آذربایجان به رتقوفتق امور برادران دینی میپرداختند و مبارزات دینی و مردمی بر ضد خاندان پهلوی را رهبری میکردند. نیای مادریام مرحوم آیتالله العظمی حاج سید حاجی آقا میلانی {قدسسره} از اعاظم مراجع شیعی در منطقه آذربایجان بودند. همه قبیله من عالمان دین بودند.مرا معلم عشق تو شاعری آموخت!
این بیت سعدی مصادیقی دارد که یکی از آنها بدون تردید به قول مقام معظم رهبری {مدظلهالعالی} این مخلص تواند بود.
تربیت من در خانواده دینی و متشرع صورت گرفت. انفاس قدسیه پدرم مرا قدم به قدم با حقایق معارف دینی و مفاهیم کلیدی فرهنگ گرانسنگ عاشورا و متون ولایی آشنا ساخت و هنوز پس از گذشت 50 سال از درگذشت آن بزرگمرد نیایشهای شبانه و زمزمههای عارفانه او را در دل شبها به خاطر میآورم و بر او و باورهای استوار دینی او درود میفرستم.
اگر امروز در شمار شاعران تاثیرگذار شعر آیینی از این پیر غلام اهل بیت {علیهمالسلام} و انجمن ادبی 50 ساله او به نام انجمن ادبی محیط یاد میشود، به خاطر ثباتی است که در باورهای دینی و ولایی دارم و غیرت دینی خود را مدیون اویم.
■ یکی دیگر از نعمت هایی که خداوند به شما عطا فرمود، شاگردی حضرت حجتالحق آیت الله مجتهدی، عارف بزرگ معاصر است. چنان که کتابی هم در شرح احوال او منتشر نمودهاید.
در مورد آشناییام با حضرت جعفر آقا مجتهدی طابثراه اشاره کردم در خانوادهای به معنای واقعی کلمه روحانی تربیت شدم و پرورش یافتم. همین محیط بلوغ عواطف مذهبی و تلطیف باورهای زلال ولایی را در نوجوانی برای من میسر ساخت و شاید به خاطر همین آمادگی ها بود که توفیق آشنایی با چندین عارف وارسته و سالک الیالله را پیدا کردم که مسلما حضرت جعفر آقای مجتهدی از جامعیت بیشتری در میان آنها برخوردار بودند.نه من شاگرد مرحوم جعفر آقای مجتهدی بودم و نه حضرت آقای مجتهدی چنین روشی را در پیش میگرفتند. بلکه به قول خود ایشان ما تنی از سوتهدلان اربابمان آقا امام حسین (علیهالسلام} به عنوان {رفیق راه} ونه {چراغ راه و. . . } در مسیر محبت-که کوتاهترین و مطمئنترین راههاست-سیر میکنیم تا غربت را تاب بیاوریم و با دهشتآباد دنیا کنار بیاییم. مرحوم مجتهدی در افزایش بصیرت معنویام بسیار موثر بودند و سطح شناخت مرا نسبت به حضرات معصومین{علیهم السلامج بالا بردند. مرحوم جعفرآقا مجتهدی از کرامات بسیاری بر خوردار بودند و به عنوان رابط، بشارات حضرت معصومین{علیهالسلام} را برای مردمی که غالبا آنها را نمیشناخت به ارمغان میآورد و خاطره اولین دیدار ایشان با اشخاص،کاملا رازآلود و حیرتزا بود به طوری که تا مدتها فکر و حواس انسان را به خود مشغول میداشت. خدایش بیامرزد و با اهل بیت محشورش کناد! آمین یا ربالعالمین!
■ جناب مجاهدی در عرصه شعرآیینی صاحب سبک هستید و تحقیقات مفصلی درباره این عرصه انجام دادهاید. در اینباره و آسیبشناسی شعر آیینی توضیح بفرمایید. از سویی دیگر جریانی سعی دارد شعر آیینی را محدود به حوزه شعر مداحی بنماید. شما دربارهی این مسئله چه نظری دارید؟
تاکنون بیش از 43 اثر در زمینههای شعر و ادب آیینی، شعر عاشورایی، شعر مهدوی، مطالعه تطبیقی پیرامون مقتلهای فارسی و بیز بهترین نمونههای شعر ولایی تالیف و به شیفتگان مکتب اهل بیت {علیه السلام} تقدیم داشتهام.زمانی که این قلم به شعر آیینی و مباحث مربوط به آن پرداخت، مدعیان امروز شعر آیینی هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند و بعدها که کمی قد کشیدند به قول خودشان از شنیدن هر چه شعر مذهبی بود، حالشان به هم میخورد! امروزکه پس از سالها کوشش مستمر و تحقیقهای دامنهدار و بایسته پیرامون جایگاه شعر آیینی در زبان فارسی و قلمرو موضوعی شعر آیینی و معرفی مولفههای امری و پرهیزی و یا به تعبیری دیگر بایدها و نبایدهای شعر آیینی و مقولههای مطرح درآسیبشناسی این نوع شعر، مدعیان دیروز به مالکان شش دانگ عرصه شعر آیینی مبدل شدهاند! تصور میکنند که در عالم خیال تولیت این آستان را بر عهدهی آنان نهادهاند.
پس باید از حریم شعر آیینی ولو یک وجب از آن دفاع کنند، هر چند از موقعیت و چند و چون شعر آیینی به لحاظ موضوعی اطلاع درستی ندارند و دانستههایشان در این باره از مرز شنیدههایشان تجاوز نمینماید. به خود اجازه میدهند که پژوهشهای اساسی مربوط به شعر آیینی را که توسط چهرههای برتر شعر آیینی معاصر نگاشته شده، هر جا که صلاح دانستند به نام خود مصادره نمایند. به جای اینکه اگر مطلبی را میخواهند نقل کنند، با رعایت امانت و طبق رسم و عرفی که وجود دارد، به شناسنامه کامل اثر مورد استفاده اشاره نمایند، نه اینکه چندین صفحه از اینگونه منابع را بدون آنکه به شناسه اثر اشارهای نمایند، به نام خود به چاپ برسانند. یا اینکه محتوای پژوهشهای انجام شده را از منظری دیگر ارائه میکنند و به خود زحمت نمیدهند برای آنکه نوشته آنان اعتبار پژوهشی بیشتری یابد، از منابع و مراجع مورد استفاده خود نام ببرند؛ زیرا وقتی اساس کار و پیشینه تحقیق مشخص شد، نمیتوانند به نام محقق برای تحقیقی که انجام دادهاند، مورد تشویق دولتمردان قرار بگیرند! یک یا دو سفر زیارتی را هم چاشنی هدایای دریافتی خود سازند، تا احتمال هر شائبهای را غیر ممکن نشان دهند!
هر سرودهای که به نحوی-مستقیم یا غیر مستقیم-متاثر از آموزههای دینی و منابع و حیانی و روایات و ادعیه ماثوره از خاندان عصمت و طهارت{علیه السلام} باشد، ما حضور این سرودهها را به عنوان شهروند شعر آیینی در زبان فارسی به رسمیت میشناسیم.
برخی از پژوهشگران تلاش میکردند که شعر آیینی را در دو مقوله محدود سازند و پرونده آن را برای همیشه ببندند. ولی پس از ملاحظه تحقیقات انجام شده در این موضوع،کوتاه آمدند و بر نظرات خود پای نفشردند.
هر مقولهای که به نحوی برگرفته از آیات قرآنی، نهجالفصاحه، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و متاثر از متون مذهبی روایی و تاریخ منقح اسلام باشد، در قلمرو موضوعی شعر آیینی قابل بررسی است و در یک نگاه کلی و با مروری گذرا میتوان مقولههای زیر را در قلمرو موضوعی شعر آیینی به روشنی مشاهده کرد:
1) شعر توحیدی یا کبریایی، شامل مقولههای پرستش، نیایش و ستایش ربوبی.
2) شعر ماورایی که به تبیین مقولههایی از قبیل معرفت، بصیرت، عدالت، مروت و عرفان میپردازد.
3) شعر خود پیرایی که مقولههای پندی و اندرزی و اخلاقی در این نوع شعر بروز پیدا میکند.
4) شعر رهایی که از موضوعاتی سخن به میان میآورد که از یک سو، در بُعد شخصی موجب رهایی انسان از شر نفس حیوانی و وسوسههای شیطانی میگردد و از سویی دیگر با عمل کردن به آموزههای دفاع اعتراض، بیداری، مقاومت، جهاد و شهادت، موجبات رهایی جامعه از دام حکومتهای استعمارگر و از زیر یوغ قدرتهای خودکامه جهانی فراهم میشود.
5) شعر ولایی که به دولت مقدس حضرات معصومین{علیه السلام} و پیامبران و اولیای الهی و خاندان عترت اختصاص دارد و مهمترین زیر مجموعههای آن عبارتند از: شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر بقیع، شعر عاشورا، شعر رضوی و شعر مهدوی.
■ جناب مجاهدی پایهگذار انجمنی به نام محیط بودهاید که مدت چهار دهه است که پیوسته برگزار میشود. اگر ممکن است دربارهی این انجمن و انجمنهای دیگری که در قم فعالیت داشتهاند، توضیح بفرمایید.
