در وصف تجربهگرایی کمال تبریزی همین بس که همچنان پانزدهمین فیلم او برای مخاطبی که با شناخت کامل آثار این فیلمساز را دنبال میکند، غافلگیرکننده است؛ کارگردانی که کمدیهای جسورانهای همچون «لیلی با من است» و «مارمولک»، اقتباسی ماندگار مثل «گاهی به آسمان نگاهکن» و فیلم سفارشی خوشساخت «فرش باد» را در کارنامه دارد و هنوز هم غیرقابلپیشبینی است. همکاری با نغمه ثمینی و علی میرمیرانی در نگارش فیلمنامه که نویسندگانی گزیدهکار در حیطه سینما هستند، برای شکلگرفتن قصهای طنز با موضوع سفارشی تعامل سازنده انسان با طبیعت و حفظ محیطزیست، میتواند برآمده از نگاهی هوشمندانه و حرفهای باشد.
اما چگونه است که «طعم شیرین خیال» یکفیلم سفارشی طنازانه و دلپذیر با گوشهچشمی به اهداف ازپیشتعیینشده خود نیست؟ همچون «فرش باد» که در وجه اول، قصه گرم و تاثیرگذار آن توجه مخاطب را جلب میکند و در سطح بعدی است که قرینهپردازی دوفرهنگ و تمدن، شکلگرفتن قالی ایرانی در صمیمیتی به سبک ایرانی و... به چشم میآید.
اولین کاستی فیلم از همین مرحله فیلمنامه قابلردیابی است که قصهای بهشدت کلیشهای و سطحی برای بیان پیامها و مضامین مهم فیلم طراحی شده است؛ داستانی سهل و ساده که در ابتداییترین شکل ممکن متکی بر سوءتفاهم است و این سوءتفاهم حتی در فضای طنازانه فیلم بهشدت رو و سادهانگارانه است. به همین دلیل بهجای اینکه مخاطب دغدغههای جدی و مهم فیلم را بر بستری طنز و ساده و روان درک کرده و با آنها ارتباط برقرار کند تا در تفکر شیوه زندگی خود نیز تغییری ایجاد کند، بهواسطه رویکرد سطحی و سهل درام فیلم آن را جدی نمیگیرد و بهمثابه فیلمی که تنها جهت سرگرمی ساخته شده با آن مواجه میشود. البته سرگرمی صرف که متاسفانه از سطح استاندارد فیلمهای مفرح سازندهاش هم پایینتر است و جایی برای تفکر بعدی باقی نمیگذارد.
«طعم شیرین خیال» روایت دختری دانشجو به نام شیرین از ماجرای آشناییاش با یک استاد دانشگاه به نام گروس است که میخواهد به خواستگاریاش بیاید اما در مسیر تحقیقات درباره داماد آینده، اتفاقاتی میافتد که او را با فرد دیگری اشتباه میگیرند و در نهایت معلوم میشود رییس دانشگاه قصد داشته برای اهداف ضدمحیطزیست خود این استاد را بدنام و از دانشگاه اخراج کند.
همانطور که از خلاصه چندخطی قصه مشخص است، این داستان تکراری و کلیشهای بارها در فیلمها و سریالهای سطحی و پیشپاافتاده محور کار قرار گرفته که البته این نقطهضعف فیلم نیست. بلکه نقطهضعف جایی است که به این قصه آشنا هیچ نگاه تازه و بهروزی نشده بلکه اتفاقا پاشنهآشیل فیلمنامه بر همان مبنای ضعیف و نخنمای سوءتفاهم قرار گرفته که بههیچوجه برای مخاطب امروز حتی در فضای یک فیلم طنز و مفرح قابلقبول و راضیکننده نیست.
ویژگیای که قرار بوده به این قصه تکراری وجهی تازه بدهد، نوع شخصیتپردازی گروس و دغدغهمندی او نسبت به حفظ محیطزیست و بهرهبرداری از انرژیهای پاک و... است که میتواند تا حدی فضای قصه و این بدهبستان قابلپیشبینی را متفاوت جلوه دهد. بهخصوص این ویژگی وقتی میتوانست تبدیل به امتیاز و عامل بهروزشدن فیلمنامه شود که این کاراکتر بر سر دوراهی عشق و وظیفه یعنی عشق شیرین و دغدغهمندی به طبیعت، به چالش کشیده میشد و شاهد نمودی متفاوت از این شخصیت عجیبوغریب برای رسیدن به هردو هدفش بودیم.
اما در فیلمنامه این امتیاز بالقوه گروس تنها در سخنرانی و تکگوییهای طولانی او درباره محیطزیست و البته دستپاچگی کلیشهای و خرابکاریهایش مقابل شیرین نمود پیدا کرده و در باقی لحظات و موقعیتها، استفاده دراماتیکی از این ویژگی شخصیتپردازانه نشده است. با این رویکرد و روایت قصهای سادهانگارانه بر بستری طنز و قابلپیشبینی، آنچه برجسته میشود روایت تصویری سوررئالی است که در بخش کمیکموشن فیلم با آن مواجه میشویم و متاثر از تصور ذهنی شیرین از جهان آینده و زندگی بشر در فقدان منابع طبیعی و... است. اما همه این اجزا وقتی میتوانند در کنار یکدیگر تبدیل به مجموعهای هدفمند و تاثیرگذار شوند که مکمل هم باشند نهاینکه یکی، دیگری را پوشش دهد. اگر قرار باشد روایت خطی تنها بهانهای سهل و ساده برای پرداختن به دغدغهمندیهایی مهم باشد، قطعا دستکمگرفتن درام و قصه اصلی، عوارض منفی خود را در ارتباط مخاطب با همین پیامها و دغدغهمندیها نشان میدهد.
این همان اتفاقی است که در فیلم دغدغهمند «طعم شیرین خیال» رخ داده و همساننبودن بار طنز و درام فیلم با پیامها و اهداف سفارشی آن، مخاطب را وامیدارد تا اهمیتی درخور به تفکر پشت شکلگیری فیلم ندهد و طبعا تاثیرگذاری موردنظر را برای به فکرواداشتن مخاطب بههمراه نداشته باشد.
منبع :
جمعه
۱۹ تیر ۱۳۹۴
۱۹:۳۰:۰۰
54173
![](https://media.abna24.ir/arts/media/2015/07/3747_ دغدغهمند بدون دغدغه یادداشتی دیگر بر فیلم «طعم شیرین خیال».jpg)
«طعم شیرین خیال» فیلمی است دغدغهمند نسبت به حفظ محیط زیست که بستری سهل و ساده را برای جاریشدن این مضمون مهم و حیاتی انتخاب کرده و طبعا تاثیرگذاری آنهم در لابهلای سکانسهای غریب کمیک موشن جا میماند.