اشاره
جنبش آرتنوو شیوه تزئینی حاكم بر هنرهای تجسمی و كاربردی اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم اروپا است كه در رشتههای مختلف معماری، دكوراسیون و تزئینات داخلی، گرافیك، تصویرسازی و نقاشی نمایانگر شد.این جنبش كه ابتدا در قالب شكلها و نقشهای گیاهی مواج، اسلیمیها و منحنیهای پرپیچ و تاب، پدید آمده بود، در زمینه تزئینات و دكوراسیون داخلی و هنرهای كاربردی از هنر مشرقزمین مخصوصاً هنر ایرانی ـ اسلامی بهره بسیار گرفت.
تحقیق و جستوجو در مبانی زیباییشناسی تزئینات اسلامی و شناخت طرحهای انتزاعی به منظور آراستن و تزئین اشیا و سطوح بناها، هنرمندان آرتنوو را به خود جلب كرد و تأثیرات بسیاری بر آثار آنان گذاشت.
اساتید بزرگی چون لوئیس كامفورت تیفانی، فیلیپ جوزف بوركارد، امیل گال، ویلیام موریس و همفكرانش در جنبش هنر و صنایع انگلستان، بیشترین شیفتگی و تأثیرپذیری را به هنر غنی و بینظیر اسلامی نشان دادهاند.
آرتنوو
در انتهای قرن نوزدهم و شروع قرن بیستم، اتفاقات خارقالعاده و استثنائیای در هنرهای تجسمی و كاربردی رخ داد. این برهه تاریخی، دوران آمیختگی هنرها و زمانی بود كه هنرمندان در پی شیوههای تازهای بودند كه در واقع واكنشی بود در برابر موج پیشرفت ملازم با صنعتی شدن. این حركت كه با نام آرت نوو (1) معروف شد، با حضور پیروزمندانهاش در نمایشگاه جهانی پاریس 1900، تصاویری از پیكرهای زنانه، شكلهای گیاهی پیچكوار و فرمهای خطی را به همگان ارائه داد. (2) این سبك تزئینی كه در مقابل هنر آكادمیك مرسوم در سده نوزدهم، از بطن آزمایشگریهای نقاشان، معماران، صنعتگران و طراحان سربرآورده بود، توانست در مدت كوتاهی آمیختگی هنر و صنعت را در تولید اشیا و لوازم كاربردی و صنایع دستی منجر شود.در واقع بخش عمده و بسیار مهمی از سبك آرت نوو در زمینه تزئینات، دكوراسیون داخلی، مبلمان، اثاثیه، صنایع دستی، چاپ پارچه و رنگرزی نمود یافت. لذا هنرمندان این جنبش علاوه بر آمیختن رشتههای مختلف هنری با یكدیگر، میكوشیدند هنری نو را پدید آورند و به همین منظور به بهرهگیری از سبكهایی روی آورند كه كمتر شناخته شده و در نزد اعضای آن روز آكادمیها از رواج افتاده بودند. بدین ترتیب شكلها یا شیوههایی را كه با جستوجوی انتزاعی مبنی بر حركتهای خطی، سازگار بود، از هنر شرقی، قرون وسطایی و یا از گوتیك الهام گرفته و در آثار خود به كار بردند.(3)
نقدهای بسیاری توسط منتقدین در نمایشگاه جهانی 1900 در مورد نكات مثبت و منفی آرت نوو مطرح شد كه اثبات میكرد آرتنوو یك سبك خودآگاه منحصر به فرد است. این سبك در تاریخ طراحی اواخر قرن نوزده نقش مهمی را ایفا كرد؛ یعنی درست در زمانی كه معماری و هنرهای دكوراتیو به تدریج به یك برنامه خشك و یكنواخت تاریخگرا تنزل كرده و به تلفیق عجیب و غریب و ناخوشایندی از سبكهای گذشته تبدیل شده بودند.
نمایشگاههای بزرگ قرن نوزدهم تركیبات نامتجانس و ناهماهنگ از شیوههای رنسانس، باروك و سبكهای كلاسیك را نشان میداد كه حاصل پریشانی و درهم آمیختگی پیشرفت عصر صنعتی بود. (4) در این میان طراحان سبك آرتنوو برای درهمكوبیدن و متلاشی كردن این تاریخگرایی نا به جا و خلق سبكی مناسب زمان خود كه عصر سینما، تلفن و اتومبیل بود، برنامهریزی كرده و با حفظ یك سری اصول سنتی، با ظرافت و زیبایی تمام، در به روز كردن محصولات و آثار خود كوشیدند. این تغییرات، نتیجه یك دوره آبستنی طولانی بود كه عمری كوتاه و زودگذر ولی درخشان داشت و عكسالعمل و واكنشی در مقابل یك قرن تباه شده، از لحاظ زیباییشناسی، به حساب میآمد. (5)
مراكز اولیه این سبك، بروكسل در بلژیك، پاریس و نانسی در فرانسه، مونیخ در آلمان، وین در اتریش و گلاسكو در اسكاتلند بود و در هر یك از این كشورها به یك نام مشهور شد: در فرانسه به نام آرتنوو كه اسم فروشگاه هنرهای دكوراتیو و تزئینی زیگفرد بینگ (6) بود. در انگلستان با نام جنبش هنرها و صنایع دستی (7)، در ایتالیا به نام استیل لیبرتی (8)، در آلمان به نام یوگنت اشتیل (9)، در اسپانیا به مدرنیستا (10) و در اتریش به نام سبك انشعاب (11) شهرت یافت، كه همگی آنها نامهایی برای یك جنبش جدید در آغاز یك قرن جدید، به حساب میآمدند.
اما نباید فراموش شود كه رشد و شكوفایی این جنبش تا حد زیادی مدیون هنر دكوراتیو شرقی و اسلوب زیباییشناسی و تزئینات هنر اسلامی بوده است كه در آن زمان، مورد توجه دنیای غرب واقع شده بود.
شاخصترین تأثیرپذیری از هنر اسلامی در زمینه دكوراسیون داخلی و صنایع دستی بود كه به بهترین وجه ممكن در آثار هنرمندان بزرگی چون كامفورت تیفانی (12) امریكایی و جوزف بروكارد (13) و امیل گال (14) فرانسوی ـ كه از بزرگترین شیشهكاران آن دوره هستند ـ و در آثار و محصولات جنبش هنر و صنایع انگلستان نمایان شد.
لوئیس كامفورت تیفانی
آثار لوئیس كامفورت تیفانی، مصداقی عالی از تأثیرات نقوش تزئینی اسلامی بر هنر آرتنوو به شمار میرود. درك او از زیبایی و ایدههای رایج زمانش دقیقاً با طراحیهای او تلفیق شده است؛ او از جمله مبتكرانی بود كه خلاقیتهایش، معیاری جدید از زیبایی برای سایر هنرمندان معاصرش به شمار میرفت.همزمان با شكلگیری اصول زیباییشناسی آرتنوو كه ملهم از تصاویر خطی و مسطح ژاپنی و استفاده از نقوش تزئینی و نمادهای گیاهی و جانوری بود، لوئیس كامفورت تیفانی شیوه شخصی خودش را یافت. اما در واقع استعداد او در كارش از یافتهها و منابعی بسیار غنی در كودكیاش سرچشمه میگرفت كه بسیار مؤثرتر از جریانهای معاصرش بود. پدرش چارلز لوئیس تیفانی تاجر ثروتمند اشیا و عتیقهجات و صاحب معروفترین فروشگاه كالاهای لوكس و زینتی به نام Tiffany & Co در نیویورك بود كه به دلیل وجود چترهای آفتابی چینی و خمیرهای كاغذ ژاپنی و ظرفهای سفالی و بادبزنهای زیبا، مشتریان طالب شگفتی و زیبایی را به خود جذب میكرد. همچنین پدرش یك كارگاه بزرگ هنری داشت كه استاد نقرهكار معروف ادوارد سی مور (15) در آن كار میكرد.
ارتباط نزدیك با اشیای عتیقه زیبا و آشنایی لوئیس با ادوارد سی مور كه یك كلكسیون با ارزش از اشیا و آثار شرقی داشت، باعث شد كه پسر جوان شیفته هنر شرق شود؛ به خصوص هنر ایرانی ـ اسلامی كه استادش سی مور نیز به دلیل اشكال هندسی ساده و طرحهای پیچیده و باشكوهش آن را میستود و همواره از آن الهام میگرفت (تصویر 13). كلكسیون سی مور، مجموعهای غنی از شیشههای قدیمی شرقی بود؛ او با نشان دادن آنها به لوئیس و توضیح در مورد انواع هنرهای شرقی، او را تشویق به مطالعه هنر غیراروپایی میكرد. این پیشزمینههای فكری و سفرهای تیفانی به خاورمیانه وبازدید از موزههای اروپایی باعث شد كه شیفتگی به شرق در وجود او بیشترشود. این هنرمند امریكایی زمانی وارد اروپا شد كه گرایش به سرزمینهای شرقی و خاورمیانه به اوج خود رسیده و باستانشناسان در یونان، مصر و فلسطین مشغول كاوش بودند و احساسات اروپایی تحت تأثیر جذابیتهای امپراطوری عثمانی، بیابانهای شمال آفریقا و فرهنگ و هنر اسلامی تهییج شده بود و گروهی از نقاشان نیز در پاریس به بازنمایی صحنههای شرقی میپرداختند. از آنجا كه لوئیس تحصیلاتش را در زمینه نقاشی گذرانده بود و از كودكی نیز مجذوب صحنههای زیبا و شگفتانگیز شرق بود، طبیعتاً جذب این شیوه نقاشی شد و در زمستان سال 1869/1868 در آتلیه لئون بیلی (16) به مطالعه و نقاشی پرداخت. اما علاقه او به سفر باعث شد كه پاریس را ترك كرده و راهی اسپانیا شود. مساجد اسلامی و معماری مغربی اسپانیا تأثیر شگرفی بر او گذاشت. پس از آن راهی شمال آفریقا شد. او به هر جا كه میرفت از بناهای اسلامی و نقوش كاشیها و آجركاریها و مشبككاریها طرح برمیداشت. او مجموعهای زیبا از فرشهای ایرانی و شرقی نیز جمعآوری كرد كه بعدها در طراحیهای داخلی برای خانههای ثروتمندان، به همراه اشیا و وسایل دیگری كه در نقوش و طرحهای آنها از هنر اسلامی و عربی وام گرفته بود، به كار رفت (تصویر 11). به ویژه تأثیر كاشیكاریها و موزائیكها و پنجرههای رنگین مساجد جهان عرب بر او به حدی بود كه هیچگاه از طراحیهای داخلیاش دور نشدند. او از همان سالهای اولیه كار حرفهایاش، سبك دكوراسیون شرقی را در تزئینات داخلی به نمایش گذاشت و در كارهای شخصیاش، اشتیاق به هنر اسلامی را نشان داد (تصویر 17).
یك چراغ متعلق به قرن هشتم ه . ق از مسجد سلطان حسن در مصر، نمونهای سرشار از نقوش تزئینی است كه همواره الهام بخش او بود (تصویر 6). تیفانی در سفرهای بعدی به اروپا و بازدید از موزه ویكتوریا و آلبرت لندن كه كلكسیونی جامع از اشیای عتیقه رومی و ایرانی داشت، با پنجرههای شیشهای و جامهای ایرانی كه دارای خطوط روان و طرحهای چشمنواز بود، مواجه شد و بسیار تحت تأثیر قرارگرفت (تصویر 5). تیفانی، شیفته درخشندگی و شكل بدنه این جامها شد و طی سالهای متمادی تلاش میكرد به چنین جلوههایی در كارهای شیشهای خود دست یابد (تصویر 3). او بزرگترین هنرمند و شیشهكار آمریكایی بود كه هنر اسلامی را به سایر هنرمندان آرت نووی همعصر خود منتقل كرد. (17)
فیلیپ جوزف بروكارد
فیلیپ جوزف بروكارد، مرمتكننده اشیا و آثار هنری قدیمی از جمله هنرمندانی بود كه در روند حرفه خود، مجذوب و شیفته چراغهای مساجد اسلامی شد و به همین دلیل، تعدادی از آنها را جمعآوری كرد و سالهای متمادی به مطالعه شیوهها و تكنیكهای رایج ساخت شیشه پرداخت. آزمایشها و تجربیات او بر دو مبنا انجام میگرفت: یكی استفاده صحیح از لعابهای شیشهای كه كاملاً به ظرف شیشهای میچسبیدند و دیگری مدت زمان دقیق لعابكاری كه امكان شیشهای شدن لعاب را بدون تغییر شكل بدنه ظرف فراهم میكرد.بروكارد، نمونههای كاملاً مشابهی از چراغهای مساجد ساخت و موتیفهای تزئینی اسلامی و نوشتههای قرآنی را به كار گرفت. او همچنین تعدادی گلدان، كاسه و مشربه تزئینشده را كه با نقوش تزئینی و اسلیمیهای موج لعابكاری شده بودند، طراحی و خلق كرد. لعابكاری این آثار، مات و براق و همواره توأم با تذهیبكاری بود. در میان طرحهای درخور توجه او، مجموعهای از ظروف مزین به لعابكاری و تذهیب وجود دارد كه همه سطوح آنها از اسلیمیها و نقوش پیچ در پیچ وگلهای ساده شده كوچك در فضای میانی خطوط برجسته منقوش، پوشیده شده است (تصاویر 7، 9، 10) و در یكی از طرحهای كوچكش، تصویری از یك سواركار عنانگسیخته را بازنمایی و لعابكاری كرده است. بروكارد طی سالهای متمادی در نمایشگاههای بینالمللی پاریس و وین شركت كرد و به دلیل شیوه خاص لعابكاری و تزئیناتش برنده مدالها و جوایز بسیار شد و بر شیشهكاران معروف دیگری چون امیل گال فرانسوی تأثیر گذاشت.(18)
امیل گال
امیل گال، شیشهكار معروفی بود كه بسیار تحت تأثیر نقوش و طراحیهای تزئینی ژاپنی قرار داشت. اما پس از آشنایی با آثار بروكارد در نمایشگاه بینالمللی پاریس، شیفته لعابكاری غنی و تذهیبهای اسلامی او شد و بیدرنگ این یافتهها را در جهت بازآفرینی كارهایش به كار گرفت (تصویر 2). گلدانهای ظریف مینیاتوری ایرانی بروكارد، مجدداً به وسیله گال و در تلفیق با سبك شخصی او اجرا شد (تصویر 12). گال با استفاده از اسید هیدروفلوریدریك زمینه اسلیمیها و پیچشها را گود میكرد و با برجستهنمایی، نقوش را مهیجتر و زیباتر میساخت (تصویر 23). (19)جنبش هنر و صنایع
این جنبش كه در سالهای آخر قرن نوزدهم با جنش آرتنوو آمیخته شد و هنر جدیدی را پایهگذاری كرد، را گروهی از پیشهوران، هنرمندان، طراحان و معماران اروپایی نیمه دوم قرن نوزدهم به وجود آوردند كه با هدفی مشترك و رها از هر قید و بندی با یكدیگر پیوند یافتند. تا با رجعت به صنایع دستی و ارتقای مفاهیم هنرهای كاربردی به رتبه هنرهای زیبا، به اصلاح طراحی و نهایتاً اصلاح شرایط اجتماعی بپردازند. (20)از آنجا كه این هنرمندان در جستوجوی زبانی بودند كه با آنچه در هنر آن زمان رایج بود، متفاوت باشد و برای تمدن اروپایی، تازه و نو به شمار رود، به مطالعه تزئینات زیبا و باشكوه هنرهای اسلامی و به ویژه ایرانی عصر اسلامی پرداختند. هنر ایرانی ـ اسلامی میتوانست به بهترین نحو، بیانگر تفكرات و اندیشههای اخلاقی و معنوی آنها در مقابله با سیطره روزافزون ماشین باشد.
ویلیام موریس
ویلیام موریس (21) سردمدار جنبش هنر و صنایع كه خود را قبل از هر چیز طراح نقشهای تزئینی (22) میدانست، به پژوهش و تحقق در آثار هنری تزئینی ایرانی ـ اسلامی چون قالی، پارچه، منسوجات و ظروف سفالی روی آورد و شیفته شكوه، عظمت و زیبایی تزئینات ایرانی به ویژه نقوش قالیها شد. به نظر موریس، فرشهای شرقی تنها پوشاننده مناسب برای كف اتاق بودند. به همین دلیل او از این فرشها به عنوان كفپوش «خانه قرمز» (23) كه در 1860، طراحی دكوراسیون آن را به عهده گرفته بود، استفاده كرد. او به حراج خانهها و كلكسیونهای فرشهای شرقی، مخصوصاً به موزه South Kensing Ton كه در 1870، پیشرفت زیادی در این زمینه كرده بود، رفت و آمد میكرد. او همچنین با جیاچ میدلتون (24) كه باستانشناس و متخصص فرش بود، معاشرت داشت. (25)در آن زمان، فرشهای ایرانی به تعداد بسیار زیاد به وسیله بازرگانان تبریزی وارد غرب میشد. در همین ارتباط، موریس در 13 آوریل 1877 در نامهای به دوستش توماس واردل (26) نوشت: «من دیروز یك قطعه فرش قدیمی ایرانی متعلق به زمان شاه عباس را دیدم كه مرا بسیار شگفتزده كرد؛ من تا به حال هیچ ایدهای شبیه آنچه در اعجاز این فرشها وجود دارد، نداشتهام.» (27)
این هیجان و شگفتزدگی باعث شد كه موریس سالهای متمادی به طراحی نقوش فرش بپردازد. فرشهای هامر اسمیت (28) او شباهت زیادی به طرحهای شرقی دارد؛ گرچه تأكید میكرد كه میخواهد آنها به وضوح حاصل افكار غربی و مدرن باشند (29). (تصویر 20)
او در سال 1893 درباره فرش نفیس مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی كه در موزه ویكتوریا و آلبرت نگهداری میشود (تصویر 15)، چنین گفت: «این فرش یك نمونه استثنایی است، با زیبایی منطقی و منظم كه ارائهدهنده اصول طراحی فرش ایرانی است.»
از نمونه كارهای كاغذ دیواری موریس، میتوان به طرح كاغذ سقفی ایرانی اشاره كرد كه به طور واضحی گویای نقوش تزئینی ایرانی است (30) (تصویر 18).
اوئن جونز
اوئن جونز (31) یكی از معروفترین هنرمندانی است كه تفكرات و طرحهایش به ویژه در زمینه نقشمایهها و تزئینات، الهام بخش طراحان و هنرمندان جنبش هنر و صنایع بوده است. او در كتاب ارزشمند خود به نام (دستور زبان تزئین) (32)، نقشمایهها و تزئینات ملل شرق، به ویژه تزئینات اسلامی را به تصویر كشید و نظریات خود را در باب اصول زیباشناسانه تزئین ـ كه عمدتاً برگرفته از قوانین شكلگیری تزئینات اسلامی بود ـ در سی و هفت اصل برشمرد.ویلیام دمورگن
ویلیام دمورگن (33) (1917 – 1839) یكی از بزرگترین و معروفترین هنرمندان نهضت هنر و صنایع و از دوستان ویلیام موریس بود كه بسیار تحت تاثیر سفالگری ایرانی قرار داشت. او سبك خود را «سبك پارسی» (34) مینامید و از رنگهای سفالهای ایزنیق تركیه (35) استفاده میكرد. (36) همچنین درخشندگی و تابناكی رمزآمیز موجود در كاشیهای ایرانی، مهمترین منبع و سرچشمه الهام آثار او بودند. بیشترین نقوش و تزئینات به كار رفته در آثار دمورگن متشكل از گلهای میخك، سنبل، لاله و نیز برگهای گیاهان است كه از نقوش موسوم به ایزنیق الهام گرفته است. اگر به گلدان سفید و قرمز او با نقش گل میخك بر زمینه سفید توجه شود، مشخص خواهد شد كه تا چه حد تحت تأثیر موتیفهای تزئینی ایرانی و تركی است (37) (تصاویر 16 و 19) همچنین بشقابی با تصویر یك غزال كه بین سالهای 1882 و 1888 با طراحی او و در كارگاه وی در مرتون (38) ساخته شده، به خوبی تأثیرپذیری وی از موریس و طرحهای ایرانی را نشان میدهد. در این اثر ترسیم تزئینی و جسورانه درختی كه در پشت پیكر حیوان آمده و امواج آب در پسزمینه ماهیها، به صورت شگفتآوری ابتكاری و در عین حال الهام گرفته از هنر ایرانی است (39) (تصویر 21) ویلیام دمورگن علاوه بر طراحی ظروف سفالین به كاشیكاری نیز میپرداخت. در یك كاشیكاری متعلق به دمورگن كه از 48 قطعه ساخته شده، از رنگهای ایرانی به كمال استفاده شده است؛ فیروزهای، آبی تیره، سبز پستهای و سبز روشن (تصویر 22). همچنین باید گفت كه بعضی از رنگها و برخی از عناصر تزئینی این كاشیكاری از سفالهای ایزنیق تركیه الهام گرفتهاند. تركیب درخشانی از طاووسهای بزرگ در برابر شاخههای میخك و گیاهان دیگر، نمونهای از دمیدن روح تزئینی نقوش اسلامی به وسیله دمورگن در آثار آرت نوو است. (40)كریستوفر درسر
كریستوفر درسر (41) (1904ـ 1834) نیز از سرشناسترین طراحان منسوب به جنبش هنر و صنایع است كه خلاقیت و ابتكار خارقالعادهاش او را به سوی نوآوری در طراحی ظروف فلزی، سفالینهها و شیشهها به ویژه با الهام از شیشهگری و هنر ایرانی رهنمون ساخت. شكل طبیعی و فرم گلدان شیشهای زردرنگ درسر با نمونههای شیشه ایرانی برابری میكند (42) (تصویر 4). درسر یك گیاهشناس برجسته نیز بود كه به قوانین هندسی موجود در طبیعت و كلیه ساختارهای خلق شده بر مبنای اصول هندسی علاقه ویژهای داشت. از این رو در برابر طرحها و نقوش اسلامی احترام و شیفتگی خاصی از خود نشان میداد.او در كتاب خود به نام «اصول طراحی تزئینی» (43) (1873) ستایش خویش را از طرحهای ایرانی چنین بیان میكند: «من تزئینی به زیبایی، ظرافت و در هم پیچیدگی تزئینات ایرانی سراغ ندارم.» (44)
آرتور لثنبی لیبرتی
آرتور لثنبی لیبرتی (45) (1917ـ 1843) را میتوان مهمترین شخصیت جنبش هنر و صنایع در نیمه دوم قرن نوزدهم نامید كه معروفترین مؤسسه تجاری لندن را به منظور معرفی آثار هنری شرق، پایهگذاری كرد. (46) وی كه اهمیت ویژهای برای احیای آثار هنری شرق قائل بود، مؤسسات هنری انگلیسی را تشویق میكرد تا ضوابط، معیارها و فنون موجود در این آثار ـ به ویژه فنون رنگرزی ایرانی ـ را به درستی مورد پژوهش و بررسی قرار دهند.لیبرتی، برخلاف موریس، اهمیت فراوانی برای روند تولید ماشینی قائل بود؛ چرا كه از این طریق امكان تهیه منسوجات ارزانقیمتی فراهم میشد كه از طراحی خوب برخوردار بودند و در عین حال میتوانستند در دسترس بخش وسیعی از اقشار مختلف مردم قرار گیرند. (47)
بدین ترتیب، شركت تجارتی لیبرتی كه بیشتر به طراحی، ساخت، تهیه وتوزیع كاغذ دیواری و مبلمان، با ویژگیهای برگرفته از هنر اسلامی میپرداخت، نقش ارزندهای در جلب توجه همگان به تولیدات شرقی ایفا نمود.
نتیجه
هنر مشرقزمین با برخورداری از پیشینه باشكوه تاریخی، غنای فرهنگی و زیباییشناسی كمنظیر خود، همواره علاقه و كشش غربیها را به خود جلب كرده است.در اواخر قرن نوزدهم در پی شكلگیری جنبش آرتنوو و در راستای به هم پیوستگی هنر و صنعت در اروپا، گرایش به هنر تزئینی اسلامی كه برای بیان حقایق معنوی به وجود آمده بود، بیشتر شد.
هنرمندان این جنبش با تحقیق در اصول هنری اسلامی و احیای مبانی موجود در هنرهای تزئینی جهان اسلام، آثاری آفریدند كه به لحاظ نوع كاربرد نقوش و استفاده از رنگهای درخشان و تابناك گاه به رقابت با آثار مشابه اسلامی برمیخیزند.
پینوشتها:
1- Art Nouveau2ـ آرناسن، یورواردور هاروارد، تاریخ هنر نوین، ترجمه محمدتقی فرامرزی، ص 75
3ـ همان، ص 77
4- Escritt, Stephen, Art Nouveau, p.7
5- Ibid
6- Siegfried Bing
7- Art Crafts Movement
8- Stile Liberty
9- Jugent Stil
10- Modernista
11- Secession Style
12- Louis Comfort Tiffany
13- Philippe Joseph Brocard
14- Emile Galle
15- Edward C moore
16- Leon Bailly
17- TIFFANY, PP. 8.21 17-Paul, Tessa, LOUIS COMFORT
18- Art Deco, PP. 50.51 18-Arwas, Victor, Glass, Art Nouveau to
19- Ibid
20ـ گامبریج، ارنست، تاریخ هنر، ترجمه علی رامین، ص 523
21- William Morris
22- Pattern Designer
23- Red House
24- J.H Middleton
25- Obsession, P.178 25-Sweetman, John, The Oriental
26- Thomas Wardle
27- Ibid, P. 178
28- Hammer smith
29ـ پوزنر، پیشگامان طراحی مدرن، ترجمه فرخ اصالت، ص 50
30- Ibid, P.178
31- Owen Jones
32- Grammar of Ornament
33- William Demorgan
34- Persian Style
35- Turkish Iسanik
36- Sweetman, P.183
37- Ibid, P. 146
38- Merton
39ـ پوزنر، همان، ص 56
40- Ibid, P. 184
41- Christopher Dresser
42- Ibid. P.186
43- Principles of Decorative Design
44- Ibid
45- Arthur Lasenby Liberty
46- Ibid
47- Ibid. P. 188
منابع:
ـ آرناسن، یورواردور رهاروارد، تاریخ هنرنوین، ترجمه محمدتقی فرامرزی، انتشارات نگاه 1374، چاپ دومـ پوزنر، نیكولاس، پیشگامان طراحی مدرن، ترجمه فرخ اصالت، انتشارات دانشگاه تهران، 1364
ـ گامبریج، ارنست، تاریخ هنر، ترجمه علی رامین، نشر نی، 1379، چاپ اول
Arwas, Victor, Glass, Art Nouveau to Art Deco, Academy Editions, London, 1987
Escritt, Stephen, Art Nouveau, Phaidon, London, 2000
Paul, Tessa, LOUIS COMFORT TIFFANY, Tinger Books International, London, 1987
Sweetman, John. The Oriental Obsession: Islamic Inspiration in British and American Art and Architecture 1500 – 1920, Cambridge University press, areat Britain, 1988.