جلیل رسولی از جمله هنرمندان خوشنویس کشورمان است که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان به واسطه آثار بدیعش در هنر نقاشیخط شهره است. او متولد سال 1326 در همدان است و خوشنویسی را در فاصله سالهای 1347 تا 1351 نزد مرحوم استاد حسن میرخانی فرا گرفت و نخستین نمایشگاه آثارش را سال 52 در گالری سیحون برپا کرد.
او پا را از محدوده خوشنویسی سنتی ایران فراتر نهاد و با ورود به حوزه نقاشیخط توانست آثاری تازه و بدیع بر پایه خوشنویسی سنتی ایران پدید آورد، آثاری که نه تنها در ایران بلکه در دیگر کشورهای جهان نیز مخاطبان بسیاری را مجذوب خود کرده است به طوری که مجله معتبری در مصر شماره ویژه خود را به معرفی این هنرمند ایرانی اختصاص داده و یکی از معتبرترین مسابقات خوشنویسی در کشور ترکیه او را به داوری آثارش دعوت کرده است.
این هنرمند پرکار نقاشی خط ایران، نمایشگاههای بسیاری را در سراسر جهان برپا کرده است و بارها آثارش در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآمد، آخرین نمایشگاه آثار او در این موزه نیز سال گذشته با عنوان «مروری بر نیم قرن نقاشی خط معاصر ایران» برپا شد که در این نمایشگاه از کتاب «نور علی نور» رسولی نیز طی مراسمی با حضور وزیر ارشاد رونمایی شد.
کتابت ترجمه فارسی نهج البلاغه و دیوان حضرت امام (ره) از جمله آثار اوست که بارها تجدید چاپ شده است. همچنین او افتخار داشته است که خوشنویسی گنبد بیرونی حرم حضرت معصومه (س) را انجام دهد.
رسولی اکنون 65 ساله است و هنوز هم سوژههای تازه برای نمایشگاههای جدیدش در سر میپروراند. به گفته خودش این تکنیکها و سوژههای جدید آن قدر متنوع و زیاد هستند که آرزو میکند ای کاش فرصت زندگی کافی برای خلق و نمایش همه آنها را داشته باشد.
رسولی معتقد است که حالا دیگر این خط است که عاشق او شده است.
با این هنرمند همراه میشویم تا بیشتر درباره او بدانیم:
از دوران کودکی تان برایمان بگویید که چگونه گذشت؟
من متولد شهر همدان هستم. کلاس اول ابتدایی را خواندم و بعد همراه پدر و مادرم به تهران آمدیم. پدرم پارچه فروشی داشت، کاسب خیلی معمولی بود و تحصیلات چندانی هم نداشت، اما آدم بسیار متقی بود. ما به دنبال کسب درآمد بیشتر به تهران آمدیم. مادرم سال قبل از دنیا رفت، او خانهدار بود ، باتقوا و بسیار خوش ذوق. در زمان جوانی قالی می بافت، آن زمان در هر خانهای یک دار قالی بود، خیلی به رنگ آشنایی داشت وتا همین اواخر وقتی کارهایم را می دید درباره رنگ آثارم نظر میداد که می دیدم واقعا درست می گوید.پدرم من را به مکتب خانه «حسین آقا» گذاشت و مرا به دست او سپرد. او هم آدم خوش ذوقی بود. روی در و دیوار کاهگلی مکتب خانه عکس چسبانده بود و دور تا دور آن را تشک چیده بود. به ما قرآن یاد می دادند، من همیشه متوجه در و دیوار مکتب خانه بودم، آن زمان اصلا آشنایی با خط نداشتم و چشمم دنبال تصاویر روی دیوار می دوید و استادم به من اعتراض می کرد که حواسم را جمع درسم کنم.
بالاخره بعد از کلاس اول ابتدایی به تهران آمدیم. در کودکی حس کنجکاوی چندانی نداشتم،یعنی ما مثل بچه های امروز نبودیم که این قدر تیزهوش و کنجکاوند، شاید هم به این دلیل که استادان به ما اجازه نمی دادند خیلی سؤال کنیم، شاید اگر آن زمان هوش بچههای امروز را داشتم، امروز خیلی جلوتر از حالا حرکت می کردم.
در دوران ابتدایی هم توجهی به نقاشی یا احتمالاً خوشنویسی داشتید و این استعداد را در وجود خودتان احساس میکردید؟
من تا کلاس ششم را خواندم و همیشه از طرف معلمانم به خصوص در زمینه خط و نقاشی تشویق میشدم ولی متوجه سایر دروس نبودم، یعنی ریاضی وانگلیسی و ... را اصلا متوجه نمیشدم و لای کتاب و دفترم خط و نقاشی می کشیدم.روزی پدرم آمده بود وضعیت درسی من را از معلمان مدرسه بپرسد که اتفاقا به پست معلم انگلیسی من برخورد که کلی از من انتقاد کرد، پدرم خیلی از من عصبانی شد، او آدم بسیار جدی بود که خیلی دوست داشت من درس بخوانم و دانشگاه بروم ولی با این حال کاری هم به کار خط و نقاشی های من نداشت. دوران دبیرستان را در دبیرستان پهلوی خواندم، آن زمان روزنامه دیواری خیلی مرسوم بود و من همیشه به تنهایی کارهای خوشنویسی، نقاشی، شعر و کاریکاتور و ...را برای روزنامه دیواریها انجام می دادم اما باز هم در درسهای دیگر تنبلی می کردم.
شروع کار حرفهایتان در خوشنویسی از چه سالی بود؟
سال 1354 به صورت حرفهای کار میکردم، زمانی برای روزنامهها،موسسات تبلیغاتی و ....خط می نوشتیم. آن زمان مثل الان نبود که همه چیز دیجیتالی باشد، همه کارها به صورت دستی انجام میشد.چه شد که معطوف به کارهای هنری مثل نقاشی خط شدید؟
آن زمان کار میکردیم، درآمد خوبی هم داشتیم، اما دیدیم این همه درآمد داریم، اما چیزی از ما باقی نمی ماند، این بود که همان سالهای 54 شروع کردم به نقاشی خط کار کردن. من استاد رنگ نداشتم ولی با سفر به کشورهایی چون انگلیس،آلمان،ایتالیا و ...از موزههای هنری خارجی را میدیدم و تنها با دیدن آثار هنری این موزهها بود که یاد گرفتم.اولین نمایشگاهتان را چگونه برگزار کردید؟
اولین باردر همان سال 54 بود که خواستم نمایشگاه بگذارم، دوستی من را به خانم سیحون مدیر گالری سیحون معرفی کرد. حدود 6 تابلو کوچک آماده کردم که کارها را بردم تا ببیند. وقتی آثارم را دید به من گفت تا حالا کجا بودی؟ چقدر این قدر دیر نمایشگاه می گذاری؟ خلاصه آثارم برای اولین بار در گالری سیحون روی دیوار رفت و همان شب چند تا از آنها که هم خوشنویسی و هم نقاشی خط بود، فروخته شد.در سالهای اخیر فاصله برگزاری نمایشگاههای شما خیلی نزدیک به هم بوده است؟ این همه پرکاری دلیل خاصی داشته است؟
دوره های برگزاری نمایشگاه های آثارم، چهار ساله بود اما چرتکه انداختم، دیدم که خیلی زمان زیادی ندارم وهنوز سوژه ها و تکنیک های بسیاری در سر دارم که باید به نمایش بگذارم. تعداد آثارم را کاهش دادم و فاصله برگزاری نمایشگاههایم را کم کرده ام که بتوانم بیشتر نمایشگاه بگذارم.اخیراً نمایشگاههای متنوع بسیاری در زمینه نقاشی خط برگزار میشود به نظر شما این نمایشگاههای همان طور که ادعا میکنند واقعا آثار تازهای در زمینه نقاشی خط هستند؟
الان بازار قشنگی در هنر نقاشی خط نیست. کسی کارهایی را که من 30 سال پیش انجام دادهام، کپی می کند و ادعا می کند که کار جدید در نقاشی خط انجام داده است واصلا حرمتی برای آثار هنرمندان قدیمی در کار نیست.ناراحت می شوید از این که جوانترها کارهایتان را کپی می کنند؟
ناراحت نمی شوم چون تکنیک های کار من خیلی حسی است و برای خودم جذاب است، دیگران هم کارهایم را دوست دارند.معتقدم هنر باید از درون هنرمند بجوشد و اگر قرار باشد تکه ای از این جا تکه ای از جای دیگر عاریت گرفته شده باشد،اثر هنری نیست.به نظر میرسد که همه نوآوریها در هنر نقاشی خط دیده می شود و خوشنویسی همچنان به شیوه قدما انجام می شود؟
خوشنویسی را دیگر کاری نمی شود کرد، در 200 سال اخیر کسی پیدا شده که ادعا می کند من شیوه خوشنویسی فارسی را عوض کردم حالا فکر کنید که دهانه حرف نون را کمی تغییر داده و جمع تر می نویسد، همه اش همین است.کسانی مثل میرزا غلامرضا و میرحسین بودند که حرف اول را در خوشنویسی می زدند وکارهای دیگران در واقع کپی کارهای آنهاست.
من 18 سال قبل درمصاحبه ای گفتم که خوشنویسی هنر نیست بلکه فن است و تکنیک که بسیاری همان زمان به من حمله کردند. اما واقعیت این است که خوشنویسی یک مهارت فنی است و این آثار خوشنویسی امروز هم کپی کارهای قدماست، حالا اغلب خوشنویسان حرف من را تأیید می کنند، گرچه هنوز هم برخی همچنان معتقدند که خوشنویسی هنراست در حالی که هنر تراوش فکری خود هنرمند است. اگر هنر خوشنویسی هنرمندی داشته است، میرعماد، درویش طالقانی، گلستانه و استاد حسن میرخانی و ... بودهاند که شیوه خاص خودشان را در خوشنویسی داشتند.
هنرمند کسی است که ایده تازهای را به خوشنویسی اضافه کندباید به خوشنویسان جوان هم بگویم که به نوشتن اصول خوشنویسی اکتفا نکنند چرا که وقتی تمام اصول خوشنویسی را که فرا گرفتید، تازه اول کار است و زمانی هنرمند خواهید بود که چیزی از فکر و اندیشه هنرمند به هنر خوشنویسی او اضافه شود.
هنرمندان خوشنویسان خلق و خوی متفاوتی نسبت به دیگر هنرمندان دارند و به نظر می رسد اخلاق استاد و شاگردی همچنان در میان این هنرمندان به جا مانده است؟
هنرمندان خوشنویس بسیارمنزوی هستند، کار خوشنویسی هنرمند را طوری تربیت می کند که او را به یک آرامش روحی می رساند. مباحث هنری همیشه میان هنرمندان هست. یکی معتقد است خط باید درشت باشد و دنباله رو کلهر است دیگری معتقد است خط باید ظریف باشد و دنباله رو میرعماد است. این اختلاف نظرها در خوشنویسی همیشه هست. اما در هنر خوشنویسی امروز، هیچ اتفاق جدیدی نمی افتد مگر در نقاشی خط که آن هم به خاطر حراجی های اخیر کریستیز دوبی بسیار مورد توجه قرار گرفته و رشد کرده است و قیمت های آثار نقاشی خط هم به همین دلیل بسیار بالا رفته است.با توجه به نمایشگاههایی که در امارات برگزار کردهاید آیا تاکنون آثار شما برای شرکت در حراج کریستیز خریداری نشده است؟
من سه سال پیش در شارجه نمایشگاه داشتم و داور یک مسابقه خوشنویسی هم بودم. وزیر فرهنگ و هنر شارجه بسیار به هنر علاقه مند بود و خودش از مجموعهداران آثار هنری بود، آن زمان کتاب «باغ ملکوت» را برده بودم دوبی تا به یک خطاط عراقی نشان دهم و به او هدیه کنم. وزیر فرهنگ و هنر شارجه کتاب باغ ملکوت من را دید و گفت میدانی که هنرمندی جهانی هستید! همان جا با مسئولان کریستیز تماس گرفت که امکان ارائه آثارم را در کریستیز فراهم کند اما بعدها مسائلی پیش آمد و آنها هم بنا به دلایلی با من همکاری نکردند. به هر حال الان هنر نقاشی خط ایران در بهترین وضعیت خود قرار دارد و به واسطه همین حراج ها بسیار مورد توجه جهانیان قرار گرفته است. به هر حال یکی دو تابلو کوچک از آثارم در این حراج ها فروخته شده است که روی قیمت آثارم نیز تاثیرگذار بوده است. اما تاکنون شرکت در این حراج ها برایم چندان جذابیتی نداشته است.چرا جذابیت ندارد؟
برنامهریزی های عجیبی دارند و فکر می کنم زد و بندهایی در کار این حراج ها وجود دارد. اما با این حال آن توجهی که در این حراجها به آثار خوشنویسی و نقاشی خط ایرانی میشود،ما خودمان در ایران به این آثار چنان که باید توجه نمی کنیم، به طور مثال ما هیچ موزه و محلی که هنر خوشنویسی و نقاشی خط امروز ما را به نمایش بگذارد و بتوان به یک گردشگر و مخاطب خارجی نشان داد، نداریم.برای آن که آثارتان به فروش برسد از تخفیف هم استفاده می کنید؟
حدود 5 سال پیش در دوبی نمایشگاه داشتم،چند اثر برای فروش برده بودم، در این نمایشگاه از همه کشورها آثاری شرکت داشت. مسئول نمایشگاه روز آخر به من گفت که هر کس تخفیفی می خواهد به آثارش بدهد، من کاغذ تخفیف را سفید بازگرداندم، گفتم تخفیف ندارد،آثار من قیمتش همین 15 هزار دلار است. کارهایم را به تهران بازگرداندم، همسرم وقتی کارها را دید گفت اینها خیلی زیباست چرا هیچ کس نخرید، به او گفتم به هر حال روزی ما نبود. سه ماه بعد برای نمایشگاه دیگری از من دعوت شد که داور باشم و یک نمایشگاه انفرادی نیز از آثارم برگزار کنم که من باز همان آثار و چند کار جدید را با خودم بردم، باز هم با همان قیمت ها. این بار حدود 6 اثر فروخته شد که به همسرم گفتم این روزی ما بود.آثار شما برای مخاطبان غیرفارسی زبان هم جذابیت داشته است وبا آن ارتباط برقرار میکنند؟
خاطره ای را برایتان تعریف می کنم، حدود 10 سال پیش،خانمی از سفارت ایتالیا به گالری من آمد که اثری را خریداری کند. یکی از کارهای خوشنویسی را که در آن خط و ترمه کار کرده بودم انتخاب کرد، انتخاب این تابلو خوشنویسی که این خانم ایتالیایی هیچ درکی از متن خوشنویسی آن نداشت برایم عجیب بود، از او پرسیدم که آیا می داند چه نوشته ای را می خرد؟ گفت برای من مهم نیست چه روی این تابلو نوشته شده است اما من آن را دوست دارم.فکر میکنید بعد از این همه سال کار کردن آیا به شهرت ومحبوبیت رسیده اید؟
بسیاری از کشورهای عربی به خصوص سوریه که نمایشگاهی در آن برگزار کردهام من را به اسم «استاد جلیل» میشناسند و چندی پیش نیز در یک نمایشگاه شرکت کرده بودم که یکی از آثار من را در ورودی نمایشگاه گذاشته بودند و بسیار با احترام رفتار میکردند. من خوشحالم که نتیجه 50 سال کار مستمر این محبوبیت شده است و نه شهرت. من بابت این محبوبیت خدا را شاکرم و می دانم این لطف خداست که می تواند این محبوبیت را به ما بدهد یا از ما بگیرد.جایی گفته بودید که «خط عاشق من شد» درباره این جمله توضیح می دهید؟
من عامل نوشتن خوشنویسی هستم و این لطف خداست که مرا همراهی کرده است. خیلی ها حریصانه به دنبال پول می دوند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند ولی گاهی هم هست که پول سراغ آدمها می رود. این کار هم برای من این طوری است،یعنی آن قدر خوشنویسی و نقاشی خط به من حس خوبی می دهد که احساس می کنم این خط است که عاشق من شده است.خوشنویسی کردن آداب خاصی دارد؟ خود شما مقید به آداب خاصی برای نوشتن هستید؟
نه. آداب خاصی ندارد. اما من هیچ گاه بدون وضو دست به کار نمی برم به خصوص که کاری قرآنی باشد البته کار بدون وضو هم نوشته ام ولی اغلب پیش از نوشتن وضو میگیرم . اگر چه ممکن است از نظر برخی روشنفکرنماها این کار خشک مقدسی و شعاری به نظر برسد اما به هر حال وضو گرفتن پیش از کار به من انرژی مضاعف می دهد.گفته میشود که انگشتان یک هنرمند خوشنویس شکل خاصی باید داشته باشد؟ واقعاً این طور است؟
