کیومرث قورچیان به سبکی نوین و تلفیق نگارگری سنتی و آبستره نقاشی میکند. کيومرث قورچيان در لابهلاي نقاشي اي با روش بداههنگري، زيبايي هنر آبستره را با ايجاد طرح جديدي بر روي بوم به تصوير مي کشد و اين همان روشي است که او را از ديگر نقاشان متمايز مي کند. قورچيان در آثار نقاشي خود با زبان آبستره نقش هايي بر روي بوم با تأثيرپذيري از نگارگري ايراني ترسيم مي کند. آبستره، اكسپرسيونيسم يا «كوانتوم»، كيومرث قورچيان، انسان را مواجه با تصاويري مينمايد، كه جهانهاي پيدرپي را براي مخاطب تا مرزهاي دوردست همراه با تصاوير ديناميك شكل داده و قابل درك ميكند. گفتوگوی اختصاصی سایت هنر اسلامی با قورچیان را در ادامه میخوانید.
هنر اسلامی از دیدگاه شما چه تعریفی دارد؟
قبل از تعریف هنر اسلامی باید به تعریف هنر بپردازیم و از هنر حرف بزنیم. دین از هنر جدا نبوده و هنر هم از دین جدا نبوده است. مشکل اساسی در تعریف هنر وجود دارد. اعتقاد من این است که اساساً هنر از جنس وحدانیت و الوهیت است. هنری که
خلاقیت و صداقت در آن باشد، الاهی است. هنرمند باید الوهیت را در جان خود داشته باشد تا بتواند به خلق آثار هنری بپردازد. هر هنرمندی تحت تأثیر شرایط محل زندگیاش قرار میگیرد و آثارش بر اساس آنها شکل میگیرد. تفکیک بین هنر دینی و غیردینی در جامعه ما درست نیست.
هنر اسلامی باید در کشور ما با یک نگاه جهانی تعریف شود. دین اسلام یک دین جهانی است و هنرش هم قطعا هنری جهانی است. تنها با حمایت و مدیریت صحیح، هنر اسلامی میتواند
موقعیت جهانی کسب کند. هنرمند سعی و تلاش خود را انجام میدهد؛ اما حمایت آنطور كه بايد، صورت نمیگیرد و گاهی اوقات هم هنرمند طرد میشود.
در وهله اول خداوند یک نقاش به تمام معناست. هنرمند اسلامی بايد از
الهامات آسمانی و علیالخصوص از قرآن در آثارش بهره ببرد. مثلا من در آثارم از پرندگان و فرشتهها و سیمرغ بهره بردهام. از ستارگان و کهکشان هم بهره بردهام و همه اینها نقشهایی است که خداوند تبارک آفریده است. هر اثر هنری، منشأ اصلیاش طبیعت است و در نتیجه االهی است. حال ممکن است که آن هنرمند خیلی مبادی آداب الاهی و اسلامی نباشد؛ ولی اگر به منبع الوهیت وصل شود دریافتهایی دارد. پس ذات هنر الاهی است و هنر را باید با توجه به الهویت تعریف کرد. با این تعریف هیچ هنری نمیتواند غیردینی باشد.
مشترکات یا افتراقات هنر اسلامی با هنر غربی چیست؟
اشتراکاتی وجود دارد؛ اما آنها بر اساس عقاید و قواعد خاص خودشان کار میکنند و ما هم بر اساس اعتقاداتمان. یک سری تکنیکها مشترک است؛ اما هر انسانی به فراخور حال و تجربیات خاص خودش به خلق اثر هنری دست میزند. محتوا در کار همه وجود دارد، در بعضیها کم رنگ است و در بعضیها پررنگ. مثلاً خیلیها در مورد سالوادور دالی اعتقاد داشتند که به دور از معنویات بوده است؛ اما بعد از مرگش کارگاهش را به مقبرهاش تبدیل کرده و گفته است: «
مرا جوری دفن کنید که آدمها از روی من رد شوند»، این یک
نگاه عرفانی است. هنرمند برخی
خصلتهای پیامبران را دارا هستند. ناشناختهها درباره هنرمندان زیاد است و اگر فرصت بروز و تبلیغ این ناشناختهها ایجاد شود، به عمق نگاه هنرمندان پیمیبریم. یقیناً بسیاری از گناهان آنها توسط خداوند بخشیده میشود. منشأ و منبع همه یکی است و همه هنرها از ذات باری تعالی نشئت میگیرد.
علت اینکه آثار هنرمندان مسلمان معاصر در جهان دیده نمیشود چیست؟ علت اين ديده نشدن، نوع ارائه است یا نوع نگاه هنرمند؟مقصر هنرمند است یا نهادهای حمایتی؟
ما در دنیا تحت تحریم هستیم.
حاکمیت استعمار اندیشههای ما و هنر ما را محدود کرده است؛ اما در همین دیوارهایی که برای ما ساختهاند، دریچههای کوچکی برای
ارتباط با جهان باقی مانده است. اگر هنر ما درست به جهان معرفی شود، من یقین میدانم که کارهای هنرمندان ما دیده میشود؛ ولی ابتدا باید هنر در داخل کشور دیده شود. من یک بار در پاریس شعری از مولانا را به زبان فارسی خواندم و همه از آهنگ و باطن شعر به هیجان آمدند، در حالیکه زبان شعر را نمیفهمیدند. اینکه ادبیات است و نیاز به ترجمه دارد این چنین مورد توجه قرار میگیرد؛ چون در باطن نیاز به ترجمه ندارد و موسیقی کلمات منتقل میشود. حال تصور کنید نقاشی، که نیاز به ترجمه ندارد چگونه میتواند به آن طرف مرزها منتقل شود و تأثیرگذار باشد.
این اشاره به تحریم نوعی بهانهگیری برای توجیه تنبلی هنرمندان ما نیست؟
بهترین آثار نگارگری ما الان در موزههای غرب است. بهترین نظریه پردازیها و تحلیلها در مورد هنر نگارگری و نقاشی ما متعلق به غربیهاست. نمایشگاهها و موزههای غربی بهترین آثار هنری ما را نگهداری میکنند. چون آنها دانش بصریشان بیشتر است و ما به دليل محدودیتهایی که داشتهایم، شناخت کمتری از آثار خود داریم. اگر آثار ما به خوبی معرفی شود، در دنیا و دل غرب خریدار و طرفدار دارد. آنها دنبال چیزهای تازه هستند و ما در هنرمان چیزهای تازهای برای ارائه به غرب داریم. آثاری که
فضای شرقی را با زبان غربی درآمیزند، میتوانند به راحتی خارج از مرزها دیده شوند.