در دوران کودکی قبل از اینکه ما به مشهد بیاییم، پدرم در مشهد بود و ما با مادرمان در دیسفان زندگی میکردیم. مادرم فرد جزیینگری بود و در آنچه به ما میگفت، جزیینگری خاصی مشاهده میشد و من آن جزیینگری را به یاد سپردم. بعدها فهمیدم که جزیینگری باعث ایجاد تصویر در ذهن میشود و به درد داستاننویسی میخورد. پدربزرگ مادریام نیز همینطور بود. البته هیچکدام از آنها سواد نداشتند و سوادشان شفاهی بود. من خود از اولین نسلهای باسواد بودم.
او در ادامه اظهار کرد: در آن دوره در روستا هیچ کتابی به دست من نمیرسید، تا اینکه به شهر آمدیم و آرامآرام با کتاب آشنا شدم. من 9 ساله بودم که به مشهد آمدیم. در آن دوره فضای متفاوت و متضاد مشهد، دیدن درخت پرتقال و کاج که در زمستان هم سبز بود، ساختمانهای دوطبقه، خیابان، چراغ، لامپ و... همه برای من جدید بود. این تضادها به جهان ما اضافه شد و در ذهنم به صورت انباشت داستانی درآمد. شاید نسل امروز نسبت به نسل ما دنیای یکنواختتری داشته باشند. نسل ما روستا و شهر، دوران پیش و پس از انقلاب، جنگ و همچنین ظهور اینترنت را تجربه کرده است. همه اینها بر داستاننویسی ما تأثیر گذاشت.
این نویسنده همچنین درباره انتشار آثارش از آغاز تا کنون، گفت: اولین داستانم در دوران دبیرستان در سال 1350 در روزنامه خراسان چاپ شد. پس از آن اولینبار که آثارم در کتابی منتشر شد، در مجموعه داستان «دریچه تازه» و همراه با داستانهایی از محمود دولتآبادی، اصغر الهی و چند نفر دیگر بود که در سال 1367 منتشر شد. کتاب دومی که اثری از من در آن چاپ شد، «خوابگرد و داستانهای دیگر» نام داشت که گردآورنده آن خودم بودم و آثاری از هوشنگ گلشیری، قاضی ربیحاوی و دیگران در آن گرد آمد و در سال 1369 چاپ شد.
او ادامه داد: پس از آن در سال 1372 مجموعه داستان «اندوه» و در سال 1384 رمان «خیابان بهار آبی بود» را منتشر کردم. بعد از آن هم مجموعه داستان «ماهی در باد» و کتاب «کوزهها در جستوجوی کوزهگر» را نوشتم و منتشر کردم. در کتاب «کوزهها در جستجوی کوزهگر» من به ساختارشناسی داستانی ترانههای خیام پرداختهام. در سالهای دهه 1370 که داستانهای مینیمال مطرح شدند، متوجه شدم خیام مینیمالیستترین نویسنده جهان است. بنابراین پژوهش بر روی ساختار داستانی آثار خیام توجهم را جلب کرد و روی هفت ترانه خیام کار کردم. در این کار هر ترانه نماینده یک گروه از ترانههای اوست.
آتشپرور اضافه کرد: در حال حاضر مشغول کار بر کتاب «کوزهها در جستوجوی کوزهگر» هستم و قصد دارم کارهای جدید را همراه با مقالههای قبلی در یک کتاب تازه منتشر کنم. در این کار از نسخه صادق هدایت استفاده کردم و البته از نسخههای فروغی، علی دشتی و احمد شاملو و آثار نثری مانند نوروزنامه خیام و سفرنامه ناصرخسرو بهره بردم. همچنین به زبان دری که هماکنون در مناطقی از خراسان و کشور افغانستان و... کاربرد دارد، توجه کردم؛ چراکه همه تصحیحهایی که از رباعیات خیام در دست داریم، فارسی معیار را اساس قرار دادهاند، در حالیکه رباعیات خیام به فارسی دری سروده شدهاند.
او همچنین اظهار کرد: خیام ریاضیدان بوده و میدانسته کلمه را کجا به کار ببرد. او نسبت به همه شاعران و نویسندگان دیگر کمتر کلمه به کار برده و در آثارش از سادهترین واژهها استفاده کرده است؛ به همین دلیل آثار او با قصهنویسی امروزی تطابق دارد و واجد ارزش است؛ به طوری که گویی ترانههایش را امروز سروده است.
آتشپرور سپس با اشاره به فعالیتش در مجله ادبی «نوشتا» عنوان کرد: این مجله از سال 1385 تا امروز منتشر میشود و من مسؤول بخش داستان آن هستم. در حال حاضر شماره 23 آن در راه است. بیشتر وقت من را هم همین مجله گرفته است.
حسین آتشپرور که پژوهشی درباره رباعیات خیام انجام داده، در زادروز 61 سالگیاش، با بیان اینکه خیام از همه شاعران و نویسندگان دیگر کمتر کلمه به کار برده، میگوید، خیام مینیمالیستترین نویسنده جهان است و آثارش با معیارهای قصهنویسی امروزی تطابق دارد.