خط کوفی ابتدا، بی نقطه و بدون حرکات (ضمه و کسره و فتحه) و اعراب بود. این نقیصه خواندن این خط را مشکل می ساخت.
ابوالاسود الدؤلی که از فضلا و ادبای معروف کوفی بود، و در خدمت حضرت علی (ع) به اکتساب علوم پرداخته و در جنگ صفین ملتزم رکاب بود و از آن بزرگوار اخذ نحو کرده بود، از برای تسهیل امر خوانندگان قرآن، نقطه را وضع نمود و گمان می رود وی این طریقه را از خطوط کلدانیان و سریانیان اخذ کرده باشد، زیرا این طوایف از همسایگان بین النهرین و بابل بودند و در کتابت آنها نقطه استعمال می شد. به خلاف خطوط میخی و پهلوی ایرانیان و هیروگلیف مصریان و فنیقیان که در کتابت آنان نقطه مستعمل نبود.
صاحب الفهرست می نویسد: "ابوالاسود به کاتب چنین می گفت: نویسنده، در موقع نوشتن به هوش باش و مرا ببین، چون به خواندن در آمدم، نظر به لبان من نما، اگر به فتحه و گشوده خواندم، نقطه را بالای حرف بگذار، و اگر به پیش خواندم، نقطه را بگذار بین حرف، و اگر به زیر خواندم نقطه را در زیر بگذار. صاحب اللمعه الشهیمه میآورد: «در صدر اسلام نقطه برای حرکات استعمال می شد و واضع او یعقوب رهاوی بود و این نقاط به جای حرکات به کار میرفت»."
خط کوفی در عصر دولت عباسی (132 656 ه. ق) به مرتبه رفیعی از زیبائی در رسم و شکل رسید و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد. مشهورترین آنها، کوفی محرر، مشجر، مربع، مدور و متداخل بود. نکته مهم در استفاده از خط کوفی در کتیبه نویسی این است که تابع قواعد اکیدی نبود، بلکه عملاً دست هنرمند را در ابداع و اجرای شکلهای تزئینی آن باز می گذاشت. در ابتدا، حروف به آذین های ساده برگ و گل منتهی می شد. این خط بنا بر سلیقه و توانایی طراح، به روی اصل آن فرعیاتی اضافه می شد، به این معنا که قواعد مفروض به عنوان محور قرار گرفته می شد و دست هنرمند، نقوش و گل و برگهای منشعب از آن فضاهای خالی را پوشش می داد. شکلهای عمده این تزیینات عبارت بودند از: ادامه حروف به صورت برگ، گل، بافته، گره خورده، به هم تابیده، در هم پیچیده شده، شکل سر انسان، یا حیوان.
با همه این تفضیلات خط کوفی از نظر تاریخ نگاران، به دو دسته بزرگ تقسیم می شود:
1 کوفی مغربی2 کوفی مشرقی
کوفی مغربی خود به انواع قیروانی، تونسی، جزایری، سودانی تقسیم می شد.
کوفی مشرقی عبارت است از شیوه عربی و شیوه ایرانی و شیوه مختلط (که شیوه عربی به اقسام مکی، مدنی، کوفی، بصری، شامی، مصری، منقسم می گردد.)
خط کوفی ویژگیهای مهمی در هنر ایران دارد. یکی از آن ویژگیها این است که هیچ هنری تا کنون به این حد نه فقط در تزئین معماری آثار مقدس و مهم، بلکه در اشیاء کاربردی زندگی روزمره از خط و تزئینات خطی استفاده نکرده و اصلاً هیچ خطی به اندازه رسم الخط کوفی برای مقاصد تزئینی به این حد، مناسب نیست.
کوفی بنایی (معقلی)
نوعی کاربردی از خط کوفی است که در بناها و معماری ها جلوه گر شده است و به دلیل استفاده آن در روی بناها، خط بنائی لقب گرفت و به صورتهای مختلف پدیدار گشته که به شکل آسان و متوسط و مشکل، دسته بندی میشود، ولی میتوان نامهای منحصر، مربعی یا مستطیلی و متداخل تطبیق نمود. خط معقلی در کتابت مستعمل نبود، اگر چه مولانا سلطانعلی مشهدی، معتقد است که به این خط کتابت نیز میشد و آن را جزو خطوط میآورد.چون اساس این خط روی خانه بندی خط کشی میشود، به این ترتیب که اول کاغذ مانند صفحه شطرنجی خط کشی و خانه بندی میشود و بعد از تقسیم خانه ها، حروف آن مرتب میشود و چون این خط به ترتیب فوق نوشته میشده، آن را با آجر روی عمارات به آسانی میچیدند تا هم عبارتی از آن خوانده شود و هم دیوار عمارت را تزئینی باشد. به این نسبت آن را خط معماری یا خط بنایی نامیده اند.
معقل در لغت به معنی حصین (پناهگاه و کوه بلند آمده است) این معنی با این نوع خط بنایی مطابقت دارد و این نظریه منطقی است که خط بنایی پس از اینکه به کمال مطلوب رسید، معقلی نامیده شده باشد. به نظر میرسد خط معلقی بعد از خط کوفی و از روی آن استخراج شده باشد و قطعاً این خط برای تزئین بناها از روی خط کوفی استخراج شده که در کوفی یک دانگ دور است و پنج دانگ سطح و در خط معلقی دور نیست و همه سطح است و چنانچه فرض کنیم این خط قبل از اسلام به وجود آمده، باید که از خط سترنجیلی که مادر خط کوفی است استخراج شده باشد.
بهترین خط معلقی آن است که سواد و بیاض آن، هر دو خوانده شود، یعنی سیاهی آن، چیزی خوانده شود و سفیدی آن چیزی دیگر، که هنر طراحی این خط در آن است، و الا نوشتن معلقی آسان است.