خطه ایران از نظر گستردگی و تنوع اقوام ساکن در آن از یگانهترین مناطق دنیاست. این تنوع به شکلی یگانه در جای جای این سرزمین قایل مشاهده و بررسی است. و جالب اینکه پس از شکلگیری یکجانشینی در این کشور اقوام با زبانها و فرهنگهای مختلف هر کدام بخشهایی را برای سکونت اختیار نموده و در طول تاریخ به آن تکامل بخشیدهاند.
اما ترکها و آذریها در بخشی از ایران ساکناند که از غرب با اقوام ترک عثمانی و از شمال با ارامنه و پی از آن با روسها همجوارند. این هم جواری و نزدیکی به فرهنگهای روس و ترک و در برخی موارد اروپایی باعث شده تا فرهنگ ایرانی و اسلامی آنان در تولید آثار هنری دستخوش تغییرات و گاه دگرگونیهایی عدیدهای شود. صنایع دستی و هنر دست مردم این سرزمین که جزیی از خاک ایران به شمار میرود رنگ و بویی خاص به خود گرفته و در طول قرنها به غنای خاصی رسیده که نمونه آن را در هیچ منطقهای در جهان نمیتوان دید.
بررسی آثار هنری که به دست و دل ترک آذری زبانان و ترکهای ایرانی و مسلمان خلق میشود میتواند به شناخت کلی از فرهنگ و بوم این مردم منتهی شود. در ادامه با صنایع و هنرهای دستی مردم استانهای آذربایجان شرقی و غربی و نیز زنجان و قزوین به قلم "یهدا فرهنگ" آشنا خواهیم شد:
صنایع دستی آذربایجان شرقی
دراستان آذربایجان شرقی رشته های گوناگون صنایع دستی وجود دارد. از مهمترین صنایع دستی استان می توان از قالی بافییاد کرد. رشته هایی که در حال حاضر فعال است عبارت است از: قالی بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، رنگرزی سنتی و چاپ کلاقه ای، سوزن دوزی، سفالگری و سرامیک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با چوب، حصیر بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی و سایر صنایع دستی که عمدتاً در زمینه گیوه دوزی چاروق دوزی و ... است.قالی بافی
آذربایجان و بویژه شهر تبریز از دیر باز در خلق قالیهای نفیس، نقش عمده ای داشته است.سابقه تاریخی هنری این مردم به دوران مادها می رسد. طراحی فرش در این مرز و بوم، سابقه طولانی دارد و طراحان بزرگی در این منطقه وجود داشته اند که با خلق آثار گرانبها و با ارزش، خدمات ارزنده ای به فرش ایران کرده اند.
تبریز یکی از مراکز بافندگی بسیار با اهمیت ایران در زمینه قالی بافی است. فرش های آن چه آنها که زینت بخش موزه ها ی معتبر جهان است. و یا در مجموعه کلکسیونرهای مشتاق جای گرفته اند و یا آنهایی که در مقیاس زیاد سر از بازارها و چهار سوق ها در می آورند، همواره خوش اقبال و خوش معامله هستند.
از هنرمندان این رشته می توان به میر منصور، رسام ارژنگی، عبدالله باقری، احمد عماد، حبیب الله امین افشار، میرزا تقی خیابانی، جعفر پاکدست، عباسعلی اعلاباف، اکبر برگی، قلی نامی، محمد حسن نجف زاده معروف به « بنام تبریزی»، ایپکچی، اهرابی، جوان، سلماسی، ممقانی، تهرانچی، آنتیکچی و طباطبایی اشاره کرد.
اولین عناصر و نقش سایه های سنتی ایران نظیر اسلیمی ها و ختایی ها قبل از آنکه از طریق مکتب اصفهان و فرهنگ دوره صفوی ابعاد جهانییابند، از طریق نگاره ها و تذهیب و مرقعات برروی فرشهای شمالی غرب ایران و تبریز ظاهر شدند. نقشه های این فرشها اگر چه نام و نشانی برخود ندارند ولی در آن حدی از کمالند که طرح و رنگ آنها را می توان با آثار بهزاد و سلطان محمد و دیگر هنرمندان عصر مقایسه کرد. به دنبال رکود پس از عصر صفوی، تبریز در اواخر قاجاریه، از اولین شهرهایی است که تجارت فرش به طور گسترده در آن رواج مییابد و بازار پررونقی برای شرکتهای اروپایی می شود.
فرش های تبریز در هفتاد سال اخیر اغلب با طرحهای گلدانی، محرابی، شکارگاه، هراتی گل فرنگ، شاه عباسی، بندی، خشتییا قابقابی، منظره بافی، قاب قرآنی، افشان، اسلیمی و بعضی از آثار و ابنیه اسلامی از کوچکترین تا بزرگترین اندازه های ممکن بافته شده اند. از دیگر طرحهای رایج در تبریز می توان به ریز ماهی، لچک ترنج و بته اشاره کرد.
بافت انواع فرشهای سنتی با طرحها و رنگهای بدیع و زیبا نمایشگر اوج تسلط طراحان و بافندگان برفنّ بافت است. چنین است تلفیق رنگهای سنتی و رنگهای متنوع دیگر که به طور هنرمندانه صورت می گیرد هر چند که ارزش رنگرزی گیاهی قابل مقایسه با رنگرزی شیمیایی نیست.
مورد دیگری که به عنوان طراحی تابلو و عموماً تحت تأثیر طراحی اروپایی در تبریز رایج شده است و ظاهراً بازار گرمی نیز دارد، جای بحث دارد. این تصاویر همراه بافتی نفیس و درخشان نتایج حیرت باری را به ارمغان آورده است.
مسأله دیگری که در طراحی امروز نقشه های فرش در تبریز وجود دارد آن است که به ظاهر طراحی و رنگ تا حدودی جنبه ذوق آزمایی شخصی پیدا کرده است و بر اساس ذوق و استعداد و توانایی تعدادی هنرمند و یا تحت تأثیر عوامل بیرونی طراحی می شود. با اطمینان می توان گفت اگر تبریز آسیبهای ناشی از بحران تورم و کمبود مواد مورد نیاز را از عرصه تولیدات دور سازد، تا سالیان طولانی فرش تبریز فرش غیر قابل رقابت محسوب خواهد شد و فرشهای زیبا و نفیس آن کماکان در آن سوی مرزها به فتح بازارهای فرش خواهد رفت.
![هنر دست ترکزبانان ایران](/uploads/media/2015/12/3915_04 هنردست ترکزبانان ایران.jpg)
قالی بافان هریس در گذشته از به کاربردن نقشه، احتراز می نمودند و اغلب فرش های خود را به کمک حافظه می بافتند. بافندگان محلی سابقاً پشمهای مورد مصرف خود را از گوسفند ان ایل شاهسون تأمین می کردند.
اسامی نقشه هایی که از قدیم در هریس بافته می شد به ترتیب زیر است:
راحله، افشان، حیات، تاجری، صمدخانی، پیشیکلی، چلینگری، علی اصلان، سیل آپادان یا صبوری، قره قاش، خاتون نقشه، ماری، اشرف، کف ساده، اسماعیل بگ، یدی گل، حافضعلی، دستمال نقشه.
البته امروز بیشتر طرحهای صمد خان، تاجری، صبوری، یدی گل، علی اصلان، اسماعیل بیک، چلینگر، افشان و تلفیقی هریس بافته می شود.
گلیم بافی
در استان آذربایجان شرقی، گلیم بافی بسیار رایج است و یکی از رشته های اصلی منطقه به حساب می آید. از مهمترین گلیم های منطقه می توان به بافت گلیم، گلیم های شاهسون اشاره کرد. شاهسونها یکی از مهمترین طوایف شمال غربی ایران هستند که اکثریت آنها ترک و اقلیتی دارای اصلیت کرد، تاجیک و گرجی هستند. شاهسون به معنای دوست دار و وفادار به شاه است که توسط شاه عباس برای مقابله با سپاه شیعه یعنی قزل باشها به وجود آمد. گلیم رایج ترین کف پوش شاهسونها است و به همین علت تعداد زیادی از آنها توسط این طایفه بافته شده است. شاهسونها مردمی بسیار سنتی هستند و در طرح و بافت گلیم های آنان نوعی محدودیت به چشم می خورد. در تمام گلیم های شاهسونها از نگاره های بزرگ و برجسته استفاده شده است. این نگاره ها بصورت ردیفی در گلیم ها بافته شده و توسط نوارهایی باریک با طرحهای ظریف تر و پیچیده تر از یکدیگر جدا شده اند. شاهسونهای منطقه هشترود که زمستان را داخل و یا اطراف هشترود سپری می کنند و تابستان به دامنه های کوه سهند کوچ می کنند، از رنگهای ملایم به خصوص سبز و صورتی و کمی آبی تیره و قهوه ای در بافت گلیم هایشان استفاده می کنند. حاشیه ها معمولاً ساده و تحت تأثیر همسایگان کرد بر شیوه بافت آنها بیش از دیگر قبایل بوده است.باوجود اینکه شاهسونهای میانه و هشترود از لحاظ فرهنگی اختلاف ندارند ولی در بافت گلیم تفاوتهایی دیده می شود. گلیم های شاهسون میانه بزرگتر از گلیم های شاهسونهای هشترود است و طرحهای نواری سنتی و ترنج های بزرگ کنگره دار از جمله نگاره های آنها است. تارها معمولاً پشمین یا نخی بوده و ریسمان های خود رنگ در متن گلیم به چشم می خورد. بافت چاک دار و خطوط حاشیه ای پیچ باف به وسیله رنگهای متضاد از دیگر قسمتهای آن متمایز می شود. زرد پرتقالی، قرمز گیلاسی، آبی روشن و قهوه ای ملایم از جمله رنگهای این منطقه است.
در استان آذربایجان شرقی هم گلیم های ساده(دورو) و هم گلیم های سوماک که به ورنی معروف است، بافته می شود. گلیم های ساده یا دورو دارای تار از نوع پنبه ای و پود پشمی بوده و ورنی دارای تارو پود نازک از نخ پنبه ای و نیز پود پشمی است. بافت ورنی به شیوه پود پیچی است و بر روی این نوع گلیم، طرحها و نقوش حیوانات اهلی و وحشی مشاهده می شود.
گلیم های آذربایجان شرقی، ذهنی باف است و هرگز از نقشه برای بافت استفاده نمی شود لذا طرح و نقش حاصل ذوق و خلاقیت بافنده گلیم است.
![هنر دست ترکزبانان ایران](/uploads/media/2015/12/3916_03 هنردست ترکزبانان ایران.jpg)
چاپ های سنتی
چاپ کلاقهای یا باتیک عبارت است از هنری دستی که در کشورهایی نظیر تایلند، اندونزی، سریلانکا و هند از اعتبار ویژه ای برخوردار است و نوعی از آن که به کلاقه ای معروف است در تبریز یا اسکو رواج دارد. در چاپ کلاقه ای، کلیه طرحها و رنگها را با استفاده از واکس و عملیات رنگرزی بر روی پارچه منتقل می کنند (که اکثراً در اثر نفوذ کامل واکس به داخل پارچه که به طور معمول از جنس ابریشم طبیعی انتخاب می شود) و پوشیده شدن کامل تاروپود از واکس هر دو روی پارچه یکسان نقش می شود. یکی از مشخصات و ویژگی های چاپ کلاقه ای ایجاد رگه های رنگی است که در اثر شکستن واکس و نفوذ رنگ از میان این شکستها به پارچه در حین عملیات رنگرزی برروی پارچه به وجود می آید.رودوزی ها و بافتنی ها
روکارییا رودوزی در استان آذربایجان شرقی در زمینه ممقان دوزی انجام می شود. این رودوزی به گونه ای است که زمینه اساسی پارچه را سراسر بخیه می پوشاند تا زمینه تازه ای از رنگ و نقش پدید آید. مرکز مهم این رودوزی ممقان، در 40 کیلومتری تبریز، است.طراحی سنتی و نگارگری
طراحی سنتی و نگاره های ایرانی مثل یک دنیای کوچک از گلهای همیشه بهار همراه با نسیمی فرح بخش و انسانهای باوقار، بیننده را به تفرج و نشاط هر چه بیشتر دعوت می کنند. تبریز از قدیم الایام مأمن نگارگران بوده است و هنرمندانی چون استاد بهزاد در این مکان استقرار داشتند، و در سال 928 هجری شاه طهماسب از هرات به تبریز رفت و به همراه شاه استاد بهزاد و دیگر هنرمندان جوان به تبریز رفتند. این عزیمت موجب تحولی در مکتب نگارگری شد و باعث شد مکتب تبریز در نگارگری بوجود آید. در مکتب تبریز از فضا و فرم صخره ها، درختها و آسمان، بسیار استفاده می شود. اندازه اندامها را در نگاره ها اندکی بزرگ و در عوض تعدادشان را خلاصه کردند. اندامها حالتی درونگرا به خود گرفته اند.
علاوه بر هنرهای سنتی ذکر شده عده ای نیز مشغول به کار در زمینه هنرهای صناعی از جمله نمد مالی، گیوه دوزی و چاروق دوزی هستند.
صنایع دستی استان آذربایجان غربی
انواع قالی و گلیم, نساجی سنتی, رنگرزی و چاپهای سنتی, رودوزی و بافتنی, سفالگری و سرامیک سازی, فرآورده های پوست و چرم, هنرهای مرتبط با فلز, چوب, حصیربافی, طراحی سنتی و نگارگری, صحافی و جلدسازی سنتی, گیوه دوزی و نمدمالی.قالی بافی
در مورد قالی های استان آذربایجان غربی تاریخ دقیقی در دسترس نیست و نقشه خاصیکه مربوط به استان باشد نیز وجود ندارد. ولی هم اکنون تقریباً نقشة سایر مناطق را می بافند. در آذربایجان غربی, به دلیل نزدیکی و همجواریش با استان آذربایجان شرقی -که یکی از مراکز عمده قالیبافی در دنیا است - قالیبافی متداول می باشد. مهمترین مراکز قالیبافی استان شهرهای تکاب و میاندوآب و مناطق روستایی و عشایری آن است.گلیم بافی: در بخشهایی از استان, گلیم سوماک نیز بافته می شود.
رنگرزی و چاپ های سنتی
کلیه فرآورده هایی که بوسیله قلم مو, قالب و شابلون, رنگ آمیزی می شود و پذیرای نقش می شود جزو چاپ های سنتی به حساب می آیند. البته در آذربایجان غربی عمدتاً در زمینه رنگرزی فعالیت میشود.
رودوزی
رودوزی های استان عمدتاً در زمینه «ممقان دوزی» انجام می شود. این هنر- صنعت که تولیدش در انحصار زنان و دختران خانه دار است. مواد اولیة مورد نیار نخ ابریشم رنگین پارچه است. بیشتر محصولات این رشته در تهیه کلاه است. البته در حال حاضر زیرلیوانی, کمربند, کفش, جلیقه, رومیزی نیز تهیه می شود.این رشته از سوزندوزی از بخش هایی است که طی آن زمینه اساسی پارچه را از بخیه می پوشانند و زمینه تازه ای از نقش و نگار ایجاد می شود. طرحهای سوزندوزی عمدتاً ذهنی و ملهم از برداشت های شخصی هنرمند است.
استان اردبیل، مانند بسیاری از مناطق مستعد کشور در زمینه بافت انواع زیراندازها دارای قدمت و اصالت بوده و صنعتگران و هنرمندان روستایی و شهری با عرضه هنر و استعدادهای درخشان خود، توانسته اند نمونه های بارزی از آثار نفیس و ارزنده صنایع دستی را با نام منطقه خود به ثبت برسانند. قالی بافی, ورنی بافی و جاجیم بافی که تقریباً منحصر بفرد بوده و در مناطقی همچون مغان و خلخال توسط هنرمندان بافته می شود. و یا بافت گلیم و مسند که کار خاص هنرمندان بخش های نمین و عنبران و گرمی و خلخال است، از صنایع دستی شاخص استان اردبیل است.
![هنر دست ترکزبانان ایران](/uploads/media/2015/12/3918_01 هنردست ترکزبانان ایران.jpg)
صنایع دستی استان اردبیل
قالی بافی در استان اردبیل دارای سابقه طولانی است. قالی هایی با گره ترکی و طرحهائی چون هراتی، مشایخی، گلدانی، ظل السلطان و ترنجدار شیخ صفی در این منطقه بافته می شود.بی مناسبت نیست که به قالی معروف اردبیل که شهره خاص و عام است نیز اشاره ای داشته باشیم.
قالی اردبیل
این قالی مشهور از آن جهت قالی اردبیل نامیده می شود که از مسجدی واقع در مصلّی اردبیل که شاه اسماعیل و جد او شیخ صفی الدین (که سلسله صفویه نام خود را از او گرفته) مدفون شده اند، به دست آمده است. این قالی بنابه توصیه "ویلیام موریس" از شرکت "ونیست رابینسون" خریداری شد که شرکت مزبور آن را از شرکت "زیگلر" واقع در تبریز خریده بود. قالی اردبیل از نظر طرح و بافت یکی از نفیس ترین و مشهورترین قالی های جهان است. از لحاظ تاریخی نیز سند و مدرک مهمی محسوب می شود زیرا دارای تاریخ و امضاء است، و از این رو هسته مرکزی گروه قالی های ترنجدان یاسبک مشابه است که با اطمینان کامل می توان آن را متعلق به اواسط قرن شانزدهم دانست. چه قالی در سال 1539 میلادی(946ه. ق.) یعنی در سیزدهمین سال سلطنت پنجاه و دوساله شاه طهماسب بافته شده است. تار و پود این قالی ابریشم و گره آن فارسی است و در هراینج مربع تقریباً 19 × 17 گره دارد، که مساوی بهترین نوع قالی کاشان است. قالی اردبیل برخلاف بسیاری دیگر از قالی های مشهور آن زمان طرحی آرام دارد و فاقد تصاویر حیوان و انسان است، چه هدف از بافت قالی استفاده از آن در مکانی مقدس بوده است. قالی در تبریز و در دربار شاه طهماسب که تبریز را به پایتختی برگزیده بود و در کارگاههای سلطنتی بافته شده است.گلیم بافی
با توجه به مواد اولیه فراوان و آشنایی اغلب صنعتگران هنرمند روستائی استان اردبیل به بافت گلیم، این رشته از صنایع دستی در بسیاری از شهرها و روستاهای این استان رواج داشته و از معروفیت خاصی برخوردار است. به طور مثال می توان از گلیم نمین یا عنبران گرمی و خلخال نام برد. نوعی از گلیم مناطق مزبور که به "مسند" شهرت دارد و معمولاً در اندازه 5/1 × 1 متر بافته می شود، دارای کیفیت بالایی است و بافندگان سلیقه و هنر زیادی را در بافت و ترکیب رنگ و طرح آن به کار می برند. گلیم های مسند، گلیم های دورو است. نوع دیگر زیرانداز "ورنی" یا گلیم سوماک است که مهمترین مراکز تولید آن مناطق عشایری و روستایی مغان، بیله سوار، پارس آباد و مشکین شهر است. طرحها و نقش های زیادی رامی توان در گلیم های تولیدی مناطق اردبیل مشاهده نمود، از جمله نقش های لچک و ترنج و لچک تکرار شوند.تفاوت گلیم های ساده یا دوروی تولید شده در استان اردبیل درطرحها و نقش ها و گاه ابعاد و اندازه های آن است. مثلاً گلیم های ساده تولید شده در مغان به اصطلاح دراز و باریک با طولی در حدود 3 تا 5 متر و عرضی حدود یک متر است و معمولاً در دو قسمت بافته و از جهت طولی به نحو مخصوصی به هم دوخته می شود. ضمن آن که در مناطق عشایری استان بیشتر به استفاده از چله پشمی در تولید کار تمایل دارند و کمتر از نخ پنبه ای به عنوان چله یا تار استفاده می کنند.
گلیم های تولیدی خلخال در اندازه 5/1 × 3 متر مربع است و طرح گلیم نیز معمولاً با یک یا چند ترنج و یک حاشیه همراه است ومتن زمینه از یک رنگ است و خرده نقشی ندارد.
ورنی
ورنی که گاه به آن گلیم سوزنی نیز گفته می شود، نه تنها یکی از گلیم های معروف اردبیل بلکه یکی از شاخصترین "سوماک" های ایران است. این نوع زیرانداز در آثار پژوهشگران خارجی به نام "سوماک" معروف است و منسوب به شهر "شوماخی" در قفقاز است، ضمناً در میان عشایر جمهوری های آذربایجان و ترکیه نیز ورنی با نقش هایی کم و بیش شبیه ورنی اردبیل و به همین نام شهرت دارد. بافت "ورنی" در ایران تنها در بین ایلات و عشایر استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل رواج دارد و روستائیان استانهای مذکور نیز به دلیل آمیختگی با این عشایر به بافت این نوع گلیم زیبا و منحصر به فرد می پردازند. "ال سون" ها و نیز عشایر "ارسباران" عمده ترین تولید کنندگان ورنی هستند. تفاوتی که در بافت گلیم و "ورنی" وجود دارد این است که در گلیم، بافت به صورت گره های منقطع انجام می شود و نقوش آن توسط پود شکل می گیرد و تار بوسیله پود کاملاً پوشیده می شود، در حالیکه در بافت ورنی ایجاد طرح و نقوش بر سطح آن توسط پودگذاری اضافی حاصل می شود و تار و پود هر دو پوشیده است. پود اضافی، که پود اصلی خوانده می شود، مانند پود گلیم به صورت ساده از بین تارها عبور نمی کند، بلکه به دور تار حرکت پیچشی و غیره منقطع دارد. متداول ترین مصارف ورنی شامل خورجین، مفرش(رختخواب پیچ یا فرمش) و زیراندازهایی است که غالباً در اندازه های 3/1×1 متر و 5/1×1 متر روی دارهای عمودی بافته می شود. بافندگان ورنی از نقش هایی چون گوزن, آهو, گرگ, سگ گله, بوقلمون, مرغ و خروس, شغال, روباره, پرندگان محلی و ... به گونه ای بسیار زیبا و به صورت هندسی استفاده می کنند.جاجیم بافی
بافت جاجیم در اکثر روستاها و مناطق عشایری اردبیل دارای سابقه دیرینه است و به علت وجود مواد اولیه در بین دامداران و عشایر تقریباً اغلب خانواده ها به این فن آشنائی دارند. در استان اردبیل, منطقه خلخال, از نظر نوع بافت و میزان تولید آن, از مراکز مهم جاجیم بافی اردبیل به شمار می رود. موارد استفاده از جاجیم شامل پشتی و رویه تکمیلی کیف و ساک و مبلمان است. نقش های جاجیم به دو صورت ساده و گلدار طراحی می شود. نوع ساده آن با تعییر رنگ تارها به صورت راه راه بافته می شود و نوع گلدار آن که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد به عنوان رویه کرسی, پشتی, انواع ساک و کیف به کار می رود. اندازه جاجیم معمولاً دارای عرض 20 تا 30 سانتیمتر و به طول دلخواه تا 70 متر است. پس از اتمام بافت و دوختن کناره های عرض جاجیم بر اساس نوع مصرف, قابل استفاده است.![هنر دست ترکزبانان ایران](http://islamicartz.com/uploads/media/2015/12/3917_02%20%D9%87%D9%86%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%20%D8%AA%D8%B1%DA%A9%E2%80%8C%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg)
صنایع دستی استان زنجان
دراستان زنجان رشته های مختلف صنایع دستی رواج دارد. از آن جمله گلیم بافی در ابهر, قیدار و زنجان روستاهای آن گیوه دوزی ابریشمی و نخی در انگوران و زنجان, چاروق دوزی در شهر زنجان, رنگرزی در ابهر, زنجان, قیدار, سفالگری در روستای قلثوق, ملیله کاری شامل سینی, سرویس بشقاب کاسه و وسایل مصرفی در شهر زنجان, ساخت انواع چاقو و کارد و قندشکن در زنجان, جاجیم بافی نواری در طارم علیا و ماه نشان, انگوران, کیسه بافی حمامی, نواری در انگوران, ماه نشان, قیدار و حکاکی روی مس در شهر زنجان را می توان نام برد. ضمن آنکه باید گفت قالی بافی از جمله هنرها و حرفی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان رونق و رواج دارد. اما شهر زنجان با آثار فلزی و بویژه چاقوهای زیبا و تنوع آن مشخص می شود و نام زنجان, اینگونه آثار هنری را به ذهن متبادرمی سازد.چاقوسازی
از جمله صنایع دستی رایج و بسیار مهم در شهر زنجان است. این صنعت از دوره صفویه به بعد رونق چشمگیری داشته و تا امروزه نیز با دگرگونی های فراوان در زنجان ادامه دارد.مشخصات مشترک چاقوهای زنجان عبارت است از: ظرافت, تناسب, هنرنمایی در فن آبکاری و قدرت برش آن. هر چاقو شامل قطعات تیغه, فنر (در چاقوی ضامن دار دو فنر وجود دارد به نام فنر بزرگ و فنر کوچک), آستری (دو تکه است و همه قطعات چاقو روی آن سوار می شود), روکش دسته, باربند (قسمتی برنجی که روی آستری است و لولای تیغه در آن قرار دارد).
انواع چاقوها عبارتند از: چاقوی ساده, ضامن دار, چاقوی میوه خوری, چاقوهای مرکب, کاردهای شکاری, کاردهای قمه ای, کاردهای کمری, کاردهای آشپزی و قلم تراش. از نکات جالب توجه آن که در هنر چاقوسازی به علت احتیاج به نیروی بدنی, اکثر استادکاران جوان بوده و استادکاران قدیمی فقط به کار آموزش مشغول هستند.
ملیله سازی
ملیله سازی از جمله ظریف ترین رشته های فلزکاری و یکی از برجسته ترین صنایع فلزی ایران است. قدیمی ترین ملیله ایران به روایت اکثر محققان مربوط به سالهای 550 تا 330 ق.م. (دوره هخامنشی) است. متأسفانه به دلیل آن که اکثر اشیاء ملیله به منظور استفاده مجدد ذوب شده اند, نمونه های زیادی در دسترس نیست و تنها از دوره قاجاریه مقداری سرقلیان, گیره استکان و سینی در اندازه های مختلف باقی مانده است.ملیله سازی در زنجان بیش از 100 سال سابقه دارد و از اواخر دوره فتحعلی شاه قاجار شخصی به نام حاج اسداله طرح برگ فرنگ را در ملیله ابداع و سبک خاصی را شروع کرد.
نقوش رایج در ملیله کاری زنجان عبارتند از: دندانه, تابیده, جقه, یا بته ترمه, ریزه جقه, برگ فرنگ, برگ, غنچه, پیچ, پیچک, سه چشمه و یک چشم ملیله. تولیدات ملیله زنجان شامل گیره شربت خوری, گلاب پاش, قاب عکس, جاسیگاری, بشقاب, شکلات خوری, شیرینی خوری, زنجیر (که به آن کلافه ای می گویند) گل سینه, گوشواره و قاب عکس است. ملیله سازی زنجان در سطح کشور نیز شناخته شده بوده و دارای اعتبار خاصی است.
حکاکی روی مس
در حال حاضر حکاکی روی مس در شهر زنجان انجام می شود. طرح های رایج در حکاکی مس زنجان بیشتر از طرح های قدیمی و سنتی ایران الهام گرفته شده است و در بین نقوش مختلف اسلیمی, ختائی, بته جقه, گل و بوته, مکان های تاریخی و مناظر شکار حیوانات است که از نگاره های عامیانه یا سنتی مایه گرفته است. صنعتگران این رشته که تعدادشان بسیار کم و معدود است در شهر زنجان سکنی دارند.چاروق دوزی
چاروقی که هم اکنون در زنجان عرضه می شود, به صورت یک صنعت دستی ظریف و تزئینی کاربرد دارد و به کلی با چاروق های قدیمی متفاوت است. چاروق قدیمی زنجان, نوعی پای پوش بوده است که از چرم خام ساخته شده و در روستاها بیشتر مورد استفاده چوپانان قرار می گرفت و اغلب بدون پاشنه بوده و با تسمه هایی به ساق پا پیچیده می شد. در سالهای اخیر در زنجان نوعی چاروق ساخته می شد که رویه آن چرم قرمز رنگی (که دیاغان زنجان تهیه می کردند) است و معمولاً هم بدون بند و تسمه بوده و نوکی عقابی و برگشته دارد. این نوع چاروق که تولید آن از حدود 30 سال پیش نیز رواج داشت, اینک کمتر تولید می شود. چاروق کنونی زنجان فرم و شکل خاص و ظریفی دارد و دارای حالتی زینتی بوده و بیشتر برای راه رفتن روی قالی مورد استفاده قرار می گیرد.این نوع چاروق بیشتر به شکل نعلین و به صورت پاشنه دار ساخته می شود و فقط کف آن از چرم بوده و رویه اش از نخ های ابریشم و گلابتون به رنگ های مختلف بافته و تزئین می شود. از استادان معروف چاروق ساز زنجان, استاد "اصغر خطیبی" است که برای اولین بار اقدام به پاشنه گذاری جهت چاروق کرده است.
از استادکاران معروف استان زنجان می توان از خانم روح انگیز محمدی استادکار گلیم, آقای حسین فرجیان استاد چاقوسازی, آقای غلامعلی رضایی استاد چاقوسازی, آقای مظفر محمدی استادکار فرش, آقای منصور کاظمیان مقدم استاد کار ملیله, آقای نجف علی حاجیلو استادکار گیوه دوزی, آقای کریم ابطحی استادکار ملیله, آقای رحیم بهشتی استاد چاقوسازی, آقای محمد رسولی استادکار معرق و آقای علی چراغی استاد پیکره تراشی نام برد.
![هنر دست ترکزبانان ایران](http://islamicartz.com/uploads/media/2015/12/3914_05%20%D9%87%D9%86%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%20%D8%AA%D8%B1%DA%A9%E2%80%8C%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg)
صنایع دستی استان قزوین
هنرمندان قزوین که وارث هنر دوره صفوی بودند در رشته های هنری به فعالیت پرداختند، در هنر منبت و مشبک، مقرنس کاریهای منظم و گچ بریهای در هم پیچیده بسیار زیبا، قلمدان سازی، نقاشی پشت شیشه و نقش های تزئینی آثاربیشماری به گونه بسیار زیبا و دلفریب پدید آوردند تا بدانجاکه قزوین بعد از شیراز و اصفهان از مراکز هنری مهم به شمار می آمد.سبک نگارگری قزوین سرشار از ویژگیهایی بود که در آن زمان بی مانند بود و در خطاطی و خوشنویسی بار دیگر به منتهای کمال رسید ولی در دوران قاجار بر اثر هرج و مرج موجود در کشور، قزوین رونق هنری خود را از دست داد.
صنایع دستی قزوین عبارتند از: نگارگری، قلمدان سازی، سوزن دوزی، حکاکی، قلم زنی و فرش بافی (بافت انواع قالی و گلیم) و جاجیم بافی.
فرش بافی
از دیر باز بافتن گلیم جاجیم، قالی و قالیچه در قزوین و در میان ایلات و عشایر این منطقه رواج داشته است. از میان فرش های قزوین، فرشهای متعلق به کارگاههای بزرگ قالی بافی از "اعتماد" و "سلامت" دارای شهرت جهانی هستند. امروزه فرش بافی بیشتر در شهرک ها و روستاهای تابعه قزوین رواج دارد. گلیم های منطقه الموت در قزوین هم از اعتبار بسیار خوبی برخوردار است و به واسطه طرحها و نقوش زیبا و رنگبندیهای جالب از گلیم های دیگر مناطق مشخص می شوند. جاجیم بافی هم در بسیاری از روستاهای قزوین رواج دارد.منبت و مشبک
در روزگاری که پنجره و اُرُسی در کارهای چوبی و معماری سنتی ایران بویژه در شیوه معماری قزوین از اهم وسایل اصولی و عناصر تزئینی هر بنا و ساختمان بخصوص ساختمان های قزوین به شمار می آمد، درهایی منقش به منبت و مشبک ساخته می شد و تقریباً تمام وسایل چوبییک ساختمان نیز پوششی از نقاشی داشت. بهترین نمونه آثار منبت در قزوین، ضریح و درهای ورودی صحن شاهزاده حسین (علیه السلام) فرزند امام هشتم(ع) است که در دوران پادشاهی شاه طهماسب صفوی به سال 967ه.ق. به دست علاءالدین محمدنجار" از چوب گردو و گلابی ساخته شده است.نگارگری مکتب قزوین
مکتب نگارگری قزوین جدا از مکتب هرات، تبریز و دیگر مکاتب دارای ویژگیهایی است که آن را از سبک های دیگر متمایز می سازد. برای نگارگران علاوه بر تصویر حیوانات، پرندگان، گلها و درختان آنچه بیش از همه جالب توجه می نمود اندام ظریف جوانان، درویشان و کشاورزان است که در تابلوهای آنان، چهره ها غالباً به گونه ای سه رخ تصویر شده و چهره های تمام رخ ابداً در کار نقاشان سبک قزوین دیده نمی شود و هیچ انسانی از پشت سر نیز تصویر نشده است. سوژه هابیشتر از میان افراد عادی برگزیده شده و لباسهای فاخر در نگارگری ها دیده نمی شود و جامه زنان و مردان چندان تفاوتی در نگاره ها ندارد. از نگارگران معروف قزوین استاد محمد قزوینی، صادق بیگ افشار، مولانا میرمصور، مولانا شیخ محمد، کاوس نقاش، عبدالحمید نقاش و رضی طالقانی ملقب به ضیع همایون را می توان نام برد. در حال حاضر نیز نگارگری در قزوین تا حدودی مرسوم و متداول است.نقاشی پشت شیشه
نقاشی پشت شیشه در قزوین در دوران قاجاریه با مایه گرفتن از هنر روزگار صفویه درخشید، تا جائیکه این شهر یکی از مراکز تولید نقاشی پشت شیشه شد.روش کار در نقاشی پشت شیشه با نقاشی معمولی متفاوت است. در نقاشی معمولی، هنرمند زمانی که روی کاغذ یا بوم، نقاشی را انجام می دهد به کار مسلط است و در پایان کار به سادگی به قلم گیری می پردازد، در حالیکه در نقاشی پشت شیشه روش دگرگونه است، یعنی این که قسمت های حساس که در پایان کار باید تمام شود، درآغاز کار بایستی انجام شود، مثلاً اگر خالی برروی گونه زنی وجود دارد باید آن خال قبل از رنگ کردن صورت در جای خود بنشیند و سپس کل صورت رنگ آمیزی شود. از جمله نقاشان پشت شیشه می توان شیخ عبدالمجید شیشه نگار را نام برد، متأسفانه این هنر در حال حاضر از رونق در خور توجه ای برخوردار نیست و معدود هنرمندانی به این هنر می پردازند.
هنر خطاطی
هنر خطاطی در قزوین دارای اهمیت و مورد توجه اهالی هنر دوست قزوین بوده است. از خطاطان معروف قزوین میر عماد قزوینی، میر ابراهیم حسنی قزوینی، میر نور الهدی، شرف جهان قزوینی و غلام حسین امیر خانی را می توان نام برد.از استادکاران استان قزوین آقای عباس قانع استادکار قلمزنی و برجسته کاری، خانم نسرین لشکری معرق چوب، آقای محمدی سفال کار، آقای فرزین جنتی فر و آقای بردیا کاظمی منبت کار، خانم اشرف فرداد قالی بافی، آقای محمود کریمی وند تذهیب ونگارگری، خانم شیرین کاکاوند سوزندوزی، خانم فائزه جواهری طراحی فرش در دوران معاصر را می توان نام برد.