در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵

۱۹:۳۰:۰۰
54310

سرشت و سرنوشت هنرهای دستی

باید گفت جانمایه حیان این كشور هنرها و صناعاتی است كه زمانی آنها را «صنایع دستی » نامگذاری كردند و تفاوت آن را با صنایع ماشینی آن دانستند كه یكی را دست و دیگری را ماشین می سازد.

باید گفت جانمایه حیان این كشور هنرها و صناعاتی است كه زمانی آنها را «صنایع دستی » نامگذاری كردند و تفاوت آن را با صنایع ماشینی آن دانستند كه یكی را دست و دیگری را ماشین می سازد و شاید به همین دلیل هم صنایع دستی زیر مجموعه وزارت صنایع شده است و به این ترتیب صنایع شعری ما هم باید زیر مجموعه وزارت صنایع بشنوند !
مسیر صنایع دستی ما به سویی است كه در حقیقت دارد معنای واژه «صنعت » را كه محقق می كند و تبدیل به «صنعت » می شود و حتی همان دستی بودن آن هم در حال از بین رفتن است بسیاری از این آثار را با ماشین هم می توان ساخت كه تفاوتی در ظاهر با آنچه با دست ساخته می شود نداشته باشد.
واژه ای كه به عقیده من برای این هنرها مناسبتر است «صناعت » است . چون واژه «صناعت » گمشده ای هست كه در «صنعت » نیست و آن هما «الف » قامت دوست است و البته این تنها به اعتبار واژه نوشتاری نیست. آنچه كه در حقیقت در صناعت هست و در صنعت نیست و گمشده ما و جهان امروز ما است یك حضور ربانی و الهی است .
صنعت جدید رب انسان است یا مربوب انسان ؟ همه گفته اند كه صنعت جدید رب است و ما مربوب او شده ایم ، او بر ما حكومت می كند نه ما براو. تفاوت صنعت به معنای امروز Industry و هنر دست در همین ارتباط رب و مربوب است ، در واقع تفاوت اصلی این دو حضور انسان است ، در صنعت یك نسخه از قبل طراحی شده كه ارتباطی با انسان ندارد ، بدون حضور او تكرار و تكرار می شود و این ناشی از تفكری است كه به خصوص یعد از رنسانس در اروپا پیدا شد كه می گفت خداوند جهان را آفرید و بعد دیگری كاری نداشت كه چه اتفاقی می افتد و در صنعت نیز همین اتفاق افتاد یعنی فقط یك نفر طراح اولیه بود و بعد دیگر حضورش معنایی نداشت . در تفكر بعد از رنسانس است كه انسان به جای خدا می نشیند و این صنعت كه رب انسان شد هم از تبعات آن حضور انسان در غیاب خداوند است .
حالا این را مقایسه كنید با تفكر اسلامی كه حضور خداوند را دائمی می داند و بدون او و با لحظه ای روی گرداندن از او همه چیز باطل و نابود می شود و به همین نسبت حضور انسان تعیین كننده است (برخلاف صنعت غرب ) حضور انسان بی بدیل است و بدیهه سازی و بدیهه بافی (كه تنها با حضور انسان ممكن می شود ) یكی از مهم ترین بخشهای هنر ما است و یك ركن اصلی و اساسی در هنر ما و مشرق زمین به شمار می رود . حتی آنجا كه نقشه از قبل تعیین شده دارید باز هم نقشه یك طرح اولیه است و حضور كسی كه آن را اجرا می كند حیاتی است . منتهی دستی كه آن هنر را اجرا می كند دستی است كه وصل به یك عالم دیگر است . هنرمند فقط یك واسطه است و او فقط انسان نیست . كه آمیخته با حق است و این حضور است كه یك اثر هنری را بی بدیل می كند ، حضور بی بدیل فردی كه این هنر و صناعت را به اوج رسانده است و هر چه این حضور كمرنگ تر شود رو به افول می گذارد . نتیجه این حضور انسان متصل به عالم بالا آفرینشی عاشقانه و شورمندانه است و اثری خلق می شود كه هر آدمی را از نقطه ای از دنیا جذب تماشا می كند.
مردم گذشته با این هنرها زندگی می كردند اشیای موزه ای نبودند، تزئینی و تجملی نبودند بلكه در زندگی روزمره استفاده داشتند . گذشتگان ما در باغ فرش زندگی می كردند از كاسه ای آب می نوشیدند كه همه اش فرهنگ و هنر خودشان بود و هر چه هنر بود و صناعت بود در متن زندگی بود و همه این زیبایی ، زندگی و ذهن را زیبا می كرد ، انسان را خدا باور و حق باور می كرد.
امروز اگر بخواهیم این هنرها و صناعات احیا شوند و از هنرمندان آنها حمایت كنیم این حمایت در حقیقت زنده كردن حیات معنوی این هنرها است . مسیر استعلای هنر ما از مسیر استعلای این حیات معنوی و هنرمندی می گذرد كه هنر وابسته به اوست . هنرمند امروز ما كیست و در چه موققی قرار دارد ؟ هنر روایتگر صادقی است ، دروغ در آن وجود ندارد و هنر چون از صریر وجود بر می خیزد در هنر آن ذات هنرمند بروز می كند و برای حل كردن آن مشكلات باید آن حیات معنوی را در هنرمند زنده كرد.
اگر بخواهیم این هنرهای بی بدیل را كه از درخشانترین هنرها و تمدن ها است مجددا زنده كنیم این جز با پرداختن به معنا و حكمت كه در زندگی جاری است میسر نمی شود اگر بخواهیم بازگشتی داشته باشیم این بازگشت باید ریشه ای و اصیل باشد و باید با تفكر عمیق همراه شود و تفكر رسیدن به تنهایی و تفكر در آن است حال اگر با خود بیگانه باشیم از تنهایی فرار می كنیم . همواره بین حكما و هنرمندان تنهایی و گفت و گوی با خود و مراقبه و مراقبت از خود و نهایتا پیدا كردن خود و یافتن خود اهمیت بسیاری داشته است .
این است كه اگر هنر ما و صناعت ما مشكل دارد باید از خودمان گله مند باشیم نه از روزگار چرا كه فیض رحمانی همیشه هست و اگر انسان در این پرتو خود را بیابد كارهای بزرگی می تواند انجام دهد و می تواند تاریخ را بسازد.
اگر صنایع دستی می خواهیم باید به آن «صناعیت » اصیل بازگشت كنیم كه با خودیابی و یافتن آن تحقی مییاید تا ان شاءالله تحول اساسی در این حوزه هنر را شامل باشیم.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد