اثر هنری در این دوران كه همه چیز سیّال و لغزنده و بی جایگاه شده است، به كالایی برای تفنّن و معامله تبدیل شده است. هنرمند دیگر مطابق مُد روز تولید می كند. ایده ی هنریِ امروز، در مناسبات اقتصادی و شیء وارگی و كالاگونگی اثر هنری شكل می گیرد و هنرمند با غیبت از عوالم قدسی و معنوی، مسئولِ مرگِ هنراست.
نزاع میان هنر سنتی و مدرنیسم در هنر از اواخر حكومت شاه عباس دوم رفته رفته آغاز شد. هنر ایران با حدود شش هزار سال سابقه ی مبتنی بر نگرش مینوی بود كه در آن نور (اهورا) بر ظلمت (اهریمن) غلبه می كند. ایران با پذیرش اسلام، اعتقادی را پذیرفت كه در آن خداوند نور زمین وآسمان و ظاهر وباطن و اول و آخر است و به این اعتقاد ایمان آورد و هنری را آفرید كه در آن از ظلمت و تاریكی و سایه روشن خبری نبود. هنر اسلامی در ایران در كمال بلوغ و شكوفایی، عناصر اصلی خویش را از میراث شكوهمند ایران اخذ كرد و صورتی متعالی تر برای آن آفرید. یكی از عمده ترین دلایل پیشرفت هنر اسلامی كه در برگیرنده ی كل عرصه حیات جامعه ی اسلامی ایران است، همانا سنخیت و همگنی و وحدت صورت و مضمون با تاریخ فرهنگ و تمدن و هنر ایرانی است كه در دوران صفویه در همه ی حوزه های هنر،از معماری گرفته تا خوشنویسی، از نقاشی گرفته تا صنایع دستی و هنرهای كاربردی، به اعلاترین كمالِ صورت هنری و نهایت زیبایی و ظرافت در بیان رسید. تقابل فرهنگ و هنر غرب با فرهنگ و هنر ایران در دوران قاجار به شكلی ملموس و مسئله ساز نمایان شد و در عرصه ی هنر نقاشی یكی از حوزه های قابل مطالعه در این تقابل است. نقاشی ایرانی در دوران قاجار و با كمال الملك و شاگردانش از لحاظ صورت و محتوا به كلی دگرگون شد و با تأسیس دانشكده ی هنرهای زیبا و اعزام دانشجوی هنر به غرب و انتقال نزاع مدرنیسم با كلاسیسیسم به ایران، تقابل میان هنر سنتی ایران و هنر كلاسیسیسم و باروك غرب(كه توسط كمال الملك و شاگردانش ترویج می شد) و نقاشی مدرن(خصوصاً كوبیسم تركیبی و كوبیسم تحلیلی)،حاد و فراگیرشد.در كتاب ایران ومدرنیته آمده است:
«مجموعه مسائلی كه در ایران امروز با آن ها درگیر است نتیجه ی صدوپنجاه سال تاریخ اخیر این مرزوبوم است كه نزاعی پیوسته میان سنت و مدرنیته شكل گرفته است. اما جالب این جاست كه برخلاف تاریخ غرب، نتیجه ی این نزاع تاكنون در ایران به شكل قطعی اعلام نشده است.
به همین دلیل انسان ایرانی ای كه امروزه حاصل ارزش ها و جهان بینی تمدن ایرانی است، نه انسانی است كاملاً سنتی و نه مطلقاً مدرن. نگاه او از یك سو به جهان مدرن است و از سوی دیگر به دنیای سنت. از این جهت نه به سنت تعلق دارد و نه به مدرنیته می كوشد تا مدرن باشد، زیرا كه می خواهد فرزند زمان خویش باشد، ولی در عین حال فردی سنتی است چون به هنجارها و معیارهای سنتی خود پای بند است و ناخودآگاه آن ها را باز تولید می كند . در جست و جوی دستاوردهای جهان مدرن است ولی از اندیشیدن در مورد دستاوردهای سنتِخود بیزار و فرای است. از فهم كامل سنت در عذاب است و از پذیرش مطلق مدرنیته ناتوان. پس چاره ای ندارد جز پذیرش این امر كه در نیمه ی راه سنت و مدرنیته قرار گرفته است.» (31)
سنت و مدرنیسم در ایران دچار تناقض با یكدیگر شده اند. گاه در همزیستی اند. نه قابلِ جمع اند و نه قابل رفع! پیشنهاد پسامدرنیسم این است كه مدرنیسم و سنت مرزهای یكدیگر را به رسمیت شناخته، همزیستی مسالمت آمیزی با هم داشته باشند: سنتی ها می توانند از دستاوردهای فن آوری و سیاست و قوانین اجتماعی و اقتصادی مدرن بهره گیری كنند و به آداب و رسوم و عقایدشان پای بند باشند، و مدرنیته نیز با سلطه ی جهانی اش، از وضعیت جوامع سنتی و ذخایر مادی و معنوی و همچنین فرآوردهای فرهنگی و هنری اش نهایت بهره وری را كسب كند. نوعی معامله كه امروز در فرهنگ و هنر و فن آوری و سیاست، جاری است و درحوزه ی هنر این بده بستان وتأثیر وتأثروكنش وانفعال زیر لوایِ نامِ پرجاذبه ی «پست مدرنیسم» توسط معامله گران حرفه ای انجام می شود. اوكتاویوپاز نوشته است:
«مارسل دوشان با آثارش به نفی تصور مدرن از اثر دست یازید. برای دوشان، هنر، تمام هنرها، از قانونی یگانه فرمان می برند: فرا- استهزا به خود ذهن متصل است. این استهزایی است كه انكار خود را تخریب می كند و از آن به تأكید می رسد. دست ساخته های دوشان و"حاضر- آماده ها"یش" ضداثر هنری"اند.
حاضر- آماده ها اشیائی ناشناخته اند كه با حركت بی دلیل هنرمند، یعنی فقط انتخاب آنها، تبدیل به اثر هنری می شوند. ضدونقیض گویی اساسِ عمل است و معادل تجسمی بازی با كلمات است. یعنی معنا را تخریب می كند ودیگری ایده ی ارزش را. یك نیست انگار كه به سوی خود برمی گردد وخود را انكار می كند. به تخت نشاندن یك نیستی، وتا بر سریرش می نشیند، هم آن را وهم خود انكار می كند.» (32)
کتابنامه:
30. پاسخ به پرسش:«پسامدرنیسم چیست؟»، سرگشتگی نشانه ها صص40و42.31. ایران و مدرنیته، گفت و گوهای رامین جهانبگلو با پژوهش گران ایرانی و خارجی(تهران: نشر گفتار، 1379)، صص 8ـ7.
32. از مقدمه ی اوكتاویو پاز بر گفت و گوی پی یر كابان با مارسل دوشان، پنچره ای گشوده بر چیزی دیگر، ترجمه ی لیلی گلستان(تهران:نشر فروزان،1377).