سلب ایجاب، كثرت در وحدت و وحدت در كثرت از نمودهای تقابل روح وماده در هنر دوران اسلامی است. لازم به یادآوری است به هنرهایی كه دوران اسلامی به شكوفایی و بلوغ رسیدند،لفظ هنراسلامی اطلاق می شود. بوركهارت به نوعی این نكته را درمورد اشاره قرار داده، نوشته است:
«درباره ی شكل گیری هنر اسلامی از عناصر پیشین بیزانتین، ایرانی هندومغولی مطالب بسیار نوشته اند، اما به ماهیت نیرویی كه این عناصر مختلف را در تركیبی بی نظیر متشكل ساخت كم تر اشاره شده است.كسی یگانگی بیش از اندازه آشكار وبدیهی می نماید. اثر هنری مورد نظر، چه مسجد قرطبه باشد و چه مدرسه بزرگ سمرقند، چه مزار قدیسی در مراكش باشدوجه مقبره ی زاهدان در تركیتان چین، گویی نوری واحد از ورای آن متجلّی می شود.
شریعت اسلام صور وسبك های خاصی از هنر را تجویز نمی كند، بلكه قلمروهای تجلیات هنر را معین می سازد. ما آن چه راكه در ذات هنر اسلامی نهفته است«شهود عقلی» می نامیم و مرادمان از عقل، معنای اصلی آن یعنی قوه ای است كه از تعقل واستدلال بس فراگیر تر ومتضمن شهود حقایق ازلی و جاودانه است.این همان معنای عقل در سنت اسلامی است كه ایمان جز در پرتو اشراق آن به كمال نمی رسد وتنها اوست كه نمی تواند آثار ونتایج توحید، یعنی اصل یگانگی خداوند را دریابدوبس. هنر اسلامی نیز به نحوی مشابه، زیبایی، رااز حكمت اخذمی كند. هنری قدسی همچون هنر اسلامی همواره واجد عنصری است كه ورای زمان جای دارد. برخی اشكال و صور، به واسطه ی معنای جاودانه ی خود، به رغم همه ی تحولات روانی ومادی دوران خویش باقی مانده اند وسنت دقیقاً به همین معناست. از منظر اسلام،زیبایی ذاتاً تجلّی حقیقت كلی وجهانی است.» (14)
این نگرش می تواند علت گرایش نقوش ورنگ ها واشكال تجسمی به نماپردازی را در هنر اسلامی بانظم وریاضیات وتناسب خاص خود، توجیه كند؛زیرا حقیقت كلی وجهانی خصلتی شكل ناپذیر در «بازنمایی» دارد وفراتر از هرشكل ومحدودیتی است كه هر تصویر وكلامی را شامل می شود. تنها صورت های نمادین به مدلول خویش(حقیقت كلی وجهانی وزیبایی ذاتی آن حقیقت)دلالت كنند. شایان ذكر است كه نسبیت گرایی جدید و علوم تحصّلی و پوزیتیویسم در مدرنیه، هرحقیقت مطلق وكلی و جهانی وثابت و ازلی وابدی را نفی می كند. در نتیجه، این نفی ،مبانی نظری هنر به معنای قدسی وسنتی و دینی واسلامی نیز مورد انكار قرارگرفته،غیر واقعی وموهوم پنداشته می شود.
سلب ایجاب، كثرت در وحدت و وحدت در كثرت از نمودهای تقابل روح وماده در هنر دوران اسلامی است. لازم به یادآوری است به هنرهایی كه دوران اسلامی به شكوفایی و بلوغ رسیدند،لفظ هنراسلامی اطلاق می شود.