مقدمه
آن چه امروزه به عنوان سیاه مشق می شناسیم، هنرمندانه ترین بخش خوشنویسی ایرانی است؛ جایی که ترکیب بندی و درک عالی از فضا و کادر رخ می نماید. با پیدایش نستعلیق، خط ویژه ی ایرانیان، سیاه مشق معنا یافت. هر آن چه وجه مثبت در تمدن کهن ایرانی نامیده می شود، در نستعلیق خودنمایی می کند؛ ظرافتِ همراه با صلابت، نجابتِ همراه با زیبایی، شاعرانگیِ همراه با آرامش و رندیِ همراه با سلامت. نستعلیق عصاره و دُرد ذوق و زیبایی شناسی ایرانی ست و سیاه مشق نمایش هنرمندانه ی این پدیده ی شگفت ایرانی.در چند سال گذشته بسیاری از طراحان گرافیک ایران برای اثبات ایرانی بودن کارهای شان، به سیاه مشق استناد کرده اند؛ به ویژه به خصلت روی هم قرار گرفتن و درهم رفتن حروف و کلمات. شاید این مختصر کمک کند تا دلایل زیبایی سیاه مشق نشان داده شود.
آنچه سیاه مشق نامیده می شود، به دو گروه قابل تقسیم است:
1. گروهی که جنبه ی تمرینی دارند و معمولاً خوش نویسان پیش از نوشتن متنی مشخص ، برای به اصطلاح دست گرمی، کلمات و حروفی را روی کاغذ می نویسند. گاه نیز برای ملکه شدن یک شکل از حروف و یا ترکیب های گوناگون ، تعداد زیادی از آن نوشته می شود.2 . سیاه مشق هایی که شکلی مستقل یافته اند و در دوره ی قاجار به اوج کمال خود می رسند.
در این نوشتار گروه دوم مورد نظر هستند.
برترین ویژگی سیاه مشق ریتم ( تکرار ) است . ریتم از یک سو تأکید و شخصیت بخشیدن به هر یک از عناصر است و از سویی به خوشنویسی اجازه می دهد تا با استفاده از آن، فضاهای مثبت و منفی فعال و زیبا بیافریند. اغلب سیاه مشق ها به شکل مایل ( مورب ) نوشته می شوند محور تعادل، قطرهای کادر هستند و تعادل با استفاده از کشیده های تخت، نمایشی مضاعف می یابد.
در ناب ترین سیاه مشق ها که وجود هر حرف یا کلمه نقطه ای حساس در ترکیب بندی است، امضا، کلمه و یا بخشی از متن به صورت عمودی و یا در خلاف جهت حرکت سایر نوشته ها بر پویاتر کردن ترکیب می افزاید.
در برخی از سیاه مشق ها خوش نویس از دو یا چند قلم استفاده کرده است که فضایی با عمق و پرسپکتیو به دست آمده است. هر چند تلاقی حروف و کلمات و قرار گرفتن آن ها بر روی همدیگر نیز چنین احساسی را ایجاد می کند.
عناصر سیاه مشق ( حروف و کلمات یا مفردات و ترکیب ها) در ذهن بیننده آشنا هستند و با او ارتباط برقرار می کنند، اما از سویی ناخوانا هستند و بیننده را وادار به تأمل می کنند.
اکنون به بررسی و تجزیه ی چند سیاه مشق از پربارترین دوره ی سیاه مشق ها یعنی عصر قاجار و از شاخص ترینِ آن ها، میرزا غلامرضا اصفهانی، می پردازیم. هر یک از این سیاه مشق ها به دلیلی انتخاب شده اند و بسیاری از نکات درباره ی همه ی آن ها صادق است.
از روی هم قرار گرفتن حروف و کلمات، فضاهایی ایجاد می شود که در اینجا آن را تداعی می نامیم. همچنین از قرار گرفتن نقطه های آغاز و پایان و استفاده از زوایای آنها در مقابلِ هم، حرکت جدیدی به وجود می آید که آن را توالی نامیده ایم.