ابوالفضل ورمزیار، پژوهشگر شاهنامه، مناقب خوان، نقال، پرده خوان،کارگردان و نویسنده تئاتر است. وی تا کنون فعالیت های گوناگونی در زمینه پژوهش واجرای نمایش های آیینی- ملی و حفظ و احیای این هنرها در ایران و برخی دیگر از کشورهای جهان انجام داده است . با وی در خصوص ویژگی های پرده خوانی به گفتگو نشسته ایم.
پرده خوانی،گونه ای مهم از هنر، دربردارنده ادبیات شفاهی
هر ملتی دارای دو نوع ادبیات شفاهی و کتبی است که هر کدام از ویژگی ها ، محدودیت ها و قابلیت های خاصی برخوردار است. برای زنده نگه کردن و احیای ادبیات شفاهی می بایست به تاریخچه آن و رابطه اش با تاریخ ادبیات آن ملت نظر داشت. در فرهنگ عمومی ایران، داستان گویی و نقالی از پیشینه مهمی برخوردار بوده که با گوسان ها،چرگرها و هنرمندان دوره گرد و نقل های موسیقیایی همراه است.
مناقب خوانی، بیان فضائل و رشادت های امیرالمومنین
با اوج گرفتن فرهنگ وتمدن ایرانی اسلامی در عصر صفوی شاهد رشد فراوانی در زمینه های معماری، شهر سازی ، رفاه عمومی و... هستیم.همچنین از آنجا که مذهب شیعه جزو ارکان این حکومت محسوب می شد تبلیغ ولایت علی (ع) و خاندانش سر لوحه عمل قرار گرفت.از این رو مناقب خوانی که به بیان فضائل و رشادت های امیرالمومنین می پردازد با شکوفایی بی نظیری روبرو می شود.اما این در دوران، وجه دیگری از نقالی یعنی همان پرده خوانی شکوفا شد . به درستی مشخص نیست نخستین کسانی که در برابر یک تصویر نقاشی شده با مضمونی خاص به داستان سرایی پرداختند مربوط به کدام دورهبوده اند اما بر اساس آثار و کتب به دست آمده وقدمت پرده های موجود، می توان حدود آن را به عصرشاه اسماعیل صفوی باز گرداند.
پیدایش پرده ها
اجتماع مردم در قهوه خانه ها و تکایا منجر به این شد که نقاشی قهوه خانه ای پدید آید . در این زمان نقالی که در میدان قهوه خانه به نقل می پرداخت گه گاهی به مضامین نقاشی ها اشاره می کرد. از این رو دور نیست که نقاشان قهوه خانه ای به سمت کشیدن پرده های بزرگتر و عریض تر برای نقالانی که به قصبات، روستا ها و مراکز شهری میرفتند گرایش نشان دادند. مضامین این پرده ها را عموما داستان هایی از شاهنامه ، واقعه عاشورا و زندگی ائمه اطهار و نیز در برخی موارد انبیا و اولیاء الهی تشکیل می دادند.
تکنیک های اجرایی
بررسی تفاوت میان نقاشی قهوه خانه ای و تصویرگری پرده ها می تواند ما را بیشتر از پیش با ویژگی های پرده خوانی آشنا کند. در نقاشی قهوه خانه ای میزان بزرگی و کوچکی شخصیت ها یکسان است مگر به رعایت اصول پرسپکتیو که سپاهیان درودور دست کوچکتر و سایر ارکان بزگتر نشان داده شده باشند. اما در پرده ها اندازه شخصیت ها بنا به اهمیتشان در داستان بزرگتر و کوچکتر می شده است.صرف نظر از آنکه جزو اولیاء و یا از اشقیا ،مثبت و یا منفی ، خیر یا شر باشند. بلکه بنا به اهمیت کاراکتر در شکل گیری داستان بزرگتر و یا کوچکتر کشیده می شده اند. این ویژگی نقش بسیار تعیین کننده در جذب نگاه مخاطب و تمرکز بخشیدن به داستان ایفا می کند.
ویژگی های تکنیکی
در نقاشی قهوه خانه ای رنگ ها و تونالیته عمومی آن به دلیل وجود تابلو در فضای بسته و استفاده از نور مصنوی و اندک فضای قهوه خانه ها بسیار واضح تر و به شکل مشخص تری ارائه می شده اند. اما از آنجا که پرده ها در نور روز و کوچه و خیابان نصب می شده است به تناسب با میزان نور محیط از غلظت و درخشندگی رنگ ها کاسته می شده است که این، نشان از هوش و فراست نقاشان این پرده ها دارد.در نقاشی قهوه خانه ای فضاهای خالی بین شخصیت هابه مخاطب کمک می کرد که موضوع تابلو را به سرعت دریافت کند اما پرده ها معمولا و بنا به یک قاعده نوشته نشده آنچنان متراکم و درهم پیچیده و بدون فضای خالی تصویر می شده اند که در آغاز مخاطب با انبوهی از صورت ها و اتفاقات روبرو می شود . این ترکیب بندی یکی از مهم ترین ویژگی های پرده های درویشی است . نام این درهم تنیدگی آشفتگی نیست بلکه نظمی درونی و خودآگاه، درعین حال زیباشناسانه و دقیق درپشت آن قرارداده شده است. نقاشان پرده ها، با آفرینش این ترکیب بندیهای متنوع و بدیع استادی خود را به نمایش می گذاشتند . برخی ازاین نقاشی ها فاقد محبوبیت وقدرت جذب هستند به این دلیل که نقاش آن به میزان کافی شاگردی نکرده و از رموز پشت پرده ها، آگاهی لازم پیدا نکرده است.
نکته مهم دیگر این است که با وجود گستردگی تمام روایت ها در پرده ای عریض و مقابل دیدگان مخاطب، بازهم برای کشف زوایا و چگونگی پیشبرد داستان حضور پرده خوان و نقال نقش اساسی را ایفا می کند. همچنین با وجود اینکه مخاطب (خصوصا در پرده های عاشورایی) از بیشتر داستان باخبراست، شخصیت ها را می شناسد و اگر بیننده همیشگی باشد از نوع داستان گویی نقال نیز آگاه است باز هم مجذوب پرده می شود. در هم تنیدگی شخصیت ها ، ماجرا ها و ترکیب بندی رنگها آنچنان مخاطب را به درون پرده می کشاند که داشتن پیش آگاهی، از جذابیت های آن کم نخواهد کرد. پس نقش نقال و مخاطب به یک اندازه در شکل گیری این هنر از اهمیت برخوردار است. اساسا تفاوت تئاتر و سایر هنرها در همین است. یک عکاس، سینما گر، شاعر و... در لحظه خلق هنر خود نیاز به حضور تماشاگر ندارد و چه بسا حضور مخاطب برای وی باز دارنده نیز باشد اما تئاتر هنری است که بدون تماشاگر معنا نخواهد داشت و شکل گیری آن در به به جز هنرمند مستلزم وجود مخاطب است. این نکته بسیار قابل تامل بوده و درک و فهم زوایا و ظرفیت های هنری آن در شناخت زیرگونه های هنر تئاتر از اهیمت ویژه ای برخوردار است. جز این، در پرده خوانی و نقالی، مرشد به تنهایی کارگردانی ، نویسندگی ، بازیگری و تمامی فعالیت های پیرامون اجرا را بر عهده دارد و می بایست مخاطب را با خلاقیت های موجود در هنر اجرای خود و فراست در شناخت محیط و روانشناسی تجربی اش علاقمند و درگیر کند.
شیوه های پرده خوانی
در پرده خوانی کارکرد پرده به دو شیوه مختلف بوده است. اول آنکه پرده خوان از داستان به پرده وارد می شود . در این نوع اجرا وی، داستانی را آغاز می کند که درک آن نیاز قطعی و بطعی به حضور پرده ندارد اما برای ایجاد فضای مناسب ،تمرکز صحنه ای و گرفتن نفس، به پرده مراجعه می کند . در این شیوه ،پرده بیشتر جنبه تزئینی داشته و به تمرکز دیداری مخاطب کمک می کند.نقال نیز هر از چند گاهی به سوی پرده رفته و به شخصیت مورد نظر و یا حادثه ای خاص اشاره می کند.