در قم انجمنی وجود داشت که توسط مرحوم صمصامالدوله تندری که نظمیه شهر را اداره میکرد{شهربان بود} ایشان هم انسان باسواد و متبحری در علوم مختلف بود و هم هنرمندی برجسته و نقاشی بینظیر بود؛ در زمان خود بیمانند بود. در امر سخنوری در قم و کاشان و شهرهای اطراف اصفهان شهره بود و نظیری نداشت. در انجمن ایشان شعرای همعصر وی چون شاطرعباسقمی، مرحوم رزاقی، مرحوم سیدحسین حسینی و دیگر اشخاص علاقهمند، شرکت میکردند. بعد از فوت ایشان فترتی حاصل شد و بعد از آن یکی دو انجمن به موازات هم در قم تشکیل شد. انجمنی در دبستان صدوق در دفتر مدیریت دبستان پنجشنبهها بعد از نماز مغرب و عشا تشکیل میشد. این همان انجمنی بود که مقام معظم رهبری در جلسه 1388که افتخار حضور در کنار ایشان را داشتیم، دربارهی آن سوال میفرمودند. مرحوم رحیمی که از خبرنگاران و اهل قلم قم بود، مسئولیت این انجمن را بر عهده داشت و به کارهای فرهنگی اشتغال داشت. همزمان با این انجمن تشکلی از شعرای جوان و مایل به نوسرایی در دبیرستان امیرکبیر به همت بهمن ضیاییپور که از کارکنان شهربانی قم بود، تشکیل شد. این انجمن ماهنامهای با نام اشکقلم را نیز منتشر میکرد که در هر شماره یکی از شعرای قم را معرفی مینمود. هزینه کار هم بین عزیزان تقسیم میشد. مدتها بعد انجمن دیگری در دفتر فرمانداری تشکیل شد. آقایابوقداره که فرماندار قم بود و از علاقهمندان به شعر و ادب بود، این جلسات را اداره میکرد. بعد از اینها دوباره اوضاع شعر به رکود گذاشت و اوضاع به هم خورد و کسی دنبال کار را نگرفت و این انجمنها تعطیل شد. تا اینکه انجمنی با حضور شعرای پیشکسوت قم با سید حسن حسینی {کارمند بانک ملی}در شعر خصوصا شعر طنز تشکیل شد و آن هم البته ادامه پیدا نکرد. تشکیل انجمن محیط با رجوع شاعران جوان به بنده در همان زمانها بود. تعداد زیادی از جوانان به ما رجوع میکردند و از اینکه هیچ تشکل جامعی وجود نداشت که محل رفع اشکالات باشد گلایه میکردند. این اصرارها و پیگیریها سبب شد تا برای یک دوره محدود و کوتاه جلساتی داشته باشیم. این ماجرا در سالهای 1344به صورت آزمایشی در منزل خودمان و در روزهای جمعه به وقوع پیوست. در این جلسات عزیزان به شعر خوانی میپرداختند و اشکالات گفته میشد. گاهی ذکر توسلی بود. غالبا مداح هم در این جلسات بود و این مداحان شعرهای خوب برای ائمه میخواستند و برای اینکه دچار مشکل نشوند، شعرهای خود را به ایشان میدادیم، در اندک مدتی این انجمن چنان با اقبال مواجه شد که تصمیم به برگزاری دایمی و منظم آن گرفتیم. در همین جلسات جزوههایی نیز منتشر میکردیم و فنون مربوط به شعر را در آن جا به صورت تمرین میآوردیم. حتی حالت آزمونی پیدا کرد و این کار خیلی با اقبال مواجه شد. به گونهای که هفتهای نبود که از ساوه، کاشان و شهرهای مجاور اصفهان شاعر مهمانی در این انجمن نداشته باشیم. فقط تابستانها که خیلی گرم میشد و وسایل سرمایش نبود، به علت وجود حضور 50 نفر در فضایی محدود این جلسات تعطیل بود. امروز 45 سال از عمر این انجمن میگذرد؛ عزیزان زیادی در این انجمن آمدند و رفتندند و شاعر شدند و بسیاری نیز درگذشتهاند. وقتی به گذشته نگاه میکنم از عمری که در این انجمن گذراندهام، راضی هستم و امیدوارم که خداوند نیز راضی باشد. خروجیهای انجمن خیلی امیدآفرین بود و حس مودت عظیمی در بین دوستان وجود داشت. حضور گاهبهگاه دوستان شاعر را به یاد میآورم که در مناسبتهای مختلف به خصوص در ایام انقلاب و هشت سال دفاع مقدس در کنار خود در سفرها همراه هم بودیم. به هر حال از این انجمن عزیزان زیادی دار دنیا را وداع گفتهاند که متاسفانه جزتنی چند، اثر چاپ شدهای از آنها در دسترس نیست. مرحوم فولادی، مرحوم حاجتقی براتی، مرحوم سید مهدی فاطمی، سید حسین حسینی، سید حسن حسینی که جایشان در انجمن خالی است و خدایشان بیامرزاد. نکتهای که درباره این انجمن از همان ابتدا شایان ذکر است، سابقه آیینی این انجمن است. حساسیت زیادی نسبت به این مساله داشتیم. در آن زمان نسبت به سرودههای آیینی بیاعتنا بودند و آن را بسیار کم اهمیت جلوه میدادند و با تمسخر بدان مینگریستند؛ این دسته از اشعار را بیمحتوا، رنگباخته و تکراری معرفی میکردند و این ما را رنج میداد. چرا که به گواه تاریخ درخشان شعر پارسی هر چه که هست به یمن همین دولت دین هست. خمسه نظامی و آن توحیدیههای بزرگش مدیون این نگاه است و به راستی چگونه میتوان گفت که اینها از دین هیچ بهرهای نبردهاند؟ یا منظومههای عطار و غزلیات حافظ که حافظ قرآن بود و سنایی و حدیقهاش که بدون شک یکی از متون و منابع اصلی عرفان اسلامی است را میتوان نادیده گرفت. آیا به راستی میتوان چشم بر آثار مولانا فرو بست و گفت که دیوان شمس و مثنوی که از هزاران آیه از قرآن کریم و احادیث نبوی بهره گرفتهاند، بیفایده و بیمحتوا و خالی از ظرافت های شعری است.■ حال که این بحثها مطرح شد، بهتر است به آسیبشناسی و ظرافتهایی که باید در شعر آیینی لحاظ کرد بپردازیم. از دیدگاه شما اهمیت این مساله در کجا است؟
شعر آیینی حرمت مخصوص به خود دارد و لزوم حفظ حرمت این عرصه از شعر از اینجا ناشی میشود که فیالمثل در شعر ولایی سروکار با انبیای عظام است. سایر انواع شعر آیینی هم متاثر از آموزههای دینی است. ممکن است شما برای معشوقه خودتان غزلی بسرایید و هر طور ذهنیت و عاطفه اجازه داد سخن بگویید. اما هیچوقت اجازه ندارید دربارهی حضرت رسول اکرم(ص) چیزهایی که مباینت با ذات شریف آن حضرت دارد، بگویید و به عنوان کشف شاعرانه مهر تایید بر آن بنهید. چنان که بسیاری از سروده های دینی گذشتگان نیز از این ایراد تهی نمانده است و در عین حال که به لحاظ لفظی سخته و به لحاظ ساختاری پخته مینماید اما در به کارگیری این الزامات لنگ میزنند. چنان که عبدالرزاق اصفهانی در ترکیببند درخشانی که بر تارک شعر فارسی میدرخشد از این ضعف به دور نمانده است. وقتی به ترکیببند نبوی این شاعر فحل و توانا ار منظر آسیبشناسی نظری میافکنیم با کمال تاسف میبینیم که چیزهایی را ناخواسته به حضرت عیسیبنمریم(ع) نسبت میدهند که بسیار نادرست است؛ ما هرگز نه خود و نه دیگران را مختار نمیبینیم که مسائل مربوط به محرمان درگاه الهی و پیامبران عظام را که بنا به فرمودهی قرآن کریم تاج عصمت و فضیلت بر سر دارند، اینچنین کوچک نماییم. چنان که در آثار دیگر بزرگان شعر پارسی که به معاصرین نیز متاسفانه شیوع پیدا کرده است. شان انبیای عظام چون عیسی(ع)، موسی(ع)، نوح(ع) و دیگران را کوچک میشمارند و اینها را در نوعی عبارت حقارتآمیز جای میدهند. عبدالرزاق در بند دوم ترکیببندش میگوید:روحالله ( حضرت عیسی) با تو خرسواری است
جبرئیل امین رکاب داری
یعنی اگر تو سوار براق شدی و به معراج رفتی، حضرت عیسی(ع) صاحب یک الاغ شلی بود. بِینی و بینالله این نشانهی بزرگترین خاکساریهای این پیامبر عظیمالشان را اینچنین بیانکردن دور از انصاف نیست!
و یا در جای دیگر میگوید:
جایی که جبینت تو رفرف
عیسی دم لاشه خر گرفته
جایی که پیشاپیش سپاه تو آن مرکب برق رفتار حرکت میکند، عیسی دم لاشه خر را گرفته است. خوب این صفت عیسی، نبّیالله است و آن هم از ملاعبدالرزاق. بنابراین ما سعی کردیم در جلسات این انجمن که از 40 سال قبل تاکنون برگزار میشود و از 12 سال به این طرف شدت گرفته، این مشکلات را بیان کنیم و علاوه بر آن به صورت کارهایی پژوهشی به این مسائل بپردازیم و این ها را بیان کنیم و در قلمرو موضوعی خاص سامان دهیم و این آثار پژوهشی اکنون منتشر شده است. این حرکت باعث شد که دیگران هم به حرمت انبیای عظام کارهایی را به انجام برسانند.
■ یکی از آثاری که منتشر کرده اید، کتاب «شکوه شعر عاشورایی» است. در این اثر که البته جزو مهمترین آثار در این عرصه است، قسمتی از مسائل بازگو شده است. دربارهی اهمیت شعر عاشورایی و تاریخی چه این ماجرا سخن بگویید.
این کتاب اولین کار پژوهشی عام و فنی در این عرصه است. به صورت پژوهشگرانه، پیشینهی شعری عاشورا و خود شعر عاشورا و تطورات ساختاری و محتوایی این شعر را بررسی کرده است. همچنین پیشقراولان این مسیر که شروع به ساختن مرثیه برای حضرت نمودند و یا دلیل سکوت مرگبار تذکرههای فارسی ما در سده های اول و دوم و سوم در این ارتباط را تبیین کرده است. به نحوی که هیچ اثری از شعرای آیینی در این تذکره ها انعکاس داده نمیشود. چنانکه وقتی به تاریخ رجوع شود، میبینیم که نخستین آثار دربارهی عاشورا بعد از قدرت گرفتن احمدبنبویهی دیلمی در سال 352ه. ق منتشر میشود؛ یعنی 191 سال بعد از شهادت حضرت که دیلمیان در قسمتی از عراق و نواحی جنوبی ایران حکم میرانند، اولین آثار در این زمینه منتشر میشود. در همین سالها احمدبنبویه دستور میدهد تا کارگزارانش مردم را به اقامهی عزا برای سید و سالار شهیدان دعوت کنند. از زنان بخواهند که در کوچهها و معابر بگریند و لطمه بر سر و صورت بزنند. بنابراین از همین اندک پیداست که این سکوت مرگبار جنبه های سیاسی داشته است؛ چنانکه حکومت های جابر اجازه نمیدادند دوستداران حضرت علی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) کوچکترین تالیف و یا شعری در این باره داشته باشند و به محض کوچکترین اقدامی سروکار آنها با دژخیمان حکومتی بود. چنان که در طی این سه قرن بسیاری از شیعیان که تاب این همه مظلومیت را نمیآوردند، سرهایشان بریده شد. تا این که بعد از 300 سال آلبویه که یکی از سلسلههای پادشاهی ایران و از اصیلترین نژاد ایرانی که دوستدار اهلبیتاند، بر سر کار میآیند و این ماجراها شکل میگیرد. پس از این ماجراهاست که پس از صد سال تشکلی از شیعیان که اهل شعر و ادب بودند، شکل میگیرد و منقبتخوانان در مقابل فضایلیانی قرار میگیرند که از مزدوران دژخیمان حکومت های جابر عباسیان و امویان بودند.با روی کار آمدن مناقبیان در نزدیک هزار سال پیش، سنگ بنای مداحی با قیمت ریختن خون هزاران نفر از شجاعان شیعه گذاشته شد. امروز هر کس به خود اجازه میدهد که هر نسبتی را به ائمه بدهد و خطر تحریفی دیگر میرود. غافل از این که برای به وجود آمدن این مرام چه خون ها که ریخته نشد و چه جانهای و چه سرهایی که بریده نشد. امروز نهایت بیانصافی است که تعداد کمی از عزیزان مداح برای خود حق وتو قائلند و باورشان این است که میتوانند خطوط قرمز را نادیده بگیرند. امیدوارم که با فرمان رهبری کانون های شاعران و مداحان در سراسر کشور تشکیل شود. الان نزدیک به 35 کانون فعال در کشور وجود دارد به سمتی حرکت کنیم که هر روز در موقعیتی منسجمتر از گذشته قرار بگیریم و این متون گذشته باید پیرایش شوند و مطالبی که واقعیت ندارد و هویت و کیان اهلبیت را ناخواسته مورد هجمه قرار میدهد، از آن زدوده گردد. چون میتواند دستاویزی برای حمله دشمنان به شیعه باشد.