پدیدههای هنری وقتی در قالبی مذهبی قرارمیگیرند، دستخوش تغییراتی شده و از جهاتی توسعهمییابند که تنها در کالبد مذهبی این امکان بدانها دادهمیشود. شاخههای هنری همانند ادبیات، نقاشی، خط، حرکت و نمایش هر کدام از سمت و سوی ریشه در مذهب میجویند و یا تاثیرات شگرفی را از سوی مذهب در پیدایش خود به یادگار دارند. اینگونه میتوان گفت که هنر در مراسم مذهبی و مذهب در یک اثر هنری باعث تکامل شکلی هر کدام از آنها است و چه بسا که مذهب به سبب قدرت اجتماعی و آسمانی خویش در بسیاری از برههها، بیشتر عامل این تکمیل شکلی و روحیاست.
بهدنبال این موضوع، میتوانیم نگاهی بیاندازیم به بخشهایی از مقاله « هنر در سوگواری مذهبی در ایران » نوشته دکتر محمدصادقفربد عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران. وی در این مقاله میخواهد تا تاثیر مذهب و مراسم سوگواری مذهبی را در پیدایی، رشد و تکامل پدیدههای هنری مورد بررسی و واکاوی قراردهد.
مقدمه اميل دوركيم جامعهشناس فرانسوس گفتـهاسـت: شـعائر و مراسـم دينـی، وحـدت اجتماعی را تقويت میكند و جوانان را با هنجارهای رفتاری قبيله آشنا میسازد. بخشی از شعائر و مراسم دينی در ايران اجرای مراسم سوگواری به شيوههای گونـاگون اسـت. هر رسمی برخوردار از تشكيلات و سازمان است كه بدون رعايت و كاربرد آنها كاركرد واقعی آن محقق نمیشود. از جمله مواردی كـه در اجـرای مراسـم سـوگواری نقـش و حضوری فعال دارد پديدههای هنری مانند شعر، موسيقی، نقاشی، حركات موزون است كه در اين مقاله تأثير مذهب و مراسم سوگواری مذهبی را در پيدایی، رشد و تكامل اين مقولات در ايران متذكر میشویم. رادكليف براون مینويسد رقص معمولی مردم صـورتی از بـازی اسـت كـه مبـادی هنری را به ما نشان ميدهد. اين مجموعه در عين حال يك رسم اجتمـاعی را كـه بايـد بالضروره در موارد و حالات خاص اجرا شوند را معرفی میكند كه هماهنگ، مـوزون، مرتب و برگرفته از آيينهای خاص است كه فقـط در همـان آيـين قابـل اجـرا اسـت. (834 ـ 845 :1364 ،آبراهامز)
در دوره بعد از اسلام با آنكه تـصويرگری تحـت تـأثير شـرايط و مقتـضيات زمـان ممنوع گرديد ولی هنرمندان ايرانی همچنان آفـرينشهـای هنـری خـويش را در قالـب مذهب و مقدسات به نحو شايستهای ادامهدادند. مانند هنر آذين قرآن مجيد. ايرانيان بعد از اسلام به قصهگویی در زمينه حكايتهای آدميان و قديسين و پيامبران پرداختنـد و از اين طريق توانستند قصهگویی را با كمال الوهيـت در هـم آميزنـد و عنـصری يگانـه و گسترده را فراهم سـازند.(آغداشـلو، 2-12 :1356)
در دوره صـفويه شـمايلنگـاری بـا روشی روايتگرانه و ساده بوجود آمد كه طی آن تـاريخ اوليـا و انبيـا بـا حفـظ حرمـت واحتياط، شرح نبردها، معجزات و موفقيت آنها به تصوير كشيدهشد. فاجعـه كـربلا بـه صورت الگوی اساسی و كاملی در آمد كه پيـامهـای شـهادت، شـهامت و پـايمردی را منعكس میساخت.
در جريان خلاقيتهای هنری مذهبی كليه رسوم، سنن، اعتقادات و باورهـا رعايـت شدهاند مثلاً هنرمند نقاشی كه تصوير حضرت علـی(ع) و امـام حـسين(ع) را در كنـار يكديگر رسم میكند، صورت حضرت علی(ع) را به وسيله نقابی سفيد مـیپوشـاند تـا اصول مذهبی را رعايت كرده باشد. شخصيت امامان و مقدسين از لحاظ ساده زيستی و بیپيرايگی الگو و نماد ارزشی مهمی برای پيروان آنها میباشد. لذا در نقاشـیهـا، سـاده پوشی و وقار و بیپيرايگی كاملاً نمايان است كه نشان دهنده حفظ حرمت آنها است. پيدايش روشها و فنون سوگواری مثل دستهگردانیها و نمايشهـای ثابـت و سـيار مذهبی در پيدايش هنرهای ديداری مثل نقاشی بهعنوان يكی از تحولات عمده در تاريخ هنر دوره اسلامی تلقی میگردد. زيرا پس از سـالها ممنـوعيتی كـه در آفـرينش اشـكال وجود داشت نقوشی از زمينهها وموضوعات مذهبی بهوجودآمد كه مـورد توجـه اغلـب ايرانيان قرار گرفت. اين نقاشیها كه به عنوان هنر بومی و مردمی ايران تلقی مـیگـردد نزد مردم به «نقاشی قهوهخانهای» معروف است. اما از آنجا كه زمينه و محتـوای اصـلی اين نقاشیها، مذهبی است و به نمايش وقايع عاشورا وساير حوادث مربـوط بـه امامـان میپردازد بيشتر به نقاشی كربلا معروف شده است. مدتی بعد نقاشیهای ثابت بـدل بـه پردههای گردانی شدند كه نقاشی روی پارچه و نمايش آنها در كویها و محلههـا توجـه مردم را به اين قبيل تصاوير بيشتر كرد؛ از آن جهت كه علاوه بر معرفی نقش شـهيدان، خشونت و قساوت دشمنان امام حسين(ع) نيز توصيف میگرديد.به سخن ديگر نقوش كربلا در اصل نمايشی مذهبی از چگونگی وقوع حادثه كربلا است. نمونههای متعـددی از اين نقوش در تكيهها و حسينيهها ديدهمیشود.
نقاشی در دوره قاجاريـه در خـدمت نمايش و بازآفرينی حوادث كربلا قرار گرفت لـذا لحظـه بـه لحظـه حـوادث كـربلا از شهادت تا اسارت زنان و كودكان و حضور در مجلس يزيد و ... به تصوير كشيدهشـد. در واقع كربلا با نسخههای تعزيه و نوحههای مرثيه خوانان همخوانی پيداكرد.
علاوه بر نقاشی، خط، شعر، قصهگویی و نمايش هم به شدت متأثر از مذهب است. عمدهترين مشخصه هنر مذهبی آناست كه تحت تأثير سفارش قدرتمندان و انحصارگران جامعه نيست. زيرا دين، بهويژه دين اسلام بالا و پايين نمیشناسد و هر هنرمندی براساس مبانی ايمانی و قلبی خود به خلاقيت و آفرينش هنری میپردازد. به طور كلی هنرمندان بخش مذهبی همه همت خود را صرف اين امر مینمايند كـه تقـدس، ايمـان، پـاكی و مردانگی را نزد مقدسين مجسم و زمينه را براي تبليغ آن اصول فراهم سـازند. سـاموئل پيترسون مينويسد: «هنرمند ايرانی بطور پيوسته خواه در زمينه خطاطی، آرايش نسخ خطی، معماری يـا هنرهای ظريفه، هنجارهای قراردادی هنر اسلامی را اصلاح كرده تا بر ارزش آن بيفزايد و با يك خصلت قابل تشخيص ايرانی احيا نمايد. نوآوری او گاه چندان اصيل است كه حاصل آن نه اصلاح هنجاری معمولی بلكه آفرينشی مـستقل و بـومی اسـت كـه آن را پديدهای كاملاً ايرانی معرفی میكند ... يقينـاً نمونـه زنـده و تماشـایی آن تعزيـه، تئـاتر هنر در سوگواریهای مذهبی در ايران مذهبی و ايران شيعه است. در ميان سنن اسلامی تعزيه برای هر كشور اسـلامی پديـدهای بیهمتا است كه در عين ظهور و تكامل آن در ايران با تاريخ ابداعات هنری اين كـشور نيز سازگاری دارد.» (پيترسون، 102 :1367)
برای مطالعه بیشتر به فایل پیوست مراجعه نمایید.