در این مقاله هنر خاتم سازی به عنوان یکی از زیباترین و نفیسترین صنایع دستی و میراث فرهنگی ایران زمین به صورت مختصر تعریف، و مورد بررسی قرار میگیرد.
تعریف خاتم:
استاد علی نعمت در تعریف خاتم گفته است: " تزئین اسباب و اثاثیه و سایر اشیائی که با طرحهای هندسی از قطعات کوچک چوب، عاج، استخوان، فلز و صدف انجام پذیرد"
در کتاب "ایرانشهر" خاتم کاری به نوعی موزائیک در چوب تشبیه شده است با این تفاوت که بهجای سنگهای رنگ به رنگ، درآن قطعات کوچک آج به کار رفته و نقشۀ آن هممانند نقشههای قالی و قالیچه، محاسبۀ دقیق هندسی دارد.
در خاتم کاری، بیشتر گلهای کوچک و ستارههای درخشان که از مواد مختلف ترکیب یافتهاند، دیده میشود یعنی قطعات کوچک منظمی از نی، مس، قلع، چوب و عاج بریده و آنها را در روی سطحی که قبلا سریشم زدهاند، میچسبانند. مرکز اصلی این هنر ظریف شیراز است و از زمان قاجاریه در اصفهان نیز ساختن خاتم معمول شده است.
اشکال منظم هندسی:
در تعبیری وسیعتر، هنر آراستن سطح اشیا به صورتی شبیه موزائیک با مثلثهای کوچک را خاتمسازی یا خاتم کاری میگویند. طرحهای گوناگون خاتم همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. این اشکال هندسی را با قرار دادن مثلثهای کوچک در کنار هم نقشبندی میکنند. مثلثها را به رنگهای دلپذیر از انواع چوب و فلز و استخوان میسازند. هرچه مثلثها ریزتر و ظریفتر باشد، خاتم مرغوبتر است.
در هر یک سانتیمتر مکعب خاتم به طور متعارف حدود ۲۵۰ قطعه فلز، استخوان، چوب کنار هم نشانده میشود. و چنین ظرافتی را در کمتر هنر دستی میتوان مشاهده کرد.
در یک طرح خاتم برای ساختن کوچکترین واحد هندسی، حداقل سه مثلث و برای بزرگترین آن حداکثر چهارصد مثلث به کار میرود. ابعاد و اشکالی که با ترصیع آن مثلثهای ریز و رنگ به رنگ در کنار هم و روی شیئی مورد نظر به وجود میآید ممکن نیست از حد کنونی کوچکتر و ظریفتر باشد و از این رو خاتم را خاتمهای بر همه هنرهای دستی نیز دانستهاند.
استاد جلال مطلع، خاتمساز شیرازی که اکنون در تهران به سر میبرد و مرکز فعالیتش در مغازهای در خیابان منوچهری است با اطمینان در این مورد میگوید: « خاتمسازی در اصل و ریشه نوعی ریاضت بوده است «ابراهیم ادهم» زمانی که از سلطنت کناره گرفت به ریاضت پرداخت، ریاضتی که انتخاب کرد ساختن خاتم بود.»
مرحوم محمد حسین صنیع خاتم، پدر دوره جدید خاتم کاری در ایران، اعتقاد داشت که خاتم به معنای «ختم رسم» است. رسم هندسی به صورت درشت و با ابعاد بزرگتر در کاشی و قالی و منبتکاری و سایر هنرهای ظریف انجام میگیرد اما این رسم هندسی در فن خاتمسازی به نهایت درجه ریزی میرسد که از آن ریزتر در هیچ هنری حتی در مینیاتور امکان ندارد. پس صنعت خاتم، صنعت به نهایت درجه ریزی رسیده رسم، یا خاتمه آن دسته از هنرهای ایرانی است که با رسم سر و کار دارند و به طور کلی خاتم، هنری است صنعتی که فقط بر روی چوب به وجود میآید و در طرح آن کوتاهترین ابعاد و ریزترین اشکال هندسی به کار برده میشود.
در پیدائی هنر خاتم:
صنعتی که از لحاظ ریزهکاری به چنین کمال و امتیازی رسیده است از لحاظ تاریخی ریشه و نسب مشخصی ندارد و معلوم نیست اول بار خاتم کاری در کدام گوشه دنیا رایج و مرسوم گشته است.
درباره زمان، محل و پیدایش هنر خاتمسازی نقل قولهای متفاوتی وجود دارد و زمینههای مشترک درباره این صنعت کمتر به چشم میخورد. در ایران بعد از اسلام، صنعت کار روی چوب، در واقع طلیعه فن خاتم سازی است. گرچه از قدیمترین ایام، انواع و اقسام هنرهای دستی، ترصیعی، سنگیة فلزی و چوبی در ایران وجود داشته، ولی خاتم سازی با ترکیب کنونی آن در کشور ما نباید بیش از چهار یا پنج قرن تاریخ، در پشت سر داشته باشد. قدیمیترین کار روی چوب که خاتم سازی امروز صورت تکامل یافته آن است از ششصد سال فراتر نمیرود. ترصیع عاج و صدف و فلزات و استخوانها بر روی چوب که با خاتم امروز تشابه دارد، از زمان صفویه به این طرف است که مورد توجه قرار میگیرد. پروفسور «پوپ» که صنایع دستی ایران را در سطح گستردهای بررسی کرده است، از تحقیقات خود ذکری از خاتم سازی ندارد و آنها را مسکوت گذاشته است. خاتمسازان قدیمی اعتقاد دارند که مخترع صنعت خاتمسازی حضرت «ابراهیم خلیل» بوده است و قدمت این صنعت را به زمان آن حضرت میرسانند.
ضمناً در وجه تسمیه، این فن معتقدند که خاتم را از لغت خاتم به معنای انگشتری گرفتهاند. و از خاتم سلیمان نبی یاد میکنند و میگویند با توجه به خاتم حضرت سلیمان، نام خاتم بر این فن گذاشته شده. چون در انگشتری آنچه مهم است «ترصیع» یعنی نشانیدن نگین در جای مناسب آن است و در خاتم نیز نشاندن گل بر جای مناسب آن. بسیاری از خاتمسازان این تشابه را موجب این تسمیه میدانند اما واضح است که این قدمت و این نوع تسمیه نمیتواند چندان صحیح و دقیق باشد.
پارهای از محققین معتقدند: خاتم از جمله هنرهایی است که در مشرق زمین مرسوم بوده و یونانیها و رومیها آن را از شرق اقتباس کردهاند.
در کتاب «هنر اسلامی» آمده است که: «منبر باعث بدعت تازهای در حکاکی شد که پس از آن کم کم به درها و سقفها و دریچههای پشت پنجرهها نیز سرایت کرد. قاعده بر این بود که چهارچوب صندوق مانند آن به مناطق نامنظمی تقسیم میشدند و هر قسمت با قطعات حکاکی شده و آرایش یافته بزرگ یا کوچک از همان چوب یا چوب دیگر یا با استخوان و یا با عاج تزئین میگردید و باین ترتیب راه برای تکامل به سوی تزئین با مواد مختلف (خاتم کاری) باز شد».
همین روش باعث شد که در قرن چهاردهم میزهای شش گوشهای (کرسی) برای زیر شمعدانها، و صندوقهای مستطیل جهت نگهداری قرآن ساخته شود. این اشیاء اکثراً از برنز ساخته میشد و در اینجا تکنیک فلز نشانی که در قرن سیزدهم از بینالنهرین به جاهای دیگر از جمله به مصر هم سرایت کرده بود، به کمک آنها شتافت، ما به وسیله استادکاران موصلی و بغدادی که در آن زمان در قاهره سکنی گزیده بودند اطلاع پیدا میکنیم که روش طلا و نقره نشانی بزودی در همه کارگاههای شهر متداول شده بود. به عنوان نمونه از کرسی مرصع سلطان قلاوون و سلطان الناصر مربوط به سال ۱۳۲۷ میلادی که در موزه صنایع اسلامی قاهره نگهداری میشود، میتوان یاد کرد.
این کرسی که از عالیترین نمونههای صنعت خاتم در قرن چهاردهم محسوب میشود، تا چندی در مسجد سلطان شعبان ثانی مورد استفاده بوده است.
یکی از خاتم کاران معروف ایرانی درباره انواع خاتم که به وسیله چینیها ساخته میشود واز مرغوبیت و کار عالی برخوردار است اطلاعات جامعی داشت. به نظر وی کارهای خاتم چینی استحکام و دوام فوقالعاده دارد و ساخت آن نیز از نحوه ساخت خاتم در ایران مشکلتر است و بعید نیست که چینیها اول بار پایهگذار این صنعت بوده باشند.
خاتم چینی بدون آستر به کار میرود و برش و قطع و نصب آن مشکلتر است، اما مرغوبیت خاتم ایرانی را ندارد چون قطعات آن به ریزی خاتم ایرانی نمیرسد.
عدهای نیز معتقدند که مبداء خاتم سازی هندوستان بوده با این همه، نکته مسلم این که صنعت خاتم سازی هنگام ورود به ایران بسیار ابتدائی بوده و خاتمی که اکنون ساخته میشود، نتیجه فکر و نبوغ ایرانی است.
قدیمیترین نوع خاتم که در دست است، سه قطعه خاتم کاری است که «اندریف» ترکستان غربی کشف کرده و به احتمال فراوان مربوط به قرن سوم هجری است.
از انواع مختلف خاتمهای ایرانی در موزههای جهان فراوان است. از جمله آنها تخته شطرنج خاتمی است که اکنون در موزه «بناکی» آتن نگهداری میشود و از نمونههای خوب خاتم عهد صفویه است.
در دنیای اسلام نیز خاتم کاری مورد توجه بوده و رواج داشته است. خاتم کاری در قرن چهاردهم در ایران و مصر و سوریه ترقی بسیار کرد و در تزئین در و جعبه و میزو غیره به کار میرفت.
نمونههای خاتم که در آن دوره در ترکیه و مصر و سوریه و قسمتی از هندوستان رواج داشته و هنوز هم رایج است تنها از عاج، چوب و صدف با قطعات درشت ساخته میشد (حدود سه میلیمتر) و طرح آن در همان دوران توسط هنرمند گمنامی در ایران با قطعات بسیار ریزی از فلزات مانند نقره و مس و برنج و گاهی هم از طلا با چوبهای مختلف و عاج و استخوان و صدف اقتباس شده و قالب ایرانی به خود گرفته است. دگرگونی اساسی در این صنعت از زمان صفویه به بعد پدیدار گشته است.
منبع:
کتاب کارگاه خاتم سازی، انتشارات فرهنگ و هنر.
نویسنده - گردآورنده:
محمد رضا فرجاد