تا حدودی ترکیب دست برای خوشنویسی مؤثر است. مثلاً کسانی که انگشتان درشتی دارند، خط ریز را نمیتوانند خوب بنویسند. انگشتان دست خوشنویس باید بلند باشد. اکثر خطاطان هم انگشتان دستانشان همین طور است، برای همین است که می گویم خداوند انتخاب می کند.شما نمایشگاه و ورکشاپی هم درکربلا داشتهاید که تعدادی از آثارتان را هم به موزه این شهر اهدا کردهاید درباره این نمایشگاه توضیح دهید؟
سال گذشته به نجف رفته بودیم برای برگزاری یک نمایشگاه و ورکشاپ، اثری را برای سر در بارگاه حضرت علی (ع) در نجف آماده کردم با عنوان «علی مع الحق و الحق مع العلی» از نظر نستعلیق نویسی کار بسیار دشواری بود ولی برای اولین بار این ترکیب را نوشتم و در سر در حرم نصب شد.ورک شاپی هم در جوار حرم حضرت علی (ع) برگزار شد، من 13 اثر را به مناسبت 13 رجب برای نمایش با خودم برده بودم که تمامی این تابلوها را به موزه حضرت علی(ع) در شهر نجف اهدا کردم.
در شب تولد حضرت علی (ع) به ما گفتند که حرم را برای زیارت شما قرق می کنند، در آن شب حدود 5 میلیون نفر اطراف حرم جمع شده بودند،حرم را قرق کردند و ضریح را بسیار زیبا گل آرایی کردند و ما در خلوت زیارت کردیم. آن شب در حالی که دسته ای گل در دست داشتم و به درون حرم پا گذاشتم احساس می کردم در حالت خواب و رؤیا هستم. حدود 50 سال یا علی نوشته بودم و حالا در کنار حرم آن حضرت بودم.
از ثمره عمر هنری خودتان راضی هستید؟
بله. فکر می کنم عمرم را هدر نداده ام. فکر می کنم اگر راه میان بری وجود داشت حتما بیشتر کار می کردم و آثار بیشتری خلق می کردم ولی در واقع نمی شد،من راهم را درست آمده ام چون خدا کمکم کرده است. اگربازهم دوباره متولد شوم همین مسیر را در پیش می گیرم.ویژگی کارهای نقاشی خط شما از نظر خودتان چیست؟
من وقتی شیوه ای را در کارم پیدا می کنم، آن را در آثار بعدی خودم تکرار نمی کنم، مثلا نقاشی خط کاران یک تکنیک را سال ها در آثار مختلفشان کار می کنند اما من دوست دارم تکنیکهای مختلف و جدید را هر بار تجربه کنم.کدام کار برای خودتان بیشتر تاثیرگذار بوده است؟
امکان ندارد کاری را که به آن اعتقاد ندارم بنویسم. حتی زمانی که کارهای تبلیغاتی انجام می دادم، نوشته هایی را که به آن اعتقاد نداشتم نمی نوشتم.درباره حدیثی که موقع نوشتن شما را بسیار متأثر کرده بود برایمان بگویید؟
حدیثی بود که خداوند به حضرت داوود میفرمایند: «برو به بنده های من بگو آنها که به من پشت کردند،اگر می دانستند که من چگونه انتظار آنها را می کشم، از شدت شوق استخوانهایشان از هم گسسته می شد.» این حدیث مرا به شدت منقلب کرد.برخی هنرمندان خودشان را به عنوان نخستین کسانی که نقاشی خط کار کردهاند معرفی میکنند،به نظر شما نقاشیخط اولین بار چه زمانی وارد هنر ایران شد؟
