در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
دوشنبه

۱۶ آذر ۱۳۹۴

۲۰:۳۰:۰۰
54211

آموزش هنر؛ انتقال هنر

عمده‌ترین دلیل واماندگی برخی از هنرهای سنتی در جوامع امروزی را می‌توان عدم آموزش اصولی و سیستماتیک دانست.

عمده‌ترین دلیل واماندگی برخی از هنرهای سنتی در جوامع امروزی را می‌توان عدم آموزش اصولی و سیستماتیک دانست. این‌که اگر هنری قرن‌ها دوام آورده و به یکباره در قرن تکنولوژی رو به زوال می‌گذارد، جز عدم وجود برنامه‌ای جامع برای ادامه یافتن‌اش آن هم در شلوغ‌ترین عصر زندگی بشر چه دلیل و ریشه‌ دیگری را می‌توان یافت.
در جامعه‌ ایران که مهد هنرهای باستانی و آیینی است، کم نیستند گونه‌های مختلف هنری که در طول روزه‌های دشوار تاریخی راه خود را یافته‌اند و هنرمندان این هنرها با خلق اثر در دشوارترین شرایط زیستی مانع از خاموشی آن‌ها شده‌اند. ساخت سفالینه‌ها و اشیا و صنایع دستی در دخمه ها و کار و تلاش به دور از چشم ماموران حکومتی خارجی و داخلی، صرفا به منظور تولید اثر و نه برای به دست آوردن سود مادی، دلیلی جز صَرف عمر برای زنده نگه داشتن یک گونه هنری ندارد.
می‌توانید نگاه کنید به بسیاری از اشیای چند صد ساله‌ای که از دل خاک بیرون آمده و امروزه در موزه‌ها نگه‌داری می‌شوند. امری که از یک سو انسان را به تفکر درباره بیهودگی کار هنرمندان هنرهای باستانی در خلق و تولید آثار، آن هم بدون سود مادی و حتی معنوی در زمانه زیست‌شان وامی‌دارد و از دیگر سو نیز گویای ماندگاری و جاودانی یک امر به ظاهر بیهوده است.
اما آموزش و انتقال جنبه‌ها و فنون یک هنر در عصر تکنولوژی دیگر به صورت پدر و پسری و خانوادگی امکان پذیر نیست. گاه وجود شرایط نامناسب مالی، فرزندان یک هنرمند سنتی را وامی‌دارد تا در طبقه و حرفه‌ای دیگر مشغول به کار شوند و این تازه یکی از دلایل مرگ هنرهای بومی یک منطقه است. به این می‌توانید شرایط اجتماعی، سیاسی و تغییرات بومی و آب و هوایی را اضافه کنید.
شناسایی افراد هنرمند در رشته‌های صنایع دستی و تلاش برای رفع کمبودها و کاستی‌های معیشتی و کاری اولین مرحله در سیستماتیک کردن بحث آموزش هنرهای کهن و بومی است. البته نباید از نظر دور داشت این نکته را که کمک به هنرمندان سنتی و وارد کردن آنان به پروسه‌های آموزش و انتقال هنر به معنای دستکاری هنر دست آنان نیست.
در ادامه مصاحبه ای را می‌خوانیم که "محبوبه زمانی علویجه" با " استاد مقصود پاشایی، استاد سفال گری و خادم برگزیده قرآن" قرآن انجام داده‌است:

آموزش صحیح، ضامن بقای هنر اسلامی است
اشاره:
استاد مقصود پاشایی، تنها دارنده درجه اول استادی در هنر كاشی و سفال ایران است. او بیش از 60 سال از عمر خود را در راه خدمت به فرهنگ و هنر اسلامی - ایرانی به فعالیت و تدریس مشغول بوده است.
عمده فعالیت وی در ساخت و طراحی ظروف و كتیبه هایی است كه اغلب با مضامین قرآنی و اسلامی، مبین تأثیرگذاری این دین آسمانی بر روح فرهنگ و هنر ایران عزیز است. بسیاری از آثار این هنرمند شریف را در موزه هنرهای ملی، موزه اصفهان و برج آزادی می توان به تماشا نشست. برخی از آثار استاد پاشایی، عبارت اند از: ساخت كتیبه طرح برجسته سردر موزه ایران باستان، سردر دانشكده الهیات، آرم سازمان میراث فرهنگی، نزدیك به دوهزاروسیصد متر كار طرح برجسته در سفارت ایران در ابوظبی.
مقصود پاشایی، سال هاست كه در كسوت استادی دانشگاه در بسیاری از دانشگاه ها از جمله دانشگاه الزهرا، دانشكده هنر، دانشكده سوره و دانشكده سازمان میراث فرهنگی به تربیت كسانی می پردازد كه امیدوار است روزی، همچون خود او، توان و استعدادشان را با ظرافت هنر و روح والای قرآنی درآمیخته و به خدمت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی درآورند. در نخستین نشست سراسری خادمان قرآن كریم، پای صحبت های این خادم هنرمند قرآن نشستیم و به سخنان او گوش فرا دادیم.