در شیوه دوم بنیان و اساس اجرا، نیازمند وجود عنصر پرده است. نقال به معرفی پرده گسترده شده پرداخته و پس از گرفتن صلوات و ایجاد توجه کامل از مخاطب، به توضیحاتی می پردازد که دارای سطر و ذیل و آغاز و پایان است.در این شیوه پرده از اهیمت فراوانی برخوردار است چرا که پیشبرد داستان بر اساس چینش اتفاقاتی است که در پرده جای شده است.
تکنیک های اجرایی
از مهمترین ویژگی های پرده خوانی نشان دادن ارادت به اولیا الهی و نفرت از اشقیا است. به عنوان مثال زمانی که پرده خوان می خواهد به اولیا الله اشاره کند دست بر چهره ایشان کشیده و سپس با متبرک کردن صورت خود از مردم صلوات می گیرد و برای اشارهبه اشقیا،با انتهای عصایش(که بر زمین کشیده شده است)این کار را انجام می دهد . همچنین پردهخوانان با آوازی خوش، اشعاری مرتبط با موضوعیت پرده بیان کرده و به این شیوه داستان را زینت بیشتری می بخشد.
آماده سازی مکان اجرا
از سنت های فراموش شده پرده خوانی این است که با آغاز محرم، پرده خوان به محله ای وارد می شد و مناسب ترین میدان گاه را با توجه به رفاه حال مخاطب (برای مثال در سایه قرار گرفتن تماشاچی در ساعات آفتابی روز) انتخاب می کرد. سپس درب خانه صاحب دیوار را میکوبید و از او برای نصب پرده اباعبدالله اجازه می گرفت. صاحب خانه محل نصب پرده را آب و جارو کرده و به استطاعت خود فرشی به زیر آن می انداخت. عموما اگر صاحب خانه متمول بود این فرش به پرده خوانو یا حسینه ها هدیه و در غیر این صورت فرش در جایی پاک و پاکیزه در منزل نگهداری می شد. همسایگان نیز در بیشتر مواقع، نذورات خود را به مرشد می دادند تا نقلش گرم تر شودو سخنش طولانی تر شود و یا آن را به صاحب خانه می سپردند تا در زمان مقتضی مصرف کند. همچنین از تماشاچیان در حد وسع خود پذیرایی می کردند. در این نوع نمایش، مرشد به سان سایر معرکه گیر ها به کاسه گردانی نمی پرداخت ودرآمد وی از نذورات مردم و یا از راه های دیگری فراهم می شد.
درآمد مرشد
در عصر صفوی نقال ها و مناقب خوان ها از دولت مواجب دریافت می کردند و اتابکی خاص به نام میرزا باشی امور رزق و معاش آن ها را در اختیار داشت و به آنها پول و جیره و مواجب می پرداخت تا نقال بدون دغدغه و مشکلات معیشتی به منقبت خوانی و توسعه فرهنگ شیعی بپردازند که این کار فراست دولت مردان را برای توسعه فرهنگی نشان می داد. شاید ماندگاری پرده خوانی حتی پس از سقوط صفویان توسط افغان ها در دوران زندیه ،قاجار وپهلوی با محدویت های به کار گرفته شده از سوی دربار آن زمان، به دلیل ریشه دار بودن حمایت ها در عصر صفوی بوده است.بعد ها، نقالان با قهوه خانه ها قرارداد بستند به این شکل که میزان فروش قهوه خانه، از زمان شروع تا پایان نقل، به شکلیمیان نقال و قهوه چی تقسیم شود. پرده خوان ها در نقل پرده های اولیاء بیشتر به دنبال دلمشغولی های دینی و اعتقادی خود بودند و به همین منظور برای کسب معاش به راه های دیگری از جمله آنچه بیان شد می پرداختند. نقل داستان های بیژن و منیژه و یا زال و رودابه در عروسی متمولین یکی دیگر از این راه ها بود که امروزه کاملا منسوخ شده است و از آنجا که هویت یک ملت به داشتن هویت ملی و دینی در کنار یکدیگر است من معتقدم که باید برای زنده کردن این سنت ها نیز در کنار سنن دینی تلاش کرد.
متون پرده خوانی
عموما متون استفاده شده توسط مرشد مقتل های روضه الشهدا، ابی مخنف، لهوف سید ابن طاوس و... است که مرشد به تناسب سلیقه واستعداد خود به حفظ آنها پرداخته و یا در زمینه داستانهای ملی به سندیت از شاهنامه فردوسی نقل خود را انجام میداده است. اما بخش مهم نقالی و پرده خوانی را متونی نا نوشته تشکیل می دهند که به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل و در طول زمان چیز هایی بر آن افزوده و یا از آن کاسته شده است.