نقاشی خط تاریخی 500 ساله دارد، کسی نمی تواند ادعا کند نخستین کسی است که نقاشی خط کار کرده است. کسانی که ادعا می کنند مسئول حرف خودشان هستند ولی باید شأن خودش را حفظ کند. به نظر من ادعای درستی نیست.شما به خارج از ایران زیاد سفر کردهاید. آیا واقعا هنر نزد ایرانیان است؟
نه. هر هنرمندی باید نشان دهد که هنرمند مملکت خودش است،فرهنگ کشورش باید در اثرش دیده شود. گروهی از آثار هنرمندان مدرنیست ایران را به اروپا بردند که به آنها گفتند اینها که کار خود ماست خودتان چه دارید؟ هنرمند ایرانی باید فرهنگ و هنر ایران را در آثارش داشته باشد.شما یکی از کسانی بودید که برای بازدید از بیینال ونیز رفته بودید؟ بیینال ونیز از نظر چگونه بود؟
در بیینال ونیز همه آثار هنر آوانگارد و معاصر است، دیگر آثار مدرن نیست. همه آثار شامل چیدمان، ویدئوآرت و ... بود. به هر حال بیینال ونیز هنر معاصر دنیا را مطرح میکند.شما یکی از داوران مسابقه خوشنویسی ارسیکا در ترکیه هستید؟ درباره این مسابقه بیشتر توضیح دهید؟
در ترکیه مرکزی به اسم ارسیکا هست که هر سه سال یک بار مسابقه خوشنویسی برگزار می کند و من یکی از هفت داور آن هستم.ارسیکا مرکزی مهمی است مثل انجمن خوشنویسان ایران که هر دوره به نام یک هنرمند خوشنویس مسابقه را برگزار میکند، این دوره با نام «اکمل الدین احسان اوغلو» برگزار میشود.
پس خطوط ایرانی هم در این مسابقه مطرح است ؟
بله. خطوط ایرانی هم به مسابقه گذاشته میشود. البته آنها نقاشیخط را اساساً قبول ندارند ولی من را به عنوان یک خوشنویس دعوت به داوری کردهاند. آنها در زمینه نستعلیق دنبالهرو «یساریزاده» بودند که بعد از ورودم به این مسابقه از آنها خواستم که اگر دنبال الگویی برای نستعلیق هستید باید «میرعماد» را انتخاب کنید و به این ترتیب شیوه میرعماد را جایگزین کردند.آیا به راستی هر متنی را باید با خط مخصوص به خود نوشت یا آن که میتوان هر خطی را برای هر متنی به کار برد؟
من دوست دارم قرآنی به خط نستعلیق بنویسم، چون به هنر گرافیک آشنایی دارم، می دانم که قطعاً زیبا خواهد شد، در حالی که همه ما عادت کردهایم که قرآن را به خط نسخ ببینیم. همانطور که همیشه کتیبه ها را به خط ثلث دیده ایم.اگر چه استفاده از خط نستعلیق برای کتابت قرآن از نظر زیباییشناسی ایده بسیار خوبی است اما باید به خوانا بودن آن هم توجه داشت که به نظر نمیرسد خط نستعلیق برای همه به سهولت قابل خواندن باشد؟
کتابت قرآن به خط نستعلیق بیشتر شکل هنری دارد و اگر چه ممکن است خیلی خوانا نباشد اما اگر چشم ما به دیدن آن عادت کند، قابل خواندن هم خواهد بود.آقای رسولی چرا خوشنویسی همانگونه که در معماری قدیم ما کاربرد داشت و اغلب روی سر در تمام خانهها حداقل از یک کاشی خوشنویسی شده به آیات قرآنی استفاده میشد،اکنون در معماری امروز ایران هیچ اثری از خوشنویسی نیست؟
در خیابان شهدا روی دیواری مکانی به اسم «فاطمیون» نقاشی خط سوره کوثر را کار کردهام که به شکل کاشیکاری است.با این حال حضور هنر خوشنویسی در معماری امروز ما کمرنگ است، معماری مدرن اجازه نمیدهد که خط وارد آن شود مگر آن که معمار آن اهل ذوق باشد.
درباره خطوط ابداعی مثل معلی، کرشمه و ... نظرتان چیست؟
نظری ندارم. ترجیح می دهم چیزی نگویم.چرا از خطوطی مثل ریحان، رقاع، دیوانی، طغری و ...استفاده نمیشود؟
این خطوط کاربردشان کم است به همین دلیل آن چه ماندگار شده و بیشتر استفاده می شود همان نسخ، ثلث، نستعلیق و شکسته نستعلیق است.از خط کوفی به طور تزئینی استفاده میشود، خط طغری نیز ریشه ترکی دارد وبیشتر ترکها از آن استفاده میکنند، ریحان و ...هم فرمهای زیبایی دارند اما کلاً کم مورد استفاده قرار میگیرد.
به نظر شما در خوشنویسی کلاسیک امکان نوآوری وجود دارد؟
خوشنویسی ما زمینه مستعدی برای نوآوری دارد، که می توان با آن شاهکار آفرید، گاهی آرزو می کنم ای کاش عمر دو هزار ساله داشتم که میتوانستم دست به همه این تجربیات تازه در خوشنویسی ایرانی بزنم.می گویند خوشنویسی به بن بست رسیده است که حرف بسیار غلطی است، در خوشنویسی کلاسیک شاید نتوانیم کار نو انجام دهیم، اما می توان در هنر نقاشی خط نوآوری داشته باشیم و آثار تازه خلق کنیم.
خوشنویسان که همه استعداد نقاشی ندارند؟
به هر حال هنرمند برای نقاشی خط باید علاوه بر اشراف بر هنر خوشنویسی، فرم، رنگ،کمپوزیسیون، آناتومی وهمه خصوصیات هنر نقاشی را نیز بداند تا بتواند وارد این عرصه شود.آثار خود شما به نظر خودتان در هر نمایشگاه، متفاوت از نمایشگاه قبلی است؟
مخاطبان آثارم می گویند که فکرمی کردیم دیگر کارت در نقاشی خط تمام شده است، اما بار دیگر در نمایشگاه بعدی شما با آثار تازه و جدید غافلگیر میشویم. خوب کار برای آثار تازه بسیار گسترده است و با این حجم کار باز هم فکر میکنم کاری انجام نشده است.در آثار نقاشی خط بیشتر به فرم خط توجه میکنید یا محتوای آن هم برایتان مهم است؟
بیشتر سعی کردم کارم محتوا داشته باشد، اما ممکن است در آینده اتفاقات دیگری در آثارم بیفتد، با این حال سعی می کنم کارم با محتوا باشد و به سمت فرم گرایی صرف کشیده نشود.از میان هنرمندانی که نقاشی خط کار می کنند،کار کدام هنرمند را میپسندید؟
در نقاشی خط به کار هنرمندانی چون حسین زنده رودی، محمد احصایی و افجهای که در قید حیات هستند، معتقدم.به نظر شما کسی هست که بتواند پا جای پای شما بگذارد و یک جلیل رسولی دیگر شود؟
بعید می دانم کسی نظیر خودم پیدا شود،این گفته من از روی خودخواهی نیست بلکه از روی پشتکار و کار مستمری است که داشتهام و بعید میدانم کسی چنین پشتکاری را در کارش داشته باشد. با این حال معتقدم که آینده هنر خط و نقاشیخط به دست هنرمندان جوان است که باید بدانند راههای وسیع و غیر قابل شمارشی برای تجربیات تازه در این هنر وجود دارد که باید خودشان را برای این تجارب آماده کنند و کارهایی را که ما نتوانستیم، آنها انجام دهند. من امیدوارم تا باقیمانده عمرم چندین نمایشگاه خوب بگذارم و نشان دهم کارهای تازه تری هم در هنر نقاشی خط هست.و حرف آخر؟
اول آن که خدا را شاکرم به خاطر هنری که به من داده است، هنری که تا کنون خرج خودش کرده ام. امیدوارم کارم مورد رضایت خداوند متعال باشد.دوم آن که پیش از آن که برویم سراغی از ما بگیرند و مسئولان اگر وعده حمایت میدهند به وعده خودشان عمل کنند.