سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از ابتدای دهه مبارک فجر 1394 در تهران آغاز شده است. فیلم سینمایی "هفت ماهگی" از جمله فیلمهایی است که در بخش "سودای سیمرغ (سینمای ایران)" نمایش داده شد.
آنچه در پی می آید نقدی بر این فیلم است:
فیلم "هفت ماهگی" داستانی اجتماعی دارد و درباره زوج جوانی است که به دلیل تعارضات فرهنگی، مشکلاتی دارند و در این بین زلزله تهران رازهایی را در زندگی آنها رمزگشایی می کند...
نویسنده فیلمنامه موضوع زندگی دو خانوده را دستمایه قصه خود کرده است. او با اضافه کردن قصه های فرعی سعی نموده است که یک زندگی رئال همراه با فراز و نشیب های مختلف را برای مخاطب به نگارش درآورد؛ هرچند که مخاطب برای پیدا کردن خط اصلی قصه، راه سختی ندارد.
ژانر فیلم، درامی خانوادگی است. نویسنده با روایت این داستان به همان دغدغه اصلی خود یعنی آسیب ها و معضلات اجتماعی پرداخته است؛ روایت پیچ در پیچ شک و بی اعتمادی، خیانت و بی اخلاقی در جامعه ای که با سرعت زیاد به سمت مدرنیته در حرکت است. متاسفانه کم نیستند افرادی که از مدرن شدن فقط بی اخلاقی های آن را دریافت کرده اند. از این رو پرداختن به چنین موضوعی با توجه به شرایط امروز لازم و ضروری به نظر می رسد، اما ای کاش در نوشتن فیلمنامه دقت بیشتری می شد تا با سکانس های به اصطلاح روشنفکرانه ولی نخ نما، فیلم از لحاظ کیفی لطمه نمی خورد و سوژه آن تکراری و دم دستی جلوه نمی کرد.
فیلم "هفت ماهگی" شروع خوبی دارد و داستان با دیالوگی بین «رعنا» و «مهرداد» آغاز می شود که از همان ابتدا مخاطب متوجه رابطه نه چندان عاشقانه بین آنها می گردد. کمی که فیلم به جلو می رود اختلافات و تضادهای سلیقه ای بین آنها بیشتر خود را نشان می دهد؛ اختلافاتی که ریشه در تفاوت فرهنگی بین آنها دارد. مهرداد در خانواده ای پرورش یافته است که مادر هیچ خاطره خوبی از پدر ندارد، اما رعنا در خانواده ای بزرگ شده است که مادر لحظه ای پدر بیمار را تنها نمی گذارد. مهرداد توقع دارد مادر رعنا دو ماه آخربارداری دخترش به تهران بیاید و یا لااقل او را نزد خود ببرد؛ اما رعنا با وجود استرسی که در دو ماه آخر بارداری دارد به خودش اجازه نمی دهد که از مادر بخواهد پدر مریضش را تنها بگذارد و یا اینکه بدون همسرش به زادگاهش برود.
چهارچوب و نگرش روابط اجتماعی رعنا و مهرداد با هم متفاوت است. همین تضاد در فرهنگ و پرورش، بعلاوه استرس ماههای آخر بارداری، برای رعنا که سابقه سقط جنین دارد، زمینه بی اعتمادی او را فراهم کرده که با گذشت زمان باعث درون گرایی او شده است. درون گرایی رعنا، به کمک المان های مناسبی که برای او در نظر گرفته شده باعث باور پذیری شخصیت او شده است.
علیمردانی با توجه بروز بودن موضوع فیلمش نتوانست آن را به درستی پردازش کند. متاسفانه نحوه پرداخت، ساده انگارانه و دم دستی است و همین باعث شده که فیلم در حد متوسط باقی بماند. او به جای عریان کردن این بی اخلاقی ها و خیانت های آزار دهنده پنهان و آشکار در فیلمش، می توانست با پرداختی بهتر و خلاقانه این موضوع عمیق و دردناک که همان بی تفاوتی و بی بندوباری خانواده ها و تاثیرات سوئی که در زندگی آنها خواهد گذاشت را به تصویر بکشد تا در نهایت، کار بهتر و جذاب تری در کارنامه خودش به جای بگذارد. عبور از خطوط قرمز و ساختار شکن "هفت ماهگی" در عمل چیزی به بیننده عرضه نمی کند و شاید بتوان گفت به بهانه حرف های به اصطلاح روشنفکری تا حدی در پردازش داستانش دستپاچه عمل کرده است.
به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی مستلزم عبور از خط قرمزهایی است که بهتر است فیلمساز به جای نمایش اصل رویداد از طریق واکنش ها به فضاسازی این محیط بپردازد نه اینکه به بهانه به تصویر کشیدن به اصطلاح حقایق زندگی جامعه امروز، به این صراحت، خیانت، شک و تردید و لاشی گری را به نمایش بگذارد و بذر شک و تردید را در دل بیننده بکارد. کاشتن بذر شک و تردید عامل بسیاری از اختلاف ها بین همسران است. پرداختن به مشکلات جامعه کنونی چون اعتماد، شک و تردید و خیانت و .... احتیاج به لحنی تاثیرگذار و نه بی پروا دارد.
یکی از نکات اصلی آزاردهنده "هفت ماهگی"، داستان بی رمق اما پر مدعای فیلم است که عمیق نیست و نمی تواند در مخاطب نفوذ کند. شخصیت های داستان هم، در سطح هستند و مخاطب نمی تواند به شکلی کامل به درون آنها نفوذ کند؛ هرچند که بازیگران فیلم ــ که از چهره های مطرح سینما هستند ــ تا حدی این مشکل را کاور کرده اند. علیمردانی در نمایش خانواده مهرداد و روابط آنها و حرکت عجولانه به سمت زندگی به اصطلاح مدرن و بی بند و بار خوب عمل کرده است اما پردازش خانواده رعنا که به دور از بی اخلاقی ها، زندگی سالم و بی حاشیه ای داشتند ضعیف عمل کرده است.
از جمله اشکالات دیگر فیلمنامه، می توان به نقطه عطف فیلم اشاره کرد. این نقطه عطف در شکلی سطحی تشریح می شود در واقع به شکلی ضعیف برای بیننده افشا می گردد. داستان و گره هایی که در آن ایجاد می شود نه تنها کشش لازم را برای پیگیری مخاطب ندارد بلکه استفاده از نمادهای نخ نمای روشنفکری مانند رقص مختلط در مهمانی و گریم و حرکات زننده طناز، تا حد زیادی در فیلم آزاردهنده است.
فیلمبرداری خوب «محمود کلاری» به کمک بازی بازیگران، بعد ناتورالیستی فیلم را برجسته کرده است؛ البته به غیر از شخصیت «طناز» خواهر مهرداد که بیش از حد تصنعی از آب درآمده است.
یک نکته جالب در "هفت ماهگی" این است که علیمردانی با به تصویر کشیدن یک حادثه حقیقی (زلزله موعود تهران) راز شخصیت های داستانش را برملا می کند و ذهن مخاطب را به سمت اثر قبلی اش "کوچه بی نام" برد. در آن فیلم نیز بعد از سانحه سقوط هواپیما، همه چیز دستخوش تغییر شد.
یکی از نقاط مثبت در کارنامه علیمردانی این است که علاقه ای به سیاه نمایی ندارد. او با انتخاب موضوع معضلات اجتماعی، قبل از آنکه به سمت سیاه نمایی و غرض ورزی برود به سمت هشدار و آگاهی حرکت می کند تا اثرش زنگ خطری برای قشر در معرض خطرباشد و تا حد زیادی، افراد را مسئول اقدامات و اشتباهات خود می داند.
در مجموع می توان گفت که "هفت ماهگی" هرچند که نسبت به "کوچه بی نام" اثر متوسط تری است و پختگی لازم را برای درگیر کردن مخاطب ندارد، اما جسارت هاتف علیمردانی قابل تقدیر است. با وجود مشکلاتی که در فیلم دیده می شود، موضوع و سوژه انتخاب شده از سوی کارگردان تحسین برانگیز است؛ و زنگ خطری است برای خانواده های ایرانی که باید جدی گرفته شود.
................................
آنچه در پی می آید نقدی بر این فیلم است:
مشخصات فیلم هفت ماهگی
کارگردان: هاتف علیمردانی ــ نویسنده: هاتف علیمردانی ــ تهیه کننده: منصور لشکری قوچانی ــ مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری ــ تدوین: امير اديب پرور ــ مدیر تولید: پيمان جعفری ــ صدابردار: محمود خرسند ــ دستيار اول كارگردان و برنامه ریز: علی افشین راد ــ منشی صحنه: زهرا تحقیقی ــ موسیقی: افشین عزیزی ــ صداگذار: محمود موسوی نژاد ــ طراح صحنه و لباس: کامیاب امین عشایری ــ عکاس: مهدی دلخواسته ــ بازیگران: حامد بهداد، باران كوثری، پگاه آهنگرانی، هانيه توسلی، احمد مهرانفر، فرشته صدرعرفايی، بهناز جعفری، محمدرضا علیمردانی، رضا بهبودی و ...داستان فیلم هفت ماهگی
«رعنا» در آستانه هفت ماهگی بارداری خود قرار دارد و با توجه به این یک بار در این مرحله بچه اش سقط شده است، همراه همسرش روزهای پراسترسی را پشت سر می گذارند. پس از وقوع حوادثی مهرداد رعنا را متقاعد میکند که این دو ماه آخر به شهرستان و نزد خانوادهاش برود تا بیشتر از او مراقبت شود و این آغاز حوادثی برای آن ها است.فیلم "هفت ماهگی" داستانی اجتماعی دارد و درباره زوج جوانی است که به دلیل تعارضات فرهنگی، مشکلاتی دارند و در این بین زلزله تهران رازهایی را در زندگی آنها رمزگشایی می کند...
نقد فیلم هفت ماهگی
"هفت ماهگی" آخرین ساخته «هاتف علیمردانی»، فیلمی در نکوهش بی تفاوتی برخی خانواده ها نسبت به مسائل و اتفاقات پیرامونشان است. شاید سخن اصلی فیلم خطاب به خانواده هایی است که به بهانه های واهی در بی تفاوتی به سر می برند.نویسنده فیلمنامه موضوع زندگی دو خانوده را دستمایه قصه خود کرده است. او با اضافه کردن قصه های فرعی سعی نموده است که یک زندگی رئال همراه با فراز و نشیب های مختلف را برای مخاطب به نگارش درآورد؛ هرچند که مخاطب برای پیدا کردن خط اصلی قصه، راه سختی ندارد.
ژانر فیلم، درامی خانوادگی است. نویسنده با روایت این داستان به همان دغدغه اصلی خود یعنی آسیب ها و معضلات اجتماعی پرداخته است؛ روایت پیچ در پیچ شک و بی اعتمادی، خیانت و بی اخلاقی در جامعه ای که با سرعت زیاد به سمت مدرنیته در حرکت است. متاسفانه کم نیستند افرادی که از مدرن شدن فقط بی اخلاقی های آن را دریافت کرده اند. از این رو پرداختن به چنین موضوعی با توجه به شرایط امروز لازم و ضروری به نظر می رسد، اما ای کاش در نوشتن فیلمنامه دقت بیشتری می شد تا با سکانس های به اصطلاح روشنفکرانه ولی نخ نما، فیلم از لحاظ کیفی لطمه نمی خورد و سوژه آن تکراری و دم دستی جلوه نمی کرد.
فیلم "هفت ماهگی" شروع خوبی دارد و داستان با دیالوگی بین «رعنا» و «مهرداد» آغاز می شود که از همان ابتدا مخاطب متوجه رابطه نه چندان عاشقانه بین آنها می گردد. کمی که فیلم به جلو می رود اختلافات و تضادهای سلیقه ای بین آنها بیشتر خود را نشان می دهد؛ اختلافاتی که ریشه در تفاوت فرهنگی بین آنها دارد. مهرداد در خانواده ای پرورش یافته است که مادر هیچ خاطره خوبی از پدر ندارد، اما رعنا در خانواده ای بزرگ شده است که مادر لحظه ای پدر بیمار را تنها نمی گذارد. مهرداد توقع دارد مادر رعنا دو ماه آخربارداری دخترش به تهران بیاید و یا لااقل او را نزد خود ببرد؛ اما رعنا با وجود استرسی که در دو ماه آخر بارداری دارد به خودش اجازه نمی دهد که از مادر بخواهد پدر مریضش را تنها بگذارد و یا اینکه بدون همسرش به زادگاهش برود.
چهارچوب و نگرش روابط اجتماعی رعنا و مهرداد با هم متفاوت است. همین تضاد در فرهنگ و پرورش، بعلاوه استرس ماههای آخر بارداری، برای رعنا که سابقه سقط جنین دارد، زمینه بی اعتمادی او را فراهم کرده که با گذشت زمان باعث درون گرایی او شده است. درون گرایی رعنا، به کمک المان های مناسبی که برای او در نظر گرفته شده باعث باور پذیری شخصیت او شده است.
علیمردانی با توجه بروز بودن موضوع فیلمش نتوانست آن را به درستی پردازش کند. متاسفانه نحوه پرداخت، ساده انگارانه و دم دستی است و همین باعث شده که فیلم در حد متوسط باقی بماند. او به جای عریان کردن این بی اخلاقی ها و خیانت های آزار دهنده پنهان و آشکار در فیلمش، می توانست با پرداختی بهتر و خلاقانه این موضوع عمیق و دردناک که همان بی تفاوتی و بی بندوباری خانواده ها و تاثیرات سوئی که در زندگی آنها خواهد گذاشت را به تصویر بکشد تا در نهایت، کار بهتر و جذاب تری در کارنامه خودش به جای بگذارد. عبور از خطوط قرمز و ساختار شکن "هفت ماهگی" در عمل چیزی به بیننده عرضه نمی کند و شاید بتوان گفت به بهانه حرف های به اصطلاح روشنفکری تا حدی در پردازش داستانش دستپاچه عمل کرده است.
به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی مستلزم عبور از خط قرمزهایی است که بهتر است فیلمساز به جای نمایش اصل رویداد از طریق واکنش ها به فضاسازی این محیط بپردازد نه اینکه به بهانه به تصویر کشیدن به اصطلاح حقایق زندگی جامعه امروز، به این صراحت، خیانت، شک و تردید و لاشی گری را به نمایش بگذارد و بذر شک و تردید را در دل بیننده بکارد. کاشتن بذر شک و تردید عامل بسیاری از اختلاف ها بین همسران است. پرداختن به مشکلات جامعه کنونی چون اعتماد، شک و تردید و خیانت و .... احتیاج به لحنی تاثیرگذار و نه بی پروا دارد.
یکی از نکات اصلی آزاردهنده "هفت ماهگی"، داستان بی رمق اما پر مدعای فیلم است که عمیق نیست و نمی تواند در مخاطب نفوذ کند. شخصیت های داستان هم، در سطح هستند و مخاطب نمی تواند به شکلی کامل به درون آنها نفوذ کند؛ هرچند که بازیگران فیلم ــ که از چهره های مطرح سینما هستند ــ تا حدی این مشکل را کاور کرده اند. علیمردانی در نمایش خانواده مهرداد و روابط آنها و حرکت عجولانه به سمت زندگی به اصطلاح مدرن و بی بند و بار خوب عمل کرده است اما پردازش خانواده رعنا که به دور از بی اخلاقی ها، زندگی سالم و بی حاشیه ای داشتند ضعیف عمل کرده است.
از جمله اشکالات دیگر فیلمنامه، می توان به نقطه عطف فیلم اشاره کرد. این نقطه عطف در شکلی سطحی تشریح می شود در واقع به شکلی ضعیف برای بیننده افشا می گردد. داستان و گره هایی که در آن ایجاد می شود نه تنها کشش لازم را برای پیگیری مخاطب ندارد بلکه استفاده از نمادهای نخ نمای روشنفکری مانند رقص مختلط در مهمانی و گریم و حرکات زننده طناز، تا حد زیادی در فیلم آزاردهنده است.
فیلمبرداری خوب «محمود کلاری» به کمک بازی بازیگران، بعد ناتورالیستی فیلم را برجسته کرده است؛ البته به غیر از شخصیت «طناز» خواهر مهرداد که بیش از حد تصنعی از آب درآمده است.
یک نکته جالب در "هفت ماهگی" این است که علیمردانی با به تصویر کشیدن یک حادثه حقیقی (زلزله موعود تهران) راز شخصیت های داستانش را برملا می کند و ذهن مخاطب را به سمت اثر قبلی اش "کوچه بی نام" برد. در آن فیلم نیز بعد از سانحه سقوط هواپیما، همه چیز دستخوش تغییر شد.
یکی از نقاط مثبت در کارنامه علیمردانی این است که علاقه ای به سیاه نمایی ندارد. او با انتخاب موضوع معضلات اجتماعی، قبل از آنکه به سمت سیاه نمایی و غرض ورزی برود به سمت هشدار و آگاهی حرکت می کند تا اثرش زنگ خطری برای قشر در معرض خطرباشد و تا حد زیادی، افراد را مسئول اقدامات و اشتباهات خود می داند.
در مجموع می توان گفت که "هفت ماهگی" هرچند که نسبت به "کوچه بی نام" اثر متوسط تری است و پختگی لازم را برای درگیر کردن مخاطب ندارد، اما جسارت هاتف علیمردانی قابل تقدیر است. با وجود مشکلاتی که در فیلم دیده می شود، موضوع و سوژه انتخاب شده از سوی کارگردان تحسین برانگیز است؛ و زنگ خطری است برای خانواده های ایرانی که باید جدی گرفته شود.
................................