مجموعه مسائلی که ایران امروز با آن ها درگیر است، نتیجة صدو پنجاه سال تاریخ اخیر این مرزو بوم است که در نزاعی پیوسته میان سنت و مدرنیته شکل گرفته است.
در سالهای اخیر هنر خوشنویسی، از ابداعات گوناگونی که در هنرهای مختلفی چون نقاشی، مجسمهسازی، معماری، سینما، تئاتر، گرافیک و ...، گاه به صورت فردی و گاه جمعی ایجاد شدهاست، جدانمانده و در این رشتة هنری نیز تحرکاتی جهت ایجاد نوآوریهایی، متناسب با نیاز مخاطبین خاص خود، ایجاد شدهاست. هنرمند خوشنویس دوره سنت، با ممارست فراوان در فن شناخت زیبایی شناسی خط، محیطی احساسی را به وجود می آورد که زیبا، خوانا و با هویت بود. حفظ این تعادل و ثبات ویژگی بارز هنر خوشنویسی دوره سنت است.
صرف نظر از مثبت یا منفی بودن تحولات جدید در خوشنویسی معاصر، در حالی که هنوز عدة زیادی از علاقهمندان به این هنر و نیز اساتید بزرگ، قائل به خوشنویسی سنتی بوده و از هرگونه تغییر و تبدیل در آن ابراز ناراحتی میکنند، عدهای نیز بر اساس نیازهای متفاوتی که به واسطة تغییر نگرش به هنرهای سنتی بر حسب اقتضائات زمان ایجادشده، سعی در ایجاد تغییراتی هرچند اندک در خطوط سنتی دارند.1 خطوطی که در مصارف خاص خودشان، به میزان زیاد و در طول صدها سال، برای عموم مردم زیبا و دلنشین بودهاند.
شاید بتوان تحولات اخیر در خوشنویسی سنتی را وجهی از مزاع سنت و مدرنیته در ایران دانست: «مجموعه مسائلی که ایران امروز با آن ها درگیر است، نتیجة صدو پنجاه سال تاریخ اخیر این مرزو بوم است که در نزاعی پیوسته میان سنت و مدرنیته شکل گرفته است. اما جالب اینجاست که بر خلاف تاریخ غرب، نتیجة این نزاع تا کنون در ایران به شکل قطعی اعلام نشده است. به همین دلیل انسان ایرانیای که امروزه حاصل ارزشها و جهانبینی تمدن ایرانی است، نه انسانی است کاملاً سنتی و نه مطلقاً مدرن.»2
شاید اولین تحرکات در ایجاد تحولی جدی در خوشنویسی سنتی را بتوان در خط ثلث، به سبب استعداد فراوان این خط جهت تغییر دانست. به عنوان نمونه میتوان به خط «معلّی» و «کرشمه» اشاره کرد. با باز شدن عرصهای جدید در هنر خوشنویسی معاصر، علاقه مندان دیگری که در جستجوی زبانی نو در بازنمایی احساسات خود در قالب فرمی نگارشی بودند، ابداعات و تغییرات شخصی خود را در این عرصه ادامهدادند. به خصوص که پدیدة نقاشی خط، مجال مناسبی برای آزمون روشهای نگارشی تزئینی نو، برای هنرمندان نقاش و خوشنویس فراهم کردهاست. بر این اساس که در هنر مدرن، بر خلاف هنر سنتی، اصالت در هنر با احساس هنرمند است. «مهمترین محور مدرنیته شکل گیری فرد است به مثابة چهرة اصلی جهان مدرن.»3
در این بخش به معرفی آقای «شهرام ناظرینیا»، از خوشنویسان معاصر که در تلاش برای ایجاد ابداعاتی فردی جهت متناسب کردن فرم نگارشی شخصیشان با روحیة فردی خود هستند، آشنا میشویم.
شهرام ناظرینیا، متولد سال 1350 در تهران، و دارای مدرک لیسانس مهندسی کشاورزی است. وی خط نستعليق و شكستهنستعليق را نزد اساتيدي چون استاد «جهانگير نظامالعماء»، «محمد سلحشور» و «اسرافيل شيرچي» فراگرفت. رفته رفته اين ايده در او قوت گرفت كه در نوع گويش احساس خود تغييراتي ايجادكند. با حضور در نمايشگاههاي متعدد از اساتيد خوشنويسي و مطالعة منابعي در اين زمينه، از قدما و اساتيد عصر حاضر، با كتاب «احمد آريامنش» با عنوان خط «كرشمه» آشناشده و به تمرين سرمشقهاي استاد همت گماشت و از مهرماه سال 87 تصميم به تغييراتي در خط كرشمه گرفت. تغييراتي كه ضمن حفظ زيبايي و چشم نوازي، صرفاً خاص احساس و ویژگیهای روحي وی باشد. با استفاده از اشعار عرفاني و روحنواز حضرت مولانا كه بيانگر احساس دروني او نيز بود، شروع به مشق و تلفيق حروف خطوطي چون معلی، ابداع استاد عجمی، و کرشمه، که هر دو در ثلث ریشه دارند، نمود و به فرمی شخصیتر دست پیداکرد. ناظرینیا این نوع از نگارش شخصی را به منظور ارائة اشعار عارفانه و عاشقانه ابداع کردهاست. به گونهای که در کل خوانش آنها برای مخاطب در نگاه اول و حتی با دقتی بیشتر نیز به آسانی امکانپذبر نباشد. نظر به رقص كلمات و شكل صعودي آنها به سمت بالا در انتهاي خط كرسي، اين نوع نگارش شخصی را كه در ابتدا برای نگارش اشعار مولانا به کار بردهبود، «سماع» نام نهاد. میتوان گفت که این نوع از نگارش، به منظور کاربرد در تابلوهای نقاشی خط و به همراه رنگ و تزئینات زمینه، استعداد خوبی را دارا می باشد.
در زیر نمونهای از نگارش شخصی ایشان با عنوان سماع آورده شده است.
2-ایران و مدرنیته، گفتگوهای رامین جهانبگلو با پژوهشگران ایرانی و خارجی (تهران: نشر گفتار، 1379)، صص 8-7.
3-رامین جهانبگلو، مدرنها (تهران: نشر مرکز، 1376)، ص6-5.
در سالهای اخیر هنر خوشنویسی، از ابداعات گوناگونی که در هنرهای مختلفی چون نقاشی، مجسمهسازی، معماری، سینما، تئاتر، گرافیک و ...، گاه به صورت فردی و گاه جمعی ایجاد شدهاست، جدانمانده و در این رشتة هنری نیز تحرکاتی جهت ایجاد نوآوریهایی، متناسب با نیاز مخاطبین خاص خود، ایجاد شدهاست. هنرمند خوشنویس دوره سنت، با ممارست فراوان در فن شناخت زیبایی شناسی خط، محیطی احساسی را به وجود می آورد که زیبا، خوانا و با هویت بود. حفظ این تعادل و ثبات ویژگی بارز هنر خوشنویسی دوره سنت است.
صرف نظر از مثبت یا منفی بودن تحولات جدید در خوشنویسی معاصر، در حالی که هنوز عدة زیادی از علاقهمندان به این هنر و نیز اساتید بزرگ، قائل به خوشنویسی سنتی بوده و از هرگونه تغییر و تبدیل در آن ابراز ناراحتی میکنند، عدهای نیز بر اساس نیازهای متفاوتی که به واسطة تغییر نگرش به هنرهای سنتی بر حسب اقتضائات زمان ایجادشده، سعی در ایجاد تغییراتی هرچند اندک در خطوط سنتی دارند.1 خطوطی که در مصارف خاص خودشان، به میزان زیاد و در طول صدها سال، برای عموم مردم زیبا و دلنشین بودهاند.
شاید بتوان تحولات اخیر در خوشنویسی سنتی را وجهی از مزاع سنت و مدرنیته در ایران دانست: «مجموعه مسائلی که ایران امروز با آن ها درگیر است، نتیجة صدو پنجاه سال تاریخ اخیر این مرزو بوم است که در نزاعی پیوسته میان سنت و مدرنیته شکل گرفته است. اما جالب اینجاست که بر خلاف تاریخ غرب، نتیجة این نزاع تا کنون در ایران به شکل قطعی اعلام نشده است. به همین دلیل انسان ایرانیای که امروزه حاصل ارزشها و جهانبینی تمدن ایرانی است، نه انسانی است کاملاً سنتی و نه مطلقاً مدرن.»2
شاید اولین تحرکات در ایجاد تحولی جدی در خوشنویسی سنتی را بتوان در خط ثلث، به سبب استعداد فراوان این خط جهت تغییر دانست. به عنوان نمونه میتوان به خط «معلّی» و «کرشمه» اشاره کرد. با باز شدن عرصهای جدید در هنر خوشنویسی معاصر، علاقه مندان دیگری که در جستجوی زبانی نو در بازنمایی احساسات خود در قالب فرمی نگارشی بودند، ابداعات و تغییرات شخصی خود را در این عرصه ادامهدادند. به خصوص که پدیدة نقاشی خط، مجال مناسبی برای آزمون روشهای نگارشی تزئینی نو، برای هنرمندان نقاش و خوشنویس فراهم کردهاست. بر این اساس که در هنر مدرن، بر خلاف هنر سنتی، اصالت در هنر با احساس هنرمند است. «مهمترین محور مدرنیته شکل گیری فرد است به مثابة چهرة اصلی جهان مدرن.»3
در این بخش به معرفی آقای «شهرام ناظرینیا»، از خوشنویسان معاصر که در تلاش برای ایجاد ابداعاتی فردی جهت متناسب کردن فرم نگارشی شخصیشان با روحیة فردی خود هستند، آشنا میشویم.
شهرام ناظرینیا، متولد سال 1350 در تهران، و دارای مدرک لیسانس مهندسی کشاورزی است. وی خط نستعليق و شكستهنستعليق را نزد اساتيدي چون استاد «جهانگير نظامالعماء»، «محمد سلحشور» و «اسرافيل شيرچي» فراگرفت. رفته رفته اين ايده در او قوت گرفت كه در نوع گويش احساس خود تغييراتي ايجادكند. با حضور در نمايشگاههاي متعدد از اساتيد خوشنويسي و مطالعة منابعي در اين زمينه، از قدما و اساتيد عصر حاضر، با كتاب «احمد آريامنش» با عنوان خط «كرشمه» آشناشده و به تمرين سرمشقهاي استاد همت گماشت و از مهرماه سال 87 تصميم به تغييراتي در خط كرشمه گرفت. تغييراتي كه ضمن حفظ زيبايي و چشم نوازي، صرفاً خاص احساس و ویژگیهای روحي وی باشد. با استفاده از اشعار عرفاني و روحنواز حضرت مولانا كه بيانگر احساس دروني او نيز بود، شروع به مشق و تلفيق حروف خطوطي چون معلی، ابداع استاد عجمی، و کرشمه، که هر دو در ثلث ریشه دارند، نمود و به فرمی شخصیتر دست پیداکرد. ناظرینیا این نوع از نگارش شخصی را به منظور ارائة اشعار عارفانه و عاشقانه ابداع کردهاست. به گونهای که در کل خوانش آنها برای مخاطب در نگاه اول و حتی با دقتی بیشتر نیز به آسانی امکانپذبر نباشد. نظر به رقص كلمات و شكل صعودي آنها به سمت بالا در انتهاي خط كرسي، اين نوع نگارش شخصی را كه در ابتدا برای نگارش اشعار مولانا به کار بردهبود، «سماع» نام نهاد. میتوان گفت که این نوع از نگارش، به منظور کاربرد در تابلوهای نقاشی خط و به همراه رنگ و تزئینات زمینه، استعداد خوبی را دارا می باشد.
ناظرینیا جهت ارائة خط جديد به مخاطب و تلاش در معرفي و برطرف نمودن نقاط ضعف آن، تاكنون در 2 نمايشگاه بهطور رسمي شركت نمودهاست. در آذرماه سال 88 در «همایش مولانا»، اتودهایی با استفاده از ابیات مولانا انجام شد که جهت تزئین بر روی لباس مورد استفاده قرارگرفت. در مهر ماه سال 88 به اتفاق استاد «عباس كفاشزاده» اقدام به بر پايي نمايشگاههایی در واحدهای 12 و 15 فرهنگ و هنر دانشگاه جامع علميكاربردي نمود و در همین سال در نمايشگاه نقاشي استاد «بهراد امين سلماسی» در «فرهنگسراي نياوران»، يكي از تابلوهاي ایشان به نام «ديو و دد»، با استفاده از خط سماع معرفيشد. در فروردين ماه سال 89 نیز نمايشگاهی گروهي در «نگارخانة آيه»، واقع در دانشگاه سوره ترتیبداد.
در زیر نمونهای از نگارش شخصی ایشان با عنوان سماع آورده شده است.
پی نویس:
1-هایدگر گفته است: «(امروز) اثر هنری به موضوع تجربة ذهنی صرف بدل شده و در نتیجه هنر تجلی زندگی به شمار آمدهاست.» (مارتین هایدگر، «عنصر تصویر جهان»، ترجمة یوسف اباذری، ارغنون(پاییز و زمستان 1375)، ص1.2-ایران و مدرنیته، گفتگوهای رامین جهانبگلو با پژوهشگران ایرانی و خارجی (تهران: نشر گفتار، 1379)، صص 8-7.
3-رامین جهانبگلو، مدرنها (تهران: نشر مرکز، 1376)، ص6-5.