جنگ ، به عنوان پدیده ای فراگیر ، جنبههای گوناگون زندگی یك ملت را تحت تاثیر قرار داده ، بازتاب آن بر ابعاد اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی دوره ای از زندگی انسانها تا سالها پس از آن باقی میماند . درهمین راستا ، بخش مهمیاز هنر و ادبیات در دوران جنگ و پا پس از آن نیز ضرورتاً به بازتاب واقعیتهای تلخ و یا رشادتها و قهرمانیهای افتخار آفرین اختصاص مییابد . فیلمها ، نمایش نامهها ، رمانها و نقاشیهای بیشماری كه در رابطه با جنگ و دفاع از استقلال و هویت ملی خلق شده اند ، بهش مهمیاز تولیدات فرهنگی و هنری یك قرن اخیر را تشكیل میدهند . بازتاب مقاومت مردم ویتنام و كره و مبارزات استقلال طلبانه بسیاری از كشورهای آمریكای لاتین و آفریقا و انعكساس این تجربههای بشری در هنر و ادبیات جهانی ، گویاترین سند برای تاكید بر نقش مسئولانه هنرمندان در چنین دورانی است ، چرا كه هر جنگ با پایانش ، خاتمه نمیپذیرد و با وجود خاموش شدن صدای شلیك و انفجار ، تبعات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی آن تا سالها بعد ادامه مییابد و حتی با بازگشت صلح و آرامش اثرات دوران جنگ نه تنها بر اقتصاد و منابع مالی ، بلكه بر روح و ذهن نسلهای آینده به نفوذ نامرئی خود ادامه میدهد ، تا جایی كه میتواند بر جهان بینی و دیدگاه كلی انسانها نسیت به زندگی نیز تاثیر گذار شود ؛ همان گونه كه جریان نویسندگان تئاتر عبث نما یا ابزورد در نیمه دوم قرن بیستم در اروپا تا حد زیادی با تاثیر گرفتن از شرایط بحرانی و فاضی جنگ جهانی دوم شكل گرفت .
جنگ تحمیلی هشت ساله عراق با ایران نیز از قواعد كلی مستثنی نیست . تجربه تاریخی جنگ با عراق و دفاع از كشور با اتكا به اعتقادات و باورهای مذهبی و فرهنگی ، همراه با ویرانیها و خسارات مالی و جانی و دلاوریها و از گذشتگیهای به یاد ماندنی و تبعات اجتماعی جنگ ، نظیر خیل عظیم مهاجرین جنگی ، معلولین ، جانبازان و خانوادههای بیشمار شهیدان ، .... موضوعاتی نیستند كه مردم به سادگی آنها را از یاد ببرند . با این همه ، حافظه جمعی و تاریخی یك ملت برای تقویت شدن ، نیاز به یادآوری مداوم واقعیتها ، و تجارب گذشته دارد و نقش اهالی فرهنگ و هنر در احیای حافظه تاریخی ، انكار ناشدنی است ؛ همان نقشی كه هومر در تاریخ ادبیات یونان و یا فرودسی در حفظ اسطورهها و انتقال تجارب و مفاهیم تاریخی به نسلهای بعد ، به عهده گرفته اند .
اما ، به عهده گرفتن چنین نقشی در دوران ما به نظر دشوار و ناشدنی میآید ! علت چیست ؟ هنرمندان و ادیبان بزرگ ما ، آثار بزرگی در رابطه با جنگ تحمیلی خلق نكرده اند ، چرا ؟ آیا در دوران جنگ هشت ساله و پس از آن ما شاعران ، نویسندگان و كارگردانان بزرگ و ماندگاری نداشته ایم ؟ پس كو آثار ماندگارشان دربارۀ جنگ تحمیلی ؟ آیا جنگ به اندازه كافی فراگیر و ملی و مشترك نبوده است ؟ پس چرا اغلب آثار ملهم از آن فراگیر نیستند ؟ یا اینكه محدودیتهای موضوعی تحمیل شده بر هنر و ادبیات ، كلیشه ای شدن اغلب آثار در این حوزه را سبب گشته است .
علت هر چه كه باشد ، این واقعیت را تغییر نمیدهد كه با گذشت نزدیك به بیست سال از پایان جنگ ، آثار هنری ماندگاری كه ضمن بومیبودن ، وجهه ای جهانی نیز داشته باشند در ایران خلق نشده است و اگر هم شده ، تعداد آنها انگشت شمار است و این ضعف و كمبود در حوزه تئاتر و نمایش بیشتر مشهود است . این یك واقعیت است كه هنرمندان حرفه ای تئاتر اغلب به دلیل محدودیتها و سخت گیریهای اجرائی تمایل جدی در این زمینه از خود نشان نداده اند و این نیز واقعیتی دیگراست كه با استناد به گفتههای مسئولین هنری و هنرمندان صاحب نظر ، كه در پی خواهد آمد ، جریان تئاتر دفاع مقدس پس از گذشت سالها ، در ارزیابی نهایی ، جریانی بالنده ، موثر و موفق نبوده است .
مقاله پژوهشی حاضر ، تلاشی است جهت ریشه یابی برخی از معضلات و مشكلات بازدارنده در جریان « تئاتر دفاع مقدس» به عنوان یك هنر موضع گرا ؛ بررسی علل فراگیر نشدن این جریان در میان مردم و هنرمندان و در نتیجه ، ضرورت بازنگری در تبیین اهداف و راهكارهای آن به منظور رسیدن به رهیافتهای جدید .
ابتدا ، با مروری كوتاه بر بازتاب جنگ در آثار هنری دیگر ملتها ، به پیشینۀ موضوع در دیگر فرهنگها پرداخته ، سپس با بر شمردن و تقسیم بندی كمبودها و معضلات تئاتر دفاع مقدس از زبان دست اندركاران و هنرمندان این جریان و بازشناخت شكاف موجود بین تعاریف و نگرشهای متولیان این جریان از یك سو و تعاریف و نگرشهای هنرمندان آن از سوی دیگر ، ضرورت تجدید نظر كلی در تعاریف ، اهداف و برنامه ریزیهای تئاتر دفاع مقدس را مورد بررسی قرار میدهیم ، چرا كه به گفتۀ والتر اندرسون در مقالۀ پست مدرنیستی « اینجا چه خبره ؟ »
« ما كه با حقایق بیشماری احاطه شده ایم ، كمكی جز تجدید نظر در برداشت خود از مفهوم حقیقت از دست ما ساخته نیست . »
به عبارت دیگر ، تلاش برای تعریف وضعیت حاضر ، تبیین آن ، بهره برداری از آن و یافتن راهكارهای تازه برای آن ، جز با تجدید نظر در برداشتها و تعاریف موجود و رسیدن به یك تعریف مشترك از موضوع امكان پذیر نخواهد بود
نگاهی به بازتاب « جنگ » در آثار نمایشی جهان
بازتاب موضوع « جنگ » و « دفاع از سرزمین مادری » در هنر و ادبیات ملتها پیشینه ای دیرینه دارد . در آثار نمایشی مكتوب ، این پیشینه به قرن پنجم پیش از میلاد در یونان باستان میرسد كه نمایشنامههای « ایرانیان » ( The Persians ) اثر آشیل ، « زنان تروآ » ( Trojan women ) از بهترین نمونههای تراژدی و كمدی در رابطه با جنگ و دفاع در میان آثار كلاسیك هستند .
