این روزها توسعه و پیشرفت در هر کاری مستلزم تحقیق و پژوهش است و این مساله یک اصل بدیهی در دنیای مدرن مطرح شده است؛ بهگونهای که شاخه جدیدی از علم تحتعنوان ?تحقیق و توسعه? در دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی به چشم میخورد که به میزان زیادی از نتایج آن در عمل استفاده میشود.
دامنه فعالیتهای این رویکرد در حوزه هنر و فرهنگ نیز بشدت گسترش پیدا کرده است؛ به طوری که در مواردی مانند سینما، تئاتر، رسانه و... نیز صاحبنظران زیادی از نتایج تحقیقات و مطالعات گوناگون استفاده میکنند. به همین دلیل نهادهایی فرهنگی مانند صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که یکی از دغدغههای اصلیشان ?تبلیغ دین به زبان هنر? است، باید بیشتر از گذشته به ابزارها و سازوکار پژوهشی مجهز شده تا به اهداف و آرمانهای خود سریعتر برسند و با لحظهای غفلت از رسانههای بیگانه و متضادگو بازنمانند.
آنچه از گذشته تا حال در حوزه ادبیات و رادیو و تلویزیون و سینمای ما از سوی هنرمندان، متفکران و استادان مختلف درخصوص سینمای دینی مطرح شده، بیشتر جنبه ?فلسفی ـ کلامی? داشته و بیشتر یک تعریف فلسفی(به معنای اخص کلمه) بوده است نه یک تعریف علمی و عینی که با همه قشرهای مخاطبی بخصوص در رسانهای مانند تلویزیون که مخاطب گسترده و عام دارد، همخوانی داشته باشد. برخلاف تعاریف فلسفی که وظیفه اصلی آنها، شناسایی ماهیت یا ذات هر پدیده است، تعاریف علمی مبتنی بر ویژگیهای عینی و مشاهدهپذیر همگانی بوده که به هر محقق و پژوهندهای امکان این کار را فراهم میکند که بین دادهها و اطلاعات پراکنده بتواند در عمل مصداقهای آن را در زندگی خود و اطرافیانش پیدا کند. شاید همین پیچیدگی کلام و انتقال سخت مفاهیم یکی از نقاط کور برنامهسازیهای دینی در رسانه ملی بوده است که بهرغم توجه همگان و تلاش بالای دستاندرکاران هنوز به نتیجه قطعی و مطلوب خود نرسیده است.
برنامهسازی دینی اگرچه با نزدیک شدن به مراسم و ایام خاصی اوج و فرود پیدا میکند، اما هرگز نباید در ردیف برنامههای مناسبتی قرار بگیرد و مثلا با اتمام ماه مبارک رمضان، فریضه روزهداری به دست فراموشی سپرده شود. آموزهها و اخلاقیات دینی باید بهطور محسوس در برنامههای تخصصی و مهمتر از آن بهطور نامحسوس در تمام برنامههای تلویزیون و رادیو اعم از سریالها و نمایشهای رادیویی و مسابقات و حتی مجموعههای طنز تزریق شود و به نوعی روح فرهنگ دینی در کنداکتور تمام شبکه های ملی و برونمرزی تجلی پیدا کند.
البته به هیچوجه نباید این مساله را با تکبعدینگری و محدود کردن موضوع برنامههای رسانه ملی هم معنی بدانیم زیرا این طرز تفکر با ایجاد دلزدگی در محیط جامعه عملکرد مثبت برنامههای پیشین را هم زیر سوال ببرد و جوانان را از تماشای برنامههای شبکههای ایرانی منصرف کند. بلکه باید حضور این روح دینی را بهطور کاملا نامحسوس و در لفافه در هر برنامهای لحاظ کنیم. این آموزههای دینی میتواند از راههای خیلی ساده شروع شود. مثلا ما میتوانیم سوالهای مذهبی ساده را در ردیف اطلاعات عمومی مسابقههای رادیو تلویزیون بگنجانیم حتی بدون این که نام مسابقه مذهبی روی آن بگذاریم.
میتوانیم لباسهای مطلوب و مورد قبول جامعه را به تن بازیگران سریالهای مختلف بپوشانیم و رویشان مانور دهیم بدون آن که ادعای مستقیم ترویج حجاب در فلان سریال مذهبی را داشته باشیم، میتوانیم نامهای زیبا و پسندیده روی شخصیتهای نمایشیمان بگذاریم، میتوانیم شغلهای گمنام و خداپسندانه به کاراکترهایمان بدهیم، میتوانیم زندگی ساده خانوادههایی که با پول حلال از سطح خوبی از شادی و منزلت اجتماعی برخوردارند، در قالب مجموعههای تلویزیونی مختلف نشان دهیم، بیآن که روی جملات شعاری و کلیشهای تکیه کنیم و هزاران هزار کاری که تا به حال انجام دادهایم و باید ادامه دهیم یا هنوز انجام ندادهایم و باید راهش را کشف کنیم. به هر حال حتی سادهترین مسائل برای آموزش و تاثیرپذیری محیط خاص و گوینده خاصی را میطلبند که با تحقیق و پژوهش و دوری از اصلاحات عجیب و غریب و تندرویهای بینتیجه، میتواند رسانه ملی را در انجام فریضه مهم آموزش از طریق هنر به توفیقی چند برابر امروز برساند. توفیقی که علاوه بر جذب و افزایش مخاطب، اثری ماندگار و اخروی نیز محسوب میشود.
به قلم: مریم اکبرلو
این روزها توسعه و پیشرفت در هر کاری مستلزم تحقیق و پژوهش است و این مساله یک اصل بدیهی در دنیای مدرن مطرح شده است.