آقای پاشایی، از سفال گری برایمان بگویید. كار با گل چه جذابیتی برای شما داشت كه 60 سال از عمر خود را صرف آن كردید؟
من با گل رس بزرگ شدم. كودكی من با گل و خاك همراه بود و این انس دیرینه، باعث شد كه به این هنر دل ببندم و عاشقانه به آن بپردازم، حال آن كه كار قرآنی خود جذابیت خاصی دارد. وقتی قبل از كار قرآنی وضو می گیرم، نزدیك به 20 ساعت بدون آن كه متوجه گرسنگی شوم، بدون آن كه گذر زمان را احساس كنم و خستگی بر من غالب شود، كار می كنم. اكنون پس از 60 سال، این هنر دیگر تنها مشغله من است و با خون و گوشتم عجین شده است. من اكنون با این هنر زندگی می كنم.

شما در سال 80 به عنوان خادم برگزیده قرآن انتخاب شدید، در این باره برایمان صحبت كنید؟
سال هاست كه در این حرفه فعالیت دارم و در دانشگاه های مختلف تدریس می كنم، اما هیچ گاه چشم داشت مالی نداشته ام. تنها انگیزه ام عشق به قرآن و هنر بوده است. اما در طی این سال ها هیچ كس نگفته است كه هنرمند - آن هم هنرمندی كه در خدمت قرآن است - چطور امرار معاش می كند؟ در طول حیاتش چطور زندگی می كند و در زمان فوتش، خانواده او چطور گذران زندگی می كنند؟
هر سال كسانی به عنوان خادم قرآن برگزیده می شوند، هر سال كسانی می آیند با بهترین كلمات و زیباترین جملات سخنرانی می كنند و وعده ها می دهند ولی هیچ كدام از آن وعده ها به اجرا درنمی آید. در صورتی كه وقتی كسی به عنوان خادم قرآن برگزیده شد، نباید او را رها كرد. بلكه تازه آن وقت است كه باید به او و هنر او بها داد. آن وقت است كه باید هنر او را به جهان عرضه كرد و كمی به اوضاع و احوال او رسیدگی نمود. نه این كه به یك معرفی و تجلیل اكتفا شود و بعد دیگر حتی سراغی هم از او نگیرند. این گونه برنامه ها باید هدف مند و دنباله دار باشد تا به مقصد برسد. نباید اجازه داد این ارزش ها به فراموشی سپرده شوند.

چه پیشنهادی برای حل این مسئله دارید؟
یك هنرمند قرآنی آن هم یك سفال گر خیلی كم می تواند آثار خود را به فروش برساند. برای مثال هنر ساخت كتیبه به درد هیچ خانه ای نمی خورد. این وظیفه مسوءولین است كه با پیشنهاد كار به هنرمند، هنر او را تضمین كنند. ساخت كتیبه های مساجد، سفارت خانه ها و موزه ها و... كارهایی نیستند كه مثلاً یك سفال گر بسازد و در بازار بفروشد. این هنرمند را باید مسوءولان ذی ربط، حمایت و پشتیبانی كنند. هنر او را بشناسند و برایش ارزش قایل باشند.

