بدون شک نفس برگزاری تعزیه همچون دیگر آیینهای عاشورایی حرکت در مسیر
والای سوگواری امام حسین(ع) و ارادت به ساحت آن بزرگوار است و همین نکته
خود مقصود را حاصل مینماید و اگر سخنی در این میان مطرح میشود از دیدگاه پژوهشی و نگاه کارشناسانه به شیوهای هنری به نام تعزیه است که هدف غایی آن همچون دیگر آیینهای نمایشی هدایت مخاطب به معنویتی والا و مقدس است...
گنجینهی آیینهای عاشورایی همه ساله در ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان با نمودهای درخشانش که در تاروپود همهی اقشار و عرصههای جامعه جاری و ساری میشود، چشمها را خیره و دلها را شیفته میکند و تجلی خلوص و سیروسلوکی است زیبا به سمت حقیقتی جاوید. در میان این گنجینهی ارزشمند، تعزیه همچون نگینی درخشان خودنمایی میکند و از جایگاه و ویژگیهای متفاوتی برخوردار است که توجه به آن ضروری است. اینکه بخواهیم تعزیه را در زمرهی آیینهای عاشورایی قرار دهیم و یا به عنوان هنری نمایشی و مستقل قلمداد نماییم باعث ایجاد مسالهای میشود که میتوان جای خالی طرح و پاسخ به آن را با نگاه به جغرافیای فرهنگ عاشورایی و نمودهای آن پیدا کرد.
تاریخچهی تعزیه ریشه در دین و نیز آیینهای باستانی دارد و بسیاری بر این نظر تاکید نمودهاند که آنچه از میراث سوگ سیاوشان برجای مانده بود با ورود اسلام به ایران و علاقهی ایرانیان به خاندان امامت و ولایت، با تعزیت بر سرور و سالار شهیدان آمیخته شد و آنچه امروز به نام تعزیه میشناسیم حاصل این خاستگاه تاریخی است. نگاه به پیکرهی دلربا و تاثیرگذار تعزیه گویای این واقعیت است که این هنر جوشان، از سرچشمههای غنی و پاکی در آیین و دین و شریعت سیراب میشود.
از طرفی سوگواری بر سید و سالار شهیدان تاریخی به قدمت واقعهی عاشورا دارد و از همان ماههای پس از این واقعه بسیاری از دوستداران و شیعیان اهل بیت، به شکلهای مختلفی، آیین سوگواری را برگزار نمودند. آنچه امروز به عنوان دستههای سینه زنی، زنجیر زنی، علم گردانی و غیره در فرهنگ عاشورا وجود دارد، بازماندهی همان آیینهای سوگواری است که امروزه بعنوان آیینهای عاشورایی در جغرافیای کشورمان نمود دارد. این آیینها که طیف گسترده و گوناگونی از مراسم را شامل میشود، با وجود تفاوتها و شکلهای مختلف اجرایی، گاه اشتراکاتی را نیز شامل میشود. اما غنای این آیینها و زیبایی آن در خاص بودن و ارتباط آن با خرده فرهنگهای قومی و محلی است. بهعنوان مثال عزاداری زنان قزوینی در روز سیزده محرم و یا عزاداری مازندرانیها در سقانفارها جزو آیینهایی است که مختص و ویژهی جغرافیا و فرهنگ آن مناطق به شمار میرود و ارتباطی عمیق با بستر قومی و فرهنگی منطقه دارد. در این میان تعزیه به عنوان هنری شناخته شده و فراگیر مورد توجه ایرانیان در همهی مناطق قرار گرفته و این علاقه و توجه در سالهای اخیر بیشتر و افزونتر شده است. بهطوریکه در بیشتر نقاطی که تا سالهای گذشته تعزیه اجرا نمیشد و با رونق چندانی نداشت، امروزه بهطور جدی تعزیه اجرا میشود و مورد توجه و علاقه است.
برگزاری تعزیه در کنار آیینهای عاشورایی اتفاق مبارک و خجستهای است که باید به تداوم آن امیدوار بود و با سیاستهای مناسب و حمایتی بر رونق آن افزود. اما نکتهی مهم در کیفیت و نگاه کسانی است که به این هنر شریف مبادرت میورزند. به نظر میرسد اگر بخواهیم به تعزیه صرفا به دیدهی آیینی در کنار دیگر آیینها نگاه کنیم ممکن است این خطر بوجود بیاید که شاکلهی این هنر دچار تشتت گردد. بدون شک نفس برگزاری تعزیه همچون دیگر آیینهای عاشورایی حرکت در مسیر والای سوگواری امام حسین(ع) و ارادت به ساحت آن بزرگوار است و همین نکته خود مقصود را حاصل مینماید، و اگر سخنی در این میان مطرح میشود از دیدگاه پژوهشی و نگاه کارشناسانه به شیوهای هنری به نام تعزیه است که هدف غایی آن همچون دیگر آیینهای نمایشی هدایت مخاطب به معنویتی والا و مقدس است.
بدون شک میراث تعزیه که شامل ادبیات موسیقی و هنرهای تجسمی با کارکردهای ویژه و بینظیر آن میباشد، راه طولانی و دشواری را طی نموده تا از میان تاریخی پرفراز و نشیب به ما رسیده و به شکل مدون و تعینیافتهای امروزی تبدیل شده است. آنچه مسلم است این هنر شریف سیری تکاملی را از آیین به سمت هنری غنی طی نموده است و حرکت به سمت آن نیازمند آن است که آنرا در هیبت هنری شریف به شمار آوریم.
در سالهای اخیر تعزیه در کنار دیگر آیینهای عاشورایی مناطق مختلف، در ایام سوگواری سالارشهیدان جای خود را باز کرده است. بسیاری از عزاداران امام به دلیل علاقهای که به این هنر دارند و با توجه به شکل تاثیرگذار و قدسی این هنر والا با تشکیل گروههایی به اجرای تعزیه میپردازند. اما به دلیل در دسترس نبودن منابع و یا به دلیل نگاه صرفا آیینی به هنر تعزیه بسیاری از این اجراها دارای مشکلاتی است که با اندکی دقت و توجه و دانش و آگاهی رفع میشود.
یکی از آسیبهای نگاه صرفا آیینی به تعزیه، اضافه کردن هر آنچه به نظر درست میآید و گاه کاستن هرآنچه به نظر زیاده میآید از طرف برگزارکنندگان است. بعنوان مثال گاه در برخی از تعزیهها یک نفر به عنوان راوی جزء به جزء اتفاقاتی که در جریان تعزیه در حال وقوع است را روایت کرده و با استفاده از کلام روایی به نوعی مقتل خوانی میکند. مقتل خوانی و نوحه سرایی خود آیینی دیگر است و اضافه نمودن آن به تعزیه به عنوان هنری که همهی ابزارها را برای تاثیرگذاری مناسب و هدایت مخاطبان در اختیار دارد از غنای آن کاسته و باعث ایجاد مسیری میشود که بدون شک از شکل مدون و اصولی این هنر به دور است.
موارد دیگری نیز به همین شکل در تعزیههای نقاط مختلف دیده میشود. نداشتن تسلط تعزیه خوانان به خوانش صحیح ابیات و نیز دستگاههای موسیقی که جزء لاینفک این هنر میباشد و نیز عدم ساماندهی مناسب حرکتها و اتفاقات مجلس بر اساس نشانهشناسی زیبا و پرمعنای تعزیه و حتی عدم توجه به نشانهشناسی رنگ و نمودهای بصری آن از دیگر آسیبهای اجراهای مختلف تعزیه در برخی از نقاط کشور است.
یکی از مواردی که بطور کلی در فرهنگ عاشورا بارها و بارها از طرف علما، مراجع و کارشناسان امر مورد توجه و تذکر قرار گرفته است، بیان مطالب و گفتههایی در سخنرانیها، مداحیها و نوحه سراییها، بر خلاف و یا در تضاد با شخصیت، منش و ساحت بزرگان دین، از جمله سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) است که گاه از روی احساسات و عواطف و گاه از روی عدم اطلاع و آگاهی بیان میشود. این مساله همچنان که در میان دیگر آیینهای عاشورایی رسوخ کرده، گاه به دلیل همان نگاه صرفا آیینی به تعزیه وارد این هنر نیز میشود و ساحت بیانی و ادبیات ویژه و غنی آنرا دچار ضعف مینماید. در هنر تعزیه نسخه به عنوان بستر ادبی و دستور زبان اجرا از اهمیت بالایی برخوردار است و غنا و اصالت یک اجرای تعزیه وابسته به نسخهای است که تعزیه بر اساس آن شکل میگیرد. تغییرات نسخهها و یا نسخههای نامعتبر یکی از آسیبهایی است که اجراهای تعزیه با آن روبهروست. اضافه شدن ابیات و یا کم شدن آن و وارد شدن نوحه خوانی و مقتل خوانی در اجرای تعزیه حاصل در دسترس نبودن و یا عدم پایبندی به نسخهای معتبر در اجرای تعزیه است.
داوود فتحعلی بیگی، پژوهشگر تئاتر و تعزیه شناس با اظهار تاسف از اینکه عدهای به علت عدم آگاهی از اشعاری استفاده میکنند که شایسته نیست، میگوید: متاسفانه خیلی از افراد که در نوشتن نسخه کارآزموده و آگاه نیستند، دست به نوشتن این اشعار میزنند که این امر اثرات نامطلوبی را در پی دارد.
وی همچنین معتقد است: به هر حال کسانی که در یک دورهای این نسخهها را نوشتهاند اشخاص برجسته و اهل مطالعهای بودهاند و همچنین شعرای خوبی محسوب میشدند که به موسیقی نیز آگاهی داشتند و اینگونه نبود که هر شخصی دست به قلم برده و نسخه بنویسد.
نسخهنویسی که امروزه در تعزیه اتفاق میافتد بیشتر به شکل اضافه کردن ابیات و اشعار به تعزیه در کنار کاستن و حذف بخشهای مختلف نسخهی اصلی میباشد. مسالهای که بهطور کلی غنا و اصالت یک نسخه را از میان میبرد. فتحعلی بیگی نسخهنویسی را در گذشته بر پایهی مبنایی میداند و میافزاید: اما در حال حاضر عده ای به اسم نوآوری از مطالبی در اشعار استفاده میکنند که در شان شخصیت اولیا و ائمه نیست. وی در ادامه برای جلوگیری از تحریف در نسخهها پیشنهاد میدهد که اصل نسخ گردآوری شود و اصلاحیات نیز بر آنها وارد شده و سپس در قالب یک کتاب به همراه یک سی دی صوتی در اختیار علاقهمندان قرار بگیرد.
بدون شک در اختیار بودن نسخههای معتبر و نیز وجود راهنما و کارشناس در کنار گروههای تعزیه خوان از اقداماتی است که میتواند مشکلات اینچنینی را مرتفع کند. آقای فتحعلی بیگی بعنوان یکی از این صاحبنظران برای جلوگیری از تحریف تعزیه در استانهای کشور معتقد است: باید در هر استان ارگانی مخصوص وجود داشته باشد تا بر کار تعزیه نظارت کامل داشته و یک سری نسخههای معتبر و مورد اعتماد را معرفی کند تا علاقهمندان تنها از آن نسخهها استفاده کنند. اما به نظر میرسد برای نیل به این مقصود ابتدا باید ضرورت و نیازی در گروههای تعزیه گردان در نقاط مختلف ایجاد شود تا خود برای دریافت نسخههای معتبر و نیز کسب دانش و آگاهی لازم در این عرصه به کارشناسان و صاحب نظران این عرصه روی آورند.
در فرهنگ عاشورا هر آیین نمودی است از محبت و ارادت و علاقه و در این میان باید تعزیه را هنر عشق دانست، هنری که در در آیینهی عاشورا خود را آراسته و به آیینی بدل شده که رسم و رسوم ویژهای برای عشق ورزی و ارادت دارد، بدون شک قامت این هنر با رعایت این آموزهها در میان آیینهای عاشورایی رساتر و بیانش گیراتر خواهد بود.
بدون شک نفس برگزاری تعزیه همچون دیگر آیینهای عاشورایی حرکت در مسیر والای سوگواری امام حسین(ع) و ارادت به ساحت آن بزرگوار است و همین نکته خود مقصود را حاصل مینماید.