در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
جمعه

۹ مرداد ۱۳۹۴

۱۹:۳۰:۰۰
54180

تحلیل پدیدارشناختی تعزیه

تعزیه به عنوان یکی از نمایش‌های بومی کشورهای شیعی از مصادیق بروز هنر اسلامی در هنرهای نمایشی اسلامی است.

تعزیه به عنوان یکی از نمایش‌های بومی کشورهای شیعی از مصادیق بروز هنر اسلامی در هنرهای نمایشی اسلامی است. در کشورهای اسلامی که مذهب تشیع پیروان بیشتری دارد، نمایش تعزیه یا شبیه‌خوانی به عنوان گونه‌ای از نمایش در کنار دیگر سبک‌های تئاتری به فعالیت و اجرای نمایش‌های مذهبی می‌پردازد. گرایش هنرمندان هنرهای نمایشی در کشور‌های مسلمان و نیز توجه بسیاری از هنرمندان بزرگ هنرهای نمایشی و تئاتر در دنیا به تعزیه و شبیه‌خوانی‌ باعث شده تا در این مورد مقالات و نظریه‌های نگاشته و مطرح‌شود.
«انجمن تعزیه ایرانیان،انجمنی غیر سیاسی، غیر تجاری و غیر انتفاعی است که تعزیه خوانان و سایر عوامل موثر در اجرای تعزیه (اعم از نوازندگان، جامه داران و پژوهشگران تعزیه) می توانند با دارا بودن شرایط و پذیرش اهداف و مقررات مندرج در اساسنامه به عضویت پیوسته، وابسته و یا افتخاری آن نائل آیند.» این انجمن در بخش مقالات سایت اینترنتی خود، در یکی از مطالب با عنوان « تحلیل پدیدارشناختی تعزیه» به بررسی این هنر نمایشی پرداخته که در ادامه آن را می‌خوانیم:

چکیده
تعزیه، از سنت‏‌های آیینی و رسوم ملی ـ مذهبی نسبتا کهن و معرّف بخشی از هویت دینی دیرپای مردم ایران است. بی‏‌شک، این پدیده مانند سایر پدیده‏های فرهنگی، تحت تأثیر زمینه‏ها، شرائط و ظرفیت‏های فرهنگی و نیازها و ضرورت‏های اجتماعی ـ تاریخی پا به عرصه وجود نهاده، رشد و تطور یافته و دوام و بقا پیدا کرده است.
کثرت مؤلفه‏‌ها، تنوع اشکال، لایه‏های معنایی متراکم، وجهه نمادین و در نتیجه، قابلیت تفسیرپذیری بالای این آیین موجب شده است تا محققان به ناچار برای کاوش در ابعاد مختلف آن از رویکردهای مطالعاتی متعددی بهره گیرند. این نوشتار فقط به بررسی توصیفی این پدیده با عطف توجه به زمینه‏های شکل‏گیری، سیر تاریخی، عناصر و مؤلفه‏ها، کارکردها و آثار و وضعیت موجود آن پرداخته است.
کلیدواژه‏ها: تعزیه، آیین، نمایش، تراژدی، نماد، اسطوره، پدیدار.

مقدمه
تعزیه، از سنت‏های آیینی و رسوم ملی ـ مذهبی نسبتا کهن این مرز و بوم است. تردیدی نیست که پیشینه‏های فرهنگی و سرمایه‏ها و درون‏مایه‏های اصیل فرهنگ غالب، به ویژه عناصر و آمیزه‏های مذهبی آن، همراه تجربیات رنگارنگ این ملت در فرآیند پرگستره حیات تاریخی ـ اجتماعی خویش، بستر مناسبی برای شکل‏گیری، بقا و تغییرات مستمر اشکال این آیین دیرپا فراهم ساخته است. از منظر ساختی ـ کارکردی، تکون هر الگوی فرهنگی و نظام آیینی بیش از هر چیز به وجود ظرفیت‏ها و زیرساخت‏های مستعد یک نظام اجتماعی و اقتضائات و نیازهای آن نظام و خرده‏نظام‏های درونی آن در مقام پاسخ‏دهی به توقعات و تمنیات مطرح در مقاطع مختلف، مستند است و بقای آن نیز بیش از هر چیز، مرهون ایفای نقش در جهت تأمین ضرورت‏های ایجابی آن است. در این مقاله، سعی ما بر آن است از منظری بیشتر پدیدارشناسانه، این آیین ملی ـ مذهبی را در شکل موجود آن مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، ابعاد مختلف آن را برجسته سازیم. از سایر رهیافت‏ها نیز به تناسب و تلویحا استفاده خواهد شد.

توصیف الگوی تحلیل
قبل از ورود تفصیلی به بحث، توصیف اجمالی چارچوب تحلیلی مورد استفاده در این مطالعه، خالی از فایده نخواهد بود.
پدیدارشناسی، از جمله رهیافت‏های نسبتا متأخر جامعه‏شناختی است که بر مبادی فلسفی و روش‏شناختی خاصی مبتنی است. این رهیافت برای «ذهنیت کنشگر اجتماعی» اهمیت بسیاری قائل است و از این حیث با برخی رهیافت‏های مسلط، مانند رهیافت ساختی ـ کارکردی و رهیافت «کنشگرا»، تقابل دارد. از این منظر، کنشگر هم در درک و تفسیر ذهنی جهان اجتماعی، مورد تجربه و هم در
مواجهه علمی با آن، فعالانه درگیر می‏شود. پدیدارشناسی، بر خلاف خصلت تبیینی غالب نظریه‏های جامعه‏شناختی، نظریه‏ای صرفا «توصیفی» است. پدیدارشناسباتعلیقهرگونهفرضیهابتداییونظریهپیشینیدربارهیکپدیدهازیکسو،وعزلنظرازطرحمباحثمربوطبهعللایجادیوتکوینی و سیر شکل‏گیری و تحول آن در فرآیند تاریخی و هم‏چنین روابط علّی و نحوه ارتباط آن با سایر پدیده‏ها از سوی دیگر، تلاش می‏کند تا پدیده مورد نظر خویش را در ناب‏ترین صورت پدیداری ممکن، توصیف و تشریح کند. خصوصیت دیگر این رهیافت، «غیرتجربی» بودن آن است. توصیف پدیدارشناسانه به دلیل خصلت فلسفی آن، بیشتر ناظر به ذات و ماهیت اشیا و پدیده‏ها و بهره‏گیری از روش‏های غیرتجربی، مانند «شهود» (تلاش در جهت درک حضوری و بی‏واسطه پدیدار و انعکاس آن در وجدان فاعل شناسا) است. رهیافت پدیدارشناسانه، با این‏که زمینه‏ها، شرائط و عوامل «مادی» مؤثر در پیدایی، تحول و تداوم وضعیت‏های اجتماعی را نفی نمی‏کند و نادیده نمی‏انگارد، برای ذهنیت، اندیشه، جهت‏گیری ارزشی، فرهنگ و به طور کلی، عناصر ایدئولوژیک، اهمیت، استقلال عمل و تعیین‏کنندگی بیشتری قائل است. این دیدگاه با رویکرد ما در این مطالعه که باورها و ارزش‏های پذیرفته شده و سنت‏ها و رسوم ریشه‏دار و زنده و به طور کلی، ته نشست‏های میان‏ذهنی فرهنگ عمومی جامعه را عامل بسیار مؤثری در شکل‏گیری، حفظ و بقای این سنت دیرپای مذهبی دانسته است، تناسب تام دارد. بخش قابل توجهی از این زیرساخت‏های فرهنگی، معلول تجربه‏های پرتنوع زیستی، دریافت‏های ناخودآگاه تحت تأثیر تماس ممتد با واقعیات هستی، مواجهه هوشمندانه با رخدادها و وقایع تلخ و شیرین تاریخی، تجربه حضور در جهان زیست‏های مختلف، قرار گرفتن‏های آنی و مستمر در معرض وزش جریانات خوش‏خیم و بدخیم فرهنگی، تولید و بازتولید سرمایه‏های اجتماعی وفرهنگی، آمیزش قهری تجربه‏های خرده فرهنگی در قالب فرهنگ غالب، تفسیر و بازتفسیر دریافت‏ها و دستاوردهای فرهنگی و... است. ویژگی دیگر پدیدارشناسی، خردنگری و عطف توجه به جهان دارای تعین‏یافتگی نسبی معاصران و نگاه غیرتاریخی به پدیده‏ها و واقعیت‏های موجود اجتماعی است. عنایت خاص به امور متحقق و انضمامی، اکتفا به نتیجه‏گیری‏های تفریدی و تعمیم‏ناپذیر، کم‏توجهی به ساختارهای کلان اجتماعی و اقتضائات ساختاری، لزوم برقراری ارتباط با پدیده مورد مطالعه از طریق نگاه همدلانه و مشارکت بین الاذهانی بر اساس رابطه ابژه (موضوع) ـ ابژه به جای سوژه (شناسنده) ـ ابژه مألوف (به ویژه در مطالعات فرهنگی)، حساسیت کنجکاوانه توأم با احترام و بی‏طرفی نسبت به موضوع مورد مطالعه، اتخاذ موضع غیرهنجاری و مخالف جدی با تقلیل‏گرایی و تحویل‏گرایی، از دیگر ویژگی‏های بارز این رهیافت است. (ریتزر، 1374، ص322ـ364؛ توسلی، 1369، ص 346؛ لیوتار، 1375، ص 90ـ123)
بعد از معرفی نسبی رهیافت فوق به عنوان چارچوب تحلیل مورد استفاده در این مطالعه، به توصیف و تشریح موضوع از زوایای مختلف می‏پردازیم.

تعزیه در لغت و اصطلاح
در لغت، تعزیه به معنای عزاداری، اظهار همدردی و اقامه مجلس به پاس بزرگداشت کشته‏شدگان و درگذشتگان است.
در اصطلاح، تعزیه به آیین مذهبیِ عزاداریِ همراه با برنامه‏ها و تشریفات خاص که روایت‏گر فاجعه تاریخی ـ مذهبیِ سوزناک است، اطلاق می‏شود.
تعزیه بر خلاف معنای لغوی آن، به برخی نمایش‏های مذهبی خنده‏آور و شادی‏آفرین، که معمولاً به انگیزه ریشخند و سخریه دشمنان اجرا می‏گردد، نیز اطلاق می‏شود. این کاربرد متناقض، نشانگر آن است که غم‏انگیزی و سوزناکیهرچند ویژگی غالب صور اجرایی و اشکال عینی این آیین مذهبی است اما خصیصه ذاتی و عنصر معنایی انفکاک‏ناپذیر مفهوم آن نیست. از این‏رو، برخی محققان، مفهوم «شبیه‏خوانی» را معادل مناسب‏تری برای معرفی این نمایش جمعی تشخیص داده‏اند.
تعزیه، نوعی شبیه‏سازی، همانندانگاری، معادل‏سازی، همذات‏پنداری معنوی، ابراز همدلی و هم احساسی، به صورت عینی و مجسم و در قالب مجموعه‏ای از نمایش‏های جمعی است. تعزیه‏گردانان بر اساس جایگاه‏های تعیین‏شده در چارچوب سناریویی از پیش طراحی شده، نقش بازیگران اصلی را شبیه‏سازی می‏کنند. تعزیه، نمایش عینی و اجرای مجسم این نقش‏های محول است. دراینمقاله،منظورازتعزیه،نمایشیآیینیومرکبازعناصرملی،مذهبی،حماسیواسطوره‏ایاستکهبهپاسبزرگداشتبرخیرخدادهایبهیادماندنیصدراسلام،مانندواقعهعاشورا،سالانهدرایام خاص و با تشریفات ویژه در برخی مناطق شیعه‏نشین جهان اجرا می‏گردد.
تعزیه را «نمایش منظوم واقعه کربلا» و چیزی شبیه «تئاترهای قدیم یونانی و رومی در هوای آزاد» (صفا، 1371،ص 89) و«هنرنمایشیوادبیاتیدرامیایرانی ... دارایخصلتمنحصرامذهبی» (خوتسکو، 1369،ص 105) تعریفکرده‏اند.

تعزیه و تئاتر
تعزیه به رغم مشابهاتی چند با تئاتر متعارف، از برخی جهات با آن متفاوت است. توجه به این وجوه اشتراک و افتراق، اطلاق واژه «تئاتر» بر «تعزیه» را در برخی کاربردها موجه می‏سازد.
ناظرزاده کرمانی در بیان تفاوت میان این دو نوع نمایش، به ذکر ویژگی‏های اختصاصی تعزیه پرداخته است: یکی،موسمیبودناجرای نمایش آیین تعزیه، یعنی موسم محرم و صفر؛ دوم، اجرای تعزیه در جایگاه‏های معین بی‏سقف مانند میدان‏ها، گذرگاه‏ها و کاروانسراها و نیز در بسیاری مواقع در تکیه‏ها؛ و سوم، داشتن مخاطبان و نویسندگان ویژه. در تعزیه‏خوانی، مخاطب به صورت شرکت‏کننده و همباز ظاهر می‏شود، نه به صورت تماشاگر یا خواننده. حاضران در مجلس تعزیه باید حضور قلب داشته باشند، و از سویی غم مظلومان را بخورند و بر مصایب آنان اشک فرو ریزند، و از سوی دیگر به دشمنان آنان کینه ورزند و خشم گیرند و همداستان با مظلومان بر اشقیا بشورند و آنان را نفرین کنند و در برابرشان موضع بگیرند. تعزیه‏خواناننیزاگرنقشخودراخوبایفاکنند،نهایتاازنعمت‏هایالهیبرخوردارخواهندشد. (ناظرزادهکرمانی، 1372،ص 62)
برخی نیز در عین ذکر ویژگی‏‌های متمایز تعزیه، آن را نوعی تئاتر ویژه و منحصر به فرد قلمداد کرده‏‌اند:
تعزیه، کامل‏ترین تئاتر در نوع خود می‏باشد؛ البته کامل‏ترین از آن نظر که ساده‏ترین است نه به مفهوم ابتدایی و مبتذل بودن، بلکه ساده و بی‏غش بودن آن؛ تئاتری که بازیگرانش با تمام همّ خود ایفای نقش می‏کنند. شاید این نامِ تئاتر بی‏غش، بی‏ریا، بی‏تمهید، رساترین نامی است که برای متمایز ساختن تعزیه از تئاتر رئالیسم غرب می‏توان به آن داد. تئاتر غرب، کاملاً برعکس تعزیه، پرغش، آکنده از ریا و تمهید و یا به زبان پرطمطراق تئاتری‏ها، تئاتری پردسیسه که هنر نمایشی آن به خاطر روش و تمهید آن است و هیجان آن به این بستگی دارد که شخصیت‏های نامطلوب آن دارای نمود و خصلتی پیچیده باشند... . (ممنون، 1367، ص 225) چنینبهنظرمی‏رسدکهتعزیهبهرغمداشتنکارگردان،میزانسن،دیالوگ،ریتم،اجرایصحنهو ...،بهمفهوممتعارف،تئاترنیست. تعزیه،نمایشیازحماسهقدسیِتوأمباباورهایدرونی،احساسعمیق، عاطفه مثبت و همدلی کامل میان بازیگر و تماشاگر است. در روند اجرای آن، هم بازیگران و هم تماشاگران از زمان و مکان خود فاصله گزیده و به طور حسی و زنده به مکان و زمان وقوع حماسه بُرده می‏شوند. تعزیه، نمایشی است که بر عکس تئاتر، قبل از شروع نمایش، همه تماشاگرانش از مضمون، شخصیت‏ها، رخدادها و نتایج حاصل از آن، کاملاً آگاهند و احتمالاً به لحاظ معرفتی به هیچ چیز جدیدی نمی‏رسند. نتیجه این بازیگری و تماشاگری، بیشتر در حوزه احساسات افراد منعکس می‏شود. با این وجود، افراد با انگیزه و اشتیاق وافر و وصف‏ناشدنی و نمایی عبادت‏گون، ساعت‏ها با چشمانی اشکبار این واقعه مکرر و دیرآشنا را به نظاره می‏نشینند و سرنوشت قهرمانان محبوب خویش و نتایج نهایی این کارزار همیشه برپا را رصد می‏کنند.

خاستگاه تعزیه
اکثر مستشرقان و ایران‏شناسان، از تعزیه به عنوان یک تئاتر ایرانی و نمونه بارز نبوغ نمایشی ایرانیان یاد کرده‏اند. تعزیه در فرهنگ ایرانی به مثابه یک نماد تاریخی ـ مذهبی یا یک فعالیت آیینی ـ نمایشی و صورتی ترکیبی از هنر کهن داستان‏سرایی و نقالی و سنت مرثیه‏سرایی و نوحه‏خوانی مطرح است که در قالب‏ها و اشکال مختلفی، به تناسب سوژه و مضمون و صور اجرا، در خرده فرهنگ‏های متنوع ایرانی به ظهور رسیده و امروزه نیز به رغم وقوع تغییرات عظیم فرهنگی همچنان زنده و متناسب با اقتضائات عصری در حال اجراست. تعزیه قدمتی چند هزار ساله دارد و خاستگاه آن با اختلاف تفسیر به جریان کشته‏شدن سیاوش، فرزند کیکاوس، و متعاقب آن رواج عزاداری و مرثیه‏خوانیرسمی و آیینی مغان در حوزه تمدنی فلات ایران، به ویژه بخارا، برمی‏گردد. شواهدتاریخینیزبراینادعاکهآیینمذکورازمناسک،اسطوره‏ها،داستان‏هاوتجربیاتایرانیمایهگرفته،مهرتأییدمی‏گذارد. ازاین‏رو،اینآیینازیکسوبه پیشینه تاریخی ایرانیان و از سوی دیگر به اسلام و مذهب تشیع یا تشیع ایرانی پیوند خورده است. تردیدی نیست که داوری در خصوص صحت و سقم این خاستگاه تاریخی، به رغم برخی مستندات و نقش آن در بازتولید و ابقای این سنت آیینی در شکل و ساختار موجود با ویژگی‏های منحصر به فرد آن، به غایت مشکل است؛ اما از موضع تاریخی‏نگری، ادعای چنین ترابطی میان تجربیات تاریخی سابق و لاحق یک ملت و نقش علّی و اعدادی پیشداشت‏ها و ذخایر موجود در حافظه فرهنگی در گزینش‏ها و جهت‏یابی‏های متأخر و سوگیری‏های کلان فرهنگی، چندان مستبعد و خالی از وجه نخواهد بود. شوک ناشی از وقوع تراژدی غیرمنتظره و غم‏انگیز سال 61 هجری و شهادت مظلومانه امام حسین علیه‏السلام و جمعی از اصحاب باوفای آن حضرت در صحرای کربلا با شکل بهت‏آور آن و اسارت اهل بیت آن حضرت و پیامدهای متنوع آن در جهان اسلام، نقشی محوری در شکل‏گیری یا به عبارتی بازسازی و احیای این سنت کهن آیینی، هر چند در قالبی متمایز، با استمداد از انگاره‏های قدسی و ظرفیت‏ها و ویژگی‏های متعالی در پرتو آموزه‏های اسلامی و شیعی و با کارکردهای آشکار و پنهانِ متناسب با نیازهای فرهنگی و اجتماعی ایفا کرده است. به گفته برخی مورخان، مراحل آغازین شکل‏گیری و بازسازی این الگوی جدید به دوره دیلمیان، به ویژه دوره حکومت عضدوالدوله دیلمی، برمی‏گردد. این روند به صورتی ممتد در دوره حاکمیت آل‏بویه، زندیه، صفویه، افشاریه، قاجاریه و پهلوی، هرچند با آهنگ نامتوازن، بسته به زمینه‏ها و شرائط تاریخی و اجتماعی، استمرار یافته و در دوره بعد از انقلاب اسلامی تحت تأثیر فضای مذهبی مترقیناشی از انقلاب تغییرات کیفی خاصی را تجربه کرده و از برخی جهات مورد نقد کارشناسان مسائل فرهنگی قرار گرفته است. بر طبق شواهد تاریخیِ مستند، اوج شکوفایی و گسترش و عمومیت این آیین عمدتا در دوره قاجار و احتمالاً به یُمن توجهات برخی پادشاهان این سلسله و تأسیس تکیه مرکزیِ موسوم به «تکیه دولت» در تهران و رشد شتابان مراکز و هیئت‏های مذهبی مشابه در اقصی نقاط ایران صورت پذیرفته است. از این دوره به بعد، واژه «تعزیه» اختصاصا به آیین ویژه سوگواری مذهبیِ معهود شیعیان که سالانه به پاس بزرگداشت مقام شهدای کربلا در شهرها و روستاها و به اشکال مختلف اجرا می‏شود، اطلاق شده است. برداشتفوقدربیشترآثارتعزیه‏نویسانتأییدشدهاست. تعزیهبهتشریحوقایعکربلامحدودنمی‏شود. اینآیینمعمولاًطیف وسیعی از حوادث تاریخی صدر اسلام و بخش‏هایی از زندگی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان معصوم علیهم‏السلام را ـ هرچند در مقایسه با حوادث عاشورا، سطحی‏تر و محدودتر، با تشریفاتی ساده‏تر، و عمومیت و استقبالی کمتر ـ دست‏مایه خود قرار می‏دهد. کربلا، کانون اصلی این نمایش است. معمولاً در هر یک از مجالس تعزیه که به حوادث تاریخی قبل و بعد از عاشورا اختصاص دارد، به حوادث کربلا گریزی زده می‏شود.
در ادامه این بخش، جهت مستندسازی ادعاهای فوق، سخنان برخی دانشمندان و تعزیه‏نگاران را نقل می‏کنیم.
تعزیه، آیینی ملی و مذهبی و هنری است که ویژه کشور ایران است و تعلق به شیعیان دارد و در هیچ یک از کشورهای اسلامی این پدیده به شکلی که مورد نظر است وجود ندارد و این خود اعتبار دیگر به آن می‏بخشد.(همایونی، 1380، ص 144)
تعزیه ایرانی، نمایشی آیینی است که قالب و مضمون آن از سنن مذهبیِ ریشه‏دار متأثر است. این نمایش اگرچه در ظاهر، اسلامی؛ اما قویا ایرانی است و در اصل از میراث خاص سیاسی و فرهنگی خود ملهم است ... . درخوریادآوریاستکهدرسرتاسرجهاناسلام،ایرانتنهاکشوریبودکهنمایش (درام) پروراند. شایدبتواناینامررابهتوجهودلبستگی مستمر ایران ـ علی رغم ممنوعات مذهبی ـ به نمایش تصویری نسبت داد ... . اگرچه میراث ادبی ایران به بیش از 2500 سال قبل می‏رسد و به خاطر منظومه‏های خوش ساخت ملی و تخیلی مشهور است، اما تنها نمایش واقعی آن تعزیه اسلامی است که از ظهور آن بیش از هزار سال می‏گذرد. خاصه با توجه به روابط فرهنگی و جغرافیایی ایران با یونان و هند که هر دو دارای سنن نمایشی فوق‏العاده‏ای بودند جای شگفت است. چه واقعیت این است که هنوز هیچ آمفی تئاتری بر ساحل شرقی رود فرات کشف نشده است. (چلکووسکی و دیگران، 1367، ص 7ـ12)
اکنون نمایش تعزیه ـ شاید تحت‏تأثیر ایران ـ در برخی کشورها، به ویژه شبه قاره، کم و بیش با اَشکال مختلفی جریان دارد.
رشد و شکوفایی جهش‏وار و غیرمنتظره تعزیه در دوره قاجار، مرهون تحقق زمینه‏ها و شرائط سیاسی ـ اجتماعی خاصی است که شیعیان را به برپایی هرچه بیشتر و بهتر این آیین سوق داده است.
شهیدی می‏نویسد:
تعزیه‏‌خوانی در جامعه دوره ناصری و چند دهه پس از آن، به اوج شکوفایی خود رسید و جاذبه خاصی در میان توده مردم یافت. در آن زمان از سویی دربار و حکومت و اعیان و اشراف به دلایل مختلف از تعزیه‏خوانی حمایت می‏کردند و آن را هر سال با جلال و جبروت مخصوصی در تکیه‏ها و تکیه دولت و حیاط خانه‏های خود برپا می‏کردند، و از سوی دیگر، مردم کوچه و بازار و سرسپردگان خاندان امیرمؤمنان که رکن اصلی حامیان و مشوقان مجالس تعزیه‏خوانی بودند و بانیان واقعی تعزیه‏خوانی‏ها را در تکیه‌‏های محلی و میدان‏ها و کاروان‏سراها و فضای باز زیارتگاه‏ها شکل می‏دادند، این مجالس را با شکوهی درخور قهرمانان دینی برگزار می‏کردند. سیپک درباره شکوهمندی و درخشش تعزیه‏خوانی در دوره قاجار، دوره‏ای که ایران مسیر انحطاط و زوال اجتماعی و فرهنگی را می‏گذراند، نظری خاص ارائه می‏دهد. او می‏گوید: مردم تعزیه‏خوانی را شکوه بخشیدند چون به قهرمانان واقعی و عظمت اخلاقی، دست کم بر روی صحنه، احساس نیاز می‏کردند. مردم با مشارکت خود در تعزیه‏‌خوانی‏ها می‏کوشیدند تا اندازه‏ای که بتوانند از هرزگی و فساد و زبونی زندگی پیرامون خود فاصله بگیرند و از آن دوری جویند. (شهیدی، 1380، ص 47)

زمینه‏‌های اجتماعی تعزیه
تعزیه مانند همه آیین‏ها و رسوم اجتماعی، تحت تأثیر مستقیم و با واسطه مجموعه‏ای از عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی به وجود آمده است. از این‏رو، فهم دقیق فلسفه این نمایش آیینی تنها از طریق رجوع به مبادی فرهنگی، روانی، اجتماعی، درک معادلات محیطی عصر وقوعِ رخدادهای زمینه‏ساز آن، جایگاه و موقعیت قهرمانان آن، نیازها و ضرورت‏های متنوع، پیامدها و کارکردهای آشکار و پنهان آن و عوامل تاریخی مؤثر در شکل‏گیری، بقا و تطور آن، امکان‏پذیر خواهد بود. توجه به ابعاد خلاق ذوقی، هنری، نمایشی و زیباشناختی نیز در درک حقیقت این آیین مؤثر خواهد بود.
بلوکباشی می‏نویسد: تعزیه‏‌خوانی دستاورد جهان‏بینی و شیوه تفکر احساسی درونی توده مردمِ جامعه‏‌ای سنتی است که فرهنگی دینی و اندیشه‏‌ای رمزگرا و حماسه‏ ساز بر ذهنیت آنها چیره بوده است. (بلوکباشی، 1382، ص 15)
برخی نیز شرائط خفقان سیاسی و شیوع ظلم و استبداد فراگیر و چاره‏ناپذیر و تجربه بحران‏های متراکم اجتماعی را عامل مؤثر در رونق‏یابی و توسل مؤمنان به ابزارها و نمادهای آیینی جهت فرافکنی اعتراضات فروخفته خویش در دوره‏های متأخر ذکر کرده‏اند:
تعزیه را، که بیانی شکوهمند از دردهای بیرونی و درونی جامعه است، می‏توان پرتویی از بیان نیاز و درد جامعه دانست؛ دردی که یکی و دوتا نیست؛ دردهایی که گلوی همه را می‏فشارد؛ عقده‏هایی که سینه‏های همه را می‏آزارد و کسی را یارا و پروای بازگویی و بازگشایی آن نیست؛ تلخی‏هایی که ذائقه و وجدان محیط را می‏آزارد؛ تلخی‏هایی که به صورت ساختن کله مناره، خرمن چشم‏های از حدقه درآورده شده، توده زبان‏های بریده با غم دربه‏دری و آوارگی و گرسنگی و بی‏پناهی و خانمان‏سوزی و اسارت همراه است و کسی نیست که این خیل گم کرده و خسران دیده و بلازده را یاری کند. باید دست به دامن ائمه اطهار زد و از آنان طلب یاری کرد. باید حدیث غم و سرنوشت آنان را بازگفت تا مگر تشفی دلی باشد و حدیث و قصه دردی از خویشتن و جامعه و بیان شیوه نامرضیه ستمگران کوردل روزگار.
از این‏رو، تعزیه، قدم به قدم، در جامعه‏ای رو به تکامل می‏رود که ستم هست، نیرنگ هست، سر در آن به آسانی بر باد می‏رود، پوست به سهولت کنده می‏شود، ناموس بی‏هیچ رادع و مانعی از دست می‏رود و جان هیچ کس از دست جباران کوچک و بزرگ در امان نیست. تاریخ ایران ... از زمان دیلمیان تا آخر قاجاریه و حتی بعد از آن، که دوران نضج و توسعه و تکامل و نیز سقوط و اضمحلال تعزیه است، بیشتر دوران آشفتگی، جنگ، هراس، انتقام، شبیخون، جنون، قحطی، خیانت، توطئه و آتش‏سوزی و تجاوز است که ثمره‏های شکست پیاپی از این سو یا آن سوست؛ به نحوی که فضا و محیطی که در خور کمال انسانی باشد جز در پناه مساجد یا خانقاه دیده نمی‏شود. ملت، بغض آلود است؛ از ستم بیگانگانی که بر او یورش می‏برند و در پی آنند که شیرازه مذهب و قومیت و ملیت او را از هم بپاشند و پرده ناموس و شرفش را بدرند و سرداران ابله و خودکامه‏ای که برای حفظ خود و تبار خود، مردم و جامعه خویش را به نسیان سپرده‏اند؛ و با این حال و برای بیان این همه بلا و بازگویی حدیث درد و عقده‏گشایی و بروز همه نیروهای سرکوفته شده درونی و نفی زور و قلدری و اعلام روسیاهی ستمگران و دغلکاران روزگار در آن محیط بسته، چه جایی بهتر از تعزیه می‏توانسته وجود داشته باشد؟! و این نکته اوج راز و نیز پیوند جامعه در آن دوران با تعزیه است. (همایونی، 1380، ص 47)
برخی درباره خاستگاه روستایی تعزیه و تناسب آن با حال و هوای حاکم بر اجتماعات سنتی نوشته‏اند:
سنن روستایی ایران، با خاستگاه‏های مذهب عمومی، ساده‏تر، متشکل‏تر و تئاتری از سنن شهری است. تخیلات سنن روستایی به ضروریات زندگی پیوسته‏تر و کمتر انتزاعی و روشنفکرانه است و یا کمتر به اسباب تماشایی توجه دارد. در فضای محلی، امکانات بیشتری برای برقراری ارتباط میان بازیگر و تماشاگر وجود دارد. (چلکووسکی و دیگران، 1367، ص 20) توصیف تعزیه
عمده‏‌ترین ویژگی‏های تعزیه از این قرارند:
شبیه‏سازی، درامی سنتی و نمایشی تئاترگونه، محدود بودن به انگاشته‏های پیچیده سمبولیسم فرهنگی و قراردادهای نمایشی، دارابودن بعد مذهبی و قدسی و ارتباط تنگاتنگ با شعائر، بسیار خلاق و دارای جنبه هنری و زیباشناختی، همراه بودن با درجاتی از طنز و تمسخر دشمنان، پیوند عمیق با اساطیر ملی و مذهبی، توأم بودن با درجات بالایی از عشق و اخلاص به قهرمانان اصلی، از میان رفتن فاصله زمانی و مکانی میان عرصه واقعی حضور حماسه‏آفرینان با تماشاگران (تسلسل قابل پیش‏بینی بودن حوادث و محتوم بودن نتایج درگیری‏ها)، احساس حضور دوگانه (تماشاگران هم در موضع شاهدان عینی و نظاره‏گران منفعل قتل نمادین امام حسین علیه‏السلام و هم در موضع عاشقان و سوگواران واقعی او پس از قتلش قرار می‏گیرند)، ارتباط ویژه میان بازیگر و تماشاگر ـ «ارتباطمیان تماشاگر و بازیگر در تعزیه در میان سنن نمایشی جهان بی‏نظیر است. این همان خصیصه‏ای است که صور بازنمایی ویژه‏ای را که در نمایش تعزیه ظاهر می‏شوند، کاملاً توضیح می‏دهد.» (بیمن، 1367، ص 48) ـ، ابراز و تجدید وفاداری به آرمان بلندی که شهدای کربلا به پاس آن جان خویش را فدا کردند، ایمان و اخلاص ـ متولیان، تعزیه‏خوانان و تماشاگران صرفا به انگیزه‏های معنوی و عبادی، ابراز محبت به خاندان رسالت، جلب رضای خداوند و نیل به پاداش اخروی مشارکت می‏جویند ـ، تخیل‏ورزی و بدیهه‏سازی، توأم بودن سه رکن کلام، موسیقی و حرکت (حرکات موزون و غالبا به صورت راهپیمایی)، حزن‏انگیزی و تراژیک بودن ـ «اجتماعات ماه محرم شاید به هفته مصیبت حضرت مسیح که هنوز هم در کشورهای مسیحی چون گواتمالا دیده می‏شود، بیشتر شبیه باشند.» (چلکووسکی، 1367، ص 11) ـ، بزرگ‏نمایی و اسطوره‏سازی ـ تعزیه‏نویسان و تعزیه‏خوانان، پیوسته می‏کوشند تا در تعزیه با بزرگ و برجسته نمایاندن ویژگی‏های فکری، اخلاقی و رفتاری قهرمانان بزرگ مذهبی و نسبت دادن اقدامات بزرگ و دوران‏ساز و فعالیت‏های اعجازگونه به این شخصیت‏های تاریخی، آنها را به نمونه‏های ازلی و تیپ‏های ایده‏آل و اسطوره‏های خارق‏العاده تبدیل کنند. ـ، اجرا در مکان‏های خاص ـ تعزیه غالبا در تکایا یا میادین عمومی و گاه در سالن‏های بزرگ و مکان‏های مسقف اجرا می‏شود ـ، لباس‏ها و علائم مخصوص کارگردانان و بازیگران ـ مخالف‏خوانان معمولاً افرادی بدقیافه، چابک، پرتوان، قوی هیکل، ریش تراشیده، قد بلند، ناموزون، خشن و دارای صدای نکره‏اند. در مقابل، کسی که نقش امام یا اولیا را بازی می‏کند باید از حداکثر ویژگی‏های متناسب با نقش برخوردار باشد. ـ، تقابل معنادار میان رنگ‏ها و علائم، تأمین هزینه‏ها از طریق کمک‏های مالی و خدماتی رایگان مؤمنان و هدایا، موقوفات و نذوراتی که به انگیزه تقرب و ادای وظیفه دینی به تعزیه و مجالس سوگواری مربوط اختصاص داده می‏شود و ... .
یارشاطر، از نویسندگان معاصر، در توصیف کلی تعزیه می‏نویسد:
تعزیه در شکل تکامل‏یافته آن عبارت است از یک سلسله اعمال توأم با کلام، منظوم یا غیرمنظوم، بازآفرینی و نمایش یک رشته از وقایع که هسته اصلی آن شهادت امام حسین علیه‏السلام و اهل بیتش در کربلا می‏باشد. این اعمال باید اعتقاد به مصیبت خاندان مطهر و پیام آن را تحکیم و تقویت بخشند، و روزنه‏ای جهت آزادسازی مجموعه‏ای از عواطف که بارزترین آنها تألم و «همدلی» درمعنیلغویآنهستند،فراهمآورند. دراین‏گونهنمایش‏ها،سیروقایعازقبلبرحاضرانمعلوماست. نمایش،تنهااینوقایعرادرقالبنمایشیبهآنان «یادآوری»می‏کند،احساساتخفتهرابیدارمی‏سازد و آتش گیرای نهان را برمی‏افروزد. فن نمایش یا هنر شاعری برای ارتقاء این قبیل احیاگری‏هاست. به این ترتیب، نه تنها نتیجه نبرد امام حسین در کربلا یا اسارت حضرت زینب علیهاالسلام در دمشق یا عروسی بی‏انجام حضرت قاسم بر شنوندگان به تفصیل معلوم است، بلکه اغلب در شروع نمایش نیز توسط بعضی از اشخاص نمایش پیش‏بینی می‏شوند. این قبیل پیش‏بینی‏ها جدا از «لو دادن طرح واقعه»، زمینه را برای حالت سوگواری آماده می‏سازند. (یارشاطر، 1367، ص 128)
تعزیه علاوه بر نمودهای فوق، از ابعاد معرفت‏شناختی، نشانه‏شناختی، زیباشناختی و روایت‏گری بسیار برجسته‏ای برخوردار است:
تمامی اپراهای تعزیه، مبتنی بر خطابه‏ای نیمه فلسفی (عقاید تشیع)، نیمه زیبا شناختی (سادگی صراحت به عنوان مقوله‏ای زیباشناسی) و نیمه تئاتری (رمز یا قالب‏بندی نمایشی) است. هر اجرای آرمانی تعزیه دارای ساخت خطابه‏ای است که با اصطلاحات نشانه‏شناختی به عنوان یک سیستم ارتباطی مبتنی بر دو رمز: «رمز شنیداری ـ دیداری» و رمز «ادراکی»، قابل تجزیه و تحلیل است. رمز اول معرف نشانه بازی؛ و دوم، معرف نشانه تماشا می‏باشد. در این سیستم، تماشاگر معتقد، خود به یک راوی تبدیل می‏شود. بدین‏سان رابطه متقابل این دو رمز، اصلی‏ترین جنبه تعزیه را تشکیل می‏دهد. نقش‏آفرینی بازیگران بر اساس چگونگی صدا انجام می‏پذیرد؛ ولی در رمز ادراکی، مهم ارزش اخلاقی است (اصوات آهنگین بالا برای اولیاء و اصوات زیر برای اشقیا است)... و بنا به تعریف، هیچ زمان نمایشی در تعزیه وجود ندارد. در اجرای تعزیه، گذشته، حال و آینده به طور همزمان جریان می‏یابند. مکان نیز منحصر به جای خاصی نیست، بلکه تمامی جاها به طور همزمان بر صحنه (میدانگاه) نمایش داده می‏شوند و ... (چلکووسکی، 1367،ص 59) تعزیه‏خوانیبابرنامه‏هایسوگواریمذهبیمتعارفنیز اشتراکات و افتراقاتی دارد:
تعزیه‏خوان، همچون روضه‏خوان واقعه‏گو، از فراز سکوی تکیه که نقشی چون منبر در مسجد دارد، تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصایب اهل بیت مطهر پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت می‏کند. وظیفه تعزیه‏خوان، نقل تاریخی مذهبی به زبان و بیان شعر و موسیقی و به شیوه نقالی و نمایش وقایع مذهبی به صورتی قدسیانه و با حرکت‏هایی سنجیده و استوار و آگاه کردن مردم عامه از تاریخ وقایع کربلاست. مردم آن‏چه را که از وقایع کربلا در پای منبر روضه‏خوانان شنیده‏اند در پای سکوی تعزیه تعزیه‏خوانان به چشم می‏بینند و دریافت می‏کنند. تعزیه‏خوانان از وظیفه و رسالتی که دارند به خوبی آگاهند و می‏دانند که در تعزیه‏خوانی باید همچون مناقب‏خوانان، روضه‏خوانان و نوحه‏سرایان آن‏چه بر اهل بیت نبوت گذشته برای مردم بازگو کنند و تاریخ مذهب را زنده و مستمر نگه دارند. (شهیدی، 1380، ص 35)
لازم به ذکر است که بر خلاف گفته برخی دانشمندان، ارتباط مشخصی میان ایجاد تکایا و نمایش آیینی تعزیه وجود ندارد:
بنای "تکیه" اساساهیچرابطه‏ایبابازنمایی‏هاینمایشینداشت. "تکیه" سده‏هاپیشازبرآمدنتعزیهوجودداشت؛ کما این‏که هنوز در کشورهایی (چون پاکستان) که تعزیه را کفرآمیز و الحادی می‏دانند نیز یافت می‏شوند. در سرزمین‏های غیرشیعه، تکیه محل مجلس صوفیان بود ... (محجوب، 1367، ص 204)عناصر تعزیه
در تعزیه از عناصر مختلفی استفاده می‏شود که برخی عینی، بعضی تزیینی و نمایشی و پاره‏ای نیز نمادین و سمبلیک‏اند. مجموع عناصری که معمولاً در تعزیه‏ها، بسته به شرائط و امکانات و موقعیت‏های زمانی و مکانی، مورد استفاده قرار می‏گیرد از این قرارند:
شعر و نظم؛ کلمات آهنگین و موزون (زبان تعزیه به طور کلی، ساده و بی‏تکلف است. اکثرشاعران تعزیه چندان مقید به رعایت فصاحت و بلاغت در کلام، استعمال کلمات ادبی و فاخر و استفاده از صنایع ادبی و شگردهای معانی بیانی همچون کنایه، تشبیه، تمثیل و ماند آن نبوده‏اند.)؛ نقالی (نقل داستان، حماسه، روایت مذهبی و وقایع تاریخی با زبانی ساده و عامیانه)؛ خطابه و سخنرانی؛ مناجات‏خوانی؛ رجزخوانی؛ مبارزخوانی؛ گفت و گو با خود؛ زبان حال؛ مناظره و مفاخره؛ محاوره عادی در قالب سؤال و جواب؛ همخوانی و همسرایی؛ آهنگ‏های پرسوز و گداز؛ آوازهای هیجان‏انگیزِ همراه با موسیقی و استفاده از آلاتی مانند طبل، کرنا، دهل، نقاره، سنج، قره نی، شیپور؛ انجام افعالی همچون پرده‏داری یا شمایل‏گردانی (باز نمودن پرده‏ای متضمن حوادث تاریخی مذهبی برگرفته از کتب تاریخی، مقاتل و تذکره‏های حاوی احوال شخصیت‏های بزرگ و دوران ساز مذهبی و دشمنان آنان و شرح و تفسیر توأم با احساس آنها برای حضار)؛ عَلَم گردانی؛ نخل گردانی؛ سیاه‏پوشیدن؛ شال عزا انداختن؛ گریستن؛ گریبان چاک زدن؛ بر سر و سینه کوفتن؛ گل مالی کردن؛ آب، چای و شربت نوشاندن؛ گلاب‏افشانی؛ استفاده از وسایل مختلف (همچون: شمشیر، سپر، خنجر، گرز، عمود، چماق، تبرزین، نیزه، تیر و کمان، خود یا کلاه خود، پر، شاخه نخل، انگشتر عقیق، تیرپوش، زره، چکمه، عصا، لباس‏های مخصوص، اسب، شتر، کبوتر، آهو، مشک آب، پیاله، کُنده و زنجیر، شال و عمامه، کجاوه، حجله، گهواره، علم، پرچم، پنجه، کتل و نعش).انواع تعزیه
تعزیه را به لحاظ مضامین نمایشی و با ارجاع به واقعیات عینی، می‏توان به سه دسته تقسیم کرد:
1. تعزیه‏‌هایغم‏انگیز،مانند«شهادتامامحسینعلیه‏السلام»و«شهادتمسلمبنعقیل»؛
2. تعزیه‌‏هایشادیبخش،مانند«عروسیحضرتزهراعلیهاالسلام»و«خروجمختار»؛
3. تعزیه‌‏هایحماسیوعاشقانه،مانند«یوسفوزلیخا»و«گفت‏وگویشمروابنسعد در تعزیه شهادت حضرت عباس علیه‏السلام .»
برخی محققان شمار تعزیه‏های اصلی و فرعی را متجاوز از 100 نوع دانسته‏اند. (شهیدی، 1380، ص 314)
تعزیه‌‏خوانان نیز به حسب نقشی که در این نمایش ایفا می‏کنند به سه گروه تقسیم می‏شوند:
1. اولیاخوانانیامظلوم‏خوانانکهدر نقش پیامبران و امامان علیهم‏السلام و اصحاب آنان بازی می‏کنند؛
2. اشقیاخوانانیامخالف‏خوانانکهدرنقشدشمنانومخالفانپیامبرانوامامانعلیهم‏السلامبازیمی‏کنند؛
3. افرادمیانحالکهنقشطرفداریازیکیازایندوجبههرابرعهدهدارند.
بی‏مناسبت نیست اگر ادعا شود که روایت تعزیه نه روایت مجاهدت امام حسین علیه‏السلام و یزید در سال 61 هجری، بلکه نمایشگر نبرد دائمی نیروهای اهورایی و مینویی با نیروهای اهریمنی و شیطانی در قلمرو زندگی این جهانی و حکایت تقابل ازلی و ابدی نور و ظلمت، حق و باطل، مظلوم و ظالم و مستضعف و مستکبر است. تعزیه، نمایش تراژیک آلام و مصائب انسانی و تجلی سوگ و اندوه او در چالش مستمر و کشاکش دائم با نیروهای متقابل فعال در رزمگاه جهان خاکی است. پیامدهاوکارکردها
تعزیه در شکل سنتی آن، به رغم برخی کاستی‏ها، آثار و نتایجی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. احیایسنتینیاکانیباهدفانتقالبرخیحماسه‏هابهنسل‏هایبعد؛
2. احیاوبازخوانیمکرررخدادیتاریخیباپیام‏هایارزشمنددرسبکوسیاقیاسطوره‏ای؛
3. توجهدادنمستمر به ارزش‏ها و آرمان‏های معنوی حماسه‏آفرینان کربلا و افزایش آگاهی مردم از تاریخ حیات مذهبی خویش؛
4. حفظشیعهوتبلیغآندرطولتاریخپرفرازونشیبآن؛
5. نمایش‏گریوارائهتصویریعینیازبرخیاصولوفروعمتبلوردیندررخدادیواحد (همچونابرازبندگیعمیق به خداوند، تعهدمندی و مسئولیت‏شناسی، عدم سازش با دشمنان، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا، صبر بر معصیت، تبعیت از امام و پیشوا، تسلیم قضای حق بودن، ایثارگری، اخلاص، شهادت و اسارت در راه حق و پیروزیِ نهایی مظلوم)؛
6. ایجادوحفظنوعیوحدتآرمانی و اعتقادی در میان شیعیان؛
7. تقویتوتحکیمنیرویایمانمذهبی،ایجادیگانگیوسازمان‏یابیتشکیلاتدینیشیعیان؛
8. ابراز نفرت غیر مستقیم ایرانیان به حاکمان جور و عملکرد سیاسیـ اجتماعی آنان؛
9. تفهیم عینی منطق رهبران الهی و جامعه‏ سازان متعهد به آزادگان و اسوه‏ گزینان؛
10. تحریک و شکوفایی عواطف و احساسات عمیق و حق‏ جویانه انسانی (عواطف مثبت و منفی به طور همزمان نسبت به اولیا و اشقیا)؛
11. احیایروحستیزندگیوجهاد،مبارزه،صبروبردباریدربرابرناملایمات روزگار؛
12. ایجاداحساسهمدردیوهمدلیباپیشوایاندین؛
13. برانگیختنعواطفواحساساتمثبتوشعله‏ورساختنعشقومحبتشیعیانبهخاندانرسالت؛
14. ویرایشوحفظبرخیپنداشت‏هایتاریخیوسنتیعامهمردمایراندرقالبمذهب؛
15. الگودهیبهجنبش‏هایاجتماعی و جریانات انقلابی مدعیِ اصلاحات (نمونه روشن آن بهره‏گیری علما و رهبران انقلابی از ظرفیت‏های این آیین در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران است)؛
16. معنایابیرنج‏هاوآلامتاریخیشیعیانوتوجیهبرخیاقداماتانقلابیآناندرطولتاریخ؛
17. احساسعبادتوبندگی،کسب توشه معنوی، گشودن باب توسل‏جویی و مرادخواهی و به طور کلی، جلب رضای خداوند از طریق مشارکت آیینی.
گوستاو لوبون درباره تأثیر نمایش و انعکاس تصویری وقایع در ذهنیت توده‏ها می‏نویسد:
توده‏ها فقط به تصاویر فکر می‏کنند و به کمک تصاویر نیز تحت تأثیر قرار می‏گیرند. فقط تصاویر ایشان را می‏رمانند و یا وسوسه می‏کنند و تنها تصاویر انگیزه رفتار آنها هستند. به همین دلیل است که نمایش‏های تئاتری که تصویر را در واضح‏ترین شکل آن ارائه می‏دهند، بر توده‏ها همیشه تأثیر عظیمی می‏گذارند. (لوبون، 1369، ص 88) تعزیه«سرانجامدردوران شاهان صفوی و قاجار همچون وسیله‏ای برای تحکیم و تقویت و تأیید مرام و مسلک (ایدئولوژی) مشترک در برابر همسایگان سنی مذهب و قبولاندن آن، به طور منظم مورد استفاده قرار گرفت ... .» (کالمار، 1374،ص 46)
تعزیه در گذر تاریخ، گرچه با فراز و فرودهایی همراه بود، اما کیفیت خود را حفظ کرد؛ از لحاظ کمی و شکلی یقینا دچار تطور و تحول شده، ولی آن‏چه سبب پایایی آن شد، ذات ستیزندگی و مبارزه‏جویی آن بود. مردمدرطولتاریخنیازداشتندکهدرقالب‏هاوشکل‏هاییدادخواهیکنندوبهافشایستمگرانبپردازند. تعزیه،قالبوساختاریدارد که این امکان را به دادخواهان می‏داد تا فریادهای در گلو مانده خود را به گوش مردم برسانند. اساسایکوجهتعزیه،تصویرکردناعمالستمگراناست. تعزیه‏خوانانبانمایشقساوت‏هاییزیدیان،برنفرتتاریخیمردمبهآنهامی‏افزودند. (جهان‏آرای، 1384،ص 24)
از منظر آسیب‏شناختی، هیچ‏گاه نباید وجود آثار مثبت و ارزشمند فوق، کارشناسان و تحلیل‏گران و مصلحان اجتماعی را به نادیده‏انگاری و غفلت از جنبه‏های کژکارکردی و آثار منفی ناشی از ورود تدریجی برخی عناصر ناهمگون با روح این آیین مذهبی رهنمون سازد.

رویکردهای انتقادی به تعزیه
جریان غالب فقه، به رغم خرده‏گیری‏های اولی در گذر زمان، رفته رفته با تعزیه کنار آمده و تصریحا و تلویحا بر آن مهر تأیید زده است؛ اما در مقابلاین جریان غالب، همواره تفکر مخالفی وجود داشته که سوگواری و تعزیه‏خوانی را در شکل و هیئت رایجش به دلیل شبیه‏سازی بزرگان، استفاده از شعر و موسیقی، دخالت زنان در نمایش‏ها و راهپیمایی‏ها، عریان کردن بدن‏ها در ملأ عام، تیغ زنی، گزافه‏گویی‏های غیرلازم و مبالغه‏های بی‏وجه، دروغ‏زنی و افترا، افزودن جاذبه‏های کاذب و مشتری‏پسند، آمیزه‏های تجملی و اشرافی دائم التزاید، کاربرد زبان‏حال‏های ناهمگون با وضعیت قهرمانان کربلا و سایر معصومان علیهم‏السلام ، مغایرت برخی منقولات با منابع روایی و کتب معتبر تاریخی و ... محکوم کرده و به سکوت تأییدآمیز علما که به شیوع مستمر آن منتهی شد، معترض بوده است.
شهید مطهری رحمه‏الله در بیانی انتقادی می‏نویسد:
در قدیم، موضوعی بود به نام شبیه‏خوانی (در تهران هم خیلی زیاد بوده است) کهدرواقعنوعینمایشازحادثهکربلابود. نمایشقضیهکربلا،فیحدذاته،بدونشک،اشکالندارد؛یعنینمایشازآنجهتکهنمایشاستاشکالندارد؛ولیمامی‏دیدیموهمهاطلاعدارندکهخود مسئله شبیه‏خوانی برای مردم هدف شده بود. دیگر هدف، امام حسین و ارائه داستان کربلا و مجسم کردن آن حادثه مطرح نبود. هزاران چیز در شبیه‏خوانی داخل شده بود که آن را به هر چیزی شبیه می‏کرد غیر از حادثه کربلا و قضیه امام حسین و چه خیانت‏ها و شهوترانی‏ها و اکاذیب و حقه‏بازی‏ها در همین شبیه‏خوانی‏ها می‏شد که گاهی به طور قطع مرتکب امر حرام می‏شدند. به هیچ چیز پایبند نبودند. از بچگی این در یادم هست که در همین محل خودمان که فریمان است، همیشه مسئله شبیه‏خوانی مورد نزاع مرحوم ابوی ما ـ رضوان الله علیه ـ و مردم بود؛ گو این‏که ایشان در اثر نفوذی که داشتند تا حد زیادی در آن منطقه جلوی این مسئله را گرفته بودند، ولی همیشه یک کشمکش در این مورد وجود داشت. ایشان می‏گفتند که شما کارهای مسلم الحرامی را به نام امام حسین علیه‏السلام مرتکب می‏شوید و این کار درستی نیست.
در سال‏هایی که در قم بودیم یادم هست که در آن‏جا هم یک نمایش‏ها و شبیه‏های خیلی مزخرفی در میان مردم بود. سال‏های اول مرجعیت مرحوم آیة‏اللّه بروجردی ـ رضوان الله علیه ـ بود که قدرت فوق‏العاده داشتند، قبل از محرم بود، به ایشان گفتند که وضع شبیه‏خوانی ما این‏جور است. دعوت کردند، تمام رؤسای هیئت‏ها به منزل ایشان آمدند، از آنها پرسیدند: شما مقلد کی هستند؟ همه گفتند: ما مقلد شما هستیم، فرمودند: اگر مقلد من هستید، فتوای من این است که این شبیه‏هایی که شما به این شکل درمی‏آورید، حرام است. با کمال صراحت به آقا عرض کردند که آقا ما در تمام سال مقلد شما هستیم، الاّ این سه ـ چهار روز که ابدا از شما تقلید نمی‏کنیم! گفتند و رفتند و به حرف مرجع تقلیدشان اعتنا نکردند. خوب، این نشان می‏دهد که هدف، امام حسین علیه‏السلام نیست، هدف اسلام نیست، نمایشی است که از آن استفاده‏های دیگر و لااقل لذتی می‏برند... (مطهری، 1365، ص 213)
تعزیه‏خوانی، همچون بسیاری از سنت‏های فرهنگی و رسوم آیینی در دوران معاصر، ارزش، اعتبار، جایگاه و نقش و تأثیر روانی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی گذشته خود را تا حد زیاد از دست داده و جاذبه وخاصیت پذیرندگی آن تنزل یافته است. بروز تحولات اعتقادی و معنایی در ذهن و رفتار انسان معاصر، تغییر نیازها و انتظارات، فقدان نوآوری، عوام‏زدگی، مضامین خرافی، بروز تحریفات ناهمگون با روح این سنت، ایفای نقش بزرگان دین توسط افراد معلوم الحال، ظهور تعزیه‏های رسانه‏ای، رواج شیوه‏های جدید و پرجاذبه مداحی، بی‏مهری علما به این مجالس و انتقاد آنان به استفاده نابه‏جا از برخی وسایل مدرن (به ویژه آلات موسیقی) احتمالاً از عوامل عمده این افول موقعیت است.
در ادامه این بخش، به نقل برخی نظریه‏ها در خصوص علل این کاستی می‏پردازیم.
شهیدی می‏نویسد:
نخست، دگرگونی اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایران و سیطره روزافزون فرهنگِ زاده صنعت و تولید ماشینی بر فرهنگ جامعه و نظام اعتقادی مردم؛ دوم، دوری‏گزینی جامعه روحانیت از مجالس تعزیه‏خوانی و حمایت نکردن از آن و به دنبال آن بی‏علاقگی نشان دادن حکومت‏ها و رجالِ پس از ناصرالدین شاه به تعزیه‏خوانی و برپایی مجالس تعزیه و در نتیجه، کم‏شدن مشوقان تعزیه‏خوانی؛ سوم، آشنایی نخستین گروه‏های تحصیل‏کرده روشنفکر با جهان و فرهنگ و هنر غرب و تئاتر غربی و دلزدگی و رمیدگی خاطر آنان از عناصر وابسته به فرهنگ و هنر قومی و سنتی نازل و سخیف جلوه کردن نمایش آیینی تعزیه در برابر این گروه‏های فرهیخته و جداگزینی تدریجی آنها از حاملان واقعی فرهنگ قومی و سنتی؛ چهارم، فروپویی کارکرد فرهنگی ـ مذهبی نمایش آیینی تعزیه و ناکارآمد و بی‏اثر شدن نقش معنوی آن در زندگی روزانه مردم امروز؛ و سرانجام تغییر پایگاه‏های عمومی ارتباط‏رسانی سنتی جامعه به پایگاه‏های ارتباط‏رسانی نوین. (شهیدی، 1380، ص 50)
همایونی نیز در این‏باره می‏نویسد:
یکی از علل بزرگ شکست و انحطاط تعزیه، همین جامه عاریه و نامتناسب اشرافیتی است که بر قامت آن دوخته می‏شود و آن را که ذاتی بسیار طبیعی، ساده، مردمی و بی‏پیرایه دارد، از حرکت درونی و طبیعی که بالقوه در آن نهفته بوده باز می‏دارد؛ چه این جامه عاریتی با روح و ذات و وظیفه آن چندان الفتی نداشته و مقدمات سقوطش را پی ریخته است. (همایونی، 1380، ص 166)
پرویز ممنون در این باره می‏نویسد:
روزی که لباس‏های سنتی تعزیه عوض شود و به صورت لباس‏های پر زرق و برق تاریخی درآید؛ روزی که اسباب خیالی در نمایش تعزیه به کار رود؛ روزی که هنر «رئالیست» (واقع‏گرا) زیرلوایتعزیهدرآیدونمایشطبیعیجایاداهاوحرکاتمصنوعیحالیهرابگیرد؛روزیکهتعزیه‏خوانی از سکوهای تکیه و از میادین ساده و عریان روستاها و از گذرگاه‏های شهرها دور شود و روی صحنه‏های تماشاخانه‏ها ظاهر گردد؛ آن روز زمان مرگ تعزیه‏خوانی است. (ممنون، 1367، ص 220)نتیجه
به جاست که مسئولان فرهنگی کشور با هدف پاسداری و پیرایه‏زدایی از این سنت ملی مذهبی کهن، که معرف بخشی از هویت فرهنگی و شناسنامه تاریخی مردم ایران و حامل پیام‏های ارزشمند معرفتی، هنری و اسطوره‏ای است، تمهیدات لازم ـ مانند بازخوانی و بازتفسیر درست منابع تعزیه، نقد و ویرایش اشعار مورد استفاده در این آیین، نظارت بر روند اجرا، نقد مستمر آن توسط کارشناسان امور فرهنگی، سرمایه‏گذاری همه جانبه، تربیت افراد شایسته برای ایفای نقش‏های مختلف آن، استفاده از تجارب پیش‏کسوتان، بهره‏گیری از اصحاب رسانه‏های مدرن (فیلمنامه‏نویسان، کارگردانان، بازیگران مجرب و متعهد و ...) و بهره‏گیری از دستاوردهای جدید علمی، آموزشی، تربیتی، مدیریتی و هنری را فراهم سازند.

منابع
60. بلوکباشی،علی،تأملیبرکارکردهایروانیـاجتماعیتعزیه‏خوانی، 1382،روزنامهاطلاعات، 10/12/1382.
61. توسلی،غلامعباس،نظریهجامعه‏شناسی، 1369،تهران،سمت.
62. جهان‏آرای،عادل،تعزیه،پیوندفرهنگ، سنت و دین، 1384، روزنامه همشهری، 18/11/1384.
63. چلکووسکیودیگران،پیتر،تعزیه؛هنربومیپیشروایران، 1367،ترجمه: داوودحاتمی،تهران،شرکتانتشاراتعلمیوفرهنگی.
64. ریتزر،جورج،نظریهجامعه‏شناسیدردورانمعاصر، 1374،ترجمه: محسنثلاثی،تهران،علمی.
65. شهیدی،عنایت‏الله،پژوهشیدرتعزیهوتعزیه‏خوانی، 1380،تهران،دفترپژوهش‏هایفرهنگی.
66. کالمار،ژان،مقاله«بانیانتعزیه‏خوانی»، 1374،ترجمه: جلالستاری،تعزیهوتئاتردرایران،گردآورنده: لالهتقیان،تهران،نشرمرکز.
67. لوبون،گوستاو،روان‏شناسیتوده‏ها، 1369، ترجمه: کیومرث خواجوی‏ها، تهران، روشنگران.
68. لیوتار،ژانفرانسوا،پدیده‏شناسی، 1375،ترجمه: عبدالکریمرشیدیان،تهران،نشرنی.
69. محجوب،محمدجعفر،تأثیرتیاتراروپاییونفوذروش‏هاینمایشیآندرتعزیه، 1377،تعزیه؛هنربومیپیشروایران،تهران،شرکتانتشاراتعلمیوفرهنگی.
70. مطهری،مرتضی،حماسهحسینی، 1365،قم،صدرا،ج 2.
71. ممنون،پرویز،مقاله«تعزیهازدیدگاهتیاترغرب»،تعزیه؛ هنر بومی پیشرو ایران، چلکووسکی و دیگران، 1367، ترجمه: داود حاتمی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
72. ناظرزادهکرمانی،فرهاد (گفت‏وگو)،وجوهمشترکتیاتر،تعزیهوهنرآیینیـمذهبی، 1372،مصاحبه‏کننده: داوداسماعیلی،دبستان،سالچهارم،شماره 47.
73. همایونی، صادق، تعزیه در ایران، 1380، شیراز، نوید، چاپ دوم.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد