مشخصات فیلم عصر یخبندان
کارگردان: مصطفی کیایی - تهیه کننده: منصور لشکری قوچانی - نویسنده: مصطفی کیایی - مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری - طراح صحنه: حجت اشتری - طراح لباس: نگار نعمتی - طراح گریم: سودابه خسروی - صدا بردار: امیر نوبخت - صداگذار: سید علیرضا علویان - تدوین: نیما جعفری جوزانی - موسیقی: آرمان موسی پور - مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: سام بهشتی - مدیر تولید: مجید کریمی - عکاس: مهدی دلخواسته - بازیگران: مهتاب کرامتی، بهرام رادان، آنا نعمتی، سحر دولت شاهی، مینا ساداتی، محسن کیایی، بابک بهشاد، علی میلانی، پوریا رحیمی سام، صدف طاهریان، علی کوچکی، فرهاد اصلانی و ژاله صامتی.خلاصه داستان فیلم عصر یخبندان
در عصر یخبندان خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند، اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصر یخبندان زنده ماندند.درباره کارگردان فیلم عصر یخبندان
مصطفی کیایی متولد 1355 در کرج، کارگردان جوانی است که اولین اثر سینمایی خود را در سال 1388 با عنوان بعد از ظهر سگی با بازی مجید صالحی که فیلمی طنز و با داستانی اقتباسی از فیلم بزرگ و جدی بعد ازظهر سگی ساخته سیدنی لومت 1975، بود ارائه داد. او تا کنون یک سیمرغ بلورین از سی امین جشنواره فیلم فجر بخاطر فیلم ضد گلوله 1389 دریافت کرده است.نقد فیلم عصر یخبندان
کیایی از جمله کارگردانانی است که شناخت نسبتا خوبی به معضلات اجتماعی و مسائل روز جامعه دارد اما نوع نگاه ویژه اوست که او را از بقیه همکارانش متمایز می کند. زاویه دید طنازانه او به پدیده های اجتماعی باعث کمرنگ شدن لحن تلخ فیلم می شود که این از دلایل موفقیت اوست.عصر یخبندان روایتی درباره اعتیاد است. داستانی پر کششش و اغراق آمیز دارد که در کنار مضمون اصلی فیلم، نیم نگاهی هم به معضلات دیگری چون تاثیر و عواقب بی توجهی به خانواده، روابط نامشروع، مواد مخدر، قتل، دروغ، خیانت، بزه های اجتماعی، طلاق، ضعف قوانین و خلاصه اغلب مشکلات جاری جوامع درحال رشد امروز، می افکند. البته مسئله هم بر سر همین نیم نگاه است. به نظر می رسد کیایی فرصت را در حال از دست رفتن دیده و در زمان یکی دو ساعته فیلم می خواهد به همه دغدغه های خود بپردازد. در نتیجه فیلم را بدون نتیجه گیری رها کرده و مرثیه ای در سوک مصائب روز خوانده و گذشته است.
عصر یخبندان همانند بسیاری از تراژدی های موجود دیگر، یاس و ناامیدی را به مخاطب القاء می کند. ایرادهایی که در این فیلم به چشم میخورد شباهت آنرا به خط ویژه بیشتر و بیشتر می سازد و شاید همین مسائل موجب شده اند که عصر یخبندان نیز یک اثر برجسته هنری نشود. کارگردان مخاطب را به سمتی می کشد که قانع شود: هدف وسیله را توجیه می کند و هر کس موظف به گرفتن حق خود است! تا به اینجا که: جامعه غیر قابل تغیر است و نقش کاراکترهای خوب و بد داستان های او با بقیه تفاوت دارد. آدم های خوب هم در قصه او وقتی پررنگ می شوند که با منطق هنجار شکن خودنمایی می کنند. همچنانکه شغل سعید فروختن آرم طرح ترافیک به شیوه خاص خودش است و در جواب اینکه "معنی فروختن طرح ترافیک را هم فهمیدیم" به توجیهاتی کوچه بازاری که با هنجارهای اجتماعی در مغایرت است روی می آورد. یا برای کمک به دوستش ماهواره ها را جمع می کند تا او با نصب مجددشان برای مردم، پول درمان فرزندش را مهیا کند. با یک نگاه منصفانه درمی یابیم که این سکانس به ظاهر ساده هرچند دیالوگی هشدارگونه داشت و هرچند سعید در جواب اینکه: چرا ماهواره مردم را جمع کردی؟ گفت: "میخواستم مردها حداقل برای یک شب هم که شده به جای زنان حریم سلطان، به صورت زن خودشان نگاه کنند"، حس بدبینی را به بیننده تزریق کرد.
یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم، استفاده مکرر از کلمات زشت و رکیک در مراودات عادی است. در آموزه های دینی ما توصیه فراوان شده است که با الفاظ زیبا یکدیگر را صدا بزنید. در کتاب کنزالعمال جلد ۱۶ صفحه ۴۲۰، از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: "کسی که شخصی را به غیر نام خودش (با القاب زشت) صدا بزند، فرشتگان او را لعنت میکنند". عادی شدن کلمات رکیک، پدیده ناپسندی است و این حفره ی عمیق، زمانی خطرناک و جدی می شود که به رسانه های عمومی کشیده شود. متاسفانه امروزه فرهنگ عمومی ما با آموزه های دینی و هنجارهای متعالی اجتماعی فاصله زیادی گرفته است. در خوشبینانه ترین حالتو با فرض اینکه جهت ایجاد حس تنش یا نزدیک کردن مخاطب به فضای نامناسب سکانس از این کلمات استفاده شده است، یک ناهنجاری به جامعه القا می شود.
داستان کار گذاشتن دوربین "ستاره" در ماشین شوهرش "فرهاد" و پس از آن، "بابک" در ماشین همسرش "منیره" بی اعتمادی و بدبینی را بدون هیچ کلامی آموزش می دهد. این در حالی ست که اعتماد یکی از پایه های اصلی زندگی مشترک است. این نیز یکی دیگر از بدآموزی های عصر یخبندان است که هیچ بعید نیست، فردا به عنوان یکی عنصر مخرب جامعه، سوژه ی دوربین کارگردانی دیگر شود... .
پایان بندی فیلم خلاف اصل داستان که تلخ می نمود، تا حدی امیدوار کننده است. هرچند که در کاستن بار سیاه نمایی داستان نقش چندانی نداشت و سرآخر هم روشن نشد که آیا واقعا بابک دچار فراموشی شده و یا برای ادامه زندگی و فرار از آبروریزی، خود را به فراموشی زده است؟!
عصر یخبندان فیلمی خوش ساخت و مخاطب پسند است. کیایی با ساخت این فیلم نشان داد که می داند مخاطب را چطور راضی نگه دارد و با گیشه آشنایی لازم را پیدا کرده است. او که از جنبه های تجاری سینما آگاه است، به همین دلیل از تعدد چهره ها استفاده کرده تا باعث توجه بیشتر بیننده و هیجان برای تماشای فیلم شود.
کارگردانی منسجم و نظام مند و ریتم پر کشش علی رغم فیلمنامه ای نه چندان قدرتمند، نیز باعث جذب مخاطب شده است. داستان چند شخصیتی عصر یخبندان سبب شد تفاوتی بین نقش های اصلی و مکمل به وجود نیاید. در واقع هر یک از شخصیت ها سهم خاص خودشان را در فیلم دارند بنابراین فیلم خسته کننده نمی شود. روایت غیر خطی، فلاش بک های بجا، عدم ظهور سردرگمی در ذهن مخاطب و ریتم تند سنجیده از مهمترین برجستگی های فیلم کیایی است.
فرم و نوع روایت و بازی های غالب یافته به جذابیت داستان افزوده است. شاید بدون حضور "فرهاد اصلانی" و "محسن کیایی" ساخت این فیلم غیر ممکن می نمود. چرا که نوع بازی این دو باعث لذت بردن مخاطب از فیلم و فضای تلخ آن می شود. بازی روان و باور پذیری که "مهتاب کرامتی" و "سحر دولتشاهی" در نقش معتاد به نمایش گذاشتند، جنس فیلم را دست خوش تغییراتی به سبک شخصی کرده است. چهره پردازی خلاقانه و مجرب، تدوین دقیق و هوشمندانه و تصویربردای استادانه ای که به باورپذیرتر شدن شخصیت ها کمک می کند، از جمله نقاط قوت عصر یخبندان به شمار می روند.
عصر یخبندان را می توان یک پیشرفت در کارنامه هنری "کیایی" تلقی کرد؛ اما حساسیت در انتخاب محتوا و بهترین بیان، هنوز حلقه مفقود زنجیر هنری مصطفی کیایی است.