محمد سعید نقاشیان دانشآموخته رشته گرافیک است و در مکتب خط معلی از حمید عجمی خوشنویسی آموخته است. نقاشیان نمایشگاههای انفرادی زیادی برگزار کرده و جوایز فراوانی در خوشنویسی به دست آورده است. نقاشیان چندین جلد کتاب هم در خوشنویسی به رشته تحریر درآورده که از آن جمله میتوان نقش محبوب، حکایت شب هجران و تمنای عشق را نام برد. با نقاشیان درباره فلسفه خط و خوشنویسی به گفتوگو پرداختهایم.
خط وابسته به زبان و ادبیات است. تغییرات و نوآوریهایی که روی خط انجام میشود، چقدر میتواند بر ادبیات تأثیر بگذارد. شما نوآوری در خط و خوشنویسی را کار درستی میدانید یا خیر؟
در خط سنتی تحت هیچ عنوانی نمیتوان دست برد؛ چون یک الگو و یک مبنا و اصل است. این الگو برای این است که بدانیم، شأن حروف چیست و ارزش قامت هر حرف چیست؟ دانگ قلم، سواد و بیاض، صعود و نزول چیست؟ خطاطی با خوشنویسی فرق دارد. هر خطاطی خوشنویس نیست؛ ولی هر خوشنویسی خطاط هم هست. لذا وادی خط و خوشنویسی با هم تفاوت دارند. خطاطی، حصولی و آموختنی است، اما خوشنویس علاوه بر اینکه اینها را دارد، بر مبنای صفای باطن و صیقل خوردن دل، شأن نزول هر حرف را متوجه میشود.در خوشنویسی سنتی فلسفه حروف را برای رسیدن به فضای جدید میآموزیم و تا این مسیر را طی نکنیم نمیتوانیم در این بستر خلاق باشیم. برای مثال خط معلی که پرداخته ذهن استاد حمید عجمی است و حاصل 25 سال نوشتن نستعلیق و تنفس در فضای سنت است. ايشان تمرکزش بر خط سنتی بوده و بر اساس سلوک معنویای كه داشتهاند به خط معلی دست یافتهاند. خط معلی یک حقیقت موجود است که در مرحله رسیدن به صفا و شأن بر دل ایشان بر مبنای قابلیت وجودیشان، نزول کرده است.
کسانی که بیشتر در زمینه هنر گرافیک کار کردهاند تغییراتی در خط ایجاد کردهاند. به نظر شما این تغییرات در حوزه گرافیک طبقهبندی میشوند یا خوشنویسی؟
این تغییرات بر مبنای ذهن گرافیکی هنرمندانهشان به وجود آمده و ربطی به خوشنویسی ندارند. این خطوط امضای شخصی این گرافیستهاست و خط و خوشنویسی نیست. اینها از دانش خوشنویسی برای رسیدن به امضای شخصی در خط گرافیکی استفاده کردهاند؛ اما در مورد معلی قضیه فرق میکند. خط معلی اسلوببندی شده و با قلم نی و مرکب و بر پایه دانش خوشنویسی سنتی نگاشته شده است. این خط قابلیتها و جلوههاي بصری متفاوتی دارد که آن را از دیگر خطوط سنتی متمایز میکند.خوشنویسی و خطوط سنتی متعلق به جهان اسلام است یا ایرانیان؟
اصل تمام خطوطی که ما امروزه آنها را به نام خطوط اسلامی میشناسيم، ایرانی است. تمام خطوط به خط کوفی برمیگردد که به غلط همهجا نوشته شده است که حضرت علی(ع) این خط را ابداع نمودهاند؛ در حالی که خط کوفی از دگردیسی خط پهلوی به وجود آمده است و حضرت امیر(ع) این خط را برای نگارش کلام خدا (قرآن مجید) انتخاب فرمودهاند. چرا این اتفاق افتاده است؟ به این دلیل که خط کوفی بر حسب قط قلم که صاف و بدون زاویه است كامل است ـ صاف بودن قط قلم، یعنی شش دانگ بودن و کامل بودن قلم. خود حضرت علی(ع) یک انسان کاملاند. زبان عربی زبان کامل و قرآن هم کاملترین کتاب است. این چهار کامل(حضرت امیر، قلم کوفی، زبان عربی و کلام الله مجيد) در کنار هم جمع شدهاند و اتفاقی را در فضای خوشنویسی بعد از اسلام ایجاد کردهاند که اکنون به آن میگویند خوشنویسی اسلامی. بقیه خطوط اسلامی مانند: ثلث و محقق و ریحان و نسخ و... را هم خطوط اسلامی و ابداع اعراب میدانند. دریغ از اینکه گفته نمیشود اقلام سته(ششگانه) که شامل خطوط: ثلث، رقاع، توقیع، محقق، ریحان و نسخ است را یک ایرانی به نام ابن مقله بیضاوی شیرازی ابداع کرده است. این خطوط ششگانه ربطی به اعراب ندارد و مالک اصلی آن ایرانیان بودهاند و خواهند بود. با اينكه ترکها و عربها در نگارش خطوط ثلث و نسخ بیشتر کار کردهاند و موفقتر شدهاند؛ ولی این دلیل نمیشود که بگوییم این خطوط از آن سرزمینها بر آمده و زاده و پرداخته ذهن ايشان است.بحث تغییر رسمالخط فارسی امروزه بسیار داغ است. به نظر شما این خط میتواند تغییر یابد یا نه؟
ما در فارسی همیشه از راست به چپ مینویسیم. در هنگام نوشتن خط، نوشتههای قبلی زیر دستمان پنهان میشوند. با این کار به سمت رمز و راز میرویم. این کار رمز و راز آلود و سمبلیک کردن خط است. در حالیکه خط لاتین از چپ به راست نوشته میشود و در آن کشف و رمز گشایی وجود دارد. از راست به چپ نوشتن نکات مثبت و منفی دارد. از جهتی همهاش راز است و از جهتی هر کسی دنبال این رمز و راز نمیرود و حقایق پنهان و پنهانتر میشود. مصداق این را میتوانیم در ادبیات عرفانی این سرزمین بیابیم که تماماً راز آلود است و سمبولیک. قاعده خط ما با ادبیات ما تطابق دارد. ادبیات عرفانی ما سرشار از رمز و راز و نماد پردازی است. در غرب هم دفترچهای یافتهاند مربوط به داوینچی که در آن لاتین را از راست به چپ نوشته است. وقتی آن را بر رسی کردند متوجه شدند که او مطالب رازآمیز را به لاتین از راست به چپ نوشته است، تا هرکسی به حقایق آن مطالب دست پیدا نکند. علاوه بر این، اتصالاتی که در خط فارسی وجود دارد هم به رمز آلود بودن این خط کمک میکند و در عین حال خاصیت فهم ساده را از خط میگیرد. دنیای قدیم دنیای رازآمیز بوده و به همین دليل خط فارسی با آن ارتباط برقرار میکرد؛ اما دنیای امروز دنیای کشفیات است و به همین دليل خط ما در ارتباط با دنیای امروز ناموفق است.به نظر شما با عوض شدن حروف فارسی چه چیزی عوض میشود؟
حروف فارسی نمیتواند عوض شود، چون با ادبیات و فرهنگ کهن چند هزارساله ما عجین است. مثلاً شعر حافظ اگر با حروف انگلیسی نوشته شود معنای خود را از دست میدهد. حافظ جایی از زلف نام میبرد که این خود یک راز و رمز است؛ حال این واژه را اگر به شکلی دیگر بنویسیم آیا آن معنا را در ذهن متبادر میکند؟ وقتی شعر حافظ را مینویسیم، حروف و اتصالات در کنار هم معنا و مفهوم را میرساند.تغییری که میتواند در خط مفید باشد حذف نوشتار عربی از خط فارسی است؛ مثلاً «کلاً» به شکل «کلن» نوشته شود. این تغییر در خوشنویسی هم بسیار مفید است و به زیبایی ظاهری حروف کمک بیشتری میکند.