از دوران رنسانس تا قرن حاضر نیز نویسندگان بسیاری از جمله شكسپیر ، برتولت برشت ، پیتر وایس، رومن رولان ، فرناندو آرابال ودیگران در آثار نمایشی خود كم و بیش به مقولۀ جنگ ، پیروزی ، دفاع ، شكست و یا به تبعات سیاسی / اجتماعی این موضوعات پرداخته و هر یك از منظر خاص خود ، روابط اجتماعی و انسانی متاثر از جنگ را در موقعیتهای خاص تاریخی مورد داوری ارزیابی قرار داده اند . اگر چه در غالب این آثار نمایشی ، جنگ به عنوان پدیده ای ویرانگر و مرگبار تصویر شده است و این نمایشنامهها عموماً آثاری ضد جنگ تلقی میشوند ، اما در هیچ یك از این آثار ، دفاع از سرزمین ، غرور و حیثیت ملی و باورهای مردمی، نه تنها محكون نشده ، بلكه مورد توجه و تحسین نویسندگان آنها نیز قرار گرفته است . برای نمونه ، شخصیتهایی همچون هكتور ( Hector ) و هكوبا ( Hecuba ) ر نمایشنامه « زنان تروا » نه تنها در برابر حملۀ متجاوزین یونانی تسلیم نمیشوند ، بلكه برای دفاع از سرزمین و شرف ملی خود تا آخرین لحظه مقاومت كرده و در این راه جان خود را از دست میدهند .
نمونه ای دیگر ، شخصیت ژندارك ( Joan of Ark ) در نمایشنامه ای با همین عنوان به قلم برنارد شاو است كه برتولت برشت نیز آن را با دیدگاهی متفاوت و با عنوان « محاكمه ژاندارك در روآن » بازنویسی كرده است . نمایشنامه ژاندارك كه با الهام از مستندات تاریخی نگاشته شده است ، داستان یك دختر جوان فرانسوی را به تصویر میكشد كه شجاعانه در برابر حمله و تجاوز انگلستان به فرانسه ، لباس رزم پوشیده ، مردم فرانسه را به دفاع و مقاومت فرا میخواند و با وجود مخالفت كلیسا با او مبنی بر اینكه زنان نباید در لباس رزم در جنگ شركت كنند ، تسلیم نمیشود و با اصرار بر موضع كه ندای خداوند را شنیده است كه باید از كشور و مردم خود دفاع كند ، جان خود را در این راه از دست میدهد . این دختر جوان فرانسوی ، با كوتاه نیامدن از باورها و اعتقادات خود در انجام وظیفه ملی و مذهبی ، در برابر كلیسای متحجر ، نهایتاً به آتش افكنده میشود و برای مردم فرانسه و تاریخ مقاومت ، ژاندارك به قدیسه ای همیشه زنده تبدیل میگردد . از این نمونهها در تاریخ ادبیات نمایشی جهان كم نیست .
هنرمندان و نویسندگان طی قرون متمادی ، با وجود داشتن خاستگاههای فرهنگی و اجتماعی گوناگون و یا دیدگاههای فلسفی و سیاسی متفاوت ، بر اساس وظیفه انسانی و هنری خود ، هر یك به گونه ای جنگ را هولناك و ویرانگر دانسته و در برابر آن ، دفاع از انسان و ارزشهای انسانی را تشویق و تحسین كرده اند و از این طریق ، ضمن نشان دادن یك موقعیت تاریخی در زمان جنگ ، به كنش و واكنش انسانهای طبقات مختلف ، رشادتها ، قهرمانیها ، ترسها و ناامیدیها و یا منفعت جوییهای فردی پرداخته ( برشت ) و یا به عیان كردن خصوصیات حیوانی و درنده خویی برخی افراد در چنین موقعیتهایی اشاره كرده ، پیچیدگی شخصیت انسانها و تاثیر پذیری ذهن و روان آنها در چنین شرایطی را ارزیابی نموده اند ( آرابال ) و گاه نیز نویسندگان و هنرمندان ، اضطراب و نگرانی بشر جنگ زده را ، بشر به خود واگذاشته را ، در چارچوب و دیدگاههای فلسفی و اجتماعی در آثارشان منعكس كرده اند ( سارتر ، كامو، بكت ) .
به طور مشخص ، بسیاری از آثار برتولت برشت متأثر از جنگ جهانی دوم و علیه فاشیسم هیتلری است . نمایشنامههایی مانند « شویك در جنگ جهانی دوم » ، « ننه دلاور و فرزندانش » ، « چهرههای سیمون ماشار » و « محاكمه ژاندارك در روآن » و همچنین شماری دیگر از آثار برشت ، به طور مستقیم به موضوع جنگ میپردازند . در این آثار ، برشت ضمن انتقاد از طبقه بورژوا و نظام سرمایه داری كه آن را مسبب فقر و جهل و بیكاری میداند ، تاثیر جنگ را بر طبقات مختلف اجتماعی مورد بررسی قرار میدهد .
به عنوان نمونه ، او در نمایشنامه « ننه دلاور و فرزندانش » ( كه گزارشی از جنگهای سی ساله در آلمان است ) ، با نگاهی نقادانه ، به رویكرد كاسبكارانه طبقه خورده بورژوا در موقعیت جنگی میپردازند . در صحنه پایانی نمایشنامه بنابر تحلیل و گفته خود برشت ، « ننه دلاور به جای آنكه مراسم عزاداری ترتیب دهد و بر مرگ فرزندش زاری كند ، یك برزنت میآورد ، جنازه را میپوشاند ، برای تدفین به رعیتها پول میدهد ، و الی آخر . او غافل از اینكه استفاده از موقعیت جنگ برای كار و كاسبی ، به قیمت جان همه فرزندانش تمام شده ، میخواهد هر چه زودتر به كار و كاسبی اش برسد ، یعنی به جنگ . » ( برشن ، 1357 ، 421 ) ، حال آنكه در نمایشنامه « محاكمه ژاندارك در روآن » ، برشت موضع اصلی را دفاع از سرزمین در برابر نیروهای متجاوز و مبارزه با قشری گری و تحجر كلیسایی قرار میدهد .
از سوی دیگر ، نویسنده ای مانند فرناندو و آرابال ، در یكی از نمایشنامههای خود با عنوان « گوئرنیكا » ، ضمن به تصویر كشیدن لحظاتی از جنگهای داخلی اسپانیا ، تأثیر جنگ بر روابط انسانها را مورد توجه قرار میدهد . آرابال در نمایشنامه « گوئرنیكا » ، كه تم بیرونی و ظاهری آن جنگ است ، ر واقع به رنجها و روابط از هم گسیخته انسانی ، جنگ انسان با تناقضهای خود ، فرار از تنهایی و اشتیاق انسان به زندگی مشترك با دیگران میپردازد . او با استفاده از جنگ ، كنش انسان در برابر وقایع و مسائل و مشكلات دنیای مدرن را از این طریق مطرح میكند . آرابال با نشان دادن معصومیت كودكان انسان در كنار قساوتهای خشونت بار و وحشیانه ، به این موضوع اشاره میكند كه در شرایط بحرانی جنگ ، انسان میتواند انتخاب كند كه فرشته باشد یا شیطان ؛ كه اجازه دهد خصلتهای خدایی او ارتقا یابد و یا صفتهای شیطانی اش .
به طور خلاصه ، آثار مربوط به جنگ و دفاع ، بسیار متفاوت و متنوع هستند و هر هنرمندی بر اساس جهان بینی و علایق شخصی خود ، از منظری خاص به این موضوع پرداخته است . با این همه ، در تمام این آثار میتوان وجه مشترك مهمیرا یافت كه همان مهمترین ویژگی و دلیلی است كه آنها را ورای مرزهای تاریخی ، جغرافیایی و فرهنگی ، به آثاری ماندگار بدل كرده است . این ویژگی چیزی نسبت جز اینكه جملگی این هنرمندان ، از آشیل و اروپید و آریستوفان گرفته تا شكسپیر ، برشت ، آرابال و بسیاری دیگر از نویسندگان ، تا فیلمسازانی چون رومن پولانسكی و آندره وایدا و دیگران ، همه در انتقال این پیام جهانی و انسانی توافق دارند كه به طور كلی جنگ چهره ای كریه و هولناك دارد و خسارات ناشی از آن گاه جبران ناپذیر است ، ولی ایستادگی و مقاومت در برابر جنگ و تجاوز و دفاع از حقوق و ارزشهایانسانی ، همواره ضروری و تحسین برانگیز است . در عین حال ، ای نیز واقعیتی است كه جنگ با همه كریه بودنش ، تكان دهنده ترین سوژهها و غنی ترین مواد خام را جهت خلق آثاری ماندگار در اختیار نویسندگان و هنرمندان قرار میدهد .
سؤال مهم اكنون این است كه دفاع هشت ساله مردم ایران در برابر تجاوز عراق ـ كه بی شك ابعاد مختلف زندگی مردم را در سطح ملی متأثر و حتی متحول كرده ـ تا چه حد الهام بخش هنرمندان ما در خلق آثاری جهانشمول شده است ؟
بحث كامل علمیدر این مورد نیاز به پژوهشی جداگانه دارد كه بتواند آثار ادبی و هنری سه دهه اخیر را در عرصههای مختلف ( فیلم ، تئاتر ، موسیقی ، نقاشی ، عكاسی ، مجسمه سازی ، شعر و داستان ) مورد ارزیابی كارشناسانه قرار داده ، جایگاه و درصد تولیدات فرهنگی / هنری مربوط به جنگ و « دفاع مقدس » را در مقایسه با دیگر آثار مشخص نماید ( در اینجا مسلماً منظور ، آثار قابل اعتنایی است كه توسط نویسندگان و هنرمندان در سطح حرفه ای تولید شده اند . )
نویسنده مقاله حاضر چنین پژوهش گسترده ای را در حد و ظرفیت خود ندانسته و عملی شدن آن را نیازمند تشكیل تیمهای پژوهشی تخصصی در حوزههای مختلف هنری میداند كه درمدت زمان كافی و با بودجه ای در خور به این مسئله بپردازند
آنچه در توان و حوصله این مقاله میگنجد این است كه در ادامه نگاه مقایسه ای به بازتاب جنگ در آثار نمایشی دیگر ملل ، به كمبودها ، ضعفها و معضلات جریان « تئاتر دفاع مقدس » در كشور خود بپردازیم و راهكارهایی احتمالی را در این مورد ارائه دهیم .
معضلات تئاتر دفاع مقدس و ضرورت بازنگری كلان
جنگ هشت ساله عراق با ایران و دفاع مردم ایران از سرزمین و باورها و ارزشهای ملی و مذهبی و حقوق انسانی خود ، از قواعد كلی و جهانی بر دیگر جنگهای ناعادلانه حاكم است ، جدا نیست . به همین جهت ، این تجربه تلخ تاریخی ، همانند دیگر تجارب تلخ بشری ، چه بسیار سوژهها و موضوعات متنوع ، تكان دهنده و غرور آفرین را میتوانست و هنوز میتواند در اختیار هنرمندان متعهد و خلاق كشور قرار دهد .
اما متأسفانه ، طبق شواهد و اظهار نظرهایی كه در پی خواهد آمد ، هم مسئولین فرهنگی كشور و همم هنرمندان صاحب نظر در مورد تئاتر دفاع مقدس مشتركاً اذعان میدارند كه هنوز در این عرصه ، آثار نمایشی قابل اعتنا و ماندگار كه از حد شعار و كلیشه فراتر رفته باشد ، انگشت شمارند ؛ چرا كه شعار زندگی و سطحی نگری ، وجود مدیریت چند گانه ، سلیقه گرایی و تنگ نظری ، شفاف نبودن اهداف استراتژیك ، عدم برنامه ریزی و نداشتن چشم انداز روشن ، همه اینها در كنار شكاف و چند پارگی بین دیدگاههای متولیان این جریان با یكدیگر از یكسو ، و با هنرمندان از سویی دیگر ـ یعنی نبود یك تعریف و معنای مشترك از « تئاتر » ، « دفاع مقدس » و « تقدس » ـ سبب شده است كه « تئاتر دفاع مقدس » به دور از حضور فعال هنرمندان شناخته شده حرفه ای ، به رشد و شكوفایی لازم و در خور نرسد ، بلكه به مرور به جریانی بی تأثیر و حاشیه ای تبدیل گردد . البته باید یادآور شد ، تلاشهایی كه در این سالها در زمینه عكس و پوستر و جمع آوری و چاپ خاطرات رزمندگان و جانبازان صورت گرفته است ، تا حد زیادی موفق بوده ، ولی متأسفانه بنا بر شواهد و گفتههای اغلب درست اندركاران و هنرمندان این جریان ، در عرصه تئاتر و هنرهای نمایشی ، موفقیتهای چشمگیری حاصل نشده است .
با یك مرور ساده به مجموعه مصاحبهها ، نظر سنجسها و مقالات چاپ شده در روزنامهها ، بولتنها و نشریات مربوط به تئاتر دفاع مقدس ، در رابطه با معضلات و مشكلات این جریان ، به این نتیجه میرسیم كه موانع رشد آن كم نبوده و آسیبهای شناخته شده در كنار پیشنهادات مشخص در یكی دو سال اخیر مدام تكرار شده اند.
در اینجا ، بدون وارد شدن به جزئیات ، نمونههایی از اظهار نظرها و دیدگاههای آسیب شناسانه افراد و هنرمندان مختلف در رابطه با وضعیت كنونی تئاتر دفاع مقدس آورده میشود تا با ارزیابی و جمع بندی آنها به راهكارهایی مشخص دست یابیم . پس از مرور اظهار نظرها و دیدگاههای مختلف هنرمندان و مسئولین ، به یك تقسیم بندی مشخص و واضح از مشكلات و موانع رشد این جریان میرسیمم كه در پنج عنوان زیر خلاصه میشود :
1ـ انحصاری كردن و جدا نمودن تئاتر دفاع مقدس از بدنه تئاتر كشور
2ـ موضوعی بودن و محدودیت موضوعی
3ـ سطحی نگری ، شعار زدگی و رویكرد كلیشه ای
4ـ عدم اجرای عمومیدر طول سال و منحصر شدن در جشنواره
5ـ شكاف بنبادین بین دیدگاهها و نبود تعریف مشترك از موضوع
ناگفته نماند كه به یك بررسی كوتاه در خواهیم یافت كه این محورهای آسیب ، همه در هم موثر و به هم مربوطند.
1 . انحصاری كردن و جدا نمودن تئاتر دفاع مقدس از بدنه تئاتر كشور
در وهله نخست باید از خود پرسید كه آیا تئاتر دفاع مقدس ، تافته ای جداب افته و انحصاری در هنر و فرهنگ ملی ماست كه متعلق به همگان نیست و باید آن را از بدنه تئاتر كشور جدا ساخت ؟
دكتر محمود عزیزی ، استاد دانشگاه و كارگردان تئاتر ، در رابطه با جایگاه تئاتر دفاع مقدس در تئاتر حرفه ای كشور میگوید : « تئاتر دفاع مقدس هنوز وارد عرصه حرفه ای نشده است . البته هنوز تئاتر حرفه ای هم در كشور نداریم . تئاتر دفاع مقدس جا دارد كه مردمیشود ؛ زیرا یك پدیده مردمیاست و متعلق به همه ایرانیهاست و به قشر خاصی تعلق ندارد . تئاتر دفاع مقدس نمیتواند فقط پرچمدار قشری خاص باشد ؛ تئاتر ی است { مربوط به جریانی } كه همه به طور مستقیم یا غیر مستقیم درگیر آن بوده اند . » ( نشریه روزانه ، شماره 3 ، 1386 ، 14 ) وی همچنین معتقد است كه باید هر چه بیشتر هنرمندان حرفه ای را به فعالیت در این حوزه دعوت كرد .
در همین راستا ، بسیاری دیگر از هنرمندان و دست اندر كاران تئاتر دفاع مقدس بر این باورند كه « مشكلات آن جدا از مشكلات تئاتر كشور نیست » ( حسین مسافر آستانه / نشریه روزانه ، شماره 5 ، 1386 ، 14 ) ، چرا كه « تئاتر دفاع مقدس شاخه ای از تئاتر متداول است . » ( یدال... آقا عباسی / همان منبع ) و در نتیجه « معضلات و مشكلات امروز تئاتر دفاع مقدس همان معضلات وو مشكلاتی است كه تئاتر امروز ما دارد . » ( حسین فرخی / همان منبع ) .
2 . موضوعی بودن و محدودیت موضوعی
از سوی دیگر ، به نظر میرسد كه موضع گرایی صرف و محدودیت موضوعی در تئاتر دفاع مقدس ، یكی از موانع اصلی عدم رشد این جریان است . به همین سبب ، برخی معتقدند كه برداشتن این محدودیتها و بعضی خط قرمزیها غیر ضروری ، ورود نویسندگان و هنرمندان حرفه ای با به این عرصه تشویق خواهد كرد . « مهم ترینن مسئله قابل توجه ، نمایشنامههاست و محدود شدن نویسندهها نسبت به خط قرمزها . بعد از گذشت این همه سال از پدیده جنگ ، بهتر است از خط قرمز بگذریم و دستها را باز بگذاریم .
در رابطه با داشتن نگاه نقادانه به جنگ و در انتقاد از یك سویه نگری بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس ، مهرداد رایانی مخصوص ، كارگردان و نویسنده تئاتر و مدیر مجموعه تئاتر شهر ، میگوید : « شاید این همان بخشی باشد كه بنیاد حفظ آثار با آن مشكل داشته باشد .... جنگ هزار تا حسن داشته و تعدادی هم ضعف داشته است . چرا میگویند نگو ؟ حسنها در كنار قبحها معنی پیدا میكنند . باید در كنار هم عرضه بشوند كه معنی پیدا كند ! بنیاد میگوید پیشانی نوشت من همین است! حفظ و ترویج و چون جای دیگری نیست ، میشود یك سویه ، میشود فقط از یك طیف ، برای همین خیلیها وارد بازی نمیشوند .
آقای مسعود توكلی در مقاله خود تحت عنوان « آسیب شناسی تئاتر دفاع مقدس » كه به طور مفصل به وضعیت موجود و وضعیت آرمانی این جریان پرداخته است ، در رابطه با مشكلات پیش روی این جریان مینویسد : « سخت گیریها و محدودیتهایی كه اجرای تئاتر دفاع مقدس اعمال میشود و از همین رو جسارت ، و نوآوری و خلاقیت ، در این گونه تئاتری جلوه ای ندارد . كارگردانها و گروههای تئاتری به دنبال نمایشنامههایی هستند كه گروههای بازبینی ، آنها را از اجرا در جشنوارهها یا اجرای عمومیمحروم نسازند .
سعید كشن فلاح ، كارگردان تئاتر و مدیر امور نمایشی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، در رابطه با بحران موجود در تئاتر دفاع مقدس و محدودیتهای موضوعی آن میگوید : " تئاتر مقاومت برای گریز از بحرانها و تنگناهای به وجود آمده ، نیازمند پژوهشهای اجرایی و كاربردی است " . وی ادامه میدهد : " وقتی نمایش دفاع مقدس به حوزه تئاتر وارد میشود ، گرفتار محدودیتهایی میشود كه به این نوع تئاتر اجازه رشد نمیدهد ، اما مساله این جاست كه عبور و از این وضعیت ، تنها با بهبود نمایشنامهها ممكن نیست ، بلكه بیشتر به نحوه نگاه ، رویكرد و عملكرد اهالی تئاتر و مسئولان بستگی دارد . "
هنر موضع گرا
در اینجا بد نیست با نگاهی به تعریف حوزههای كاربردی و محدودیتهای هنر موضع گرا از دیدگاه لوسی ـ اسمیت ( Luci – Smith , Edward ) نظری بیاندازیم .
ادوارد لوسی ـ اسمیت ، شاعر ، مورخ ، منتقد هنری ، كه یكی ا ز مهمترین صاحبنظران برجسته هنرهای معاصر جهان به شمار میرود ، در كتاب " مفاهیم و رویكردها در آخرین جنبشهای هنری قرن هشتم " ، در رابطه با نقد هنر موضع گرا مینویسد :
" یكی از مسایل هنر متكی بر محتوا ، یا هنر موضع گرا ، میل ذاتی آن نسبت به تحقیر كردن احساسات جهانی ( احساسات مشترك ) بشر است . "
وی ، ضمن آوردن مثالهایی از هنر موضع گرای ماركسیستی و فمینیستی در قرن بیست ، یاد آور میشود كه " هنر موضع گرا به طور فزاینده ای ، از ادارك زیبایی شناسانه فاصله گرفته و این تمایل ، در عمل ، جای خود را بنوعی تلاش و اهتمام در جهت اشاعه ی اخلاقیات بی روح اما تهاجمیو ستیزه جویانه داده است ." اسمیت در ادامه مینویسد :
" آنچه به عنوان هنر شناخته میشود و به عبارت دیگر آنچه را كه ما هنر میخوانیمش ، مبتنی بر انگیزشی است كه نهایتاً از قواعد " خوشایندی و حظ بصری " سرچشمه میگیرند . میل به خلق اثر هنری و لذتی كه این كار نهفته است ، به طور همیشگی از كاركرد زیبایی شناسی و امور جاذبه آفرینی نشأت میگیرد . پیروی از اخلاقیات { سیاست و یا شعاری خاص } به عنوان یك هدف و اصرار در موضع گیری وفاداری نسبت به آن ، دست آخر به نوعی خسته كنندگی { كلیشه } و خشكی ملالت بار منجر خواهد شد . "
اسمیت ، با محدود دانستن هنر موضع گرا و دست و پا گیر بودن آن برای هنرمند ، كلیشه ای شدن ، شعار زدگی و موضع گرایی را مسائلی میداند كه هنرمندان دهههای نخستین هزاره جدید بطور جدی به آن میاندیشند و مجبور هستند كه راهی بایسته به سوی هنر ارجمند از میان آن بگشایند . وی بر این باور است كه تلاش هنرمندان امرزو جهان در این رابطه ،" مشابه اهتمامیاست كه مدرنیستهای اولیه برای فرار از محدودیتها و قید و بندهای جریان هنر آكادمیك قرن نوزدهم در پیش گرفتند . بدین تریب به نظر میرسد هنر مدرن در تكاپوی رهیافتهای جدید ، احتمالاً با چالشی جدی تر از آنچه كه خود در برابر هنر پیش از مدرن ایجاد كرده بود ، رویاروی خواهد بود .
ولی مشكل اصلی ما در رابطه با تئاتر دفاع مقدس ، موضع گرا بودن آن نیست ، چرا كه موضوع آن ، یعنی جنگ و دفاع از كشور و ارزشهای مذهبی و فرهنگی ، منحصر به یك طبقه یا قشر یا گروه خاصی نیست ، و مشكل ، در وهله اول ، نخست ، درك همین مطلب است ! و در وحله بعد ، درك این موضوع كه یك جنگ هشت ساله ـ یعنی جنگی دو برابر جنگ جهانی دوم به طول انجامیده است ـ را نباید و نمیشود به تبلیغ و اشارعه ی چند موضع خاص محدود كرد .
دكتر احمد كامیابی مسك ، محقق و استاد دانشگاه ، در همین رابطه به نویسندگان تئاتر دفاع مقدس یادآوری میكند : نمایشنامههایی كه با عنوان دفاع مقدس و در رابطه با جنگ نوشته میشوند ، ضروری نیست كه صرفاً به وقایع جنگی بپردازند ، بلكه وقایع و مشكلات بعد از جنگ كه گریبانگیر جانبازان میشود و با آن روبرو هستند نیز میتواند دستمایه قرار گیرد . تمركز بر یك موضوع واحد و یا یك شعار خاص در جنگ تحمیلی میتواند هنرمند و به تبع آن ، مخاطب را از جنبههای دیگر واقعه ، غافل كند . كوروش زارعی ، نویسنده و كارگردان تئاتر در ارتباط با همین موضوع میگوید :
" واقعیتها گاه ممكن است خیلی هم با ذهنیت ما یكی نباشد ، زیرا در نهایت همه انسان هستیم و معصومیت تنها مختص چهارده نفر بوده و بس . برخی میخواهند بگویند در جبهه هر كسی تنها به فكر ضجه و ناله زدنهای خود در درگاه پروردگار بوده و بس ! در حالی كه حقیقت اینها نیست . حقیقت جنگ را تنها با نشان دادن گریه و زاری نمیتوان بازگو كرد . واقعیت جنگ چیز دیگری است كه باید اجازه داد كسانی كه از آن آگاهند ، آن را بیان كرده و اگر به آن آگاه نیستند ، به جای شعار دادن بر صحنه درباره این مهم تحقیق كنند . "
3 . سطحی نگری ، شعار زدگی و رویكرد كلیشه ای
محدودیت موضوعی در تئاتر دفاع مقدس ، از سویی باعث عدم فعالیت بسیاری از نمایشنامه نویسان حرفه ای در این جریان شده و از سویی دیگر شعار زدگی و روی آوردن به كلیشههای تكراری در برخی از آثار را سبب گشته است . در مورد شعار زدگی و كلیشه ای شدن موضوعات در تئاتر دفاع مقدس ، حسین مسافر آستانه ، نویسنده و كارگردان و مدیر عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس ، از دیدگاه یك مقام مسئول در این جریان میگوید :
" متأسفانه جامعه هنری كشور ، دچار یك شناخت كلیشه ای نسبت به دفاع مقدس شده است . وجود این نگاه در آثار هنرمندان ، سبب كلیشه ای شدن و در نتیجه ، جبهه گیری مخاطبان نسبت به گونه ی هنری شده است . مثلاً ... كودن نمایی دشمنان و در برابر آن ، سادگی بیش از حد رزمندگان اسلام ، یكی از مهمترین پس زدگی این گونه هنری توسط مخاطبان است ."
دكتر مجید سرسنگی ، استاد دانشگاه و دبیر دو دوره همایش پژوهشی تئاتر مقاومت ، علت سطحی نگری در تئاتر دفاع مقدس را ، نبود نمایشنامههای خوب و قوی در این گونه نمایشی میداند . وی میگوید :
" متأسفانه نمایشنامه نویسی دفاع مقدس ، هیچگاه جریان نشده است و این طور نبوده كه ما شاهد جریان ادبی بزرگی در زمینه نمایشهای دفاع مقدس باشیم ... تكراری بودن مضامین و شخصیتها در آثار دفاع مقدس ، یكی از مشكلات عمده آثار در این گونه ی نمایشی است ، به طور یكه اكثر نمایشهای دفاع مقدس ما در طرح و شخصیت پردازی با هم مشابهت بسیار دارند ."
همان گونه كه پیش تر اشاره شد ، محدودیت موضوعی در تئاتر دفاع مقدس ، نه تنها باعث سطحی نگری و شعار زدگی در اغلب آثار شده است ، بلكه انفعال هنری بسیاری از نویسندگان را نسبت به این جریان ، سبب گشته است . علیرضا نادری ، كارگردان و از نمایشنامه نویسان فعال و بنام تئاتر دفاع مقدس ، ارتباط تنگاتنگ این دو موضوع را با هم به خوبی بیان میكند :
" باید از هنرمندان حرفه ای تئاتر كه با اعتقاد كامل ، دغدغه موضوعات جنگ را دارند ، استفاده شود و نهادهای فرهنگی نیز باید از این هنرمندان حمایت كنند ."
وی با نا امیدی ، از وضعیت كنونی سیاستگذاری تئاتر دفاع مقدس میگوید :
در شرایط فعلی ، من كه خود از نزدیك در جبهه حضور داشته و جنگ را درك كرده ام ، ترجیح میدهم سكوت اختیار كرده و در انتظار روز بمانم كه شاید دیگر این گونه نباشد و تا آن روز ، همگی مجبوریم این سطحی نگری را در تئاتر دفاع مقدس و بویژه در عرصه نمایشنامه نویسی دفاع مقدس تاب بیاوریم . "
در اینجا لازم به یادآوری است كه این ، تنها هنرمندان و نویسندگان تئاتر دفاع مقدس نیستند كه به سطی نگری و كلیشه ای شدن آثار معترف بوده و آن را نقد میكنند . جالب است كه مسئولین فرهنگی و هنری نهادهای مختلف نیز در هر فرصتی ، این موضوع را تأیید كرده و از آن انتقاد میكنند ! پس ضروری است كه پیدا كنیم " پرتقال فروش " را .
حسن بنیانیان ، رئیس حوزه هنری ، در اعلام برنامههای بلند مدت حوزه هنری در زمینه هنر و ادبیات دفاع مقدس و در رابطه با جذب مخاطب و جلوگیری از كلیشه ای شدن آثار هنری در این زمینه میگوید :
" جریان هنر دینی كه باید توده ای و مردمیباشد ، به تدریج به سمت حكومتی شدن حركت میكند . البته حكومتی شدن از جهتی كه حمایت صورت گیرد ضرورت دارد ، ولی تا جایی این امر مورد قبول است كه جای تقاضای مردم قرار نگیرد . "
در تأیید همین سخنان مهرداد رایانی مخصوص ، نویسنده و كارگردان و مدیر مجموعه تئاتر شهر چنین اذعان میدارد
" اكنون در این مقطع ، مردم به نگاه كاملاً انسانی نسبت به دفاع مقدس دست پیدا كرده اند . نگاه آنها اصلاً سیاسی و جناحی نیست . یعنی هر چقدر خود را از قضیه دورتر كند و بگذارد مردم عمل كنند ، بهتر میشود . هر چه بخواهد نفوذ كند ، یعنی اینكه من میخواهم فیلترینگ كنم . ولی مردم به یك نگاه روشن ، محترمانه ، و با ارج و قرب رسیده اند . "
حمید آذرنگ ، نویسنده نمایشنامه " دو متر در دو متر جنگ " معتقد است كه " اگر ما بجای حرف زدن ، زندگی حقیقی را آن گونه كه وجود داشته در نمایشنامههای این ژانر نشان دهیم ، میتوانیم كمیاز كلیشه شدن و سطحی نگری بگریزیم . "
حسین پارسایی ، مدیر مركز هنرهای نمایشی در مورد این بحران میگوید : " اعتقاد من بر این است كه تئاتر دفاع مقدس نه از حیث ساختار و نه از حیث موضوع به شكوفایی لازم نرسیده است . آنچه میتواند راهگشا باشد ، یك نگاه خلاق و تازه است . "
اما آذرنگ معتقد است " متاسفانه با نگاه تازه در این ژانر مخالفت میشود و من نمیتوانم آن گونه كه دیگران میخواهند فكر كرده و بنویسم . من به عنوان كسی كه همیشه دغدغه دفاع مقدس داشته ام ، مجبورم از تئاتر كناره گیری كرده و جا را برای كسانی دیگر باز بگذارم ، كسانی كه ... " وی ادامه میدهد : " من هم میروم و همچون دیگران ، در خانه را به روی خود بسته ، سكوت میكنم و دیگر واژه ای به زبان نمیآورم . "
در همین رابطه ، كورش زارعی ، از هنرمندان همین حوزه هشدار میدهد كه " تا دیر نشده باید فكری كرد . نامداران این گونه تئاتری یك به یك سرخورده شده و عزلت نشین میشوند و تنها كسانی باقی میمانند كه دغدغه ای به نام تئاتر دفاع مقدس نداشته و ندارند ."
با توجه به این اظهار نظرها ، میتوان كم و بیش به علل سطحی و كلیشه ای شدن بسیاری آثار نمایشی در تئاتر دفاع مقدس آگاه شد و رابطه علت و معلولی بین عوامل مختلف در شكل دادن به چنین وضعی را درك كرد . اما داستان در اینجا تمام نمیشود ، چرا كه هنوز دو عامل موثر در ركود این جریان ، یعنی " جشنواره زدگی " و مهتر از آن ، " شكاف بنیادین بین دیدگاهها " كه علت العلل و مانع اصلی رشد و شكوفایی تئاتر دفاع مقدس است ، بطور ریشه ای بازشناسی و بررسی نشده اند .
4 . محدود شدن تئاتر دفاع مقدس به جشنواره سالیانه
عدم اجراهای عمومیاز نمایشهای برگزیده دفاع مقدس در طول سال و خلاصه شدن این جریان به جشنواره ، از دیگر علل انزوا و فراگیر نشدن آن است كه بطور مداوم در اغلب اظهار نظرها به آن اشاره شده ، اهداف و فلسفه وجودی چنین جشنواره ای را به پرسش میكشد .
در رابطه با نامشخص بودن اهداف جشنواره تئاتر دفاع مقدس بهزاد صدیقی ر مقاله خود تحت عنوان " چرا میخواهیم برای تئاتر دفاع مقدس جشنواره برگزار كنیم ؟" مینویسد :
" آیا تا به حال از خود پرسیده ایم كه برای چه جشنواره برگزار میكنیم ؟ قرار است این جشنوارهها چه گلی به سر تئاتر و مخاطب بزند ؟ و اساسا در جشنوارههای تئاتر دفاع مقدس قرار است چه اتفقی بیافتد و این جشنوارهها چه چیزی را جست و جو میكنند ؟ "
محسن بابایی ربیعی سردبیر نشریه نقش صحنه در سرمقاله خود در یكی از شمارههای نشریه كه به وضعیت تئاتر دفاع مقدس اختصاص داده شده است ، با انتقاد شدید از بلاتكلیف بودن جشنواره تئاتر دفاع مقدس ، نداشتن چشم انداز و در نتیجه ، وخیم بودن وضعیت موجود مینویسد :
" از شواهد پیداست كه جشنواره فقط یك اتفاق تبلیغاتی ـ آن هم در ضعیف ترین نوعش ـ در حال شكل گیری است . بر خود لازم میدانیم به نمایندگی از سوی هنرمندان تئاتر دفاع مقدس یادآوری كنیم كه این گونه اقدامات نه تنها كاری از پیش نمیبرد ، بلكه اوضاع را وخیم تر میكند . یك بار دیگر هم میگوییم ، باید یكبار برای همیشه تكلیف این جشنواره را به درستی مشخص كرد ، چشم اندازی برایش تنظیم نمود و در جهت اهدافی كه همگی به آن واقف اند حركت كرد .
مسعود توكلی از دیگر فعالان این عرصه در مقاله خود با عنوان " آسیب شناسی تئاتر دفاع مقدس " در شماره بعدی همان نشریه مینویسد :
" تئاتر دفاع مقدس تنها در جشنواره خلاصه شده و همچنین جشنواره نیز از سوی مسئولان تئاتر كشور جدی تلقی نمیشود . "
در تأیید همین سخنان ، مهرداد رایانی مخصوص نیز با اشاره به تعطیلی و توقف دو ساله جشنواره تئاتر دفاع مقدس در میزگردی كه به همین منظور تشكیل شده بود ، اعلامیمیكند كه " وضعیت تئاتر دفاع مقدس خیلی به هم ریخته است ... همین كه جشنواره تعطیل شد ، تئاتر دفاع مقدس نیز به تعطیلی كشیده میشود . اصلا جریانی به نام تئاتر دفاع مقدس نداریم ."
در حمایت و تأیید همین نظر ، حسین فدایی حسین ، از نویسندگان فعال دفاع مقدس میگوید :
" ما جریان میتمری در ارتباط با تئاتر دفاع مقدس نداریم . به نظر من هر گاه به یك سری داروهای كمكی احساس نیاز میكنیم ، میگوییم این جریان دارد از بین میرود ، یك جشنواره راه بیاندازیم كه بگوییم این جریان هنوز زنده است ، در حالی كه این شكل برگزاری نشان میدهد كه این فقط حكم همان آمپول تقویتی را دارد كه تا یك زمان خیلی كوتاهی این بیمار را به حركت میاندازد و بعد باز به بستر فراموشی میافتد و از یاد میرود ."
در میزگردی كه مهرداد رایانی مخصوص ، حسین فدایی حسین ، جمشید خانیان و محسن بابایی ربیعی ـ كه همه از فعالان عرصه تئاتر دفاع مقدس هستند ـ در آن شركت دارند و در نشریه " نقش صحنه " در سال گذشته گزارش و منعكس شده است ، رایانی مخصوص در پایان میزگرد چنین نتیجه گیری میكند :
ما چهار نفر در حال حاضر موافقیم بگوییم كه تئاتر دفاع مقدس مبتنی است بر اجرای عمومیولی جشنواره نیز باید شكل بگیرد . وقتی یك تابلو نصب میكنند ، باید بیایند آن حركت را احیاء كنند نه اینكه دست روی دست بگذارند و بنشینند . مشكل ما این است كه یك متولی داریم و آن یكی همم درست و حسابی كار نمیكند ، یعنی اصلا كار نمیكند . "
واضح است كه منظور در اینجا " بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس " است كه سیاستگذاریهای هنری آن را از سوی دیگر فعالان تئاتر انقلاب و دفاع مقدس مدام مورد انتقاد قرار میگیرد و همین موضوع ماره نكته ای آگاه میكند كه شاید ریشه بسیاری از مشكلات و موانع رشد این جریان در آن نهفته باشد و آن ، شكاف بین د یدگاههای متولیان و فعالان این جریان با هم از یك سو ، و با هنرمندان از سوی دیگر كه از نظر پژوهنده این مقاله ، اصلی ترین و محوری ترین دلیل عد م رشد و شكوفایی تئاتر دفاع مقدس است ، چرا كه تا زمانی كه بر سر تعریفی مشترك از موضوع توافق نشود ، تبیین اهداف ، سیاستگذاری ، و برنامه ریزیهای دراز مدت برای آن ساده نخواهد بود .
5 . بررسی شكاف موجود بین دیدگاهها و امكان دستیابی به تعریف مشترك
دیدگاههای متولیان و هنرمندان جریان تئاتر دفاع مقدس نه تنها به هم نزدیك نیستند ، بلكه گاه كاملا در تضاد و مغایرت قرار میگیرند . اما بی انصافی است اگر بگوییم كه متولی اصلی این جریان ( بنیاد حفظ آثار ) اصلا كار نمیكند ، چرا كه در حوزههای ادبی و هنری ، از جمله چاپ و نشر خاطرات رزمندگان و جانبازان و ادبیات مقاومت و همچنین در رابطه با بررسی و ارزیابی كتابهای موجود در حوزههای مختلف هنری ، كارها و تلاشهای قابل توجهی از خود نشان داده است ، اما در عرصه تئاتر و نمایش ، شواهد حاكی از آن است كه چندان موفق نبوده است و این موضوع دقیقاً به تفاوت دیدگاه بین متولیان تئاتر دفاع مقدس و دیگر فعالان هنری در این جریان بر میگردد . البته ناگفته نماند كه عدم حضور كارشناسان و متخصصین تئاتر در بنیاد حفظ آثار ، موضوع را بغرنج تر میكند .
به همین دلیل هنوز تعریفی روشن و واضح از " تئاتر " ، " دفاع " و " تقدس " كه مورد اشتراك و توافق طرفین دعوا باشد داده نشده است و در نتیجه ، اهداف تئاتر دفاع مقدس ، چشم انداز و سیاست گذاریهای آن برای بسیاری از هنرمندان علاقه مند به این جریان ، مبهم و غیر شفاف است و طبعتا برنامه ریزی دراز مدت برای آن امكان پذیر نخواهد بود .
اساسا هنوز در مورد ماهیت تئاتر یا هنر و ادبیات دفاع مقدس كه آیا یك جریان فرهنگی است ؟ یك جریان اخلاقی است ؟ و یا یك جریان ایدئولوژیك و سیاسی ؟ اشتراك نظر لازم وجود ندارد . هر چند كه به نظر میرسد این جریان به نوعی ، تركیبی است از همه اینها ، یعنی در محتوا ایدئولوژیك ، اخلاقی و سیاسی است و در شكل ، هنری و فرهنگی ، اما حد و مرزهای هر یك از اینها و اولویت داشتن یكی بر دیگری هنوز قابل بحث و گفت و گو است .
نتیجه گیری :
بنابراین ، با توجه به آنچه گفته شد ، طبیعی است كه بر سر مرزبندی محتوایی و تعیین حدود موضوعی آن اختلاف نظر و بر سركیفیت و شكل هنری آن اختلاف سلیقه وجود داشته باشد . بخاطر همین تفاوت دیدگاهها و سلیقههاست كه گاه نظرات ضد ونقیض درباره رشد و شكوفایی و یا ركود و پژمر دگی این جریان ابراز میشود . به عنوان مثال ، در حالی كه معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی( دكتر محمو حسن ایمانی خوشخو ) اعلام میدارد كه " تئاتر دفاع مقدس هنوز انتظارات را برآورده نكرده است ." ( نشریه روزانه ، شماره 2 ، 1386 ، 4 ) و یا در حالی كه مدیر مركز هنرهای نمایشی ( حسین پارسایی ) ـ همان گونه كه پیش از این ذكر شد ـ اعلام میدارد كه " تئاتر دفاع مقدس نه از حیث ساختار و نه از حیث موضوع به شكوفایی لازم نرسیده است ." و باز در حالی كه اغلب فعالان این جریان ، جشنواره مربوط به آن را در حد یك اتفاق تبلغاتی ضعیف ، یك مسكن ، یا یك آمپول تقوینی ارزیابی میكنند ، در همین زمان ، از دیدگاه معاون هنری بنیاد حفظ آثار " جشنواره دفاع مقدس امروزه به یك جشنواره پر نشاط و شاداب تبدیل شده است و مسیر حركت خود را طی سالهای گذشته پیدا كرده و توانسته در حوزه فرهنگ و هنر بخصوص در حوزه تئاتر بعنوان یكی از برجسته ترین و معتبر ترین جشنوارهها خود را مطرح كند . "
وجود چند پارگی فرهنگی در بین مسئولین ، هنرمندان و مردم باعث شكاف در دیدگاههای هنری ، اخلاقی و سیاسی بین آنها شده است ، چرا كه مردم و مخاطبان نیز از دو نسل متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت نسبت به جنگ هستند : نسل جنگ دیده و نسل بعد از جنگ ، كه نسل اول به قول چیستا یثربی " جنگ را تجربه كرده اند و هنوز نگاهی آرمانی به مسئله جنگ دارند ، و نسل جدید واقع گراتر و از دید آسیب شناسانه به مسئله دفاع مقدس نگاه میكنند" ( نشریه روزانه ، شماره 2 ، 1386 ، 7 ) و طبیعی است كه دیدگاههای آرمانگرا و نظرات واقع گرایانه گاه در برابر هم قرار گیرند .
در عین حال ، انتظارات ما از جریان فرهنگی ـ هنری دفاع مقدس ، با محدویتها و مرز بندیهایی كه برای آن قائل شده ایم همخوانی ندارد .
ما از یك سو میخواهیم همه امور مربوط به جنگ و دفاع را قدسی كرده ( یعنی دور از دسترس قرار دهیم ) و از سوی دیگر از هنرمندان انتظار داریم كه واقعیتهای جنگ را به نسلهای آینده منتقل كنند . از سویی رشادتها و قهرمانیهای جوانان مومن و پاك باخته این مرز و بوم را میخواهیم ماندگار كنیم و از سوی دیگر نمیخواهیم فجایع ، ویرانگری و زشتیهای جنگ در ابعاد فردی و اجتماعی اش بیان شود . از سویی دغدغه حفظ و اشاعه ارزشهای مذهبی و الهی را داریم و از سوی دیگر دغدغه این كه مبادا مرز بندیها و حد و حدود نقد اجتماعی زیر پا گذاشته شود . در این جا هنرمندان در یك پارادوكس تاریخی گیر افتاده اند .
اما به راستی ، آیا دیگر نویسندگان این گونه نمایشی در طول تاریخ نیز در چنین تنگناهایی قرار داشته اند ؟
یدا.... آقا عباسی در پاسخ به این سوال كه" امروزه چه معضلات و مشكلاتی گریبانگیر تئاتر دفاع مقدس است ؟ " با اشاره به امر قدسی كردن این جریان و در نتیجه ، دور از دسترس قرار دادن آن ، میگوید :
" .... در شرایطی كه به چنین مضامینی از این دیدگاه نگریسته میشود ، نمیتوان به راحتی شخصیت پردازی و درام آفرینی كرد . كاری كه مثلا اشیل در نمایشنامه " ایرانیان" كرد ، هوشمندی او را به عنوان هنرمند نمایشنامه نویس نشان میدهد . نمایشنامه " ایرانیان" در واقع نمایشی است كه یونان خود را نقد میكند، اما در حدیث دیگران . ( نشریه روزانه ، شماره 4 ، 1386 ، 14 )
به راستی اگر برتولت برشت ، با وجود باورهای ایدئولوژیك خود ، در نمایشنامه " محاكمه ژاندارك در رو آن " توانسته است از پس انتظاراتی كه از یك هنرمند متعهد میرود بر آید ، یعنی هم جنگ را تقبیح كند ، هم دفاع را تقدیس كند و هم اوضاع اجتماعی آن دوره را نقد و تصویر كند ، چرا هنرمندان ما نتوانند ؟ اگر برشت ، اشیل ، اورپید ، آرابال و دیگران موفق شده اند كه ضمن ارج نهادن به دلاوریها و فداكاریهای مردم در دوران جنگ ،همزمان ویرانگر بودن هیولای جنگ را به نمایش بگذارند ، نسبت به خون پاك كشته شدگان در راه دفاع از اعتقادات و سرزمین خود حس احترام و تفخر برانگیزند و نسبت به جنگ حس تنفر ، و بدین گونه آثاری جهانشمول و ماندگار خلق كنند ، چرا هنرمندان ما نتوانند ؟
اینجاست كه بار دیگر موضوع شناسایی موانع رشد تئاتر دفاع مقدس و اصلاح روبنایی و زیر بنایی این جریان ، ضرورت تاریخی خود را عیان میكند .
در همین رابطه ، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ( سر تیپ پاسدار میر فیصل باقر زاده ) در پیام خود به دوازدهمین جشنواره دفاع مقدس نوشته است " اصلاح هر حركت رو به تكامل ، هنگامیمیسر است كه نخست موانع اصلاح را شناسایی و بر طرف كنیم . "
معاون هنری بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیز هدف از برگزاری دوازدهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس در سال 1386 را بازنگری ، آسیب شناسی و ارتقای كیفی نمایشهای دفاع مقدس اعلام كرد .
بنابر آنچه ذكر شد ، تردیدی نسیت كه راه ارتقا و شكوفایی تئاتر دفاع مقدس ، از مسیر بازنگری در تبیین اهداف و سیاست گذاریهای كلان این جریان میگذرد ؛ سیاستگذاریهایی كه میتواند و باید منشعب از سند سیاست فرهنگی جمهوری اسلامیمصوب 1371 باشد . یعنی همان سندی كه در بند 2 آن بر " ایجاد وحدت رویه و همانگی فرهنگی در میان دستگاههای مختلف نظام" و در بند 5 آن ، بر " حمایت از تعدد ، تنوع و آزادی فعالیتهای فرهنگی مردمی" تاكید میكند .
بنابراین ، تجدید نظر در تعریف دوباره از هنر دفاع مقدس و بسط و گسترش حدود معنایی آن تا حد رسیدن به یك معنای مشترك ، ملی و غیر انحصاری ، ضروری بوده و در واقع یك پیش نیاز برای ایجاد تحول و یافتن راه كارهای تازه در این حركت فرهنگی / تاریخی است .
به گفتههابرماس" علاج تكه پاره شدن فرهنگ و جدایی آن از عرصه زندگی تنها از یك طریق امكان پذیر است ؛ از طریق تغییر شان و جایگاه تجربه زیبایی شناختی زمانی كه دیگر اساسا" در شكل قضاوتهای سلیقه ای بیان نمیگردد ، بلكه زمانی كه به منظور كشف یك موقعیت تاریخی مورد استفاده قرار گیرد . "( كرایب ، 1381 ، 175 )
آنچه كه مد نظرهابر ماس بوده و چیزی كه از هنرها و تجربیات برخاسته از آنها انتظار دارد" پر كردن شكاف موجود بین گفتمانهای شناختی ، اخلاقی و سیاسی است تا از این طریق راهی بسوی وحدت تجربه ( تجربه مشترك ـ واحد ) گشوده گردد . ". ( همان منبع ، همان صفحه )
بنابراین ، تا زمانی كه تلاشها در جهت رسیدن به یك تعریف واحد و یك دریافت مشترك از اصول سیاست فرهنگی و اهداف آن در بین دستگاهها و متولیان گوناگون فرهنگ و هنر كشور متمایل نشود ، حكایت تكه پاره شدن فرهنگ و سردرگمیهنری همچنان باقی خواهد ماند .
منابع:
1. آرابال،فرنالدو،تئاتر آرابال(پنج نمایشنامه)،ترجمه: ایرج انور و حمید ساعتی،تلویزیون ملی ایران، تهران،1352
2. اكبرزاده،تقی،شناخت تئاتر مقاومت،جلد 1،انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس،تهران،1385
3. برشت،برتولت،چهرههای سیمون ماشار،ترجمه: عبدالرحمن صدریه،انتشارات آگاه، تهران 1354
4. برشت،برتولت، درباره تئاتر،ترجمه:فرامرز بهزاد،نشر سپهر،تهران 1358
5. برشت،برتولت،ژان مقدس كشتارگاهها، ترجمه ابوالحسن وفا( ونده ور9 انتشارات مازیار،تهران،1358
6. خانیان،جمشید،وضعیتهای نمایشی دفاع مقدس،نشر عابد،تهران،1383
7. كرایب،یان،نظریه اجتماعی مدرن،از بارسونز تاهابرماس،ترجمه عباس مخبر، انتشارات آگاه،تهران 1381
8. كیهان،سال شصت و چهارم،شماره 18579،یكشنبه 8 مرداد 1386
9. لوسی- اسمیت،ادوارد،مفاهیم و رویكردها در آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم،ترجمه دكتر علیرضا سمیع آذر،چاپ چهارم،نشر قطره،تهران 1380
10. نشریه روزانه دوازدهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، شماره 2، سنندج،1386
11. نشریه روزانه دوازدهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، شماره 3، سنندج،1386
12. نشریه روزانه دوازدهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس،شماره 4، سنندج،1386
13. نشریه روزانه دوازدهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، شماره 5، سنندج،1386
14. نقش صحنه، دو ماهنامه تخصصی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، شماره 13، فروردین و اردیبهشت 1386
15. نقش صحنه، دو ماهنامه تخصصی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، شماره 16،مهر و آبان 1386
16. نوذری، حسینعلی، پست مدرنیته و پست مدرنیسم، تعاریف، نظریهها و كاربستها، انتشارات نقش جهان، تهران 1379
17. مجله نمایش، ماهنامه انجمن نمایش(نشریه تخصصی تئاتر) دوره جدید، شماره 84، سال هشتم، مرداد 1385
منبع: كتاب نت گمشده/ مجموعه مقالات چهارمین همایش پژوهشی تئاتر مقاومت/ به كوشش و ویرایش محسن ربیعی/ انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس