چکیده:
هنر دوره قاجار از ارزشهای گوناگونی برخورداراست که در پژوهشهای تاریخ هنر ایران کمتر به آن پرداخته شده است. دیوارنگاری دوره قاجار ادامه سنت تصویری نقاشی دیواری دوره صفویه و زندیه است. ترکیب بندی آثار این دوره از هنر نقاشی اروپایی تأثیر زیادی پذیرفته است. دیوارنگاره های دوره قاجار در تهران پایتخت این سلسله که تمرکز عمارت ها و ابنیه وکاخ های سلطنتی و نیز بناهای متعلق به تجار و ثروتمندان است ،بیشترین دیوارنگاره ها را به خود اختصاص داده است. علاوه بر این می توان به دیوارنگاره های شهرهای اصفهان، شیراز، تبریز و کاشان اشاره نمود.نقاشی دوره قاجار را می توان مرحله مهمی برای عبور از نقاشی سنتی به شیوه جدید و تکوین یک مکتب ایرانی با تلفیقی از سنت های نگارگری و دستاوردهای غربی دانست. تأثیر هنر غرب در ایران در دوره قاجار رونق بیشتری می یابد و شئون مختلف فرهنگ و هنر، خصوصأ دیوارنگاری را متأثر می سازد. دیوارنگاره های این دوره علاوه برکاخ ها برای تزیین درون و بیرون خانه ها، حمام ها و امامزاده ها بکار برده می شوند. مضامین این دیوارنگاره ها اغلب مضامین سیاسی و حماسی، تزیینی و بزمی و دینی هستند.
در این نوشتار تلاش شده، جریان تحول و رشد دیوارنگاره های دوره قاجار با توجه به نمودهای گوناگون اجتماعی و مضمونی آن در جامعه بررسی شود.
مقدمه:
نقاشی روی دیوار از جمله شاخههای هنر نقاشی ایران است که از نشانههای وجود آن، دیوار نگارههای برجای مانده از دورههای اشکانی و ساسانی (کوه خواجه در سیستان و ایوان صفوی در شوش) میباشد. در دوره صفویه ، گچنگاری نقش عمدهای در تزیین کاخهای سلاطین صفوی و خانههای اعیانی پیدا میکند. در این مورد میتوان به نقاشیهای دیواری کاخ چهلستون و عمارت عالیقاپو در اصفهان اشاره کرد.در عصر زندیه گچنگاری همپای کاشینگاری و حجاری در راستای نگرش نوین هنرمندان این عصر متحول میشود. هرچند از نشانههای نقاشی روی گچ بناهای دولتی و عمومی عصر زندیه در شیراز ، مرکز حکومت این خاندان ، یادگاریهای قابل ملاحظه به جای نمانده است ، با این همه ، بازماندهی میراث گچنگاری در ابنیه به جایمانده ، همانند «ارگ کریم خان زند» و تکیهی «هفت تنان» (منسوب به «آقا صادق» نقاش توانمند و پرآوازهی آن روزگاران) ، زمینههای برپایی و گسترش هنر گچنگاری را آشکار میسازد. در گچنگاری های دوره زندیه شاهد رواج چشمگیر نقاشی گل و مرغ بر روی دیوارها و سقفهای بناهای مذهبی و عمومی و خانههای مردم هستیم.
