احمد خليلیفرد، هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه ، با بيان اينكه هزاران كتاب در مورد هنر اسلامی نوشته شده زيرا تعاريف متعددی در اين زمينه موجود است، گفت: در ابتدا بايد ببينيم اسلام چيست و برای چه به وجود آمده است؛ اسلام و همه اديان الهی برای ارتقا روح بشر بوجود آمدهاند تا انسان را به سوی خدا سوق دهد، بنابراين هر اتفاقی كه در اسلام میافتد از ظهور پيامبران، كتابهای آسمانی، اوليا و انبياء و فلاسفه همه برای اين است كه بشر از حقيقت خداوند آگاه شود و او را پرسش كند و به سوی يكتاپرستی روی آورد.
وی افزود: طبق اين تعريف مسئوليت هنر تعريف میشود؛ وظيفه هنر اين است كه زيبايیها، پيچيدگیها و تأثيرات دين اسلام را در ادوار مختلف به نمايش درآورد. هنگامی كه انسان اثر هنری مشاهده میكند از نفسانيات و حوائج نفسانی دور میشود و به عالم اعلی رهنما میشود، از معماری اسلامی گرفته تا هنر خطاطی، صفحهآرايی، منبت، معرق و نهايتا نقاشی كه سرآمد همه اين هنرهاست همه برای نمايش جلوههای عظمت الهی است و اين تعريف هنر اسلامی است.
اين هنرمند نقاش عنوان كرد: اسلام سراسر معنويت است، نه تنها اسلام، بلكه تمام اديان الهی اين ويژگی را دارند؛ اسلام كاملترين آنها و پيامبر(ص) آخرين پيامبران بوده است، همه جوانب دين اسلام سراسر معنوی است، از آن جا كه من شخصا هنر نقاشی را پيشه كردهام آگاهم كه هنرمند از طريق نقاشی حمد و ثنای خداوند را میگويد. «هر كس به زبانی صفت حمد تو گويد/ بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه».
وی ادامه داد: يك مجسمهساز يك نگارگر، يك خوشنويس، همه اينها حمد و ثنای خداوند را میگويند؛ به قول مولانا حتی عالم جمادات نيز اين كار را میكنند. میفرمايد «هر گياهی كه از زمين رويد/ «وَحْدَهُ لا شَريكَ لَه» گويد».
خليلفرد بيان كرد: در عصری كه ما در آن زندگی میكنيم جلوههای دين اسلام روز به روز رو به ظهور است. گرايش عدالتخواهی در سراسر جهان در حال بروز و نمود است و مظلومين بر عليه ظالمان قد علم میكنند. همه اينها وعدههای خداوند است و وعدههای خداوند حتما محقق میشود. در اين راستا هنرمندان در همه اقشار تجسمی، نمايشی، نويسندگی و ... به اين جنبش و حقيقت كمك میكنند.
وی اضافه كرد: ظرافتها و زيبايیهايی كه در هنر اسلامی وجود دارد، سرمنشأ و منبع مطالعاتی بسياری از هنرمندان غرب بودهاست و غربیها نهايت استفاده را از ويژگیها، ساختار و استراكچر هنر اسلامی كردهاند. در مقايسه معماری اسلامی با معماری دوران مسيحيت ديده میشود كه چه ويژگیها، خصلتها و ساختارهايی از معماری اسلامی برداشت شده است.
خليلفرد اظهار كرد: به عنوان مثال هنگام ورود به يك مسجد از نقش زير كاشیها تا سر در و منارههای مسجد مخاطب را به سمت بالا و خداوند دعوت و هدايت میكند. همانطور كه مولانا میفرمايد «ما ز بالاييم و بالا میرويم/ ما ز درياييم و دريا میرويم/ ما از آن جا و از اين جا نيستيم/ ما ز بيجاييم و بيجا میرويم» بالا رفتن به مخاطبی كه وارد مسجد میشود از اين طريق القا و برای او تداعی میشود.
وی عنوان كرد: اين نوع معماری و رنگآميزی مخاطب را از آنچه در زمين از خاك و گل است دور میكند. اين ويژگیای است كه در هنر معماری اسلامی نهفته است؛ آرامشی را كه در انحنای خطوط و رنگها برای مخاطب تداعی میشود در ساير شعب هنری اسلامی میتوان جستوجو و آن را ملاحظه كرد.
اين هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه متذكر شد: مستحضريد كه مولانا اكثر قريب به اتفاق اشعار خود را از قرآن كريم گرفته است و عدهای مثنوی معنوی مولانا را ترجمه فارسی قرآن مجيد میدانند. مولانا در داستان ليلی و مجنون به نكته بسيار زيبايی اشاره میكند و از يك شكارچی مثال میزند كه به دنبال پرندهای است كه بجای پرنده به سايه او تير پرتاب میكند «مرغ بر بالا پران و سايهاش/ میدود بر خاك، پرّان؛ مرغ وَش/ ابلهی صيادِ آن سايه شود/ میدود چندان كه بیمايه شود» اين در واقع بيان تمثيلی است از اينكه آنچه ما در اطرافمان در اين عالم میبينيم شكل واقعيت است و حقيقت نيست.
وی افزود: اعتقاد به اينكه آنچه در اين عالم و دنيای خاكی است گذرا است و عالم حقيقی عالمی است كه بعد از مرگ به سراغ ما میآيد و يا ما به سراغ آن میرويم و در آن عالم به زندگی جاودان میپردازی موجب میشود در هنر اسلامی نگارگر حقيقت را به تصوير بكشد. به اين صورت كه در حقيقت انسانها شبيه به هماند و سايهای و وزنی وجود ندارد. به همين جهت در نقاشی ايرانی همه چيز مسطح است و منبع نور كلی است، يعنی مشخص نيست و جايگاه خاص ندارد و به زيبايیهايی كه از وصف بهشت شنيدهايم میپردازد.
خليلیفرد مطرح كرد: هنرمند نگارگر اگر بخواهد در يك فيگور و آناتومی تفاوت ايجاد كند در ظاهر آن عمل نمیكند؛ دراين زمينه میتوان به يكی از شاهكارهای هنر نگارگری ايران، عروج حضرت محمد(ص)، اشاره كرد. در اين اثر پيامبر(ص) بزرگتر از فيگورهای ديگر ترسيم شده است. شما میبينيد كه چهرهها، كلاهها، دستها و حالتها شبيه به هم است و مسائل و نكات ريز و تزئينی كه در اثر نگارگری توسط هنرمند خلق شده اشارهای به زيبايی عالم ملكوت دارد.
وی ادامه داد: همانطور كه مولانا در قياس عالم ملكوت با عالم خاكی میفرمايد « هركه از ديدار، برخوردار شد/ اين جهان در چشم او مردار شد» مسائل و نكات عالم ديگر آنقدر زيباست كه اگر ما به ديدار برسيم جوانب زيبايی امروزی متعفن و مردار میشود. ديداری كه ائمه ما به آن رسيدند؛ همان ديداری كه مشايخ و اولياء و انبياء به آن رسيدند.
خليلیفرد در پايان خاطرنشان كرد: نگارگران ايرانی بدين شكل دنيا را ديدند و حمد و ثنای خداوند را گفتند؛ ويژگیهايی كه در نگارگری ايرانی است دستمايه هنرمندان تيز و باهوش ساير ملل قرار گرفته و استفادههای بهينهای از آن شده است.