نظرتان درباره معیارهای انتخاب خادمان قرآن چیست؟
به نظر من كسانی كه در رأس كار هستند و دستی در انتخاب خادمان هنرمند قرآن دارند، یا باید خود، هنرمند باشند یا هنرشناس و در هر دو صورت، هنردوست. اگر این گونه نباشند، دلشان به حال هنر و هنرمند نمی سوزد. كسی كه در جایگاه انتخاب هنرمند قرار دارد و می تواند عضو این هیئت باشد، باید در رشته هنری خود، بهترین فرد باشد.
چندی پیش نمایشگاه دوسالانه ای در محل موزه فرهنگ معاصر برگزار شد. كسانی كه در آن نمایشگاه شركت می كردند، انتخاب می شدند مثلاً من به عنوان تنها دارنده درجه اول استادی سفال گری در ایران، حق رأی ندارم اما برخی از كسانی كه در رأس امور هستند، از هنر سفال گری و كتیبه هیچ چیز نمی دانند و من متعجبم كه چطور بدون تخصص، گزینش ها انجام می شود؟ البته پاسخ، روشن است. به این دلیل كه در اكثر ارگان های ذیربط، همه چیز براساس رابطه و سلیقه است و ضابطه جایی ندارد. به هرجا مراجعه می كنی، می گویند جلسه است، درحالی كه هیچ كدام از نتایج این جلسات به اجرا درنمی آید. مگر با حرف زدن، دردی درمان می شود؟ باید كار كرد. باید در عرصه عمل تلاش كرد. فكر می كنید چرا هنر ایران سال هاست درجا می زند؟ چرا سفال فراموش شده؟ درحالی كه هنر، مبین فرهنگ ماست. اگر بیشتر از این به هنر اسلامی و قرآنی اهمیت دهیم، شاهد رشد فرهنگ خواهیم بود. ضمن آن كه به این ترتیب اسلام به عنوان دین برگزیده تبلیغ می شود و به سراسر جهان راه می یابد.

به نظر می رسد كه نه تنها آثار هنری - اسلامی حمایت نمی شود، بلكه هنر گذشتگانی هم كه رنگ و بوی قرآنی دارد، كم كم به فراموشی سپرده می شود. به نظر شما برای ماندگاری هنر دینی در ایران زمین چه باید كرد؟
اولاً باید تلاش كرد كه آثار گذشتگان مرمت و نگهداری شود. ما حاصل قرن ها تلاش هنرمندان را بر دیوار مساجد، كتیبه ها و... می بینیم، تحسین هم می كنیم، اما واقعاً برای حفظ این آثار، چقدر تلاش كرده ایم؟ چقدر فرهنگ سازی كرده ایم؟ برای این كه این هنرها نمیرد و به فراموشی سپرده نشود، چند نفر شاگرد تربیت كرده ایم؟ چقدر از استادان فن حمایت كرده ایم؟ آموزش ضامن بقای هنر اسلامی است، چقدر به آموزش آكادمیك هنر اسلامی بها داده ایم؟ اینها سوءالاتی است كه باید ذهن مسئولان امر را مشغول كند و باید برای آنها پاسخی یافت. اگر توانستند جوان هنرمند دین دار تربیت كنند، دیگر این جوان به دنبال فساد و گناه نمی رود. اصلاً روحیه او دیگر با این كارها جور درنمی آید. حال دیگر چنین جوانی، ضامن معتبری برای بقای هنر است. او خود، برای این هنر دل می سوزاند و فداكاری می كند. حتی از جان مایه می گذارد و چه چیزی با ارزش تر از این.

وظیفه خادمان قرآن در این راستا چیست؟
نباید بیكار نشست. باید یك فكر اساسی برای زنده ماندن و پویایی هنر اسلامی و فرهنگ دینی طرح ریزی شود. با دست روی دست گذاشتن، كاری درست نمی شود. هركس باید در رشته و حوزه فعالیت خود دست به كار شود و زمینه حضور فعال جوانان را فراهم كند. مگر ما تا چند سال دیگر می توانیم كار كنیم؟ باید به فكر تربیت نیروی جوان و پرانرژی باشیم. گرچه اكنون كلاس هایی برگزار می شود، اما مسوءولان هم باید از خادمان قرآن بخواهند كه كار كند. ما خادمان قرآن، آماده خدمتتیم و برای همكاری آماده ایم. اما دولت هم باید حمایت كند. وقتی مشغله هنرمند برطرف شد، آن وقت با خیال آسوده به ترویج هنر دینی می پردازد. هرچند بازهم با وجود همه مشغله ها، عاشقانه كار می كنیم. اما مگر ما چقدر توان داریم؟ چقدر می توانیم به تنهایی بار سنگین انتقال فرهنگ را به دوش بگیریم؟

به عنوان آخرین سوءال، چه آرزویی دارید؟
می گویند ایرانی باغیرت است. راست گفته اند. خاك ایران آدم را جذب می كند. بسیاری از كشورها از من دعوت كردند تا با شرایط بسیار مناسب مالی، برایشان كار كنم. اما همه چیز - حتی زن و فرزند - را به خاطر خدمت به این مملكت فدا كردم. من برای دلم كار می كنم نه برای پول. هنر، روح را نوازش می دهد. ارتباط با خدا دلم را تلطیف و تلخیص می كند. اكنون پس از 70 سال، فقط یك آرزو دارم و آن این كه به سعادت زیارت خانه خدا نایل شوم. آرزو دارم پیش از مرگ یك بار هم كه شده خانه خدا را از نزدیك ببینم.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد