امیدی که طلیعه رشد هنر پس از انقلاب را نویدد میدهد، مسئولیتی سنگین و مقدس را ارمغان میآورد. مسئولیتی که وسعتش را دشتهای خون نشسته جنوب و کوهپایههای غرب تعیین میکنند. مسئولیتی که از اسلام بر میخیزد و باید به آن سخت معتقد بود.
و در این راه باید عشق ورزید و سر سپرد که عین رهایی است و چون چنین است اینک بر ماست که به اسلام بیاندیشیم و از اسلام الهام بگیرم و برای اسلام گام برداریم.
درست است که اسلام یعنی تسلیم؛ ولی این تسلیم همان لطافت خاصی است که ما را از زنجیر تمام بندگیها، آلودگیها و هواها آزاد میسازد و به ما امکان میدهد که با فطرت پاک خداجوی انسانی برخورد کنیم و هنر را در مزرعه اصلی خویش کشت کنیم.
آیا زمان آن نرسیده که ما در عرصه هنر از چشمه زلال اسلام، آبشخوری بسازیم و سیراب شویم؟ آیا زمان آن نرسیده که هنر ما با رهایی پیوند یابد و با نیاز درونی فطرتهای خداجوی همسو شود؟
آیا نباید ما در تمام زمینههای هنری الگوی انقلاب اسلامی را ترسیم کنیم و به بسیاری از تنگناها که از ذهن قاصر ما تراوش کرده پاسخ مناسب دهیم و حجاب ها را بدریم؟
نوشتار زیر گامی مقدماتی در این مسیر است. سعی ما بر این است با یادداشتی کوتاه و ناقش، اشاره ای به خصوصیات و ویژگیهای تئاتر اسلامی داشته باشیم، هنر چند که از هر نظر (چه به لحاظ اعتقادی و چه به لحاظ هنری) توان آن نیست و این تنها شروعی است که امید میرود به همت والای هنرمندان متهد و مسلمان، این رشته هنری دنبال شود.
لطفا برای خواندن ادامه مقاله، به فایل پیوست موجود در صفحه مراجعه نمایید...
![](https://media.abna24.ir/arts/media/2016/01/3975_ درآمدی بر تئاتر اسلامی.jpg)
امیدی که طلیعه رشد هنر پس از انقلاب را نویدد میدهد، مسئولیتی سنگین و مقدس را ارمغان میآورد. مسئولیتی که وسعتش را دشتهای خون نشسته جنوب و کوهپایههای غرب تعیین میکنند.