اولین سخنرانی این نشست باعنوان« نسبت خط و متن در خوشنویسی ایرانی » توسط دکتر قلیچ خانی ارائه شد.خط کوفی ، خطوز ششگانه (نسخ، ثلث، رقاع، توقیع، محقق و ریحان ) و خطوط ایرانی ( تعلیق، شکسته تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق ) که یازده خط رایج در 1200 سال از تاریخ ایران به شمار می روند، در طی دوران رواج خود برای نوشتن متون گوناگون به کار می رفته اند. در این سخنرانی کاربرد هر خط و ارتباطش با متن ( با تاکید بر کتیبه ها و نسخه های خطی ) در جغرافیای زبان فارسی از عثمانی تا شبه قاره هند و ماورالنهر به اجمال بررسی شد. سپس با ارائه تصاویر، ارتباط خطوط یاد شده با نوع متن مورد بحث قرار گرفت. خط کوفی از خطوط استثنایی است و در تمام عرصه ها به کار رفته است: از کتابت و ماکاتبه تا بر روی بناها و مسکوکات. خط معقلی: عده ای این خط را برگرفته از کوفی می دانند و برخی آن را خطی مستقل می دانند. این خط تنها در معماری به کار رفته است. به طورکلی می توان گفت این خط ما را به فضا های کهن و رمز آلود می برد. چند سده طول می کشد تا نقطه و اعراب به شکل امروزی دربیاید. ثلث: خطی که جایگزین کوفی در کتیبه شد و خط نسخ جایگزین کوفی در کتابت شده است این خط واضح ترین و روشن ترین خط است و تا به حال جایگاه خود را حفط کرد. معمولا در کتابت آغازها و انجام ها با هم متفاوفت هستند. در خوشنویسی اسلامی برخی از نشانه هایی که در سطح ثلث و محقق به کار رفته بیشتر جنبه زیبایی شناسانه دارند و بار معنایی ندارند. خط تعلیق نخستین خطی است که ابداع آن توسط ایرانیان صورت گرفته است. این خط که از رقاع و توقیع گرفته شده است در سرزمینهای فارسی زبان به کار می رفته است. خطوط رقاع و توقیع در دیوان سالاری به استفاده میشده است. بسیاری از شهنامه های دوران تیموری خط تعلیق دارند. خط دیگر شکسته تعلیق است که فقط در بحث منشئات و مکاتبات به کار می رفته است. علت ناخوانا بودن تعلیق صرفاً این نیست که در مکاتبات به کار می رفته است بلکه بیشتر ناشی از انحصار طلبی منشیان بوده و در پی این بوده اند که هر کسی نتواند این خطوط را بخواند. خط نستعلیق برگرفته از خطوط نسخ و تعلیق است گروهی گفته اند نسخ کننده تعلیق است. نستعلیق علاوه بر شباهتش به این دو کاربرد آن دو را نیز به ارث برده است. خط شکسته نستعلیق را نیز از نطر آزادی در شکل و فرم می توان به خط معقلی تشبیه کرد. دکتر قلیچ خانی در پایان به مسئله چاپ سنگی پرداخت: عده ای گمان می کنند خطوط چاپ سنگی، چپ نویسی می شده است و سپس چاپ می شده است ولی به نطر می رسد اصلاٌ چنین نیست.
دومین سخنران این نشست دکتر مریم لاری سخنرانی خود را با عنوان « رابطه متن و تصویر در لوگو تایپ های مطبوعات دوران قاجار » ایراد کرد. طراحان گرافیک سده سیزدهم اولین تلاش ها را در طراحی لوگو تایپ به شیوه امروزی آغاز کردند. آنها در طرح کلامی از خوشنویسی استفاده کرده اند اما کوشیدند تا با ترفند های چون تغییر چینش حروف، ساده سازی، برجسته سازی و اغراق به هدفی بیش از تبدیل نطام گفتاری به نوشتاری نائل آیند. از طرف دیگر با ترکیب متن کلامی با متن تصویری فرایند معناسازی را عمق و وسعت بخشیده اند وی همچنین به رابطه متن و تصویر نوشتاری در 50 نمونه از لوگوتایپ های مطبوعات دوره قاجار اشاره کرد: رابطه بین دو ژانر و تعیین موقعیت آنان در معناسازی، تاثیر اشکال بر یکدیگر و ارجاعات فرهنگی. لاریی یک تقسیم بندی برای آرم ها ارئه داد:1- آرم نوشتاری 2- آرم شمایلی 3- آرم تلفیقی. در لوگوهای قاجاری ما شاهد تاثیر دو متن نوشتاری و تصویری بر هم و ایجاد یک متن جدید هستیم. نشانه های به کار رفته در این لوگوها عبارتند از: 1- نشانه های انسانی 2- نشانه های مربوط به مکان 3- نشانه های مربوط به اشیاء. در نشانه های انسانی از شخصیت های برجسته و فرهنگی دوران قاجار بسیار استفاده شده است مانند شخصیت کاوه و سیاوش. از دیگر علائم تصویری که بسیار به کار رفته است علم یا بیرق است که این خود ارجاعات فرهنگی بسیار زیادی دارد. همچنین می توان به تجلی علائم طبقاتی، خورشید و شیر خورشید، آناهیتا، صوراسرافیل در لوگوها اشاره کرد. البته در برخی از لوگوهای دوران قاجاری ما می توانیم تاثیر فرهنگ غربی را ببینیم از جمله لوگوی روزنامه توفیق. در طراحی لوگوتایپ ها معمولا از فونت های سنتی استفاده می شده است و در آنها تغییر چینش را داریم و تکرار آینه وار از ترفند هایی هستند که در طراحی لوگوتایپ ها به کار رفته است. در متن تصویری از نشانه های کنشی و هویتی استفاده شده است ولی تعدادشان آنقدر زیاد نیست و بیشتر حالت تصویر سازی پیدا کرده اند. این نشانه ها در معناسازی با هم همراه می شوند.. از دیگر عناصر مسلط در معنا سازی لوگوتایپ ها ارجاعات فرهنگی دخیل در آنهاست. نقش تصویری در آنها از نطر اشغال فضای کلی بر متن نوشتاری برتری دارد و این می تواند به علت بی سوادی زیادی بوده باشد که در آن دوران حمکفرما بوده است. دکتر لاری در پایان اشاره کرد که هر کدام از این لوگو تایپها می تواند در معرض مطالعه نشانه شناسانه قرار گیرد و در اینجا توضیحی کلی در این باره ارئه شده است و با رویکردهای دیگری مثل رویکرد بینامتنی و رویکرد آیکونولوژی هم قابل خوانش هستند
سومین سخنران این نشست دکتر حمید رضا شعیری بود که سخنرانی خود را با عنوان« از متن آراسته تا متن عریان: فرایند معناسازی در آثار خوشنویسی » ایراد کرد. وی در ابتدا بیان کرد که در اینجا بیشتر به بحث نشانه شناسی و معنا شناسی پرداخته می شود و به همین منطور دو نمونه از آثار خوشنوسی ارائه و بررسی می شود:1- نمونه کلاسیک 2- نمونه مدرن. نمونه نخست بیشتر نمونه تزئینی و فیگوراتیو است و نمونه دوم پلاستیک. آنچه را فیگوراتیو می نامیم یعنی اینکه ارجاع مستقیم به بیرون از خود و نشانه ها دارد. آنچه را پلاستیک می نامیم که فیگوراتیو را پشت سر می گذارد یعنی از شناسه های از قیل مشخص و ارجاعی عبور می کند و در واقع شناسه شناختی را به شناسه انتزاعی و حتی در برخی موارد به غیر مشخص بدل می کند به همین جهت نمونه اول را آراسته و نمونه دوم را عریان نامیده ایم. وی در ادامه به رابطه متن نوشتاری و متن گفتاری پرداخت و گفت: متن در واقع وقتی به نوشتار بدل می شود، گفتار را شاید از شکل غیر ثابت و لرزان به شکل ثابت و ماندگارتری تغییر می دهد. نوشتار نطام شفاهی گفتاری را به نطام دیداری تغییر می دهد و نکته دیگر اینکه نوشتار در سطح مکانی گسترده می شود و بنابراین به دلیل این گسترده گی در سطح مکانی فضایی نو را ایجاد می کند که آنرا می شود سپهر نشانه یا سپهرنشانه نامید. از جمله ویژگی های این فضای نوشتاری، گزینش است یعنی می تواند واژه ای، نحوی یا بیانی از میان واژه یا نحو¬ های دیگر گزینش شود. گزینش برجسته سازی استفاده از علائم نوشتاری، کوچک نمایی، بزرگ نمایی، چینش و غیره امکان ترکیب با تصویر که فرایندی بینا نشانه ای را به وجود می آورد. نطام خط و تصویر وقتی با هم ترکیب می شوند یک فضای بینارسانه ای را به وجود می آوردند. از دیگر ویژگی های خطاطی تاثیر دست و بدن در شکل گیری خط است که باعث می شود خط رد بدن و دست را در خود حفط کند و بنابراین به آن می گوییم امکان شکل گیری فضای جسمانی در خط، امکان ثبت، رجوع و مستندسازی با خط هم بیشتر می شود. پس نوشتار و خط و به خصوص خوشنویسی، هدفش فقط انتقال اطلاعات و شناخت نیست بلکه وِیژگی هنری و زیبایشناسانه دارد. شعیری در ادامه به تحلیل دو نمونه پیش گفته پرداخت و بیان کرد که متن کلاسیک ما را به متن دیگری ارجاع می دهد. این متن یک پیشینه، پیش نشانه یا پیش متنی دارد که ما را به قرآن کریم ارجاع می دهد و این اولین ویژگی مواجه با این تابلو است. چنین متنی قواعد بازی را کاملا رعایت کرده است، فواصل، رنگ، کادربندی و ترکیبی کاملا سنتی است. مسیر حرکتش از یک ابتدا به یک انتها است. این متن کاربردی کاملا ارجاعی دارد و به همین دلیل این متن کاملاً روایی است. این متن، متنی نظامند و متنی با شفافیت بالا است
تفاوت متن گفته ای با متن گفتمانی در این است که هر چه دخالت گفته پرداز در پردازش متن کاهش پیدا کند، متن به سمت گفته ای شدن می رود و هر چه دخالت انتزاعی گفته پرداز در ترکیب و ارائه بیشتر شود متن به سمت گفتمانی شدن پیش می رود. در متن گفتمانی حضور گفته پرداز به اوج می رسد و در متن گفته ای حضور گفته پرداز کم رنگ تر می شود و بیشتر فضا ما را با فضا و شرایط ارجاعی روبرو می کند، به همین دلیل متن گفته ای یعنی متن گفته ای کلاسیک دارای ثبات بیشتری است، قطعیت یافته است و تجربه ای یقینی یعنی تجربه ای که قبلاً توسط دیگران تجربه شده است و قبلاً اثبات شده را دوباره به صحنه می کشد، به همین دلیل متنی بازنمودی است در چنین متنی بی شک با صحنه ای از پیش آشنا مواجه می شود و یافته های او به هیچ وجه مورد تردید قرار نمی گیرد و یافته های او در این متن تکرار می شود و شناخت بیننده دچار تعرض نمی شود و به چالش کشیده نمی شود. اما در تابلوی مدرن عناصر متن گرایش به شکستن چارچوب دور شکل و ایجاد فاصله نزدیکتر با ما دارند. از آنجا که عظمت ابژه در فاصله دور شکل می گیرد ویژگی متن مدرن فاصله تعرضی آن است که فاصله تک حسی دیداری را به نطام چند حسی بدل می کند و رابطه عینی و هوشمندی را که متن در پی القای آن است را پشت سر می نهد. این متن پوسته را بر می دارد و ما را به سمت لایه های زیرین خود هدایت می کنند. در این دو تابلو ما شاهد حضور دو نطام زیبایی شناسانه متفاوت هستیم.. متن کلاسیک با حفظ فاصله رابطه اتیک را تضعیف می کند در حالیکه رابطه استاتیک را تقویت می کند در حالیکه متن پدیداری به دلیل بیش از حد نزدیک شدن به من سعی دارد خود را در من بریزد و خود را از من کند به همین خاطر اتیک را پروده، اما شرایط استاتیک را تضعیف کرده است.
آخرین سخنران این نشست دکتر بهمن نامور مطلق سخنرانی خود را با عنوان « برنشینی نشانه ای در خوشنویسی پندنامه لقمان » ایراد کرد. وی در ابتدا به ماهیت نظام های نشانه ای در فرهنگ های مختلف پرداخت و بیان کرد که این نظام ها در فرهنگ های متفاوت جایگاه متفاوتی دارند مثلاً نظام نشانه ای تصویری در فرهنگ غرب بسیار رشده کرده است در حالیکه نظام نوشتاری نزد ما بسیار بیشتر از اروپا بالیده است. کار های پژوهشی اروپای ها نیز بیشتر معطوف به هنر شمایلی بوده است در غرب هنر مادری مانند هنر خوشنویسی شکل نگرفته است و به همین جهت نشانه شناسی خوشنویسی رشد نکرده است. دکتر نامور مطلق در ادامه به فعالیت های صورت گرفته در حیطه خوشنویسی در فرهنگ ایرانی – اسلامی اشاره کرد و خصوصیات و جوانب این هنر را از منظر نشانه شناسی تشریح کرد. سپس به برداشت های پیرس و سوسور از نشانه پرداخت و افزود که با شناخت هایی که از نشانه شناسی خوشنویسی به دست می آید می توان برداشت های پیرس و سوسور را از نشانه واسازی کرد. نکته دیگر اینکه خط یک دال صرفاً کلامی است با اینکه می تواند یک دال غیرکلامی هم باشد. همانطور که گفته شد در غرب کار چندانی درباب خوشنویسی صورت نگرفته که استحقاق اعمال بر خوشنویسی ایرانی – اسلامی و چینی را داشته باشد، اما با این وجود ما می توانیم نکات ارزشمندی را در آثار بارت و دریدا و برخی از دیگر نویسندگان اروپایی در این زمینه استخراج کنیم. از جمله این نویسندگان میلانو و هارتمن هستند که بحث هایشان می توان مقدمه ای باشد بر نشانه شناسی خوشنویسی، اما نکته این است که نشانه شناسی خوشنویسی باید در حوزه فر هنگی خودمان پرورده شود. نامور مطلق در ادامه به تفاوت های میان آیکون و سمبل و از جمله تفاوت میان فضا و زمان پرداخت که در آثار میلانو نیز به آن اشاره شده است: نوشتار به زمان و توالی حروف و کلمات استوار است، اما تصویر بیشتر عرصه ظهور در فضا است و بحث توالی مطرح نیست. فونتانی دو علت را برای روی آوری به سوی نشانه شناسی نوشتار مطرح می کند: 1- توجه به مسئله حس و چند حسی 2- بحث پراگماتیک، کاربردی و چگونگی شکل گیری نوشتار، که اینها باعث می شود نشانه شناسی نوشتار از متن خارج شود و معناسازی را هم مورد بررسی قرار دهد.
دکتر نامور مطلق همچنین تاریخچه نوشتار را مورد بررسی قرار داد: نوشتار یک سابقه شمایلی داشته است. ما در ابتدا پیکتوگرام و فونو گرام را داریم که با تکامل از شمایل به حروف می رسند. گذار از نوشتار شمایلی به حروف باعث می شود که همیشه یک نوستالژی به شمایلی در متن وجود داشته باشد. تکمیل گفتار به وسیله نوشتار یعنی تکمیل ارتباطات از سر به سوی دست های آزاد خود یک انقلاب را در عرصه ارتباطات ایجاد می کند چون پس از آن است که انسان دارای حافظه گسترده و تاریخ می شود و می توانند متن های گذشته را انتقال دهد. قل از نوشتار انسان همواره در آن زندگی می کرد اما پس از نوشتار است که انسان دارای تاریخ می شود به همین جهت می شود گفت که بزرگترین دستاورد انسان همین نوشتار است برای اینکه به انسان تاریخ می دهد و موجودیت و هویت انسان را دگرگون می کند. اولین حرکت برای بینامتنی شدن انسان این بوده است که سعی کند برای انتقال پیام هایی که به صورت شفاهی فقط در دوران خلق می مانند، خوانایی را ایجاد کند. به مرور زمان خط با حفظ خاصیت انتقال پیام، انتقال زیبای را نیز در بر می گیرد و این خود دلالتی دوگانه به وجود می آورد یعنی جنبه ارجاعی و جنبه شمایلی. دکتر نامورمطلق در ادامه به بررسی خوشنویسی پند نامه لقمان حکیم پرداخت. پند نامه شامل سه نظام نشانه ای مهم است: خوشنویسی، نگارگری و تذهیب. خوشنویسی این اثر که توسط میرعماد حسنی نوشته شده، کوتاه اما بسیار فاخر است. اما آنچه که حائز اهمیت است چگونگی ارتباط این سه نظام نشانه ای است دراین اثر ما شاهد حضور نظام های نشانه ای به نحوی خاص هستیم، حضوری که در اینجا "برنشینی" نامیده می شود. وی در نهایت سخنرانی خود را با تشریح رابطه برنشینی در این اثر به پایان برد.
دومین سخنران این نشست دکتر مریم لاری سخنرانی خود را با عنوان « رابطه متن و تصویر در لوگو تایپ های مطبوعات دوران قاجار » ایراد کرد. طراحان گرافیک سده سیزدهم اولین تلاش ها را در طراحی لوگو تایپ به شیوه امروزی آغاز کردند. آنها در طرح کلامی از خوشنویسی استفاده کرده اند اما کوشیدند تا با ترفند های چون تغییر چینش حروف، ساده سازی، برجسته سازی و اغراق به هدفی بیش از تبدیل نطام گفتاری به نوشتاری نائل آیند. از طرف دیگر با ترکیب متن کلامی با متن تصویری فرایند معناسازی را عمق و وسعت بخشیده اند وی همچنین به رابطه متن و تصویر نوشتاری در 50 نمونه از لوگوتایپ های مطبوعات دوره قاجار اشاره کرد: رابطه بین دو ژانر و تعیین موقعیت آنان در معناسازی، تاثیر اشکال بر یکدیگر و ارجاعات فرهنگی. لاریی یک تقسیم بندی برای آرم ها ارئه داد:1- آرم نوشتاری 2- آرم شمایلی 3- آرم تلفیقی. در لوگوهای قاجاری ما شاهد تاثیر دو متن نوشتاری و تصویری بر هم و ایجاد یک متن جدید هستیم. نشانه های به کار رفته در این لوگوها عبارتند از: 1- نشانه های انسانی 2- نشانه های مربوط به مکان 3- نشانه های مربوط به اشیاء. در نشانه های انسانی از شخصیت های برجسته و فرهنگی دوران قاجار بسیار استفاده شده است مانند شخصیت کاوه و سیاوش. از دیگر علائم تصویری که بسیار به کار رفته است علم یا بیرق است که این خود ارجاعات فرهنگی بسیار زیادی دارد. همچنین می توان به تجلی علائم طبقاتی، خورشید و شیر خورشید، آناهیتا، صوراسرافیل در لوگوها اشاره کرد. البته در برخی از لوگوهای دوران قاجاری ما می توانیم تاثیر فرهنگ غربی را ببینیم از جمله لوگوی روزنامه توفیق. در طراحی لوگوتایپ ها معمولا از فونت های سنتی استفاده می شده است و در آنها تغییر چینش را داریم و تکرار آینه وار از ترفند هایی هستند که در طراحی لوگوتایپ ها به کار رفته است. در متن تصویری از نشانه های کنشی و هویتی استفاده شده است ولی تعدادشان آنقدر زیاد نیست و بیشتر حالت تصویر سازی پیدا کرده اند. این نشانه ها در معناسازی با هم همراه می شوند.. از دیگر عناصر مسلط در معنا سازی لوگوتایپ ها ارجاعات فرهنگی دخیل در آنهاست. نقش تصویری در آنها از نطر اشغال فضای کلی بر متن نوشتاری برتری دارد و این می تواند به علت بی سوادی زیادی بوده باشد که در آن دوران حمکفرما بوده است. دکتر لاری در پایان اشاره کرد که هر کدام از این لوگو تایپها می تواند در معرض مطالعه نشانه شناسانه قرار گیرد و در اینجا توضیحی کلی در این باره ارئه شده است و با رویکردهای دیگری مثل رویکرد بینامتنی و رویکرد آیکونولوژی هم قابل خوانش هستند
سومین سخنران این نشست دکتر حمید رضا شعیری بود که سخنرانی خود را با عنوان« از متن آراسته تا متن عریان: فرایند معناسازی در آثار خوشنویسی » ایراد کرد. وی در ابتدا بیان کرد که در اینجا بیشتر به بحث نشانه شناسی و معنا شناسی پرداخته می شود و به همین منطور دو نمونه از آثار خوشنوسی ارائه و بررسی می شود:1- نمونه کلاسیک 2- نمونه مدرن. نمونه نخست بیشتر نمونه تزئینی و فیگوراتیو است و نمونه دوم پلاستیک. آنچه را فیگوراتیو می نامیم یعنی اینکه ارجاع مستقیم به بیرون از خود و نشانه ها دارد. آنچه را پلاستیک می نامیم که فیگوراتیو را پشت سر می گذارد یعنی از شناسه های از قیل مشخص و ارجاعی عبور می کند و در واقع شناسه شناختی را به شناسه انتزاعی و حتی در برخی موارد به غیر مشخص بدل می کند به همین جهت نمونه اول را آراسته و نمونه دوم را عریان نامیده ایم. وی در ادامه به رابطه متن نوشتاری و متن گفتاری پرداخت و گفت: متن در واقع وقتی به نوشتار بدل می شود، گفتار را شاید از شکل غیر ثابت و لرزان به شکل ثابت و ماندگارتری تغییر می دهد. نوشتار نطام شفاهی گفتاری را به نطام دیداری تغییر می دهد و نکته دیگر اینکه نوشتار در سطح مکانی گسترده می شود و بنابراین به دلیل این گسترده گی در سطح مکانی فضایی نو را ایجاد می کند که آنرا می شود سپهر نشانه یا سپهرنشانه نامید. از جمله ویژگی های این فضای نوشتاری، گزینش است یعنی می تواند واژه ای، نحوی یا بیانی از میان واژه یا نحو¬ های دیگر گزینش شود. گزینش برجسته سازی استفاده از علائم نوشتاری، کوچک نمایی، بزرگ نمایی، چینش و غیره امکان ترکیب با تصویر که فرایندی بینا نشانه ای را به وجود می آورد. نطام خط و تصویر وقتی با هم ترکیب می شوند یک فضای بینارسانه ای را به وجود می آوردند. از دیگر ویژگی های خطاطی تاثیر دست و بدن در شکل گیری خط است که باعث می شود خط رد بدن و دست را در خود حفط کند و بنابراین به آن می گوییم امکان شکل گیری فضای جسمانی در خط، امکان ثبت، رجوع و مستندسازی با خط هم بیشتر می شود. پس نوشتار و خط و به خصوص خوشنویسی، هدفش فقط انتقال اطلاعات و شناخت نیست بلکه وِیژگی هنری و زیبایشناسانه دارد. شعیری در ادامه به تحلیل دو نمونه پیش گفته پرداخت و بیان کرد که متن کلاسیک ما را به متن دیگری ارجاع می دهد. این متن یک پیشینه، پیش نشانه یا پیش متنی دارد که ما را به قرآن کریم ارجاع می دهد و این اولین ویژگی مواجه با این تابلو است. چنین متنی قواعد بازی را کاملا رعایت کرده است، فواصل، رنگ، کادربندی و ترکیبی کاملا سنتی است. مسیر حرکتش از یک ابتدا به یک انتها است. این متن کاربردی کاملا ارجاعی دارد و به همین دلیل این متن کاملاً روایی است. این متن، متنی نظامند و متنی با شفافیت بالا است
تفاوت متن گفته ای با متن گفتمانی در این است که هر چه دخالت گفته پرداز در پردازش متن کاهش پیدا کند، متن به سمت گفته ای شدن می رود و هر چه دخالت انتزاعی گفته پرداز در ترکیب و ارائه بیشتر شود متن به سمت گفتمانی شدن پیش می رود. در متن گفتمانی حضور گفته پرداز به اوج می رسد و در متن گفته ای حضور گفته پرداز کم رنگ تر می شود و بیشتر فضا ما را با فضا و شرایط ارجاعی روبرو می کند، به همین دلیل متن گفته ای یعنی متن گفته ای کلاسیک دارای ثبات بیشتری است، قطعیت یافته است و تجربه ای یقینی یعنی تجربه ای که قبلاً توسط دیگران تجربه شده است و قبلاً اثبات شده را دوباره به صحنه می کشد، به همین دلیل متنی بازنمودی است در چنین متنی بی شک با صحنه ای از پیش آشنا مواجه می شود و یافته های او به هیچ وجه مورد تردید قرار نمی گیرد و یافته های او در این متن تکرار می شود و شناخت بیننده دچار تعرض نمی شود و به چالش کشیده نمی شود. اما در تابلوی مدرن عناصر متن گرایش به شکستن چارچوب دور شکل و ایجاد فاصله نزدیکتر با ما دارند. از آنجا که عظمت ابژه در فاصله دور شکل می گیرد ویژگی متن مدرن فاصله تعرضی آن است که فاصله تک حسی دیداری را به نطام چند حسی بدل می کند و رابطه عینی و هوشمندی را که متن در پی القای آن است را پشت سر می نهد. این متن پوسته را بر می دارد و ما را به سمت لایه های زیرین خود هدایت می کنند. در این دو تابلو ما شاهد حضور دو نطام زیبایی شناسانه متفاوت هستیم.. متن کلاسیک با حفظ فاصله رابطه اتیک را تضعیف می کند در حالیکه رابطه استاتیک را تقویت می کند در حالیکه متن پدیداری به دلیل بیش از حد نزدیک شدن به من سعی دارد خود را در من بریزد و خود را از من کند به همین خاطر اتیک را پروده، اما شرایط استاتیک را تضعیف کرده است.
آخرین سخنران این نشست دکتر بهمن نامور مطلق سخنرانی خود را با عنوان « برنشینی نشانه ای در خوشنویسی پندنامه لقمان » ایراد کرد. وی در ابتدا به ماهیت نظام های نشانه ای در فرهنگ های مختلف پرداخت و بیان کرد که این نظام ها در فرهنگ های متفاوت جایگاه متفاوتی دارند مثلاً نظام نشانه ای تصویری در فرهنگ غرب بسیار رشده کرده است در حالیکه نظام نوشتاری نزد ما بسیار بیشتر از اروپا بالیده است. کار های پژوهشی اروپای ها نیز بیشتر معطوف به هنر شمایلی بوده است در غرب هنر مادری مانند هنر خوشنویسی شکل نگرفته است و به همین جهت نشانه شناسی خوشنویسی رشد نکرده است. دکتر نامور مطلق در ادامه به فعالیت های صورت گرفته در حیطه خوشنویسی در فرهنگ ایرانی – اسلامی اشاره کرد و خصوصیات و جوانب این هنر را از منظر نشانه شناسی تشریح کرد. سپس به برداشت های پیرس و سوسور از نشانه پرداخت و افزود که با شناخت هایی که از نشانه شناسی خوشنویسی به دست می آید می توان برداشت های پیرس و سوسور را از نشانه واسازی کرد. نکته دیگر اینکه خط یک دال صرفاً کلامی است با اینکه می تواند یک دال غیرکلامی هم باشد. همانطور که گفته شد در غرب کار چندانی درباب خوشنویسی صورت نگرفته که استحقاق اعمال بر خوشنویسی ایرانی – اسلامی و چینی را داشته باشد، اما با این وجود ما می توانیم نکات ارزشمندی را در آثار بارت و دریدا و برخی از دیگر نویسندگان اروپایی در این زمینه استخراج کنیم. از جمله این نویسندگان میلانو و هارتمن هستند که بحث هایشان می توان مقدمه ای باشد بر نشانه شناسی خوشنویسی، اما نکته این است که نشانه شناسی خوشنویسی باید در حوزه فر هنگی خودمان پرورده شود. نامور مطلق در ادامه به تفاوت های میان آیکون و سمبل و از جمله تفاوت میان فضا و زمان پرداخت که در آثار میلانو نیز به آن اشاره شده است: نوشتار به زمان و توالی حروف و کلمات استوار است، اما تصویر بیشتر عرصه ظهور در فضا است و بحث توالی مطرح نیست. فونتانی دو علت را برای روی آوری به سوی نشانه شناسی نوشتار مطرح می کند: 1- توجه به مسئله حس و چند حسی 2- بحث پراگماتیک، کاربردی و چگونگی شکل گیری نوشتار، که اینها باعث می شود نشانه شناسی نوشتار از متن خارج شود و معناسازی را هم مورد بررسی قرار دهد.
دکتر نامور مطلق همچنین تاریخچه نوشتار را مورد بررسی قرار داد: نوشتار یک سابقه شمایلی داشته است. ما در ابتدا پیکتوگرام و فونو گرام را داریم که با تکامل از شمایل به حروف می رسند. گذار از نوشتار شمایلی به حروف باعث می شود که همیشه یک نوستالژی به شمایلی در متن وجود داشته باشد. تکمیل گفتار به وسیله نوشتار یعنی تکمیل ارتباطات از سر به سوی دست های آزاد خود یک انقلاب را در عرصه ارتباطات ایجاد می کند چون پس از آن است که انسان دارای حافظه گسترده و تاریخ می شود و می توانند متن های گذشته را انتقال دهد. قل از نوشتار انسان همواره در آن زندگی می کرد اما پس از نوشتار است که انسان دارای تاریخ می شود به همین جهت می شود گفت که بزرگترین دستاورد انسان همین نوشتار است برای اینکه به انسان تاریخ می دهد و موجودیت و هویت انسان را دگرگون می کند. اولین حرکت برای بینامتنی شدن انسان این بوده است که سعی کند برای انتقال پیام هایی که به صورت شفاهی فقط در دوران خلق می مانند، خوانایی را ایجاد کند. به مرور زمان خط با حفظ خاصیت انتقال پیام، انتقال زیبای را نیز در بر می گیرد و این خود دلالتی دوگانه به وجود می آورد یعنی جنبه ارجاعی و جنبه شمایلی. دکتر نامورمطلق در ادامه به بررسی خوشنویسی پند نامه لقمان حکیم پرداخت. پند نامه شامل سه نظام نشانه ای مهم است: خوشنویسی، نگارگری و تذهیب. خوشنویسی این اثر که توسط میرعماد حسنی نوشته شده، کوتاه اما بسیار فاخر است. اما آنچه که حائز اهمیت است چگونگی ارتباط این سه نظام نشانه ای است دراین اثر ما شاهد حضور نظام های نشانه ای به نحوی خاص هستیم، حضوری که در اینجا "برنشینی" نامیده می شود. وی در نهایت سخنرانی خود را با تشریح رابطه برنشینی در این اثر به پایان برد.