پرده خوانی،گونه ای مهم از هنر، دربردارنده ادبیات شفاهی
هر ملتی دارای دو نوع ادبیات شفاهی و کتبی است که هر کدام از ویژگی ها ، محدودیت ها و قابلیت های خاصی برخوردار است. برای زنده نگه کردن و احیای ادبیات شفاهی می بایست به تاریخچه آن و رابطه اش با تاریخ ادبیات آن ملت نظر داشت. در فرهنگ عمومی ایران، داستان گویی و نقالی از پیشینه مهمی برخوردار بوده که با گوسان ها،چرگرها و هنرمندان دوره گرد و نقل های موسیقیایی همراه است.
مناقب خوانی، بیان فضائل و رشادت های امیرالمومنین
با اوج گرفتن فرهنگ وتمدن ایرانی اسلامی در عصر صفوی شاهد رشد فراوانی در زمینه های معماری، شهر سازی ، رفاه عمومی و... هستیم.همچنین از آنجا که مذهب شیعه جزو ارکان این حکومت محسوب می شد تبلیغ ولایت علی (ع) و خاندانش سر لوحه عمل قرار گرفت.از این رو مناقب خوانی که به بیان فضائل و رشادت های امیرالمومنین می پردازد با شکوفایی بی نظیری روبرو می شود.اما این در دوران، وجه دیگری از نقالی یعنی همان پرده خوانی شکوفا شد . به درستی مشخص نیست نخستین کسانی که در برابر یک تصویر نقاشی شده با مضمونی خاص به داستان سرایی پرداختند مربوط به کدام دورهبوده اند اما بر اساس آثار و کتب به دست آمده وقدمت پرده های موجود، می توان حدود آن را به عصرشاه اسماعیل صفوی باز گرداند.
پیدایش پرده ها
اجتماع مردم در قهوه خانه ها و تکایا منجر به این شد که نقاشی قهوه خانه ای پدید آید . در این زمان نقالی که در میدان قهوه خانه به نقل می پرداخت گه گاهی به مضامین نقاشی ها اشاره می کرد. از این رو دور نیست که نقاشان قهوه خانه ای به سمت کشیدن پرده های بزرگتر و عریض تر برای نقالانی که به قصبات، روستا ها و مراکز شهری میرفتند گرایش نشان دادند. مضامین این پرده ها را عموما داستان هایی از شاهنامه ، واقعه عاشورا و زندگی ائمه اطهار و نیز در برخی موارد انبیا و اولیاء الهی تشکیل می دادند.
تکنیک های اجرایی
بررسی تفاوت میان نقاشی قهوه خانه ای و تصویرگری پرده ها می تواند ما را بیشتر از پیش با ویژگی های پرده خوانی آشنا کند. در نقاشی قهوه خانه ای میزان بزرگی و کوچکی شخصیت ها یکسان است مگر به رعایت اصول پرسپکتیو که سپاهیان درودور دست کوچکتر و سایر ارکان بزگتر نشان داده شده باشند. اما در پرده ها اندازه شخصیت ها بنا به اهمیتشان در داستان بزرگتر و کوچکتر می شده است.صرف نظر از آنکه جزو اولیاء و یا از اشقیا ،مثبت و یا منفی ، خیر یا شر باشند. بلکه بنا به اهمیت کاراکتر در شکل گیری داستان بزرگتر و یا کوچکتر کشیده می شده اند. این ویژگی نقش بسیار تعیین کننده در جذب نگاه مخاطب و تمرکز بخشیدن به داستان ایفا می کند.
ویژگی های تکنیکی
در نقاشی قهوه خانه ای رنگ ها و تونالیته عمومی آن به دلیل وجود تابلو در فضای بسته و استفاده از نور مصنوی و اندک فضای قهوه خانه ها بسیار واضح تر و به شکل مشخص تری ارائه می شده اند. اما از آنجا که پرده ها در نور روز و کوچه و خیابان نصب می شده است به تناسب با میزان نور محیط از غلظت و درخشندگی رنگ ها کاسته می شده است که این، نشان از هوش و فراست نقاشان این پرده ها دارد.در نقاشی قهوه خانه ای فضاهای خالی بین شخصیت هابه مخاطب کمک می کرد که موضوع تابلو را به سرعت دریافت کند اما پرده ها معمولا و بنا به یک قاعده نوشته نشده آنچنان متراکم و درهم پیچیده و بدون فضای خالی تصویر می شده اند که در آغاز مخاطب با انبوهی از صورت ها و اتفاقات روبرو می شود . این ترکیب بندی یکی از مهم ترین ویژگی های پرده های درویشی است . نام این درهم تنیدگی آشفتگی نیست بلکه نظمی درونی و خودآگاه، درعین حال زیباشناسانه و دقیق درپشت آن قرارداده شده است. نقاشان پرده ها، با آفرینش این ترکیب بندیهای متنوع و بدیع استادی خود را به نمایش می گذاشتند . برخی ازاین نقاشی ها فاقد محبوبیت وقدرت جذب هستند به این دلیل که نقاش آن به میزان کافی شاگردی نکرده و از رموز پشت پرده ها، آگاهی لازم پیدا نکرده است.
نکته مهم دیگر این است که با وجود گستردگی تمام روایت ها در پرده ای عریض و مقابل دیدگان مخاطب، بازهم برای کشف زوایا و چگونگی پیشبرد داستان حضور پرده خوان و نقال نقش اساسی را ایفا می کند. همچنین با وجود اینکه مخاطب (خصوصا در پرده های عاشورایی) از بیشتر داستان باخبراست، شخصیت ها را می شناسد و اگر بیننده همیشگی باشد از نوع داستان گویی نقال نیز آگاه است باز هم مجذوب پرده می شود. در هم تنیدگی شخصیت ها ، ماجرا ها و ترکیب بندی رنگها آنچنان مخاطب را به درون پرده می کشاند که داشتن پیش آگاهی، از جذابیت های آن کم نخواهد کرد. پس نقش نقال و مخاطب به یک اندازه در شکل گیری این هنر از اهمیت برخوردار است. اساسا تفاوت تئاتر و سایر هنرها در همین است. یک عکاس، سینما گر، شاعر و... در لحظه خلق هنر خود نیاز به حضور تماشاگر ندارد و چه بسا حضور مخاطب برای وی باز دارنده نیز باشد اما تئاتر هنری است که بدون تماشاگر معنا نخواهد داشت و شکل گیری آن در به به جز هنرمند مستلزم وجود مخاطب است. این نکته بسیار قابل تامل بوده و درک و فهم زوایا و ظرفیت های هنری آن در شناخت زیرگونه های هنر تئاتر از اهیمت ویژه ای برخوردار است. جز این، در پرده خوانی و نقالی، مرشد به تنهایی کارگردانی ، نویسندگی ، بازیگری و تمامی فعالیت های پیرامون اجرا را بر عهده دارد و می بایست مخاطب را با خلاقیت های موجود در هنر اجرای خود و فراست در شناخت محیط و روانشناسی تجربی اش علاقمند و درگیر کند.
شیوه های پرده خوانی
در پرده خوانی کارکرد پرده به دو شیوه مختلف بوده است. اول آنکه پرده خوان از داستان به پرده وارد می شود . در این نوع اجرا وی، داستانی را آغاز می کند که درک آن نیاز قطعی و بطعی به حضور پرده ندارد اما برای ایجاد فضای مناسب ،تمرکز صحنه ای و گرفتن نفس، به پرده مراجعه می کند . در این شیوه ،پرده بیشتر جنبه تزئینی داشته و به تمرکز دیداری مخاطب کمک می کند.نقال نیز هر از چند گاهی به سوی پرده رفته و به شخصیت مورد نظر و یا حادثه ای خاص اشاره می کند.
در شیوه دوم بنیان و اساس اجرا، نیازمند وجود عنصر پرده است. نقال به معرفی پرده گسترده شده پرداخته و پس از گرفتن صلوات و ایجاد توجه کامل از مخاطب، به توضیحاتی می پردازد که دارای سطر و ذیل و آغاز و پایان است.در این شیوه پرده از اهیمت فراوانی برخوردار است چرا که پیشبرد داستان بر اساس چینش اتفاقاتی است که در پرده جای شده است.
تکنیک های اجرایی
از مهمترین ویژگی های پرده خوانی نشان دادن ارادت به اولیا الهی و نفرت از اشقیا است. به عنوان مثال زمانی که پرده خوان می خواهد به اولیا الله اشاره کند دست بر چهره ایشان کشیده و سپس با متبرک کردن صورت خود از مردم صلوات می گیرد و برای اشارهبه اشقیا،با انتهای عصایش(که بر زمین کشیده شده است)این کار را انجام می دهد . همچنین پردهخوانان با آوازی خوش، اشعاری مرتبط با موضوعیت پرده بیان کرده و به این شیوه داستان را زینت بیشتری می بخشد.
آماده سازی مکان اجرا
از سنت های فراموش شده پرده خوانی این است که با آغاز محرم، پرده خوان به محله ای وارد می شد و مناسب ترین میدان گاه را با توجه به رفاه حال مخاطب (برای مثال در سایه قرار گرفتن تماشاچی در ساعات آفتابی روز) انتخاب می کرد. سپس درب خانه صاحب دیوار را میکوبید و از او برای نصب پرده اباعبدالله اجازه می گرفت. صاحب خانه محل نصب پرده را آب و جارو کرده و به استطاعت خود فرشی به زیر آن می انداخت. عموما اگر صاحب خانه متمول بود این فرش به پرده خوانو یا حسینه ها هدیه و در غیر این صورت فرش در جایی پاک و پاکیزه در منزل نگهداری می شد. همسایگان نیز در بیشتر مواقع، نذورات خود را به مرشد می دادند تا نقلش گرم تر شودو سخنش طولانی تر شود و یا آن را به صاحب خانه می سپردند تا در زمان مقتضی مصرف کند. همچنین از تماشاچیان در حد وسع خود پذیرایی می کردند. در این نوع نمایش، مرشد به سان سایر معرکه گیر ها به کاسه گردانی نمی پرداخت ودرآمد وی از نذورات مردم و یا از راه های دیگری فراهم می شد.
درآمد مرشد
در عصر صفوی نقال ها و مناقب خوان ها از دولت مواجب دریافت می کردند و اتابکی خاص به نام میرزا باشی امور رزق و معاش آن ها را در اختیار داشت و به آنها پول و جیره و مواجب می پرداخت تا نقال بدون دغدغه و مشکلات معیشتی به منقبت خوانی و توسعه فرهنگ شیعی بپردازند که این کار فراست دولت مردان را برای توسعه فرهنگی نشان می داد. شاید ماندگاری پرده خوانی حتی پس از سقوط صفویان توسط افغان ها در دوران زندیه ،قاجار وپهلوی با محدویت های به کار گرفته شده از سوی دربار آن زمان، به دلیل ریشه دار بودن حمایت ها در عصر صفوی بوده است.بعد ها، نقالان با قهوه خانه ها قرارداد بستند به این شکل که میزان فروش قهوه خانه، از زمان شروع تا پایان نقل، به شکلیمیان نقال و قهوه چی تقسیم شود. پرده خوان ها در نقل پرده های اولیاء بیشتر به دنبال دلمشغولی های دینی و اعتقادی خود بودند و به همین منظور برای کسب معاش به راه های دیگری از جمله آنچه بیان شد می پرداختند. نقل داستان های بیژن و منیژه و یا زال و رودابه در عروسی متمولین یکی دیگر از این راه ها بود که امروزه کاملا منسوخ شده است و از آنجا که هویت یک ملت به داشتن هویت ملی و دینی در کنار یکدیگر است من معتقدم که باید برای زنده کردن این سنت ها نیز در کنار سنن دینی تلاش کرد.
متون پرده خوانی
عموما متون استفاده شده توسط مرشد مقتل های روضه الشهدا، ابی مخنف، لهوف سید ابن طاوس و... است که مرشد به تناسب سلیقه واستعداد خود به حفظ آنها پرداخته و یا در زمینه داستانهای ملی به سندیت از شاهنامه فردوسی نقل خود را انجام میداده است. اما بخش مهم نقالی و پرده خوانی را متونی نا نوشته تشکیل می دهند که به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل و در طول زمان چیز هایی بر آن افزوده و یا از آن کاسته شده است.