نقاشی عهد زندیه که خود ادامه دهندهْ سنت فرنگی سازی صفوی بود، با مختصر تغییری به دورهْ قاجار انتقال یافت. میتوان گفت که مکتب موسوم به «قاجاری» در واقع از عهد کریم خان زند آغاز شد. ( پاکباز۱۳۸۵،ص۱۵۰) در زمان فتحعلیشاه شرایط برای تجدید حیات هنر درباری مناسب بود. شاه قاجار شماری از برجسته ترین هنرمندان را در پایتخت(تهران)گرد آورد، وآنها را به کار نقاشی پردههای بزرگ اندازه برای نصب در کاخهای نوساخته گماشت. (پاکباز۱۳۸۵،ص۱۵۰)
ایل قاجار ترکانی در خدمت صفویان بودند که در اوایل سدة سیزدهم بر ویرانههای قلمرو کریم خان زند با بی رحمی به قدرت رسیدند. نخستین سالهای فرمانروایی فتحعلی شاه مقارن با جنگهای ناپلئون در اروپا بود و کشمکشی سیاسی میان انگلستان و فرانسه در دربار ایران جریان داشت (که به پیروزی انگلیسیها انجامید، زیرا هدایای گرانبهاتری با خود آوردند). فتحعلی شاه نیز در ضمن برقراری رابطة سیاسی، در گیر جنگ با روسها شد. هیچ گاه پیش از این چنین تماس نزدیک و پیوستهای میان ایران و قدرتهای اروپایی برقرار نشده بود. دیپلماتها و مأموران اروپایی در تهران استقرار یافتند، و مسافران فرنگی، دسته دسته، سراسر قلمرو شاه را زیر پا گذاشتند. بیشتر اطلاعات دست اول ما دربارة نقاشی این دوره بر پایة گزارشهای این گردشگران استوار است.( اتینگهاوزن ۱۳۷۹،ص ۳۴۲ )
هر دوره به طور عام روشی مشترک و سبکی، است که بر اجرای آثار هنری آن مقطع زمانی با اصول واحد ودرک مشترک زیبایی شناختی حاکم است.آثار نقاشی، و به طور کلی آثار هنری دورهٔ قاجار هم از این قاعده منفک نیست.از آنجا که جریانهای هنری ایران وکشورهای شرقی را معمولا به حکومت همان دوره نسبت میدهند، مجموع آثار خلق شده در دورهٔ قاجار اعم ازمعماری، نقاشی، موسیقی، نگارگری، تذهیب وغیره را به قاجار نسبت دادهاند. آثار هنری این دوره را «سبک قاجار»نامیدهاند. در حقیقت تکوین آثار دورهٔ قاجار بر اساس میزان درک از زیبایی در آن دوره بودهاست. هنرمند قاجار بخشی از این زیبایی را با رویت آثار اروپاییان درک کرد، و همین امر دلیل خلق برخی آثار به شیوهٔ اآنان است.این شیوه از زمان صفویه در ایران مرسوم شد و «فرنگی سازی» نام گرفت .( جلالی جعفری ۱۳۸۲، ص۴۳ )
ترکیب بندی و آرایش آثار دوره قاجار، تاْثیرپذیری از هنر نقاشی اروپایی را آشکار میسازد. علم پرسپکتیو نمودی رنسانسی، به ویژه ایتالیایی، دارد؛ نقش و نگار پارچه اغلب پارچهها در نقاشیها از نمو نههای قرن هجدهم فرانسوی است؛ شیوه اجرای همانندسازی با بافتهای طبیعی در این آثار به وفور دیده میشود که سعی در بازنمایی مشابه عین خارجی آن دارد. این بازنمایی در نقاشی از چهره نگاری به اوج ظهور میرسد (جلالی جعفری ۱۳۸۲، ص ۴۴ )
همچنین آثار چاپی گوناگون نقاشان اروپایی تاْثیرات گوناگونی بر هنرمندان نقاش قاجار بر جای گذاشت و علاوه بر پیامدهای قابل توجه وحتی کژفهمیهایی نیز به همراه داشت. بازنمایی عین خارجی ناسوتی موضوع، تفسیری است که در مرحلهٔ نخست در تفکر هنرمند مصداق یافته، واین برخورد تلاش میشود واقعیت جهان بیرون جایگزین نقاشی تجریدی در پیوند با شعر و ادبیات شود. در این تلاش، حضور جهانی بیرونی به عنوان موردی نفسانی، در آثار آشکار میشود. بدین ترتیب اثری مستقل از تخیل شاعر و ادبیات به ظهور میرسد. هنرمند نقاش دورهٔ قاجاریه با مکاشفهای هنری کل تجربیات سنتی و مدرن زمان خود را به نمایش میگذارد. (جلالی جعفری۱۳۸۲، ص۴۵ )
پس از پایان سلطنت صفویان، سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران پدید میآید که با توجه به ویژگیهای موضوعی و کاربردی نقاشیها، عنوان «پیکرنگاری درباری » را برای این مکتب مناسب میدانم. عمده مشخصات این سبک عبارتند از: ترکیب بندی متقارن و ایستا با عناصر افقی و عمودی و منحنی؛ سایه پردازی مختصر در چهره و جامه؛ تلفیق نقشمایههای تزیینی و تصویری، و رنگ گزینی محدود با تسلط رنگهای گرم به خصوص قرمز. این سبک کمابیش تا آغاز سلطنت ناصرالدین شاه باقی است.پیکرنگاری درباری نمایانگر اوج هم آمیزی سنتهای ایرانی و اروپایی است در یک قالب پالایش یافته و شکوهمند. (پاکباز۱۳۸۵،ص۱۵۱)
در دوره قاجار ، ایران اقتصاد خود را به روی مغرب زمین گشود و دیگر نقاشان اشتیاقی به الهامگیری از نسخه بدلهای دست دوم آثار صفوی که به صورت تولید انبوه در چاپ نقشهای سده شانزدهم و هفدهم اروپا تکثیر یافته بود ، از خود نشان نمیدادند. و نقاشان دوره قاجار برای بیان هنر خود از رسانهها و واسطههای متنوع همچون دیوار ، بوم ، چوب ، شیشه مینا ، کتب ، روزنامهها ، قلمدانها ، سرقلیانها ، پردهها ، کاشیها و غیره بهره گرفتند.
هنر دوره قاجاریه
هنرها در زمان سلسله قاجار که از سال 1208 تا 1343 ه.ق در ایران حکومت کرد، تداوم مستقیم هنرهای ادوار بلافصل پیشین، نادر شاه افشار و سلسله زند نبود. هنر دوره قاجار نشانگر سه مشخصه و ویژگی بود: جدائی روزافزون فرهنگ ایرانی از سنت عظیم اسلامی در نتیجه پیروزی تشیع و رقابت با امپراتوری عثمانی؛ ورود دم افزون عناصر هنر مردمی و عامیانه؛ و وابستگی رشد یابنده به تأثیرات هنر غربی. هنر این دوره با اینکه از نظر کیفی در سطح پایین تر از هنر ادوار پیشین قرار داشت و از حیث شکوه و عظمت قابل مقایسه و همجنسی با آن نبود، امّا ویژگی و هویت کاملاً مستقل و پالودهای را به نمایش گذاشت. (اسکارچیا،35:1384)برای شناخت دیوارنگارههای دوره قاجار، ابتدا نیازاست به بررسی ویژگیهای نگارگری این دوران پرداخته شود. در پی انتقال حاکمیت از زندیان به سلاطین قاجار، سنن هنری صفویان در اواخر قرن 11 ه-ق تأثیرات هنر اروپایی را در خود نمایان ساخته بود، همچنان مهمترین دستمایه های هنری جهت فعالیت هنرمندان محسوب می گردید. تأثیر پذیری که به سهولت در آثار بر جای مانده از معماری و نیز نگارگری این دوران قابل رؤیت است. با این حال آثار برجای مانده از دوران زند و قاجار را هرگز نمی توان در حد و شأن هنر صفوی دانست. علت این تنزل در مقام و جایگاه هنر را نه تنها در قالب های هنری، بلکه تا حدودی بسیار، باید در تعریف بسترهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هنر آن دوران جستجو نمود. ( کمالی،186:1385)
ترکیب بندی و آرایش آثار دوران قاجار، تأثیر پذیری از هنر نقاشی اروپایی را آشکار می سازد. برای نمونه، طرح گلدانهای شیشه یی( از روس )، طراحی و رنگ آمیزی گل سرخ بر روی کاسه و بشقابهای چینی( از انگلیس ) ، البسه زنانه ( فرانسوی ) ، و مهمتر از همه ژست فتحعلی شاه در نحوی ایستادن با عصای شاهی، کاملاً تقلید از کشورهای غربی، مثلاً به شیوه انگلیس و روس است. در چهره نگاری، از نیم تنه نشسته بر صندلی از آثار نقاشی روسی و فرانسوی الهام گرفته شده است. علم پرسپکتیو نمودی رنسانسی،به ویژه ایتالیلیی، دارد؛ نقش و نگار اغلب پارچه ها در نقاشی ها ازنمونه های قرن هیجدهم فرانسوی است؛ شیوه اجرای همانند سازی با بافتهای طبیعی در این آثار به وفور دیده میشود که سعی در بازنمایی مشابه عین خارجی آن دارد. این بازنمایی در نقاشی از چهره نگاری به اوج ظهور خود می رسد. (جلالی جعفری،44:1382)
دیوارنگارههای عهد قاجاریه علاوه بر تهران که پایتخت این سلسله بوده و طبعاً تمرکز عمارات، ابنیه و قصور سلطنتی و نیز بناهای متعلق به تجار و ثروتمندان و صاحب منصبان بیشترین دیوارنگاره ها را به این شهر اختصاص داده است، می توان به شهرهای دیگری چون شیراز،تبریز، کاشان و اصفهان اشاره نمود. ( کمالی،190:1385)
نقاشی دوره قاجار حتی زندیه را میتوان مرحله مهمی برای عبور از نقاشی سنتی ایران به شیوه جدید و تکوین یک مکتب تقریباً ایرانی با تلفیقی از سنتهای نگارگری و دستاوردهای هنر غربی دانست. از نظر رویکردهای صوری، نقاشی دوره ی قاجار بر تصویر کردن پیکره ها و چهره های انسانی به همراه تزیینات افراطی استوار است. شاید ریشه ی برخی از این تمایلات در تمایل به عظمت باستانی ایران، بازآفرینی تاریخ و فرهنگ درخشان ایرانی، و معرفی قدرت و شکوه دربارقاجار باشد. افزودن برخی عناصر تزیینی به پیکره ها به ویژه جواهرات گوناگون و بهره گیری از نقش و نگارها، بهره گیری از شیوه ی فرنگی سازی، غلبه ی با رنگ های گرم، اجرای دورنماها و درختان و آسمان در پس زمینه ها، تمایل به تقارن ساختاری و جایگزینی اکثر پیکره ها در میانه تابلو، استفاده ی محدود از سایه – روشن و حجم نمایی، سایه های نرم و ملایم در چهره ها و ابروهای به هم پیوسته از ویژگی های دوره قاجاراست.( گودرزی دیباج،138:1388)
تأثیر هنر غرب در ایران از زمان صفویه آغاز و در دوره زند و قاجاریه رونق بیشتری مییابد و شئون مختلف فرهنگ و هنر، خصوصاً دیوارنگاری را متأثر می سازد. با نفوذ غرب خصوصاً در دربار، شاه و اطرافیان با نوعی نقاشی آشنا شدند که در نگاره های ایرانی وجود نداشت و آن ها بر اساس غریزه حب نفس، علاقمند بودند که تصاویر طبیعی و صورتهای ظاهری آن ها ترسیم شده، به یادگار بماند. بدین ترتیب موضوع نقاشی ایران تغییر می یابد و طبیعت و تقلید از آن اهمیت یافته و گاه به کپی از آثار غربی می پرداختند و خصوصیات طبیعت پردازانه به هنر ایران راه می یابد. خصوصیاتی چون، استفاده از پرسپکتیو، سایه روشن، چهره پردازی، و طبیعت نگاری. معماری و هنر قاجاریه تأثیر و ادامه هنر زند است. خصوصیات دیوارنگارههای دوره زندیه استفاده از کاشیهای هفت رنگ منقوش به گل و مرغ و گل و بوته با گلهای زنبق و نقش سربازان و خدمتگزاران است که نمونه های آن در بناهای این دوره به فراوانی یافت می شود. و همچنین، اتاق هایی که با نقوش گل و بوته و ختایی و اسلیمی با زمینه های طلا اندازی شده بر روی گچ مزین است. تأ ثیر معماری زندیه و خصوصاً هنرهای وابسته به آن در اوایل دوره قاجاریه بسیار شدید است و این شیوه در هنر قاجار تا اواسط آن ادامه می یابد و خصوصاً شیوه نقاشی بر روی چوب که در سقف بنا در دوره قاجار متداول می شود کاملاً متفاوت با نقاشی دیواری دوره زندیه است. زیرا در دوره زندیه سقف بناها عموماً مقرنس کاری و گچبری شده و بر روی آن نقاشی گل و مرغ و نقش اسلیمی و ختایی صورت گرفته، در حالیکه نقاشی دوره قاجاریه از آثار نقاشی غرب متأثر است. در تزیین دیوارها نیز در دوره قاجاریه آیینه کاری رواج بیشتری می یابد و شیوه های مختلفی از آیینه کاری را مشاهده می کنیم. ( شریف زاده،180:1381)
برخلاف نقاشیهای دیواری دیگر ملل که برای ثبت روایتهای مذهبی و مجالس دیگر به ترسیم نقوش انسانی و حیوانات و پرندگان بر بدنه معابد و کلیساها و کاخها پرداخته اند، هنرمندان دیوارنگار ایران بجز موارد محدود، از طبیعت و بوته های گل و برگ و پیچکها الهام گرفته و ادامه و تکامل نقشها و طرحهای ایرانی را زمینه اصلی کار قرار داده و با ترکیب نقوش اسلیمی و ختایی و گل و برگ و ترنج و خطوط تزیینی نقاشیهای زیبایی را به وجود آورده اند. این انتخاب به موازات به کمال رسیدن صورت سازی و نقوش انسانی و تشعیر و مجلس آرایی در کتابهای خطی توسط هنرمندان اسلامی می تواند گواه بر این باشد که هنرمند در کنار ایجاد هماهنگی تزیینات داخلی بنا تلاش کرده است تا فضایی غیر مادی به وجود آورد و این فضا را به بیننده القا کند. همانگونه که مشهود است، بتدریج هنر دیوارنگاری به موازات تزیین بنا با گچبریها و کاشیکاریها، سهمی چشمگیر در پوشش سطوح فضای داخلی پیدا می کند. این آثار تا دوره ی قاجاریه با استفاده از رنگهای روحی و جسمی و لعابی روغنی و نیمه روغنی« تمپرا»،ورق طلا یا آب طلا در شکل گیری خطوط تزیینی و هندسی اسلیمی و ختایی، گل و بوته و ترنجها و نیز تشعیر، مقامی والا به خود اختصاص داده است ( اینانلو- صدر السادات،79:1372)
دیوارنگاری دوره قاجار
به خلاف نقاشي رسمي درباري دوره قاجار، دیورارنگاری روی گچ ويژگيهاي ديگري از آن خود دارد. این آثار بر خلاف آثار نگارگری کتب دارای ابعادی بزرگ است و از محدوديت كتاب و بوم آزاد، زيرا براي زيباسازي و تزيين درون و بيرون خانه ها، باغ ها و كاخ ها، سردر گرمابه ها، زورخانه ها و سقاخانه ها، تكيه ها و حسينيه ها، گذرگاهها و دروازه ها به كار برده می شدند.نقش هاي دیوارنگاری گچی دنباله سنت مينياتور و قالي بافي است، با همان طرح هاي پرانحناي اسليمي، گل و مرغ، اسب و سوار و شكار جانوران شكاري. و رزم و بزم بيشتر درونمايه ها برگرفته از داستان هاي شاهنامه، منظومه هاي عاشقانه و سرگذشت هاي پيامبران و امامان است. در نتيجه اين نقاشي در صورت و محتوا پيرو سرمشق هاي پيشين خود است. در اين نقاشي رنگ ها شاد، سرزنده و قلم گيري ها آزاد هستند.
رنگهای این آثار همان طور كه يادآوري شد معمولا طيفها و زمينههاي قرمز و مخصوصا قرمز ارغواني و اخرا، سياه، سبزهاي زنگاري و زمردي و تركيب هاي بينا بين، مخلوط قرمز و قهوهاي و يشمي و بطور كلي رنگهاي شيرين زنده و شاداب هستند كه براي چشم خوشايند و لذت بخشند.
نمودهای مختلف دیوارنگاری دوره قاجار عبارتند از:
- دیوارنگاری درباری ( کاخها)– دیوارنگاری خانههای رجال شاهزادگان ( طبقات و وابستگان به دربار )
– دیوارنگاری خانههای تجار، بازرگانان و متمولین شهر
- دیوارنگاری عامیانه یا مردمی ( حمامها ، تکیه ها،سقا نفارها ،خانقاهها، قهوه خانهها )
ادامه دارد . . .